1394/09/30
گفتوگو با پروفسور دنیس رنکورت:
خیزش جوانان علیه سیاستهای غرب
هشت آبانماه حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دومین نامهی خود خطاب به جوانان غربی را منتشر کردند که بازتابهای مختلفی در بین چهرههای دانشگاهی کشورهای غربی بهدنبال داشت. در این بین، برخی اساتید دانشگاهی در غرب نسبت به این نامه علاقهی خود را نشان دادهاند. پروفسور دنیس رنکورت یکی از این اساتید است. وی عضو هیأتعلمی و استاد سابق فیزیک دانشگاه اوتاواست. وی پس از خواندن نامهی رهبر معظم انقلاب، در نامهای دیدگاههای خود را نسبت به نامه و شخصیت حضرت آیتالله خامنهای بیان کرده است.
دنیس رنکورت در نامهی خود خطاب به رهبر انقلاب چنین نوشت:
«سید علی خامنهای عزیز
درست است که من از نظر سنوسال جوان نیستم، اما نامهی 29 نوامبر 2015 شما به جوانان غربی را با شیدایی و علاقهی بسیاری خواندم. این نامه قلب و فهم مرا به هیجان آورد. ایران واقعاً از اینکه رهبری مانند شما دارد، خوشبخت است. ما در کانادا فقط سیاستمداران کوچک دورو، مغرض و خودشیفتهای داریم که برای نفع شرکتهای بزرگ و خواستههای ایالاتمتحده رقابت میکنند و کسانی که در رسانهی ملی شعارهای کلیشهای میدهند. من واقعاً از تحلیل عمیق روانشناسانه و ژئوپلیتیکال شما در مورد ریشههای تروریسم بینالملل قدردانی میکنم. من باور دارم که تفسیر شما بهشکلی بنیادین صحیح است و من از ارتباطی که شما با این حقیقت برقرار کردهاید، شگفتزدهام. من امید دارم که جوانان غربی نامهی شما را مطالعه کرده و به آن نگاهی واکاوانه خواهند داشت و امید دارم که این نامه بیداری قلب و ذهن غربیها را سرعت میبخشد.
با احترام و سپاس
دنیس رنکورت»
نامهی صمیمانهی دنیس رنکورت به رهبر انقلاب، ما را برآن داشت که با وی به گفتوگو بنشینیم:
آقای پروفسور رنکورت! شما در نامهی خود به رهبر معظم انقلاب گفتهاید که امیدوار هستید نامهی ایشان بیداری قلب و ذهن غربیها را سرعت بخشد. به نظر شما، راهکارهای تحقق این هدف چیست؟
این سؤال بسیار مشکلی است. سؤال شما شامل دو بخش است. نخست چگونه نامهی ایشان میتواند مثل دانه و بذر هرچه بیشتر و گستردهتر پخش شود. دوم چگونه این دانه و بذر علیرغم تبلیغات و فشارهای روانی شدید و مؤثر غرب و سلطهی آمریکا در جهان، در قلب و ذهن یک شخص میتواند رشد و نمو کند. پاسخ به بخش اول سؤال در دنیای مدرن و با وجود اینترنت نسبتاً آسان است، اما بخش دوم یک سؤال واقعی است. این دانه و بذر تنها در خاکی که بهقدر کافی حاصلخیز باشد و زمانی که بهقدر ضرورت آب دریافت کند، به عمل میآید. اما سیستم غربی موجود در آمریکا و کاناداهمهی نهادهایش (مدارس، دانشگاهها، سیستم بهداشتی، درمانی، سیستم قانونی و اجرایی، رسانهها، سازمانها، شرکتها و...) را به کار میگیرد تا قلبها و مغزها را استریل و عقیم کند و تا آنجا که میتواند، محیط ذهنی جوانان غربی را خشک و بیحاصل نگه دارد و همزمان آنها را با چیزهای بیارزش و داستانها و داروهای کاذب که روح انسانی را خالی میکند، سرگرم کند.
به نظر شما، رهبر انقلاب ایران چرا بهجای نوشتن نامه به مسئولان سیاسی کشورهای غربی، جوانان را بهعنوان مخاطبین نامهی خود انتخاب کرده است؟
به نظر من، رهبر انقلاب ایران میداند که خاک حاصلخیز در غرب که هنوز قابلیت اتصال به ارزشهای انسانی و جهانی را دارد، در میان جوانان غربی است. علیرغم رفتار خشونتآمیز نهادینهشدهی دانشآموزان در مدارس غربی، بسیاری از آنها استقلال خود را در دورهی دبیرستان و پیش از آنکه توسط سیستم آموزش غربی کاملاً له شوند، حفظ میکنند. بنابراین سنوسال در این میان تعیینکننده است؛ چراکه جوانان و نوجوانان در این سن در جستوجوی کشف حقیقت و عدالت در آنسوی سیستم حرفهای آموزشی هستند. افراد نادری در غرب هستند که خود را از حصار سیستم رهانیده و در جستوجوی روش معتبر زندگی، به رهبران بزرگ ما مثل مالکوم ایکس (رهبر مسلمانان آمریکا)، مادر ماری جونز، لوسی پارسونز و محمدعلی تبدیل شدهاند. علاوه بر آن، جوانان میتوانند تأثیرات بسیار مثبتتری نسبت به سیاستمداران داشته باشند. بهعنوان مثال، اخیراً دانشآموزان دختر دبیرستان «ورنون هیلز» شیکاگو در همبستگی با مسلمانان، حجاب بر سر کردند. در جامعهای که بهصورت سیستماتیک به مسلمانان بدگویی میشود و به آنها تهمت زده میشود، این یک کار کاملاً دلسوزانه محسوب میشود. مثال دیگر، پیوستن دانشآموزان به جنبش تحریم اسرائیل در واکنش به سیاستهای نسلکشی این رژیم جنایتکار است.
مجموعه طرح | مروری تصویری بر بخشهایی از نامه رهبر انقلاب به جوانان کشورهای غربی
تفاوت نامهی رهبر انقلاب ایران با نامههایی سیاستمداران سایر کشورها یا شیوههای دیپلماسی که آنها در پیش میگیرند چیست که توانسته شما را تحتتأثیر قرار دهد؟
درک و احساس من این است که نامهی رهبر ایران درست، نافذ و معتبر است. در تجربهی من، اینکه نامهی یک رهبر میتواند درست، نافذ و معتبر باشد، یک اتفاق بسیار نادر است. نامهی رهبر انقلاب ایران فراخوان به یک اقدام نیست، بلکه بیشتر دعوت به یک تأمل، اندیشه و بازگشت و راهنمایی برای کشف یک مسیر برای حرکتی سازنده در جهت انسانیت و نوعدوستی بهدور از کشتار و خشونتی است که آمریکا در جهت کنترل همهی مناطق اعمال میکند. در مقام مقایسه، به نظر من، پیام پاپ در حمله به مفاهیم ادراکی مثل «کاپیتالیسم» یا «تخریب محیطزیست» بدون سرزنش دروغگویان و بدون اشاره به دولتهای جنایتکار که بیشترین جنایتها را در بُعد نسلکشی داخلی و جنگهای پنهان و آشکار خارجی انجام دادهاند، سطحی بود. دربارهی سیاستمداران غربی بهغیر از چند استثنا، بر یک قاعده اثبات شده است اکثر آنها فاسد و کاملاً در ارتباطاتشان پوچ و تهی هستند.
به نظر شما، راهکارهایی که رهبر ایران برای مبارزه با تروریسم در نامهی خود پیشنهاد کردهاند، تا چهاندازه میتواند برای مقابله با گروههای تروریستی مثل داعش مؤثر باشد؟
نامه بسیار دقیق و غنی است. درخواست اصلی و مستقیم برگرفته از نامه این است: «من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من، نخستین مرحله در ایجاد امنیت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزاست. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد... من از شما جوانان میخواهم که برمبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید.» این درخواست یک چالش در بحث مربوط به ریشههای واقعی تروریسم است و راهحل برپایهی اصول فردی انسانی ارائه شده که پایههای آن بر هویت بنا شده است و با سیستمهای ملی که بهدنبال بیاحترامی و تسلط بر سایر فرهنگها به هرقیمتی هستند، متزلزل نمیشود و نوسان پیدا نمیکند.
بله من معتقدم که این یک راهحل واقعی و مؤثر برای جهانی است که باید جاهطلبهای رژیمهای اصلی تجاوزگر (آمریکا و متحدانش) را محدود کند. شهروندان باید جنایتهای دولتهای خود را بهوضوح ببینند و هر کار ممکنی که برای محدود کردن و اصلاح اخلاقی سیاستمداران خود میتوانند، انجام بدهند. این تنها راه روبهجلوست، اما هیچ نشانهای از تمایل رهبران غربی برای اجرای آن وجود ندارد.
به نظر شما، آیا دستگاههای سیاسی و تبلیغاتی کشورهای غربی اجازه میدهند یا تمایل دارند که نامهی رهبر انقلاب ایران به دست جوانان غربی برسد؟
من فکر نمیکنم که این نامه میخواهد بهعنوان بخشی از برنامهی آموزشی دورهی دبیرستان باشد. مقامات غربی نیز میدانند که اساتید دانشگاه مطیع هستند و بهاندازهی کافی به آنها تلقین شده است که اجازه ندهند در کلاسها و سمینارهای دانشگاهی بحثهای معتبر و درست در مورد این نامه انجام شود. بنابراین این نامه تنها در مدارسی مثل دبیرستان «ایلنوی»، که دانشآموزان شجاع آن اصرار به آوردن نامه در برنامهی درسی خود دارند و آمادهی نبرد هستند، مطرح خواهد شد. اگر آنها این کار را انجام دهند، در مورد سیستم و خودشان بیشتر از هر کتاب یا نامهی دیگری یاد خواهند گرفت.
به نظر شما، چرا سیاستمداران غربی مایل نیستند جوانان غربی با اسلام واقعی آشنا شوند و این نامه تا چهاندازه در آشنا کردن جوانان غربی با اسلام واقعی میتواند مؤثر باشد؟
به نظر من، بهترین روش برای فهم اسلام، گفتوگو، کار و دوستی با مسلمانان است. به این دلیل که مسلمانان با اسلام زندگی میکنند. به نظر من، اسلامی که من میخواهم آن را بفهمم، اسلامی است که در جوامع اسلامی و توسط مسلمانان زندگی میشود و این اسلام است که تحسین و احترام من را برمیانگیزد. من بهعنوان یک مسیحی آموزش دیدهام و من به اصول مسیحیت مثل عدالت و ارزشهای انسانی بدون توجه به طبقهی اقتصادی وفادار بودهام، اما این تفسیر را که حتماً باید در یک مکان مشخص عبادت کنم، نپذیرفتم. من ترجیح میدهم با عیسایی باشم که او را صرافان از معبد بیرون انداختند. بنابراین من درک میکنم که اسلام نیز مانند مسیحیت مورد سوءاستفاده و تحریف برای مقاصد شیطانی قرار میگیرد. من فکر نمیکنم که این نامه از دانشجویان غربی بخواهد که آنها مطالعات آکادمیک در مورد اسلام داشته باشند و هدف نامه نیز این نبوده است، اما باور دارم که نامهی رهبر انقلاب ایران به جوانان غرب کمک خواهد کرد تا بینش خود را نسبت به اسلام غنی کنند.
دنیس رنکورت در نامهی خود خطاب به رهبر انقلاب چنین نوشت:
«سید علی خامنهای عزیز
درست است که من از نظر سنوسال جوان نیستم، اما نامهی 29 نوامبر 2015 شما به جوانان غربی را با شیدایی و علاقهی بسیاری خواندم. این نامه قلب و فهم مرا به هیجان آورد. ایران واقعاً از اینکه رهبری مانند شما دارد، خوشبخت است. ما در کانادا فقط سیاستمداران کوچک دورو، مغرض و خودشیفتهای داریم که برای نفع شرکتهای بزرگ و خواستههای ایالاتمتحده رقابت میکنند و کسانی که در رسانهی ملی شعارهای کلیشهای میدهند. من واقعاً از تحلیل عمیق روانشناسانه و ژئوپلیتیکال شما در مورد ریشههای تروریسم بینالملل قدردانی میکنم. من باور دارم که تفسیر شما بهشکلی بنیادین صحیح است و من از ارتباطی که شما با این حقیقت برقرار کردهاید، شگفتزدهام. من امید دارم که جوانان غربی نامهی شما را مطالعه کرده و به آن نگاهی واکاوانه خواهند داشت و امید دارم که این نامه بیداری قلب و ذهن غربیها را سرعت میبخشد.
با احترام و سپاس
دنیس رنکورت»
نامهی صمیمانهی دنیس رنکورت به رهبر انقلاب، ما را برآن داشت که با وی به گفتوگو بنشینیم:
آقای پروفسور رنکورت! شما در نامهی خود به رهبر معظم انقلاب گفتهاید که امیدوار هستید نامهی ایشان بیداری قلب و ذهن غربیها را سرعت بخشد. به نظر شما، راهکارهای تحقق این هدف چیست؟
این سؤال بسیار مشکلی است. سؤال شما شامل دو بخش است. نخست چگونه نامهی ایشان میتواند مثل دانه و بذر هرچه بیشتر و گستردهتر پخش شود. دوم چگونه این دانه و بذر علیرغم تبلیغات و فشارهای روانی شدید و مؤثر غرب و سلطهی آمریکا در جهان، در قلب و ذهن یک شخص میتواند رشد و نمو کند. پاسخ به بخش اول سؤال در دنیای مدرن و با وجود اینترنت نسبتاً آسان است، اما بخش دوم یک سؤال واقعی است. این دانه و بذر تنها در خاکی که بهقدر کافی حاصلخیز باشد و زمانی که بهقدر ضرورت آب دریافت کند، به عمل میآید. اما سیستم غربی موجود در آمریکا و کانادا
رهبر انقلاب ایران میداند که خاک حاصلخیز در غرب که هنوز قابلیت اتصال به ارزشهای انسانی و جهانی را دارد، در میان جوانان غربی است. بهعنوان مثال، اخیراً دانشآموزان دختر دبیرستان «ورنون هیلز» شیکاگو در همبستگی با مسلمانان، حجاب بر سر کردند. مثال دیگر، پیوستن دانشآموزان به جنبش تحریم اسرائیل در واکنش به سیاستهای نسلکشی این رژیم جنایتکار است.
به نظر شما، رهبر انقلاب ایران چرا بهجای نوشتن نامه به مسئولان سیاسی کشورهای غربی، جوانان را بهعنوان مخاطبین نامهی خود انتخاب کرده است؟
به نظر من، رهبر انقلاب ایران میداند که خاک حاصلخیز در غرب که هنوز قابلیت اتصال به ارزشهای انسانی و جهانی را دارد، در میان جوانان غربی است. علیرغم رفتار خشونتآمیز نهادینهشدهی دانشآموزان در مدارس غربی، بسیاری از آنها استقلال خود را در دورهی دبیرستان و پیش از آنکه توسط سیستم آموزش غربی کاملاً له شوند، حفظ میکنند. بنابراین سنوسال در این میان تعیینکننده است؛ چراکه جوانان و نوجوانان در این سن در جستوجوی کشف حقیقت و عدالت در آنسوی سیستم حرفهای آموزشی هستند. افراد نادری در غرب هستند که خود را از حصار سیستم رهانیده و در جستوجوی روش معتبر زندگی، به رهبران بزرگ ما مثل مالکوم ایکس (رهبر مسلمانان آمریکا)، مادر ماری جونز، لوسی پارسونز و محمدعلی تبدیل شدهاند. علاوه بر آن، جوانان میتوانند تأثیرات بسیار مثبتتری نسبت به سیاستمداران داشته باشند. بهعنوان مثال، اخیراً دانشآموزان دختر دبیرستان «ورنون هیلز» شیکاگو در همبستگی با مسلمانان، حجاب بر سر کردند. در جامعهای که بهصورت سیستماتیک به مسلمانان بدگویی میشود و به آنها تهمت زده میشود، این یک کار کاملاً دلسوزانه محسوب میشود. مثال دیگر، پیوستن دانشآموزان به جنبش تحریم اسرائیل در واکنش به سیاستهای نسلکشی این رژیم جنایتکار است.
مجموعه طرح | مروری تصویری بر بخشهایی از نامه رهبر انقلاب به جوانان کشورهای غربی
تفاوت نامهی رهبر انقلاب ایران با نامههایی سیاستمداران سایر کشورها یا شیوههای دیپلماسی که آنها در پیش میگیرند چیست که توانسته شما را تحتتأثیر قرار دهد؟
درک و احساس من این است که نامهی رهبر ایران درست، نافذ و معتبر است. در تجربهی من، اینکه نامهی یک رهبر میتواند درست، نافذ و معتبر باشد، یک اتفاق بسیار نادر است. نامهی رهبر انقلاب ایران فراخوان به یک اقدام نیست، بلکه بیشتر دعوت به یک تأمل، اندیشه و بازگشت و راهنمایی برای کشف یک مسیر برای حرکتی سازنده در جهت انسانیت و نوعدوستی بهدور از کشتار و خشونتی است که آمریکا در جهت کنترل همهی مناطق اعمال میکند. در مقام مقایسه، به نظر من، پیام پاپ در حمله به مفاهیم ادراکی مثل «کاپیتالیسم» یا «تخریب محیطزیست» بدون سرزنش دروغگویان و بدون اشاره به دولتهای جنایتکار که بیشترین جنایتها را در بُعد نسلکشی داخلی و جنگهای پنهان و آشکار خارجی انجام دادهاند، سطحی بود. دربارهی سیاستمداران غربی بهغیر از چند استثنا، بر یک قاعده اثبات شده است اکثر آنها فاسد و کاملاً در ارتباطاتشان پوچ و تهی هستند.
به نظر شما، راهکارهایی که رهبر ایران برای مبارزه با تروریسم در نامهی خود پیشنهاد کردهاند، تا چهاندازه میتواند برای مقابله با گروههای تروریستی مثل داعش مؤثر باشد؟
نامه بسیار دقیق و غنی است. درخواست اصلی و مستقیم برگرفته از نامه این است: «من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من، نخستین مرحله در ایجاد امنیت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزاست. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد... من از شما جوانان میخواهم که برمبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید.» این درخواست یک چالش در بحث مربوط به ریشههای واقعی تروریسم است و راهحل برپایهی اصول فردی انسانی ارائه شده که پایههای آن بر هویت بنا شده است و با سیستمهای ملی که بهدنبال بیاحترامی و تسلط بر سایر فرهنگها به هرقیمتی هستند، متزلزل نمیشود و نوسان پیدا نمیکند.
نامهی رهبر انقلاب ایران فراخوان به یک اقدام نیست، بلکه بیشتر دعوت به یک تأمل، اندیشه و بازگشت و راهنمایی برای کشف یک مسیر برای حرکتی سازنده در جهت انسانیت و نوعدوستی بهدور از کشتار و خشونتی است که آمریکا در جهت کنترل همهی مناطق اعمال میکند.
بله من معتقدم که این یک راهحل واقعی و مؤثر برای جهانی است که باید جاهطلبهای رژیمهای اصلی تجاوزگر (آمریکا و متحدانش) را محدود کند. شهروندان باید جنایتهای دولتهای خود را بهوضوح ببینند و هر کار ممکنی که برای محدود کردن و اصلاح اخلاقی سیاستمداران خود میتوانند، انجام بدهند. این تنها راه روبهجلوست، اما هیچ نشانهای از تمایل رهبران غربی برای اجرای آن وجود ندارد.
به نظر شما، آیا دستگاههای سیاسی و تبلیغاتی کشورهای غربی اجازه میدهند یا تمایل دارند که نامهی رهبر انقلاب ایران به دست جوانان غربی برسد؟
من فکر نمیکنم که این نامه میخواهد بهعنوان بخشی از برنامهی آموزشی دورهی دبیرستان باشد. مقامات غربی نیز میدانند که اساتید دانشگاه مطیع هستند و بهاندازهی کافی به آنها تلقین شده است که اجازه ندهند در کلاسها و سمینارهای دانشگاهی بحثهای معتبر و درست در مورد این نامه انجام شود. بنابراین این نامه تنها در مدارسی مثل دبیرستان «ایلنوی»، که دانشآموزان شجاع آن اصرار به آوردن نامه در برنامهی درسی خود دارند و آمادهی نبرد هستند، مطرح خواهد شد. اگر آنها این کار را انجام دهند، در مورد سیستم و خودشان بیشتر از هر کتاب یا نامهی دیگری یاد خواهند گرفت.
به نظر شما، چرا سیاستمداران غربی مایل نیستند جوانان غربی با اسلام واقعی آشنا شوند و این نامه تا چهاندازه در آشنا کردن جوانان غربی با اسلام واقعی میتواند مؤثر باشد؟
به نظر من، بهترین روش برای فهم اسلام، گفتوگو، کار و دوستی با مسلمانان است. به این دلیل که مسلمانان با اسلام زندگی میکنند. به نظر من، اسلامی که من میخواهم آن را بفهمم، اسلامی است که در جوامع اسلامی و توسط مسلمانان زندگی میشود و این اسلام است که تحسین و احترام من را برمیانگیزد. من بهعنوان یک مسیحی آموزش دیدهام و من به اصول مسیحیت مثل عدالت و ارزشهای انسانی بدون توجه به طبقهی اقتصادی وفادار بودهام، اما این تفسیر را که حتماً باید در یک مکان مشخص عبادت کنم، نپذیرفتم. من ترجیح میدهم با عیسایی باشم که او را صرافان از معبد بیرون انداختند. بنابراین من درک میکنم که اسلام نیز مانند مسیحیت مورد سوءاستفاده و تحریف برای مقاصد شیطانی قرار میگیرد. من فکر نمیکنم که این نامه از دانشجویان غربی بخواهد که آنها مطالعات آکادمیک در مورد اسلام داشته باشند و هدف نامه نیز این نبوده است، اما باور دارم که نامهی رهبر انقلاب ایران به جوانان غرب کمک خواهد کرد تا بینش خود را نسبت به اسلام غنی کنند.