1393/08/07
سیدحسننصرالله در شب سوم محرم
مسئولیت بزرگ، نجات تکفیریان است و سپس ریشهکن کردنشان
مسئولیت متوقف کردن این تفکر در جهان اسلام در درجهی اول بر عهدهی پادشاهی عربستان سعودی است که در گذشتهی دور و نزدیک و امروز به این تفکر کمک میکند. به شیوههای دیگر توصیف نمیکنیم. بله، مسئولیت بر عهدهی آنها هم هست. ما چنین کاری نکردهایم و نمیکنیم اما کافی نیست که دیگران ائتلاف بین المللی تشکیل دهند و ارتشهای جهان را برای جنگ با داعش فرا بخوانند.
این خطاب به همه است: اول مدارسی را که پیروان این تفکر داعشی از آن فارغ التحصیل میشوند تعطیل کنید. تکفیر و تهمت شرک زدن به مردم به سادهترین و سستترین دلایل را، تمام کنید و درش را ببندید. از علمای این جریان، علمای وهابی دعوت کنید تجدید نظر کنند و بپذیرند دیگر علمای مسلمان از جمله شیعه و سنی با آنها دربارهی این تفکراتی که برای ترویج و انتشارش در جهان میکوشند، به گفت و گو بنشینند.
حتی ما درخواست میکنیم در جنگ با افرادی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی اسلحه به دست گرفتند، شتابان ورزیده نشود. مگر جایی که نبرد رخ داد که آن بحث دیگری است. ولی تا زمانی که جنگی صورت نگرفته است درخواست میکنیم به لحاظ فکری و فرهنگی تلاش شود با اینها بحث و گفت و گو صورت بگیرد. علمای زمانشناسی که بصیر و هشیار هستند این مسئولیت را بر عهده بگیرند. بسیاری از این افراد گرفتار شبهه هستند. درک و اعتقادشان اشتباه است. در زمینهی مبارزه با جوانان این گروه اصل بر نجاتشان است نه بر ریشهکن کردنشان. بعضیها بلافاصله فکر میکنند دولتها، نظامها، ارتشها و کشورها باید برای ریشهکن کردن پیروان این جریان ائتلاف کنند. نه، اول باید به فکر نجات و دستگیری از این افراد بود. باید با آنها گفت و گو کرد؛ توسط علمایی که ممکن است تأثیر داشته باشند. طبیعتا مسئولیت برادران عالم اهل سنت ما بسیار بیشتر از عالمان شیعه است. علمای شیعه هر جا پا بگذارند به نظر آنها تکلیفشان مشخص است! ولی این احتمال وجود دارد که عالمان اهل سنت را بپذیرند. خب، اینجا مسئولیت عظیمی بر عهدهی عالمان اهل سنت گذاشته میشود که با این افراد بحث کنند. کسی از همین ابتدا نگوید نه، امیدی به نتیجهبخشی نیست! چه کسی چنین چیزی گفته است؟
ما یک تجربهی تاریخی در اختیار داریم. امروز هر کس به جریان تکفیری و این ماجراها میپردازد به مثال تاریخی خوارج دوران امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(ع) میرسد. علی بن ابی طالب(ع) در آن دوران به نظر همهی مسلمانان خلیفهی مشروع بودند. یعنی اهل سنت ایشان را خلیفهی راشد چهارم و شیعه نیز به طریقهی خودشان ایشان را امام میدانستند. پس بحثی نبود که ایشان خلیفهی مشروع است. فارغ از جایگاه خلیفهی مشروع. خب، تعدادی از مردم بر ایشان شوریدند که خوارج نام گرفتند. امیر(ع) به همراه باقیماندهی صحابه، مهاجرین و انصار و فرزندانشان به جنگ آنها رفت. خوارج ۱۲هزار نفر بودند. بعضیشان مرتکب جنایتهایی شده بودند. امیرالمؤمنین(ع) روز اول گفتند جانیان را تحویل دهید ولی ندادند. با این حال ایشان تصمیم نگرفت ۱۲هزار نفر را بکشد. به عبدالله بن عباس فرمود شما جایگاه اجتماعی و علمی داری برو سراغشان. عبدالله بن عباس رفت، سخنرانی کرد، گفت، استدلال آورد، گفت و گو کرد، مجادله و بحث کردند و با تلاشهایش ۴ هزار نفر برگشتند. دیگر کسی نبود. خود امام (ع) رفت. سخنرانی کرد، دعوت کرد، گفت، استدلال آورد، یادآوری کرد، مجادله نمود و… این بار هم ۴هزار نفر برگشتند. ۸هزار نفر بودند، چقدر میماند؟ ۴هزار نفر ماندند. کسانی که آمادهی شنیدن هیچ حرفی نبودند. یعنی گوششان بدهکار نبود. آن موقع بود که جنگ رخ داد. جنگ نهروان که برای آنها بسیار گران هم تمام شد. تفکری که بر ذهن مدیران جهان عرب و اسلاممان سایه انداخته است این است که مستقیما سراغ مسائل امنیتی، نظامی، ریشهکن کردن، جنگ و… برویم. نه، مسئولیت دیگری هم وجود دارد. واقعا مسئولیت شرعی، دینی، اخلاقی و بشری است. باید برای نجات این افراد تلاش جدی فکری، فرهنگی، عقیدتی، ایمانی و رسانهای صورت بگیرد و گفت و گو شود. دین ما این را میگوید. دین ما به دنبال کشتن نیست، در پی نجات است؛ نجات مردمان در دنیا و آخرت. بسیاری از اینها بیچاره هستند. دنیا را از دست دادهاند و ناگهان متوجه خواهند شد آخرت نیز از دستشان رفته است. در حالی که: «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا- مىپندارند که کار نیک انجام مىدهند. (کهف/۱۰۴)» به همین خاطر اینها از یتیمان هم بیچارهتر و یتیمترند. مسئولیت بزرگ، نجات ایشان است.
اگر میخواهیم از اسلام و امتمان در برابر این در برابر این چالش بزرگ و خطرناک دفاع و خطر را دور کنیم تلاشمان در مرحلهی اول باید فکری و فرهنگی باشد. آن هم در دو زمینه: اول ایمنسازی دیگر مسلمانان از این تفکر ویرانگر. اینجا نوبت به علما، متفکران، اهالی سیاست، احزاب، مردان، زنان، پدران، مادران، رسانهها و… میرسد. دوم تلاش برای نجات افراد قابل نجاتی که پیرو این تفکر تکفیری خوارجی مرگبار هستند که از دست دادن دنیا و آخرت را به همراه دارد. سپس مراحل بعد.
امروز، بله، دین و امت ما با این چالش مواجهند. همه باید این موضع روشن حسینی را اتخاذ کنیم. هر جا لازم باشد موضع بگیریم و حق را فریاد بزنیم در میانهی میدان میایستیم و حق را با صراحت فریاد میزنیم و هر جا لازم باشد برای دفاع از اسلام، امت و ملتهایمان خون بدهیم و عزیزانمان را راهی قتلگاه کنیم مانند حسین در کربلا چنین کردهایم و ان شاءالله خواهیم کرد.
این خطاب به همه است: اول مدارسی را که پیروان این تفکر داعشی از آن فارغ التحصیل میشوند تعطیل کنید. تکفیر و تهمت شرک زدن به مردم به سادهترین و سستترین دلایل را، تمام کنید و درش را ببندید. از علمای این جریان، علمای وهابی دعوت کنید تجدید نظر کنند و بپذیرند دیگر علمای مسلمان از جمله شیعه و سنی با آنها دربارهی این تفکراتی که برای ترویج و انتشارش در جهان میکوشند، به گفت و گو بنشینند.
حتی ما درخواست میکنیم در جنگ با افرادی که در کشورهای مختلف عربی و اسلامی اسلحه به دست گرفتند، شتابان ورزیده نشود. مگر جایی که نبرد رخ داد که آن بحث دیگری است. ولی تا زمانی که جنگی صورت نگرفته است درخواست میکنیم به لحاظ فکری و فرهنگی تلاش شود با اینها بحث و گفت و گو صورت بگیرد. علمای زمانشناسی که بصیر و هشیار هستند این مسئولیت را بر عهده بگیرند. بسیاری از این افراد گرفتار شبهه هستند. درک و اعتقادشان اشتباه است. در زمینهی مبارزه با جوانان این گروه اصل بر نجاتشان است نه بر ریشهکن کردنشان. بعضیها بلافاصله فکر میکنند دولتها، نظامها، ارتشها و کشورها باید برای ریشهکن کردن پیروان این جریان ائتلاف کنند. نه، اول باید به فکر نجات و دستگیری از این افراد بود. باید با آنها گفت و گو کرد؛ توسط علمایی که ممکن است تأثیر داشته باشند. طبیعتا مسئولیت برادران عالم اهل سنت ما بسیار بیشتر از عالمان شیعه است. علمای شیعه هر جا پا بگذارند به نظر آنها تکلیفشان مشخص است! ولی این احتمال وجود دارد که عالمان اهل سنت را بپذیرند. خب، اینجا مسئولیت عظیمی بر عهدهی عالمان اهل سنت گذاشته میشود که با این افراد بحث کنند. کسی از همین ابتدا نگوید نه، امیدی به نتیجهبخشی نیست! چه کسی چنین چیزی گفته است؟
ما یک تجربهی تاریخی در اختیار داریم. امروز هر کس به جریان تکفیری و این ماجراها میپردازد به مثال تاریخی خوارج دوران امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(ع) میرسد. علی بن ابی طالب(ع) در آن دوران به نظر همهی مسلمانان خلیفهی مشروع بودند. یعنی اهل سنت ایشان را خلیفهی راشد چهارم و شیعه نیز به طریقهی خودشان ایشان را امام میدانستند. پس بحثی نبود که ایشان خلیفهی مشروع است. فارغ از جایگاه خلیفهی مشروع. خب، تعدادی از مردم بر ایشان شوریدند که خوارج نام گرفتند. امیر(ع) به همراه باقیماندهی صحابه، مهاجرین و انصار و فرزندانشان به جنگ آنها رفت. خوارج ۱۲هزار نفر بودند. بعضیشان مرتکب جنایتهایی شده بودند. امیرالمؤمنین(ع) روز اول گفتند جانیان را تحویل دهید ولی ندادند. با این حال ایشان تصمیم نگرفت ۱۲هزار نفر را بکشد. به عبدالله بن عباس فرمود شما جایگاه اجتماعی و علمی داری برو سراغشان. عبدالله بن عباس رفت، سخنرانی کرد، گفت، استدلال آورد، گفت و گو کرد، مجادله و بحث کردند و با تلاشهایش ۴ هزار نفر برگشتند. دیگر کسی نبود. خود امام (ع) رفت. سخنرانی کرد، دعوت کرد، گفت، استدلال آورد، یادآوری کرد، مجادله نمود و… این بار هم ۴هزار نفر برگشتند. ۸هزار نفر بودند، چقدر میماند؟ ۴هزار نفر ماندند. کسانی که آمادهی شنیدن هیچ حرفی نبودند. یعنی گوششان بدهکار نبود. آن موقع بود که جنگ رخ داد. جنگ نهروان که برای آنها بسیار گران هم تمام شد. تفکری که بر ذهن مدیران جهان عرب و اسلاممان سایه انداخته است این است که مستقیما سراغ مسائل امنیتی، نظامی، ریشهکن کردن، جنگ و… برویم. نه، مسئولیت دیگری هم وجود دارد. واقعا مسئولیت شرعی، دینی، اخلاقی و بشری است. باید برای نجات این افراد تلاش جدی فکری، فرهنگی، عقیدتی، ایمانی و رسانهای صورت بگیرد و گفت و گو شود. دین ما این را میگوید. دین ما به دنبال کشتن نیست، در پی نجات است؛ نجات مردمان در دنیا و آخرت. بسیاری از اینها بیچاره هستند. دنیا را از دست دادهاند و ناگهان متوجه خواهند شد آخرت نیز از دستشان رفته است. در حالی که: «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا- مىپندارند که کار نیک انجام مىدهند. (کهف/۱۰۴)» به همین خاطر اینها از یتیمان هم بیچارهتر و یتیمترند. مسئولیت بزرگ، نجات ایشان است.
اگر میخواهیم از اسلام و امتمان در برابر این در برابر این چالش بزرگ و خطرناک دفاع و خطر را دور کنیم تلاشمان در مرحلهی اول باید فکری و فرهنگی باشد. آن هم در دو زمینه: اول ایمنسازی دیگر مسلمانان از این تفکر ویرانگر. اینجا نوبت به علما، متفکران، اهالی سیاست، احزاب، مردان، زنان، پدران، مادران، رسانهها و… میرسد. دوم تلاش برای نجات افراد قابل نجاتی که پیرو این تفکر تکفیری خوارجی مرگبار هستند که از دست دادن دنیا و آخرت را به همراه دارد. سپس مراحل بعد.
امروز، بله، دین و امت ما با این چالش مواجهند. همه باید این موضع روشن حسینی را اتخاذ کنیم. هر جا لازم باشد موضع بگیریم و حق را فریاد بزنیم در میانهی میدان میایستیم و حق را با صراحت فریاد میزنیم و هر جا لازم باشد برای دفاع از اسلام، امت و ملتهایمان خون بدهیم و عزیزانمان را راهی قتلگاه کنیم مانند حسین در کربلا چنین کردهایم و ان شاءالله خواهیم کرد.