بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی
بسماللَّهالرحمنالرحیم
در ابتدا به شما برادران و خواهران عزیزی که به اینجا تشریف آوردهاید - چه مسؤولان و کارگزاران قوّه محترم قضاییّه و چه خانوادهها و بازماندگان شهدای عزیز و عالیقدر کربلای هفتم تیر - خوشامد عرض میکنم.
یک جمله درخصوص این شهدای عزیزی که در ضمن آنها شخصیتهای برجسته انقلاب و کشور بودند و یاد آنها فراموش نخواهد شد - مخصوصاً مرحوم آیةاللَّه بهشتی اعلی اللَّهمقامهالشّریف - عرض کنیم، و آن این است که این شهدای عالیقدر، شهیدِ راه تحقّق نظام اسلامی و حاکمیت دین خدا شدند. در اوّلِ انقلاب، دو جریان در مقابل هم قرار گرفتند؛ یک جریان، جریان انقلاب و دین و حاکمیت قرآنی و اسلامی و مبانی دینی و ارزشهای دینی بود - که امام رضواناللَّه تعالی علیه و قاطبه ملت این راه را دنبال میکردند - یک جریان هم جریانی بود که به حاکمیت دین خدا در این کشور راضی نبود. البته بعضی از اینها مردمانی بودند که انگیزهشان ضدیّت با اصل دین بود. بعضی دیگر هم انگیزهشان حمایت از حضور امریکا و قدرتهای بیگانه بود؛ اما به خودی خود با دین کاری نداشتند. بعضیشان علیالظّاهر متدیّن هم بودند، ولی میدانستند که وقتی نظام و دولتی براساس دین و مبانی دینی بر سرِ کار باشد، دخالت قدرتهای مستکبر و بیگانه امکانپذیر نیست؛ این را خوب میفهمیدند. لذا بهجای این که در این مسأله و آن مسأله با نظام مباحثه و مجادله کنند، اصل قضیه را مورد سؤال قرار میدادند: چرا باید دین در مسائل جامعه دخالت کند؟ چرا باید متولّیان امور دینی - یعنی علمای دین - اصلاً کاری به کار جامعه داشته باشند؟ چرا باید فقه اسلام که امور زندگی مردم - اعم از دنیا و آخرت - را براساس حکم الهی معیّن میکند، در قانون و جعل قانون و انتخاب مسؤول و امثال اینها دخالت داشته باشد؟ بنابراین، بنا کردند با اصل دین مقابله کردن. میدانستند که تا دین و حاکمیت دینی هست، از هیچ طرف راهی برای دشمن وجود ندارد.
البته من خواهش میکنم که متفکّران و صاحب نظران جامعه، این حرف را درست بشکافند که چرا وقتی دین هست، دشمن نمیتواند بیاید؟ یکی به خاطر خودِ احکام دینی و خودِ آیات قرآنی و خودِ قواره نظام اسلامی است که اصلاً اجازه دخالت به مستکبر و ظالم و توطئهگر و غارتگر را نمیدهد؛ جهت دیگر این است که حالا دولتی که معتقد است نباید به بیگانگان اجازه ورود داد، با چه ابزاری میخواهد هدف خود را محقّق کند؛ جز با ابزار مردم و ارادههای مردم؟ فقط در حاکمیت دینی است که اراده مردم، همراه با عشق، با شور، با ارادت و با اخلاص، همه وجود آنها را در مقابلهی با دشمن بسیج میکند. در غیر نظام دینی، چنین چیزی ممکن نیست. این نکتهی خیلی مهمّی است. راه این که پشتیبانی مردم را از یک نظام جدا کنند، این است که اعتقادات آنها را در دفاعشان دخالت ندهند؛ بین حضور و اراده و اعتقادات آنها - آن هم اعتقادات دینی - انفکاک ایجاد کنند؛ که میدانید فرق اعتقاد دینی با اعتقاد حزبی و سیاسی این است که اعتقاد دینی، ایمان است و در آن، عشق و شور هست. به هرحال، اینها با اصل دین مقابله میکردند.
آن جریان اوّل - که جریان انقلاب و جریان دین و جریان اسلام بود - صاحب منطق و صاحب حرف بود و در مقابل غوغاگرىِ جریان مقابل محکم ایستاد. هرکس که در این صفآرایی توان ایستادگیش بیشتر بود، بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت. شما نگاه کنید ببینید در طول آن دو سال و اندی که آن جریانهای مخالف در این کشور خیلی فعّال بودند، علیه چه کسانی توطئه کردند؛ علیه چه کسانی بدگویی کردند؛ با چه کسانی در عالم ذهنیّت و مباحثات و مجادلات بیشتر درافتادند؟ با کسانی بیشتر دشمنی میکردند که میدیدند در عالم روشنگرىِ افکار مردم، اینها توان بیشتری دارند. بعضیها را با تهمت از میدان خارج میکردند؛ بعضیها را با تضعیف و اهانت از رو میبردند؛ لیکن بعضی مثل شهید بهشتی را نمیشد با این چیزها از میدان خارج کرد؛ آن وقت به این شیوه ترور متوسّل شدند و شهید بهشتی و دیگران را در آن حادثه به شهادت رساندند. بعد هم مرحوم شهید باهنر و شهید رجایی و امثال اینها را شهید کردند. اینها شهدای هویّت اصلىِ اسلامىِ نظامند؛ چون در مقابل دشمنان ایستادند. خون مطهّر آنها خیلی هم اثر کرد؛ انصافاً سالهای متمادی مردم را بیدار و آگاه کرد؛ امروز هم الهام خودش را دارد.
البته آن انگیزههای دشمن، امروز هم هست؛ دیروز هم بود؛ فردا هم خواهد بود؛ دشمن که بیکار نیست. آنچه مهمّ است، این است که جبهه اسلامی، جبهه دینی، جبهه انقلاب، جبهه امام - که به آن جبهه خودی میگوییم - ترفند دشمن را بشناسد؛ بداند که دشمن چه میکند و چه میخواهد بکند و هدفش چیست. بحمداللَّه بزرگانِ فعّال و صاحبنظرانمان کارهایی میکنند و فعّالیتهای ارزشمندی دارند؛ لذا امروز هم ارزش این شهدا - چه شهید بهشتی و چه دیگر شهدای این حادثه رضوان اللَّه تعالی علیهم - برای مردم معلوم است.
در باب قوّه قضاییّه لازم است چند جمله عرض کنم. اوّلاً از همه برادرانی که در این قوّه زحمت کشیدند، تلاش کردند و این کارهای بزرگ را - که اشاره کردند(۱) - انجام دادند، حقیقتاً باید تشکّر کرد. کار، خیلی سخت است؛ بخصوص وقتی که نقاط قوّت دستگاه، همان چیزهایی است که دشمن روی آنها جنجال میکند! اگر شما ببینید که در این سالهای اخیر، دشمنان در تبلیغات خود، روی چه چیزهای قوّه قضاییّه تکیه کردند و به چه چیزهایی ایراد گرفتند، ملاحظه خواهید کرد که همان چیزها، درست نقاط قوّت قوّه قضاییّه است. هرجا قوّه قضاییّه قاطعیت به خرج داد، دشمن علیه آن به تبلیغات شدید رادیویی و روزنامهای در اطراف دنیا دست زد. هر جا قوّه قضاییّه در اجرای احکام اسلامی و قوانین پافشاری کرد، دشمن همان جا جنجال خودش را شروع کرد. نقاط قوّت قوّه قضاییّه، همان چیزهایی است که دشمن روی آن تکیه و از آن انتقاد میکند و به آن ایراد میگیرد. بنابراین لازم است حقیقتاً از قضات شجاع و فعّالان قوّه قضاییّه در بخشهای مختلف، تشکّر کنیم.
هدف از وجود قوّه قضاییّه این است که مردم در جامعه احساس آرامش کنند؛ بدانند که اگر کسی به حقوق آنها تجاوز کرد، جایی هست که به آن رسیدگی میکند؛ بدانند که اگر قویترین اشخاص - حتّی دولت - حقّ کسی را ندیده گرفت، یا خدای ناکرده پایمال کرد، یک دستگاه قضایی وجود دارد که شجاعانه و بینظر و بیغرض، میدانداری میکند و حق را به حقدار میرساند. اگر توانستید این احساس را در جامعه ایجاد کنید، شما موفّقید. اگر این حالت اطمینان در جامعه بهوجود آمد، هیچکدام از این جوسازیها و دشمنگفتهها هم به جایی نخواهد رسید؛ چون مردم در عمل، حضور و آمادگی قوّه قضاییّه را مشاهده میکنند و رسیدگی و شجاعت و نترسیدن قاضی از تهدید و هوچیگریها را میبینند. هوچیگری، از تهدید هم سنگینتر است؛ چون هوچیگری، حمله بالفعل است و علیه آبروی قاضی است. اگر مردم دیدند که قاضی بدون اعتنای به این حرفها کار خود را میکند، آن وقت هوچیگریها و لجنپراکنیها هم اثر نخواهد کرد. اگر نتوانستید این غرض اصلی را تأمین کنید، همه آن اشکالات وارد خواهد شد. برای ارزیابی قوّه قضاییّه، باید این معیار را بهکار بگیرید؛ ببینید چهقدر این حالت اعتماد در مردم بهوجود آمده است؛ هر مقدار بهوجود آمده است، همان مقدار شما موفّقید. اگر نود درصد، اگر هشتاد درصد، اگر پنجاه درصد و یا اگر انشاءاللَّه یک روز صددرصد این حالت اعتماد بهوجود آید، آن وقت قوّه قضاییّه به همان اندازه توفیق پیدا کرده است. این تمهیداتی که ما انجام میدهیم - از سازماندهی و بقیه چیزها - مقدّمه این است.
نکته دیگر این است که قوّه قضاییّه ما براساس شرع است. اگر براساس شرع نباشد، غلط است؛ چون نظام، نظام اسلامی است. هر بخشی از این قوّه که شرعی نباشد، موافق با مقرّرات اسلامىِ قضا نباشد، آن بخش نه مایه افتخار است، نه موجب ثواب است و نه کارگشاست. قضای اسلامی است که کارگشاست. قضای اسلامی است که در آن، از همه مفاسد میشود جلوگیری کرد. این مشکل قضای غربی - که غربیها در فیلمهای تبلیغاتی هم آن را زر و زیور میدهند و آرایش میکنند - نشان داده است که کارایی ندارد. هرکس که اطّلاع داشته باشد، میبیند که آن دستگاه قضایی لَنگ میماند و در خدمت ظلم قرار میگیرد. آن دستگاه قضایی که این استعداد را دارد تا در همه شرایط با ظلم مقابله کند، دستگاه قضای اسلامی است. هرچه ممکن است، سعی کنید دستگاه قضا را اسلامیتر کنید. امیدواریم انشاءاللَّه خدای متعال به شما توفیق دهد و قلب مقدّس ولىّعصر ارواحنا فداه از همه خشنود و راضی باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
۱) مقصود رئیس قوّه قضائیه است.