1384/02/13
بیانات در دیدار مسئولان بازسازى شهرستان بم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اولًا خسته نباشید عرض مىکنیم به همهى شما برادران عزیزى که از لحاظ شغلى و یا به صورت داوطلبانه، به نحوى خود را با مسألهى بم درگیر کردهاید و آنچه تا کنون پیش آمده، محصول همت و تلاش و پیگیرى شماهاست. لازم است از زحمات همهى کسانى که در این زمینه کار کردهاند، تشکر و قدردانى کنیم. از امامجمعهى محترم بهطور خاص تشکر مىکنیم؛ بهخاطر اینکه با مردم همدلى و همنفسى و همدردى داشتهاند- و انتظار از امامجمعه و از روحانى هم همین است- و همچنین برادران دیگرى که در ستاد بازسازى هستند؛ خود آقاى سعیدىکیا و بقیهى برادران مسئول.
اهتمام ما این است که چه باید کرد که خلئى به وجود نیاید و نقطهى ضعفى در کارها و تلاشهاى باارزش شما دیده نشود. گاهى اوقات وجود اشکال و اختلالى در یک بخش- که خداى نکرده از آن، بوى ضعف عمل یا سوء عمل استشمام شود- مجموعهى کار یک عده علاقهمند و دلسوز و بااخلاص را- که شماها باشید- تحتالشعاع قرار مىدهد؛ مىخواهیم این نباشد؛ سعى کنید این نباشد. البته گزارشِ وعدهگونهیى که آقاى سعیدىکیا دادند- چه در مورد ساختوساز دایمِ روستاها، که گفتند تا آخر سال ۸۴ انجام خواهد گرفت؛ چه آنچه مربوط به خود شهر بم است، که گفتند علىالظّاهر تا پایان سال ۸۵ به دست خواهد آمد- خوب بود و من هم در میان مردم فىالجمله این را بیان کردم؛ اگرچه نباید به مردم وعدهى قطعى داد. درعینحال ساختوسازها اگر به این زمانبندى برسد، ما راضى هستیم و خوب خواهد شد. ما برخى وعدههاى نادرست و محاسبه نشده به مردم دادیم که به ضرر تمام شد؛ چون مردم متوقع شدند و طلبکارى کردند. البته جلوى ما کسى طلبکارى نکرده و حضوراً چیزى نگفته؛ باید بگوییم نامهها را بررسى کنند تا ببینیم چنین چیزى بوده یا خیر؛ اما در گزارشهایى که من گرفتهام و برخى هیئتهایى که از طرف ما به شهرهاى دیگر رفتهاند و از مردم و مسئولان پرسوجو کردهاند، در آنجاها کاملًا منعکس است؛ مردم طلبکارى مىکنند؛ آقاى امامجمعه هم در نماز جمعهشان یکى دو ماه پیش طلبکارى کرده بودند و من نگاه کردم، دیدم مطالبى که ایشان گفته بودند، حق است. علىأىِحال، آنچه در مجموعهى کارهاى باقى مانده وجود دارد، برخى مثل سفتکارى است، بعضى مثل نازککارى است. نازککارى گاهى مشکلتر از سفتکارى است؛ در هر بنایى اینطورى است. ساختن خانهها و هیکل فیزیکى دادن به شهر- مغازهاش، خیابانش، زیبایىاش- در واقع بخش سفتکارى است، که خیلى مهم است و راهکارش هم آسان است. یا مثلًا ایشان گفتند که جادهى بم- کرمان باید توسیع شود؛ بعضىهاى دیگر هم این مسئله را گفتهاند. چون این موضوع براى ما کارشناسى نشده، من نمىتوانم نظرى بدهم؛ لا بد در دفتر ما بررسى مىکنند تا ببینند ما چه وظیفهاى داریم و در این مورد چهکار باید بکنیم.
نازککارى، بازسازى روانى مردم است. از جمله نگرانىهایى که در سفر قبل پیدا کردم، مشاهدهى افسردگى مردم بود. بنده دو سه ساعت در شهر حرکت کردم و از نزدیک این مسئله را دیدم. بعضى از کسان ما رفتند با برخى از مردها و زنها تماس گرفتند، که گزارشهایش را من خواندم؛ از جاهاى دیگر هم گزارش گرفتم. حالت افسردگى در کودکان، زنان داغدیده و دخترانِ تنها مانده، خیلى مهم است؛ این را نباید دستکم گرفت.
البته بنده قبلًا به کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان در این خصوص بهطور ویژه سفارش کرده بودم؛ به بعضى از مسئولان فرهنگى هم سفارش کردهام؛ منتها کارى که باید در این مورد انجام بگیرد، گویا به صورت کامل انجام نگرفته است. اگر ما به این نقاط آسیبپذیر نرسیم، اشکالاتى ایجاد خواهد شد که بعدها خودش را نشان مىدهد.
بعضىها خیال کردهاند براى اینکه حالت افسردگى را در این مردم از بین ببرند، باید به اینجا بیایند و سازوآواز و بزن و بکوب راه بیندازند؛ این اشتباه است؛ گرهها و عقدههاى روانى را باید باز کرد. اگر گرهى افتاده باشد، با این چیزها باز نمىشود؛ جز اینکه مردم و جوانها همان مایهى ایمانى هم که در مصیبتها سنگر و تکیهگاه آنهاست، از دست مىدهند. بنده با هر کارى که ایمان جوانها را در این شهر تهدید کند، بجد مخالفم. به این نکته، هم آقاى فرماندار و هم مدیران فرهنگى توجه کنند. نباید سرمایهى ایمان و روحیهى دینى مردم را با خوشخیالى دست کسانى سپرد که به اینجا بیایند و آن را غارت یا تهدید کنند. هرچه مىتوانید، ایمان مردم را زیاد کنید. گاهى اوقات غصهى دل با خنده برطرف نمىشود؛ با گریه خیلى بهتر برطرف مىشود. البته نمىگوییم مردم را وادار کنید همیشه گریه کنند- دوستان سلیقهى بنده را مىدانند- اما این هم که بیایند به عنوان بازسازىِ روحیهى مردم، مایههاى ایمانى آنها را تضعیف و یا تهدید کنند، مطلقاً کار شایسته و درست و بحقى نیست. البته بخشى از بازسازى روحیهى مردم به عهدهى بهزیستى است؛ بخشى هم بهعهدهى دستگاههاى فرهنگى است.
مسألهى امنیت هم مهم است، که البته آن را باید جداگانه به مسئولان نیروى انتظامى عرض کنیم. موضوع کسبه را هم امروز آقاى امامجمعه در این اجتماع گفتند؛ قبلًا هم در گزارشهایى که به من شده، روى این مسئله تأکید شده که وضع کسبه- که بعضى از آنها سرمایه و دکان و همهچیزشان را از دست دادهاند- باید مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.
إن شاء اللّه خداوند متعال به شماها توفیق دهد و زحماتى که مىکشید، از شماها قبول کند. حقیقتاً برادران زحمتهاى زیادى کشیدهاند و مىکشند. امروز ما بخشى از قسمت استقرار مهندسین مشاور و کارهایى که در این زمینه انجام گرفته، از نزدیک مشاهده کردیم، که حاکى از فکر و برنامهریزى و عمیق نگریستنِ کار است؛ ما اینها را تحسین مىکنیم.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
اولًا خسته نباشید عرض مىکنیم به همهى شما برادران عزیزى که از لحاظ شغلى و یا به صورت داوطلبانه، به نحوى خود را با مسألهى بم درگیر کردهاید و آنچه تا کنون پیش آمده، محصول همت و تلاش و پیگیرى شماهاست. لازم است از زحمات همهى کسانى که در این زمینه کار کردهاند، تشکر و قدردانى کنیم. از امامجمعهى محترم بهطور خاص تشکر مىکنیم؛ بهخاطر اینکه با مردم همدلى و همنفسى و همدردى داشتهاند- و انتظار از امامجمعه و از روحانى هم همین است- و همچنین برادران دیگرى که در ستاد بازسازى هستند؛ خود آقاى سعیدىکیا و بقیهى برادران مسئول.
اهتمام ما این است که چه باید کرد که خلئى به وجود نیاید و نقطهى ضعفى در کارها و تلاشهاى باارزش شما دیده نشود. گاهى اوقات وجود اشکال و اختلالى در یک بخش- که خداى نکرده از آن، بوى ضعف عمل یا سوء عمل استشمام شود- مجموعهى کار یک عده علاقهمند و دلسوز و بااخلاص را- که شماها باشید- تحتالشعاع قرار مىدهد؛ مىخواهیم این نباشد؛ سعى کنید این نباشد. البته گزارشِ وعدهگونهیى که آقاى سعیدىکیا دادند- چه در مورد ساختوساز دایمِ روستاها، که گفتند تا آخر سال ۸۴ انجام خواهد گرفت؛ چه آنچه مربوط به خود شهر بم است، که گفتند علىالظّاهر تا پایان سال ۸۵ به دست خواهد آمد- خوب بود و من هم در میان مردم فىالجمله این را بیان کردم؛ اگرچه نباید به مردم وعدهى قطعى داد. درعینحال ساختوسازها اگر به این زمانبندى برسد، ما راضى هستیم و خوب خواهد شد. ما برخى وعدههاى نادرست و محاسبه نشده به مردم دادیم که به ضرر تمام شد؛ چون مردم متوقع شدند و طلبکارى کردند. البته جلوى ما کسى طلبکارى نکرده و حضوراً چیزى نگفته؛ باید بگوییم نامهها را بررسى کنند تا ببینیم چنین چیزى بوده یا خیر؛ اما در گزارشهایى که من گرفتهام و برخى هیئتهایى که از طرف ما به شهرهاى دیگر رفتهاند و از مردم و مسئولان پرسوجو کردهاند، در آنجاها کاملًا منعکس است؛ مردم طلبکارى مىکنند؛ آقاى امامجمعه هم در نماز جمعهشان یکى دو ماه پیش طلبکارى کرده بودند و من نگاه کردم، دیدم مطالبى که ایشان گفته بودند، حق است. علىأىِحال، آنچه در مجموعهى کارهاى باقى مانده وجود دارد، برخى مثل سفتکارى است، بعضى مثل نازککارى است. نازککارى گاهى مشکلتر از سفتکارى است؛ در هر بنایى اینطورى است. ساختن خانهها و هیکل فیزیکى دادن به شهر- مغازهاش، خیابانش، زیبایىاش- در واقع بخش سفتکارى است، که خیلى مهم است و راهکارش هم آسان است. یا مثلًا ایشان گفتند که جادهى بم- کرمان باید توسیع شود؛ بعضىهاى دیگر هم این مسئله را گفتهاند. چون این موضوع براى ما کارشناسى نشده، من نمىتوانم نظرى بدهم؛ لا بد در دفتر ما بررسى مىکنند تا ببینند ما چه وظیفهاى داریم و در این مورد چهکار باید بکنیم.
نازککارى، بازسازى روانى مردم است. از جمله نگرانىهایى که در سفر قبل پیدا کردم، مشاهدهى افسردگى مردم بود. بنده دو سه ساعت در شهر حرکت کردم و از نزدیک این مسئله را دیدم. بعضى از کسان ما رفتند با برخى از مردها و زنها تماس گرفتند، که گزارشهایش را من خواندم؛ از جاهاى دیگر هم گزارش گرفتم. حالت افسردگى در کودکان، زنان داغدیده و دخترانِ تنها مانده، خیلى مهم است؛ این را نباید دستکم گرفت.
البته بنده قبلًا به کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان در این خصوص بهطور ویژه سفارش کرده بودم؛ به بعضى از مسئولان فرهنگى هم سفارش کردهام؛ منتها کارى که باید در این مورد انجام بگیرد، گویا به صورت کامل انجام نگرفته است. اگر ما به این نقاط آسیبپذیر نرسیم، اشکالاتى ایجاد خواهد شد که بعدها خودش را نشان مىدهد.
بعضىها خیال کردهاند براى اینکه حالت افسردگى را در این مردم از بین ببرند، باید به اینجا بیایند و سازوآواز و بزن و بکوب راه بیندازند؛ این اشتباه است؛ گرهها و عقدههاى روانى را باید باز کرد. اگر گرهى افتاده باشد، با این چیزها باز نمىشود؛ جز اینکه مردم و جوانها همان مایهى ایمانى هم که در مصیبتها سنگر و تکیهگاه آنهاست، از دست مىدهند. بنده با هر کارى که ایمان جوانها را در این شهر تهدید کند، بجد مخالفم. به این نکته، هم آقاى فرماندار و هم مدیران فرهنگى توجه کنند. نباید سرمایهى ایمان و روحیهى دینى مردم را با خوشخیالى دست کسانى سپرد که به اینجا بیایند و آن را غارت یا تهدید کنند. هرچه مىتوانید، ایمان مردم را زیاد کنید. گاهى اوقات غصهى دل با خنده برطرف نمىشود؛ با گریه خیلى بهتر برطرف مىشود. البته نمىگوییم مردم را وادار کنید همیشه گریه کنند- دوستان سلیقهى بنده را مىدانند- اما این هم که بیایند به عنوان بازسازىِ روحیهى مردم، مایههاى ایمانى آنها را تضعیف و یا تهدید کنند، مطلقاً کار شایسته و درست و بحقى نیست. البته بخشى از بازسازى روحیهى مردم به عهدهى بهزیستى است؛ بخشى هم بهعهدهى دستگاههاى فرهنگى است.
مسألهى امنیت هم مهم است، که البته آن را باید جداگانه به مسئولان نیروى انتظامى عرض کنیم. موضوع کسبه را هم امروز آقاى امامجمعه در این اجتماع گفتند؛ قبلًا هم در گزارشهایى که به من شده، روى این مسئله تأکید شده که وضع کسبه- که بعضى از آنها سرمایه و دکان و همهچیزشان را از دست دادهاند- باید مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.
إن شاء اللّه خداوند متعال به شماها توفیق دهد و زحماتى که مىکشید، از شماها قبول کند. حقیقتاً برادران زحمتهاى زیادى کشیدهاند و مىکشند. امروز ما بخشى از قسمت استقرار مهندسین مشاور و کارهایى که در این زمینه انجام گرفته، از نزدیک مشاهده کردیم، که حاکى از فکر و برنامهریزى و عمیق نگریستنِ کار است؛ ما اینها را تحسین مىکنیم.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته