بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاهها
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
از اینکه امسال هم این توفیق را پیدا کردیم که در جمع علما و اساتید دانشگاه - که فرزانگان ملت و کشور هستند - ساعتی را در ماه مبارک رمضان بگذرانیم، خیلی خوشحالم. برای بنده این جلسه از چند جهت مغتنم است: یکی اینکه نفس حضور در جمع اهل علم و کسانی که سروکار با دانش و تحصیل و مدرسه و شاگرد دارند، برای ما یک حادثه شیرین و لذّتبخش است. در زندگی معمولی ما و در این راه پُرماجرا و سنگلاخِ سیاست و مدیریّت، این، فرصت و فرجهای است؛ یک نفسکشی است. شاید بهترین ساعات تفریح برای بنده در شبانهروز - که بخواهم کار موظّف انجام ندهم - آن ساعاتی است که به کارهای علمی خودم میپردازم.
اوّلاً از این جهت، حضور در جمع اهل علم برای ما مغتنم و محظوظکننده است. ثانیاً چون در جمع شما بنده مستمعم و طبق معمولِ این جلسات، غالباً از زبان اساتید و زبدگان دانشگاهی مسائل عمده مربوط به علم و دانشگاه و جریان علمی در کشور مطرح میشود، خشنودم و این هم برای بنده مغتنم است؛ زیرا در مورد مسأله علم و تحقیق و دانشگاه و ... ذهنیّتِ درستی به مسؤولان میبخشد و دیگر اینکه برخی از این مسائلی که مطرح میگردد، قهراً حل میشود؛ همانطور که مطالب سالهای گذشته، پیگیری شد و به نتایج خوبی رسید.
بنابراین، این جلسه برای من جلسه مطلوب و مغتنمی است. انشاءاللَّه در این فرصتی که فرمودند، بتوانیم از بیانات آقایان و خانمها استفاده کنیم و مجموعاً جلسه برای همه و بخصوص دانشگاه مفید باشد.
***
مطالبی که فرمودید، این باور را در بنده تقویت میکند که ارتباط دستگاههای دولتی با مراکز دانشگاهی یک ضرورت است. باید این ارتباط را به صورت سازمانی، با ساز و کار مشخّص، برقرار کرد.
البته بنده بیشتر تأکیدم در گذشته مربوط به بخش صنعت و فنآوری بوده است؛ به بخشهای دولتی توصیه میکردم که با دانشگاه ارتباطشان را تقویت کنند، لکن میتوان گفت که در همه بخشها این ارتباط باید تقویت شود.
اگر دستگاههای مدیریّتی کشور بتوانند ارتباط سازمانیافتهای با دانشگاه در زمینههای سیاسی و مسائل فرهنگی و تربیتی و همچنین ارتباط حوزه و دانشگاه پیدا کنند، بدون شک حضور ذهنهای برجسته دانشگاهی در مجموعه تصمیمگیر و تصمیمسازِ نظام میتواند تأثیرات بزرگی بگذارد. این باورِ من است، و این باور در این جلسه با بحثهایی که دوستان کردند، تقویت هم شد و جا دارد که تقویت هم بشود.
آنچه بنده به دانشگاهیان عزیز میخواهم عرض کنم، همان چیزی است که بارها در جمع اساتید و دانشگاهیان گفتهام و باز هم میخواهم تکرار کنم: ما از لحاظ علمی از دنیا عقبیم؛ آیا راهی برای اینکه این فاصله را بپیماییم، وجود ندارد؟ اعتقاد راسخ بنده این است که چرا، ما میتوانیم از راههای میانبر استفاده کنیم؛ میتوانیم این فاصلهای را که با یک نگاه سطحی به نظر میرسد که هرگز قابل پُر شدن نیست - چون آن کسی که با فاصله زیاد در جلو حرکت میکند و با ابزارهایی که روزبهروز پیشرفتهتر میشود، حرکتش سرعت هم پیدا میکند، مرتّب فاصلهاش بیشتر میشود - ترمیم کنیم. بنده اعتقاد راسخ دارم که میتوان تصوّر کرد این فاصله پیموده شود و کمبود علمی - در کشور ما و کشورهای مشابه ما - و شکاف و زخمی که به وجود آمده، ترمیم شود.
آنچه ما را تشجیع میکند که این فکر را دنبال کنیم، وجود استعدادها در داخل کشور است. اما دوستان! استعداد به تنهایی کافی نیست. تأکید بنده این است: استعداد شرط لازم است، نه شرط کافی. در کنار استعداد، تلاش و مجاهدت عالمان، اندیشمندان و استادان هم لازم است. این به معنای نفی وظیفه دستگاههای دولتی در زمینههایی که وظیفه دارند نیست؛ به معنای نادیده گرفتن مشکلات اساتید هم نیست. این خود یک حقیقت و توقّع بجایی است که باید اهل علم در محیط دانشگاه به تولید علم، به نگاه مبتکرانه و سازنده در زمینه علم - به همان چیزی که بنده از آن به نهضت نرمافزاری در محیط علمی تعبیر کردم - بپردازند؛ ما نیاز به این موضوع داریم. البته دستگاههای دولتی بزرگترین مسؤولیت را دارند.
در اظهاراتی که دوستان در زمینه اعتبارات رو به کاهشِ تحقیقات و پژوهش یا بعضی از مطالب دیگر کردند، از بنده خواستند که در این زمینه کمک کنم. مطمئنّاً اگر تقسیم بودجه کشور یا اولویّتهای آن در اختیار رهبری بود، بدون شک بنده جزو اولین اولویّتها، اولویّت تحقیق و علم را معیّن میکردم. همین حالا هم بنده به دوستان در مرکز سیاستگذاری (مجمع تشخیص) - به خود وزیر محترمی که تشریف دارند و رئیس جمهور - در زمینه اعلام سه یا چهار اولویّت درجه یک کشور، مسأله علم را اعلام کردم.
اعتقاد راسخ بنده این است که مشکلات کشور ما از این راه برای بلند مدّت قابل حلّ است ولاغیر؛ یعنی ما بایستی در زمینه علم و تحقیق پیش برویم. برای روییدن علم و ارتقاء علمی هم حتماً تحقیق لازم است؛ بدون تحقیق امکان ندارد. بنابراین کمکی که بنده میتوانم در این زمینه بکنم، تأکیدی است که به مسؤولان دولتی باید بکنم و حتماً خواهم کرد و انشاءاللَّه، هم وزارت علوم، هم سازمان مدیریّت و برنامهریزی و هم بخشهای مربوط دیگر - بخشهایی از ریاست جمهوری - حتماً بایستی نسبت به این مسأله بهطور جدّی تصمیمگیری کنند؛ مجلس شورای اسلامی هم بر اساس این نیاز باید ادای تکلیف کند.
خیلی از بودجههایی که در کشور هست، بودجههای اولویّتدار نیست. بسیاری از این سمینارها، گردهماییها و اجتماعها، بیفایده محض است. بنده به نظرم سال گذشته یا دو سال پیش بود که در همینجا گفتم این جلسه، سمینار واقعی است؛ هیچ خرجی هم ندارد. عدّهای از دانشمندان و علما، دور هم جمع شدهاید و لُبّ مطلب را در زمینه مسألهی مهمّی از مسائل کشور - که مسأله آموزش عالی است - بیان میکنید. اگر آن مقداری که برای سمینارها - چه از لحاظ پول و چه از لحاظ وقت - هزینه میشود، فایده نداشته باشد - که خیلی از اوقات هم ندارد - باید کنار گذاشته شوند. خیلی از این مراکزی که بودجههای نسبتاً قابل توجّهی هم میگیرند، هیچ اولویّتی ندارند. همان بودجهها بدون شک باید به بخشهای تحقیقات، انستیتو پاستور و بعضی جاهای دیگر سرازیر شود. این موضوع را دستگاههای دولتی باید دنبال کنند؛ بنده هم تأکید میکنم و انشاءاللَّه آن را مکتوب خواهم کرد.
البته - انصافاً - بخش مربوط به خودِ دانشگاه و درون دانشگاه هم خیلی نقش دارد. تأکید و تکیه بنده این است که اساتید محترم، به عنوان پرچمداران علم در کشور، در برهه کنونی خودشان را واقعاً مسؤول بدانند. بعضی از این جوانانی که با بنده به تناوب و در مناسبتهای مختلف ملاقات دارند - این نخبگان یا گروههای دانشجویی - گلهها و حرفهایی دارند. از جمله مطالبی که در اظهاراتشان وجود دارد این است که جزوههای بعضی از اساتید بهروز نیست؛ یعنی چیزی که دانشجو در آن دانشِ مربوط نیازمند است، در آن جزوه نیست! گله دیگر آنها این است که اساتید به دانشجویان نمیپردازند و فقط درس میدهند. این اتّفاقاً نکتهای است که بنده آن را دو سه مرتبه در دیدار با اساتید محترم بیان کردم. البته بنده توجّه دارم که برخی از استادان، ناگزیرند برای مسائل معیشتی و تنگناهایشان درس زیاد بگیرند - این را قبول دارم و میدانم - اما همه موارد اینطوری نیست. من خواهش میکنم اوّلاً یکی از موضوعاتی که در ذهن خودتان نگه میدارید و به آن اهمیت میدهید، این باشد که با دانشجو فراتر از درس کار کنید - با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینههای تحقیقی را با او در میان بگذارید - ثانیاً مذاکره علمی هم بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.
البته برخی از این کارها به شکل کلان باید در مراکز تصمیمگیری تصویب شود؛ از جمله مطالبی که آقای دکتر «شریعتمداری» فرمودند - که درست هم هست: مسأله تربیت و اهمیت آن، یا ارتباطی که آموزش عالی با آموزش و پرورش باید داشته باشد - بایستی در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شود؛ زیرا آنجا مرکز تصمیمگیری است و شورای عالی انقلاب فرهنگی به همین دلیل مرکز لازمی است. گاهی از گوشه و کنار شنیده میشود که در نیاز به شورای عالی انقلاب فرهنگی تردید میشود؛ نه، اتّفاقاً همین موضوعهایی که بعضی از دوستان اشاره کردند که بایستی سیاستگذاری شود، باید در مرکزی انجام گیرد که آن مرکز، مرکز قانونگذاری نیست - قانون، آن چیزی است که بهطور روزمرّه دستگاه خرج میکند؛ مثل پول خُرد که برای خرج کردن است - بلکه مرکز سیاستگذاری است. مرکز سیاستگذاری، مرکزی است فراتر از مراکز قانونگذاری و با برنامهریزیهای کلان سروکار دارد، که شورای عالی انقلاب فرهنگی مرکز مناسبی برای این کار است. به نظر من در آنجا بایستی این مسائل مورد مطالعه قرار گیرد.
بنده رؤوس آنچه را که دوستان فرمودند، یادداشت کردم. عین بیانات اساتید محترم هم ضبط شده که اینها را میگویم پیاده کنند و پیشنهادها و نکات عمده را از آن استخراج میکنیم. انشاءاللَّه آنچه را که مربوط به خود ماست - یعنی مربوط به سیاستگذاری است - که بایستی به مجمع تشخیص یا به شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ یا به رؤسای سه قوّه گفته شود، میگوییم و توصیه میکنیم. آنچه را هم که مربوط به دستگاههاست، به آنها منتقل میکنیم تا انشاءاللَّه دنبال کنند.
فکر و علاججویی برای مسائل دانشگاه و آموزش عالی کشور را بنده مغتنم میشمرم و از دوستان هم خواهش میکنم در همین زمینههایی که بیان کردند - یا دوستانی که مطالبی میخواستند بگویند و فرصت نشد - فکر کنند و با ما درمیان بگذارند. بنده استقبال میکنم و آن مقداری که میتواند در سیاستگذاریهای کلان کشور قرار گیرد، بدون شک از طرف ما اقدام خواهد شد و انجام خواهد گرفت.
بعضی از دوستان اظهاراتی کردند که به نظر بنده مبالغهآمیز بود: اینکه هیچ کاری با برنامه انجام نمیگیرد، یا هیچ هدفی وجود ندارد، یا هیچ ... اینگونه نیست؛ این مقداری مبالغهآمیز است. البته ضعفهایی وجود دارد، کمبودهایی هست، در این زمینهها غفلتهایی گاهی صورت میگیرد؛ اما اینطور کلّی هم نمیشود گفت؛ نه، مراکزی هستند که واقعاً کار میکنند و در جلسه امروز هم بعضی از دوستان در خصوص ارتباط دستگاههای صنعتی کشور و مصرفکننده علم با دستگاههای تحقیقاتی و علمی مطالبی بیان کردند که راجع به دانشکده هوافضا بود که سالهای گذشته هم گفته بودند. من این مطالب را تصدیق میکنم.
البته بنده به بعضی از مسؤولان در این زمینه سفارشهای اکید کردهام و اطّلاع دارم - هم در بخشهای نظامی، هم در بخشهای غیرنظامی - اثر هم کرده است. یکی از وزرای محترمی که سروکارشان با مسائل صنعت است، راجع به مسألهای با بنده صحبت میکردند که میخواهیم فلان کار را بکنیم. من گفتم شما به دانشگاه امیرکبیر که به مرکز دولت هم خیلی نزدیک است، بروید - بنده به این دانشگاه رفتهام و کارگاه صنعتی و محصولات کاریشان را دیدهام - و ببینید چقدر میتوانید مشکلتان را حل کنید. این دوست مسؤول ما کاملاً به دلشان نشست و رفتند این کار را - به گمان زیاد آنطور که به ذهنم میآید - دنبال کردند و به نظرم به نتایجی هم رسیدند یا در آینده نه چندان دور خواهند رسید. اگر مسؤولان، راهِ دانشگاه را پیدا کنند و با مراکز علم و تحقیق اُنس بگیرند، بدون شک کار این مراکز روان خواهد شد و کار مراکز علمی و تحقیقی هم پیش خواهد رفت. امیدواریم انشاءاللَّه هرچه پیش میرویم، به این هدفها نزدیک شویم.
از دوستان - برادران و خواهران - مجدّداً تشکّر میکنم که این دعوت را قبول کردید، این جلسه خوب را تشکیل دادید، این مطالب خوب را بیان نمودید و انشاءاللَّه آنچه که گفتیم و شنیدیم، مورد رضای الهی و مورد قبول پروردگار قرار گیرد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته