1394/07/30
آب میگفت مرا از لب خود آب بده | مدیحهسرایی آقای سماواتی
دومین شب عزاداری محرم ۱۴۳۷ در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در این مراسم آقای مهدی سماواتی پیش از سخنرانی به مدیحهسرایی پرداخت. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن اشعار خواندهشده توسط ایشان را منتشر میکند.
بیا که از قدمت سبزی بهار بیاید
بیا که روشنی روز و روزگار بیاید
خزان ظلم به تاراج باغ دست گشوده
بیا بیا که به همراه تو بهار بیاید
بیا که عیسی پشت سرت نماز بخواند
بیا که خضر به پیش تو پردهدار بیاید
جهان به خاک فتاد از حکومت بت و بتگر
بیا که دولت قرآن به روی کار بیاید
بشر در آروزی نهضتت نشسته، الهی
که نخل آرزویش زودتر به بار بیاید
نخواهمت که بگریی ولی به گریه دعا کن
که وقت رفتن ایام انتظار بیاید
ای فروغ دل مصباح هدی یا عباس
ای همه جان جهانت به فدا یا عباس
رتبهات فوق تمام شهدا یا عباس
ای حسین دگر شیر خدا یا عباس
پسر شیر خدا شیر حسینبنعلی
دست رزمنده و شمشیر حسینبنعلی
تو به رخ لاله عباسی دو فاطمهای
تو حسین دگر و باب نجات همهای
مرگ شمع تو، تو پروانه بیواهمهای
میزبان علی و فاطمه در علقمهای
گرچه زهرا به کنارت عوض مادر بود
اولین زائر دیدار تو پیغمبر بود
ای همه خلق جهان بنده آقایی تو
خضر با آب بقا تشنه سقایی تو
شهدا داده دل از کف به دلآرایی تو
خجل از تشنهلبان دیده دریایی تو
بحر از شوق کف دست تو بیتاب شده
آب با یاد لبت سوخته و آب شده
آب میگفت: مرا از لب خود آب بده
بحر میگفت: ز اشکم گهر ناب بده
موج میگفت: مرا با تب خود تاب بده
مشک میگفت: بتاز، آب به ارباب بده
دشت و صحرا و مه و ماهی و موج و یم و مشک
همه گشتند بر احوال تو تبدیل به اشک
دیگر از دیدار طفلان حسین شرمنده بودم
تیر زد دشمن به چشمم تا که طفلان را نبینم
گفتم اینک خوب شد، خوب است برگردم به خیمه
ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنینم
کنار علقمه تماشاییام
خجل از این منصب سقاییام
که آبی ندارم
جوانی ندارم
دیگر مرا سقا نخوانید
چشمانتظار من نمانید
واویلتا آه و واویلا
واویلتا آه و واویلا
سیلاب اشکم راه صحرا گرفت
علقمه بوی عطر زهرا گرفت
نشسته کنارم
نشسته کنارم
دیگر مرا سقا نخوانید
چشمانتظار من نمانید
واویلتا آه و واویلا
واویلتا آه و واویلا