1385/08/20
بیانات در دیدار مردم شاهرود
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا أبی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فی الأرضین.
خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم و از اعماق دل خرسندم که بار دیگر در جمع شما مردم عزیز و خونگرم و باصفای شاهرود این توفیق را پیدا کردهام که باشم و مثل همیشه شاهد این اجتماع عظیم و پُرشور شما باشم. و نشانههای محبت و صفا و ایمانی را که از دیرباز در مردم این شهر از نزدیک شاهد بودم، بار دیگر مشاهده کنم.
در طول دورهی زندگی - چه در دوران مبارزات، چه دوران اوج انقلاب اسلامی، چه قبل از آن در دورانهای طلبگی در مشهد و چه بعد از آن در دوران جنگ تحمیلی و در محیطهای اداری و کاری و انقلابی - همیشه عنصر شاهرودی را با این خصوصیات شناختهایم: متدین، باصفا، خونگرم، اهلِ اقدام، دوستدار علم و ارزشهای دینی و اسلامی. امروز هم - که سالها از پیروزی انقلاب میگذرد و کشور عزیز ما تجربههای گوناگونی را در طول سالیان گذشته گذرانده است - بار دیگر مردم عزیزِ شاهرود، مرد و زن و پیر و جوان از قشرهای مختلف را با همین خصوصیات مشاهده میکنیم؛ شهرِ باصفا، مردمِ باصفا، دلهای باصفا. یقیناً نقش معلمان دین و اخلاق در این حیطه و در این سرزمین، در پرورش اخلاقی مردم شهرستان شاهرود نقش بهسزایی داشته است. علمای بزرگ، برجستگان دینی و اخلاقی در این ناحیه، در این شهر و در بخشهای متصل به این شهر - چه در گذشته، چه در آن دورانی که خود ما از نزدیک شاهد بودیم و دیدیم یا همزمان بودیم - نقش برجستهای داشتهاند. در دوران جوانىِ ما نام برجستگان علمىِ دینىِ شاهرود بر سر زبانها بود. مرحوم آیةاللَّه العظمی شاهرودی، مرجعِ تقلید، استاد مبرز حوزهی نجف؛ مرحوم آیةاللَّه آقا شیخ آقا بزرگ شاهرودی، از برجستگان علمی و ساکن خود شاهرود؛ قبل از اینها در مشهد شنیده بودیم مرحوم آقا سید عباس شاهرودی، عالِم برجسته؛ عموی یک عالِم روحانی پارسا و باتقوای دیگری به نام مرحوم آقای حاج آقا حسین شاهرودی که چند سال پیش رحلت کردهاند؛ تا دوران انقلاب مرحوم آقای توحیدی، عالِم برجسته و ممتاز و از علمای فعال؛ و در رتبهی جوانتر مرحوم آقای طاهری و علمای فراوان دیگر. اینجا منطقهی عالِمخیز است؛ منطقهی معلمان دین و اخلاق. در زمان گذشته هم نام بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی را همهی مسلمانان و مرتبطین با معارف اسلام - ولو غیرمسلمان - شنیدهاید. البته امثال بایزید و ابوالحسن خرقانی را با این مدعیان صوفیگری نباید اشتباه کرد. آنها داستان دیگری دارند و ماجرا و سخن دیگری است.
این نکته مهم است که چگونه این منطقه، این همه معلم دین و اخلاق و عالِم برجستهی دینی تربیت کرده است. این تصادفی نیست؛ نشانهی یک خُلقِ بومىِ دیرین در میان این مردم است؛ میلِ به معنویات، باور نسبت به ارزشهای معنوی و اسلامی. این مطالب را ما برای این عرض نمیکنیم که مردم شاهرود خوششان بیاید؛ آنها خودشان با این مسائل آشنا هستند. افتخار و تکیهی به فضل گذشتگان و پدران، برای اینکه به گذشتگان خودمان هم افتخار کنیم، نیست. یادآورىِ این مطالب برای نکتهی مهم دیگری است. و آن این است که یک ملت و یک جمعیت، هنگامی که به ارزشهای بنیادىِ بومىِ خود واقف بشود، استعدادهای خود را بشناسد، ارزش اخلاقی و انسانی خود را بداند، مغلوب حوادثی که برای او درست میکنند، نمیشود. آینده در برابر یک چنین جمعیت و ملتی، آیندهی روشنی است.
سالهای متمادی - شاید دهها سال - همت استعمارگران این بود که ملت ایران را نسبت به خودشان و نسبت به ارزشها و گذشتهی خودشان بیاعتقاد کنند. گناه بزرگ نسل اول روشنفکران این کشور که مروّج تفکرات غربی و فرهنگ غربی بودند، همین است. به ملت ایران تبیین کردند و اصرار و تکرار کردند که تو چیزی نیستی. ارزشهای تو، اعتقادات تو، گذشتهی تو، تاریخ تو و بزرگان تو به چیزی نمیارزند. توانستند یک نسلِ از خود بیگانهای درست کنند که پذیرای یک حکومت ظالم و دستنشاندهای مثل حکومت رضاخان قلدر باشد. این کاری است که دشمنان ما در طول سالهای طولانی کردهاند.
نهضت اسلامی، حرکت عظیم روحانیت و مردم در دوران سالهای منتهی به پیروزی انقلاب همین بود که مردم را نسبت به هویت خودشان، نسبت به تواناییهای خودشان و نسبت به گذشته و تاریخ خودشان خوشبین کنند و پردهی دروغ و توهمی را که دشمنان بر روی باورهای ملی ما کشیده بودند، آن را بِدَرَد؛ و موفق هم شدند و شاهرود یکی از شهرهایی بود که مردم و جوانهای آن استقبال کردند. من خودم در دوران مبارزات ارتباط نزدیک با شاهرود داشتم. دوستان ما، رفقای همراه و همگام ما به شاهرود میآمدند و مورد استقبال جوانان اینجا قرار میگرفتند؛ در مساجد مختلف این شهر جلساتی که در آنها مبانی انقلاب و مفاهیم انقلابی و مسائل مربوط به نهضت اسلامی گسترش پیدا میکرد و تبیین میشد، در این شهر فراوان بود. خدا رحمت کند مرحوم آقای توحیدی و بعضی از علمای دیگر این شهر را که به این جوانهای ما کمک میکردند و با بنده هم مرتبط بودند. تعدادی از جوانهای مؤمن و پُرشور این شهر با ما در مشهد در ارتباط بودند. من هم چند بار شاهرود آمده بودم. از جمله در روزهای اوج انقلاب، شبی را در شاهرود در جمع جوانان پُرشور و مؤمن این شهر گذراندم. این تجربهها از یاد انسان نمیرود. مردم شاهرود، شما برادران و خواهران و خانوادههای محترم و عزیز، در طول دوران دفاع مقدس هم آزمایش خوبی دادید. بیشترین شهدای این استان مربوط به شاهرودند. برجستگانی از نیروهای مسلح و فداکاران، مربوط به این منطقه، این شهر و بخشهای اطراف این شهرند.
امیدواریم سهمِ شما مردم عزیز در آیندهی پُرشُکوهِ این کشور و این انقلاب، همانقدر نمایان باشد که در گذشته و در دوران منتهىِ به این روزها سهم وافر شما نمایان بوده است.
آنچه همهی ملت ایران و شما مردم عزیز باید بدانید - و خوشبختانه آگاهی ملت، آنها را نسبت به این شرایط کاملاً روشن و آگاه نگه داشته است - این است که در رویارویی میان اسلام، حرکت اسلامی و اردوگاهِ کفر و استکبار، سهم پیروزیهای جبههی اسلام و ایمان، چندین برابر بیشتر از سهم پیروزیهای جبههی مقابل است. مسئله، تنها مسئلهی ایران نیست؛ مسئلهی نهضت اسلامی است و ملت ایران پرچمدارِ این نهضت است. آن روزی که ما مردم ایران نهضت اسلامی را در این کشور آغاز کردیم، به قصد ایجاد یک نهضت جهانی نبود. دلسوزان، علاقهمندان و آگاهان، آنچه را که برای امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از حق و قیام در مقابل ظلم تشخیص میدادند، انجام دادند. و امام بزرگوار ما بارها گفته است، در هر موقعیتی آنچه را که احساس وظیفه میکرد، آن را انجام میداد و در راه آن قدم برمیداشت؛ و مشکلات او را به عقب نمیراند. نیت مبارزان، نهضتکنندگان و ملت ایران، اصلاح در مسائل جاری کشور خودشان بود. اما خاصیت سخن و دعوی حق، همین است که دلهای مشتاق را در همهی نقاط عالم به خود جذب میکند.
قیام ملت ایران توانست مسلمانان نقاط مختلف دنیای اسلام و کشورهای اسلامی را متوجهِ خود کند و به آنها تکانِ سختی بدهد؛ خیلیها را از خواب بیدار کرد و جوانها را هم متوجهِ آرمانهای دستیافتنی کرد. لذا حرکت، حرکت اسلامی شد. ما به امور داخلی کشورها کاری نداریم. مسئلهی فلسطین یا مسئلهی لبنان یا مسئلهی عراق به وسیلهی مسئولان ایرانی و مردم ایران اداره و مدیریت نمیشود؛ اما این حرکت شما مردم و مقاومت شما جوانان و صبر شما خانوادهها بود که توانست ملت فلسطین را بیدار کند؛ توانست به جوانان مؤمن در لبنان، آن قدرت را عطا کند و آن روح را در آنها بدمد که اینها بتوانند در مقابل یک ارتش مجهزِ ظالمِ بیمهار و با پشتیبانی امریکا، آنطور مقاومت کنند و آنطور پیروز شوند. در صحنه، ملت لبنان و حزباللَّه بودند؛ اما در دنیا قضاوت همهی اهل نظر این است که ملت ایران در این قضیه پیروز شد. امروز در دنیای اسلام، هر گروه مسلمانی و هر شعارِ اسلامی و ارزشیای که به پیروزی میرسد، قضاوت دنیا و سیاستمداران در سطح بینالمللی، این است که ملت ایران در این قضیه پیروز شد؛ در حالی که ملت ایران کاری به کارِ فلان کشور و فلان مجموعهی سیاسی یا انقلابی ندارد. این به خاطر این است که پرچم پُرافتخار استقلال ملتها در زیر سایهی «لاالهالّااللَّه محمّد رسولاللَّه»، در دستان شماست. و شما ملت توانستید این پرچم را با همهی سختیهایش در دست خود نگه دارید. نگذارید سرنگون بشود. این توانایی را ملت ایران نشان داده است. برای ملت ما این یک افتخار بزرگ است.
اما این کافی نیست. ما نمیخواهیم دل خودمان را به این خوش کنیم که ملت ایران در سطح بینالمللی یا در سطح بینالمللِ اسلامی سربلند و عزیز و آبرومند است؛ این هست؛ اما ما به این اکتفا نمیکنیم. ما باید این توانایی را از خودمان نشان بدهیم که بتوانیم یک جامعهای بسازیم که مورد رضای اسلام باشد. این کار را باید بکنیم؛ وظیفهی ما این است. و اتفاقاً آن نقطهی اساسیای که دشمنان توطئهگر اسلام در سطح جهان به آن توجه دارند و میخواهند آن انجام نگیرد، همین است. آن کشور و جامعهای که مورد نظر اسلام است، باید هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی، پیشرو باشد.
کشور ما از لحاظ مادی باید در آن، علم و تجربه و فناوری در سطوح بالا قرار بگیرد. از لحاظ ساخت و ارتباطات اجتماعی مردم در زمینهی اقتصاد و بقیهی موارد، ارتباط مردم با یکدیگر، باید ارتباطات سالم، قوی و نشاندهندهی پیشرفت و شکوفایی باشد؛ باید استعدادها در آن جامعه بشکفد. همهی انسانها بتوانند در آن با توانِ خدادادهی خود در پیشبرد اهداف زندگی، به یکدیگر کمک و با هم همکاری کنند. در آن جامعه باید عدالت اجتماعی باشد. عدالت به معنای یکسان بودنِ همهی برخورداریها نیست؛ به معنای یکسان بودن فرصتهاست؛ یکسان بودن حقوق است. همه باید بتوانند از فرصتهای حرکت و پیشرفت بهرهمند شوند. باید سرپنجهی عدالت گریبان ستمگران و متجاوزانِ از حدود را بگیرد و مردم به این، اطمینان پیدا کنند.
در چنین جامعهای، معنویت و اخلاق هم باید به قدرِ حرکت پیشروندهی مادی پیشرفت کند. دلهای مردم با خدا و معنویات آشنا بشود. انس با خدا، انس با عالم معنا، ذکر الهی و توجه به آخرت در یک چنین جامعهای بایستی رایج شود. اینجاست که آن خصوصیت استثنایی جامعه و تمدن اسلامی، خود را نشان میدهد؛ ترکیب و آمیختگی دنیا و آخرت با هم.
تمدن مادىِ غرب در علم و تکنولوژی پیشرفت کرد. در روشهای پیچیدهی مادی، توفیقات بزرگی به دست آورد؛ اما در کفهی معنوی روزبهروز بیشتر خسارت کرد. نتیجه این شد که علم و پیشرفت تمدن مادىِ غرب، به ضرر بشریت تمام شد. علم باید به سود بشریت تمام شود. سرعت و سهولت و ارتباطات زوددسترس، باید در خدمت آرامش و امنیت و راحتی مردم باشد. آن علمی که از ترس دستاورد آن - یعنی از ترس بمب اتم و موشک دوربُرد و انفجار نادانسته - مردم شب و روز نداشته باشند، آن علم برای بشریت مفید نیست. دنیای غرب با پیشرفت علمىِ خود، در این دام خطرناک افتاد.
تمدن و فکر اسلامی، پیشرفت مادی را میخواهد؛ اما برای امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و همزیستىِ مهربانانهی مردم با یکدیگر؛ این خصوصیات نظام اسلامی است. ما اینها را با صدای بلند از اولِ انقلاب در سطح عالم مطرح کردیم و دلهای فراوانی از مسلمان و غیر مسلمان هم به اینها جلب شده است. پشتوانهی عزت ملت ایران اینهاست. یعنی متفکر مسیحی و سیاستمدارِ غیر مسلمان - احیاناً ملحد - در مجامع جهانی، در برخورد با تفکرات نظام جمهوری اسلامی تحت تأثیر قرار میگیرد. این، بارها و بارها مشاهده و دیده شده است. ما میخواهیم در کشورمان این تفکرات والا را پیاده کنیم. برادران و خواهران عزیز! این، کار و تلاش لازم دارد؛ این، مردان مؤمن و فداکار و شجاع لازم دارد؛ این، پیوندِ روزبهروز افزایندهىِ میان ملت و دولت را لازم دارد. دشمنان این کشور و ملت، و دشمنان رسیدن به آن اهداف، این نقاط را هدف میگیرند. برای اینکه پیوند میان مسئولان و مردم را ضعیف کنند، برنامهها طراحی میکنند؛ برای اینکه ارادهی مسئولان کشور را سست کنند، برنامهها طراحی میکنند. در چند سالِ گذشته، صریحاً دستگاههای تبلیغاتی غرب گفتند و تکرار کردند که در صدد اینند که در مجموعهی مدیریت نظام جمهوری اسلامی اختلاف بیندازند؛ دودستگی و دو جریانی درست کنند؛ خودشان این را اعتراف کردند. و بحمداللَّه موفق نشدند.
جوانِ ما را از فکر آینده و همت گماشتن برای بِنای آینده، به سمت شهوات سوق بدهند؛ برای این برنامهریزی میکنند. دلهای مردم ما را که در سایهی امید میتوانند این راه طولانی و دشوار، اما شوقبرانگیز را طی کنند، ناامید کنند؛ دلهایشان را از امید خالی کنند. اینها جزو برنامههایی است که دشمن طراحی میکند.
من به شما عرض بکنم در طول این بیستوهفت سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد - که یک روز از این بیستوهفت سال هم بدون توطئهی دشمن نبوده است - دشمن در مقابلهی با ملت ایران و انقلاب اسلامی و این حرکت عظیم، تا امروز پیدرپی احساس ناکامی کرده است. هیچ وقت دشمن موفق و پیروز نشد. گاهی یک امیدهای واهیای پیدا میکردند و یک علامت غلطی از یک طرف به آنها داده میشد، آن وقت تصور میکردند که توانستهاند توطئههای خود را در این کشور به جایی برسانند. اما بلافاصله معلوم میشد اشتباه کردهاند. بنابراین دشمن موفق نشده است. امروز برنامههای مسئولان کشور برای ساختن و بِنای آینده در بخشهای مختلف، برنامههای حسابشده و روشنی است. مسئولان هم، مسئولانی هستند که با تصمیم قاطع و با اعتماد به نفسِ کامل، در جهت رسیدن به این هدفها دارند حرکت میکنند.
شاید بتوانم بگویم، امروز همت مسئولان دولتی در پیمودن راههای طولانی و دشوار به سمت هدفهای انقلاب، از دورانهای گذشته بیشتر است؛ با اینکه دشمنان و بدخواهان ملت ما عکس این را توقع داشتند و تصور میکردند. فکر میکردند هر چه زمان بگذرد و از مبدأ انقلاب دورتر شویم، امیدها کمتر میشود؛ در حالی که به عکس شد. امروز مسئولان و دولت ما، برای رفع مشکلات و گشودن گرهها و پیمودن راهها، امیدشان و اعتمادبهنفس و همتشان از گذشته بیشتر است. و من عرض میکنم، آنچه را که آنها به آن همت گماشتهاند، اینها همه شدنی است. همچنان که از اول انقلاب تا امروز، آنچه که در این کشور اتفاق افتاده - پیشرفتهای مختلف در بخشهای گوناگون - شبیه معجزه است. البته مشکلاتی وجود دارد. من مشکلاتِ بخشهای مختلف کشور و مشکلات شما مردمِ شاهرود را میدانم. کمبودهایی که وجود دارد؛ گلههایی که وجود دارد؛ توقعاتی که وجود دارد؛ کارهایی که اولویت با آنهاست: مثل مسئلهی آب، مسئلهی اشتغال و مسائل گوناگونی که مورد نظر مردم است. خواستن اینها حق مردم است. البته همهی اینها از لحاظ در دسترس بودن، در یک حد نیست؛ بعضی چیزها یک مقداری صبر لازم دارد، بعضی چیزها یک مقداری نزدیکتر و در دسترستر است. عمده این است که مسئولان بدانند چه لازم است و همت کنند که آن را انجام بدهند و راهِ نفوذ فساد و سوءاستفاده را ببندند. احساس میکنم همهی اینها به لطف پروردگار و به توفیق الهی حاصل است.
سندهای استانىِ مربوط به این استان، سندهای تنظیم شدهای است. مسئولان با نیازها و امکانات منطقه آشنا هستند. همت هم بر این دارند. خوشبختانه تازهنفس و آماده به کار هم هستند که این کارها را انجام بدهند، و باید انجام بدهند. البته بعضی از کارها طبیعتش زمان میطلبد. در بعضی کارها راهی را که انسان میخواهد طی کند، گاهی اوقات ده ساعت باید راه برود تا به یک نقطهای برسد؛ نمیشود توقع داشت یک ساعته طی شود. بعضی راهها نزدیکتر است و بعضی دورتر. مهم این است که مسئولان بخواهند، بفهمند، احساس کنند و همت کنند، و این بحمداللَّه هست.
آنچه پشتوانهی حرکت مسئولان است، پشتیبانىِ دلها و احساسات و اعتماد و امید شماست. آنان تکیهی به این اعتماد و شور و شوق و محبت شما مردم را دارند و حقیقتاً حجت بر آنها تمام است. یعنی پشتیبانی مردم از مسئولان کشور، یک پشتیبانی همهجانبه و مستحکم و ریشهدار با ریشههای ایمانی است. آنان بایستی با تکیهی بر این اعتماد شما و این حسن ظن شما، کارها را پیش ببرند و بنده بسیار خوشبین هستم به اینکه انشاءاللَّه همهی آنچه را که باید انجام بدهند، انجام خواهند داد. مردم سهمِ خودشان را فراموش نکنند. همت گماشتنِ مردم، کارهای موکول به هر کسی را با احساس مسئولیت انجام دادن، خواستن و پیگیری کردن، اینها وظایف مردم است. مسئولان سهمی دارند و مردم هم سهمی. به توفیق الهی انشاءاللَّه با مجموعهی اینها ما شاهد روزهای بسیار بهتری خواهیم بود. و امیدواریم ملت ما همچنان که با طرح شعارها و آرزوهای بزرگ اسلامی توانست دلهای امت اسلامی را متوجهِ خود کند، با نشان دادن یک الگوی کامل و ساخته و پرداختهی نظام اسلامی هم بتواند آنها را در این راه موفقتر کند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد لطف و تفضل خود را بر این مردم مؤمن و باصفا فرو بفرست. پروردگارا! به مسئولان توفیق خدمت به این مردم مؤمن و باصفا را عنایت کن. پروردگارا! این پیوند محبت و همبستگی میان مردم و مسئولان را روزبهروز بیشتر کن.
از شما مردم عزیز، از این جمعی که در این میدان اجتماع کردید و از برادران و خواهرانی که در طول مسیر آنها را زیارت کردیم، به خاطر محبت و ابراز لطفتان صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم که توجهات حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همهی شما باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا أبی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فی الأرضین.
خداوند متعال را شاکر و سپاسگزارم و از اعماق دل خرسندم که بار دیگر در جمع شما مردم عزیز و خونگرم و باصفای شاهرود این توفیق را پیدا کردهام که باشم و مثل همیشه شاهد این اجتماع عظیم و پُرشور شما باشم. و نشانههای محبت و صفا و ایمانی را که از دیرباز در مردم این شهر از نزدیک شاهد بودم، بار دیگر مشاهده کنم.
در طول دورهی زندگی - چه در دوران مبارزات، چه دوران اوج انقلاب اسلامی، چه قبل از آن در دورانهای طلبگی در مشهد و چه بعد از آن در دوران جنگ تحمیلی و در محیطهای اداری و کاری و انقلابی - همیشه عنصر شاهرودی را با این خصوصیات شناختهایم: متدین، باصفا، خونگرم، اهلِ اقدام، دوستدار علم و ارزشهای دینی و اسلامی. امروز هم - که سالها از پیروزی انقلاب میگذرد و کشور عزیز ما تجربههای گوناگونی را در طول سالیان گذشته گذرانده است - بار دیگر مردم عزیزِ شاهرود، مرد و زن و پیر و جوان از قشرهای مختلف را با همین خصوصیات مشاهده میکنیم؛ شهرِ باصفا، مردمِ باصفا، دلهای باصفا. یقیناً نقش معلمان دین و اخلاق در این حیطه و در این سرزمین، در پرورش اخلاقی مردم شهرستان شاهرود نقش بهسزایی داشته است. علمای بزرگ، برجستگان دینی و اخلاقی در این ناحیه، در این شهر و در بخشهای متصل به این شهر - چه در گذشته، چه در آن دورانی که خود ما از نزدیک شاهد بودیم و دیدیم یا همزمان بودیم - نقش برجستهای داشتهاند. در دوران جوانىِ ما نام برجستگان علمىِ دینىِ شاهرود بر سر زبانها بود. مرحوم آیةاللَّه العظمی شاهرودی، مرجعِ تقلید، استاد مبرز حوزهی نجف؛ مرحوم آیةاللَّه آقا شیخ آقا بزرگ شاهرودی، از برجستگان علمی و ساکن خود شاهرود؛ قبل از اینها در مشهد شنیده بودیم مرحوم آقا سید عباس شاهرودی، عالِم برجسته؛ عموی یک عالِم روحانی پارسا و باتقوای دیگری به نام مرحوم آقای حاج آقا حسین شاهرودی که چند سال پیش رحلت کردهاند؛ تا دوران انقلاب مرحوم آقای توحیدی، عالِم برجسته و ممتاز و از علمای فعال؛ و در رتبهی جوانتر مرحوم آقای طاهری و علمای فراوان دیگر. اینجا منطقهی عالِمخیز است؛ منطقهی معلمان دین و اخلاق. در زمان گذشته هم نام بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی را همهی مسلمانان و مرتبطین با معارف اسلام - ولو غیرمسلمان - شنیدهاید. البته امثال بایزید و ابوالحسن خرقانی را با این مدعیان صوفیگری نباید اشتباه کرد. آنها داستان دیگری دارند و ماجرا و سخن دیگری است.
این نکته مهم است که چگونه این منطقه، این همه معلم دین و اخلاق و عالِم برجستهی دینی تربیت کرده است. این تصادفی نیست؛ نشانهی یک خُلقِ بومىِ دیرین در میان این مردم است؛ میلِ به معنویات، باور نسبت به ارزشهای معنوی و اسلامی. این مطالب را ما برای این عرض نمیکنیم که مردم شاهرود خوششان بیاید؛ آنها خودشان با این مسائل آشنا هستند. افتخار و تکیهی به فضل گذشتگان و پدران، برای اینکه به گذشتگان خودمان هم افتخار کنیم، نیست. یادآورىِ این مطالب برای نکتهی مهم دیگری است. و آن این است که یک ملت و یک جمعیت، هنگامی که به ارزشهای بنیادىِ بومىِ خود واقف بشود، استعدادهای خود را بشناسد، ارزش اخلاقی و انسانی خود را بداند، مغلوب حوادثی که برای او درست میکنند، نمیشود. آینده در برابر یک چنین جمعیت و ملتی، آیندهی روشنی است.
سالهای متمادی - شاید دهها سال - همت استعمارگران این بود که ملت ایران را نسبت به خودشان و نسبت به ارزشها و گذشتهی خودشان بیاعتقاد کنند. گناه بزرگ نسل اول روشنفکران این کشور که مروّج تفکرات غربی و فرهنگ غربی بودند، همین است. به ملت ایران تبیین کردند و اصرار و تکرار کردند که تو چیزی نیستی. ارزشهای تو، اعتقادات تو، گذشتهی تو، تاریخ تو و بزرگان تو به چیزی نمیارزند. توانستند یک نسلِ از خود بیگانهای درست کنند که پذیرای یک حکومت ظالم و دستنشاندهای مثل حکومت رضاخان قلدر باشد. این کاری است که دشمنان ما در طول سالهای طولانی کردهاند.
نهضت اسلامی، حرکت عظیم روحانیت و مردم در دوران سالهای منتهی به پیروزی انقلاب همین بود که مردم را نسبت به هویت خودشان، نسبت به تواناییهای خودشان و نسبت به گذشته و تاریخ خودشان خوشبین کنند و پردهی دروغ و توهمی را که دشمنان بر روی باورهای ملی ما کشیده بودند، آن را بِدَرَد؛ و موفق هم شدند و شاهرود یکی از شهرهایی بود که مردم و جوانهای آن استقبال کردند. من خودم در دوران مبارزات ارتباط نزدیک با شاهرود داشتم. دوستان ما، رفقای همراه و همگام ما به شاهرود میآمدند و مورد استقبال جوانان اینجا قرار میگرفتند؛ در مساجد مختلف این شهر جلساتی که در آنها مبانی انقلاب و مفاهیم انقلابی و مسائل مربوط به نهضت اسلامی گسترش پیدا میکرد و تبیین میشد، در این شهر فراوان بود. خدا رحمت کند مرحوم آقای توحیدی و بعضی از علمای دیگر این شهر را که به این جوانهای ما کمک میکردند و با بنده هم مرتبط بودند. تعدادی از جوانهای مؤمن و پُرشور این شهر با ما در مشهد در ارتباط بودند. من هم چند بار شاهرود آمده بودم. از جمله در روزهای اوج انقلاب، شبی را در شاهرود در جمع جوانان پُرشور و مؤمن این شهر گذراندم. این تجربهها از یاد انسان نمیرود. مردم شاهرود، شما برادران و خواهران و خانوادههای محترم و عزیز، در طول دوران دفاع مقدس هم آزمایش خوبی دادید. بیشترین شهدای این استان مربوط به شاهرودند. برجستگانی از نیروهای مسلح و فداکاران، مربوط به این منطقه، این شهر و بخشهای اطراف این شهرند.
امیدواریم سهمِ شما مردم عزیز در آیندهی پُرشُکوهِ این کشور و این انقلاب، همانقدر نمایان باشد که در گذشته و در دوران منتهىِ به این روزها سهم وافر شما نمایان بوده است.
آنچه همهی ملت ایران و شما مردم عزیز باید بدانید - و خوشبختانه آگاهی ملت، آنها را نسبت به این شرایط کاملاً روشن و آگاه نگه داشته است - این است که در رویارویی میان اسلام، حرکت اسلامی و اردوگاهِ کفر و استکبار، سهم پیروزیهای جبههی اسلام و ایمان، چندین برابر بیشتر از سهم پیروزیهای جبههی مقابل است. مسئله، تنها مسئلهی ایران نیست؛ مسئلهی نهضت اسلامی است و ملت ایران پرچمدارِ این نهضت است. آن روزی که ما مردم ایران نهضت اسلامی را در این کشور آغاز کردیم، به قصد ایجاد یک نهضت جهانی نبود. دلسوزان، علاقهمندان و آگاهان، آنچه را که برای امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از حق و قیام در مقابل ظلم تشخیص میدادند، انجام دادند. و امام بزرگوار ما بارها گفته است، در هر موقعیتی آنچه را که احساس وظیفه میکرد، آن را انجام میداد و در راه آن قدم برمیداشت؛ و مشکلات او را به عقب نمیراند. نیت مبارزان، نهضتکنندگان و ملت ایران، اصلاح در مسائل جاری کشور خودشان بود. اما خاصیت سخن و دعوی حق، همین است که دلهای مشتاق را در همهی نقاط عالم به خود جذب میکند.
قیام ملت ایران توانست مسلمانان نقاط مختلف دنیای اسلام و کشورهای اسلامی را متوجهِ خود کند و به آنها تکانِ سختی بدهد؛ خیلیها را از خواب بیدار کرد و جوانها را هم متوجهِ آرمانهای دستیافتنی کرد. لذا حرکت، حرکت اسلامی شد. ما به امور داخلی کشورها کاری نداریم. مسئلهی فلسطین یا مسئلهی لبنان یا مسئلهی عراق به وسیلهی مسئولان ایرانی و مردم ایران اداره و مدیریت نمیشود؛ اما این حرکت شما مردم و مقاومت شما جوانان و صبر شما خانوادهها بود که توانست ملت فلسطین را بیدار کند؛ توانست به جوانان مؤمن در لبنان، آن قدرت را عطا کند و آن روح را در آنها بدمد که اینها بتوانند در مقابل یک ارتش مجهزِ ظالمِ بیمهار و با پشتیبانی امریکا، آنطور مقاومت کنند و آنطور پیروز شوند. در صحنه، ملت لبنان و حزباللَّه بودند؛ اما در دنیا قضاوت همهی اهل نظر این است که ملت ایران در این قضیه پیروز شد. امروز در دنیای اسلام، هر گروه مسلمانی و هر شعارِ اسلامی و ارزشیای که به پیروزی میرسد، قضاوت دنیا و سیاستمداران در سطح بینالمللی، این است که ملت ایران در این قضیه پیروز شد؛ در حالی که ملت ایران کاری به کارِ فلان کشور و فلان مجموعهی سیاسی یا انقلابی ندارد. این به خاطر این است که پرچم پُرافتخار استقلال ملتها در زیر سایهی «لاالهالّااللَّه محمّد رسولاللَّه»، در دستان شماست. و شما ملت توانستید این پرچم را با همهی سختیهایش در دست خود نگه دارید. نگذارید سرنگون بشود. این توانایی را ملت ایران نشان داده است. برای ملت ما این یک افتخار بزرگ است.
اما این کافی نیست. ما نمیخواهیم دل خودمان را به این خوش کنیم که ملت ایران در سطح بینالمللی یا در سطح بینالمللِ اسلامی سربلند و عزیز و آبرومند است؛ این هست؛ اما ما به این اکتفا نمیکنیم. ما باید این توانایی را از خودمان نشان بدهیم که بتوانیم یک جامعهای بسازیم که مورد رضای اسلام باشد. این کار را باید بکنیم؛ وظیفهی ما این است. و اتفاقاً آن نقطهی اساسیای که دشمنان توطئهگر اسلام در سطح جهان به آن توجه دارند و میخواهند آن انجام نگیرد، همین است. آن کشور و جامعهای که مورد نظر اسلام است، باید هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی، پیشرو باشد.
کشور ما از لحاظ مادی باید در آن، علم و تجربه و فناوری در سطوح بالا قرار بگیرد. از لحاظ ساخت و ارتباطات اجتماعی مردم در زمینهی اقتصاد و بقیهی موارد، ارتباط مردم با یکدیگر، باید ارتباطات سالم، قوی و نشاندهندهی پیشرفت و شکوفایی باشد؛ باید استعدادها در آن جامعه بشکفد. همهی انسانها بتوانند در آن با توانِ خدادادهی خود در پیشبرد اهداف زندگی، به یکدیگر کمک و با هم همکاری کنند. در آن جامعه باید عدالت اجتماعی باشد. عدالت به معنای یکسان بودنِ همهی برخورداریها نیست؛ به معنای یکسان بودن فرصتهاست؛ یکسان بودن حقوق است. همه باید بتوانند از فرصتهای حرکت و پیشرفت بهرهمند شوند. باید سرپنجهی عدالت گریبان ستمگران و متجاوزانِ از حدود را بگیرد و مردم به این، اطمینان پیدا کنند.
در چنین جامعهای، معنویت و اخلاق هم باید به قدرِ حرکت پیشروندهی مادی پیشرفت کند. دلهای مردم با خدا و معنویات آشنا بشود. انس با خدا، انس با عالم معنا، ذکر الهی و توجه به آخرت در یک چنین جامعهای بایستی رایج شود. اینجاست که آن خصوصیت استثنایی جامعه و تمدن اسلامی، خود را نشان میدهد؛ ترکیب و آمیختگی دنیا و آخرت با هم.
تمدن مادىِ غرب در علم و تکنولوژی پیشرفت کرد. در روشهای پیچیدهی مادی، توفیقات بزرگی به دست آورد؛ اما در کفهی معنوی روزبهروز بیشتر خسارت کرد. نتیجه این شد که علم و پیشرفت تمدن مادىِ غرب، به ضرر بشریت تمام شد. علم باید به سود بشریت تمام شود. سرعت و سهولت و ارتباطات زوددسترس، باید در خدمت آرامش و امنیت و راحتی مردم باشد. آن علمی که از ترس دستاورد آن - یعنی از ترس بمب اتم و موشک دوربُرد و انفجار نادانسته - مردم شب و روز نداشته باشند، آن علم برای بشریت مفید نیست. دنیای غرب با پیشرفت علمىِ خود، در این دام خطرناک افتاد.
تمدن و فکر اسلامی، پیشرفت مادی را میخواهد؛ اما برای امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و همزیستىِ مهربانانهی مردم با یکدیگر؛ این خصوصیات نظام اسلامی است. ما اینها را با صدای بلند از اولِ انقلاب در سطح عالم مطرح کردیم و دلهای فراوانی از مسلمان و غیر مسلمان هم به اینها جلب شده است. پشتوانهی عزت ملت ایران اینهاست. یعنی متفکر مسیحی و سیاستمدارِ غیر مسلمان - احیاناً ملحد - در مجامع جهانی، در برخورد با تفکرات نظام جمهوری اسلامی تحت تأثیر قرار میگیرد. این، بارها و بارها مشاهده و دیده شده است. ما میخواهیم در کشورمان این تفکرات والا را پیاده کنیم. برادران و خواهران عزیز! این، کار و تلاش لازم دارد؛ این، مردان مؤمن و فداکار و شجاع لازم دارد؛ این، پیوندِ روزبهروز افزایندهىِ میان ملت و دولت را لازم دارد. دشمنان این کشور و ملت، و دشمنان رسیدن به آن اهداف، این نقاط را هدف میگیرند. برای اینکه پیوند میان مسئولان و مردم را ضعیف کنند، برنامهها طراحی میکنند؛ برای اینکه ارادهی مسئولان کشور را سست کنند، برنامهها طراحی میکنند. در چند سالِ گذشته، صریحاً دستگاههای تبلیغاتی غرب گفتند و تکرار کردند که در صدد اینند که در مجموعهی مدیریت نظام جمهوری اسلامی اختلاف بیندازند؛ دودستگی و دو جریانی درست کنند؛ خودشان این را اعتراف کردند. و بحمداللَّه موفق نشدند.
جوانِ ما را از فکر آینده و همت گماشتن برای بِنای آینده، به سمت شهوات سوق بدهند؛ برای این برنامهریزی میکنند. دلهای مردم ما را که در سایهی امید میتوانند این راه طولانی و دشوار، اما شوقبرانگیز را طی کنند، ناامید کنند؛ دلهایشان را از امید خالی کنند. اینها جزو برنامههایی است که دشمن طراحی میکند.
من به شما عرض بکنم در طول این بیستوهفت سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد - که یک روز از این بیستوهفت سال هم بدون توطئهی دشمن نبوده است - دشمن در مقابلهی با ملت ایران و انقلاب اسلامی و این حرکت عظیم، تا امروز پیدرپی احساس ناکامی کرده است. هیچ وقت دشمن موفق و پیروز نشد. گاهی یک امیدهای واهیای پیدا میکردند و یک علامت غلطی از یک طرف به آنها داده میشد، آن وقت تصور میکردند که توانستهاند توطئههای خود را در این کشور به جایی برسانند. اما بلافاصله معلوم میشد اشتباه کردهاند. بنابراین دشمن موفق نشده است. امروز برنامههای مسئولان کشور برای ساختن و بِنای آینده در بخشهای مختلف، برنامههای حسابشده و روشنی است. مسئولان هم، مسئولانی هستند که با تصمیم قاطع و با اعتماد به نفسِ کامل، در جهت رسیدن به این هدفها دارند حرکت میکنند.
شاید بتوانم بگویم، امروز همت مسئولان دولتی در پیمودن راههای طولانی و دشوار به سمت هدفهای انقلاب، از دورانهای گذشته بیشتر است؛ با اینکه دشمنان و بدخواهان ملت ما عکس این را توقع داشتند و تصور میکردند. فکر میکردند هر چه زمان بگذرد و از مبدأ انقلاب دورتر شویم، امیدها کمتر میشود؛ در حالی که به عکس شد. امروز مسئولان و دولت ما، برای رفع مشکلات و گشودن گرهها و پیمودن راهها، امیدشان و اعتمادبهنفس و همتشان از گذشته بیشتر است. و من عرض میکنم، آنچه را که آنها به آن همت گماشتهاند، اینها همه شدنی است. همچنان که از اول انقلاب تا امروز، آنچه که در این کشور اتفاق افتاده - پیشرفتهای مختلف در بخشهای گوناگون - شبیه معجزه است. البته مشکلاتی وجود دارد. من مشکلاتِ بخشهای مختلف کشور و مشکلات شما مردمِ شاهرود را میدانم. کمبودهایی که وجود دارد؛ گلههایی که وجود دارد؛ توقعاتی که وجود دارد؛ کارهایی که اولویت با آنهاست: مثل مسئلهی آب، مسئلهی اشتغال و مسائل گوناگونی که مورد نظر مردم است. خواستن اینها حق مردم است. البته همهی اینها از لحاظ در دسترس بودن، در یک حد نیست؛ بعضی چیزها یک مقداری صبر لازم دارد، بعضی چیزها یک مقداری نزدیکتر و در دسترستر است. عمده این است که مسئولان بدانند چه لازم است و همت کنند که آن را انجام بدهند و راهِ نفوذ فساد و سوءاستفاده را ببندند. احساس میکنم همهی اینها به لطف پروردگار و به توفیق الهی حاصل است.
سندهای استانىِ مربوط به این استان، سندهای تنظیم شدهای است. مسئولان با نیازها و امکانات منطقه آشنا هستند. همت هم بر این دارند. خوشبختانه تازهنفس و آماده به کار هم هستند که این کارها را انجام بدهند، و باید انجام بدهند. البته بعضی از کارها طبیعتش زمان میطلبد. در بعضی کارها راهی را که انسان میخواهد طی کند، گاهی اوقات ده ساعت باید راه برود تا به یک نقطهای برسد؛ نمیشود توقع داشت یک ساعته طی شود. بعضی راهها نزدیکتر است و بعضی دورتر. مهم این است که مسئولان بخواهند، بفهمند، احساس کنند و همت کنند، و این بحمداللَّه هست.
آنچه پشتوانهی حرکت مسئولان است، پشتیبانىِ دلها و احساسات و اعتماد و امید شماست. آنان تکیهی به این اعتماد و شور و شوق و محبت شما مردم را دارند و حقیقتاً حجت بر آنها تمام است. یعنی پشتیبانی مردم از مسئولان کشور، یک پشتیبانی همهجانبه و مستحکم و ریشهدار با ریشههای ایمانی است. آنان بایستی با تکیهی بر این اعتماد شما و این حسن ظن شما، کارها را پیش ببرند و بنده بسیار خوشبین هستم به اینکه انشاءاللَّه همهی آنچه را که باید انجام بدهند، انجام خواهند داد. مردم سهمِ خودشان را فراموش نکنند. همت گماشتنِ مردم، کارهای موکول به هر کسی را با احساس مسئولیت انجام دادن، خواستن و پیگیری کردن، اینها وظایف مردم است. مسئولان سهمی دارند و مردم هم سهمی. به توفیق الهی انشاءاللَّه با مجموعهی اینها ما شاهد روزهای بسیار بهتری خواهیم بود. و امیدواریم ملت ما همچنان که با طرح شعارها و آرزوهای بزرگ اسلامی توانست دلهای امت اسلامی را متوجهِ خود کند، با نشان دادن یک الگوی کامل و ساخته و پرداختهی نظام اسلامی هم بتواند آنها را در این راه موفقتر کند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد لطف و تفضل خود را بر این مردم مؤمن و باصفا فرو بفرست. پروردگارا! به مسئولان توفیق خدمت به این مردم مؤمن و باصفا را عنایت کن. پروردگارا! این پیوند محبت و همبستگی میان مردم و مسئولان را روزبهروز بیشتر کن.
از شما مردم عزیز، از این جمعی که در این میدان اجتماع کردید و از برادران و خواهرانی که در طول مسیر آنها را زیارت کردیم، به خاطر محبت و ابراز لطفتان صمیمانه تشکر میکنم و امیدوارم که توجهات حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) شامل حال همهی شما باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته