• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1372/05/07

بیانات در اجتماع مردم هشترود

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین.

خداوند متعال را شکرگزاریم که این توفیق را به ما داد که با شما مردم عزیز هشترود در این میدان، در این جمع باصفا و بااخلاص و پُرشور ملاقات کنیم.

یکى از نِعَم پروردگار به ملّت ایران، همین ایمان آگاهانه و این شور و هیجانى است که امروز نسبت به قرآن و اسلام و آرمانهاى اسلامى در دلهاى آنها موج میزند. امروز که من از تبریز براى آمدن به هشترود خارج شدم ــ که تقریباً این راه را ما در مدّت دو ساعت و نیم طى کردیم ــ در بین راه هر جایى که جمعى از مردم ایستاده بودند و به ما اظهار محبّت میکردند، من نشانهى یک شیفتگى شدیدى نسبت به انقلاب و نسبت به اسلام در وَجَنات آنها و در اظهارات آنها مشاهده میکردم. اینجا هم هشترود است؛ شهرى که مردم آن از لحاظ ایمان و شور و حال انقلابى و اسلامى، کاملاً معلوم است که ممتازند.

من وقتى نگاه میکنم به این عکسهاى این سمت میدان و چهرهى نورانى این جوانان شهید را مشاهده میکنم، احساس میکنم که یک عشق معنوى بر فضاى زندگى شما مردم پرتو افکنده است. در میان شما عدّهاى هم جانبازند، بعضى هم آزاده هستند؛ حتّى ما که همین ساعتى قبل به یکى از روستاهاى هشترود رفتیم،(۲) آنجا هم چند خانوادهى شهید و چند جانباز با خانوادههایى باروحیه و قوى، زیارت کردیم. امروز هر جاى این کشور که یک انسان باانصاف قدم بگذارد، ایمانِ همراه با عشق را در مردم خواهد دید؛ البتّه بعضى جاها عشقشان پُرشورتر، ایمانشان همراه با احساسات و عواطف گرمتر و فاخرترى است؛ شما مردم آذربایجان از این قبیل هستید. همه‌‌جاى این کشور، عشق و ایمان و آگاهى و علاقهى به آرمانهاى اسلامى هست.

من همین جا این یک جمله را بگویم که اى برادران و خواهران اهل هشترود و اى مردم آذربایجان و اى ملّت بزرگ ایران! هر کشورى که مردمش از چنین احساسات و ایمانى برخوردار باشند، بزرگترین قدرتهاى دنیا هم نمیتواند بر آنها سلطه پیدا کند. از اینجا میشود فهمید که آن کسانى که ملّت ایران را تهدید میکنند، چقدر در اشتباهند. آن کسانى که جمهورى اسلامى ایران را به خیال خود میخواهند مورد آسیب قرار بدهند، چقدر در اشتباهند. من گمان میکنم سیاستمداران بزرگ دنیا، امروز هم مثل گذشته، بیشترین ضربه را از اشتباهات خودشان میخورند؛ بیشترین لگد را خودشان با کجفهمىهاى خودشان به سیاستها و نقشههاى خود میزنند. چرا سیاستمدارهاى دنیا هنوز هم نمیخواهند انقلاب اسلامى را و جمهورى اسلامى را و ملّت ایران را درست بشناسند؟ چرا نمیخواهند بفهمند که این ملّت یک ملّت شکستناپذیر است و آن حکومت و دولت و نظامى هم که بر دوش چنین مردم آگاه و باایمانى قرار داشته باشد، آسیبناپذیر است؟

امّا یک نکتهى تأسّفانگیزى هم اینجا وجود دارد. با اینکه قبلاً در سه سال قبل از این اعلام شده است که سفرهاى من به نقاط محروم کشور خواهد بود، من که به آذربایجان آمدم، بعضى ممکن است سؤال بکنند که آذربایجان با این جمعیّت زیاد، این سرزمین حاصلخیز، این آب و هواى خوب، این سرسبزى، مگر جزو استانهاى محروم است؟ جواب این است که در آذربایجان، نقاطى وجود دارد که آنها جزو نقاط محروم است؛ از جملهى آنها همین منطقهى هشترود است. خب، حالا خوب توجّه کنید؛ منطقهى محروم چند نکته را به ما میفهماند:

نکتهى اوّل اینکه قبل از انقلاب به این منطقه، از طرف سردمداران رژیم طاغوتى هیچ رسیدگى نشده است؛ هیچ. من نمیدانم آنها چه عنادى با اکثریّت ملّت ایران ــ که آن روز اکثریّت ملّت، محروم بودند ــ داشتند که ثروت مملکت را جورى برنامهریزى میکردند که به نقاط محروم چیزى نمیرسید؛ آذربایجان از جملهى جاهایى بود که بخصوص [به آن] بىاعتنائى میکردند؛ به تبریز هم اعتنائى نمیکردند، چه برسد به شهرهاى کوچک استان مثل هشترود و اَهَر و کلیبر و بقیّهى جاها. از اوّل انقلاب تا امروز، مسئولین جمهورى اسلامى بارها به آذربایجان سفر کردهاند و حتّى به مناطق محروم این استان قدم گذاشتهاند. بنده خودم در زمان ریاست جمهورى چند مرتبه به آذربایجان آمدم و به مناطق محروم این استان رفتم. رئیسجمهور محترم و عزیز فعلى ما(۳) هم به آذربایجان سفر کرد و به نقاط محروم آذربایجان رفت. در دوران طاغوت، مسئولین کشور کِى حاضر بودند که به شهرها ــ [مانند] شهرهاى آذربایجان ــ بروند؟ چه برسد به نقاط محروم یا روستاها. در طول دوران حاکمیّت پنجاهسالهى ننگین پهلوى ــ قبل از آن هم بدتر از آن ــ کمترین توجّه به این استان و به این مناطق شده است. الان شما شنیدید از آقاى فرماندارِ اینجا که در طول سالهاى قبل از انقلاب، در خودِ شهر هشترود هم، یک ژنراتور کمقدرتى، برق مختصرى اینجا میداده است؛ یعنى براى خودشان وظیفه نمیدانستند که حتّى [براى] شهرى در حدّ هشترود هم برق بیاورند! امروز روستاهاى هشترود و همین روستاهای محروم هم همه ــ یا نزدیک به همه ــ برق دارند. پس نکتهى اوّل این است که همهى اهالى این منطقه، مردها، زنها، بخصوص جوانها که دوران طاغوت را ندیدند، زمان ستمشاهى را ندیدند، رنجهاى دوران حاکمیّت خاندان ننگین پهلوى را بحمدالله نچشیدند، باید بدانند که وقتى میگوییم منطقهى محروم، معنایش این است که از دوران طاغوت، این منطقه در محرومیّت فرو رفته و در محرومیّت غرق شده است. در گذشتههاى دور، مردم اینجا غلّهى خودشان را داشتهاند و به دیگران هم غلّه میدادند؛ سیاستهاى حکومت طاغوت ــ حکومت پهلوى ــ کار را به جایى میرساند که همین مردم میشوند محروم.

نکتهى دوّم این است که آن مقدار محرومیّتى که شما حالا مشاهده میکنید، این خیلى فرق دارد با محرومیّتى که اوّل انقلاب و سال اوّل دوّم انقلاب اینجاها داشته است. جمهورى اسلامى به کمک الطاف الهى و به همّت شما مردم توانسته است در مناطق محروم، از جمله در همین منطقهى محروم هشترود، آب لولهکشى بیاورد، برق بیاورد، مدرسه بیاورد، بهداشت و درمان بیاورد، جادّهى آسفالته بیاورد. کِى در زمانهاى گذشته یک چنین جادّهى کوهستانى پیچیدهاى، آن هم در یک چنین منطقهاى، آسفالت بود؟ اینها خدمات جمهورى اسلامى است. اگر حاکمیّت حکومت طاغوت بر کشور ما ادامه پیدا میکرد، حالاحالاها براى مناطق محروم این خبرها نبود. این، کار جمهورى اسلامى بود؛ چرا؟ چون جمهورى اسلامى مال خود مردم است.

بنده که مورد محبّت و لطف شما مردم هستم، براى خاطر این است که من یک طلبهاى، یک روحانىاى هستم از خود شما مردم؛ این را مردم میفهمند؛ مردم ما این چیزها را درک میکنند؛ فرق میگذارند بین آن مسئولى که از خود آنها است، از میان خود آنها برخاسته، مثل خود آنها زندگى کرده، الان هم مثل خود آنها زندگى میکند [با غیر او]. خدا را شکر میکنیم که امروز هم کسانى که مسئولیّتهاى بالا را در جمهورى اسلامى دارند، مثل رؤساى جمهور کشورهاى دیگر زندگى نمیکنند، مثل پادشاهان زندگى نمیکنند، زندگى اسرافآمیز ندارند؛ مسئولین جمهورى اسلامى همانجور که قبل از انقلاب زندگى میکردند، حالا هم همانجور زندگى میکنند؛ اینها را مردم میفهمند. این محبّتهاى مردم بىدلیل نیست؛ این محبّتهاى مردم براى خاطر ارتباط شخصى نیست؛ براى خاطر آن چیزها است. اینها را من میگویم تا آن کسانى که این حرفها ممکن است به گوششان برسد ــ آن کسانى که جمهورى اسلامى را نمیتوانند ببینند و نمیتوانند بفهمند ــ بفهمند که علّت این محبّتها چیست، علّت این شور و هیجان چیست. آیا مگر منِ طلبه که خدمتگزار مردم هستم، با مردم خویشاوندى نزدیک دارم؟ مگر ارتباط شخصى دارم که اینقدر مردم اظهار شور و محبّت و عشق و لطف میکنند؟ تا بفهمند که این براى آن است که نظام جمهورى اسلامى نظام مردمى است. خب در نظام مردمى، هم [مسئولین] به مردم محبّت میکنند و خدمت میکنند، هم مردم به آنها کمک میکنند که بتوانند این خدمات را انجام بدهند. این جهاد سازندگى که اینهمه کارها را در روستاها انجام داد، چه کسانى بودند؟ همین جوانهاى خود روستاها و شهرها شدند جهاد سازندگى و افتادند در این مناطق روستایى به کمک کردن؛ و بقیّهى قشرهاى دیگر.

آنچه از اوّل انقلاب تا حالا به وسیلهى دولت جمهورى اسلامى و عوامل انقلاب انجام گرفته، چندین برابر آن چیزى است که یک دولت مسئول، اگر پشتیبانى مردم را نداشت، میتوانست انجام بدهد؛ یعنى جمهورى اسلامى با پشتیبانى مردم، حقیقتاً خوب کار کرده است در مناطق محروم؛ همچنان که در هشترود مىبینید. هشترود آب نداشت، برق نداشت، مدرسهى کافى نداشت، بهداشت و درمان نداشت، راه نداشت، همهى اینها را امروز به برکت جمهورى اسلامى و به برکت همکارى متقابل شما مردم ــ شما مرد و زن ــ با مسئولین جمهورى اسلامى دارد.

نکتهى سوّم این است که آنچه کار شده است، همهى آنچه باید بشود نیست. تا وقتى در یک گوشهى این مملکت، یک خانوادهى فقیر هست، تا وقتى محرومیّت هست، تا وقتى غم و نگرانى اوّلیّات زندگى را شهروندى از شهروندان ایرانى ما در هر نقطهى این کشور دارد، بار مسئولیّت بر دوش مسئولین جمهورى اسلامى سنگینى میکند. من خودم در درجهى اوّل خود را در مقابل پروردگار متعال مسئول میدانم که باید هر چه میتوانم تلاش کنم. و مسئولین جمهورى اسلامى این مسئولیّت را بر دوش دارند تا بکلّى ریشهى محرومیّت از این کشور عزیز، از میان این مردم عالىقدر، دوستداشتنى، کنده بشود؛ این هم نکتهى سوّم. [هیچ] مسئولى نباید بگوید که خب، ما این کارها را کردیم، دیگر بس است؛ نه، بس نیست و مسئولین باید تلاش ممکن خودشان را، هر چه ممکن است و هر چه میتوانند ــ آنچه را نمیتوانند، ما توقّع نداریم ــ بکنند تا محرومیّت برطرف بشود.

اینجا بحمدالله آنطور که احساس کردم، مرکز آموزش عالى هم دارد امّا بیش از این ]باید[ داشته باشد. من همینطور که دارم نگاه میکنم، هر چه نگاه میکنم، چهرهى جوان جلوى چشم من است؛ چقدر جوان بین این جمعیّت هست! این جوانها بااستعدادند؛ این جوانها در بخشهاى مختلف، داراى استعدادند؛ ممکن است در میان همین جوانهاى موجود در این میدان، دانشمندان بزرگ، علماى بزرگ، فقهاى بزرگ، صنعتگران بزرگ، هنرمندان بزرگ، نویسندگان بزرگ، شعراى بزرگ، سرداران بزرگ، بسیار باشند. در میان همین خواهران و دخترهاى جوانى که اینجا هستند، ممکن است دانشمندان بزرگ، پزشکان بزرگ، نویسندگان بزرگ، متفکّرین بزرگ، محقّقین بزرگ به وجود بیایند. خدا میداند در بیست سال دیگر، چقدر از این جوانهاى ما که همین جا نشستهاند، اگر تحصیل کنند و دنبال بگیرند، جزو مدیران این مملکت خواهند شد؛ اینها هست. باید انشاءالله مدرسه به قدر کافى، مرکز آموزش عالى به قدر ممکن، وسایل درس و بحث و مانند اینها تأمین بشود. و شماها هم همّت کنید، نگذارید بچّههایتان بىسواد بمانند؛ نگذارید شوق علم در دل بچّهها بمیرد. بچّههاى بااستعدادى دارید. من همین جا از این گروه سرود تشکّر کنم؛ هم این گروه سرود پسران که سرود خوب و زیبایى را خواندند، هم این دخترخانمها که سرود جمهورى اسلامى را خواندند؛ همهى اینها استعداد است؛ و تازه، اینها نمودارهاى جلوى چشم است. این هم نکتهى بعد.

و نکتهى آخر؛ عزیزان من! اگر بخواهید این منطقه آباد بشود، خود شما باید در این آبادى، در بیرون آوردن منطقه از محرومیّت نقش ایفا کنید؛ باید کار کنید. در دوران جمهورى اسلامى هیچکس نباید به خود اجازه دهد که نسبت به کار بىتفاوت باشد یا خداى نکرده تنبلى کند. من در این منطقه هر جا آمدم، دیدم زمین، سرسبز است؛ البتّه بسیارى از جاها کاشته نیست. زمین حاصلخیز، هواى مناسب، شاید آب موجود، نیروى انسانى فراوان ــ تراکم جمعیّت در آذربایجان از بسیارى از جاهاى کشور بیشتر است ــ امّا در عین حال، منطقهاى محروم؛ خب چرا؟ البتّه یک مقدار از کارها را دولت باید بکند امّا همهکار را دولت نباید بکند. بسیارى از کارها را خود محل باید بکند؛ آن که پول دارد، آن که امکان دارد، آن که دستى در کار دارد، هر که هر چه میتواند، باید بتوانند این زمین را بشکافند، و بشر روزى خود را و مایهى حیات خود را و مایهى آبادى زندگى خود را از دل این زمین باید بیرون بکشد؛ میتوانید و میتوانیم. من جاهاى دیگر هم گفتم، اینجا هم میگویم که استعداد جوانان ایرانى در بین جوانان سایر کشورهاى دنیا، از ...... بسیار بالا و بسیار برجستهاند. همین است که شما توانستید جمهورى اسلامى را تشکیل بدهید و آن را در مقابل اینهمه دشمنى حفظ کنید؛ همین است که توانستید توى دهن آمریکا بزنید.

افسوس، افسوس که بسیارى از این دولتهاى این منطقه، قدر مردم خودشان را نشناختند وَالّا مجبور نمیشدند در مقابل اسرائیل قسىّالقلبِ غاصبِ خونریز، اینجور کوتاه بیایند که اینجور به مسلمانها و به جنوب لبنان حمله کند.

ملّت ایران بحمدالله سرافراز و سربلند است. ملّت ایران از ته دل، مؤمن به اسلام است. اکثریّت این ملّت یا شاید بتوانیم بگوییم قریب به همهى این ملّت، بحمدالله محب و دوستدار اهل‌‌بیت (علیهم السّلام) هستند. این ملّت منتظر ولىّعصر (اروحنا فداه) است و امیدواریم از این میدان که سلامى عرض شد خدمت ولىّعصر (اروحنا فداه)، صفا و خلوص شما مردم، توجّهات آن بزرگوار را به شما و به همهى ما جلب کند. و من چند دعا هم بکنم که دعا در کنار عمل و تلاش، یک وظیفهى بزرگ است؛ هم عمل و اراده و تلاش، هم دعا و تضرّع.

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد این ملّت را بر دشمنانشان پیروز کن. پروردگارا! دست پلید دشمنان اسلام را از این کشور و این ملّت کوتاه کن. پروردگارا! لذّت پیروزى کامل را به این مردم مؤمن و عزیز بچشان. پروردگارا! پاداش مجاهدتهاى آنها را عنایت کن. پروردگارا! شهداى عزیز ما را در اعلىٰدرجات علّیّین با پیغمبر محشور کن. پروردگارا! خانوادههاى عزیز شهدا را ــ آن پدرها و آن مادرها و آن همسران شهدا و آن فرزندان شهدا ــ مشمول لطف و فضل خودت قرار بده. پروردگارا! جانبازان عزیز ما را شفا عنایت کن؛ آنها را مشمول لطف خود قرار بده. پروردگارا! از مفقودین ما خبر خوشى به دلهاى خانوادههاى چشمانتظارشان برسان. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، روح مقدّس امام را از ما راضى کن؛ ما را تا آخر عمر در خدمت اسلام و انقلاب و امام بزرگوار قرار ده.

خیلى از شما متشکّرم که در اینجا اجتماع کردید؛ و از محبّتهاى شما و عواطفى که ابراز داشتید و لطفى که کردید، صمیمانه تشکّر میکنم. امیدوارم که این سفر و این دیدار و این گفت و شنید و آنچه انشاءالله در دنبالههاى آن خواهد بود، براى همهى ما و براى این منطقه موجب خیر و صلاح باشد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار ــ که در چهارچوب سفر چهارروزهی معظّمٌله به استان آذربایجان شرقی برگزار شد ــ حجّتالاسلام محمّد روحانی (امامجمعهی هشترود) و فرماندار هشترود مطالبی بیان کردند.
روستای اوشندل
حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمیرفسنجانی