• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1390/05/24

شعرخوانی پروانه نجاتی




در خانه نیست مثل تو بیتکیهگاهتر
هرگز ندیدهایم ز تو بیپناهتر

انگیزۀ گناه نخست است زن، ولی
از همسر تو نیست کسی پرگناهتر

امشب پُر از هوای غمانگیز گریهام
امّا بقیع هست ز من روبهراهتر

تو وارث شجاعت بازوی حیدری
فرماندهای نبود ز تو کمسپاهتر

در پرتو درخشش الماس، تشت خون
ترسیم کرده روی تو را هر چه ماهتر

حتی به جسم پرپر تو تیر میزنند
از دشمن تو نیست کسی دلسیاهتر

در بین مردمی که تو را میشناختند
از تیرها نبود کسی سر بهراهتر

مظلوم کوچههای غریب مدینهای
از کوفه نیست شهر تو کماشتباهتر

 


بگیر زیر پر و بالِ جبرئیلت را
به جان واژه بریز آیه و دلیلت را

بکوچ سمت مضامین آفتابیتر
به خوابِ شهر ببر طعم سلسبیلت را

فراتر از کرۀ خاک چیزهایی هست
به آسمان برسان ذهن مستطیلت را

عروج، قصّۀ قوسین، عشق، اَو اَدنی
بیاور آینههای از این قبیلت را

سکوت مایۀ تشویش میشود گاهی
بریز در نفس جاده قال و قیلت را

برای معجزه دیری‌ست چشم بر راهی
ببند روی همین شعرها دخیلت را