• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/06/03

دیدار شاعران ۸۹ | شعرخوانی آقای محمد علی جوشایی



http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif

دوباره جان به لب التهابم آمده است
درخت پستۀ کوهی به خوابم آمده است

چنان برآمده از موج سبزهها که پری
چنان که تازهغزالان به وقت عشوهگری

چنان سبک که به صحرا دَود نسیم بهار
چنان که شب بگذارد قدم به گندمزار

درخت پستۀ کوهی قسم به برگ و برت
قسم به سرخی آوازهای شعلهورت

قسم به رقص تو وقتی که باد میآید
قسم به غصّه که گاهی زیاد میآید

قسم به خاطرههایی که رفتهاند از یاد
قسم به سایۀ شمشادهای شورآباد

درخت پستۀ کوهی درخت باور من
بخند ریشۀ در خوابها شناور من

بخند شوکت شبنم، بخند روح بهار
بخند دختر افسانههای دامنهدار

دوباره سینۀ صحرا پر است از هوست
چه کار کرده کمرتای کوه را نفست؟

ز ماه غرقه‌به‌خونم که روسپیدتر است؟
که در چمن ز گل پرپرم شهیدتر است؟

چراغ لالۀ سوزان دشتهای وطن
تو را به سینه فشردم چنان که زخم کهن

تو را به مرگ نگفتم که داغدار شود
تو را به سنگ نگفتم که سوگوار شود

تو را به بوی نم کوچههای کاهگلی
تو را به بیسر و سامانی و شکستهدلی

تو را به عطر علفزار پاک میسپرم
کنار پرچم میهن به خاک میسپرم

بخند پستۀ کوهی درخت باور من
بخند ریشۀ در خوابها شناور من