1379/12/24
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز عید سعید غدیر خم
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
این عید سعید و مبارک را به همهی حضّار محترم، به همهی ملّت عزیز ایران، به همهی مؤمنین عالم و به همهی آزادگان تبریک عرض میکنم؛ و خوشامد عرض میکنم به شما برادران و خواهران عزیز، بخصوص به خانوادههای مکرّم شهیدان و همچنین دوستانی که از راه دور تشریف آوردهاند.
امسال این دوّمین عید غدیر است؛ عید غدیرِ اوّل در روزهای آغاز سال ۷۹ بود، و این روز غدیر دوّم در روزهای پایانی امسال است. البتّه عید غدیر عید بسیار بزرگ و خاطرهی عظیم تاریخی است لکن در مضمون عید غدیر درسهایی هست که هر گاه ملّت اسلام این درسها را به گوش جان بشنوند، آن وقت حقیقتاً بهرهی از این روز را خواهند برد. درسهای بزرگی در واقعهی غدیر هست: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است؛ این جور نیست که فقط شیعه حدیث غدیر را نقل کرده باشد. در بین علمای اهل سنّت و محدّثین اهل سنّت، تعداد بسیاری این حدیث را نقل کردهاند؛ این حادثه را همان جور که شیعه بیان کرده است، آنها هم بیان کردهاند. فهم علما و دانشمندان همچنان که فهم خود حضّار آن حادثه از این عمل پیغمبر که امیرالمؤمنین را بلند کرد یا دست او را بلند کرد و فرمود: مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلیٌّ مَولاه،(۲) این بود که پیغمبر، امیرالمؤمنین را برای جانشینی خود نصب کرد. نمیخواهیم وارد مسئلهی شیعه و سنّی و اختلافات و درگیریهای اعتقادی بشویم -دنیای اسلام هر چه از دعوای شیعه و سنّی تا امروز کشیده بس است- ولی معرفتی که در این کلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده بشود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب کرد. پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم و تزکیه کند: یُعَلِّمُهُمُ الکِتٰبَ وَ الحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم؛(۳) یا در بعضی از جاها: یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتٰبَ وَ الحِکمَة؛(۴) باید انسانها، هم آموزش داده بشوند، هم تزکیه بشوند تا این کُرهی خاکی و این جامعهی بزرگ بشری بتواند مثل یک خانوادهی سالم، راه کمال را طی کند و از خیرات این عالم بهرهمند بشود؛ هدف همهی نبوّتها و بعثتها این است. انبیا هر کدام مبعوث به نبوّت شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّی که امکانات زمان اجازه میداد، پیش بردند امّا دین خاتم و نبیّ خاتم باید این حرکت عظیم الهی را ابدیّت ببخشد -چون پیغمبرِ دیگری که مبعوث نخواهد شد- تا بشر به آن سرمنزل نهایی خود در این عالم که زندگی در کُرهی خاکی، در خانوادهی بشری، با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندی از خیرات عالم است، نزدیک بشود و بالاخره به آن برسد.
چه جور میشود بشریّت را به آن سرمنزل نهایی نزدیک کرد؟ آن وقتی که این تربیت مستمر باشد؛ باید یک تعلیم و تربیت مستمرّی از موضع حکومت، از موضع قدرت سیاسی -آن هم قدرت سیاسی کسی مثل پیغمبر، یعنی معصوم- این جامعهی بشری را بتدریج پیش ببرد، تربیت کند، ناهنجاریها را در میان آنها کاهش بدهد تا بشریّت بتواند به آن نقطهای که آنجا شروع زندگی سعادتمندانهی همهی انسانها است برسد؛ که ما آن دوره را دورهی حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) میدانیم.
دورهی ولیعصر (ارواحنا فداه)، دورهی آغاز زندگی بشر است، دورهی پایان زندگی بشر نیست؛ از آنجا حیات حقیقی انسان، سعادت حقیقی این خانوادهی عظیم بشری تازه شروع خواهد شد. استفادهی از برکات این کُرهی خاکی و استعدادها و انرژیهای نهفتهی در این فضا، برای انسان، بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودی و ضایع کردن ممکن خواهد شد. درست است که امروز بشر از یک چیزی استفاده میکند امّا به یک چیز دیگری ضرر میزند -امروز نیروی اتم را کشف میکند امّا نیروی اتم را برای نابودی انسان به کار میبرد؛ امروز بشر نفت را از اعماق زمین کشف میکند، استخراج میکند امّا این نفت در راه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به کار میرود؛ کما اینکه در این صد سال اخیر این جور شده: نیروهای محرّکه و انرژیهای پنهان و قوّهی بخار و غیره را بشر کشف میکند امّا از ناحیهی این مشکلاتی که زندگی مادّی برای انسانها به وجود میآورد انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهای جسمانی آلوده میکند؛ سرعت و سهولت به آنها داده میشود امّا خیلی چیزها از آنها گرفته میشود و از آن طرف [هم] تخریب ارزشهای اخلاقی است، که انسان امروز دچار آنها است- لکن در دوران ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) قضیّه این جوری نیست؛ بشر از خیرات عالم، از انرژیهای پنهان، از نیروهای نهفتهی در طبیعت استفاده میکند، [امّا] استفادهی بیضرر، استفادهی بیخسارت، استفادهای که مایهی رشد انسان، مایهی پیشرفت انسان است. همهی پیغمبرها آمدهاند ما را به آن نقطه برسانند که زندگی بشر تازه شروع بشود.
خب، پیغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضای دین خاتم به اینجا برساند، باید چه کار کند؟ باید این تربیتی که او ارزانی انسانها کرده است، مستمر باشد، طولانی باشد، چندین نسل را پیدرپی شامل بشود. اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون؛(۵) خب، خود پیغمبر اکرم که از دنیا خواهد رفت؛ پس باید کسی را نصب کند که بعد از خود او درست همان راه را، دقیقاً همان جهت را، بالضّبط همان شیوهها را مورد استفاده قرار بدهد و از آن راه برود و او علیّبنابیطالب است؛ معنای این مسئلهی نصب غدیر این است.
اگر آن روز امّت اسلامی، نصب پیغمبر را درست با معنای حقیقی خودش درک میکردند و تحویل میگرفتند و دنبال علیّبنابیطالب (علیه السّلام) راه میافتادند و این تربیت نبوی استمرار پیدا میکرد، بعد از امیرالمؤمنین هم معصومی دیگر و [باز] معصومی دیگر، انسانهای معصوم، انسانهای بدون خطا این نسلهای بشری را پیدرپی مثل خود پیغمبر زیر تربیت الهی خودشان قرار میدادند، بشریّت خیلی زود به آن نقطهای میرسید که هنوز به آن نقطه نرسیده؛ علم پیشرفت میکرد، فکر بشری پیشرفت میکرد، درجات روحی انسانها بالا میرفت، صلح و صفا در بین انسانها برقرار میشد، ظلم و جُور و ناامنی و تبعیض و بیعدالتی از بین مردم رخت برمیبست؛ غدیر این بود. اینکه فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) -که عارفترین انسانها به مقام پیغمبر و امیرالمؤمنین در آن زمان بود- فرمود که اگر دنبال علی راه میافتادید، شما را به چنین سرمنزلی هدایت میکرد و از چنین راهی میبرد، به خاطر این است.
ولی بشر زیاد اشتباه میکند؛ در تاریخ، اشتباهات بزرگ همیشه سرنوشت انسانها را به مشکلات بزرگ دچار کرده. ماجرای سِیر انسان در دوران نبوّت نبیّ خاتم (صلی الله علیه و آله و سلّم)، ماجرای بسیار پُرحادثهای، داستان بسیار مهمّی، و حامل یک فلسفهی بسیار عمیقی است؛ در سال امیرالمؤمنین، شایسته بود و هنوز هم هست -چون همهسال متعلّق به امیرالمؤمنین است؛ سال بعد هم مال امیرالمؤمنین است، سالهای بعدش هم مال امیرالمؤمنین است- که این فلسفه مورد مداقّه قرار بگیرد؛ امروز هم بشر همان حرکت و تلاش را باید انجام بدهد. جوامع بشری هر چه با عدالت همراه بشوند، با معنویّت همراه بشوند، هر چه انسانها از رذائل اخلاقی، از خودخواهیها، از بداندیشیها، از بددلیها، از شهوترانیها و خودپرستیها دور بشوند، آن آینده نزدیکتر خواهد شد. بشر در کجراهههایی در طول تاریخ قرار گرفته و به راه افتاده که او را از سرمنزل نهایی خودش خیلی دور کرده است.
امروز انقلاب اسلامی یک فرصت دوباره است که به بشریّت داده شده است؛ این بیداری اسلامی یک فرصت دوباره است؛ از این فرصتها در طول تاریخ پیش آمده است؛ منتها کم؛ در طول تاریخ اسلام، باز هم کمتر؛ این یک فرصت است. در دریای متلاطمی از امواج گوناگون مادّی و نابودی ارزشهای اخلاقی و معنوی، ناگهان این کشتیِ مستقرّ ثابتِ سفینهی نجات -کشتی اسلامی- با ناخداییِ اسلام، با رهبری قرآن ظاهر میشود، انسانها را به سمت خودش دعوت میکند. بحث یک حادثهی کوچک هم نیست؛ یک ملّت به این کشتی نجات چسبیدند و ملّتهای دیگر دیدند که چگونه یک ملّت میتواند از زیر بار حکومت زور، حکومت فساد، وابستگی، دنبالهروی طاغوتهای عالم و مستکبران عالم با پیروی از سفینهی نجات اسلام نجات پیدا کند. عزیزان من! امروز این جوری است؛ همه بدانند، جوانها بخصوص بیشتر توجّه کنند! امروز آوازهی انقلاب، نشانهها و انعکاسهای بسیار مؤثّر و کارآمد فریاد انقلاب در دنیا بسیار عمیق شده است؛ البتّه از مخالفین که از فریاد اسلام به وحشت افتادهاند، انتظار نیست که در تبلیغاتشان این بازتابهای جهانی را منعکس کنند؛ آنها عکسش را منعکس میکنند لکن حقیقت قضیّه این است که عرض میکنم: بازتاب حرکت ملّت ایران تا اعماق جان انسانها، آن هم در چهار گوشهی عالم -نه فقط در دنیای اسلام- منعکس شده. در بسیاری از کشورها، جوانها به ندای اسلام دل بستهاند و در کشورهای اسلامی بیشتر؛ اینها در دورهی قبل از انقلاب اسلامی و قبل از تشکیل حکومت اسلامی در اینجا وجود نداشت؛ این ادامههای غدیر و ادامهی همان راه است؛ این مطرح کردن یک خطّ روشن است برای بشریّت تا در سایهی این خطّ روشن، بشریّت هر چه زودتر برسد به آن سرانجامی که همهی پیغمبران مژدهی آن را دادهاند. همهی پیغمبران، همهی مصلحین عالم، این نوید را به بشریّت دادهاند که یک روزی بشریّت -کلّ بشر- نجات خواهد یافت.
امروز ما -هم مسئولینمان، هم مردممان- در قبال مسئلهی غدیر مسئولیم. مسئولین کشور باید سعی کنند عملشان را، رفتارشان را همهی حرکات و سکناتشان را، برنامهریزیهایشان را آن جوری تنظیم بکنند که با هدفهای اسلام که همان هدفهای غدیر است، تطبیق بکند؛ اگر چه همهی دنیا، بخصوص کمپانیهای صهیونیستی و قدرتمندان و زرسالاران عالم ناراحت بشوند و هجمهی تبلیغاتی بکنند؛ بکنند؛ امروز پایهی انقلاب مستحکم است؛ این طوفانها نمیتواند این بنای شامخ(۶) را متزلزل کند. از چه میترسند؟ از چه ملاحظه میکنند؟ بعضیها در برنامهریزیهایشان، در اجرائشان، در تصمیمگیریهایشان، در حرف زدنهایشان، در موضعگیریهایشان همیشه مواظبند که نکند فلان رادیوی فلان گوشهی دنیا که وابسته به فلان دستگاه جاسوسی است، علیه این حرف یا علیه این شخص یک حرفی بزند؛ [خب] بزنند.
امروز پیام اسلام، پیام جذّابی است؛ پیام ما، پیام عدالت است؛ پیام ما، پیام نجات انسانها است، نجات جوانها است. ما وقتی اسم جوان را میآوریم، فقط به جوانهای جامعهی خودمان نگاه نمیکنیم؛ امروز نسل جوان در دنیا غرق در بدبختی و نابسامانی است. رنجها، فشارهای روحی، فشارهای عصبی، ابهام آینده، امروز نسلهای جوان را در سرتاسر دنیا بر اثر دوری از معنویّت در زیر فشار قرار میدهد. مسئولین، به نام اسلام، برای اسلام، با پیام اسلام، شجاعانه، قدرتمندانه، بدون ملاحظهی این و آن، هم موضعگیری کنند، هم حرف بزنند، هم عمل کنند. مردم عزیزمان و بخصوص جوانها هم به برکت غدیر بدانند این راهی که اسلام و قرآن و خطّ غدیر ترسیم کرده است، یک راه روشن است؛ راهی است که با استدلال و فلسفهی مستحکمی ترسیم شده و روندگان بسیار بزرگ، بسیار عظیمالمنزلهای پیدا کرده.
امروز هم خوشبختانه این راه در دنیا مطرح است. ما امروز دیگر در تنهایی نیستیم، در عزلت نیستیم. امروز ما در مرکز و محور توجّه مردم جهان -بخصوص کشورهای اسلامی- هستیم. راه، راه خوشعاقبت و راه روشنی است؛ با تلاش مسئولین، با امید مردم، با پشتیبانی قشرهای مختلف مردم، بایستی قدمبهقدم این راه را طی کنیم و پیش برویم؛ البتّه راه کوتاهمدّتی نیست امّا همان راهی است که بالاخره به نجات بشریّت منتهی خواهد شد؛ این همان راهی است که انشاءالله زمینههای ظهور مهدی موعود (صلوات الله علیه و عجّل الله فرجه) را فراهم خواهد کرد.
امیدوارم که خداوند متعال این عید را بر شما عزیزانی که در این جلسه تشریف دارید، بر همهی ملّت عظیمالشّأن ایران و همهی مؤمنین در سرتاسر عالم مبارک کند، و همهی شما را مشمول برکات الهی و ادعیهی زاکیهی حضرت بقیّةالله قرار بدهد و انشاءالله شما را جزو منتظران واقعی و واصلان به لقاء آن بزرگوار قرار بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
این عید سعید و مبارک را به همهی حضّار محترم، به همهی ملّت عزیز ایران، به همهی مؤمنین عالم و به همهی آزادگان تبریک عرض میکنم؛ و خوشامد عرض میکنم به شما برادران و خواهران عزیز، بخصوص به خانوادههای مکرّم شهیدان و همچنین دوستانی که از راه دور تشریف آوردهاند.
امسال این دوّمین عید غدیر است؛ عید غدیرِ اوّل در روزهای آغاز سال ۷۹ بود، و این روز غدیر دوّم در روزهای پایانی امسال است. البتّه عید غدیر عید بسیار بزرگ و خاطرهی عظیم تاریخی است لکن در مضمون عید غدیر درسهایی هست که هر گاه ملّت اسلام این درسها را به گوش جان بشنوند، آن وقت حقیقتاً بهرهی از این روز را خواهند برد. درسهای بزرگی در واقعهی غدیر هست: اوّلاً این واقعه جزو وقایع مسلّم تاریخ اسلام است؛ این جور نیست که فقط شیعه حدیث غدیر را نقل کرده باشد. در بین علمای اهل سنّت و محدّثین اهل سنّت، تعداد بسیاری این حدیث را نقل کردهاند؛ این حادثه را همان جور که شیعه بیان کرده است، آنها هم بیان کردهاند. فهم علما و دانشمندان همچنان که فهم خود حضّار آن حادثه از این عمل پیغمبر که امیرالمؤمنین را بلند کرد یا دست او را بلند کرد و فرمود: مَن کُنتُ مَولاه فَهذا عَلیٌّ مَولاه،(۲) این بود که پیغمبر، امیرالمؤمنین را برای جانشینی خود نصب کرد. نمیخواهیم وارد مسئلهی شیعه و سنّی و اختلافات و درگیریهای اعتقادی بشویم -دنیای اسلام هر چه از دعوای شیعه و سنّی تا امروز کشیده بس است- ولی معرفتی که در این کلام عمیق پیغمبر وجود دارد، باید درست فهمیده بشود؛ پیغمبر امیرالمؤمنین را منصوب کرد. پیغمبر برای این مبعوث شده بود که مردم را تعلیم و تزکیه کند: یُعَلِّمُهُمُ الکِتٰبَ وَ الحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم؛(۳) یا در بعضی از جاها: یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتٰبَ وَ الحِکمَة؛(۴) باید انسانها، هم آموزش داده بشوند، هم تزکیه بشوند تا این کُرهی خاکی و این جامعهی بزرگ بشری بتواند مثل یک خانوادهی سالم، راه کمال را طی کند و از خیرات این عالم بهرهمند بشود؛ هدف همهی نبوّتها و بعثتها این است. انبیا هر کدام مبعوث به نبوّت شدند، این اقدام بزرگِ تعلیم و تربیت را تا آن حدّی که امکانات زمان اجازه میداد، پیش بردند امّا دین خاتم و نبیّ خاتم باید این حرکت عظیم الهی را ابدیّت ببخشد -چون پیغمبرِ دیگری که مبعوث نخواهد شد- تا بشر به آن سرمنزل نهایی خود در این عالم که زندگی در کُرهی خاکی، در خانوادهی بشری، با صلح و صفا و عدالت و با بهرهمندی از خیرات عالم است، نزدیک بشود و بالاخره به آن برسد.
چه جور میشود بشریّت را به آن سرمنزل نهایی نزدیک کرد؟ آن وقتی که این تربیت مستمر باشد؛ باید یک تعلیم و تربیت مستمرّی از موضع حکومت، از موضع قدرت سیاسی -آن هم قدرت سیاسی کسی مثل پیغمبر، یعنی معصوم- این جامعهی بشری را بتدریج پیش ببرد، تربیت کند، ناهنجاریها را در میان آنها کاهش بدهد تا بشریّت بتواند به آن نقطهای که آنجا شروع زندگی سعادتمندانهی همهی انسانها است برسد؛ که ما آن دوره را دورهی حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) میدانیم.
دورهی ولیعصر (ارواحنا فداه)، دورهی آغاز زندگی بشر است، دورهی پایان زندگی بشر نیست؛ از آنجا حیات حقیقی انسان، سعادت حقیقی این خانوادهی عظیم بشری تازه شروع خواهد شد. استفادهی از برکات این کُرهی خاکی و استعدادها و انرژیهای نهفتهی در این فضا، برای انسان، بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودی و ضایع کردن ممکن خواهد شد. درست است که امروز بشر از یک چیزی استفاده میکند امّا به یک چیز دیگری ضرر میزند -امروز نیروی اتم را کشف میکند امّا نیروی اتم را برای نابودی انسان به کار میبرد؛ امروز بشر نفت را از اعماق زمین کشف میکند، استخراج میکند امّا این نفت در راه تضییع و تخریب محیط زیست انسان به کار میرود؛ کما اینکه در این صد سال اخیر این جور شده: نیروهای محرّکه و انرژیهای پنهان و قوّهی بخار و غیره را بشر کشف میکند امّا از ناحیهی این مشکلاتی که زندگی مادّی برای انسانها به وجود میآورد انسانها را به انواع و اقسام گرفتاریهای جسمانی آلوده میکند؛ سرعت و سهولت به آنها داده میشود امّا خیلی چیزها از آنها گرفته میشود و از آن طرف [هم] تخریب ارزشهای اخلاقی است، که انسان امروز دچار آنها است- لکن در دوران ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) قضیّه این جوری نیست؛ بشر از خیرات عالم، از انرژیهای پنهان، از نیروهای نهفتهی در طبیعت استفاده میکند، [امّا] استفادهی بیضرر، استفادهی بیخسارت، استفادهای که مایهی رشد انسان، مایهی پیشرفت انسان است. همهی پیغمبرها آمدهاند ما را به آن نقطه برسانند که زندگی بشر تازه شروع بشود.
خب، پیغمبر خاتم اگر بخواهد انسانها را به مقتضای دین خاتم به اینجا برساند، باید چه کار کند؟ باید این تربیتی که او ارزانی انسانها کرده است، مستمر باشد، طولانی باشد، چندین نسل را پیدرپی شامل بشود. اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون؛(۵) خب، خود پیغمبر اکرم که از دنیا خواهد رفت؛ پس باید کسی را نصب کند که بعد از خود او درست همان راه را، دقیقاً همان جهت را، بالضّبط همان شیوهها را مورد استفاده قرار بدهد و از آن راه برود و او علیّبنابیطالب است؛ معنای این مسئلهی نصب غدیر این است.
اگر آن روز امّت اسلامی، نصب پیغمبر را درست با معنای حقیقی خودش درک میکردند و تحویل میگرفتند و دنبال علیّبنابیطالب (علیه السّلام) راه میافتادند و این تربیت نبوی استمرار پیدا میکرد، بعد از امیرالمؤمنین هم معصومی دیگر و [باز] معصومی دیگر، انسانهای معصوم، انسانهای بدون خطا این نسلهای بشری را پیدرپی مثل خود پیغمبر زیر تربیت الهی خودشان قرار میدادند، بشریّت خیلی زود به آن نقطهای میرسید که هنوز به آن نقطه نرسیده؛ علم پیشرفت میکرد، فکر بشری پیشرفت میکرد، درجات روحی انسانها بالا میرفت، صلح و صفا در بین انسانها برقرار میشد، ظلم و جُور و ناامنی و تبعیض و بیعدالتی از بین مردم رخت برمیبست؛ غدیر این بود. اینکه فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) -که عارفترین انسانها به مقام پیغمبر و امیرالمؤمنین در آن زمان بود- فرمود که اگر دنبال علی راه میافتادید، شما را به چنین سرمنزلی هدایت میکرد و از چنین راهی میبرد، به خاطر این است.
ولی بشر زیاد اشتباه میکند؛ در تاریخ، اشتباهات بزرگ همیشه سرنوشت انسانها را به مشکلات بزرگ دچار کرده. ماجرای سِیر انسان در دوران نبوّت نبیّ خاتم (صلی الله علیه و آله و سلّم)، ماجرای بسیار پُرحادثهای، داستان بسیار مهمّی، و حامل یک فلسفهی بسیار عمیقی است؛ در سال امیرالمؤمنین، شایسته بود و هنوز هم هست -چون همهسال متعلّق به امیرالمؤمنین است؛ سال بعد هم مال امیرالمؤمنین است، سالهای بعدش هم مال امیرالمؤمنین است- که این فلسفه مورد مداقّه قرار بگیرد؛ امروز هم بشر همان حرکت و تلاش را باید انجام بدهد. جوامع بشری هر چه با عدالت همراه بشوند، با معنویّت همراه بشوند، هر چه انسانها از رذائل اخلاقی، از خودخواهیها، از بداندیشیها، از بددلیها، از شهوترانیها و خودپرستیها دور بشوند، آن آینده نزدیکتر خواهد شد. بشر در کجراهههایی در طول تاریخ قرار گرفته و به راه افتاده که او را از سرمنزل نهایی خودش خیلی دور کرده است.
امروز انقلاب اسلامی یک فرصت دوباره است که به بشریّت داده شده است؛ این بیداری اسلامی یک فرصت دوباره است؛ از این فرصتها در طول تاریخ پیش آمده است؛ منتها کم؛ در طول تاریخ اسلام، باز هم کمتر؛ این یک فرصت است. در دریای متلاطمی از امواج گوناگون مادّی و نابودی ارزشهای اخلاقی و معنوی، ناگهان این کشتیِ مستقرّ ثابتِ سفینهی نجات -کشتی اسلامی- با ناخداییِ اسلام، با رهبری قرآن ظاهر میشود، انسانها را به سمت خودش دعوت میکند. بحث یک حادثهی کوچک هم نیست؛ یک ملّت به این کشتی نجات چسبیدند و ملّتهای دیگر دیدند که چگونه یک ملّت میتواند از زیر بار حکومت زور، حکومت فساد، وابستگی، دنبالهروی طاغوتهای عالم و مستکبران عالم با پیروی از سفینهی نجات اسلام نجات پیدا کند. عزیزان من! امروز این جوری است؛ همه بدانند، جوانها بخصوص بیشتر توجّه کنند! امروز آوازهی انقلاب، نشانهها و انعکاسهای بسیار مؤثّر و کارآمد فریاد انقلاب در دنیا بسیار عمیق شده است؛ البتّه از مخالفین که از فریاد اسلام به وحشت افتادهاند، انتظار نیست که در تبلیغاتشان این بازتابهای جهانی را منعکس کنند؛ آنها عکسش را منعکس میکنند لکن حقیقت قضیّه این است که عرض میکنم: بازتاب حرکت ملّت ایران تا اعماق جان انسانها، آن هم در چهار گوشهی عالم -نه فقط در دنیای اسلام- منعکس شده. در بسیاری از کشورها، جوانها به ندای اسلام دل بستهاند و در کشورهای اسلامی بیشتر؛ اینها در دورهی قبل از انقلاب اسلامی و قبل از تشکیل حکومت اسلامی در اینجا وجود نداشت؛ این ادامههای غدیر و ادامهی همان راه است؛ این مطرح کردن یک خطّ روشن است برای بشریّت تا در سایهی این خطّ روشن، بشریّت هر چه زودتر برسد به آن سرانجامی که همهی پیغمبران مژدهی آن را دادهاند. همهی پیغمبران، همهی مصلحین عالم، این نوید را به بشریّت دادهاند که یک روزی بشریّت -کلّ بشر- نجات خواهد یافت.
امروز ما -هم مسئولینمان، هم مردممان- در قبال مسئلهی غدیر مسئولیم. مسئولین کشور باید سعی کنند عملشان را، رفتارشان را همهی حرکات و سکناتشان را، برنامهریزیهایشان را آن جوری تنظیم بکنند که با هدفهای اسلام که همان هدفهای غدیر است، تطبیق بکند؛ اگر چه همهی دنیا، بخصوص کمپانیهای صهیونیستی و قدرتمندان و زرسالاران عالم ناراحت بشوند و هجمهی تبلیغاتی بکنند؛ بکنند؛ امروز پایهی انقلاب مستحکم است؛ این طوفانها نمیتواند این بنای شامخ(۶) را متزلزل کند. از چه میترسند؟ از چه ملاحظه میکنند؟ بعضیها در برنامهریزیهایشان، در اجرائشان، در تصمیمگیریهایشان، در حرف زدنهایشان، در موضعگیریهایشان همیشه مواظبند که نکند فلان رادیوی فلان گوشهی دنیا که وابسته به فلان دستگاه جاسوسی است، علیه این حرف یا علیه این شخص یک حرفی بزند؛ [خب] بزنند.
امروز پیام اسلام، پیام جذّابی است؛ پیام ما، پیام عدالت است؛ پیام ما، پیام نجات انسانها است، نجات جوانها است. ما وقتی اسم جوان را میآوریم، فقط به جوانهای جامعهی خودمان نگاه نمیکنیم؛ امروز نسل جوان در دنیا غرق در بدبختی و نابسامانی است. رنجها، فشارهای روحی، فشارهای عصبی، ابهام آینده، امروز نسلهای جوان را در سرتاسر دنیا بر اثر دوری از معنویّت در زیر فشار قرار میدهد. مسئولین، به نام اسلام، برای اسلام، با پیام اسلام، شجاعانه، قدرتمندانه، بدون ملاحظهی این و آن، هم موضعگیری کنند، هم حرف بزنند، هم عمل کنند. مردم عزیزمان و بخصوص جوانها هم به برکت غدیر بدانند این راهی که اسلام و قرآن و خطّ غدیر ترسیم کرده است، یک راه روشن است؛ راهی است که با استدلال و فلسفهی مستحکمی ترسیم شده و روندگان بسیار بزرگ، بسیار عظیمالمنزلهای پیدا کرده.
امروز هم خوشبختانه این راه در دنیا مطرح است. ما امروز دیگر در تنهایی نیستیم، در عزلت نیستیم. امروز ما در مرکز و محور توجّه مردم جهان -بخصوص کشورهای اسلامی- هستیم. راه، راه خوشعاقبت و راه روشنی است؛ با تلاش مسئولین، با امید مردم، با پشتیبانی قشرهای مختلف مردم، بایستی قدمبهقدم این راه را طی کنیم و پیش برویم؛ البتّه راه کوتاهمدّتی نیست امّا همان راهی است که بالاخره به نجات بشریّت منتهی خواهد شد؛ این همان راهی است که انشاءالله زمینههای ظهور مهدی موعود (صلوات الله علیه و عجّل الله فرجه) را فراهم خواهد کرد.
امیدوارم که خداوند متعال این عید را بر شما عزیزانی که در این جلسه تشریف دارید، بر همهی ملّت عظیمالشّأن ایران و همهی مؤمنین در سرتاسر عالم مبارک کند، و همهی شما را مشمول برکات الهی و ادعیهی زاکیهی حضرت بقیّةالله قرار بدهد و انشاءالله شما را جزو منتظران واقعی و واصلان به لقاء آن بزرگوار قرار بدهد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۲) کافی، ج ۱، ص ۴۲۰
۳) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۹
۴) از جمله سورهی جمعه، آیهی ۲
۵) سورهی زمر، آیهی ۳۰
۶) بلند