1389/06/03
دیدار شاعران ۸۹ | شعرخوانی آقای غلامعلی حداد عادل
نوبهار آمد و خندید دهان گل سرخ
سرخ شد بار دگر رنگ لبان گل سرخ
نوبهاری که در آن سرو و صنوبر شنوند
شرح احوال شهیدان ز دهان گل سرخ
از کران تا به کران ملک سلیمانِ گل است
باد بر دوش برد تخت روان گل سرخ
کس ندانست که پیغام گل سرخ چه بود
عاشقی کو که کند فهم زبان گل سرخ
هیچ کس جز دل بیدار نسیم سحری
بو نبردهست ز اسرار نهان گل سرخ
خار با حربهبهدوشی نگران است مدام
که مبادا رسد آسیب به جان گل سرخ
باغ هرگز تهی از بوی گل سرخ مباد
کاش هرگز نرسد فصل خزان گل سرخ
عادل از هیچ لبی غیر لب یار مخواه
که حکایت کند از نام و نشان گل سرخ
سرخ شد بار دگر رنگ لبان گل سرخ
نوبهاری که در آن سرو و صنوبر شنوند
شرح احوال شهیدان ز دهان گل سرخ
از کران تا به کران ملک سلیمانِ گل است
باد بر دوش برد تخت روان گل سرخ
کس ندانست که پیغام گل سرخ چه بود
عاشقی کو که کند فهم زبان گل سرخ
هیچ کس جز دل بیدار نسیم سحری
بو نبردهست ز اسرار نهان گل سرخ
خار با حربهبهدوشی نگران است مدام
که مبادا رسد آسیب به جان گل سرخ
باغ هرگز تهی از بوی گل سرخ مباد
کاش هرگز نرسد فصل خزان گل سرخ
عادل از هیچ لبی غیر لب یار مخواه
که حکایت کند از نام و نشان گل سرخ