1394/07/24
بازشناسی عبرتهای عاشورا برای امروز
اگر روحیه بسیجی کنار برود
سرمقالهی نشریهی خط حزبالله ( شمارهی سوم)
حضرت آیتالله خامنهای براساس "بینشی قرآنی" جایگاهی والا برای تاریخ قائل هستند: «اگر تاریخ یک چیز اصلی نبود، قرآن با این عظمت- که اصلاً برنامهی انسانسازی و برنامهی بشریت است - تاریخ را وارد خودش نمیکرد... بنابراین، تاریخ مهم است.»(۱۳۷۰/۱۱/۰۸)
در این بینش "درس و عبرتگیری" از تاریخ مسئلهی اصلی است: «قرآن به ما میگوید: نگاه کنید و از گذشتهی تاریخ، درس بگیرید... قرآنکه صادق مصدِّق است، ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.»(۱۳۷۵/۰۳/۲۰) این نگاه به تاریخ بر پایه مهم تغییر نیافتن "جبههبندیهای اصلی بشر" در طول تاریخ متکی است: «رنگهای زندگی عوض میشود، روشهای زندگی عوض میشود؛ اما پایههای اصلی زندگی بشر و جبههبندیهای اصلی بشر، تغییری پیدا نمیکند.»(۱۳۷۹/۰۱/۰۲)
لازمهی عبرتگیری از تاریخ "دغدغه داشتن نسبت به آینده" است. میتوان با استخراج و فهمِ عمیق درسها و عبرتها، ضمن شناخت نقش خود، نسبت به وظایف خود آگاه شد: «در تاریخ چیزی هست که اگر بخواهیم از آن عبرت بگیریم، باید دغدغه داشته باشیم. این دغدغه، مربوط به آینده است... تاریخ یعنی من و شما... ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفتهایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن طور عمل نکنیم.»(۱۳۷۵/۰۳/۲۰)
یکی از اصلیترین وقایع تاریخی که با نگاهِ درس آموزی و عبرتگیری از سوی رهبری مورد توجه قرار گرفته ماجرای "قیام امام حسینعلیهالسلام " و نهضت عاشوراست. در بحث عبرتهای عاشورا، حضرت آیتالله خامنهای سؤالی مهم و بنیادین را مطرح میکنند: «ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلواتاللَّهوسلامهعلیه، جامعه اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین علیهالسلام، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداکاریای بکند؟... آن جامعهاسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
در این بینش "درس و عبرتگیری" از تاریخ مسئلهی اصلی است: «قرآن به ما میگوید: نگاه کنید و از گذشتهی تاریخ، درس بگیرید... قرآنکه صادق مصدِّق است، ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.»(۱۳۷۵/۰۳/۲۰) این نگاه به تاریخ بر پایه مهم تغییر نیافتن "جبههبندیهای اصلی بشر" در طول تاریخ متکی است: «رنگهای زندگی عوض میشود، روشهای زندگی عوض میشود؛ اما پایههای اصلی زندگی بشر و جبههبندیهای اصلی بشر، تغییری پیدا نمیکند.»(۱۳۷۹/۰۱/۰۲)
لازمهی عبرتگیری از تاریخ "دغدغه داشتن نسبت به آینده" است. میتوان با استخراج و فهمِ عمیق درسها و عبرتها، ضمن شناخت نقش خود، نسبت به وظایف خود آگاه شد: «در تاریخ چیزی هست که اگر بخواهیم از آن عبرت بگیریم، باید دغدغه داشته باشیم. این دغدغه، مربوط به آینده است... تاریخ یعنی من و شما... ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفتهایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن طور عمل نکنیم.»(۱۳۷۵/۰۳/۲۰)
یکی از اصلیترین وقایع تاریخی که با نگاهِ درس آموزی و عبرتگیری از سوی رهبری مورد توجه قرار گرفته ماجرای "قیام امام حسینعلیهالسلام " و نهضت عاشوراست. در بحث عبرتهای عاشورا، حضرت آیتالله خامنهای سؤالی مهم و بنیادین را مطرح میکنند: «ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلواتاللَّهوسلامهعلیه، جامعه اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین علیهالسلام، ناچار شد برای نجات جامعه اسلامی، چنین فداکاریای بکند؟... آن جامعهاسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
رهبر انقلاب به قربانگاه رفتن امام حسینعلیهالسلام پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و حاکم شدن شخصی چون یزید بر جامعهی اسلامی را نتیجهی یک بیماری در جامعهی آن زمان دانسته و شناخت این بیماری و آفت را برای جامعهی اسلامیِ امروز ایران فوریتر از سایر درسها و عبرتهای عاشورا میدانند: «اگر بیماریای وجود دارد که میتواند جامعهای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبراسلام و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بودهاند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم... جامعه ما خیلی باید مواظب باشد که به آن بیماری دچار نشود. عبرت، اینجاست! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم. بهنظر من این پیام عاشورا، از درسها و پیامهای دیگر عاشورا برای ما امروز فوریتر است.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
حضرت آیتالله خامنهای دو عامل را به عنوان عوامل اصلی این گمراهی معرفی کردهاند: «دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دورشدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن... دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمعآوری ثروت، جمعآوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینهارا اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
رهبر انقلاب اسلامی حفظ ارزشها را ضامن دوامِ نظام امامت دانسته و از بین رفتن ارزشها، فراموشی آرمانها و انزوای جوانان مومن را زمینهساز انحراف و گمراهی میدانند: «اگراین ارزشها را نگه داشتید، نظام امامت باقی میماند. آن وقت امثال حسینبنعلی علیهالصّلاة والسّلام، دیگر به مذبح برده نمیشوند. اما اگر اینها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیهی بسیجی را ازدست دادیم چه؟ اگربه جای توجه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجملات شخصی خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را درانزوا انداختیم و آن آدمپرروىِ افزونخواهِ پرتوقّعِ بیصفاىِ بیمعنویت را مسلط کردیم چه؟ آنوقت همه چیز دگرگون خواهد شد... باید در مقابل انحرافی که ممکن است دشمن بر ما تحمیل کند، بایستیم. پس، عبرتگیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشهگیر شود. عدهای مسائل را اشتباه گرفتهاند.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
حضرت آیتالله خامنهای دو عامل را به عنوان عوامل اصلی این گمراهی معرفی کردهاند: «دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دورشدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن... دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمعآوری ثروت، جمعآوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینهارا اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
رهبر انقلاب اسلامی حفظ ارزشها را ضامن دوامِ نظام امامت دانسته و از بین رفتن ارزشها، فراموشی آرمانها و انزوای جوانان مومن را زمینهساز انحراف و گمراهی میدانند: «اگراین ارزشها را نگه داشتید، نظام امامت باقی میماند. آن وقت امثال حسینبنعلی علیهالصّلاة والسّلام، دیگر به مذبح برده نمیشوند. اما اگر اینها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیهی بسیجی را ازدست دادیم چه؟ اگربه جای توجه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجملات شخصی خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را درانزوا انداختیم و آن آدمپرروىِ افزونخواهِ پرتوقّعِ بیصفاىِ بیمعنویت را مسلط کردیم چه؟ آنوقت همه چیز دگرگون خواهد شد... باید در مقابل انحرافی که ممکن است دشمن بر ما تحمیل کند، بایستیم. پس، عبرتگیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشهگیر شود. عدهای مسائل را اشتباه گرفتهاند.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)