1395/03/31
دیدار شاعران ۹۵ | شعرخوانی آقای محمدکاظم کاظمی
در شب خجسته میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشورمان در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. آقای محمدکاظم کاظمی از شاعران کشورمان در این دیدار شعری را قرائت نمود که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعر را منتشر میکند.
به نوجوانان کارگر هموطنم
دیدمت صبحدم در آخر صف، کوله سرنوشت در دستت
کولهباری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت، در دستت
گرچه با آسمان در افتادی، تا که طرحی دگر دراندازی
باز این فالگیر آبلهرو، طالعت را نوشت در دستت
بس که با سنگ و گچ عجین گشته، تکّهچوبی در آستین گشته
بس که با خاک و گِل بهسر برده، میتوان سبزه کشت در دستت
شب میافتد و میرسی از راه، با غروری نگفتنی در چشم
یک سبد نان تازه در بغلت، و کلید بهشت در دستت
کاش میشد ببینمت روزی، پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن، قصّه سنگ و خشت، در دستت
بازیات را کسی بههم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی، خطّ یک سرنوشت، در دستت
به نوجوانان کارگر هموطنم
دیدمت صبحدم در آخر صف، کوله سرنوشت در دستت
کولهباری که بود از آن پدر، و پدر رفت و هِشت، در دستت
گرچه با آسمان در افتادی، تا که طرحی دگر دراندازی
باز این فالگیر آبلهرو، طالعت را نوشت در دستت
بس که با سنگ و گچ عجین گشته، تکّهچوبی در آستین گشته
بس که با خاک و گِل بهسر برده، میتوان سبزه کشت در دستت
شب میافتد و میرسی از راه، با غروری نگفتنی در چشم
یک سبد نان تازه در بغلت، و کلید بهشت در دستت
کاش میشد ببینمت روزی، پشتِ میزی که از پدر نرسید
و کتابی که کس نگفته در آن، قصّه سنگ و خشت، در دستت
بازیات را کسی بههم نزند، دفترت را کسی قلم نزند
و تو با اختیار خط بکشی، خطّ یک سرنوشت، در دستت