1388/06/14
دیدار شاعران ۸۸ | شعرخوانی آقای قادر طهماسبی
دو بیتی
مژده ای دل که از سر شب صبح سر بر میزد
، پنجه خورشیدی امشب حلقه بر در میزند
، و از تبار گل، گل سرخی شکوفا میشود
، باز خورشیدی ز خورشید دگر سر میزند
بیت
باید آخر با یزید نفس خود بیعت کند
هر که نشناسد در این میدان امام خویش را
غزل
ز چشم بسته هلا مُهر خواب بردارید
به دفع فتنه، قدم با شتاب بردارید
سپاه تفرقه بر طبل اتحاد زده ست
ز پیش چشم جهان بین حجاب بردارید
به نور بینش خورشید رهبری آنک
ز چهره های منافق نقاب بردارید
گذار ما به بیابان شور خواهد بود
هلا ز چشمه ایثار آب بردارید
در این مراجعه با درد و داغ همسفریم
به قدر تنگ کفایت شراب بردارید
براستی که دراین استقامت خونین
مباد یک سر مو پیچ و تاب بردارید
به پشتوانه تعقیب تا شناسایی
چراغ شب شکن آفتاب بردارید
بس است لحظه شماری به نام عدل علی
نقاب از رخ روز حساب بردارید
مژده ای دل که از سر شب صبح سر بر میزد
، پنجه خورشیدی امشب حلقه بر در میزند
، و از تبار گل، گل سرخی شکوفا میشود
، باز خورشیدی ز خورشید دگر سر میزند
بیت
باید آخر با یزید نفس خود بیعت کند
هر که نشناسد در این میدان امام خویش را
غزل
ز چشم بسته هلا مُهر خواب بردارید
به دفع فتنه، قدم با شتاب بردارید
سپاه تفرقه بر طبل اتحاد زده ست
ز پیش چشم جهان بین حجاب بردارید
به نور بینش خورشید رهبری آنک
ز چهره های منافق نقاب بردارید
گذار ما به بیابان شور خواهد بود
هلا ز چشمه ایثار آب بردارید
در این مراجعه با درد و داغ همسفریم
به قدر تنگ کفایت شراب بردارید
براستی که دراین استقامت خونین
مباد یک سر مو پیچ و تاب بردارید
به پشتوانه تعقیب تا شناسایی
چراغ شب شکن آفتاب بردارید
بس است لحظه شماری به نام عدل علی
نقاب از رخ روز حساب بردارید
ز چشم اگر نستانید خواب را فردا
سر بریده ز بالین خواب بردارید
سر بریده ز بالین خواب بردارید