1394/04/10
دیدار شاعران ۹۴ | شعرخوانی آقای مهدی جهاندار
در شب ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. آقای مهدی جهاندار از شاعران کشورمان در این دیدار اشعاری را قرائت نمود که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعر را منتشر میکند.
یک
عشق، سوزان است بسم الله رحمان الرحیم
هر که خواهان است بسم الله رحمان الرحیم
هر که خواهان است بسم الله رحمان الرحیم
دو
این درست
این که خستهایم
این که دلشکستهایم
این که سالها در انتظار منتظَر نشستهایم
ولی کسی کجاست تا در انتظار او بایستد
این که خستهایم
این که دلشکستهایم
این که سالها در انتظار منتظَر نشستهایم
ولی کسی کجاست تا در انتظار او بایستد
سه
مخمس به آستان امیرالمؤمنین
مخمس به آستان امیرالمؤمنین
با ساقی میخانه کسی گفت امیرا!
خورشیدوشا! بادهکشا! ماه منیرا!
یارا و نگارا و بزرگا و دلیرا!
باید در این خانه بخوانم چه کسی را؟
خندیدی و گفتی ذَکَرُ اللهَ کثیرا
یا صاحبهی سجن علی واحد قهار
مولاست علی یخلُقُ ما شاء و یَختار
فردوس محبان علی تحتها الأنهار
بدخواه علی فی الدَّرک الأسفل ِفی النّار
اغراق نباشد که علی الله یسیرا
هر روز اگر یک در خیبر نگشایی
با مدعیان معنی حیدر نگشایی
جز خود به روی ما در دیگر نگشایی
نشنیده کسی روی کسی در نگشایی
ماییم فقیراً و یتیماً و اسیرا
أکملتُ لکم دینکم آمد فَهَدینا
تَاللهِ لقد آثرک اللهُ علینا
گفتند أطعنا و نوشتند عصینا
گوساله چراندند در آن وادی سَینا
انگار نه انگار که هارونَ وزیرا
گفتند نه وحی آمده و نه خبری هست
گفتند نه از دین محمد اثری هست
غافل که علی را به شجاعت پسری هست
برخاست و دیدند که خونینجگری هست
برخاست شهیداً و بشیراً و نذیرا
این کیست که در میزند این در زدنِ کیست؟
این بوی گل ای باد صبا! از چمن کیست؟
پیراهن یوسف دگر امروز تن کیست؟
این پیرهن این پیرهن این پیرهن کیست؟
ألقوهُ علی وجهِ أبی یأتِ بصیرا
خورشیدوشا! بادهکشا! ماه منیرا!
یارا و نگارا و بزرگا و دلیرا!
باید در این خانه بخوانم چه کسی را؟
خندیدی و گفتی ذَکَرُ اللهَ کثیرا
یا صاحبهی سجن علی واحد قهار
مولاست علی یخلُقُ ما شاء و یَختار
فردوس محبان علی تحتها الأنهار
بدخواه علی فی الدَّرک الأسفل ِفی النّار
اغراق نباشد که علی الله یسیرا
هر روز اگر یک در خیبر نگشایی
با مدعیان معنی حیدر نگشایی
جز خود به روی ما در دیگر نگشایی
نشنیده کسی روی کسی در نگشایی
ماییم فقیراً و یتیماً و اسیرا
أکملتُ لکم دینکم آمد فَهَدینا
تَاللهِ لقد آثرک اللهُ علینا
گفتند أطعنا و نوشتند عصینا
گوساله چراندند در آن وادی سَینا
انگار نه انگار که هارونَ وزیرا
گفتند نه وحی آمده و نه خبری هست
گفتند نه از دین محمد اثری هست
غافل که علی را به شجاعت پسری هست
برخاست و دیدند که خونینجگری هست
برخاست شهیداً و بشیراً و نذیرا
این کیست که در میزند این در زدنِ کیست؟
این بوی گل ای باد صبا! از چمن کیست؟
پیراهن یوسف دگر امروز تن کیست؟
این پیرهن این پیرهن این پیرهن کیست؟
ألقوهُ علی وجهِ أبی یأتِ بصیرا