1372/10/19
بیانات در دیدار مردم قم
به مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به شما برادران و خواهران عزیز خوشامد عرض میکنم؛ و از اینکه در این روز تاریخی و خاطرهی ماندگار ملّت ایران، ما را به زیارت خودتان مفتخر کردهاید متشکّرم. همچنین، لازم میدانم که مبعث باشکوه و باعظمت حضرت ختمی مرتبت صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را به شما و به ملّت ایران و همهی مسلمین جهان تبریک عرض کنم.
مسأله مهمّ این است که حوادث در تاریخ ملّتها زیاد است؛ امّا سزاوار است روی آن حادثهای که مسیر حرکت یک ملّت را عوض میکند، تعمّق و دقّت صورت گیرد. حادثهی نوزدهم دی، از این قبیل است.
شانزده سال از این حادثه میگذرد. جوانان حزبالّلهی قم که آن روز حماسهای را در این خیابانهای پرشورِ شهرِ شهادت و قیام به وجود آوردند، امروز مردان بزرگی هستند. نوجوانان ما آن حادثه را اصلاً به یاد ندارند. ولی این حادثه، به قدری باعظمت بود که مبدأ یک تحوّل در کشور ایران شد. کسی باور نمیکرد که اختناق دستگاه وابسته و فاسد پهلوی، در دل مردم چنین جرأتی را باقی گذاشته باشد؛ امّا مردم قم ثابت کردند که با ایمان و عشق و اخلاص به دین و روحانیت، همان احساساتی را دارند که مسلمین صدر اسلام در حوادث خونین و دشوار نشان دادند.
عوامل دستگاه جبّار پهلوی، میخواستند محبّتی را که ملّت ایران به امام بزرگوارشان که آن روز در تبعید بودند داشتند و روزبهروز آن را بیشتر ابراز میکردند، زایل کنند و از بین ببرند. چگونه؟ با ترور شخصیت؛ با کوبیدن شخصیت آن بزرگوار و با متهم کردن او! امام را در معرض تهمتهایی قرار دادند و به آن بزرگوار اهانت کردند. صریحاً این مطالب را در مطبوعات کشور که دربست در اختیار دستگاه جبّار و فاسد پهلوی بود، نوشتند و نشر کردند.
این، یک مقطع مهم بود. میشد ملّت ایران سکوت کند و از سر این اهانت بگذرد. امّا نتیجه چه میشد؟ نتیجه این میشد که آن اهانت کنندگانْ جریتر میشدند و این رشته ادامه پیدا میکرد و جبههی اسلام و دین و انقلاب، به کلّی تضعیف میشد. یا اینکه میشد در مقابل این حرکت خصمانهی دشمن، با وجود خطراتی که داشت، قیام کند. مردم قم، راه دوم را انتخاب کردند و قیام کردند، که البتّه خطرناک بود.
امروز جوانان و مردم ما، درست نمیدانند که خفقان دوران پهلوی چگونه بود؟ کسانی که آن روز را درک کردند و در میدان مبارزه بودند، میدانند که چه خبر بود. به اندک چیزی، جمعیتی را تار و مار میکردند. گاهی بعضی با یک حرف، با یک اعلامیه، خطر مرگ را برای خودشان میخریدند. مگر شوخی بود؟! در چنین اوضاع و احوالی بود که مردم قم از خطر نترسیدند؛ سلطهی دستگاه پهلوی را ملاحظه نکردند و به خاطر دفاع از حقیقت، در یک اجتماع عظیم شرکت کردند. دستگاه هم از روی خامی و نشناختن مردم، فکر کرد آنها را بترساند که همین منجر به درگیری شد. در این حادثه، اگرچه مردم شهید دادند؛ امّا شکست را دستگاه طاغوت خورد. چرا؟ چون مردم در میدان، هیچ مشکلی را ملاحظه نکردند و نترسیدند. هدف برای آنها، از جانشان و خطراتی که آنها را تهدید میکرد، بزرگتر بود. نتیجه این شد که حادثهی قم، ایران را تکان داد و دیوار ترس را در دلهای آحاد مردم شکست. در دنبالهی این حادثه، در تبریز و در دنبالهی آن، در شهرهای دیگر اتّفاقاتی روی داد. رهبری هوشمندانهی امام هم از بیرون همه چیز را هدایت میکرد. روحانیون فعّال و مبارز و آگاه هم همه جای صحنه را پر کردند و نتیجه این شد که از این حادثه، آن چنان انقلاب عظیمی پدید آمد که نه فقط رژیم سلطنت را در ایران، بلکه امریکا را در منطقه و استکبار را در دنیا و همهی رژیمهای مرتجع را در کشورهای خودشان به لرزه درآورد و همه را وادار کرد که یک قدم عقب نشستند و حکومت اسلامی بهوجود آمد. این، یک درس است.
ما نمیخواهیم حماسه سرایی کنیم. ما نمیخواهیم افتخارات بزرگ ملّتمان را، فقط به صورت لقلقهی لسان درآوریم. ما هنوز در وسط میدانیم و مبارزه تمام نشده است. لذا وقتی حوادث گذشته را بیان میکنیم، برای این است که در مسائل کنونی، در جریان فعلی کشور، در ادامهی این مبارزه بزرگ و پربرکت برای مستضعفین و محرومین عالم، بدانیم که چه کار کردهایم و چه کار باید بکنیم. امروز هم همانطور است. با این تفاوت که امروز بحمدالله ملّت ایران یکپارچه است، آگاه است؛ مسلح است؛ یک دنیا افتخارات در کولهبار و پشت سر خود دارد و دنیا را متوجّه خودش کرده است. آن روز، این خبرها نبود. امروز ملّت ایران از خودش حکومتی دارد متعلّق به خودش. آن روز در مقابل ملّت ایران، دستگاه فاسد و وابستهی یکی از عمّال استکبار، یعنی دستگاه سلطنت پهلوی بود که سرانش حاضر بودند مملکت را به مفت، به اربابان خودشان بدهند و به فکر ملّت ایران نباشند و در مقابل، چند صباح بیشتر سلطنت کنند و همین! امروز در مقابل ملّت ایران، دیگر آن دستگاه ظالم و فاسد نیست. از بین رفته است. این مانع، برداشته شده است. ملّت ایران یک سنگر جلو آمده است؛ امّا پشتیبانان آن نظام جبّار و فاسد، امروز روبهروی ملّت ایرانند.
البتّه وضع ملّت ایران، امروز بهتر از آن روز است. امروز ملّت، هوشیار است. امروز ملّت، آزاد است. امروز جوانان ما، احساس و فکرشان با ابتکار همراه است. امروز ملّت ایران نوکر کسی نیست. گوش به فرمان کسی نیست. تجربهی جنگ و پانزده سال حیات جمهوری اسلامی را با خود دارد. امروز شما قویتر از آن روز هستید. دشمن هم آنگونه که آن روز میتوانست با شما مقابله کند، امروز نمیتواند. آن روز دشمن در خیابانهای تهران و قم و مشهد و تبریز و شیراز و بقیهی شهرها تانک میآورد و ملّت را با تانکی که از پول خودش تهیه شده بود، به آتش میبست و نابود میکرد.
در همهی شهرهای بزرگ ایران، چنین حادثهای رخ داده است. در بسیاری از شهرهای کوچک و درجهی دو و سه هم از این حوادثی که در طول سالهای ۵۶ و ۵۷ و قبل از آن در سال ۴۲ اتّفاق افتاده بود، رخ داد. امروز دشمن با ملّت ایران از این غلطها نمیتواند بکند. امروز ملّت ایران، مشتش آهنین است. مگر جرأت میکنند با ملّت ایران صریحاً دشمنی یا اعلام جنگ کنند! یک بیعقل را پیدا کردند و هفت، هشت سال با ملّت ایران به جنگ انداختند. از همه جای دنیا هم کمکش کردند. آخر هم دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند. امروز، ملّت ایران ملّتی نیست که یک قدرت یا دولتی به خودش جرأت بدهد که به میدان جنگ نظامی او بیاید. جرأت نمیکنند بیایند؛ امّا درعینحال، کار شما تا مدّتی ادامه دارد. چرا؟ چون دشمن اگرچه جنگ نظامی نمیتواند بکند، ولی از راههای دیگر وارد میشود. در داخل، لانه میکند. سعی میکند بین صفوف ملّت، اختلاف ایجاد کند. سعی میکند دلهای مردم را نسبت به مسؤولین کشور و جمهوری اسلامی، دچار شکّ و تردید کند.
اینها کارهای دشمن است. هر چه که شما مشاهده کنید: هر سخنی، هر نوشتهای و هر حرکتی که ملّت ایران را نسبت به گذشتهی پانزده سالهی باافتخار خود و دوران امام و عملکرد مسؤولین و حرکت و جهتگیری انقلاب دچار تردید کند، مالِ دشمن است.
گاهی دشمن از زبانِ دوستِ نادان حرف میزند. از قلم دوستِ غافل حرف میزند. از این کارها میکنند. برادران و خواهران من! هوشیاری لازم است که بحمدالله ملّت ایران دارد. بحمدالله، مردم ما، جوانان ما، خانوادههای ما، بعضی بیشتر، بعضی روشنتر، بعضی آگاهانهتر که از جملهی بهترین آنها، به فضل الهی، شما مردم قم هستید نسبت به قضایا تحلیل دارند و میفهمند که دشمن چه میکند. میفهمند که امریکاییها رفتند با دولتهای اروپایی صحبت کردند که «با ایران وارد معاملاتی که دولت ایران به آنها احتیاج دارد نشوید. آن چیزهایی را که ملّت ایران برای سازندگی کشور احتیاج دارد، به او نفروشید.» رفتند پیش دولتهای اروپایی التماس کردند. البتّه آنها جواب رد دادند. بعضی از دولتهای اروپایی ممکن است از روی غفلت و از روی تحلیل غلط، یک وقت تحت تأثیر وسوسهی سردمدار استکبار یعنی امریکا قرار گیرند؛ امّا دولتهای بزرگ، دولتهای باشعور، دولتهایی که اهمیت ایران و جمهوری اسلامی را میدانند، معلوم است که به وسوسهی امریکا جواب رد میدهند و به سینهاش دست رد میزنند؛ امّا آنها کارشان را میکنند. درست همانطور که بعد از شورش و جوشش اولیّهی مسلمانان صدر اسلام، یک عدّه آمدند تا شاید بتوانند در دلهای مردم نفوذ کنند. امروز هم همینطور است: با خودشان میگویند «آن شور و جوش و حرکتِ انقلابیِ ملّتِ ایران فروکش کرده است. پس وقت آن است که برویم و در دلها و ذهنهای مردم وسوسه کنیم.» من عرض میکنم که ایمان ملّت ایران فروکش نمیکند. احساسات صادقانهی ملّت ایران فروکش نمیکند. ملّت ایران پیوند خود را با انقلاب قطع نمیکند. ملّت ایران، یک ملّت انقلابی است و این انقلاب، به فضل پروردگار خواهد توانست دنیا و آخرت این ملّت را آن چنان آباد کند که ملّتهای دیگر، از ایران الگو بگیرند. منتها، تلاش لازم دارد. صبر لازم دارد. همکاری و همدلی لازم دارد. دلسوزی لازم دارد. دشمنشناسی لازم دارد؛ که دشمن را بشناسند و حرف دشمن را و دشمنی او را بفهمند. بنده عرض میکنم: به لطف الهی، آنچه که از آغاز انقلاب تا امروز پیش آمده و برای هر تحلیلگری حیرتانگیز است جز با کمک پروردگار ممکن نبود پیش بیاید. ملّت ایران پاداش ایمانش به خدا را میگیرد و آن، کمک پروردگار است؛ کمک الهی است.
مشکلات در همهی کشورها هست. امروز اغلب کشورهای دنیا دچار مشکلات اقتصادی و مالی و تورّمند. دشمن در داخل کشور ما، برای تبلیغات علیه انقلاب، مشکلات را بزرگنمایی میکند. وقتی ملّتی سررشتهی کار در دست خودش بود؛ وقتی خودش توانست آینده خودش را رقم بزند و تعیین کند؛ وقتی گوشش به دهان امریکا و شرق و غرب نبود و باور کرد که میتواند زندگی خود را به کمک الهی درست کند، دیگر عقبماندگی نخواهد داشت. آن ملّت پیش خواهد رفت.
امروز بحمدالله ملّت ما به این باور رسیده است. آنچه که امروز برای مردم عزیزمان لازم است، این است که تکیه و توکّل خود به خدا را از دست ندهند. نگذارند دلشان از امید خالی شود. دشمن میخواهد مردم ما را ناامید کند. مردم باید وحدت خود را از دست ندهند. یکپارچگی بین همهی قشرهای مردم، علاج اساسی کار است. مردم باید وحدت کلمهی خودشان را حفظ کنند. همهی قشرها وظایف خودشان را به خوبی انجام دهند. روحانیت وظایفی دارد، صنعتگران کشور وظایفی دارند، کشاورزان کشور وظایفی دارند، محصّلین و جوانان کشور وظایفی دارند، ادارهکنندگان کشور وظایفی دارند، پیشهوران کشور وظایفی دارند. هر کس در هر جا که هست، از روی اخلاص و برای خدا حرکت و کار کند. این، وظیفهی بزرگِ امروزِ همهی ماست. به فضل پروردگار، ملّت ایران با پیمودن راه اسلام و دنبالهروی از اسلام ناب، خواهد توانست چنان توی دهان دشمنان یاوهگو بکوبد، که دل ملّتها را خنک کند. شهدای امروز هم جزو شهدای پیشرو ملّت ما هستند. امیدواریم خداوند متعال، مقام و مرتبهی شهدای عزیز نوزدهم دی را عالی کند و آنها را با اولیایشان و با شهدای کربلا محشور فرماید و به خانوادههای آنها و بقیهی شهدای ما صبر عنایت کند و شما مردم عزیز قم را مشمول عنایات و تفضّلات دائمی خودش قرار دهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته
بسماللهالرّحمنالرّحیم
به شما برادران و خواهران عزیز خوشامد عرض میکنم؛ و از اینکه در این روز تاریخی و خاطرهی ماندگار ملّت ایران، ما را به زیارت خودتان مفتخر کردهاید متشکّرم. همچنین، لازم میدانم که مبعث باشکوه و باعظمت حضرت ختمی مرتبت صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را به شما و به ملّت ایران و همهی مسلمین جهان تبریک عرض کنم.
مسأله مهمّ این است که حوادث در تاریخ ملّتها زیاد است؛ امّا سزاوار است روی آن حادثهای که مسیر حرکت یک ملّت را عوض میکند، تعمّق و دقّت صورت گیرد. حادثهی نوزدهم دی، از این قبیل است.
شانزده سال از این حادثه میگذرد. جوانان حزبالّلهی قم که آن روز حماسهای را در این خیابانهای پرشورِ شهرِ شهادت و قیام به وجود آوردند، امروز مردان بزرگی هستند. نوجوانان ما آن حادثه را اصلاً به یاد ندارند. ولی این حادثه، به قدری باعظمت بود که مبدأ یک تحوّل در کشور ایران شد. کسی باور نمیکرد که اختناق دستگاه وابسته و فاسد پهلوی، در دل مردم چنین جرأتی را باقی گذاشته باشد؛ امّا مردم قم ثابت کردند که با ایمان و عشق و اخلاص به دین و روحانیت، همان احساساتی را دارند که مسلمین صدر اسلام در حوادث خونین و دشوار نشان دادند.
عوامل دستگاه جبّار پهلوی، میخواستند محبّتی را که ملّت ایران به امام بزرگوارشان که آن روز در تبعید بودند داشتند و روزبهروز آن را بیشتر ابراز میکردند، زایل کنند و از بین ببرند. چگونه؟ با ترور شخصیت؛ با کوبیدن شخصیت آن بزرگوار و با متهم کردن او! امام را در معرض تهمتهایی قرار دادند و به آن بزرگوار اهانت کردند. صریحاً این مطالب را در مطبوعات کشور که دربست در اختیار دستگاه جبّار و فاسد پهلوی بود، نوشتند و نشر کردند.
این، یک مقطع مهم بود. میشد ملّت ایران سکوت کند و از سر این اهانت بگذرد. امّا نتیجه چه میشد؟ نتیجه این میشد که آن اهانت کنندگانْ جریتر میشدند و این رشته ادامه پیدا میکرد و جبههی اسلام و دین و انقلاب، به کلّی تضعیف میشد. یا اینکه میشد در مقابل این حرکت خصمانهی دشمن، با وجود خطراتی که داشت، قیام کند. مردم قم، راه دوم را انتخاب کردند و قیام کردند، که البتّه خطرناک بود.
امروز جوانان و مردم ما، درست نمیدانند که خفقان دوران پهلوی چگونه بود؟ کسانی که آن روز را درک کردند و در میدان مبارزه بودند، میدانند که چه خبر بود. به اندک چیزی، جمعیتی را تار و مار میکردند. گاهی بعضی با یک حرف، با یک اعلامیه، خطر مرگ را برای خودشان میخریدند. مگر شوخی بود؟! در چنین اوضاع و احوالی بود که مردم قم از خطر نترسیدند؛ سلطهی دستگاه پهلوی را ملاحظه نکردند و به خاطر دفاع از حقیقت، در یک اجتماع عظیم شرکت کردند. دستگاه هم از روی خامی و نشناختن مردم، فکر کرد آنها را بترساند که همین منجر به درگیری شد. در این حادثه، اگرچه مردم شهید دادند؛ امّا شکست را دستگاه طاغوت خورد. چرا؟ چون مردم در میدان، هیچ مشکلی را ملاحظه نکردند و نترسیدند. هدف برای آنها، از جانشان و خطراتی که آنها را تهدید میکرد، بزرگتر بود. نتیجه این شد که حادثهی قم، ایران را تکان داد و دیوار ترس را در دلهای آحاد مردم شکست. در دنبالهی این حادثه، در تبریز و در دنبالهی آن، در شهرهای دیگر اتّفاقاتی روی داد. رهبری هوشمندانهی امام هم از بیرون همه چیز را هدایت میکرد. روحانیون فعّال و مبارز و آگاه هم همه جای صحنه را پر کردند و نتیجه این شد که از این حادثه، آن چنان انقلاب عظیمی پدید آمد که نه فقط رژیم سلطنت را در ایران، بلکه امریکا را در منطقه و استکبار را در دنیا و همهی رژیمهای مرتجع را در کشورهای خودشان به لرزه درآورد و همه را وادار کرد که یک قدم عقب نشستند و حکومت اسلامی بهوجود آمد. این، یک درس است.
ما نمیخواهیم حماسه سرایی کنیم. ما نمیخواهیم افتخارات بزرگ ملّتمان را، فقط به صورت لقلقهی لسان درآوریم. ما هنوز در وسط میدانیم و مبارزه تمام نشده است. لذا وقتی حوادث گذشته را بیان میکنیم، برای این است که در مسائل کنونی، در جریان فعلی کشور، در ادامهی این مبارزه بزرگ و پربرکت برای مستضعفین و محرومین عالم، بدانیم که چه کار کردهایم و چه کار باید بکنیم. امروز هم همانطور است. با این تفاوت که امروز بحمدالله ملّت ایران یکپارچه است، آگاه است؛ مسلح است؛ یک دنیا افتخارات در کولهبار و پشت سر خود دارد و دنیا را متوجّه خودش کرده است. آن روز، این خبرها نبود. امروز ملّت ایران از خودش حکومتی دارد متعلّق به خودش. آن روز در مقابل ملّت ایران، دستگاه فاسد و وابستهی یکی از عمّال استکبار، یعنی دستگاه سلطنت پهلوی بود که سرانش حاضر بودند مملکت را به مفت، به اربابان خودشان بدهند و به فکر ملّت ایران نباشند و در مقابل، چند صباح بیشتر سلطنت کنند و همین! امروز در مقابل ملّت ایران، دیگر آن دستگاه ظالم و فاسد نیست. از بین رفته است. این مانع، برداشته شده است. ملّت ایران یک سنگر جلو آمده است؛ امّا پشتیبانان آن نظام جبّار و فاسد، امروز روبهروی ملّت ایرانند.
البتّه وضع ملّت ایران، امروز بهتر از آن روز است. امروز ملّت، هوشیار است. امروز ملّت، آزاد است. امروز جوانان ما، احساس و فکرشان با ابتکار همراه است. امروز ملّت ایران نوکر کسی نیست. گوش به فرمان کسی نیست. تجربهی جنگ و پانزده سال حیات جمهوری اسلامی را با خود دارد. امروز شما قویتر از آن روز هستید. دشمن هم آنگونه که آن روز میتوانست با شما مقابله کند، امروز نمیتواند. آن روز دشمن در خیابانهای تهران و قم و مشهد و تبریز و شیراز و بقیهی شهرها تانک میآورد و ملّت را با تانکی که از پول خودش تهیه شده بود، به آتش میبست و نابود میکرد.
در همهی شهرهای بزرگ ایران، چنین حادثهای رخ داده است. در بسیاری از شهرهای کوچک و درجهی دو و سه هم از این حوادثی که در طول سالهای ۵۶ و ۵۷ و قبل از آن در سال ۴۲ اتّفاق افتاده بود، رخ داد. امروز دشمن با ملّت ایران از این غلطها نمیتواند بکند. امروز ملّت ایران، مشتش آهنین است. مگر جرأت میکنند با ملّت ایران صریحاً دشمنی یا اعلام جنگ کنند! یک بیعقل را پیدا کردند و هفت، هشت سال با ملّت ایران به جنگ انداختند. از همه جای دنیا هم کمکش کردند. آخر هم دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند. امروز، ملّت ایران ملّتی نیست که یک قدرت یا دولتی به خودش جرأت بدهد که به میدان جنگ نظامی او بیاید. جرأت نمیکنند بیایند؛ امّا درعینحال، کار شما تا مدّتی ادامه دارد. چرا؟ چون دشمن اگرچه جنگ نظامی نمیتواند بکند، ولی از راههای دیگر وارد میشود. در داخل، لانه میکند. سعی میکند بین صفوف ملّت، اختلاف ایجاد کند. سعی میکند دلهای مردم را نسبت به مسؤولین کشور و جمهوری اسلامی، دچار شکّ و تردید کند.
اینها کارهای دشمن است. هر چه که شما مشاهده کنید: هر سخنی، هر نوشتهای و هر حرکتی که ملّت ایران را نسبت به گذشتهی پانزده سالهی باافتخار خود و دوران امام و عملکرد مسؤولین و حرکت و جهتگیری انقلاب دچار تردید کند، مالِ دشمن است.
گاهی دشمن از زبانِ دوستِ نادان حرف میزند. از قلم دوستِ غافل حرف میزند. از این کارها میکنند. برادران و خواهران من! هوشیاری لازم است که بحمدالله ملّت ایران دارد. بحمدالله، مردم ما، جوانان ما، خانوادههای ما، بعضی بیشتر، بعضی روشنتر، بعضی آگاهانهتر که از جملهی بهترین آنها، به فضل الهی، شما مردم قم هستید نسبت به قضایا تحلیل دارند و میفهمند که دشمن چه میکند. میفهمند که امریکاییها رفتند با دولتهای اروپایی صحبت کردند که «با ایران وارد معاملاتی که دولت ایران به آنها احتیاج دارد نشوید. آن چیزهایی را که ملّت ایران برای سازندگی کشور احتیاج دارد، به او نفروشید.» رفتند پیش دولتهای اروپایی التماس کردند. البتّه آنها جواب رد دادند. بعضی از دولتهای اروپایی ممکن است از روی غفلت و از روی تحلیل غلط، یک وقت تحت تأثیر وسوسهی سردمدار استکبار یعنی امریکا قرار گیرند؛ امّا دولتهای بزرگ، دولتهای باشعور، دولتهایی که اهمیت ایران و جمهوری اسلامی را میدانند، معلوم است که به وسوسهی امریکا جواب رد میدهند و به سینهاش دست رد میزنند؛ امّا آنها کارشان را میکنند. درست همانطور که بعد از شورش و جوشش اولیّهی مسلمانان صدر اسلام، یک عدّه آمدند تا شاید بتوانند در دلهای مردم نفوذ کنند. امروز هم همینطور است: با خودشان میگویند «آن شور و جوش و حرکتِ انقلابیِ ملّتِ ایران فروکش کرده است. پس وقت آن است که برویم و در دلها و ذهنهای مردم وسوسه کنیم.» من عرض میکنم که ایمان ملّت ایران فروکش نمیکند. احساسات صادقانهی ملّت ایران فروکش نمیکند. ملّت ایران پیوند خود را با انقلاب قطع نمیکند. ملّت ایران، یک ملّت انقلابی است و این انقلاب، به فضل پروردگار خواهد توانست دنیا و آخرت این ملّت را آن چنان آباد کند که ملّتهای دیگر، از ایران الگو بگیرند. منتها، تلاش لازم دارد. صبر لازم دارد. همکاری و همدلی لازم دارد. دلسوزی لازم دارد. دشمنشناسی لازم دارد؛ که دشمن را بشناسند و حرف دشمن را و دشمنی او را بفهمند. بنده عرض میکنم: به لطف الهی، آنچه که از آغاز انقلاب تا امروز پیش آمده و برای هر تحلیلگری حیرتانگیز است جز با کمک پروردگار ممکن نبود پیش بیاید. ملّت ایران پاداش ایمانش به خدا را میگیرد و آن، کمک پروردگار است؛ کمک الهی است.
مشکلات در همهی کشورها هست. امروز اغلب کشورهای دنیا دچار مشکلات اقتصادی و مالی و تورّمند. دشمن در داخل کشور ما، برای تبلیغات علیه انقلاب، مشکلات را بزرگنمایی میکند. وقتی ملّتی سررشتهی کار در دست خودش بود؛ وقتی خودش توانست آینده خودش را رقم بزند و تعیین کند؛ وقتی گوشش به دهان امریکا و شرق و غرب نبود و باور کرد که میتواند زندگی خود را به کمک الهی درست کند، دیگر عقبماندگی نخواهد داشت. آن ملّت پیش خواهد رفت.
امروز بحمدالله ملّت ما به این باور رسیده است. آنچه که امروز برای مردم عزیزمان لازم است، این است که تکیه و توکّل خود به خدا را از دست ندهند. نگذارند دلشان از امید خالی شود. دشمن میخواهد مردم ما را ناامید کند. مردم باید وحدت خود را از دست ندهند. یکپارچگی بین همهی قشرهای مردم، علاج اساسی کار است. مردم باید وحدت کلمهی خودشان را حفظ کنند. همهی قشرها وظایف خودشان را به خوبی انجام دهند. روحانیت وظایفی دارد، صنعتگران کشور وظایفی دارند، کشاورزان کشور وظایفی دارند، محصّلین و جوانان کشور وظایفی دارند، ادارهکنندگان کشور وظایفی دارند، پیشهوران کشور وظایفی دارند. هر کس در هر جا که هست، از روی اخلاص و برای خدا حرکت و کار کند. این، وظیفهی بزرگِ امروزِ همهی ماست. به فضل پروردگار، ملّت ایران با پیمودن راه اسلام و دنبالهروی از اسلام ناب، خواهد توانست چنان توی دهان دشمنان یاوهگو بکوبد، که دل ملّتها را خنک کند. شهدای امروز هم جزو شهدای پیشرو ملّت ما هستند. امیدواریم خداوند متعال، مقام و مرتبهی شهدای عزیز نوزدهم دی را عالی کند و آنها را با اولیایشان و با شهدای کربلا محشور فرماید و به خانوادههای آنها و بقیهی شهدای ما صبر عنایت کند و شما مردم عزیز قم را مشمول عنایات و تفضّلات دائمی خودش قرار دهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته