1393/12/13
هنر ارزشی و ارزش هنری کدام است؟
«هنر» و «ارزش» دو واژهی مشترک این سؤال است. ترکیب متفاوت این دو واژه، همانند دیگر واژهها، ممکن است معانی متفاوتی را نسبت به یکدیگر افاده کنند، اما ترکیب متفاوت در این دو واژه، بهلحاظی که بیان خواهد شد، یک «معنا» را به ذهن متبادر میسازد.
تنافض جملهی معروف «هنر برای هنر»
هنر ارزشی، هنری است که واجد یک یا چند ارزش فکری، فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و زیباییشناسی است و ارزش هنری، ناظر به بیان هنرمندانهی یک یا چند ارزش است. آنچه میان این دو برداشت، مشترک است، آن است که ارزش و هنر وجود دارند و هر دو با هنروری و ارزشمداری تحقق مییابند؛ تا جایی که نمیتوان هنر را بدون ارزش و ارزش را بدون بیان هنری، محقق نمود. به عبارت دیگر، نمیتوان این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک نمود. البته برخی از صاحبان قلم با تأسی از گزارهی «هنر برای هنر»، که در فلسفه و حکمت هنر مغربزمین جریان دارد، سعی دارند القا نمایند که هر هنری لزوماً دارای ارزش نیست و با این گزاره، تفکیک هنر ارزشی و غیرارزشی را بهطور مبنایی از موضوعیت خارج کنند. درحالیکه منطقاً نمیتوان بیان هنری را از مقولهی ارزش (با هر معیار و مناطی) تفکیک نمود. راه دیگری که در فلسفهی هنر غربی به روی خود میگشایند تا از مفهوم ارزش فرار کنند، واژهسازیهای فرعی برای غافل نمودن ذهن از مفهوم اصلی است. بهعنوان مثال، در رگههایی از فلسفهی هنر، آنها «ارزش» را به «سود» تبدیل میکنند که بهزعم خود، از ارزیابیهای ایدئولوژیک! دور شوند و از سویی دیگر، به جنبههای سوداگرانهی آن توجه نمایند.
هر اثر هنری منطقاً با شکلگیری، هدفگذاری و ارزیابی پدیدههای مختلف بهصورت نوشته و نانوشته آغاز شده و شکل میگیرد. اینکه گفته میشود «کار هنرمند روایت وقایع است، نه قضاوت» نیز دارای تناقض منطقی است. بهعنوان مثال، در ساخت یک اثر مستند، چنین بیانی زیاد شنیده میشود. در پاسخ میتوان گفت وقتی مستندساز سوژهای را مییابد و حدود آن را برای خود مشخص میسازد و حتی قاب دوربین را با زاویهی خاصی تنظیم میکند و در تدوین نهایی آن، برخی از پلانها را نادیده میگیرد و بعضی را برجستهتر میسازد و با استفاده از نور و موسیقی، تم خاصی به آن میدهد، همه و همه «ارزشگذاری کردن، ارزیابی، قضاوت و تحدید کردن معنایی» است که مستندساز قصد دارد آن را به مخاطب خود منتقل کند. این مؤلفهها در ذات اثر هنری نهفتهاند و منطقاً نمیتوان آنها را از یکدیگر تفکیک نمود. به همین دلیل است که نمیتوان یک اثر هنری را بدون قضاوت، ارزیابی، ارزشگذاری و هدف، تصور نمود. این مؤلفهها که توسط کارگردان و «کارگردانی» صورت میپذیرند، برای آثار هنری ذاتیاند و تعجببرانگیز است که چرا بعضیها به بهانهی هنر برای هنر، مؤلفههای ذاتی آثار هنری را انکار میکنند. نمیتوان هنر را از ارزش و ارزش را از هنر جدا نمود.
خاستگاه ارزش برای هنر و بالعکس
اما آنچه محل بحث است، «خاستگاه ارزش» برای هنر و هنر برای ارزش است. برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید مشخص نمود که خاستگاه ارزش یا ارزشهای مورد نظر کجاست و در چه نظامی طبقهبندی میشوند. طبقهبندی «ارزش» و «غیرارزش» براساس نوع خاستگاه و «منظومههای فکری» صورت میپذیرد.
یکی از عواملی که موجد تمیزِ ارزش از ضدارزش بهشمار میرود، منظومهی فکری و باورهای مبتنی بر اعتقادات و فرهنگ است. به عبارت دیگر، خاستگاههای متفاوت، معانی متفاوتی را از ارزش به دست میدهند. در علم ارتباطات نیز بر این موضوع تأکید شده است که «معنی» و «مضمونِ» پیامها در کلمات نیست، بلکه معنی به اعتبار اینکه انسان واجد تفکر و احساس و شخصیت است، در انسانهاست، نه در واژهها. طبیعی است که همهی انسانها به یک نظام ارزشی تعلق دارند و از منظومهی فکری و اعتقادی و نظام احساسی و هیجانی خاصی برای معنا دادن به پیامها سود میجویند. پس انسانها و منظومهی فکری و اعتقادی آنهاست که به پیامها معنی میدهد؛ یعنی برای آنها ارزشگذاری میکنند.
نسبت هنر و اخلاق از نگاه رهبر انقلاب
تفاوت اعتقادات، مبانی فکری و نظام ارزشی انسانها، موجب تفاوت در ارزشها میشود. در این صورت ممکن است یک پیام برای یک خاستگاه فکری، ارزش محسوب شود و برای دیگری ضدارزش باشد یا برعکس. اما نمیتوان پیام هنری را بدون ارزش تصور کرد. مرور جملاتی از رهبر هنرمند و هنرشناس انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر در مردادماه ۱۳۸۰، برای این موضوع راهگشاست. ایشان فرمودهاند:
«محل کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبی را (بهگمانم) از قول رومن رولان خواندم که گفته بود در یک کار هنری، یک درصد هنر، نودونُه درصد اخلاق یا احتیاطاً اینگونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق [لازم است]. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقی نیست. اگر از من سؤال کنند، من میگویم صد درصد هنر و صد درصد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صد درصد کار را با خلاقیت هنری ارائه داد و صد درصد آن را از مضمونهای عالی و تعالیبخشِ پیشبرنده و فضیلتساز پُر کرد و انباشت.»
اثر هنری حاوی پیام و یا پیامهای مختلفی است که منتقلکننده یک یا چند ارزش متناسب با منظومهِی فکری هنرمند به مخاطبان است. به نظر من، همهی آثار هنری واجد یک یا چند ارزش هستند که ممکن است در نظام فکریِ دیگر، ارزش قلمداد نشوند. وقتی میگوییم یک فیلم سینمایی دارای ویژگی ارزشی است، منظور ارزشگذاری ذاتی آن نیست (که گفتیم نمیتوان هنر را بدون ارزشگذاری تصور نمود)، بلکه منظور این است که فیلم مورد نظر، واجد ارزشی است که با نظام ارزشی جامعه و اعتقادات ما متناظر است و منظومهی فکری و روانی مورد نظر را تقویت میکند. به همین دلیل، هر فیلمی که در جغرافیای ایران ساخته میشود، دارای ارزشگذاری است، اما الزاماً واجد ارزش منطبق بر اعتقادات، مبانی فکری و حماسهی یک ملت نیست. اگر آن فیلم مؤلفههای منظومهی فکری مخالف یا مهاجم را تقویت نماید، طبیعی است که میتوان آن را یک فیلم ایرانی، اما با ارزشهای غیر و متضاد با ارزشهای خودی قلمداد نمود و از سوی دیگر، ممکن است فیلمی در آن سوی جغرافیای ایران تولید شود و تقویتکنندهی ارزشهای مورد نظر جامعهی ما باشد. طبیعی است که این فیلم را میتوان یک فیلم غیرایرانی، اما ارزشی دانست. بر این اساس، ما فیلم ارزشی و غیرارزشی داریم و منطقاً نمیتوان فیلم و اثر هنری را بدون ارزش تصور نمود. ارزشی بودن آن را اصالتها و هویت ایرانی-اسلامی و حماسههای مقدس تعیین میکنند.
شیار ۱۴۳، امتزاج هنر و ارزش
برای نمونه، وقتی بیان میشود که فیلم سینمایی «شیار۱۴۳» ساختهی خانم نرگس آبیار، یک فیلم ارزشی است، یعنی ارزشگذاری این فیلم براساس مبانی اسلامی، اصول انقلاب اسلامی، همت و غیرتورزی ایرانی و حماسههای هشت سال دفاع مقدس و صبوری سالهای پس از جنگ تحمیلی، طراحی و بهخوبی ارائه شده است. «شیار۱۴۳» یک اثر هنری و ارزشی است و بیانگر ارزشی است که به زبان هنر بهخوبی ارائه شده است. نویسنده و کارگردان این فیلم، از زبان هنر برای برجسته نمودن «ارزشهای حماسی» با قهرمانی یک «مادر»، اثری ماندگار ساخته است. این فیلم دارای هویت است، چون دارای ارزش با تعریف خودی است.
این را هم بگوییم که هویت و ارزش حماسی، تنها به کشور و ملت ما محدود نمیشود، بلکه ارزشهای حماسی و الهی، جهانشمول و فراگیرند. البته ممکن است دولتها و یا جریانهای فکری که با اصالت حماسه و خیزش ملتها مخالفاند، این هویت را ضدارزش قلمداد نمایند، اما ارزشگذاری هنریِ خانم آبیار، مبتنی بر نظام ارزشی جامعهی اسلامی و انقلابی است. پس اثر هنری ایشان، یک اثر هنریِ ارزشی است و تنها به گسترهی ایران محدود نمیشود و طبیعی است که مضمون آن منتشر خواهد شد، چون الهی و آسمانی است.
تنافض جملهی معروف «هنر برای هنر»
هنر ارزشی، هنری است که واجد یک یا چند ارزش فکری، فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و زیباییشناسی است و ارزش هنری، ناظر به بیان هنرمندانهی یک یا چند ارزش است. آنچه میان این دو برداشت، مشترک است، آن است که ارزش و هنر وجود دارند و هر دو با هنروری و ارزشمداری تحقق مییابند؛ تا جایی که نمیتوان هنر را بدون ارزش و ارزش را بدون بیان هنری، محقق نمود. به عبارت دیگر، نمیتوان این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک نمود. البته برخی از صاحبان قلم با تأسی از گزارهی «هنر برای هنر»، که در فلسفه و حکمت هنر مغربزمین جریان دارد، سعی دارند القا نمایند که هر هنری لزوماً دارای ارزش نیست و با این گزاره، تفکیک هنر ارزشی و غیرارزشی را بهطور مبنایی از موضوعیت خارج کنند. درحالیکه منطقاً نمیتوان بیان هنری را از مقولهی ارزش (با هر معیار و مناطی) تفکیک نمود. راه دیگری که در فلسفهی هنر غربی به روی خود میگشایند تا از مفهوم ارزش فرار کنند، واژهسازیهای فرعی برای غافل نمودن ذهن از مفهوم اصلی است. بهعنوان مثال، در رگههایی از فلسفهی هنر، آنها «ارزش» را به «سود» تبدیل میکنند که بهزعم خود، از ارزیابیهای ایدئولوژیک! دور شوند و از سویی دیگر، به جنبههای سوداگرانهی آن توجه نمایند.
وقتی مستندساز سوژهای را مییابد و حدود آن را برای خود مشخص میسازد و حتی قاب دوربین را با زاویهی خاصی تنظیم میکند و در تدوین نهایی آن، برخی از پلانها را نادیده میگیرد و بعضی را برجستهتر میسازد و با استفاده از نور و موسیقی، تم خاصی به آن میدهد، همه و همه «ارزشگذاری کردن، ارزیابی، قضاوت و تحدید کردن معنایی» است که مستندساز قصد دارد آن را به مخاطب خود منتقل کند.
هر اثر هنری منطقاً با شکلگیری، هدفگذاری و ارزیابی پدیدههای مختلف بهصورت نوشته و نانوشته آغاز شده و شکل میگیرد. اینکه گفته میشود «کار هنرمند روایت وقایع است، نه قضاوت» نیز دارای تناقض منطقی است. بهعنوان مثال، در ساخت یک اثر مستند، چنین بیانی زیاد شنیده میشود. در پاسخ میتوان گفت وقتی مستندساز سوژهای را مییابد و حدود آن را برای خود مشخص میسازد و حتی قاب دوربین را با زاویهی خاصی تنظیم میکند و در تدوین نهایی آن، برخی از پلانها را نادیده میگیرد و بعضی را برجستهتر میسازد و با استفاده از نور و موسیقی، تم خاصی به آن میدهد، همه و همه «ارزشگذاری کردن، ارزیابی، قضاوت و تحدید کردن معنایی» است که مستندساز قصد دارد آن را به مخاطب خود منتقل کند. این مؤلفهها در ذات اثر هنری نهفتهاند و منطقاً نمیتوان آنها را از یکدیگر تفکیک نمود. به همین دلیل است که نمیتوان یک اثر هنری را بدون قضاوت، ارزیابی، ارزشگذاری و هدف، تصور نمود. این مؤلفهها که توسط کارگردان و «کارگردانی» صورت میپذیرند، برای آثار هنری ذاتیاند و تعجببرانگیز است که چرا بعضیها به بهانهی هنر برای هنر، مؤلفههای ذاتی آثار هنری را انکار میکنند. نمیتوان هنر را از ارزش و ارزش را از هنر جدا نمود.
خاستگاه ارزش برای هنر و بالعکس
اما آنچه محل بحث است، «خاستگاه ارزش» برای هنر و هنر برای ارزش است. برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید مشخص نمود که خاستگاه ارزش یا ارزشهای مورد نظر کجاست و در چه نظامی طبقهبندی میشوند. طبقهبندی «ارزش» و «غیرارزش» براساس نوع خاستگاه و «منظومههای فکری» صورت میپذیرد.
یکی از عواملی که موجد تمیزِ ارزش از ضدارزش بهشمار میرود، منظومهی فکری و باورهای مبتنی بر اعتقادات و فرهنگ است. به عبارت دیگر، خاستگاههای متفاوت، معانی متفاوتی را از ارزش به دست میدهند. در علم ارتباطات نیز بر این موضوع تأکید شده است که «معنی» و «مضمونِ» پیامها در کلمات نیست، بلکه معنی به اعتبار اینکه انسان واجد تفکر و احساس و شخصیت است، در انسانهاست، نه در واژهها. طبیعی است که همهی انسانها به یک نظام ارزشی تعلق دارند و از منظومهی فکری و اعتقادی و نظام احساسی و هیجانی خاصی برای معنا دادن به پیامها سود میجویند. پس انسانها و منظومهی فکری و اعتقادی آنهاست که به پیامها معنی میدهد؛ یعنی برای آنها ارزشگذاری میکنند.
نسبت هنر و اخلاق از نگاه رهبر انقلاب
تفاوت اعتقادات، مبانی فکری و نظام ارزشی انسانها، موجب تفاوت در ارزشها میشود. در این صورت ممکن است یک پیام برای یک خاستگاه فکری، ارزش محسوب شود و برای دیگری ضدارزش باشد یا برعکس. اما نمیتوان پیام هنری را بدون ارزش تصور کرد. مرور جملاتی از رهبر هنرمند و هنرشناس انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر در مردادماه ۱۳۸۰، برای این موضوع راهگشاست. ایشان فرمودهاند:
«محل کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبی را (بهگمانم) از قول رومن رولان خواندم که گفته بود در یک کار هنری، یک درصد هنر، نودونُه درصد اخلاق یا احتیاطاً اینگونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق [لازم است]. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقی نیست. اگر از من سؤال کنند، من میگویم صد درصد هنر و صد درصد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صد درصد کار را با خلاقیت هنری ارائه داد و صد درصد آن را از مضمونهای عالی و تعالیبخشِ پیشبرنده و فضیلتساز پُر کرد و انباشت.»
«شیار۱۴۳» یک اثر هنری و ارزشی است و بیانگر ارزشی است که به زبان هنر بهخوبی ارائه شده است. نویسنده و کارگردان این فیلم، از زبان هنر برای برجسته نمودن «ارزشهای حماسی» با قهرمانی یک «مادر»، اثری ماندگار ساخته است. این فیلم دارای هویت است، چون دارای ارزش با تعریف خودی است.
اثر هنری حاوی پیام و یا پیامهای مختلفی است که منتقلکننده یک یا چند ارزش متناسب با منظومهِی فکری هنرمند به مخاطبان است. به نظر من، همهی آثار هنری واجد یک یا چند ارزش هستند که ممکن است در نظام فکریِ دیگر، ارزش قلمداد نشوند. وقتی میگوییم یک فیلم سینمایی دارای ویژگی ارزشی است، منظور ارزشگذاری ذاتی آن نیست (که گفتیم نمیتوان هنر را بدون ارزشگذاری تصور نمود)، بلکه منظور این است که فیلم مورد نظر، واجد ارزشی است که با نظام ارزشی جامعه و اعتقادات ما متناظر است و منظومهی فکری و روانی مورد نظر را تقویت میکند. به همین دلیل، هر فیلمی که در جغرافیای ایران ساخته میشود، دارای ارزشگذاری است، اما الزاماً واجد ارزش منطبق بر اعتقادات، مبانی فکری و حماسهی یک ملت نیست. اگر آن فیلم مؤلفههای منظومهی فکری مخالف یا مهاجم را تقویت نماید، طبیعی است که میتوان آن را یک فیلم ایرانی، اما با ارزشهای غیر و متضاد با ارزشهای خودی قلمداد نمود و از سوی دیگر، ممکن است فیلمی در آن سوی جغرافیای ایران تولید شود و تقویتکنندهی ارزشهای مورد نظر جامعهی ما باشد. طبیعی است که این فیلم را میتوان یک فیلم غیرایرانی، اما ارزشی دانست. بر این اساس، ما فیلم ارزشی و غیرارزشی داریم و منطقاً نمیتوان فیلم و اثر هنری را بدون ارزش تصور نمود. ارزشی بودن آن را اصالتها و هویت ایرانی-اسلامی و حماسههای مقدس تعیین میکنند.
شیار ۱۴۳، امتزاج هنر و ارزش
برای نمونه، وقتی بیان میشود که فیلم سینمایی «شیار۱۴۳» ساختهی خانم نرگس آبیار، یک فیلم ارزشی است، یعنی ارزشگذاری این فیلم براساس مبانی اسلامی، اصول انقلاب اسلامی، همت و غیرتورزی ایرانی و حماسههای هشت سال دفاع مقدس و صبوری سالهای پس از جنگ تحمیلی، طراحی و بهخوبی ارائه شده است. «شیار۱۴۳» یک اثر هنری و ارزشی است و بیانگر ارزشی است که به زبان هنر بهخوبی ارائه شده است. نویسنده و کارگردان این فیلم، از زبان هنر برای برجسته نمودن «ارزشهای حماسی» با قهرمانی یک «مادر»، اثری ماندگار ساخته است. این فیلم دارای هویت است، چون دارای ارزش با تعریف خودی است.
این را هم بگوییم که هویت و ارزش حماسی، تنها به کشور و ملت ما محدود نمیشود، بلکه ارزشهای حماسی و الهی، جهانشمول و فراگیرند. البته ممکن است دولتها و یا جریانهای فکری که با اصالت حماسه و خیزش ملتها مخالفاند، این هویت را ضدارزش قلمداد نمایند، اما ارزشگذاری هنریِ خانم آبیار، مبتنی بر نظام ارزشی جامعهی اسلامی و انقلابی است. پس اثر هنری ایشان، یک اثر هنریِ ارزشی است و تنها به گسترهی ایران محدود نمیشود و طبیعی است که مضمون آن منتشر خواهد شد، چون الهی و آسمانی است.