1385/07/16
دیدار شاعران ۸۵ | شعرخوانی آقای میلاد عرفان پور
از لال ترین ِ لال ها لال ترم
از هر چه اسیر، بی پر و بال ترم
هر لحظه بدون او هزاران سال است
ای نوح من از تو هم کهن سال ترم
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
آنم که طلسم بخت را می شکند
می غرّد و کوه سخت را می شکند
حاشا که به زخم های خود سجده کنم
سجده کمر درخت را می شکند
تا ذهن درخت ها اسیر تبر است
دستان بهار نیز بی برگ و بر است
لعنت به دروغ زندگی وقتی که
همسایه زهمسایه ی خود بی خبراست
انشام دوباره بیست بابای گلم
موضوع :کسی که نیست بابای گلم
دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم
معنای یتیم چیست بابای گلم!
از هر چه اسیر، بی پر و بال ترم
هر لحظه بدون او هزاران سال است
ای نوح من از تو هم کهن سال ترم
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
آنم که طلسم بخت را می شکند
می غرّد و کوه سخت را می شکند
حاشا که به زخم های خود سجده کنم
سجده کمر درخت را می شکند
تا ذهن درخت ها اسیر تبر است
دستان بهار نیز بی برگ و بر است
لعنت به دروغ زندگی وقتی که
همسایه زهمسایه ی خود بی خبراست
انشام دوباره بیست بابای گلم
موضوع :کسی که نیست بابای گلم
دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم
معنای یتیم چیست بابای گلم!
ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
این بار مصیبتی که بر شانه ی توست
ایوب اگر داشت قدش خم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
این بار مصیبتی که بر شانه ی توست
ایوب اگر داشت قدش خم میشد