• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1387/06/25

دیدار شاعران ۸۷ | شعرخوانی آقای محمد کاظم کاظمی

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif

شام است و آبگینۀ رؤیاست شهر من
دل‌خواه و دل‌فریب و دل‌آراست شهر من

دل‌خواه و دل‌فریب و دل‌آراست شهر من
یعنی عروس جملۀ دنیاست شهر من

از اشک‌های یخ‌زده آیینه ساخته
از خونِ دیده و دل خود، خینه ساخته

اندوهگین نشسته که آیند در برش
دامادهای کور و کر و چاق و لاغرش

دنیا برای خام‌خیالان عوض شده‌ست
آری در این معامله پالان عوض شده‌ست

دیروزمان خیال قتال و حماسه‌ای
امروزمان دهانی و دستی و کاسه‌ای

دیروزمان به فرق برادر فرا شدن
امروزمان به گور برادر گدا شدن

دیروزمان به کورۀ آتش فرو شدن
امروزمان عروس سر چارسو شدن

گفتیم سنگ بر سر این شیشه بشکند
این ریشه محکم است، مگر تیشه بشکند

غافل که تیشه می‌رود و رنده می‌شود
با رنده پوست از تن ما کنده می‌شود

با رنده پوست می‌شوم و دم نمی‌زنم
قربان دوست می‌شوم و دم نمی‌زنم

ای شهر من به خاک فروخسب و گَنده باش
یا با تمام خویش مهیای رنده باش

این رنده می‌تراشد و زیبات می‌کند
آنگه عروس جملۀ دنیات می‌کند

تا یک دو گوشواره به گوش تو بگذرد
هفتاد ملت از بر و دوش تو بگذرد

صبح است و روز نو به فراروی شهر من
چشم تمام خلق جهان سوی شهر من