• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1385/08/17

بیانات در دیدار مردم استان سمنان

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم


الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فی الأرضین و الصّلاة و السّلام علی جمیع أنبیاء اللَّه و رسله و ملائکته و عباده الصّالحین.
بسیار خرسند و مسرورم و خدای متعال را سپاسگزارم که توفیق داد امروز در میان مردمی باشم که یادگارِ نشانه های کهن ترین فرهنگ غنىِ اسلامی و ایرانی را در میان خود دارند. عزیزان من! در گذشته ی تاریخی، ما همیشه استان سمنان را به عنوان استانی متدین و دانش پژوه دانسته ایم و شناخته ایم. در میان شاخصه های متعدد این استان، آن چیزی که از همه برجسته تر است، عبارت است از این دو شاخصه: دینداری و علم؛ دانش پژوهشی و برجستگی علمی. در دوران خود ما هم، آنچه که از استان پهناور شما دیده ایم و به یاد داریم، همه نشانه های خُلقیات خوب، عمل صالح، هوش و استعداد بشرىِ سطح بالا و حضور مردانه و دلاورانه در میدانهای مختلف انقلاب بوده است؛ هم در دوران انقلاب که من خودم در برخی از نقاط این استان از نزدیک شاهد بوده ام؛ هم در دوران دفاع مقدس که ماجرای حیرت انگیز و شنیدنی بسیاری از تیپ قائمِ سمنان، از مجموعه ی پشتیبانىِ جنگ سمنان و ستاد جهاد سازندگی در سمنان، از بسیجیان سمنان، از خانواده های شهدا و ایثارگران استان سمنان در ذهن و خاطره ی ما هست که من ان شاءاللَّه در زیارت خانواده های شهدا به بعضی از آنها اشاره خواهم کرد. از لحاظ هوش بشری و استعداد انسانی هم این استان جزو استانهای پیشرو کشور است. درصد بالای سواد، درصد بالای رتبه ی قبولی در دانشگاه، شخصیتهای برجسته ی علمی، سیاسی و اجتماعی، فعالان گوناگون و حضور محیطهای دانشگاهی بزرگ در این استان، همه مؤید همان معناست که تاریخ به ما منعکس کرده است. دینداری مردم هم آن شاخصه ی اصلی و پشتوانه ی همه ی زیباییها و نیکیهاست.
در این سفرهایی که ما به استانهای سراسر کشور مسافرت می کنیم - برای خود من علاوه بر هدفهای این سفرها که عرض خواهم کرد - این فایده و بهره ی بزرگ را دارد که با زیباییهای معنوی نقاط گوناگون کشور آشنا می شویم. جهانگردان و سیاحان و ایرانگردان دنبال زیباییهای مادی و ظاهری هستند که در جای خود، حقاً هم تماشایی است؛ اما بنده که فرصت نگاه کردن و گردش کردن برای دیدن زیباییهای مادی استانها را ندارم، تماشاچی زیباییهای معنوی استانهای کشور و بخشهای مختلف این ملت بزرگم.
اصحاب علم و ادب و معرفت، صفا و صداقتهای مردمی، جلوه های عظمت و شور و شعور ملت ایران در جای جای این میهن بزرگ و پرافتخار، جلوه های پایداری و ایثار، نشانه های عزم راسخی که ملت ایران در خود در طول این بیست وهفت سال نشان داده است و همین عزم راسخ، پشتوانه و ذخیره ی پشتیبانِ حرکتهای مستمرِ او به سوی پیشرفت شده است و همین هم ان شاءاللَّه او را به قله ی آرزوهایش خواهد رساند؛ اینها را ما در استانها مشاهده می کنیم. من شما مردم عزیز استان را می شناسم؛ هم از نزدیک، هم از روی گزارشها؛ امروز هم در این میدان عظیم و در خیابانهای شهر، نشانه های لطف و صفای شما مردم را مشاهده کردم.
اما هدف ما از این مسافرتها چند چیز است: در درجه ی اول زیارت شما مردم، دیدار از نزدیک، سخن گفتن از روبه رو و سخنانِ شما را از دهها راه شنیدن؛ نامه هایی که به من می رسد، نمایندگانی که از طرف ما به بخشها و میان قشرهای مختلف می روند، گزارشگرانی که قبل از سفر و در حین سفر با طبقات مختلف تماس می گیرند؛ مجموعه ی این اطلاعات و نظرات و عقاید و حرفهای شما مردم، مثل آبی از چشمه ی گوارایی به سمت ما سرازیر می شود و اطلاعات ما را، فهم ما را و احساس مسئولیت و تعهد ما را به توفیق الهی بیشتر می کند. این رساندن پیام ارادت به مردم و شنیدن سخن مردم و گفتن روبه رو به مردم، مهمترین هدف این سفرهاست.
اما همیشه یک هدف دیگر هم از این سفرها داشته ایم و آن، این بوده است که توجه مسئولان کشور به مناطق گوناگون کشور جلب بشود. خدا را شاکریم که این هدف امروز با دولتی که سر کار است، به خودی خود برآمده است. خوشبختانه سرکشی دولت و رئیس جمهور و وزرای محترم به مناطق مختلف کشور، آن آرزوی دیرینه ی ما را به نحو احسن برآورده کرده است. من همین سفر را هم که به استان سمنان می آمدم، به آقای رئیس جمهور گفتم: این سفر من به استان سمنان، باید مانع سفر شما به استان سمنان نشود و بروید.
بحمداللَّه نشاط و تحرک دولت، نشاط خوبی است و امیدواریم که خداوند به این حرکت و به این نشاط، برکت بدهد و مقاصدی که دولت و نظام جمهوری اسلامی در مورد بخشهای مختلف کشور دارد، تحقق پیدا کند. البته ملاحظاتی که در این سفر به نظر می رسد، به مسئولان امر توصیه خواهد شد؛ نقاط حساس و مهم ان شاءاللَّه مورد توجه آنها قرار خواهد گرفت و به فضل الهی گره هایی از کار مردم در حد وسع و امکانات کشور گشوده خواهد شد.
استان پهناور سمنان استعدادهای فراوانی دارد؛ از بعضی از این استعدادها استفاده شده و از بعضی استفاده نشده است. در این استان، غیر از استعداد و ظرفیت عظیم انسانی، استعدادهای صنعتی، استعدادهای معدنی - که در این استان معادنی هست که هنوز دست نخورده است و باید به آنها رسیدگی شود و از آنها به نفع مردم استان و کشور بهره برداری بشود - حتّی استعدادهای کشاورزی - با اینکه این استان جزو استانهای کم آب است، در عین حال، در همان بخش از زمین، خاک حاصلخیز و امکانات کشاورزی خوبی دارد؛ همین حالا هم طبق گزارش، با همه ی این محدودیتها، این استان صادرکننده ی محصولات دامداری، گوشت و محصولات باغی به خارج این استان است، که این نشان دهنده ی تواناییهای طبیعی و انسانی این استان است - استعداد گردشگری، شهرکهای صنعتی و تنوع اقلیمی وجود دارد، و همان طور که گفتیم از همه ی اینها بالاتر، دارای مردمِ صبور، سختکوش، علاقه مند، مؤمن و با سطح هوشی بالاست. این استان می تواند آینده ای به مراتب بهتر از امروز داشته باشد؛ همچنانی که امروز این استان نسبت به آنچه که قبل از انقلاب بود، بسیار بهتر و پیشرفته تر است و روزبه روز هم باید ان شاءاللَّه این روند ادامه پیدا کند.
عزیزان من! آنچه مورد توجه مسئولان کشور است، سرعت بخشیدن به سازندگىِ همه جانبه ی کشور است؛ اما در کنار این معنا، محور اصلی شعارهای نظام اسلامی، استقرار عدالت، رسیدگی به مشکلات مردم، تسهیل زمینه های رشد و پیشرفت ملت ایران، و ساختن کشور آنچنان که مناسب حاکمیت اسلام و شعارهای اسلامی است، می باشد. این، آن چیزی است که مسئولان در پی آن هستند؛ این هدف بزرگی است و تلاش زیادی لازم دارد و بحمداللَّه امکان این تلاش هم هست و این تلاش شروع هم شده است؛ و چه در این دولت، و چه در دولتهای قبلی، خدمات فراوانی هم در این زمینه انجام گرفته؛ یعنی ملت و کشور به راه افتاده است.
یک روزی ما در سطح دنیا و منطقه، از لحاظ همه ی شاخصهای پیشرفت، در پایین ترین سطوح بودیم؛ این ملت بزرگ، این ملت بافرهنگ، این کشورِ سرشار از منابع خداداده، در میان ملتهای دیگر هیچ بُروزی نداشت و علاوه بر این، مسئولان کشور با بی غیرتىِ تمام، سرسپردگی قدرتهای دخالت کننده ی بیگانه را پذیرفته بودند و این ملت بزرگ را در قول و عمل تحقیر می کردند. حرکت انقلاب و حرکت تکان دهنده ی ملت ایران در طول این بیست وهفت سال، وضع را بکلی برگرداند و امروز ملت ایران، حداقل در سطح دنیای اسلام، یک ملت الهام بخش است. خوشبختانه شاخصهای پیشرفت بر حسب اظهارنظر کارشناسان و متخصصان مطلع و وارد، شاخصهای خوبی است و در همه ی زمینه ها رو به جلو و ترقی هم هست؛ در زمینه های علمی، در زمینه های اقتصادی، در زمینه های معنوی، در زمینه های مسائل اجتماعی و در زمینه های بین المللی، شاخصها رو به رشد است.
بحمداللَّه رویکرد مسئولان هم یک رویکرد صحیح و منطبق با مبانی انقلاب است. امروز بار دیگر در دنیای اسلام شعارهای بنیانی انقلاب اسلامی - که از زبان مسئولان کشور صادر می شود - ملتها، جوانها، دانشگاهیها و قشرهای مختلف مردم را مجذوب خود می کند و انسان این را امروز در دنیا مشاهده می کند.
روحیه ی ملت خودِ ما هم یک روحیه ی امیدوارانه و بالاست. همین شعاری که شما دادید و همه جای این کشور این شعار را راجع به انرژی هسته ای می دهند، یک چیز ساده و عادی نیست؛ خیلی از ملتها نه می دانند انرژی هسته ای چیست، نه می دانند حق مسلّم آنهاست؛ و نه اگر بدانند، می توانند در این زمینه قدم از قدم بردارند؛ اما ملت ما هم می داند که انرژی هسته ای یک شاخص بزرگ و نمایان برای پیشرفت به تناسب پیشرفتهای امروزِ علمىِ دنیاست که اگر ملتی نداشت، کلاهش پسِ معرکه است؛ و می داند که این حق مسلّم آنهاست و این را شعار می دهند و از ته دل از مسؤولینشان می خواهند؛ و هم می دانند که کشورشان قادر است بدون اعتنای به دیگران، بدون دراز کردن دست نیاز به سوی دیگران، این حق مسلّم خودش را بگیرد و به دست آورد. این، خیلی چیز مهمی است. این، روحیه ی ملت ماست؛ این، امید ملت ماست. عزیزان من! همین امید و نگاه امیدوارانه، باید بتواند شما را در راههای دشوار رسیدن به قله کمک کند و به پیش ببرد؛ و به پیش خواهد برد.
ما در سطح بین المللی دشمنانی داریم؛ در این شکی نیست. چرا دشمنند؟ چه کسانی هستند؟ اینها حرفهای توضیح داده شده است و همه می دانیم دشمنها چه کسی هستند؟ همان کسانی که مایلند ملتها در پنجه ی اقتدار آنها زندگی کنند؛ نفتشان مال آنها باشد، مس شان مال آنها باشد، اورانیومشان مال آنها باشد، نیروی انسانی شان مال آنها باشد و بازارشان در اختیار آنها باشد. قدرتهایی در دنیا هستند که نسبت به هر کشوری یک چنین طمع و امیدی دارند؛ اینها وقتی می بینند یک ملتی خودش پنجه بر روی موجودی خود می اندازد و سرنوشت خود را خود به دست می گیرد، بدیهی است که تحملشان دشوار می شود و می شوند دشمن. پس، علت دشمنی آنها معلوم است و اینکه چه کسانی هم هستند، معلوم است. از اول انقلاب، دشمنان صف بسته ی در مقابل انقلاب اسلامی و ملت ایران، صهیونیزم جهانی و استکبار امریکایی بوده اند و هر کسی که دور و بر اینها می چرخیده و برای آنها کار می کرده است. اما این دشمن، امروز در حوادث گوناگون جهانی در مقابله ی با نظام جمهوری اسلامی، دچار انفعال است. امریکای امروز، امریکای ده سال پیش نیست، امریکای پانزده سال پیش نیست. آن روزی که پدرِ رئیس جمهور فعلی امریکا - بعد از ماجراهای کویت - اعلام کرد که نظم نوین جهانی شروع شده و امریکا تنها ابرقدرت دنیاست؛ یعنی همه بایستی زیر چشم این کدخدای دهکده ی جهانی کار بکنند، آن روز گذشت؛ آن روزی که امریکاییها با اعتمادبه نفس، خاورمیانه را متعلق به خود تصور می کردند و در فکر بودند که سرنوشت تازه ای برای خاورمیانه رقم بزنند، گذشت. امروز امریکاییها در عراق شکست خورده اند، در افغانستان شکست خورده اند، در لبنان شکست خورده اند و در فلسطین هم شکست خورده اند؛ هر کدام به یک نحوی. در عراق یک جور گرفتار است، در فلسطین هم یک جور؛ که همه ی همت امریکا این بوده است که رژیم صهیونیستی را از مواجهه ی با صاحبان سرزمین فلسطین نجات بدهد. حتی حاضر شدند یک دولت فلسطینی - ولو به اسم و به ظاهر - را تحمل و قبول کنند تا شاید دولت غاصب صهیونیسم بتواند در مقابل صاحبان فلسطین، یعنی فلسطینیها، نفس راحتی بکشد؛ اما نتیجه این شد که امروز یک دولتی در فلسطین سر کار آمده که شعارش به رسمیت نشناختن صهیونیستهای غاصب و مذاکره نکردن با غاصبان است. مسئولان استکبار و کارگردانان استکباری این منطقه در این قضیه صددرصد شکست خوردند؛ در قضیه ی عراق یک جور دیگر شکست خوردند؛ در قضیه ی لبنان هم - در ماجرای مواجه ی با حزب اللَّه - یک جور دیگر شکست خوردند؛ هنوز هم دارند شکست می خورند. این وضع دشمن ماست.
در مورد مواجهه ی آنها با جمهوری اسلامی ایران هم وضعیت انفعال دشمنان ما از این کمتر نیست، بلکه بیشتر است. بیست وهفت سال است که همه ی ترفندها را به کار برده اند تا شاید بتوانند این ملت را از اسلام و آرمانهای امام روگردان کنند؛ تا شاید بتوانند این ملت را به ارزشهای دینی بی اعتقاد کنند و بتوانند جوانان این ملت را یکسره غرق در منجلاب فساد کنند. در این زمینه هر کاری توانسته اند، کرده اند. کارهای بسیار پرهزینه و خرجهای زیادی کرده اند. مدتهای مدیدی تلاش کردند تا شاید بتوانند در دولتهایی که در نظام جمهوری اسلامی با رأی مردم سر کار می آیند، نفوذ کنند؛ شاید بتوانند برخی از عناصر مؤثر در دولتها را از خود کنند و بخرند و مقاصد و نیات خودشان را از آن راه تأمین کنند؛ همه ی این کارها و تلاشها را کردند، خرجهای زیادی کردند برای اینکه بتوانند با بهانه های ناسیونالیستی، قومیگری و فرقه گرایی میان این ملت اختلاف ایجاد کنند و جنگ داخلی راه بیندازند؛ سرمایه گذاری و تلاش کرده اند تا شاید بتوانند محیط دانشگاههای ما را متشنج کنند. این کارها در طول این بیست وهفت سال یکی پس از دیگری انجام گرفت؛ اما ملت بزرگ و رشید ما، جوانان هوشیار ما، مردان و زنانِ بامعرفت و زمان شناس ما در تمام این موارد، مشت محکمی به دهان دشمنان ما زدند. آنها می خواستند این ملت پُرانگیزه ی با ایمانِ پایبند به ارزشهای دینی و شجاع و دارای ابتکار عمل را به یک ملت وابسته، بی هویت، ترسو، مطیع، دنباله رو تبدیل کنند؛ برای این کار هم هزینه های زیادی کردند؛ و یکی پس از دیگری شکست نصیبشان شد. آیا اینها همه اتفاقی بود؟ این شکستهای دشمنان قوی پنجه ی ملت ایران - یکی پس از دیگری - اتفاق است؟ این که آنها امید داشتند نقش امام بزرگوار ما روزبه روز کمرنگتر بشود و شعارهای او فراموش بشود، نه تنها برآورده نشد، بلکه حالا بعد از گذشت بیست وشش، هفت سال، دولتی سر کار می آید که شعارهای رئیس جمهورش - که موجب محبوبیت او در بین مردم است - همان شعارهای امام است. این یک امر اتفاقی است!؟ این که مردم در هر جایی و در هر نقطه ای از کشور، به آن کسی اعتماد می کنند که به دین او، انقلابیگری او و پیروی او از امام بیشتر عقیده داشته باشند. بیست وهفت سال از انقلاب و هفده سال از درگذشت امام گذشته، اما ملت ما این طور پُرنشاط و پُرانگیزه شعارهای انقلاب را بر سر دست گرفته و به پیش می تازد؛ این یک تصادف است!؟ این یک اتفاق است!؟ نه، این یک روند است؛ این یک فرایند منطقی و معقول است و ادامه هم خواهد داشت. هم ادامه خواهد داشت، هم بر روی ملتهای دیگر تأثیر خواهد گذاشت. اینها خیال می کردند که ما برای صدور انقلاب لشگرکشی خواهیم کرد؛ یا لشگر نظامی یا لشگر امنیتی و اطلاعاتی؛ مثل خودشان که برای مقاصدشان لشگرهای امنیتی می فرستند؛ اما غافل از اینکه نه، ما نه لشگر اطلاعاتی می خواهیم و نه لشگر نظامی، بلکه حرف ملت ایران و آن طرحی که ملت ما برای اداره ی ملتها و جوامع به میان آورده، در دل ملتهای مسلمان می نشیند و ملتهای مسلمان به طور طبیعی علاقه مند و طرفدار ملت ما می شوند، که هستند و شدند و روزبه روز هم بیشتر می شوند.
امروز شما ببینید در همین قضیه ی انرژی هسته ای - که سعی می کنند در دنیا جنجال کنند - وضعیت دنیا نسبت به ما چیست؛ بخصوص وضعیت کشورهای آسیا و خاورمیانه و کشورهای اسلامی. حالا امریکاییها مثل همیشه دهانشان را باز می کنند، چشمشان را می بندند و هر چه به دهنشان می آید، می گویند: دنیا با غنی سازی ایران مخالف است(!) نه، شمایید که دنیا را نمی شناسید؛ دنیا را نمی بینید. ملتهای دنیا که هیچ، حتی دولتهای دنیا که نشانه ی آن بیش از صد کشور غیرمتعهد و حدود پنجاه کشور اسلامی است که در کنفرانس اسلامی و در جنبش عدم تعهد گرد آمده اند و چند مجموعه ی دیگر که اکثریت قاطع کشورهای دنیا هستند، همه طرفدار این هستند که انرژی هسته ای از انحصار چند قدرت مدعی و طلبگار جهانی بیرون بیاید و ملت ایران را برای اینکه در این راه شجاعانه ایستاده، از ته دل تحسین و تشویق می کنند. ملت ایران در راه افتخار خود، با قدرت و با نشاط و با تلاش - با این نسلِ فرزانه و فهمیده و آگاهی که امروز بحمداللَّه روزبه روز در حال رشد است - (این نسل جوانِ عزیز ما) تفکرات خودش را، که بافته های ذهنی دنیای غرب را به چالش کشیده و زیر علامت سؤال برده، روزبه روز رشد خواهد داد و عمق خواهد بخشید و آنها را مثل هدایای معنوىِ ارزشمندی به دنیای اسلام و ملتهای مسلمان تقدیم خواهد کرد؛ و جبهه ی استکبار مجبور است عقب نشینی کند.
این، وضعی است که بحمداللَّه ما از اول انقلاب تا امروز داشته ایم و چشم اندازی است که برای آینده می بینیم؛ این، درسی برای خود ما دارد و درسی هم برای دشمنان؛ آنها هم باید درس بگیرند، اما خود ما هم باید درس بگیریم.
درسی که خود ما باید بگیریم این است که بدانیم علاج همه ی دردهای یک ملت، تلاش و کار است؛ کارِ متکی به ایمان و امید، علاج همه ی دردهای یک ملت است. ملت بیکار، ملت تنبل، ملت کسل، ملت ناامید و ملتی که بگوید: «ای آقا! از دست ما چه کاری برمی آید، آنها هر کار که بخواهند، می توانند بکنند»، چنین ملتی به جایی نخواهد رسید. آنچه ما به دست آورده ایم، به خاطر این بوده است که ملت ما در این مدت، این روحیات را - که در طول دهها سال سعی کرده بودند در او تزریق کنند - بکلی دور ریخت. ملت ما ملتی است باامید و مؤمن. این که انسان احساس عجز بکند، غلط است؛ این که انسان حوصله ی کار کردن نداشته باشد، غلط است. جوان باید کار کند، محصل باید کار کند، دانشجو باید کار کند، روحانی باید کار کند، صاحب سرمایه باید کار کند، کارگر باید کار کند؛ هر کدام کار خودشان را بکنند. فعال صنعتی و فعال کشاورزی باید تلاش کنند؛ فعال سیاسی و اجتماعی باید تلاش کند؛ همه اینها به سمت هدف سربلندی و پیشرفت روزافزون این ملت و این کشور است. وقتی این طور شد، همه چیز پیش خواهد رفت. من حالا ان شاءاللَّه در این چند روزی که در این استان هستم، در ملاقاتهای مختلف، درباره ی جوانب این مسئله حرفهای زیادی در ذهنم هست که هر چه فرصت کنم - بخصوص در ملاقات با جوانها - ان شاءاللَّه آنها را عرض خواهم کرد.
امروز شما ملت ایران بافته ی نظری غرب را زیر سؤال برده اید؛ غربیها پایه ی کار خودشان را بر دین زدایی قرار داده بودند و می گفتند با دین نمی شود جلو رفت؛ شما این را باطل کردید. معلوم شد دین نه فقط مانع پیشرفت نیست، بلکه تشدیدکننده ی نیرو و تقویت کننده ی حرکت به سمت جلوست؛ این را ملت ایران ثابت کردند. غربیها می گفتند کارها بایستی با نظر مردم انجام بگیرد؛ شعار دمکراسی می دادند؛ اما عملاً حزب بازیهای غربی - که نمونه هایش را در خیلی از کشورهای دنیا؛ کشورهای معروف و بزرگ غرب مشاهده می کنید - نقش مردم را کم رنگ کرد. شما نشان دادید که دمکراسی واقعی، «مردم سالاری دینی» است؛ مردم می بینند، می شناسند، تشخیص می دهند، دوست می دارند و رأی می دهند؛ یعنی خود مردم هستند و احزاب، نقش ضعفی دارند؛ نقش حقیقی مال خود مردم است؛ مردم هستند که اراده می کنند و تصمیم می گیرند.
از اول انقلاب تا امروز، انتخاباتهای گوناگون، حضور مردم را نشان داده و نقش آن را مسجل و مشخص کرده است. من در پایان، باز جمله ای را راجع به همین انتخاباتی که در پیش رو داریم، عرض خواهم کرد.
شما با عمل خودتان، عنصر دین، ایمان، عدالت و صدق را در معادلات جهانی وارد کردید، در حالی که صداقت و راستگویی در معادلات سیاسی دنیا گمشده است. هیچکس از یک سیاستمدار توقع ندارد که راست بگوید؛ می گویند راست می گوییم، اما خودشان هم می دانند که همین حرف هم دروغ است. صدق و صفا و راستگویی، عدالت طلبی، شعار طرفداری از محرومان و مستضعفان، به عنوان ادبیات سیاسی و به وسیله ی مسلمانها و ملت مؤمن ایران در معارف جهانی وارد شد. آنها دعوی حقوق بشر کردند، دعوی مبارزه ی با تروریسم کردند؛ اما ملت ایران با ایستادگیهای خود، با افشاگری خود و با حضور خود، بسیاری از این ادعاها را باطل کرد و نشان داد که آنها دروغ می گویند. این کارها را شما کردید. این فتوحات بزرگ را در میدانهای مختلف، شما ملت ایران به دست آوردید و باید ادامه بدهید و ادامه اش هم به همان شکلی خواهد بود که حرکت عظیم مردم ایران توانست بر آن سایه افکن باشد؛ یعنی کار و نشاط متکی به ایمان و امید، و با روشن دیدن افق آینده. این، درسی است که ما باید بگیریم. ما باید اتحاد خودمان را قدر بدانیم؛ وحدت ملی باید قدر دانسته بشود؛ این، خیلی نعمت بزرگی است. امروز ملت ایران متحدند. امروز پرچمهای گوناگون سیاسی و حزبی و خطی و فرقه ای و غیره، همه در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران و پرچم عمومی ملت قرار دارند و اگر اهتزازی دارند، در زیر اهتزاز این پرچم اصلی است. این، خیلی نعمت بزرگی است. دیندارىِ شما نعمتی است؛ نشاط شما نعمتی است؛ این طبقه ی جوانِ وسیع کشور بزرگترین نعمت است. این نعمتها را باید قدر دانست. و توصیه هایی در زمینه ی کار و تلاش و تحصیل و پیگیری علم هست که عرض خواهیم کرد. به هر حال، راه پیشرفت روزافزون ملت ایران و رسیدن به آن قله، همان راهی است که از پایینها تا اینجا ما را رسانده؛ ادامه ی راه هم همین طور است.
درس دشمنان ما چیست؟ معارضان ملت ایران هم باید از این تجربه ی بیست وهفت ساله درس بگیرند. آنها باید باور کنند که یک حادثه ی بین المللىِ بزرگی در سطح جهانی شروع شده است. این قرن - قرنی که در پیش داریم - قرن شکست سیاستها و روشهای قرنهای نوزدهم و بیستم است. قرنهای نوزدهم و بیستم برای ملتهای منطقه از یک سو و قدرتهای غربی از یک سوی دیگر، قرن دین زدایی و سپس سلطه و دست اندازی به کشورها بود؛ قرن استعمار و استثمار بود. قرن بیست ویکم - که این قرنی است که چند سال است در آن وارد شده ایم - بر حسب آنچه که انسان از قرائن می فهمد، قرنِ محو کردن و ازاله کردن آثار حرکت قرنهای نوزدهم و بیستم است؛ باید نشانه های استیلای قدرتهای بزرگ بر کشورها و ملتها بکلی از صفحه ی زندگی بشر پاک بشود؛ سلطه باید وجود نداشته باشد. امریکاییها می خواهند خوب زندگی کنند، بکنند؛ هر ملتی حق دارد در سایه ی تلاش خودش خوب زندگی کند؛ اما در داخل کشور خودشان خوب زندگی کنند. خلیج فارس، دریای عمان، اقیانوس هند، بقیه ی بخشهای دنیا، تنگه های حساس دنیا، مال امریکا نیست؛ اینها مال صاحبانش است. ملتها صاحبان کشورهای خودند.
این قرن، باید قرن بازگشت ملتها به هویت خود، به انسانیت خود و شکستن طلسم سلطه گری و سلطه پذیری باشد؛ همچنانی که این قرن، قرن رو کردن به معنویت است. حالا درباره ی هزاره ی سوم حرفهای یاوه ی زیادی می زنند؛ برای هزار سال پیش بینی هایی می کنند که به هیچ مستند علمی و فنی متکی نیست. اما اگر انسان بخواهد از روی حدس و گمان درباره ی این هزاره حرفی بزند، می تواند بگوید که این هزاره، هزاره ی معرفت انسان به ارزش خودش است. در این هزاره، انسانها به ارزش خودشان و ارزش نزدیک شدن به خدای خودشان واقف می شوند. اگر بشود برای هزاره حدسی زد، آنچه که قابل حدس است، این است. ما حالا بحث هزاره را نمی کنیم؛ اما این قرنی که در پیش است، قرنِ روکردن به معنویت و قرن استقلال و هویت ملی ملتهاست و ایران، سرآغاز آن بود. دنباله ی ایران بسیاری جاهای دیگر پیش خواهد آمد و قدرتهایی که با این حرکت عظیم بشری مواجه و سینه به سینه بشوند، شکست خواهند خورد و قدرت استکباری یکی از اینهاست. من درباره ی انتخابات عرض کنم:
راجع به انتخابات، هم در نماز عید سعید فطر مطالبی به ملت عزیزمان عرض کردیم، هم قبل از آن گفتم. انتخابات مهم است؛ هم انتخابات خبرگان مهم است، هم انتخابات شوراها مهم است و هم اصل حضور مردم در انتخابات مهم است.
انتخابات خبرگان - همان طور که در نماز عید فطر عرض کردیم - یک ذخیره سازی برای ملت و برای آینده ی نظام است؛ مثل صندوق ذخیره، که یک روز در هنگام نیاز، این انتخاب شما به درد ملت و کشور خواهد خورد؛ باید این ذخیره را نگه داریم. این، پشتوانه ای است که باید برای کشور باشد. مجلس خبرگان همیشه باید آماده باشد؛ لذا بسیار مهم است.
انتخابات شوراها هم از این جهت مهم است که کار روزمره ی مردم و زندگی شهر و روستایی مردم، متوقف به این انتخابات است. اگر انسانهای صالح، کارآمد، بانشاط، مؤمن، نجیب و امین در انتخابات شوراها انتخاب شوند، خیال مردم از لحاظ مسائل جاری روزمره ی زندگی - که با آن سر و کار دارند - راحت خواهد شد. شما اگر آن کسی را که می پسندید و می خواهید، انتخاب نکردید، آن کسی که شما نمی پسندید، انتخاب خواهد شد و رأی خواهد آورد. بنابراین، رأی خودتان را به میدان بیاورید.
به مردممان عرض می کنم: هم در این انتخاباتها و هم به طور عمومی ملت ما باید بیشتر از گذشته به اتحاد اهمیت بدهند و تحمل کردن یکدیگر را یاد بگیرند. ما گاهی اوقات سر چیزهای کوچک با هم یک و دو می کنیم، در حالی که در مبانی و اصول مثل هم هستیم! یک چیزی شما می گویی، یک ایراد بیخودی ای من می گیرم، بنا می کنیم یک و دو کردن. البته یک و دو بین دو نفر و در یک محیط شخصی، اهمیتی ندارد؛ اما وقتی در محیط عظیم کشور چنین چیزی واقع شود، فضای سیاسی را نامطلوب می کند. بنابراین، ما باید از بی تحملی و ایرادگیریهای بیخود پرهیز کنیم و به مسئله ی اتحاد و مشارکت برای شکل دادن به آینده، اهمیت بدهیم. آینده ی کشور دست شماست؛ باید به این شکل بدهید.
من از شما برادران و خواهران عزیز خیلی تشکر می کنم؛ هم شما که اینجا هستید، هم آن عده ی کثیری که در خیابانها بودند. خوشحالم که در بین شما هستم؛ این چند روز را در بخشهای مختلف این استان و در میان قشرهای مختلف خواهیم بود. حرفهای زیادی داریم که عرض بکنیم؛ حرفهایی هم از شما خواهیم شنید.
پروردگارا! به محمد و آل محمد رحمت و فضل و برکت خود را بر این مردم نازل کند. پروردگارا! این جوانان عزیز، این مردم مؤمن، این دلهای پاک را مشمول تفضلات ویژه ی خودت قرار بده. پروردگارا! هر روز این کشور را از روز قبل بهتر، پُربارتر و روشن تر قرار بده. پروردگارا! قلب ولی عصر (ارواحنافداه) را از ما راضی و خشنود کن؛ ما را به معنای واقعی کلمه سرباز آن بزرگوار قرار بده.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته