1394/04/10
دیدار شاعران ۹۴ | شعرخوانی خانم پروانه نجاتی
در شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. خانم پروانه نجاتی از شاعران کشورمان در این دیدار شعری را قرائت نمود که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعر را منتشر میکند.
در شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. خانم پروانه نجاتی از شاعران کشورمان در این دیدار شعری را قرائت نمود که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعر را منتشر میکند.

چکی مامان! بیا صمیمی باشیم
مثل دو تا دوست قدیمی باشیم
بیا با هم حرف بزنیم بخندیم
درو به روی غصهها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه
تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جِلوه تو ذات دختره میدونم
کار خداس مقدره میدونم
همه میگن دخترا برگ گلن
داداش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن
به فکر خطخطی سرنوشتن
پشت این رنگ و روغنا دروغه
پشت اینا یه طرح بیفروغه
مردا میگن که خوشگلا نجیبن
راستشو بخوای دخترا مثل سیبن
سیب زمینافتاده بو نداره
رهگذر هم پا رو دلش میذاره
سیبای روی شاخه چیدن دارن
از دست باغبون خریدن دارن
بهار خانوم! دلنگرون توام
دلواپس روز خزون توام
حالا که میخوای بری تو خیابون
خودتو بگیر، چراغ نده تو میدون
وقتی که حوا پا گذاشت تو عالم
بدو میخواس بره به سمت آدم
زد تو سرش فرشته گفت: حاج خانوم
چه میکنی فردا با حرف مردم
روتو بگیر با این لپای داغت
بشین بذار آدم بیاد سراغت
آره مامان اینم حرف کمی نیست
حجب و حیا قصۀ مبهمی نیست
این روسری یعنی که تو نجیبی
شکوفۀ معطر یه سیبی
این روسری پرچم اعتقاده
نباشه گلبرگا اسیر باده
زلفاتو از روسری بیرون نذار
چشمای هیزو سمت زلفات نیار
مردای خوب پردهدری نمیخوان
عشقای لوسِ سرسری نمیخوان
باید بدونی زندگی بازی نیست
توهم قرصای اکستازی نیست
اونایی که پلاس کافیشاپن
احساسات دخترا رُ میقاپن
اونی که میره پارتیای شبونه
تو کار و بار انگل دیگرونه
مردای خوب کاری و اهل دلن
مردای بد توی خیابونا ولن
مردای خوب فقط نجابت میخوان
از زنشون غرور و غیرت میخوان
علاف موفشن که مرد نمیشه
تا لنگ ظهر به رختخواب سیریشه
مردی که قیچی میزنه به ابرو
از اون نگیر سراغ زور بازو
مردی که بند انداخته مرده؟ نه نیست
برا کسی شریک درده؟ نه نیست
جوهر مردی نداره، زغاله
نه مرده و نه زن؛ تو حس و حاله
برق لب و کرم که اومد تو کار
مردونگی برو خدا نگهدار!
ابروکمون خیابونا شلوغن
پر از فریب حرفای دروغن
دوست دارم، دیوونهتم، اسیرم
یه روز اگه نبینمت میمیرم
یکی دو روز بعد تو همین خیابون
یه لیلی دیگهس کنار مجنون
برا کسی بمیر که راستی مرده
جر نزنه، نپیچه، برنگرده
بله به کسی بگو که عاشق باشه
تو حرف عاشقونه صادق باشه
یعنی باید شیفتۀ روحت باشه
تشنۀ چشمۀ شکوهت باشه
آره گلم! سرت رو درد نیارم
این لودهبازیا رو دوس ندارم
گیسطلایی! به چشماشون زل نزن
با فکلات به دستاشون پل نزن
همپای دخترای بد راه نرو
با چشم باز مامان توی چاه نرو

چکی مامان! بیا صمیمی باشیم
مثل دو تا دوست قدیمی باشیم
بیا با هم حرف بزنیم بخندیم
درو به روی غصهها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه
تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جِلوه تو ذات دختره میدونم
کار خداس مقدره میدونم
همه میگن دخترا برگ گلن
داداش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن
به فکر خطخطی سرنوشتن
پشت این رنگ و روغنا دروغه
پشت اینا یه طرح بیفروغه
مردا میگن که خوشگلا نجیبن
راستشو بخوای دخترا مثل سیبن
سیب زمینافتاده بو نداره
رهگذر هم پا رو دلش میذاره
سیبای روی شاخه چیدن دارن
از دست باغبون خریدن دارن
بهار خانوم! دلنگرون توام
دلواپس روز خزون توام
حالا که میخوای بری تو خیابون
خودتو بگیر، چراغ نده تو میدون
وقتی که حوا پا گذاشت تو عالم
بدو میخواس بره به سمت آدم
زد تو سرش فرشته گفت: حاج خانوم
چه میکنی فردا با حرف مردم
روتو بگیر با این لپای داغت
بشین بذار آدم بیاد سراغت
آره مامان اینم حرف کمی نیست
حجب و حیا قصۀ مبهمی نیست
این روسری یعنی که تو نجیبی
شکوفۀ معطر یه سیبی
این روسری پرچم اعتقاده
نباشه گلبرگا اسیر باده
زلفاتو از روسری بیرون نذار
چشمای هیزو سمت زلفات نیار
مردای خوب پردهدری نمیخوان
عشقای لوسِ سرسری نمیخوان
باید بدونی زندگی بازی نیست
توهم قرصای اکستازی نیست
اونایی که پلاس کافیشاپن
احساسات دخترا رُ میقاپن
اونی که میره پارتیای شبونه
تو کار و بار انگل دیگرونه
مردای خوب کاری و اهل دلن
مردای بد توی خیابونا ولن
مردای خوب فقط نجابت میخوان
از زنشون غرور و غیرت میخوان
علاف موفشن که مرد نمیشه
تا لنگ ظهر به رختخواب سیریشه
مردی که قیچی میزنه به ابرو
از اون نگیر سراغ زور بازو
مردی که بند انداخته مرده؟ نه نیست
برا کسی شریک درده؟ نه نیست
جوهر مردی نداره، زغاله
نه مرده و نه زن؛ تو حس و حاله
برق لب و کرم که اومد تو کار
مردونگی برو خدا نگهدار!
ابروکمون خیابونا شلوغن
پر از فریب حرفای دروغن
دوست دارم، دیوونهتم، اسیرم
یه روز اگه نبینمت میمیرم
یکی دو روز بعد تو همین خیابون
یه لیلی دیگهس کنار مجنون
برا کسی بمیر که راستی مرده
جر نزنه، نپیچه، برنگرده
بله به کسی بگو که عاشق باشه
تو حرف عاشقونه صادق باشه
یعنی باید شیفتۀ روحت باشه
تشنۀ چشمۀ شکوهت باشه
آره گلم! سرت رو درد نیارم
این لودهبازیا رو دوس ندارم
گیسطلایی! به چشماشون زل نزن
با فکلات به دستاشون پل نزن
همپای دخترای بد راه نرو
با چشم باز مامان توی چاه نرو
