1390/05/24
شعرخوانی حجت الاسلام محمدی گلپایگانی

ستارگان مه نو را شبانه میبردند
عروس بخت علی را به خانه میبردند
فرشتگان به دو صد ناز ماه یثرب را
به نزد چشمۀ خور عاشقانه میبردند
ز راه تا که نبیند ملال، خاطر او
خجسته دخت پیمبر به شانه میبردند
نگاه کرد به بالای ماه خود خورشید
چگونه بضعۀ او شادمانه میبردند
ستاد غرق تماشای کوثرش گریان
چو دید مامِ پدر را ز خانه میبردند
ز دیده کرد روان لعل آبدار سرشک
دمی که صبح امیدش شبانه میبردند
بسی نرفت که مهتاب در محاق افتاد
به نزد باب وِرا مخفیانه میبردند
