• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1390/05/24

شعرخوانی خدیجه رحیمی



طوفان بیملاحظه در راه است، فردا بلوط پیر چه خواهد کرد؟
باد زباننفهم غضبآلود، با بید سر به زیر چه خواهد کرد؟

آن روزها ردیف صنوبرها در گیجگاه جاده امیدی بود
فردا که ردّ هیچ درختی نیست گم کردۀ مسیر چه خواهد کرد

فانوسهای سرخ ترکخورده در باغ مهگرفته تماشایی‌‌ست
با این چراغهای اناری‌رنگ باد بهانهگیر چه خواهد کرد

این تکّه سنگِ از همهجا مانده بیهوده در مدار نمیچرخد
گیرم هزار سال دگر امّا با روز ناگزیر چه خواهد کرد

روزی که کوهها بدود در باد، بارانی از ستاره فرو ریزد
در رقص خاک و صاعقه و آتش، در بُهت آن کویر چه خواهد کرد

با یال اسبهای رها در باد بوی جنون زلف تو میآید
در التهاب سرخ نفسهایت این جاده، این مسیر چه خواهد کرد

شاعر به سمت جاده نگاهی کرد، غیر از صدای باد صدایی نیست
تو نیستی و شاعرِ دردآلود با این غم خطیر چه خواهد کرد