1388/06/14
دیدار شاعران ۸۸ | شعرخوانی آقای هاشم کرونی

سلام! آقای مهربان زیارتنامهها
پیامبر نخلستانهای مدینه
که سرشاخههاش ابتدای راههای آسمان است
پیامبر کوچههای خاکی که همیشه در دسترس بود
بال عباش پهن که میشد باران میآمد و شبهجزیره بوی پروانه میگرفت
بیکرانۀ دستهاش لانۀ پرندهها
گیسوانش پریشانی بادها
ابروانش مدّ هزار اسم اعظم خدا
شکفته میشد با ضربانش نبض هزار گل محمّدی
خالش نقطۀ بای بسمالله
خطوط پیشانیاش سرنوشت شاهدان و شهیدان
نفسهاش انگارۀ نسیم رضوان است
پیر مهربان مدینه عصایی داشت شکافندۀ هزار یلدا
و از چاک گریبانش خورشید طلوع میکرد
تاجی از باران به سر داشت
زنده میکرد نفسهاش آواز هزار قناری مرده را
سفرهاش آب و آیینه
چاشتش ترانه
اجاقش گلپونه
به هیئت کلمه
عشق رنگ لبهاش
ماه در دستانش و خورشید از مشرق شانههاش
به زندگی سلام میکرد
زندگی بهانه بود
آفرینش بهانه
تا آفتابگردانها سر به دامانش بگذارند
