1393/11/02
گفتوگو با اسقف «جان بریسون چین» در آمریکا
فارس | نامه رهبر انقلاب همه ما را به چالش کشاند
رهبر معظم انقلاب اخیرا طی پیامی به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی با اشاره به وقایع اخیر در فرانسه و برخی دیگر از کشورهای غربی فرمودند: «من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.» میز اروپا و آمریکای فارس پیرامون جزئیات این پیام با اسقف «جان بریسون چین» از کلیسای اپیسکوپال واشنگتن و مشاور ارشد کلیسای ملی گفتگوی بین ادیانی واشنگتن گفتوگویی انجام داده است. اسقف برسیون چین آذر امسال به عنوان سخنران به کنفرانس جهان علیه خشونت و افراطیگری به تهران دعوت شده بود. اسقف بریسون چین در این گفتو گو تاکید داشت که بگوید پیام رهبری معظم انقلاب را بلافاصله پس از انتشار مو به مو خوانده و نکات مهمی را در آن دیده است.
پیام حضرت آیت آلله خامنه ای رهبری معظم انقلاب اسلامی ایران خطاب به جوانان اروپایی وآمریکای شمالی را گفتید که ملاحظه کرده اید بفرمایید برداشت اولیه شما به عنوان یک عالم دینی از انتشار این پیام چیست و چرا جوانان مخاطب اصلی این پیام در غرب قرار گرفته است؟
مایه خرسندی و مسرت است که نامه رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران را بخوانم. این موضوع برای من فرصتی است تا بیانات مندرج در نامه آیتالله علی حسینی خامنهای را برای جوانان بازگو کنم و بازتاب دهم. آینده جهان به طور مستقیم در دستها، قلبها، ذهنها و روحهای جوانان جهان است. چالش بزرگ پیش روی نسل جوان بیش از همه مطالعه صرف در مورد اسلام است. به طوری که ما به عنوان عالمان مذهبی غربی و شرقی باید همگی در ترغیب نسل جوان در جهان به درک تاثیر منفی مدرنیته و سکولاریسم بر فرهنگهای جمعی در قرن بیست و یکم همکاری کنیم. بیکاری در سراسر جهان، فقدان آموزش و نظاهای اقتصادی ورشکسته یا رو به ورشکستی که به فقر بسیاری کشورها منجر شده، فضایی برای ناامیدی جوانان به آینده فراهم آورده است. فراتر از ناامیدی، چهره غمانگیز «تحقیر» پدیدار شده است. تمام این مسائل فرصت جوانان برای تمرکز بر جامعه و مطالعه دینی را سلب کرده است. بسیاری از جوانان تلاش میکنند ارزشهای مشترک اخلاقی، عشق به پروردگار و همسایه و در کل به بشر و پندهای الهی مربوط به زندگی را درک کنند تا نیازهای انسانهای کماقبال و ضعیف را برآورده سازند. عشق به خدا و همسایه و در کل به بشر هسته اصلی وحدانیت و یکتاپرستی است که همانطور که میدانیم در مسیحیت و اسلام محورهای اصلی به شمار میروند. چالش بزرگ پیش روی ما به عنوان رهبران مسلمان و مسیحی تلاش و همکاری خستگیناپذیر با جوانان چه در اروپا و چه در امریکای شمالی است تا بر ارزشهای اخلاقی و اصول اخلاقی تمرکز کنند که هر دو این موارد هسته اصلی آموزههای پیامبر اسلام و قرآن مقدس و آموزههای سایر پیامبران و مسیح را تشکیل میدهند.
زندگی در جهان پستمدرن و سکولاریسم به چالش جدی ارزشهای یکتاپرستانه مشترک تبدیل شده است. در صورتی که رهبران جهان به طور جدی با جوانان جهان در مورد هدیه بزرگ ایمان که در قرآن و سایر کتب مقدس آمده، همکاری کنند، میزان خشونت در جهان کاهش خواهد یافت. عبادت، خواندن متون کتب آسمانی و زندگی در جوامعی که سخنان پیامبر اسلام شنیده شود و مورد استقبال قرار گیرد، اهمیت بسیاری دارد. جوانان جهان در صورت حرکت در چنین مسیری به حافظان شاخه زیتون صلح بدل خواهند شد و میتوانند در پیشبرد احترام متقابل برای تمام بشریت ایفای نقش کنند. حق با رهبر معظم ج. ا. ایران که تشخیص داد جامعه جهانی برای آینده خود باید بر درک بهتر اسلام در غرب و نیز سراسر جهان تمرکز کند. اسلام دین صلح است... نه دین خشونت، افراطگرایی یا نفرت.
چه بخشی از پیام رهبری ایران بیشتر نظر شما را به عنوان یک اندیشمند مسیحی به خود جلب کرد؟
حقیقت دارای قدرتی است که می تواند تهدید افراطگرایی اسلامی را ریشهکن کند. رهبر ایران به این موضوع در نامه خود اشاره کرد و با پرسیدن پرسشهای مهم آن را بازتاب داده است. مسلمانان میتوانند حقیقت را در قرآن مقدس بیابند. آموزه پیامبر اسلام قدرتی دارد که میتواند زندگی را برای بهتر زیستن تغییر دهد و پیروانش را در مسیر صلحی جهانی و مقبول همگان تقویت کند. درک این نکته مهم است که اسلام در جهان یکتاپرستی و الهیات تنها نیست. مسیحیت، اسلام و یهودیت پروردگارشان یکی است و خود را از طریق تاریخ و وحی روح اقدس الهی بر پیامبران و مروجان خود در پیوند با یکدیگر میبینند. با تلاش جدی و سخت برای انتقال دانش مربوط به تجربه مثبت اسلام به جوانان، آنها میتوانند در جهانی بهتر و کمخشونتتر زیست کنند. اسلام و مسیحیت ارزشهای مشترکی دارند که خشونت و افراطگرایی را نفی میکنند. مسیحیت و اسلام میتوانند در گسترش داستانی بزرگ شریک هم باشند. در جهان امروز ۱.۶ میلیارد مسلمان و ۲ میلیارد مسیحی وجود دارد. تصور کنید قدرت حاصل از مشارکت این دو دین بزرگ چه میزان خواهد بود؛ زمانی که دانشمندان و رهبران مذهبی این دو دین یکتاپرست در کنار هم بایستند و خشونت را به عنوان امری ناپسند و منفور در سنتهای دینی خود محکوم کنند.
هنگامی که معتقدیم مذهب، متون مقدس، تاریخ، روش عبادت و تجربه خداگرایی یکی است، باید احترام متقابل را در پیش بگیریم. اگر ما به عنوان مسلمان و مسیحی با سنتهای شرقی و غربی نتوانیم به اتفاق نظر برسیم و از این آموزه استقبال نکنیم که خدا واقعا خدای تمام بشریت، مذاهب، ملتها و کشورهاست، در قرن بیست و یکم با جهانی پر از خشونت و جنگ رو به رو خواهیم بود؛ به طوری که تروریستهایی که مدعیاند مسیحی یا مسلمان هستند، حاکمیت را به دست خواهند گرفت. نبرد برای پایان خشونت نمیتواند و نباید تنها بر دوش اسلام و مسلمانان باشد. مسیحیها و مسلمانان باید در تلاشی مشترک به منظور آموزش و دور کردن قلوب جوانان از خشونت با یکدیگر همکاری کنند.
رهبران سیاسی و مذهبی جهان در امریکای شمالی، اروپا و خاورمیانه چگونه میتوانند به راهبردی مشترک برای گفت و گو و همزیستی مسالمتآمیز مذهبهای مختلف به منظور ریشهکنی افراطگرایی برسند؟
بار دیگر به عنایت به محتوای نامه رهبر عالی ایران باید بگویم از صمیم قلب معتقدم بار مسئولیت مبارزه با افراطگرایی نباید صرفا بر دوش اسلام و مسلمانان باشد. به دلیل اینکه اسلام و مسیحیت اشتراکات بسیاری دارند. در بررسی روند همکاری اسلام و مسیحیت و نیز همکاری جمعی آنها با دولتها و جامعه مدنی به منظور پایان خشونت، به لحاظ ظاهری اقداماتی صورت گرفته است. اما کافی نیست و اقدامات بیشتری باید صورت گیرد. گفت و گوهای بینادیانی بیشماری صورت گرفته، هزاران سخنرانی ایراد شده و صدها کتاب و مقاله در مورد نحوه همکاری جمعی برای ریشهکنی تروریسم و افراطگرایی نگاشته شده است. اغلب رسانههای داخلی امریکایی و جهانی گزارش چندانی از آن منتشر نمیکنند. اغلب کار به صورت دستوری و دربرگیرنده «چه چیزی باید انجام شود» و «چه کسی باید آن را انجام دهد» است. اما اغلب در اسلام و مسیحیت این آسیبپذیری از سوی عمده رهبران مذهبی وجود دارد که عملا آنچه را که باید برای تغییرات سازنده از طریق اقدام و آموزش برای تغییر صورت دهند، انجام نمیدهند. اغلب اسلام و مسیحیت خود را در اختلاف با یکدیگر دیدهاند.
نامه رهبری جمهوری اسلامی ایران از این جهت اهمیت و ارزش دارد که ایشان پرسش بسیار مهمی را طرح کردهاند. اگر ما تنها تمایل داشته باشیم از پرسش ایشان با اقدام مستقیم به منظور ایجاد جهانی بهتر پیروی کنیم، این پرسش پاسخهایی دارد. به این معنا که تبادل اندیشهای جوانان مسلمان ایرانی با جوانان غربی میتواند مفید باشد. در واقع، شایسته است تبادل اندیشهای میان غرب و ایران از طریق آنهایی که در هنر، ورزش و پژوهش مشترک در علوم افزایش یابد. در عین حال، گفت و گوی بین ادیانی میان ایران و غرب میتواند کمک بزرگی در تحقق این مسیر باشد. اگر ما میخواهیم وارونهنمایی اسلام توسط کسانی که از مذهب به عنوان ابزاری برای رسیدن به خواستههای خود استفاده میکنند، پایان یابد، باید به این توصیهها عمل کنیم.
پس از حملات تروریستی پاریس، اسلامهراسی در اروپا به ویژه در فرانسه، انگلیس و آلمان و فشار علیه مسلمانانی که افراطگرا هم نیستند، افزایش یافته است، نظر شما در مورد این شرایط چیست؟
نخست، پاسخ اولیه به این پرسش این است که چنین رفتاری علیه مسلمانان غیرقابل پذیرش و غیرعادلانه است و سطح جهالت و بیاطلاعی از اسلام را اثبات میکند که شرمآور است. مسیحیها باید با برادران و خواهران مسلمان خود متحد شوند تا چنین رفتاری را محکوم کنند و در ارجاع به موضعگیری خود مبتنی بر آموزههای کتاب مقدس خود شفاف باشند. دانشمندان و رهبران مذهبی مسیحی و مسلمان باید در مورد باورهای مذهبی گسترده مسیحیت و اسلام صحبت کنند و اختلافهای مذهبی خود را که اغلب اختلافبرانگیز و غیرسازنده است، کنار بگذارند. آنها باید به عنوان یک صدا در محکومیت تمام اشکال خشونت به نام مذهب سخن بگویند. مسلمانان و مسیحیها اشتراکات بسیاری دارند. نامناسب است که اسلام تنها بماند و به عنوان مذهب خشونت به آن توهین شود. چنین مسالهای واقعا غیرقابل پذیرش است. مسیحیها و مسلمانان آرمان مشترکی در تلاش برای تحقق صلح میان تمام مردم جهان دارند.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران به جوانان اروپا و امریکای شمالی در شناخت این قشر از اسلام حقیقی و مبارزه با افراطگرایی تا چه حد میتواند موثر باشد؟
واقعیت این است که رهبر معظم ایران این نامه را به جوانان اروپا و امریکای شمالی نوشتند و این موهبتی الهی و منحصر به فرد بود. ایشان از خرد و هدایت معنوی خود برای مواجهه با مسالهای جدی بهره گرفتهاند. مذهب و رهبران مذهبی در امریکا در خط مقدم مبارزه با نژادپرسی، تبعیض جنسیتی و تلاش برای تاثیرگذاری بر تصمیمسازی در سطوح دولتی در مورد عدم جنگطلبی بودهاند. مذهب و رهبران مذهبی در امریکا در خطوط مقدم مقابله و محکومیت تولید و به کارگیری تسلیحات هستهای بودهاند. رهبران مذهبی در امریکا در خطوط مقدم بودهاند و سیاستهای انرژی کشور را که به محیط زیست آسیب رسانده، به چالش کشیدهاند و برای حفاظت از منابع طبیعی زمین عزم جدی داشتهاند.
رهبر عالی ایران این پرسش را مطرح کردهاند که چه تعداد از شما قرآن مقدس را خواندهاید؟. این مساله را من نیز به عنوان اسقف کلیسا از مردم این طور پرسیدهام که چه تعداد از شما کتاب مقدس خود (انجیل) را خواندهاید؟ بیاطلاعی از کلام پروردگار که در قرآن مقدس و کتب مقدس مسیحیت و سایر متون مقدس آمده، مضحک است و در عین حال سادهانگاری و برداشت اشتباه کلام پروردگاری است که از طریق پیامبر اسلام، سایر پیامبران و مسیح منتقل شده است. این شرایط مخرب و خطرناک است که آتش خشونت و افراطگرایی را شعلهور میکند.
در پیام رهبری معظم جمهوری اسلامی ایران مصادیقی از اشتباهات تلخ غرب علیه جوامع بشری ذکر شده بود از جمله برده داری، استعمار اروپا، راه اندازی دو جنگ جهانی و اینکه مورخان و محققان غربی همواره با یک تاخیر چند ده ساله به این اشتباهات اعتراف و ابراز شرمساری می کنند این تجربه تا چه اندازه می تواند از ترویج ادعای اسلام هراسی کنونی جلوگیری کند؟
اسلام یکی از سه دین بزرگ ابراهیمی که آموزههای پیامبر اسلام، پیامبران بزرگ و مسیح مطابق سنتهای یکتاپرستانه در آن وجود دارد. اغلب برداشت اشتباه از ریشههای مشترکمان به خشونت میان سنتهای دینی شده و نتیجه آن کشته شدن هزاران نفر به نام خدا و دین بوده است. این مساله غیرقابل پذیرش است. کسی حق ندارد جان انسان دیگری را به نام خدا بگیرد. هیچ کس!. در مورد شرایط کنونی و نحوه مقابله با افراطگرایی به منظور ایجاد صلح برای بشریت باید گفت که ایجاد محیطی برای تغییرات مسالمتآمیز میان ملتها، کشورها، فرهنگها و سایر سنتهای مذهبی امکانپذیر است. تاریخهای ما باید در محیطهایی به اشتراک گذاشته شود که احترام به «دیگری» بر روابطمان حاکم باشد. ما میتوانیم در چنین محیطی زمینه مشترکی بیابیم که در آن همه با هم به منظور مبارزه با خشونت و تروریسمی که به نام خدا شعلهور شده، متحد شویم.
تجربه اروپا به لحاظ تاریخی به گسترش استعمارگری مربوط میشود. همچنین این تجربه به لحاظ تاریخی از طریق جنگهای مذهبی و تحت تعقیب قرار گرفتن سایر ادیان شکل گرفت. در آن دوره اغلب استعمارگری و مذهب شرکای یکدیگر بودهاند. تاثیر منفی که بر سایر مذهبها و محیطها داشته، چیزی است که ما در غرب و به ویژه امریکا میتوانیم آن را درک و در عین حال محکوم کنیم. کشور من به عنوان استعمار بریتانیای کبیر طی سالهای ۱۶۰۰ تا اواسط ۱۷۰۰ میلادی تحت فشار اقتصادی و سرکوب مذهبی بود. آزادی مطبوعات و آزادی بیان محدود بود. استعمارگری میراث ناکام تمدن بود. در کشورم ما یک انقلاب را تجربه کردیم. جنگهای متعدد با بریتانیای کبیر خونین و دردناک بود، اما به تسلط خارجی پایان داد و به سرآغازی برای نگارش قانون اساسی امریکا و اصلاحیه آن انجامید.
به عنوان آخرین سوال بفرمایید به عنوان یک اندیشمند آمریکایی چه بهره ای می توان از دین در پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران برای ساختن جهانی بدون خشونت برد؟
اگر ما در غرب بر اساس تجربیاتمان چیزی هم آموختهایم این است که روح انسان را نمیتوان نادیده گرفت و نفی کرد. همچنین آموختهایم که جنگها نشاندهنده شکست بشریت هستند. در قرن بیست و یکم، ارزشهای مذهبی، اصول مذهبی و آموزههای اخلاقی برای جهانی که به سوی انحراف و اشتباه رفته است، حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
در پایان باید بگویم نامه رهبر عالی ایران همه ما را به چالش کشاند؛ نه فقط جوانان که مطابق گفته ایشان همه ما باید با نگاهی متفاوت به اسلام بنگریم. همچنین نامه ایشان از تمام ما و نه صرفا جوانان خواست که اشتراکگذاری دیدگاهها و عقایدمان را آغاز کنیم و برای ساختن جهانی بهتر، عاری از خشونت و معنویتر با یکدیگر همکاری کنیم. و اگر تمایل و اراده برای همکاری داشته باشیم، میتوانیم درچنین مسیری گام بگذاریم و این اهداف را محقق کنیم.
منبع: فارس
پیام حضرت آیت آلله خامنه ای رهبری معظم انقلاب اسلامی ایران خطاب به جوانان اروپایی وآمریکای شمالی را گفتید که ملاحظه کرده اید بفرمایید برداشت اولیه شما به عنوان یک عالم دینی از انتشار این پیام چیست و چرا جوانان مخاطب اصلی این پیام در غرب قرار گرفته است؟
مایه خرسندی و مسرت است که نامه رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران را بخوانم. این موضوع برای من فرصتی است تا بیانات مندرج در نامه آیتالله علی حسینی خامنهای را برای جوانان بازگو کنم و بازتاب دهم. آینده جهان به طور مستقیم در دستها، قلبها، ذهنها و روحهای جوانان جهان است. چالش بزرگ پیش روی نسل جوان بیش از همه مطالعه صرف در مورد اسلام است. به طوری که ما به عنوان عالمان مذهبی غربی و شرقی باید همگی در ترغیب نسل جوان در جهان به درک تاثیر منفی مدرنیته و سکولاریسم بر فرهنگهای جمعی در قرن بیست و یکم همکاری کنیم. بیکاری در سراسر جهان، فقدان آموزش و نظاهای اقتصادی ورشکسته یا رو به ورشکستی که به فقر بسیاری کشورها منجر شده، فضایی برای ناامیدی جوانان به آینده فراهم آورده است. فراتر از ناامیدی، چهره غمانگیز «تحقیر» پدیدار شده است. تمام این مسائل فرصت جوانان برای تمرکز بر جامعه و مطالعه دینی را سلب کرده است. بسیاری از جوانان تلاش میکنند ارزشهای مشترک اخلاقی، عشق به پروردگار و همسایه و در کل به بشر و پندهای الهی مربوط به زندگی را درک کنند تا نیازهای انسانهای کماقبال و ضعیف را برآورده سازند. عشق به خدا و همسایه و در کل به بشر هسته اصلی وحدانیت و یکتاپرستی است که همانطور که میدانیم در مسیحیت و اسلام محورهای اصلی به شمار میروند. چالش بزرگ پیش روی ما به عنوان رهبران مسلمان و مسیحی تلاش و همکاری خستگیناپذیر با جوانان چه در اروپا و چه در امریکای شمالی است تا بر ارزشهای اخلاقی و اصول اخلاقی تمرکز کنند که هر دو این موارد هسته اصلی آموزههای پیامبر اسلام و قرآن مقدس و آموزههای سایر پیامبران و مسیح را تشکیل میدهند.
زندگی در جهان پستمدرن و سکولاریسم به چالش جدی ارزشهای یکتاپرستانه مشترک تبدیل شده است. در صورتی که رهبران جهان به طور جدی با جوانان جهان در مورد هدیه بزرگ ایمان که در قرآن و سایر کتب مقدس آمده، همکاری کنند، میزان خشونت در جهان کاهش خواهد یافت. عبادت، خواندن متون کتب آسمانی و زندگی در جوامعی که سخنان پیامبر اسلام شنیده شود و مورد استقبال قرار گیرد، اهمیت بسیاری دارد. جوانان جهان در صورت حرکت در چنین مسیری به حافظان شاخه زیتون صلح بدل خواهند شد و میتوانند در پیشبرد احترام متقابل برای تمام بشریت ایفای نقش کنند. حق با رهبر معظم ج. ا. ایران که تشخیص داد جامعه جهانی برای آینده خود باید بر درک بهتر اسلام در غرب و نیز سراسر جهان تمرکز کند. اسلام دین صلح است... نه دین خشونت، افراطگرایی یا نفرت.
چه بخشی از پیام رهبری ایران بیشتر نظر شما را به عنوان یک اندیشمند مسیحی به خود جلب کرد؟
حقیقت دارای قدرتی است که می تواند تهدید افراطگرایی اسلامی را ریشهکن کند. رهبر ایران به این موضوع در نامه خود اشاره کرد و با پرسیدن پرسشهای مهم آن را بازتاب داده است. مسلمانان میتوانند حقیقت را در قرآن مقدس بیابند. آموزه پیامبر اسلام قدرتی دارد که میتواند زندگی را برای بهتر زیستن تغییر دهد و پیروانش را در مسیر صلحی جهانی و مقبول همگان تقویت کند. درک این نکته مهم است که اسلام در جهان یکتاپرستی و الهیات تنها نیست. مسیحیت، اسلام و یهودیت پروردگارشان یکی است و خود را از طریق تاریخ و وحی روح اقدس الهی بر پیامبران و مروجان خود در پیوند با یکدیگر میبینند. با تلاش جدی و سخت برای انتقال دانش مربوط به تجربه مثبت اسلام به جوانان، آنها میتوانند در جهانی بهتر و کمخشونتتر زیست کنند. اسلام و مسیحیت ارزشهای مشترکی دارند که خشونت و افراطگرایی را نفی میکنند. مسیحیت و اسلام میتوانند در گسترش داستانی بزرگ شریک هم باشند. در جهان امروز ۱.۶ میلیارد مسلمان و ۲ میلیارد مسیحی وجود دارد. تصور کنید قدرت حاصل از مشارکت این دو دین بزرگ چه میزان خواهد بود؛ زمانی که دانشمندان و رهبران مذهبی این دو دین یکتاپرست در کنار هم بایستند و خشونت را به عنوان امری ناپسند و منفور در سنتهای دینی خود محکوم کنند.
هنگامی که معتقدیم مذهب، متون مقدس، تاریخ، روش عبادت و تجربه خداگرایی یکی است، باید احترام متقابل را در پیش بگیریم. اگر ما به عنوان مسلمان و مسیحی با سنتهای شرقی و غربی نتوانیم به اتفاق نظر برسیم و از این آموزه استقبال نکنیم که خدا واقعا خدای تمام بشریت، مذاهب، ملتها و کشورهاست، در قرن بیست و یکم با جهانی پر از خشونت و جنگ رو به رو خواهیم بود؛ به طوری که تروریستهایی که مدعیاند مسیحی یا مسلمان هستند، حاکمیت را به دست خواهند گرفت. نبرد برای پایان خشونت نمیتواند و نباید تنها بر دوش اسلام و مسلمانان باشد. مسیحیها و مسلمانان باید در تلاشی مشترک به منظور آموزش و دور کردن قلوب جوانان از خشونت با یکدیگر همکاری کنند.
رهبران سیاسی و مذهبی جهان در امریکای شمالی، اروپا و خاورمیانه چگونه میتوانند به راهبردی مشترک برای گفت و گو و همزیستی مسالمتآمیز مذهبهای مختلف به منظور ریشهکنی افراطگرایی برسند؟
بار دیگر به عنایت به محتوای نامه رهبر عالی ایران باید بگویم از صمیم قلب معتقدم بار مسئولیت مبارزه با افراطگرایی نباید صرفا بر دوش اسلام و مسلمانان باشد. به دلیل اینکه اسلام و مسیحیت اشتراکات بسیاری دارند. در بررسی روند همکاری اسلام و مسیحیت و نیز همکاری جمعی آنها با دولتها و جامعه مدنی به منظور پایان خشونت، به لحاظ ظاهری اقداماتی صورت گرفته است. اما کافی نیست و اقدامات بیشتری باید صورت گیرد. گفت و گوهای بینادیانی بیشماری صورت گرفته، هزاران سخنرانی ایراد شده و صدها کتاب و مقاله در مورد نحوه همکاری جمعی برای ریشهکنی تروریسم و افراطگرایی نگاشته شده است. اغلب رسانههای داخلی امریکایی و جهانی گزارش چندانی از آن منتشر نمیکنند. اغلب کار به صورت دستوری و دربرگیرنده «چه چیزی باید انجام شود» و «چه کسی باید آن را انجام دهد» است. اما اغلب در اسلام و مسیحیت این آسیبپذیری از سوی عمده رهبران مذهبی وجود دارد که عملا آنچه را که باید برای تغییرات سازنده از طریق اقدام و آموزش برای تغییر صورت دهند، انجام نمیدهند. اغلب اسلام و مسیحیت خود را در اختلاف با یکدیگر دیدهاند.
نامه رهبری جمهوری اسلامی ایران از این جهت اهمیت و ارزش دارد که ایشان پرسش بسیار مهمی را طرح کردهاند. اگر ما تنها تمایل داشته باشیم از پرسش ایشان با اقدام مستقیم به منظور ایجاد جهانی بهتر پیروی کنیم، این پرسش پاسخهایی دارد. به این معنا که تبادل اندیشهای جوانان مسلمان ایرانی با جوانان غربی میتواند مفید باشد. در واقع، شایسته است تبادل اندیشهای میان غرب و ایران از طریق آنهایی که در هنر، ورزش و پژوهش مشترک در علوم افزایش یابد. در عین حال، گفت و گوی بین ادیانی میان ایران و غرب میتواند کمک بزرگی در تحقق این مسیر باشد. اگر ما میخواهیم وارونهنمایی اسلام توسط کسانی که از مذهب به عنوان ابزاری برای رسیدن به خواستههای خود استفاده میکنند، پایان یابد، باید به این توصیهها عمل کنیم.
پس از حملات تروریستی پاریس، اسلامهراسی در اروپا به ویژه در فرانسه، انگلیس و آلمان و فشار علیه مسلمانانی که افراطگرا هم نیستند، افزایش یافته است، نظر شما در مورد این شرایط چیست؟
نخست، پاسخ اولیه به این پرسش این است که چنین رفتاری علیه مسلمانان غیرقابل پذیرش و غیرعادلانه است و سطح جهالت و بیاطلاعی از اسلام را اثبات میکند که شرمآور است. مسیحیها باید با برادران و خواهران مسلمان خود متحد شوند تا چنین رفتاری را محکوم کنند و در ارجاع به موضعگیری خود مبتنی بر آموزههای کتاب مقدس خود شفاف باشند. دانشمندان و رهبران مذهبی مسیحی و مسلمان باید در مورد باورهای مذهبی گسترده مسیحیت و اسلام صحبت کنند و اختلافهای مذهبی خود را که اغلب اختلافبرانگیز و غیرسازنده است، کنار بگذارند. آنها باید به عنوان یک صدا در محکومیت تمام اشکال خشونت به نام مذهب سخن بگویند. مسلمانان و مسیحیها اشتراکات بسیاری دارند. نامناسب است که اسلام تنها بماند و به عنوان مذهب خشونت به آن توهین شود. چنین مسالهای واقعا غیرقابل پذیرش است. مسیحیها و مسلمانان آرمان مشترکی در تلاش برای تحقق صلح میان تمام مردم جهان دارند.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران به جوانان اروپا و امریکای شمالی در شناخت این قشر از اسلام حقیقی و مبارزه با افراطگرایی تا چه حد میتواند موثر باشد؟
واقعیت این است که رهبر معظم ایران این نامه را به جوانان اروپا و امریکای شمالی نوشتند و این موهبتی الهی و منحصر به فرد بود. ایشان از خرد و هدایت معنوی خود برای مواجهه با مسالهای جدی بهره گرفتهاند. مذهب و رهبران مذهبی در امریکا در خط مقدم مبارزه با نژادپرسی، تبعیض جنسیتی و تلاش برای تاثیرگذاری بر تصمیمسازی در سطوح دولتی در مورد عدم جنگطلبی بودهاند. مذهب و رهبران مذهبی در امریکا در خطوط مقدم مقابله و محکومیت تولید و به کارگیری تسلیحات هستهای بودهاند. رهبران مذهبی در امریکا در خطوط مقدم بودهاند و سیاستهای انرژی کشور را که به محیط زیست آسیب رسانده، به چالش کشیدهاند و برای حفاظت از منابع طبیعی زمین عزم جدی داشتهاند.
رهبر عالی ایران این پرسش را مطرح کردهاند که چه تعداد از شما قرآن مقدس را خواندهاید؟. این مساله را من نیز به عنوان اسقف کلیسا از مردم این طور پرسیدهام که چه تعداد از شما کتاب مقدس خود (انجیل) را خواندهاید؟ بیاطلاعی از کلام پروردگار که در قرآن مقدس و کتب مقدس مسیحیت و سایر متون مقدس آمده، مضحک است و در عین حال سادهانگاری و برداشت اشتباه کلام پروردگاری است که از طریق پیامبر اسلام، سایر پیامبران و مسیح منتقل شده است. این شرایط مخرب و خطرناک است که آتش خشونت و افراطگرایی را شعلهور میکند.
در پیام رهبری معظم جمهوری اسلامی ایران مصادیقی از اشتباهات تلخ غرب علیه جوامع بشری ذکر شده بود از جمله برده داری، استعمار اروپا، راه اندازی دو جنگ جهانی و اینکه مورخان و محققان غربی همواره با یک تاخیر چند ده ساله به این اشتباهات اعتراف و ابراز شرمساری می کنند این تجربه تا چه اندازه می تواند از ترویج ادعای اسلام هراسی کنونی جلوگیری کند؟
اسلام یکی از سه دین بزرگ ابراهیمی که آموزههای پیامبر اسلام، پیامبران بزرگ و مسیح مطابق سنتهای یکتاپرستانه در آن وجود دارد. اغلب برداشت اشتباه از ریشههای مشترکمان به خشونت میان سنتهای دینی شده و نتیجه آن کشته شدن هزاران نفر به نام خدا و دین بوده است. این مساله غیرقابل پذیرش است. کسی حق ندارد جان انسان دیگری را به نام خدا بگیرد. هیچ کس!. در مورد شرایط کنونی و نحوه مقابله با افراطگرایی به منظور ایجاد صلح برای بشریت باید گفت که ایجاد محیطی برای تغییرات مسالمتآمیز میان ملتها، کشورها، فرهنگها و سایر سنتهای مذهبی امکانپذیر است. تاریخهای ما باید در محیطهایی به اشتراک گذاشته شود که احترام به «دیگری» بر روابطمان حاکم باشد. ما میتوانیم در چنین محیطی زمینه مشترکی بیابیم که در آن همه با هم به منظور مبارزه با خشونت و تروریسمی که به نام خدا شعلهور شده، متحد شویم.
تجربه اروپا به لحاظ تاریخی به گسترش استعمارگری مربوط میشود. همچنین این تجربه به لحاظ تاریخی از طریق جنگهای مذهبی و تحت تعقیب قرار گرفتن سایر ادیان شکل گرفت. در آن دوره اغلب استعمارگری و مذهب شرکای یکدیگر بودهاند. تاثیر منفی که بر سایر مذهبها و محیطها داشته، چیزی است که ما در غرب و به ویژه امریکا میتوانیم آن را درک و در عین حال محکوم کنیم. کشور من به عنوان استعمار بریتانیای کبیر طی سالهای ۱۶۰۰ تا اواسط ۱۷۰۰ میلادی تحت فشار اقتصادی و سرکوب مذهبی بود. آزادی مطبوعات و آزادی بیان محدود بود. استعمارگری میراث ناکام تمدن بود. در کشورم ما یک انقلاب را تجربه کردیم. جنگهای متعدد با بریتانیای کبیر خونین و دردناک بود، اما به تسلط خارجی پایان داد و به سرآغازی برای نگارش قانون اساسی امریکا و اصلاحیه آن انجامید.
به عنوان آخرین سوال بفرمایید به عنوان یک اندیشمند آمریکایی چه بهره ای می توان از دین در پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران برای ساختن جهانی بدون خشونت برد؟
اگر ما در غرب بر اساس تجربیاتمان چیزی هم آموختهایم این است که روح انسان را نمیتوان نادیده گرفت و نفی کرد. همچنین آموختهایم که جنگها نشاندهنده شکست بشریت هستند. در قرن بیست و یکم، ارزشهای مذهبی، اصول مذهبی و آموزههای اخلاقی برای جهانی که به سوی انحراف و اشتباه رفته است، حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
در پایان باید بگویم نامه رهبر عالی ایران همه ما را به چالش کشاند؛ نه فقط جوانان که مطابق گفته ایشان همه ما باید با نگاهی متفاوت به اسلام بنگریم. همچنین نامه ایشان از تمام ما و نه صرفا جوانان خواست که اشتراکگذاری دیدگاهها و عقایدمان را آغاز کنیم و برای ساختن جهانی بهتر، عاری از خشونت و معنویتر با یکدیگر همکاری کنیم. و اگر تمایل و اراده برای همکاری داشته باشیم، میتوانیم درچنین مسیری گام بگذاریم و این اهداف را محقق کنیم.
منبع: فارس