بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین. سیّما بقیّةاللَّه فیالارضین.
امسال سالروز تشکیل ارتش مبارک بیستمیلیونی - به فرمان امام راحل حکیم ما - با ایامی مصادف شده است که از لحاظ تاریخی، حامل خاطرههای بزرگی است. امروز، روز شهادت هفتمین امام معصوم، حضرت موسیبنجعفر علیهالسّلام است، که من به شما عزیزان و فرزندان بسیجیام، این خاطره مصیبتبار را تسلیت عرض میکنم.
در روزهای آینده هم مبعث عظیم و الهی حضرت خاتمالنبیّین محمّد مصطفی صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم است که پیشاپیش، این عید بزرگ را هم به همه ملت ایران، به همه مسلمانان جهان و بخصوص به شما جوانان عزیز بسیجی در سرتاسر کشور، تبریک میگویم و امیدوارم که مبعث، در دل و جان، در رفتار و جهتگیریهای عمده زندگی شما، نقش اوّل و اساسی را داشته باشد.
بسیج، یکی از برکات انقلاب و از پدیدههای بسیار شگفتآور و مخصوص این انقلاب است؛ این هم یکی از آن گنجینههای معنوی بیپایانی است که امام بزرگوار ما با دید الهی خود و با حکمتی که خدای متعال به او ارزانی کرده بود، برای کشور و ملت و انقلاب ما به یادگار گذاشت.
اگر بخواهیم بسیج را در یک تعریف کوتاه معرفی کنیم، باید بگوییم: بسیج، عبارت است از مجموعهای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آمادهبهکارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رساندن و به خوشبختی نائل کردنِ این کشور، جمع شدهاند. بسیج، عبارت است از تشکیلاتی که در آن، افرادِ متفرّق و تنها، به یک مجموعه عظیم و منسجم و به یک گروه آگاه، متعهّد، بصیر و بینای به مسائل کشور و به نیاز ملت، تبدیل میشوند؛ مجموعهای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع میکند. معنای بسیج، این است.
بسیج در حقیقت، مظهر یک وحدت مقدّس، میان افراد ملت است. همه میدانهایی که بسیج در آن حضور پیدا کرده است، میدانهای ملی است؛ میدانهای مربوط به همه ملت - مثل میدان دفاع مقدّس، میدان سازندگی و خدمات عمومی - است. هیچوقت کشور، از یک مجموعه عظیمی که از بهترین فرزندان کشور و با این خصوصیات تشکیل شده است، بینیاز نیست.
بسیج در واقع، مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است. شما که در بسیج هستید، به عنوان نیروهای مؤمن و آگاه، قدر این خصوصیت را بدانید. امروز سازماندهی بسیج در سراسر کشور، در حدود پنج میلیون نفر است؛ اما این سازماندهی، یقیناً از این گستردهتر خواهد شد. و با یک دید وسیع که نگاه کنیم، همه انسانهایی که این خصوصیات را دارند، در واقع جزو بسیجند. در حقیقت همه انسانهای مؤمن، آگاه، بصیر، عاشق، متعهّد، علاقهمند و آماده به کار، در هر میدانی از میدانها که برای ملت مفید است،حضور دارند، جزو بسیجند. لذا بسیج، یک نام مقدّس است.
من به شما عزیزانم عرض کنم که یکی از برجستهترین خصوصیاتی که ما برای فرد بسیجی قائل هستیم، عبارت است از صفا و خلوص. اخلاص و معنویت بسیجی و ارتباط با خدا در بسیجی، یک خصوصیت عمده است. من از این اجتماعِ بزرگ شما استفاده میکنم و به همه شما و همه کسانی که صدایم را میشنوند - یا بعداً خواهند شنید - عرض میکنم: عزیزان من! رابطه خودتان را با خدا، هرچه میتوانید مستحکمتر کنید؛ بخصوص در این ماههای مبارک - ماه رجب و ماه شعبان - که ماههای دعا، استغاثه، رابطه گرفتن با خدا، و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی هر انسان است. در این ماهها، خود را برای ورود بر سرِ سفره ضیافت الهی - در ماه رمضان - آماده کنید.
در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر»(1). شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر(2) - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید.
دعا و توجّه شما، ذکر خدا در دلهای پاک و نورانی شما جوانان عزیز، معجزهها و کارها میکند. خود را از اکنون آماده کنید. مخصوص این ایام هم نیست؛ در تمام عمرتان رابطه با خدا، در شما صفا و اخلاص را تقویت میکند و صفا و اخلاص، گرهگشای همه کارهاست.
من از امام بزرگوار راحلمان که معلّم و امام و محبوب بسیجیان کشور، بلکه محبوب همه انسانهای پاکنهادی بود که دل آنان در هر نقطه دنیا، به یاد یک معنویت و حقیقتی میتپید، مثالی برای شما بزنم.
عزیزان من! امام، آن کاری که کرد - و عظیمترین کاری بود که ما در زمان معاصر و نزدیک خودمان سراغ داریم - به برکت اخلاص بود؛ اخلاص! اگر اخلاص نبود، شخصیت عظیم و جوهر مستحکم امام هم برای اینکه این کارها را پیش ببرد، کافی نبود. یک حکومت فاسد و ریشهداری را که همه قدرتهای استکبار هم از آن حمایت میکردند، از این سرزمین، از بیخ و بن برکَنَد؛ مردم را از شرّ آن حکومت راحت کند و یک حکومت الهی به وجود آوَرد! آن همه فساد را در جامعه با همین حرکت از بین ببَرد و نفوذ دشمنان و تسلّط امریکا را که دو قرن در تحقیر ملت ایران کوشیده بودند و در عقب نگهداشتنش سعی بلیغ داشتند، قطع کند! اینها کارهای کوچکی نیست. بعد از پیروزی هم یک جنگ هشت ساله را که درواقع، همه قدرتهای مسلّح دنیا پشتیبان جبهه مقابل ما بودند، با پیروزی ملت ایران تمام کند و این همه توطئهها را خنثی نماید. این، جز به برکت اخلاص امام، ممکن نبود. بعد هم که از دنیا میرود، نُه میلیون انسان در خیابانهای تهران، او را مشایعت کنند، تا در مضجع و مقام ابدی، به خاکش بسپارند! اینها به برکت اخلاص بود. امروز هم بحمداللَّه، روزبهروز نام امام در دنیا بلندتر میشود و علاقهمندان و ارادتمندان او در اکناف عالم، روبهتزایدند.
اخلاص یعنی چه؟ اگر اخلاصی را که امام داشت و مایه آن، در دل همه شما هست - و مختصراً معنا خواهم کرد - شما هم داشته باشید، ما هم داشته باشیم، دستاندرکاران هم داشته باشند، امروز هم تمام توطئههای دشمن، نقش بر آب خواهد شد! آن سلاحی که هیچ دشمن مادّی، قادر به مقابله با آن نیست، سلاح ایمان مخلصانه و عمل مخلصانه است. اخلاص یعنی اینکه انسان، کار را برای خدا و به عشق انجام وظیفه، انجام دهد. انسان برای هوای نفس، برای رسیدن به مال، به ثروت، به مقام، نام نیک، قضاوت تاریخ، برای انگیزههای نفسانی، برای اشباع صفت پلید حسد، طمع، حرص، زیادهطلبی و افزونطلبی کار نکند! کار را برای خدا و محض انجام وظیفه بکند. این، معنای اخلاص است. چنین کاری پیش میرود. اینگونه کاری مثل شمشیر برنده، هر مانعی را از سر راه برمیدارد. امام با این سلاح، مجهّز بود. بارها گفت من نسبت به نزدیکترین نزدیکان خود هم، اگر قدمی برخلاف حق بردارند، اغماض نمیکنم و همینطور هم بود. در مواقع حسّاس نشان داد که آنچه برای او مطرح است، انجام وظیفه است. در آشکار، در خلوت، در کارهای بزرگ و کارهای کوچک، این را نشان داد. این درسی شد برای مریدان، فرزندان و شاگردان امام که با همین سلاح در جبهههای جنگ، آن روز آن معجزهها را آفریدند! بعضی از شما در آن میدانها بودید، خودتان از نزدیک آنها را دیدید، بعضی هم شنیدید. امروز هم به همان احتیاج است.
عزیزان من! کسی گمان نکند که توطئه دشمن، با گذشت هجده سال از پیروزی انقلاب، تمام شد؛ نه! دشمن، از مقابله با نظامی که منافع نامشروع استکبار را در منطقه، از او گرفته است، آشتی نخواهد کرد. البته به زبان، چیزهایی اظهار میکنند، ولی باطن، چیز دیگری است!
نظام اسلامی به همّت والای ملت ایران و آن رهبری الهی، توانسته است الگویی در دنیا درست کند که امروز بسیاری از ملتهای مسلمان، به آن الگو نگاه میکنند. شما خیال میکنید که استکبار، از چنین چیزی به آسانی میگذرد؟! امروز در هر جای کشورهای اسلامی و حتّی بعضی کشورهای غیر اسلامی، هر ملت و هر جمعیتی که میخواهد علیه زیادهطلبیهای استکبار جهانی اعتراضی بکند، با شعار شما ملت ایران - حتّی با تمسک به نام ملت ایران و به امام راحل - این کارها را میکند! امریکا و ایادی استکباری و دنبالهروها و جیرهخوارهایش، از این نمیگذرند؛ مبارزه میکنند، توطئه، حیلهگری، و کید و مکر میکنند. مثل اینکه تا بهحال در این هجده سال کردند. البته کید و مکر دشمن، در مقابل آگاهی و بیداری و حضور و فعالیت درستِ ملت و دولت، خنثی خواهد شد و اثری نمیکند؛ اما باید بیدار بود، باید هوشیار بود، باید رابطه را با خدا قوی کرد، باید اخلاص را تقویت کرد.
من به شما عرض کنم که توطئه دشمن، در گذشته یک تفاوت با امروز داشت. در گذشته، توطئه دشمن از روی بیتجربگی بود. یعنی امریکا، استکبار جهانی، کمپانیداران بزرگِ صهیونیست و امثال آنها که میخواستند با ملت و انقلاب ایران مبارزه کنند، از روشهای سادهتری استفاده میکردند که برای همه، قابل افشا بود. مثلاً تحریک به حمله نظامی و راه انداختن جنگ، توطئه بود؛ اما همه، این را میشناختند. توطئه روشن میشد؛ مردم به پا میخاستند و مقابله میکردند. یا مثل حمله امریکاییها به صحرای طبس و از این قبیل، آنچه که انجام دادند - محاصره اقتصادی، حملات تبلیغی و غیره - کارهایی آشکار بود. به مرور فهمیدند که نمیشود ملت ایران و انقلاب اسلامی را با این توطئهها و کارها شکست داد. این تجربه، موجب شده است که روشهای خودشان را پیچیدهتر کنند. به همان نسبتی که آنها روشها را پیچیدهتر میکنند، ملت ایران هم بایستی هوشیاریش را بیشتر کند. جوانان بایستی آمادگیشان را بیشتر کنند. نه آمادگی جنگی؛ چون امروز بحث جنگِ نظامی نیست. البته آمادگی رزمی هم برای روز مبادا ضروری است؛ اما آن چیزی که برای همه لازم است، آمادگی معنوی؛ یعنی آمادگی فکری، آمادگی روحی، آمادگی سیاسی و حفظ وحدت، اتّصال و ارتباط نیروها با یکدیگر، ارتباط مستحکم و دوستانه ملت و دولت و شناختن چهره دشمن در هر لباسی است. دشمن با شکلهای مختلفی خود را به مقابله با انقلاب میکشاند. همیشه با لباس نظامىِ وابسته به فلان دولتِ بیگانه، جلو نمیآید.
چندی قبل، در یکی از اجتماعاتی که درباره انقلاب و خطرات انقلاب برای استکبار، در یکی از کشورهای بیگانه تشکیل شده بود، بعضی از کسانی که در آنجا سخنرانی کردند، گفته بودند که انقلاب اسلامی، به وسیله روحانیت و به پشتیبانی جوانان حوزه و دانشگاه پیش رفت و به طور کلّی با تکیه به نسل جوان ادامه یافت. برای زدن و کوبیدن انقلاب هم باید از همین وسیله استفاده کنیم! باید سراغ حوزه علمیه، سراغ یک معمّم و سراغ حوزه و دانشگاه برویم؛ بلکه از آن طریق بتوانیم این انقلاب را ضربه بزنیم! غافل از اینکه حوزه ما بیدار است، دانشگاه ما بیدار است، بزرگان ما بیدارند. کسانی که توطئه میکنند، ملت ایران را بد شناختهاند! در این توطئهای که اخیراً نشانههای آن را مشاهده کردید - که من مایل نیستم در جزئیات اینگونه چیزها وارد شوم - دلم نمیخواهد از کسانی اسم بیاورم؛ اما اصل قضیه را ملت ایران، باید درست توجّه کند و اعماق توطئه را بداند.
عزیزان من! ما در شناختن دشمن، دچار اشتباه نخواهیم شد؛ این را دشمن بداند! خیال نکند که اگر آمدند و چند نفر آدم سادهلوح و معمّم را وادار کردند که حرفی بزنند، ما اشتباه میکنیم و خیال میکنیم که دشمن ما اینها هستند! اینها کسی نیستند! دشمن، خود را پشت پرده پنهان میکند. دشمن که جلو نمیآید و خود را نشان نمیدهد. دشمن سعی میکند شناخته نشود! آن کسی که سینه سپر میکند و به خیال خود جلو میآید، یک عامل است؛ ممکن است خودش هم نداند عامل است!
امام بزرگوار، مکرّر میفرمود که گاهی دشمن با ده واسطه، یک نفر را تحریک میکند که حرفی بگوید، یا کاری را انجام دهد! اگر شما بخواهید دشمن را بشناسید، باید ده واسطه را طی کنید و بروید. دشمن انقلاب در ایران - یعنی ایادی استکبار جهانی - راحت میتوانند ده واسطه پیدا کنند و خودشان را در حوزه قم، به بیچارهای برسانند و او را به حرفی، به گفتهای و به یک موضعگیرىِ غلط و ناشیانه وادار کنند! آنقدر در کشور، ورشکستگان سیاسی، ضربت خوردههای از انقلاب، تودهنی خوردههای از همین بسیج، ضربت خوردههای از دادگاههای انقلاب، ساواکیهای قدیم و کسانی که امیدشان به این بود که نظام مزدور گذشته ظالم بماند و آنها از آن استفاده کنند و محروم ماندند، هستند که واسطه بشوند تا آن ده واسطه را درست کنند و خبر غلط و حرف دروغی را به فلان آدم بیچاره و مفلوک بدهند و او خیال کند که اوضاع و احوال به صورتی است که باید حالا حرفی زد؛ خودش و دیگران و زن و بچه خود را به بلا بیندازد!
باید هوشیار بود. من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن، اشتباه نکند و دشمن را بشناسد. دشمن، استکبار جهانی و امریکاست. دشمن، صهیونیستها هستند. دشمن برای مبارزه با انقلاب، انواع و اقسام روشها را تجربه کرده است. این دفعه به خیال خود خواستند روش مؤثّرتری را تجربه کنند و آن، هدف گرفتن رهبری است! یقیناً بعد از مطالعه زیاد و با اطلاع از اوضاع و احوال گوناگونی - و البته خبرهای راست و دروغی - توانستهاند به این نتیجه برسند که باید رهبری را هدف قرار داد! چرا؟ به خاطر اینکه میدانند در کشور، اگر یک رهبری مقتدر وجود داشته باشد، همه توطئههای آنها نقش بر آب خواهد شد؛ والّا اینها با شخص، طرف نیستند! شخص، برای اینها مهم نیست؛ هر کس باشد. مگر همین کسانی که امروز به این زبان خشن حرف میزنند و اینطور ناجوانمردانه سیل تهمت و افترا روانه میکنند، با امام، طرف نشدند؟! همین افراد با امام هم طرف شدند؛ دل امام را پر از خون کردند، که امام در آن نامه، به آن اشاره فرمود! همین کارها را با رهبری میکنند؛ چون میدانند رهبری در جامعه اسلامی و ایران اسلامی، گرهگشاست.
رهبری، یعنی آن نقطهای که هرجا دولت - هر دولتی در ایران - مشکلی داشته باشد، مشکلات لاعلاجش به دست رهبری حل میشود. توجّه کنید؛ هر جا که تبلیغات دشمن کاری کند تا مردم را به دولتها بدبین سازد، اینجا نقش رهبری است که حقیقت را برای مردم، روشن، و توطئه دشمن را بر ملا میکند. این چند ساله ندیدید که درباره دولتها، دولتمردان و مسؤولان چه میکردند و چگونه سعی مینمودند که تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگونی را رایج کنند تا مردم را مأیوس نمایند!
آنجایی که میخواهند مردم را مأیوس کنند، رهبری است که امید به مردم میدهد. آنجایی که میخواهند یک توطئه سیاسىِ بینالمللی برای ملت ایران بهوجود آورند، رهبری است که قدم جلو میگذارد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه قرار میدهد - مثل همین قضیه اخیر اروپا که ملاحظه کردید - و دشمن را وادار به عقبنشینی میکند. آنجایی که میخواهند در بین جناحهای گوناگون مردم، اختلاف ایجاد کنند، رهبری است که میآید مایه الفت و مانع از تفرقه میشود.
آنجایی که میخواهند صندوقهای انتخابات را خلوت کنند و مردم را از حضور در پای صندوقها و رأی دادن مأیوس نمایند، رهبری است که به مردم الگو میدهد و میگوید که انتخابات وظیفه است. آنگاه مردم اعتماد میکنند، وارد میشوند و حماسه عظیمی میآفرینند. آنجایی که جایگاه ابراز نظر مردم در مسائل انقلاب است، چشم مردم به دهان رهبری است.
در زمان امام راحل این را بارها تجربه کردند و به لطف پروردگار، تو دهنی خوردند. بعد از رحلت امام راحل هم با کمک مردم، با همّت و با همکاری مردم، دهها بار با همین کیفیّت و همین شیوه، پیوند جوشیده استوار میان مردم و رهبری، توانسته است مشت محکم به دهان دشمنان بزند. لذا بسیار طبیعی است که با رهبری، بد باشند و کینه عمیق داشته باشند؛ جای تعجّبی ندارد. البته رهبری مقتدر؛ اگر یک رهبری بیحال، بیجان و بیحضوری باشد - که نه از جایی خبر دارد و راحت میشود ذهنش را عوض کرد؛ راحت میشود او را به اشتباه انداخت - چنین رهبری ضعیفی، چندان برایشان اهمیت ندارد. اما اگر قرار شد رهبرىِ مقتدری که اسلام میگوید، مردم میخواهند، انقلاب طلب میکند و قانون اساسی حکم میکند، باشد، با آن مخالفند! حق دارند مخالف باشند! من تعجّب نمیکنم از اینکه اینها رهبری را هدف قرار دهند!
البته ملت بیدارند. علما، بزرگان و مسؤولین کشور، به فضل پروردگار، مثل همیشه در نهایت هوشیاری عمل کردند و تا دیدند که توطئه است، اقدام نمودند. البته سخنرانی در دنیا زیاد است، شبنامه در دنیا زیاد است، حرف نادرست، تهمت و افترا و دروغ، کم نیست؛ اما هر تهمت و دروغی، توطئه نیست، هر شایعهای بهوسیله دشمن نیست. آن شایعهای که توطئه دشمن است، بهوسیله انسانهای خبیر و بصیر شناخته میشود.
اوّل کسی که در مقابل این حرفها در این چند روز - این یکی دو هفته - وارد میدان شد و حرف زد، رئیسجمهور عزیزمان جناب آقای خاتمی بود. در مصاحبه خود به شکل بسیار دقیق و هوشمندانه، آنچه را که میخواستند در ذهن مردم القا کنند، ایشان از ذهن مردم، پاک کرد، رفت و در مقابل این توطئه قرار گرفت؛ آنها هم خیلی عصبانی شدند.
بعد از انتخاباتِ ریاست جمهوری امسال که برای مردم، یک حادثه شیرین بود - سی میلیون جمعیت در انتخاباتی شرکت جویند، رئیسجمهوری را با بیست میلیون رأی انتخاب کنند، بعد دولت تشکیل شود، مجلس شورای اسلامی به تمام وزرا رأی دهد، وزرا بدون هیچ دغدغهای در سرتاسر کشور مشغول کارشان شوند و به موقع گزارش دهند؛ اینها کارهای کوچکی نیست. اینها برای مردم، رخدادهای شیرینی است - به همین نسبت برای دشمن، تلخ بود. نتوانستد تحمّل کنند. فهمیدند که این انسجام، این حرکت صحیح و عمومی و مردمی، کانونی دارد. کانون آن، وحدت ملت است؛ کانون آن، انسجام است؛ کانون آن، اعتقاد است. خواستند این اعتقاد، این ایمان و این همبستگی مردم را از بین ببرند و اینطور وانمود کنند که در نظام جمهوری اسلامی، تشتّت هست!
امروز کسانی که به رادیوهای بیگانه گوش میدهند - که غالب این تحلیلهای غلط هم از رادیوهای بیگانه است - پی میبرند که متأسفانه آدمهای سادهدل، عین همان را که دشمن القا و پول خرج میکند تا آن را به ذهنهای مستمعین خود برساند، قبول میکنند! اگر کسی به این رادیوها گوش بدهد، خواهد دید که غوغا میکنند تا ثابت کنند الان در نظام جمهوری اسلامی، اختلاف، دودستگی، دو جریانی و دشمنی هست و همدیگر را تحمّل نمیکنند!
بیچارهها! نه ملت ایران را شناختید، نه انقلاب را شناختید، نه روحانیت را شناختید، نه مسؤولان را شناختید! با همین جهل و بیخبری بود که در انقلاب، شکست خوردید! با همین جهل و تحلیل غلط بود که هجده سال است شکست میخورید! به فضل الهی، با همین اشتباهی که میکنید، در این دفعه هم به دست مردم شکست خوردید و تا آخر، همیشه شکست خواهید خورد!
دشمن سعی کرد بگوید دو جریان است که با هم مخالفند، و بر سر اختیارات، با هم اختلاف دارند. نخیر؛ ایشان در مصاحبه، قشنگ تشریح و روشن کردند. معلوم شد که روابط، کاملاً تعریف شده و مشخّص است. همه میدانند که تکلیف و وظیفهشان چیست و با همکاری و محبّت، کارهای خودشان را پیش میبرند. دشمن، اینجا ناکام شد! بعد هم بزرگان و مراجع عظام قم ایستادند. یکی از برکات مهم الهی برای این کشور، وجود مراجع آگاه است. مرجع تقلیدِ آگاه، برای مردم از هر نعمتی بالاتر است. مرجع تقلید آگاه، مرجعی که فریب نمیخورد، مرجعی که ذهن او را تبلیغات دشمن نمیسازد، مرجعی که تحلیل سیاسی خود را از رادیو اسراییل نمیگیرد، خیلی ارزش دارد. دیدید که مراجع، چطور در مقابل این زمزمهها و شایعههای دشمنساز، ایستادند؛ بعد هم حوزه و روحانیت قم، بعد هم شهرهای مهم و مختلف کشور، موضع خودشان را مشخّص کردند. معلوم شد که ملت ایران، بیدار است. انصافاً، هم ملت، هم مسؤولان و هم روحانیون، موضع بسیار خوبی نشان دادند. من از یکایک آنها تشکر میکنم؛ نه به خاطر شخص. عزیزان من! اینجا مسأله شخص نیست. من هم مثل یکی از شما، از نظام اسلامی، از رهبری اسلامی و از ولایت فقیه به عنوان ستون فقرات این نظام، باید دفاع کنم. وظیفه من است. تکلیف شرعی است؛ مسأله شخصی نیست. به خاطر مسؤولیت سنگینی که من دارم، از همه کسانی که در این برهه، قدم در میدان گذاشتند تا حرف دشمن را در گلوی او خفه کنند و مشت به دهان دشمن بکوبند، صمیمانه تشکّر میکنم.
همینجا میخواهم از همه خواهش کنم که دیگر این راهپیماییها را متوقّف کنید؛ بس است. وقت برای حضور در صحنه و در میدان، در راهپیمایی برای مسائل و قضایایی که همیشه این ملت با آن مواجه است، بسیار است؛ لزومی ندارد که این راهپیماییها ادامه پیدا کند. در هر جای کشور، من خواهش میکنم دیگر راهپیمایی نکنند. البته گویندگان و نویسندگان، باید ذهنها را روشن کنند. تکلیف هدایت مردم، یک تکلیف الهی است. در این قضیه، ممکن است بعضی تصوّر کنند که به شخص، ظلم شد. اگر در این مسأله به شخص من ستمی رفته باشد و کسی ظلمی کرده باشد، من از حق شخصی خودم به طور کامل میگذرم و هیچ شکایتی از هیچکس ندارم.
البته امام بزرگوار در طول ده سال، خیلی حرفها داشت که بعضی از آنها را به مردم گفت، خیلی را هم به مردم نگفت! ما هم حرفهایی داریم که اگر خدای متعال در پیشگاه خودش اجازه نطق داد، با خود او در میان خواهیم گذاشت. لزومی ندارد که انسان همه چیزها را بگوید! من مسأله شخصی در این قضیه ندارم؛ اما از حق مردم مطلقاً اغماض نخواهم کرد.
آن کسانی که خواستند خاطر مردم را مغشوش، ذهن مردم را خراب و امنیت مردم را به هم بزنند، به خیال خود خواستند مردم را در مقابل یکدیگر قرار دهند و صفوف را از هم جدا کنند. اینها به مردم خیانت کردند، به انقلاب و به کشور خیانت کردند و البته باید در چارچوب قانون با اینها رفتار شود. من خواهش میکنم هیچ کار و هیچ حرکت غیرقانونی نشود. هیچکس از آحاد مردم درصدد برنیاید که خودش برود و به خیال خود، کسی را مجازات کند؛ نه، بهعهده قانون است. البته به هیچوجه نباید انتقامگیری کرد؛ انتقامگیری چیزی نیست که جایش اینجا باشد. انتقام را از دشمنان مستکبر، در جای خود باید گرفت. کسانی که از روی نادانی، نفهمی، هوای نفسِ زودگذر، هواهای بشری ناشی از خصال زشت و بد و حسد و غیره، اقدامی میکنند، شایسته این نیستند که کسی به فکر انتقامگیری از آنها بیفتد؛ لیکن قانون باید اجرا شود. اگر این کارهایی که بعضی کردند و میخواهند باز هم ادامه بدهند - من اطّلاع دارم که باز هم برای آینده، برنامههایی دارند - غیرقانونی است و اگر خیانت به مردم است - که هست - باید مسؤولین اجرایی و قضایی، وظایف خودشان را درباره اینها انجام دهند. البته من اطّلاع دارم که انجام هم خواهند داد و هیچگونه سستیای در این زمینه وجود نخواهد داشت.
عزیزان من! آنچه مهمّ است، این است که همه آحاد ملت، بخصوص جوانان، بخصوص اعضای بسیج - بسیج دانشآموزی، دانشجویی، کارگری، صنفی و عشایری، یگانهای گوناگون بسیج - و کسانی که جزو سازمان بسیج نیستند و در واقع جزو بسیجند، همه و همه در پای انجام تکلیف، حاضر و آماده باشند؛ خودشان را برای دفاع از اسلام و انقلاب آماده کنند.
دفاع هم همیشه، با آلات قهریّه نیست؛ با مشت نیست، با تفنگ نیست. گاهی دفاع، با فهمیدن است. گاهی دفاع، با زبان است. گاهی دفاع از حقیقت، با حضور در جایی است. شاید یکی از بزرگترین خدماتی که انقلاب به ملت ایران کرد، این بود که ذهنها را باز کرد، ذهنها را سیاسی کرد، چشمها را باز کرد، و همه را با مسائل کشور آشنا کرد. این آشنایی و این بصیرت، باید روزبهروز بیشتر و زیادتر شود. اگر این بشود، دشمن هیچکاری نمیتواند انجام دهد. شما بدانید مسؤولین کشور، همه آماده هستند برای اینکه وظایف خودشان را به بهترین وجهی انجام دهند.
امروز مسؤولین قوّه قضایّیه، مسؤولین قوّه مقنّنه، مسؤولین قوّه مجریّه، اعضای هیأت دولت، شخص رئیسجمهور محترم، همه کسانی که دستاندرکارند، نیروهای نظامی و انتظامی، کسانی که در بخشهای مختلف مسؤولند، همه آماده هستند تا آنچه که وظیفه الهی و اسلامی آنهاست، انجام دهند و هیچ سستی و کوتاهی وجود ندارد. همه هم در یک جهت حرکت میکنند.
دشمن به اختلاف سلیقه درباره فلان مسأله سیاسی نگاه نکند و خیال کند که بین اینها اختلاف است؛ نه. درباره مسائل اصلی جامعه، درباره ناموس انقلاب و مسائل اساسی اسلام، هیچ اختلافی بین اینها نیست. یکپارچهاند و روحانیت معظم و بزرگان حوزههای علمیه هم مثل همیشه، در جلوی صفوف قرار دارند و حرکت میکنند.
بنده از خدای متعال خواستهام که جسم و جان ناقابل من هم در همین راه و در خدمت اسلام و ملت ایران قرار گیرد. آنچه در اختیار من وجود دارد و خدای متعال، به ودیعه به من سپرده است - جسم و جان و نیروها و همه و همه - به فضل پروردگار در خدمت این راه و در مقابله با دشمن خواهد بود. دشمن بداند این انقلاب اسلامی، همان انقلابی است که تخت امپراتوری استکبار را لرزاند و با همان قدرت، با همان هیبت، با همان هیمنه و به فضل الهی با همان پیروزیها و پیشرفتهاست. بحمداللَّه نیروی عظیم جوانان هم در صحنه هستند.
خداوند همه شما را حفظ فرماید و دلهای نورانی شما را با انوار معرفت خود روشنتر و نورانیتر کند. انشاءاللَّه به همه شما لطف و فضل خود را عنایت کند و وجود مقدّس ولىّعصر ارواحنا فداه و عجلاللَّه فرجه، از همه شما راضی باشد و روح مقدّس امام بزرگوار، شما را مشمول دعای خود قرار دهد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
1) قدر: 3 و 4
2) قدر: 5