1388/06/14
دیدار شاعران ۸۸ | شعرخوانی خانم سارا حیدری

بین دیوار است و در ماهی هلالی رو به پهلو
نازنین از درد میپیچد به خود پهلو به پهلو
مست و وحشی در هوا، چرخان و چرخان، تازیانه
خطّ سرخی میکشد هوهو کش از بازو به پهلو
من خدای غیرتم، او دختر نور و نوازش
من کنارش باشم و افتاده باشد او به پهلو؟
میرسد با چادر دردی که پیچیدهست دورش
میرود هر بار دست خستۀ بانو به پهلو
درد پهلوی تو میدانم که میپیچد به جانم
سر به روی شانهام میافتد و گیسو به پهلو
