1372/05/05
بیانات در اجتماع اقشار مختلف مردم آذربایجان شرقی در استادیوم ورزشی تبریز
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فى الارضین.
از خداى متعال بسیار سپاسگزارم که این توفیق را به بنده عنایت فرمود که یک بار دیگر به شهر قهرمانپرور تبریز، شهر شهیدان، شهر مردان بزرگ، شهر مجاهدتهاى تاریخى و بهیادماندنى بیایم و شما مردم عزیز را، چه مردم شهر تبریز و چه برادران و خواهرانى که از بعض شهرها یا روستاهاى نزدیک به تبریز تشریف آوردهاید، ملاقات کنم.
براى من، این شهر و این فضاى باعظمت یادآور خاطرات تاریخى باارزشى است. حقیقت این است که شهر تبریز در میان همهى شهرهاى ایران، داراى خصوصیّاتى است که اگر کسى آن خصوصیّات را نداند، دربارهى مردم مؤمن و فداکار این شهر و این استان نمیتواند قضاوت صحیحى داشته باشد. آذربایجان در واقع خطّ مقدّم جبههى ملّت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین(۲) در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است؛ و چقدر بجا است که جوانان آذربایجانى، بخصوص جوانان و نوجوانان تبریزى با این تاریخ پُرشکوه و باعظمت هر چه بیشتر آشنا بشوند. در گذشتهى دور، در آن وقتى که کشور عزیز ما مورد تهاجم همسایهى شمالى آن روز ما، یعنى کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بىلیاقتى رجال نظامى و سیاسى، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویى که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزىها به جلو مىآمد، بر سر جاى خود متوقّف کند، تبریز بود. تبریزىها جلوى لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقه از ایران عزیز را نجات بدهند.
در دورهى بعد، یعنى در دوران مشروطیّت، چه در قضایاى مشروطیّت اوّل و چه در دوران استبداد صغیر که دوباره مشروطیّت در ایران جان گرفت، آن نیروى اصلى و محرّک، از تبریز ــ مرکز آذربایجان ــ رها شد و آزادى را براى ایران بزرگ به بار آورد.
این شهر پُر از خاطرات مجاهدت و فداکارى است. و من از گذشتگان خود قضایایى را دربارهى حوادث تبریز شنیدهام که آنها خود شاهد آن قضایا بودهاند؛ چه در قضایاى دوران استبداد صغیر که مرحوم شیخ محمّد خیابانى، مرد مبارز و روحانى آزاده، اینجا قیام کرد، و چه در دوران قبل از آن که آغاز مشروطیّت بود؛ [مانند] همین محلّههاى گوناگون تبریز، از جمله محلّهى «خیابان» که عالِم بزرگ آن روز تبریز، مرحوم حاج سیّدحسین خامنهاى که جدّ ما و پدربزرگ ما است، ساکن محلّهى خیابان و کوچهى «قرهباغىها» ــ خیابان محلّه سى و قرهباغلار کوچه سى ــ [بود] مردم میرفتند به خانهى این عالِم و دربارهى قضایاى مشروطیّت از او سؤال میکردند و او مردم را تشویق میکرد. و در سال ۱۳۵۲ که من آمدم تبریز، مین اوچ یوز اللى ایکی ده، من اُزوم گئتدیم ایله او محلّیه و او کوچیه ــ محلّهى خیابان و قرهباغلار کوچه سى ــ گئدیب آختاریب آتابابانون ائوینین قاپیسینى تاپیپ و زیارت ایله میشم.(۳) این بخشى از گذشتهى تبریز است.
بعد در دوران مشروطیّت، سردار ملّى(۴) و سالار ملّى [بودند] که باز سالار ملّى، یعنى باقرخان، مال همان محلّهى «خیابان» و کوچهى «قرهباغىها» است که الان هم همان کوچه و همان محلّه و همان مسجد که در آنجا مردم اجتماع میکردند، به حال خود باقى و موجود است. دوران سالهاى بعد از دیکتاتورى رضاخانى که پیشهورى(۵) به کمک شوروى سابق بر این منطقه تسلّط پیدا کرد، آن نیرویى که توانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد، نیروى تبریزى است؛ اگر تبریزىها نبودند، هیچ نیروى دیگرى نمیتوانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد.
در دوران انقلاب حرکت گردونهى مبارزهى ملّت ایران از چهلمى شروع شد که تبریزىها براى مردم قم گرفتند.(۶) فرزندان اسلام، فرزندان قرآن، فرزندان امام در این شهر توانستند پرچم مبارزهى اسلام را بلند کنند و یکسره آذربایجان و تبریز در خدمت انقلاب قرار گرفت؛ دانشجویش، روحانىاش، کاسب بازارىاش، زنانش، مردانش، اهل شهرش، اهل روستایش، کارگرانش، کشاورزانش، حتّى زبانِ گویایش مرحوم شهریار (رحمة الله علیه)، در خدمت انقلاب، در خدمت قرآن و اسلام قرار گرفت. و وقتى ما به دوران انقلاب نگاه میکنیم، عملکرد شما مردم، عملکرد یک جماعت مؤمن و مخلص و نمونه است؛ این را من از نزدیک دیدهام. این شهر، دو شهید محراب(۷) تقدیم انقلاب کرد؛ شیراز هم شهید محراب داشت، یزد هم شهید محراب داشت امّا یک شهید محراب؛ تبریز دو شهید محراب در راه اسلام و قرآن قربانى داد. فتنهى «خلق مسلمان»(۸) را خود تبریزىها ــ همین جوانان حزباللهى مؤمن ــ توانستند در نطفه خفه کنند. آن وقتى که جنگ پیش آمد، جوانان لشکر عاشورا و سرداران شجاع تبریزى و آذربایجانى، شهید آقا مهدى باکرى و شهید حمید باکرى و شهداى متعدّد دیگر، از سرداران بزرگ لشکر اسلام از این سرزمین برخاستند و در میدانهاى نبرد جانشان را قربان اسلام و قرآن کردند؛ این آذربایجان است. و من در آن سفر قبلى که آمدم تبریز،(۹) هر جاى این استان که قدم گذاشتم، دیدم مردم شعار واحدى را میدهند؛ همه میگویند: «آذربایجان اویاخدى، اینقلابا دایاخدى».(۱۰) وقتى [بعد] از آن سفر رفتم تهران، خدمت امام راحل بزرگوارمان و استاد و مرشد عظیمالشّأنمان عرض کردم که آذربایجان، با همهى وجود صدا میزند: «آذربایجان جانباز، خمینى دن آیریلماز».(۱۱)
من اگر دربارهى تبریز و آذربایجان ساعتها هم حرف بزنم، آن خاطرات عظیم، آن دیدهها و شنیدهها و دانستهها و لمسشدهها تمام نخواهد شد؛ بهتر است که بحث را ببرم بر روى یک مسئلهى کلّىترى. من میخواهم عرض بکنم که اگر ما آذربایجان را و تبریز را یک صحنهى آزمایشى بدانیم براى شناسایى انقلاب اسلامى، نتایجى که به دست خواهد آمد، نتایج بسیار باارزشى است. البتّه تحلیلگران جهانى و مغزهاى سیاسى استکبار، نه امروز و نه دیروز، انقلاب را و ملّت ایران را نشناختهاند. براى همین هم هست که وقتى با انقلاب روبهرو میشوند، سیاستهایشان غلط است و سیاست غلط، به دنبال خود شکست مىآورد. تحلیل درست از انقلاب اسلامى را این جور میشود کرد: این آذربایجان است؛ سَرِ ایران، مرکزى از مراکز حسّاس کشور، و این مردم مبارز و فداکار، بخشى از ملّت بزرگ ایران؛ [اگر] اینجا را به عنوان یک صحنهى آزمایش براى کلّ انقلاب اسلامى در نظر بگیریم ــ که همینجور هم هست ــ آن وقت ببینیم نتایج چه میشود؛ چند نکتهى حسّاس به دست مىآید:
نکتهى اوّل؛ در انقلاب اسلامى ایران، همهى انگیزهها و عوامل، تحتالشّعاع ایمان دینى قرار میگیرد و قرار گرفته است؛ زبان، قومیّت، انگیزههاى وابستگى به بخش معیّنى از خاک. هر کسى مال هر شهرى است، آن شهر را دوست دارد امّا همهى ملّت ایران، از هر قومى، چه ترک، چه فارس، چه عرب، چه کُرد، چه بلوچ، چه ترکمن، چه لر و چه هر یک از اقوام دیگر ایرانى، در درجهى اوّل مسلمان است و در درجهى دوّم [صاحب] بقیّهى انگیزهها است. اشتباه کردهاند کسانى که خواستهاند انگیزههاى قومى را در ایران روبهروى انقلاب و اسلام قرار بدهند. چند سال قبل از این، بعد از سفر به بخشى از آذربایجان، من به یکى از شهرهاى کردنشین کشورمان سفر کردم؛(۱۲) جمعیّت عظیم مردم در آن میدان اجتماع کردند و براى انقلاب و براى دولت جمهورى اسلامى و براى امام و براى مسئولین ابراز احساسات کردند؛ آنجا من گفتم آن کسانى که به نام کُردها در دنیا حرف میزنند، اگر میخواهند بدانند قوم کُرد کجا است، بیایند اینجا را نگاه کنند؛ این، قوم کُرد؛ اشاره کردم به آن مردم. همهجاى کشور این درس بزرگ را از اسلام گرفتهاند که برادرىِ ایمانى و انقلابى بر همهى عوامل و انگیزههاى دیگر ترجیح دارد و بر همهى آنها مقدّم است؛ این نقطهى اوّل. این را آذربایجان در قضایاى فتنهى «خلق مسلمان» و در قضایاى گوناگون دیگر به دنیا اثبات کرد؛ این صحنهى آزمایش انقلاب است.
نکتهى دوّم؛ همهى مردم ایران در هر نقطهای از ایران که هستند، برای آنها تمامیّت ایران اسلامی، ایران بزرگ، یکی از مقدّسترین آرزوها است. این را مردم تبریز و مردم آذربایجان، آن وقتى اثبات کردند که در مقابل مهاجمین به ایران، در دورانهاى مختلف و بعد از انقلاب با کمال قدرت ایستادند و خونهاى پاک جوانهاى بسیجى و سپاهى و ارتشى و انواع نیروهاى مسلّح آذربایجانى در جبهههاى مختلف جنگ تحمیلى بر زمین ریخت و تنهاى مقدّسشان بر روى خاکهاى گرم خوزستان و مناطق مرزى دیگر افتاد؛ خود را قربان تمامیّت ارضى کشور ایران اسلامى کردند.
نکتهى سوّم که باز آذربایجان و تبریز، یک صحنهى روشن و نمودار واضحى از آن است، این است که در هیچ شرایطى مردم از انقلاب و اسلام خودشان را جدا ندانستهاند و نمیدانند. ملّت در درجهى اوّل اسلام و قرآن و نظام اسلامى را میخواهند. عدالت اجتماعى را نظام اسلامى میتواند و باید تأمین کند. شخصیّتهاى آذربایجانى در تمام دوران انقلاب و در گذشتهى تاریخ توانستهاند نقش بارزى را در حفظ آرمانها و آرزوهاى این ملّت نشان بدهند و امروز بزرگترینِ این آرمانها و آرزوها، همان آرمان انقلاب اسلامى است که همهچیزِ این ملّت را میتواند تأمین کند و تأمین خواهد کرد.
من به شما جوانان عزیز تبریزى و همهى جوانان آذربایجان و همهى جوانان کشور بزرگ و پهناور و عزیزمان عرض میکنم که امروز آن روزى است که باید همهى نیروها به کار بیفتد تا ملّت ایران بتواند در مقابل دشمنان خود سرافراز بشود.
رئیسجمهور آمریکا(۱۳) صریحاً میگوید ما تلاش میکنیم تا ملّت ایران را به مشکلات اقتصادى دچار کنیم. من میگویم شما قبل از این هم این سعىها را کردهاید؛ شما در طول این چهارده سال هر وقت توانستهاید، سعى زیادى کردهاید که ایران را در محاصرهى اقتصادى بگذارید؛ شما اگر میتوانستید در سرنوشت ملّت ایران تأثیر منفى بگذارید، این کار را میکردید. شما در مقابل شجاعت این ملّت، در مقابل هوشیارى این ملّت، در مقابل وحدت کلمهى این ملّت، نمیتوانید به این ملّت کوچکترین صدمه و آسیبى وارد کنید.
ملّت ایران همین اتّحادى را که امروز دارد حفظ کند؛ و من صمیمانه از شما عزیزان میخواهم وحدت کلمهى خودتان را همچنان که تا امروز حفظ کردهاید، همیشه حفظ کنید. تفرقه، اختلاف، جدایى بین برادران، همان چیزى است که دشمن ما آن را آرزو میکند و میخواهد. ملّت ایران بحمدالله از اوّل انقلاب تا امروز، با اتّحاد و وحدت کلمه، کار خود را پیش برده است، باز هم باید همین وحدت کلمه وجود داشته باشد؛ تلاش براى سازندگى باید وجود داشته باشد؛ دانشگاههاى کشور باید کار کنند و تلاش کنند تا مدیران متخصّص را تربیت کنند؛ آموزشوپرورش کشور باید تلاش کند تا جوانان و نوجوان و کودکان این ملّت بزرگ و مبارز و فداکار را شایستهى دوران سازندگى تربیت کند.
برادران و خواهران عزیز! دهها سال در دوران پادشاهان پهلوى و قاجار ملّت ایران از استعدادهاى خود، از توانایىهاى خود محروم مانده بود؛ دهها سال ما را از حرکت علمى و صنعتى دنیا عقب نگه داشتند. امروز در دوران آزادى، دوران انقلاب، دوران اسلام، ما باید این فاصله را با سرعت طى کنیم و عقبماندگىها را جبران بکنیم؛ مسلمانها میتوانند، ملّت ما میتواند. ملّت بزرگ ما قادر است فاصلهاى را که میان او و کشورهاى پیشرفته ایجاد کردهاند، پُر کند؛ تلاش لازم است. هر صنعتگرى که امروز کار صنعتى خود را با دقّت انجام میدهد، هر کشاورزى که امروز محصولات مورد نیاز مردم را با دقّت و امانت تولید میکند، هر معلّمى که امروز حرفى و علمى را به دانشآموزى مىآموزد، هر انسانى که امروز به نحوى در راه پیشرفت اقتصادى یا فرهنگى یا علمى این کشور تلاش میکند، در راه خدا مشغول جهاد است؛ این یک جهاد است.
مسلمانان سراسر عالم از امکانات خود غفلت کردهاند. امروز شما ببینید با مسلمانها چه میکنند؛ [این] بر اثر ضعف مسلمانها است؛ چون مسلمانها از امکانات خود استفاده نکردهاند. امروز در بوسنى و هرزگوین به مسلمانها ستم میکنند؛(۱۴) در تاجیکستان به مسلمانها ستم میکنند؛(۱۵) در منطقهى قرهباغ، دولت ارمنستان و ارامنهى آن منطقه به مسلمانان ستم میکنند.(۱۶) ما این حرکاتى را که اخیراً ارامنه در منطقهى قرهباغ به پشتیبانى دولت ارمنستان انجام میدهند، محکوم میکنیم. البتّه این ربطى به ارامنهى داخل کشور ما ندارد؛ توقّع ما این است که ارامنهى داخل کشور ما هم رفتار ارامنه را در آن منطقه که با تجاوز همراه است، محکوم بکنند؛(۱۷) اینها شهروندان ما هستند. ما از آن کسانى که آن ظلمها را میکنند صحبت میکنیم. در همهجاى دنیا، هر جایى که دست دشمنان اسلام رسیده است، به پشتیبانى استکبار جهانى، به مسلمانها ظلم کردهاند و امروز مظهر این ظلم، غیر از این مواردى که گفته شد، فلسطین خونین و لبنان مظلوم است. در این دو سه روزه، رژیم صهیونیستى، مردم لبنان را، روستاها را، خانهها را، مسجدها را بمباران کرده است. چرا مردمى را که سخن حق بر زبان جارى میکنند، اینجور مورد ستم قرار میدهند و دنیاى استکبارى از آنها پشتیبانى میکند؟
دولت آمریکا اگر ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر بکند، کار بىشرمانهاى کرده است؛ دولت آمریکا اگر ادّعا کند که براى حقوق بشر ارزش قائل است، وقاحت به خرج داده است. مگر بشر لبنان و مردم مظلوم فلسطین بشر نیستند و حقوق ندارند که دولت صهیونیستى غاصب این ظلمها را میکند و آنها سکوت میکنند و کمک میکنند و حمایت میکنند و پول و سلاح میدهند و از آنها پشتیبانى میکنند؟ دستگاه امپراتورى تبلیغىشان هم در خدمت صهیونیستها است.
من میخواهم از مجموع این حرفها یک نتیجه بگیرم و آن اینکه خود مسلمانها باید روى پاى خودشان بِایستند، به خودشان باید تکیه کنند و از خداى خود کمک بخواهند و چشم امید به هیچکس نداشته باشند. و شما بدانید، امروز در میان ملّتهاى مسلمان، آن ملّتى که توانسته است به معناى واقعى کلمه روى پاى خود بِایستد، شما ملّت بزرگ ایران هستید. و شما تبریزىها و آذربایجانىها و جوانان خونگرم و شجاع و فداکار و علاقهمند، باید این میدان را همچنان گرم حفظ کنید و در راه استقلال و آزادگى ملّتتان هر چه میتوانید تلاش کنید.
و من به همهى شهداى عزیز این دیار و به پدران و مادرانى که آن شهدا را تربیت کردند و به همسران شهدا که صبر کردند و این مصائب را تحمّل کردند، درود میفرستم. و امروز روز ولادت باسعادت موسىبنجعفر (علیه الصّلاة و السّلام) است، و روز عید است و امید است که پروردگار عالم به برکت این بزرگوار و به برکت ائمّهى اطهار، شما مردم عزیز و فداکار را مشمول دعاهاى ولىّعصر (ارواحنا فداه) قرار دهد.
من چند دعا میکنم و شما را به خدا مىسپارم: پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را تا آخرین نفس زندگىمان، سرباز اسلام و قرآن قرار ده. پروردگارا! این ملّت بزرگ را بر دشمنانشان پیروز کن. پروردگارا! دستهایى که به حیثیّت این ملّت و حریم امنیّت این ملّت دراز میشود، با قدرت خود قطع کن. پروردگارا! سایهى ولىّعصر (ارواحنا فداه) را بر این کشور که زیر سایهى آن بزرگوار است، همواره مستدام بدار؛ ما را از سربازان آن بزرگوار قرار ده؛ قلب مقدّس آن بزرگوار را از ما شاد کن. پروردگارا! برادران مسلمان ما را در هر نقطهاى از نقاط عالم هستند، مخصوصاً برادرانى که از جهات مختلف به ما نزدیکتر هستند، مشمول الطاف خودت قرار بده، مشمول برکات اسلام قرار بده. پروردگارا! روح مقدّس امام عزیز را سربلند و شاد بفرما. پروردگارا! ما را همواره در این راه درست، ثابتقدم بدار.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فى الارضین.
از خداى متعال بسیار سپاسگزارم که این توفیق را به بنده عنایت فرمود که یک بار دیگر به شهر قهرمانپرور تبریز، شهر شهیدان، شهر مردان بزرگ، شهر مجاهدتهاى تاریخى و بهیادماندنى بیایم و شما مردم عزیز را، چه مردم شهر تبریز و چه برادران و خواهرانى که از بعض شهرها یا روستاهاى نزدیک به تبریز تشریف آوردهاید، ملاقات کنم.
براى من، این شهر و این فضاى باعظمت یادآور خاطرات تاریخى باارزشى است. حقیقت این است که شهر تبریز در میان همهى شهرهاى ایران، داراى خصوصیّاتى است که اگر کسى آن خصوصیّات را نداند، دربارهى مردم مؤمن و فداکار این شهر و این استان نمیتواند قضاوت صحیحى داشته باشد. آذربایجان در واقع خطّ مقدّم جبههى ملّت ایران در مقابل متجاوزین و متجاسرین(۲) در طول تاریخ چند قرن گذشته تا امروز بوده است؛ و چقدر بجا است که جوانان آذربایجانى، بخصوص جوانان و نوجوانان تبریزى با این تاریخ پُرشکوه و باعظمت هر چه بیشتر آشنا بشوند. در گذشتهى دور، در آن وقتى که کشور عزیز ما مورد تهاجم همسایهى شمالى آن روز ما، یعنى کشور روسیه قرار گرفت و به خاطر ضعف پادشاهان قاجار و بىلیاقتى رجال نظامى و سیاسى، گرجستان و هفده شهر قفقاز از ایران عزیز جدا شد، آن نیرویى که توانست لشکر روس را که سرمست از پیروزىها به جلو مىآمد، بر سر جاى خود متوقّف کند، تبریز بود. تبریزىها جلوى لشکر مهاجم را توانستند بگیرند و یک بار این منطقه از ایران عزیز را نجات بدهند.
در دورهى بعد، یعنى در دوران مشروطیّت، چه در قضایاى مشروطیّت اوّل و چه در دوران استبداد صغیر که دوباره مشروطیّت در ایران جان گرفت، آن نیروى اصلى و محرّک، از تبریز ــ مرکز آذربایجان ــ رها شد و آزادى را براى ایران بزرگ به بار آورد.
این شهر پُر از خاطرات مجاهدت و فداکارى است. و من از گذشتگان خود قضایایى را دربارهى حوادث تبریز شنیدهام که آنها خود شاهد آن قضایا بودهاند؛ چه در قضایاى دوران استبداد صغیر که مرحوم شیخ محمّد خیابانى، مرد مبارز و روحانى آزاده، اینجا قیام کرد، و چه در دوران قبل از آن که آغاز مشروطیّت بود؛ [مانند] همین محلّههاى گوناگون تبریز، از جمله محلّهى «خیابان» که عالِم بزرگ آن روز تبریز، مرحوم حاج سیّدحسین خامنهاى که جدّ ما و پدربزرگ ما است، ساکن محلّهى خیابان و کوچهى «قرهباغىها» ــ خیابان محلّه سى و قرهباغلار کوچه سى ــ [بود] مردم میرفتند به خانهى این عالِم و دربارهى قضایاى مشروطیّت از او سؤال میکردند و او مردم را تشویق میکرد. و در سال ۱۳۵۲ که من آمدم تبریز، مین اوچ یوز اللى ایکی ده، من اُزوم گئتدیم ایله او محلّیه و او کوچیه ــ محلّهى خیابان و قرهباغلار کوچه سى ــ گئدیب آختاریب آتابابانون ائوینین قاپیسینى تاپیپ و زیارت ایله میشم.(۳) این بخشى از گذشتهى تبریز است.
بعد در دوران مشروطیّت، سردار ملّى(۴) و سالار ملّى [بودند] که باز سالار ملّى، یعنى باقرخان، مال همان محلّهى «خیابان» و کوچهى «قرهباغىها» است که الان هم همان کوچه و همان محلّه و همان مسجد که در آنجا مردم اجتماع میکردند، به حال خود باقى و موجود است. دوران سالهاى بعد از دیکتاتورى رضاخانى که پیشهورى(۵) به کمک شوروى سابق بر این منطقه تسلّط پیدا کرد، آن نیرویى که توانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد، نیروى تبریزى است؛ اگر تبریزىها نبودند، هیچ نیروى دیگرى نمیتوانست تبریز را و آذربایجان را نجات بدهد.
در دوران انقلاب حرکت گردونهى مبارزهى ملّت ایران از چهلمى شروع شد که تبریزىها براى مردم قم گرفتند.(۶) فرزندان اسلام، فرزندان قرآن، فرزندان امام در این شهر توانستند پرچم مبارزهى اسلام را بلند کنند و یکسره آذربایجان و تبریز در خدمت انقلاب قرار گرفت؛ دانشجویش، روحانىاش، کاسب بازارىاش، زنانش، مردانش، اهل شهرش، اهل روستایش، کارگرانش، کشاورزانش، حتّى زبانِ گویایش مرحوم شهریار (رحمة الله علیه)، در خدمت انقلاب، در خدمت قرآن و اسلام قرار گرفت. و وقتى ما به دوران انقلاب نگاه میکنیم، عملکرد شما مردم، عملکرد یک جماعت مؤمن و مخلص و نمونه است؛ این را من از نزدیک دیدهام. این شهر، دو شهید محراب(۷) تقدیم انقلاب کرد؛ شیراز هم شهید محراب داشت، یزد هم شهید محراب داشت امّا یک شهید محراب؛ تبریز دو شهید محراب در راه اسلام و قرآن قربانى داد. فتنهى «خلق مسلمان»(۸) را خود تبریزىها ــ همین جوانان حزباللهى مؤمن ــ توانستند در نطفه خفه کنند. آن وقتى که جنگ پیش آمد، جوانان لشکر عاشورا و سرداران شجاع تبریزى و آذربایجانى، شهید آقا مهدى باکرى و شهید حمید باکرى و شهداى متعدّد دیگر، از سرداران بزرگ لشکر اسلام از این سرزمین برخاستند و در میدانهاى نبرد جانشان را قربان اسلام و قرآن کردند؛ این آذربایجان است. و من در آن سفر قبلى که آمدم تبریز،(۹) هر جاى این استان که قدم گذاشتم، دیدم مردم شعار واحدى را میدهند؛ همه میگویند: «آذربایجان اویاخدى، اینقلابا دایاخدى».(۱۰) وقتى [بعد] از آن سفر رفتم تهران، خدمت امام راحل بزرگوارمان و استاد و مرشد عظیمالشّأنمان عرض کردم که آذربایجان، با همهى وجود صدا میزند: «آذربایجان جانباز، خمینى دن آیریلماز».(۱۱)
من اگر دربارهى تبریز و آذربایجان ساعتها هم حرف بزنم، آن خاطرات عظیم، آن دیدهها و شنیدهها و دانستهها و لمسشدهها تمام نخواهد شد؛ بهتر است که بحث را ببرم بر روى یک مسئلهى کلّىترى. من میخواهم عرض بکنم که اگر ما آذربایجان را و تبریز را یک صحنهى آزمایشى بدانیم براى شناسایى انقلاب اسلامى، نتایجى که به دست خواهد آمد، نتایج بسیار باارزشى است. البتّه تحلیلگران جهانى و مغزهاى سیاسى استکبار، نه امروز و نه دیروز، انقلاب را و ملّت ایران را نشناختهاند. براى همین هم هست که وقتى با انقلاب روبهرو میشوند، سیاستهایشان غلط است و سیاست غلط، به دنبال خود شکست مىآورد. تحلیل درست از انقلاب اسلامى را این جور میشود کرد: این آذربایجان است؛ سَرِ ایران، مرکزى از مراکز حسّاس کشور، و این مردم مبارز و فداکار، بخشى از ملّت بزرگ ایران؛ [اگر] اینجا را به عنوان یک صحنهى آزمایش براى کلّ انقلاب اسلامى در نظر بگیریم ــ که همینجور هم هست ــ آن وقت ببینیم نتایج چه میشود؛ چند نکتهى حسّاس به دست مىآید:
نکتهى اوّل؛ در انقلاب اسلامى ایران، همهى انگیزهها و عوامل، تحتالشّعاع ایمان دینى قرار میگیرد و قرار گرفته است؛ زبان، قومیّت، انگیزههاى وابستگى به بخش معیّنى از خاک. هر کسى مال هر شهرى است، آن شهر را دوست دارد امّا همهى ملّت ایران، از هر قومى، چه ترک، چه فارس، چه عرب، چه کُرد، چه بلوچ، چه ترکمن، چه لر و چه هر یک از اقوام دیگر ایرانى، در درجهى اوّل مسلمان است و در درجهى دوّم [صاحب] بقیّهى انگیزهها است. اشتباه کردهاند کسانى که خواستهاند انگیزههاى قومى را در ایران روبهروى انقلاب و اسلام قرار بدهند. چند سال قبل از این، بعد از سفر به بخشى از آذربایجان، من به یکى از شهرهاى کردنشین کشورمان سفر کردم؛(۱۲) جمعیّت عظیم مردم در آن میدان اجتماع کردند و براى انقلاب و براى دولت جمهورى اسلامى و براى امام و براى مسئولین ابراز احساسات کردند؛ آنجا من گفتم آن کسانى که به نام کُردها در دنیا حرف میزنند، اگر میخواهند بدانند قوم کُرد کجا است، بیایند اینجا را نگاه کنند؛ این، قوم کُرد؛ اشاره کردم به آن مردم. همهجاى کشور این درس بزرگ را از اسلام گرفتهاند که برادرىِ ایمانى و انقلابى بر همهى عوامل و انگیزههاى دیگر ترجیح دارد و بر همهى آنها مقدّم است؛ این نقطهى اوّل. این را آذربایجان در قضایاى فتنهى «خلق مسلمان» و در قضایاى گوناگون دیگر به دنیا اثبات کرد؛ این صحنهى آزمایش انقلاب است.
نکتهى دوّم؛ همهى مردم ایران در هر نقطهای از ایران که هستند، برای آنها تمامیّت ایران اسلامی، ایران بزرگ، یکی از مقدّسترین آرزوها است. این را مردم تبریز و مردم آذربایجان، آن وقتى اثبات کردند که در مقابل مهاجمین به ایران، در دورانهاى مختلف و بعد از انقلاب با کمال قدرت ایستادند و خونهاى پاک جوانهاى بسیجى و سپاهى و ارتشى و انواع نیروهاى مسلّح آذربایجانى در جبهههاى مختلف جنگ تحمیلى بر زمین ریخت و تنهاى مقدّسشان بر روى خاکهاى گرم خوزستان و مناطق مرزى دیگر افتاد؛ خود را قربان تمامیّت ارضى کشور ایران اسلامى کردند.
نکتهى سوّم که باز آذربایجان و تبریز، یک صحنهى روشن و نمودار واضحى از آن است، این است که در هیچ شرایطى مردم از انقلاب و اسلام خودشان را جدا ندانستهاند و نمیدانند. ملّت در درجهى اوّل اسلام و قرآن و نظام اسلامى را میخواهند. عدالت اجتماعى را نظام اسلامى میتواند و باید تأمین کند. شخصیّتهاى آذربایجانى در تمام دوران انقلاب و در گذشتهى تاریخ توانستهاند نقش بارزى را در حفظ آرمانها و آرزوهاى این ملّت نشان بدهند و امروز بزرگترینِ این آرمانها و آرزوها، همان آرمان انقلاب اسلامى است که همهچیزِ این ملّت را میتواند تأمین کند و تأمین خواهد کرد.
من به شما جوانان عزیز تبریزى و همهى جوانان آذربایجان و همهى جوانان کشور بزرگ و پهناور و عزیزمان عرض میکنم که امروز آن روزى است که باید همهى نیروها به کار بیفتد تا ملّت ایران بتواند در مقابل دشمنان خود سرافراز بشود.
رئیسجمهور آمریکا(۱۳) صریحاً میگوید ما تلاش میکنیم تا ملّت ایران را به مشکلات اقتصادى دچار کنیم. من میگویم شما قبل از این هم این سعىها را کردهاید؛ شما در طول این چهارده سال هر وقت توانستهاید، سعى زیادى کردهاید که ایران را در محاصرهى اقتصادى بگذارید؛ شما اگر میتوانستید در سرنوشت ملّت ایران تأثیر منفى بگذارید، این کار را میکردید. شما در مقابل شجاعت این ملّت، در مقابل هوشیارى این ملّت، در مقابل وحدت کلمهى این ملّت، نمیتوانید به این ملّت کوچکترین صدمه و آسیبى وارد کنید.
ملّت ایران همین اتّحادى را که امروز دارد حفظ کند؛ و من صمیمانه از شما عزیزان میخواهم وحدت کلمهى خودتان را همچنان که تا امروز حفظ کردهاید، همیشه حفظ کنید. تفرقه، اختلاف، جدایى بین برادران، همان چیزى است که دشمن ما آن را آرزو میکند و میخواهد. ملّت ایران بحمدالله از اوّل انقلاب تا امروز، با اتّحاد و وحدت کلمه، کار خود را پیش برده است، باز هم باید همین وحدت کلمه وجود داشته باشد؛ تلاش براى سازندگى باید وجود داشته باشد؛ دانشگاههاى کشور باید کار کنند و تلاش کنند تا مدیران متخصّص را تربیت کنند؛ آموزشوپرورش کشور باید تلاش کند تا جوانان و نوجوان و کودکان این ملّت بزرگ و مبارز و فداکار را شایستهى دوران سازندگى تربیت کند.
برادران و خواهران عزیز! دهها سال در دوران پادشاهان پهلوى و قاجار ملّت ایران از استعدادهاى خود، از توانایىهاى خود محروم مانده بود؛ دهها سال ما را از حرکت علمى و صنعتى دنیا عقب نگه داشتند. امروز در دوران آزادى، دوران انقلاب، دوران اسلام، ما باید این فاصله را با سرعت طى کنیم و عقبماندگىها را جبران بکنیم؛ مسلمانها میتوانند، ملّت ما میتواند. ملّت بزرگ ما قادر است فاصلهاى را که میان او و کشورهاى پیشرفته ایجاد کردهاند، پُر کند؛ تلاش لازم است. هر صنعتگرى که امروز کار صنعتى خود را با دقّت انجام میدهد، هر کشاورزى که امروز محصولات مورد نیاز مردم را با دقّت و امانت تولید میکند، هر معلّمى که امروز حرفى و علمى را به دانشآموزى مىآموزد، هر انسانى که امروز به نحوى در راه پیشرفت اقتصادى یا فرهنگى یا علمى این کشور تلاش میکند، در راه خدا مشغول جهاد است؛ این یک جهاد است.
مسلمانان سراسر عالم از امکانات خود غفلت کردهاند. امروز شما ببینید با مسلمانها چه میکنند؛ [این] بر اثر ضعف مسلمانها است؛ چون مسلمانها از امکانات خود استفاده نکردهاند. امروز در بوسنى و هرزگوین به مسلمانها ستم میکنند؛(۱۴) در تاجیکستان به مسلمانها ستم میکنند؛(۱۵) در منطقهى قرهباغ، دولت ارمنستان و ارامنهى آن منطقه به مسلمانان ستم میکنند.(۱۶) ما این حرکاتى را که اخیراً ارامنه در منطقهى قرهباغ به پشتیبانى دولت ارمنستان انجام میدهند، محکوم میکنیم. البتّه این ربطى به ارامنهى داخل کشور ما ندارد؛ توقّع ما این است که ارامنهى داخل کشور ما هم رفتار ارامنه را در آن منطقه که با تجاوز همراه است، محکوم بکنند؛(۱۷) اینها شهروندان ما هستند. ما از آن کسانى که آن ظلمها را میکنند صحبت میکنیم. در همهجاى دنیا، هر جایى که دست دشمنان اسلام رسیده است، به پشتیبانى استکبار جهانى، به مسلمانها ظلم کردهاند و امروز مظهر این ظلم، غیر از این مواردى که گفته شد، فلسطین خونین و لبنان مظلوم است. در این دو سه روزه، رژیم صهیونیستى، مردم لبنان را، روستاها را، خانهها را، مسجدها را بمباران کرده است. چرا مردمى را که سخن حق بر زبان جارى میکنند، اینجور مورد ستم قرار میدهند و دنیاى استکبارى از آنها پشتیبانى میکند؟
دولت آمریکا اگر ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر بکند، کار بىشرمانهاى کرده است؛ دولت آمریکا اگر ادّعا کند که براى حقوق بشر ارزش قائل است، وقاحت به خرج داده است. مگر بشر لبنان و مردم مظلوم فلسطین بشر نیستند و حقوق ندارند که دولت صهیونیستى غاصب این ظلمها را میکند و آنها سکوت میکنند و کمک میکنند و حمایت میکنند و پول و سلاح میدهند و از آنها پشتیبانى میکنند؟ دستگاه امپراتورى تبلیغىشان هم در خدمت صهیونیستها است.
من میخواهم از مجموع این حرفها یک نتیجه بگیرم و آن اینکه خود مسلمانها باید روى پاى خودشان بِایستند، به خودشان باید تکیه کنند و از خداى خود کمک بخواهند و چشم امید به هیچکس نداشته باشند. و شما بدانید، امروز در میان ملّتهاى مسلمان، آن ملّتى که توانسته است به معناى واقعى کلمه روى پاى خود بِایستد، شما ملّت بزرگ ایران هستید. و شما تبریزىها و آذربایجانىها و جوانان خونگرم و شجاع و فداکار و علاقهمند، باید این میدان را همچنان گرم حفظ کنید و در راه استقلال و آزادگى ملّتتان هر چه میتوانید تلاش کنید.
و من به همهى شهداى عزیز این دیار و به پدران و مادرانى که آن شهدا را تربیت کردند و به همسران شهدا که صبر کردند و این مصائب را تحمّل کردند، درود میفرستم. و امروز روز ولادت باسعادت موسىبنجعفر (علیه الصّلاة و السّلام) است، و روز عید است و امید است که پروردگار عالم به برکت این بزرگوار و به برکت ائمّهى اطهار، شما مردم عزیز و فداکار را مشمول دعاهاى ولىّعصر (ارواحنا فداه) قرار دهد.
من چند دعا میکنم و شما را به خدا مىسپارم: پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را تا آخرین نفس زندگىمان، سرباز اسلام و قرآن قرار ده. پروردگارا! این ملّت بزرگ را بر دشمنانشان پیروز کن. پروردگارا! دستهایى که به حیثیّت این ملّت و حریم امنیّت این ملّت دراز میشود، با قدرت خود قطع کن. پروردگارا! سایهى ولىّعصر (ارواحنا فداه) را بر این کشور که زیر سایهى آن بزرگوار است، همواره مستدام بدار؛ ما را از سربازان آن بزرگوار قرار ده؛ قلب مقدّس آن بزرگوار را از ما شاد کن. پروردگارا! برادران مسلمان ما را در هر نقطهاى از نقاط عالم هستند، مخصوصاً برادرانى که از جهات مختلف به ما نزدیکتر هستند، مشمول الطاف خودت قرار بده، مشمول برکات اسلام قرار بده. پروردگارا! روح مقدّس امام عزیز را سربلند و شاد بفرما. پروردگارا! ما را همواره در این راه درست، ثابتقدم بدار.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار ــ که در چهارچوب سفر چهارروزهی معظّمٌله به استان آذربایجان شرقی برگزار شد ــ آیتالله مسلم ملکوتی (نمایندهی ولیّفقیه در استان آذربایجان شرقی و امامجمعهی تبریز) مطالبی بیان کرد.
(۲ گردنکشان
(۳ من خودم به آن محلّه و آن کوچه رفتم ــ محلّهى «خیابان» و کوچهى «قرهباغىها» ــ و جستجو کردم و درِ خانهى آباء و اجدادىام را یافتم و زیارت کردم.
(۴ ستّارخان
(۵ جعفر پیشهورى با عضویّت و شرکت فعّال در احزاب و کنگرههاى کمونیستى عملاً مدافع سرسخت روسها در ایران بود.
(۶ ر.ک: بیانات در دیدار نمایندگان استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل در مجلس شورای اسلامی (۲۸/۴/۱۳۷۲)، پینوشت شمارهی ۴
(۷ شهید آیتالله سیّدمحمّدعلى قاضىطباطبائى و شهید آیتالله سیّداسدالله مدنى
(۸ در ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ جمعی از طرفداران آیتالله سیّدکاظم شریعتمدارى اقدام به تأسیس «حزب جمهورى اسلامى خلق مسلمان ایران» کردند. بمرور، اعضای حزب اقدام به آشوبطلبی و تفرقهافکنی کردند؛ تخریب مراکز فرهنگی، اشغال رادیو و تلویزیون، اردوکشیهای خیابانی، خسارت به اموال عمومی، کشتن مردم بیگناه و حمله به نماز جمعهی تبریز بخشی از خسارتهایی بود که حزب خلق مسلمان به مردم تبریز وارد کرد. حضرت امام خمینی (قدّس سرّه) در تاریخ ۱۳۵۸/۱۰/۱۱ طیّ سخنانی از مردم آذربایجان خواستند تا خود را از این لکّههای آلوده پاک و مبرّا کنند. بالاخره، با محوریّت آیتالله سیّداسدالله مدنی و به همّت نیروهای انقلاب، طیّ حملاتی غافلگیرانه و ضربتی به کمیتههای تحت تسلّط حزب و نیز ساختمان مرکزی حزب در ۱۳۵۸/۱۰/۲۲، این مراکز خلع سلاح شد و مجرمین دستگیر شدند و پس از گذشت یازده ماه از پیروزی انقلاب، آرامش در تبریز حکمفرما شد.
(۹ ۲۸ تیر ۱۳۶۶
(۱۰ آذربایجان بیدار است، حامى انقلاب است.
(۱۱ آذربایجان جانباز از خمینى جدا نمیشود.
(۱۲ آیتالله خامنهای پس از سفر سهروزه به منطقهی آذربایجان، برای دیدار از شهرهای مختلف استان کردستان، وارد سنندج شدند و در اجتماع کردم به سخنرانی پرداختند. ر.ک: سخنرانی در اجتماع مردم سنندج (۱۳۶۷/۸/۳)
(۱۳ بیل کلینتون
(۱۴ ر.ک: بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۷۱/۱۲/۲۹)، پینوشت شمارهی ۲
(۱۵ ر.ک: بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران به مناسبت عید سعید فطر (۱۳۷۲/۱/۴)، پینوشت شمارهی ۱۲
(۱۶ در ادامهى کشمکشها میان جمهورى آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقهى قرهباغ در سال ۱۹۹۱، شبهنظامیان ارمنى با حمایت نیروهاى نظامى ارمنستان به خاک جمهورى آذربایجان حمله کردند و موجب آواره شدن هزاران نفر از مردم این منطقه شدند.
(۱۷ به دنبال بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى، رهبران دینى ارامنهى ایران با انتشار بیانیّهاى، اقدامات ارامنهى قرهباغ را محکوم کردند. دفتر مقام معظّم رهبرى نیز از موضع صحیح و بههنگام ارامنهى ایران در محکوم کردن تجاوز ارمنستان تقدیر و تشکّر کرد.
