1378/10/19
بیانات در دیدار مردم قم
به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً به شما عزیزان -برادران و خواهران- خوشامد عرض میکنم و تشکّر میکنم از اینکه زحمت کشیدید و این راه را طی کردید و فضای تنفّس ما را با یاد و خاطرهی شکوهمند و فراموش نشدنی نوزدهم دی در قم معطّر کردید. آنچه برای نسلهای پی در پی مردم قم مایهی افتخار است، این است که قم شروع کنندهی یک راه تازه در زندگی ملّت ایران و به تبع آن در تاریخ معاصر دنیای اسلام بود. درست است که در آن حادثه، مردم قم داغدار شدند و جوانان و عزیزانی از آنها به خاک و خون غلتیدند، لیکن در محاسبات کلان بشری در تاریخ، آنچه مهم است، نتایج و آثاری است که بر اقدامهای مهم مترتّب میشود. در آن سکوت خفقان انگیزی که هیچ کس در سرتاسر این مملکت اجازه نداشت یک کلمه بر خلاف مصالح ابر قدرتها، بخصوص آمریکا و رژیم دست نشاندهی او بر زبان و قلم جاری کند و قلمهای مزدور نویسندگان و روزنامهنگارانِ آن روز برای شادیِ دلِ استعمارگران و مستبدان و آمریکا و رژیم خائن مرتباً مشغول تلاش بودند، شهر قم این سکوت را شکست. مسألهی یک نفر و یک صدا نبود؛ مسألهی یک قشر و یک نسل و یک شهر بود. این حادثه چرا در قم اتّفاق افتاد؟ اوّلاً بهخاطر طهارت و پاکیزگی روحی و فکری مردم قم بود؛ ثانیاً بهخاطر حضور آن حوزهی با عظمت و مبارزات ریشه دار و عمیق و انعکاس فریاد امام بزرگوار ما بود که نخستین بار زیر آسمان این شهر به گوش همه رسید و از آنجا -این کانون احیا و نشاط- به همهی کشور و هر جا آن صدا رفته بود، رسید.
حرکت مردم و جوانان قم موجی را بهوجود آورد که در کشور هیچ عاملی نمیتوانست و نتوانست آن موج را فرو بنشاند. این افتخار بزرگ شهر قم و شما جوانان و مردم مؤمن و حزبالّلهی و حوزهی والا و پُر شکوه و با عظمت قم است. در این بیست سال، باز هم قم در همهی قضایا در صفوف اوّل قرار گرفته است. در جبهههای جنگ، در تقدیم مردان بزرگ و چهرههای جوان تازه سال -از قبیل شهید زینالدّین و دیگران- در ارائهی خدمات عظیم به کشور و حضور در میدانهای گوناگون انقلاب، همیشه نیروی عظیم و ایمان و صفا و صداقت مردم هوشمند و هوشیار قم و قدرت تحلیلی که در آنها وجود داشته، خود رانشان داده است. خطای دشمنان ایران و انقلاب اسلامی و امام در آن دوره این بود که نمیتوانستند نیروی عظیم مردم مؤمن و ایمان آنها را درست بشناسند و ارزیابی کنند. آنها به یک اقلیت کوچک -یعنی رژیم حاکم و مزدوران آنها- دل خوش کرده بودند و ایمان و شعور و احساسات اقیانوس عظیم مردم را ندیده گرفته بودند و چون همیشه اشتباه و خطای کسانی که بر خلاف سنتهای الهی عمل میکنند، آثار جبران ناپذیری برای خود آنها دارد، شکست خوردند؛ امّا انقلاب پیروز شد و اسلام بر خلاف تدابیر صد و پنجاه سالهی استعمار -که سعی میکرد اسلام را بهکلّی از یادها ببرد- دوباره در دنیا مطرح شد و پرچم اسلام به اهتزاز و اعتلا در آمد.
امروز هم همانطور است؛ دشمنیِ دشمنان انقلاب و اسلام باقی است. درست است که در مقابل عظمت و پایداری و تثبیت انقلاب و در مقابل جوانان مؤمن و ایستادگی و عظمتی که این ملّت از خود نشان داد، خیلیها در سرتاسر دنیا سر تعظیم فرود آوردند و بسیاری از دولتها و سیاستمداران و بنگاههای سیاسیِ فعّال عالم فهمیدند که با ایران اسلامی و این ملّت بزرگ نمیتوان معارضه و مقابله و آنها را از میدان خارج کرد؛ امّا دشمنیها -بخصوص در مراکز عمیق دشمنی- همچنان باقی است. بیست سال، زمان زیادی نیست که توانسته باشد دشمنان این انقلاب را از صحنه خارج کند؛ بخصوص که این انقلاب شعار اعتلای انسانیت، دین، اخلاق و معنویّت را دارد. این انقلاب دم از عدالت و عدم تبعیض و مقابله با زورگویی میزند و همهی دستگاههای اقتصادی و کمپانیهای ظالم و دولتهایی که به تبع آنها در میدان سیاست مشغول فعّالیتند، با چنین کانون پُر قدرت و پُر عظمتی دشمنند؛ لذا دشمنیها به شکلی دیگر باقی است. روش اعمال دشمنی تغییر پیدا کرده است، امّا مردم ایران هم هوشمند و هوشیارند. بر خلاف تصوّر دشمنان، جوانان ما با نورانیّتی که در دلهای آنها وجود دارد و اسلام آن را تقویت کرده و حاکمیت اسلام آن را رشد و بالندگی داده است، هوشیار و هوشمندند و متوجّه نقشههای دشمن هستند. چندین سال است که بوقهای تبلیغاتی علیه اسلام و انقلاب و مراکز اساسی انقلاب در کشور فعّالیت میکنند -چه بهوسیلهی دستگاههای خودشان، چه بهوسیلهی دستها و سر انگشتهای مزدور و دست نشاندهی خودشان در داخل- درعینحال شما به جوانان و نمازهای جمعهی پُر شور و راهپیماییهای پُر معنا نگاه کنید و هوشیاری و هوشمندی مردم را ببینید. امسال راهپیمایی روز قدس بسیار پُر معنا بود. ملّت ایران موضع خود را با کمال قدرت و وضوح و بدون هیچ ابهامی، در مقابل همهی جنجالهای تبلیغاتی دشمن بیان کرد و نشان داد که چه میگوید و چه میخواهد. امسال راهپیمایی روز قدس از لحاظ سیاسی، از بسیاری از سالها پُر مضمونتر و پُر معناتر و برای دشمنان ناراحت کنندهتر و خشم برانگیزتر بود. ملّت ایران در راهپیماییهایش، در عباداتش، در اقبالش به معنویات، در اعتکافش، در نماز جمعهاش، در نماز عیدش، در ابراز احساسات و شعارهای پُرشوری که جوانانش در حوزه و دانشگاه و در شهر و روستا و در همهی مناطق این کشور، با کمال ایمان و اعتقاد و آگاهی بر زبان میآورند، نشان میدهد که بسیار هوشمند و هوشیار است.
دشمن باز هم اشتباه و خطا میکند. آنچه مهمّ است، این است که ملّت عزیز ما و بخصوص شما جوانان عزیز، نقشهی دشمن را بشناسید. دشمن به گمان خود راز پیروزی این ملّت را شناخته است. از نظر دشمن، راز این پیروزی در دو سه نقطه نهفته است: نقطهی اوّل، پایبندی به ایمان اسلامی، آگاهی سیاسی، دلبستگی به اسلام و نفرت از کسانی است که میخواهند در این مملکت مجدّداً بساط استکبار را راه بیندازند؛ همچنان که قبل از انقلاب بود. ملّت ایران میداند که قبل از انقلاب، همه چیزِ این کشور -اقتصادش، سیاستش، فرهنگش، مسؤولانش و نحوهی زندگی مردم- در مشت آمریکاییها و در چنگ دشمنان منافع این ملّت بود. ملّت ایران به هیچ قیمتی راضی نیست و راضی نخواهد شد که دوباره دشمنان بخواهند در این مملکت همان بساط را راه بیندازند. ملّت ایران ایستاده است. این ایمان -ایمان دینی، ایمان سیاسی و پایبندی فکری و روحی و معنوی- اوّلین نقطهای است که دشمن روی آن متمرکز است تا شاید بتواند آن را از بین ببرد یا ضعیف کند. تبلیغاتی که میشود، بعضی از شعارهایی که دشمنان مطرح میکنند و اظهار شعف ذلیلانهای که مزدوران دشمن در مقابل نام دشمنان این ملّت -مثل آمریکا و اسرائیل- از خود بروز میدهند، نشان دهندهی این است که دشمن روی این نقطهی فکری تکیه میکند.
نقطهی دومی که دشمن به آن بسیار اهتمام دارد، این است که روح ایثار و فداکاری را از مردم ما بگیرد. ملّت ایران و جوانان نشان دادند که وقتی برای این کشور احساس خطر میکنند و میفهمند دشمن عازم ضربه زدن به این کشور و این انقلاب است، حاضرند از همهی هستی خود صرف نظر کنند. البتّه یک ملّتِ زنده همینطور هم باید باشد و ملّت ایران اینگونه است. ملّتی که در مقابل خطر دشمن و تهاجم او از خود حرارت نشان نمیدهد، حضور خود را ثابت نمیکند و در مقابل دشمن محکم نمیایستد، همیشه ذلیل خواهد ماند و همهی منافعش پایمال دشمنان خواهد شد. چنین ملّتی مرده است. دشمنان میدانند ملّت ایران زنده است؛ بنابراین میخواهند با سرگرمیها، ابتذالها، فسادها و باتلاقهایی که در جلوِ پای جوانان ما پیش میآورند، این روح ایثار و فداکاری برای حقیقت و دفاع از حقیقت در مقابل دشمن را از آنها بگیرند.
نکتهی سوم، وحدت و همدستی و همدلی است. این سه نقطه از جمله نقاط بسیار مهمّی است که دشمنان روی آن برنامهریزی کردهاند. شما اگر به رادیوهای بیگانه گوش دهید، ملاحظه خواهید کرد خبرهایی که آنها تنظیم میکنند، به همین سه نقطه متوجّه است. اگر به تبلیغات دشمنان انقلاب در خارج نگاه کنید، میبینید روی همین سه نقطه متمرکز است: دفاع از حقیقت و اسلام، روحیّهی ایثار و فداکاری، وحدت و همبستگی. مزدوران داخلیِ آنها هم که در گوشه و کنارند و شما نشانههای آنها را جلوِ چشم خود میبینید، همین سه نقطه را دنبال میکنند. راه مقابله این است که ملّت ایران و جوانان بر همین سه نقطهی اساسی پافشاری کنند و وحدت خود را از دست ندهند. جدا کردن گروهها از یکدیگر، جدا کردن دلها و ایجاد دشمنی و عناد و نفاق بین اشخاص و گروهها و قشرها، جزو کارهای دشمن است. مسخره کردنِ حالت ایثار و فداکاری، سَبُک گرفتن عملِ ایثارگران -شهیدان، جانبازان، آزادگان و خانوادههای مکرّم آنها- اهانت به رزمندگانی که در دوران دفاع مقدّس با همهی وجود ایستادند و تردید در کار جریان عظیم بسیج که حضور حقیقی آن به معنای ایثار و فداکاری است، جزو کارهای دشمن است.
نکتهی بعدی، ایستادگی روی افکار درست است؛ افکاری که الهام گرفته از منطق صحیح است. امروز کسی که با سلطهی دشمنان و سلطهی آمریکا بر کشور مخالف است، حرفی بر طبق منطق و مصالح ملی میزند. کسی که امروز میخواهد دستهای خائن و غیر خودی را بشناسد و از آنها پرهیز کند، بر طبق منطق سخن میگوید. کسی که امروز خود را آماده میکند تا در مقابل دشمنان حقیقت، از حقیقت و استقلال و منافع ملی کشور دفاع کند، بر طبق منطق حرف میزند. آنچه این ملّت را عزیز و در دنیا مطرح و بلند آوازه کرد و امکان حرکت به سمت تعالی مادّی و معنوی را برای او فراهم کرد، چه بود؟ همین اندیشهی درست، همین افکار، همین نظام مقدّس جمهوری اسلامی و همین پایبندی به مبانی اسلام بود. چیزی که میتواند همهی گرههای این ملّت و این کشور را باز کند، باز هم پایبندی به اسلام است. تا وقتی کسانی بخواهند حل مشکلات این ملّت را از فرمولهای غالباً نسخ شدهی کشورهای دیگر -بخصوص کشورهای غربی- بهدست بیاورند، مشکلات حل نخواهد شد. مگر میشود در کشوری با شرایط خاص و ترکیب جمعیتی و تاریخ و فرهنگ خود و با ذخایر ارزشمند فکریای که وجود دارد، به همهی اینها بیاعتنایی کرد و رفت الگوی بیگانه را گرفت و از روی آن سیاه مشق نوشت؟ هیچ دانشمندِ آگاه و هیچ متخصّصِ روشن بینی اینطور عمل نمیکند. ما امروز الگوی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را باید با توجّه به وضعیت این کشور و تاریخ و فرهنگ والای این ملّت و این همه جوان روشن بین و روشنفکر و آگاه و این روحیّههای عظیم تنظیم کنیم. هر جا ما به نیروی ایمان مردم مؤمن و جوانان حزب الّلهی تکیه کردیم، موفّق شدیم. هر جا به نیروهای جوان مؤمنِ خودمان اعتماد کردیم، توانستیم موفّق شویم. در جنگ اینطور بود، در بازسازی اینطور بود، در مسائل اقتصادی اینطور بود؛ در هر نقطه از مسائل فرهنگی که انگشت میگذاریم، اینطور است؛ حتّی در هنر اینگونه است. باید به نیروهای مؤمن، جوانان مؤمن، جوانان حزب الّلهی، روحهای پُر نشاط از نیروی ایمان و افراد صادق و امین تکیه کرد؛ از اینها کمک گرفت و در همهی محاسبات، اینها را به حساب آورد؛ نه الگوهای بیگانه را که غالباً تاریخ مصرف آنها برای کشورهای خودشان گذشته و تمام شده است. اینها نصیب بعضی از آدمهای کوته بین ما میشود و همانها را میچسبند؛ لذا موفّق نمیشوند.
این ملّت میتواند همهی مشکلات خود -مشکلات اقتصادی، بیکاری، تورّم، ادامهی راه باز سازی و دیگر مسائل- را به کمک افراد مؤمن، امین، صادق و کسانی که دلشان پُر از ایمان و محبّت به این کشور و این ملّت است -نه پُر از محبّت به بیگانه- حل کند. شما مردم مؤمن، شما قشرهای مختلف -از کاسبتان، دانشآموزتان، دانشجویتان، طلبهتان، اساتیدتان، کارگرانتان- بخصوص شما جوانان عزیز بدانید اگر نیرویی بتواند سعادت این ملّت را تأمین کند، این نیرو، نیروی خودِ ملّت است. امیدواریم شما جوانان -که صاحب این مملکتید و کشور و تاریخ و آینده متعلّق به شماست- به توفیق الهی بتوانید با خودسازی معنوی، مادّی، علمی و ایمانی، همهی این میدانهای بزرگ را در قبضهی خود بگیرید و نقش خود را که در تاریخ ماندگار است، انشاءالله در این کشور ایفا کنید و الطاف و ادعیّهی زاکیّهی حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنافداه شامل حال شما باشد و انشاءالله روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهّرهی شهدای عزیز ما دعاگوی شما و از شما راضی باشند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اوّلاً به شما عزیزان -برادران و خواهران- خوشامد عرض میکنم و تشکّر میکنم از اینکه زحمت کشیدید و این راه را طی کردید و فضای تنفّس ما را با یاد و خاطرهی شکوهمند و فراموش نشدنی نوزدهم دی در قم معطّر کردید. آنچه برای نسلهای پی در پی مردم قم مایهی افتخار است، این است که قم شروع کنندهی یک راه تازه در زندگی ملّت ایران و به تبع آن در تاریخ معاصر دنیای اسلام بود. درست است که در آن حادثه، مردم قم داغدار شدند و جوانان و عزیزانی از آنها به خاک و خون غلتیدند، لیکن در محاسبات کلان بشری در تاریخ، آنچه مهم است، نتایج و آثاری است که بر اقدامهای مهم مترتّب میشود. در آن سکوت خفقان انگیزی که هیچ کس در سرتاسر این مملکت اجازه نداشت یک کلمه بر خلاف مصالح ابر قدرتها، بخصوص آمریکا و رژیم دست نشاندهی او بر زبان و قلم جاری کند و قلمهای مزدور نویسندگان و روزنامهنگارانِ آن روز برای شادیِ دلِ استعمارگران و مستبدان و آمریکا و رژیم خائن مرتباً مشغول تلاش بودند، شهر قم این سکوت را شکست. مسألهی یک نفر و یک صدا نبود؛ مسألهی یک قشر و یک نسل و یک شهر بود. این حادثه چرا در قم اتّفاق افتاد؟ اوّلاً بهخاطر طهارت و پاکیزگی روحی و فکری مردم قم بود؛ ثانیاً بهخاطر حضور آن حوزهی با عظمت و مبارزات ریشه دار و عمیق و انعکاس فریاد امام بزرگوار ما بود که نخستین بار زیر آسمان این شهر به گوش همه رسید و از آنجا -این کانون احیا و نشاط- به همهی کشور و هر جا آن صدا رفته بود، رسید.
حرکت مردم و جوانان قم موجی را بهوجود آورد که در کشور هیچ عاملی نمیتوانست و نتوانست آن موج را فرو بنشاند. این افتخار بزرگ شهر قم و شما جوانان و مردم مؤمن و حزبالّلهی و حوزهی والا و پُر شکوه و با عظمت قم است. در این بیست سال، باز هم قم در همهی قضایا در صفوف اوّل قرار گرفته است. در جبهههای جنگ، در تقدیم مردان بزرگ و چهرههای جوان تازه سال -از قبیل شهید زینالدّین و دیگران- در ارائهی خدمات عظیم به کشور و حضور در میدانهای گوناگون انقلاب، همیشه نیروی عظیم و ایمان و صفا و صداقت مردم هوشمند و هوشیار قم و قدرت تحلیلی که در آنها وجود داشته، خود رانشان داده است. خطای دشمنان ایران و انقلاب اسلامی و امام در آن دوره این بود که نمیتوانستند نیروی عظیم مردم مؤمن و ایمان آنها را درست بشناسند و ارزیابی کنند. آنها به یک اقلیت کوچک -یعنی رژیم حاکم و مزدوران آنها- دل خوش کرده بودند و ایمان و شعور و احساسات اقیانوس عظیم مردم را ندیده گرفته بودند و چون همیشه اشتباه و خطای کسانی که بر خلاف سنتهای الهی عمل میکنند، آثار جبران ناپذیری برای خود آنها دارد، شکست خوردند؛ امّا انقلاب پیروز شد و اسلام بر خلاف تدابیر صد و پنجاه سالهی استعمار -که سعی میکرد اسلام را بهکلّی از یادها ببرد- دوباره در دنیا مطرح شد و پرچم اسلام به اهتزاز و اعتلا در آمد.
امروز هم همانطور است؛ دشمنیِ دشمنان انقلاب و اسلام باقی است. درست است که در مقابل عظمت و پایداری و تثبیت انقلاب و در مقابل جوانان مؤمن و ایستادگی و عظمتی که این ملّت از خود نشان داد، خیلیها در سرتاسر دنیا سر تعظیم فرود آوردند و بسیاری از دولتها و سیاستمداران و بنگاههای سیاسیِ فعّال عالم فهمیدند که با ایران اسلامی و این ملّت بزرگ نمیتوان معارضه و مقابله و آنها را از میدان خارج کرد؛ امّا دشمنیها -بخصوص در مراکز عمیق دشمنی- همچنان باقی است. بیست سال، زمان زیادی نیست که توانسته باشد دشمنان این انقلاب را از صحنه خارج کند؛ بخصوص که این انقلاب شعار اعتلای انسانیت، دین، اخلاق و معنویّت را دارد. این انقلاب دم از عدالت و عدم تبعیض و مقابله با زورگویی میزند و همهی دستگاههای اقتصادی و کمپانیهای ظالم و دولتهایی که به تبع آنها در میدان سیاست مشغول فعّالیتند، با چنین کانون پُر قدرت و پُر عظمتی دشمنند؛ لذا دشمنیها به شکلی دیگر باقی است. روش اعمال دشمنی تغییر پیدا کرده است، امّا مردم ایران هم هوشمند و هوشیارند. بر خلاف تصوّر دشمنان، جوانان ما با نورانیّتی که در دلهای آنها وجود دارد و اسلام آن را تقویت کرده و حاکمیت اسلام آن را رشد و بالندگی داده است، هوشیار و هوشمندند و متوجّه نقشههای دشمن هستند. چندین سال است که بوقهای تبلیغاتی علیه اسلام و انقلاب و مراکز اساسی انقلاب در کشور فعّالیت میکنند -چه بهوسیلهی دستگاههای خودشان، چه بهوسیلهی دستها و سر انگشتهای مزدور و دست نشاندهی خودشان در داخل- درعینحال شما به جوانان و نمازهای جمعهی پُر شور و راهپیماییهای پُر معنا نگاه کنید و هوشیاری و هوشمندی مردم را ببینید. امسال راهپیمایی روز قدس بسیار پُر معنا بود. ملّت ایران موضع خود را با کمال قدرت و وضوح و بدون هیچ ابهامی، در مقابل همهی جنجالهای تبلیغاتی دشمن بیان کرد و نشان داد که چه میگوید و چه میخواهد. امسال راهپیمایی روز قدس از لحاظ سیاسی، از بسیاری از سالها پُر مضمونتر و پُر معناتر و برای دشمنان ناراحت کنندهتر و خشم برانگیزتر بود. ملّت ایران در راهپیماییهایش، در عباداتش، در اقبالش به معنویات، در اعتکافش، در نماز جمعهاش، در نماز عیدش، در ابراز احساسات و شعارهای پُرشوری که جوانانش در حوزه و دانشگاه و در شهر و روستا و در همهی مناطق این کشور، با کمال ایمان و اعتقاد و آگاهی بر زبان میآورند، نشان میدهد که بسیار هوشمند و هوشیار است.
دشمن باز هم اشتباه و خطا میکند. آنچه مهمّ است، این است که ملّت عزیز ما و بخصوص شما جوانان عزیز، نقشهی دشمن را بشناسید. دشمن به گمان خود راز پیروزی این ملّت را شناخته است. از نظر دشمن، راز این پیروزی در دو سه نقطه نهفته است: نقطهی اوّل، پایبندی به ایمان اسلامی، آگاهی سیاسی، دلبستگی به اسلام و نفرت از کسانی است که میخواهند در این مملکت مجدّداً بساط استکبار را راه بیندازند؛ همچنان که قبل از انقلاب بود. ملّت ایران میداند که قبل از انقلاب، همه چیزِ این کشور -اقتصادش، سیاستش، فرهنگش، مسؤولانش و نحوهی زندگی مردم- در مشت آمریکاییها و در چنگ دشمنان منافع این ملّت بود. ملّت ایران به هیچ قیمتی راضی نیست و راضی نخواهد شد که دوباره دشمنان بخواهند در این مملکت همان بساط را راه بیندازند. ملّت ایران ایستاده است. این ایمان -ایمان دینی، ایمان سیاسی و پایبندی فکری و روحی و معنوی- اوّلین نقطهای است که دشمن روی آن متمرکز است تا شاید بتواند آن را از بین ببرد یا ضعیف کند. تبلیغاتی که میشود، بعضی از شعارهایی که دشمنان مطرح میکنند و اظهار شعف ذلیلانهای که مزدوران دشمن در مقابل نام دشمنان این ملّت -مثل آمریکا و اسرائیل- از خود بروز میدهند، نشان دهندهی این است که دشمن روی این نقطهی فکری تکیه میکند.
نقطهی دومی که دشمن به آن بسیار اهتمام دارد، این است که روح ایثار و فداکاری را از مردم ما بگیرد. ملّت ایران و جوانان نشان دادند که وقتی برای این کشور احساس خطر میکنند و میفهمند دشمن عازم ضربه زدن به این کشور و این انقلاب است، حاضرند از همهی هستی خود صرف نظر کنند. البتّه یک ملّتِ زنده همینطور هم باید باشد و ملّت ایران اینگونه است. ملّتی که در مقابل خطر دشمن و تهاجم او از خود حرارت نشان نمیدهد، حضور خود را ثابت نمیکند و در مقابل دشمن محکم نمیایستد، همیشه ذلیل خواهد ماند و همهی منافعش پایمال دشمنان خواهد شد. چنین ملّتی مرده است. دشمنان میدانند ملّت ایران زنده است؛ بنابراین میخواهند با سرگرمیها، ابتذالها، فسادها و باتلاقهایی که در جلوِ پای جوانان ما پیش میآورند، این روح ایثار و فداکاری برای حقیقت و دفاع از حقیقت در مقابل دشمن را از آنها بگیرند.
نکتهی سوم، وحدت و همدستی و همدلی است. این سه نقطه از جمله نقاط بسیار مهمّی است که دشمنان روی آن برنامهریزی کردهاند. شما اگر به رادیوهای بیگانه گوش دهید، ملاحظه خواهید کرد خبرهایی که آنها تنظیم میکنند، به همین سه نقطه متوجّه است. اگر به تبلیغات دشمنان انقلاب در خارج نگاه کنید، میبینید روی همین سه نقطه متمرکز است: دفاع از حقیقت و اسلام، روحیّهی ایثار و فداکاری، وحدت و همبستگی. مزدوران داخلیِ آنها هم که در گوشه و کنارند و شما نشانههای آنها را جلوِ چشم خود میبینید، همین سه نقطه را دنبال میکنند. راه مقابله این است که ملّت ایران و جوانان بر همین سه نقطهی اساسی پافشاری کنند و وحدت خود را از دست ندهند. جدا کردن گروهها از یکدیگر، جدا کردن دلها و ایجاد دشمنی و عناد و نفاق بین اشخاص و گروهها و قشرها، جزو کارهای دشمن است. مسخره کردنِ حالت ایثار و فداکاری، سَبُک گرفتن عملِ ایثارگران -شهیدان، جانبازان، آزادگان و خانوادههای مکرّم آنها- اهانت به رزمندگانی که در دوران دفاع مقدّس با همهی وجود ایستادند و تردید در کار جریان عظیم بسیج که حضور حقیقی آن به معنای ایثار و فداکاری است، جزو کارهای دشمن است.
نکتهی بعدی، ایستادگی روی افکار درست است؛ افکاری که الهام گرفته از منطق صحیح است. امروز کسی که با سلطهی دشمنان و سلطهی آمریکا بر کشور مخالف است، حرفی بر طبق منطق و مصالح ملی میزند. کسی که امروز میخواهد دستهای خائن و غیر خودی را بشناسد و از آنها پرهیز کند، بر طبق منطق سخن میگوید. کسی که امروز خود را آماده میکند تا در مقابل دشمنان حقیقت، از حقیقت و استقلال و منافع ملی کشور دفاع کند، بر طبق منطق حرف میزند. آنچه این ملّت را عزیز و در دنیا مطرح و بلند آوازه کرد و امکان حرکت به سمت تعالی مادّی و معنوی را برای او فراهم کرد، چه بود؟ همین اندیشهی درست، همین افکار، همین نظام مقدّس جمهوری اسلامی و همین پایبندی به مبانی اسلام بود. چیزی که میتواند همهی گرههای این ملّت و این کشور را باز کند، باز هم پایبندی به اسلام است. تا وقتی کسانی بخواهند حل مشکلات این ملّت را از فرمولهای غالباً نسخ شدهی کشورهای دیگر -بخصوص کشورهای غربی- بهدست بیاورند، مشکلات حل نخواهد شد. مگر میشود در کشوری با شرایط خاص و ترکیب جمعیتی و تاریخ و فرهنگ خود و با ذخایر ارزشمند فکریای که وجود دارد، به همهی اینها بیاعتنایی کرد و رفت الگوی بیگانه را گرفت و از روی آن سیاه مشق نوشت؟ هیچ دانشمندِ آگاه و هیچ متخصّصِ روشن بینی اینطور عمل نمیکند. ما امروز الگوی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را باید با توجّه به وضعیت این کشور و تاریخ و فرهنگ والای این ملّت و این همه جوان روشن بین و روشنفکر و آگاه و این روحیّههای عظیم تنظیم کنیم. هر جا ما به نیروی ایمان مردم مؤمن و جوانان حزب الّلهی تکیه کردیم، موفّق شدیم. هر جا به نیروهای جوان مؤمنِ خودمان اعتماد کردیم، توانستیم موفّق شویم. در جنگ اینطور بود، در بازسازی اینطور بود، در مسائل اقتصادی اینطور بود؛ در هر نقطه از مسائل فرهنگی که انگشت میگذاریم، اینطور است؛ حتّی در هنر اینگونه است. باید به نیروهای مؤمن، جوانان مؤمن، جوانان حزب الّلهی، روحهای پُر نشاط از نیروی ایمان و افراد صادق و امین تکیه کرد؛ از اینها کمک گرفت و در همهی محاسبات، اینها را به حساب آورد؛ نه الگوهای بیگانه را که غالباً تاریخ مصرف آنها برای کشورهای خودشان گذشته و تمام شده است. اینها نصیب بعضی از آدمهای کوته بین ما میشود و همانها را میچسبند؛ لذا موفّق نمیشوند.
این ملّت میتواند همهی مشکلات خود -مشکلات اقتصادی، بیکاری، تورّم، ادامهی راه باز سازی و دیگر مسائل- را به کمک افراد مؤمن، امین، صادق و کسانی که دلشان پُر از ایمان و محبّت به این کشور و این ملّت است -نه پُر از محبّت به بیگانه- حل کند. شما مردم مؤمن، شما قشرهای مختلف -از کاسبتان، دانشآموزتان، دانشجویتان، طلبهتان، اساتیدتان، کارگرانتان- بخصوص شما جوانان عزیز بدانید اگر نیرویی بتواند سعادت این ملّت را تأمین کند، این نیرو، نیروی خودِ ملّت است. امیدواریم شما جوانان -که صاحب این مملکتید و کشور و تاریخ و آینده متعلّق به شماست- به توفیق الهی بتوانید با خودسازی معنوی، مادّی، علمی و ایمانی، همهی این میدانهای بزرگ را در قبضهی خود بگیرید و نقش خود را که در تاریخ ماندگار است، انشاءالله در این کشور ایفا کنید و الطاف و ادعیّهی زاکیّهی حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنافداه شامل حال شما باشد و انشاءالله روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهّرهی شهدای عزیز ما دعاگوی شما و از شما راضی باشند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته