• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1393/09/23
یادداشتی از دکتر سعدالله زارعی

درس‌ها و اندرزهای تحولات مصر

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در هفته‌های گذشته دادگاه مصر حسنی مبارک را از اتهامات وارده تبرئه کرد. اقدامی که واکنش مردم مصر و سایر ناظران بیرونی را در پی داشت. ماجرای مصر ماجرای غم‌اگیز کشوری است که به دلیل عدم توجه و تحلیل درست سیاسیون و انقلابیون از اتفاقات داخلی و منطقه‌ای، روند انقلاب و بیداری اسلامی در آن منحرف و تبدیل به نزاع داخلی شد. بی‌تردید یکی از عوامل موجود در انحراف مسیر درست بیداری اسلامی، ظهور و بروز جریان‌های افراطی و تکفیری در مصر بود. رهبر انقلاب نیز در دیدار با شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ى جهانى‌ جریان‌هاى افراطى و تکفیرى از دیدگاه علماى اسلام» با اشاره به این موضوع فرمودند: «جریان تکفیر توانست حرکت بیدارى اسلامى را منحرف کند... جریان تکفیر، این حرکت عظیم ضداستکبارى و ضدآمریکایى و ضداستبدادى را تغییر جهت داد به جنگ بین مسلمانان و به برادرکشى.» دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسائل بین‌المللی، در یادداشت زیر به تحلیل دلایل و عوامل انحراف بیداری اسلامی در مصر پرداخته است:
 
* پیامدهای تبرئه حسنی مبارک
دادگاه مصر، حسنی مبارک، فرزندانش و وزیر کشور او را از اکثر اتهامات تبرئه کرد و وکیل مبارک از آزادی قریب‌الوقوع رئیس جمهور مخلوع مصر خبر داد. به دنبال آن "السیسی" رئیس جمهور مصر، مخالفان را به تمکین در برابر رأی دادگاه و در واقع پذیرش آزادی مبارک فراخواند و از احکام دادگاه در این‌باره دفاع کرد. چنین وقایعی این شائبه را در میان تحلیلگران گسترش می‌دهد که در پشت احکام دادگاه یک توافق سیاسی وجود دارد و بیش از آنکه رأی صادره یک رأی قضایی باشد، رأیی سیاسی است و از این رو قابل پیش‌بینی است که تحت تأثیر انقلاب بهمن ۸۹ در این کشور مهم آفریقایی-آسیایی رخ دهد.
 
براین اساس افراد و گروه‌هایی از جمعیت اخوان‌المسلمین و «جنبش جوانان موسوم به جنبش شش آوریل» و «جریان تمرد» به این احکام اعتراض کرده و بعضاً اعلام کرده‌اند که بار دیگر به خیابان‌ها و میدان التحریر -کانون اصلی اعتراضات بهمن‌ماه ۱۳۸۹ و اعتراضات تیرماه ۱۳۹۲- خواهند آمد.
به دنبال سقوط همزمان مبارک، بن‌علی و علی عبدالله صالح، پایتخت‌های عربی دچار اضطراب شدیدی شده و دولت‌های وابسته‌، از توانایی آمریکا در حفظ آنها نگران و مأیوس شده بودند. همزمانی تبرئه‌ی حسنی مبارک با شکست انتخاباتی حزب اسلامگرای النهضة در تونس، فرصتی را برای آمریکا فراهم کرد تا به وابستگان یادآور شود که تغییری در سیاست سنتی آمریکا در حمایت از رژیم‌های وابسته به وجود نیامده است.

بعضی از ناظران سیاسی منطقه معتقدند شرایط این روزهای مصر تا حد زیادی به شرایط ماه‌های اخیر یمن شبیه شده است و این می‌تواند پیامدهایی شبیه پیامدهای طرح بازسازی رژیم سابق یمن را در پی داشته باشد. در یمن، پس از آنکه جوانان علی عبدالله صالح را وادار به کناره‌گیری از قدرت کردند، برخی کشورهای عربی از شرایط هرج و مرج در یمن استفاده کرده و با یک طرح موسوم به «مبادره-تدبیر-خلیجی» به میدان آمدند و با جایگزین کردن معاون صالح "منصور هادی عبدربه" درصدد برآمدند تا انقلاب یمن را به جنبشی ناکام تبدیل نمایند.

اما روند تحولات آن‌گونه که در طرح عربستان آمده بود، پیش نرفت و نیروهای انقلاب با انسجام بیشتر و سازماندهی بهتر به میدان آمدند و نخست‌وزیر وابسته به صالح "محمد باسندوه" را کنار زدند و رئیس جمهور جدید ناچار شد یکی از نیروهای مورد اعتماد انقلابیون و مخالف صالح را به نخست وزیری برساند و احزاب متحد خاندان صالح شامل حزب «مؤتمر» و حزب شبه اخوانی «اصلاح» را به حاشیه براند و از نفوذ آمریکا و عربستان در یمن و تأثیرگذاری این دو کشور بر سیاست خارجی یمن بکاهد.
 
* جلوگیری از گسترش بیداری اسلامی در مصر
بعضی از تحلیلگران سیاسی با اشاره به نقش دلارهای خارجی در تحولات مناطق عربی معتقدند طرح توزیع پول در مصر نیز در آستانه‌ی شکست قرار دارد. البته پر واضح است که مداخله‌گران به اندازه‌ای که در ساختارهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی یمن نفوذ داشتند، در مصر از این نفوذ بی‌بهره‌اند.
 
برای ارزیابی صحت این تحلیل باید در انتظار رخدادهای هفته‌های آتی مصر باقی ماند هر چند نشانه‌‌هایی از صحت این تحلیل از هم‌اکنون دیده می‌شود. اما از منظر اول، باید گفت تحولات انقلابی مصر و به تعبیری روند «بیداری اسلامی» در این کشور به دلیل ناکارآمدی رهبرانی که پس از خیزش بهمن ۱۳۸۹ با رأی مردم بر سر کار آمدند و توطئه‌ی پیچیده‌‌ای که مخالفان خارجی خیزش اسلامی مصر دنبال کردند، دچار مخاطره‌ی جدی شد؛ تا جایی که آمریکا و بعضی از متحدان منطقه‌ای که منافع خود را در پشتیبانی از تبرئه‌ی حسنی مبارک می‌دیدند به صحنه آمدند.

از منظر آمریکا، شخص مبارک که نماد رژیمی وابسته به غرب و متحد رژیم صهیونیستی بود، باید از جایگاه «متهم» به جایگاه «مدعی» ارتقا می‌یافت تا مخالفان عرب آمریکا در منطقه دریابند که تغییر مهره‌های آمریکا به نتیجه نمی‌رسد و در نهایت هر طرح ضدآمریکاییی شکست می‌خورد.
بیداری اسلامی دشمن شناخته‌شده‌ای دارد. غرب برای از میان برداشتن بیداری و مستولی شدن غفلت بر جهان اسلام تلاش می‌کند از ابزارهای مختلف استفاده نماید و در این میان بیش از هر نقطه‌ای به متن جهان اسلام چشم دوخته‌اند؛ چراکه هیچ چیز به اندازه‌ی آفت‌های درونی قادر نیست یک درخت سربرافراشته را از بین ببرد.

این روند از یک‌طرف باعث سرخوردگی تغییرطلبان در جهان عرب می‌شود و از طرف دیگر به رژیم‌ها و حاکمان وابسته به آمریکا اطمینان خاطر می‌دهد که واشنگتن به حمایت از آنان معتقد است. پیش از این و به دنبال سقوط همزمان مبارک، بن‌علی و علی عبدالله صالح و به انفعال کشیده شدن سیاست منطقه‌ای آمریکا، پایتخت‌های عربی دچار اضطراب شدیدی شده و دولت‌های وابسته‌ی آن، از علاقه و یا توانایی آمریکا در حفظ آنها نگران و مأیوس شده بودند.

این موضوع دنباله‌روی این رژیم‌ها از ایالات متحده‌ را تحت تأثیر قرار داده و زمزمه‌هایی از تغییر رویکرد خارجی این کشورها از این پایتخت‌ها به گوش می‌رسید. کما اینکه مصر در دوره‌ی جدید تلاش کرد تا موازنه‌ای بین روابط قاهره با واشنگتن و مسکو پدید آورد. همچنین زمزمه‌ی انعقاد قراردادهای نظامی و امنیتی میان کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس که متحدان دیرینه و پابرجای آمریکا تلقی می‌شدند با روسیه و چین، آمریکا را نگران کرده بود.
 
همزمانی تبرئه‌ی حسنی مبارک با شکست انتخاباتی حزب اسلامگرای النهضة در تونس، فرصتی را برای آمریکا فراهم کرد تا به وابستگان آمریکا یادآور شود که تغییری در سیاست سنتی آمریکا در حمایت از رژیم‌های وابسته به وجود نیامده است.
 
* دلایل شکست اخوان‌المسلمین
البته این نکته را باید یادآور شد که شکست اخوان‌المسلمین و دولت آن در مصر، در درجه‌ی اول یک امر داخلی بود. اخوان علی‌رغم آنکه از یک تجربه‌ی ۸۰ ساله برخوردار بود اما وقتی به قدرت رسید، مانند یک جریان تازه تأسیس و فاقد اصول و چارچوب عمل کرد و عملاً نتوانست یک رژیم جدید مبتنی بر اصول و آرمان‌های شناخته ‌شده‌ی خویش پدید آورد.

اما در عین حال این فقط اخوان نبود که در این دوره دچار خطای فاجعه‌بار و تعیین‌کننده شد؛ جوانان جنبش ۶ آوریل و دیگر گروه‌ها نیز به جای تمرکز بر مسئله‌ی اصلی و مبارزه با استبداد و سلطه هم دچار خطای تاریخی شدند. آنان بیش از حد روی اختلافات خود با اخوان تأکید می‌کردند. آنان گمان می‌کردند ارتش می‌خواهد حداکثر نقش موازنه‌دهنده و میانجی را در «مصر آینده» بازی کند. از منظر آنان در شرایط عدم وجود شخصیت، حزب و نیروی ملی موزانه‌دهنده، ارتش یک انتخاب قابل اعتماد بود.

* ابزارهای دشمن برای جلوگیری از بیداری اسلامی
بیداری اسلامی در عین حال دشمنان شناخته‌شده‌ای دارد و آنچه در مصر روی داد هم از این دشمن متأثر بود. غرب و به‌خصوص دولت‌های سلطه‌گر آن، خود را در معرض آسیب جدی می‌بینند و برای از میان برداشتن بیداری و مستولی شدن غفلت بر جهان اسلام تلاش می‌کنند. آنان در این راه از ابزارهای مختلف استفاده می‌نمایند و البته در این میان بیش از هر نقطه‌ای به متن جهان اسلام چشم دوخته‌اند؛ چراکه هیچ چیز به اندازه‌ی آفت‌های درونی قادر نیست یک درخت سربرافراشته را از بین ببرد.
بیداری اسلامی در مصر با آفت تکفیری‌ها مواجه شد. اخوانی‌ها به گمان آنکه تکفیری‌ها ابزاری کارآمد برای مواجهه با مخالفان داخلی بوده و می‌توانند رابطه‌ی گرم با عربستان را تضمین نمایند و خیال دولت اخوان را از ناحیه‌ی وهابی‌ها آسوده نمایند با تکفیری‌ها هم‌پیمان شدند. این تجربه‌ی تلخ به بهای از دست رفتن یک آرمان دیرپا در مصر به دست آمد و نگاه ضدصهیونیستی، جای خود را به درگیری بین مسلمین داد.

بیداری اسلامی در مصر با آفت تندروی و رفتارهای رعب‌انگیز تکفیری‌ها مواجه شد. متأسفانه اخوانی‌ها به گمان آنکه تکفیری‌ها از یک‌سو ابزاری کارآمد برای مواجهه با مخالفان داخلی خود بوده و از طرف دیگر می‌توانند رابطه‌ی گرم مصر با عربستان را تضمین نمایند و خیال دولت اخوان را از ناحیه‌ی سعودی‌ها و وهابی‌ها آسوده نمایند با تکفیری‌ها هم‌پیمان شدند. این تجربه‌ی بسیار تلخی بود که به بهای از دست رفتن یک آرمان دیرپا در مصر به دست آمد و نگاه ضدصهیونیستی، جای خودش را به درگیری بین مسلمین داد.

* جریان تکفیر، آفت جهان اسلام در بیداری اسلامی
افراط‌گرایی که با شمایل مذهبی به صحنه می‌آید، بُرّنده‌ترین تیغی است که غرب آن را از آستین مسلمین بیرون می‌آورد و با آن پای حرکت مسلمان‌های بیدار را قطع می‌نماید؛ تکفیر امروزی با نقشه‌های استکبار و طراحی سرویس‌های جاسوسی آن و پول برخی از دولت‌های منطقه درصدد است تا خشم مقدس و برخاسته از خون دل‌های مسلمانان از ظلم‌های فاحش غرب را به درگیری‌های نفرت‌آور میان برادران مسلمان تبدیل کرده و سرمایه‌های آنان را تباه نماید.
 
وضعیت مسلمانان در هر کجا که درخت بیداری اسلامی سایه‌ی فرح‌بخش و نیروزای خود را بر سر مسلمانان پهن کرده است، از این نوع دشمنی خطرناک بی‌بهره نیست. امروز در لیبی، پاکستان، عراق، سوریه و بسیاری دیگر از مناطق اسلامی که از قضا ضریب نفرت از ستم‌های ۱۰۰ تا ۲۰۰ ساله‌ی غرب در آنها بیش از سایر مناطق است، مسلمانان بیدار در معرض جنایات افراط‌گرایان قرار دارند.
 
افراط‌گرایی نقطه‌ی مقابل اسلام‌گرایی است؛ چراکه اسلام‌گرایی بر اساس نص آیه‌ی شریفه‌ی قرآن «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» (آیه‌ی ۲۹ سوره‌ی مبارکه‌ی فتح) ستیز پایان‌ناپذیری با استعمارگران غرب و شرق داشته‌ و قلبی مالامال از محبت و شفقت نسبت به برادران دینی خود دارد. طبعاً چنین اسلامی نه‌تنها مسلمانان بلکه هر انسان جویای عزت و کرامتی را به حرکت در می‌آورد و حرکت آنان را با ثمره‌ی شیرین پیروزی امنیت و پیشرفت توأم می‌گرداند.
 
البته در مصاف میان اسلام‌گرایی و نسخه‌های تقلبی که غرب در اینجا و آنجا سر دست گرفته است، تکلیف و نتیجه معلوم است؛ اسلام همیشه با نسخه‌های تقلبی مواجه بوده و امروز هم مواجهه‌ی اسلام ناب با بدیل‌های تقلبی از اسلام برقرار است. با این توصیف که تقلبی بودن این نسخه‌های بدلی برای مردم در حال آشکار شدن است و این اسلام ناب است که به حرکت خود در تسخیر قلب‌ها و اذهان ادامه می‌دهد.