1393/07/02
دلایل تأکید رهبر انقلاب بر احیای سنت واسطهگری در ازدواج
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال با اشاره به اهمیت مسألهی ازدواج جوانان، دربارهی عواقب بیتفاوتی در جامعه نسبت به این مسأله و تبعات سخت آن برای کشور هشدار دادند. ایشان خود جوانها، خانوادهها و مسئولان مربوط را به اقدامات عملی برای حل این مشکل دعوت کردند و یکی از راهکارها را احیای سنت واسطهگری در ازدواج دانستند: «در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خیّر و مؤمنى پیدا میشدند، واسطهگرى میکردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى میکردند، ازدواجها را راه مىانداختند؛ این کارها باید انجام بگیرد؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید.» در آستانهی روز اول ذیالحجه –سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا علیهماالسلام- در گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین هادی حسینخانی، معاون تهذیب حوزهی علمیهی قم به بررسی موضوع واسطهگری در ازدواج پرداختیم. حجتالاسلام حسینخانی که پیش از این، معاون نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است، تجربیات چندسالهای از واسطهگری ازدواج در این دانشگاه داشته و تحصیلات تخصصی خود را نیز در موضوعی مرتبط با همین زمینه به اتمام رسانده است.
همانطور که مستحضر هستید، وساطت در امر ازدواج، در سیرهی اهل بیت علیهمالسلام مورد توجه بوده و روایاتی هم در فضیلت این کار، از ایشان صادر شده است. لطفاً برای ما از نگاه و رویکرد دین نسبت به این مسأله بفرمایید.
بحث واسطهگری یا شفاعت در ازدواج، در فرمایشات خدای متعال و معصومین علیهمالسلام ذکر شده است. در سورهی مبارکه نور، آنجا که خداوند متعال میفرماید «وَأَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم»۱، دستور «َأَنْکِحُوا» خطاب به جامعهی اسلامی صادر شده است و تمام اعضای این جامعه را دربرمیگیرد. یعنی همه مأمور میشوند که زمینه را برای ازدواج پسران و دختران فراهم کنند.
در روایات ما بابی وجود دارد تحت عنوان «مَن تَزَوَّج اَخاه المُؤمِن» یعنی کسی که برای برادر مؤمنش، شرایط ازدواج را فراهم کند. روایات متعددی در این باب وجود دارد. مثلاً روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که ایشان فرمودند: «مَنْ زَوَّجَ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»۲ یعنی کسی که شرایط ازدواج فرد مجردی را فراهم کند، از کسانی است که خداوند در روز قیامت به او نظر میکند. یا در روایت دیگری از امام کاظم علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: «در روز قیامت که هیچ سایهای جز سایهی عرش خدا نیست، سه گروه زیر این سایه قرار میگیرند.» آنوقت دربارهی اولین دسته فرمودند: «رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُسْلِم»۳ مردی که شرایط ازدواج برادر مسلمانش را تأمین کند.
در روایت دیگری نیز از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: «أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ یَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ شَمْلَهُمَا» بهترین شفاعتها این است که شفاعت شود بین دو نفر در ازدواج تا بالاخره زیر یک سقف قرار بگیرند.
به نظر میرسد که در ادبیات دینی مسألهی واسطهگری در ازدواج، مسألهای حائز اهمیت است. به هرحال، فردی که میخواهد ازدواج کند، در خیلی از موارد کسی را نمیشناسد که مستقیماً سراغ او برود و نیازمند این است که از افرادی کمک بگیرد. در سیرهی بزرگان دین هم توجه به این نکته وجود داشته است. از جمله خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم؛ وقتی که جوانی به نام «جُوَیبِر» خدمت حضرت میآیند، حضرت نگاه مهربانی به او میکنند و میفرمایند که چرا ازدواج نمیکنی؟ او هم در پاسخ مشکلاتی را مطرح میکند. بعد حضرت همانجا او را راهنمایی میکنند و میفرمایند که «انْطَلِقْ یَا جُوَیْبِرُ إِلَى زِیَادِ بْنِ لَبِیدٍ فَإِنَّهُ مِنْ أَشْرَفِ بَنِی بَیَاضَة»۴ جویبر! پیش زیاد ابن لبید برو و دختر او را خواستگاری کن. این معرفی کردن و واسطهگری از خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم وجود داشته و معصومین علیهمالاسلام هم این روش را ادامه دادهاند و به همین سبب علمای دین به ایشان در عمل به این سنت تأسی کردهاند.
در توضیح آیهای که در ابتدا استشهاد کردید، خطاب «أَنْکِحُوا» را به همهی مؤمنین متوجه دانستید. اما در عمل شاید هر کسی صلاحیت این کار را نداشته باشد. افرادی که میخواهند در این کار وارد شوند، باید واجد چه ویژگیهایی باشند تا از آفتهای احتمالی مصون بمانند؟
افرادی که میخواهند به این امور بپردازند باید واجد ویژگیهایی باشند که برخی از آنها بایسته و برخی دیگر شایسته است. اول آنکه شایسته است کسی که واسطهگری میکند خودش متأهل باشد و مقداری پختگی نسبت به مسائل ازدواج و خانواده داشته باشد و همچنین تا حدودی با مسائل روانشناسی آشنا باشد تا بتواند ویژگیهای افراد را بشناسد و با طرف مقابل تطبیق بدهد که در این صورت، احتمال تشخیص درست بالا میرود.
ویژگی دیگر این است که این شخص واقعاً قصدش این باشد که این معرفی کردن، زمینهسازی برای شکلگیری یک زندگی پایدار و سالم باشد و در تمام مراحل، این نکته را وجههی همت و عمل خود قرار دهد. بعضیها ممکن است خدای نکرده اهداف مادی و نیت کسب درآمد داشته باشند. این کار را میکنند و برایشان مهم نیست که چه اتفاقی میافتد و بیش از هر چیز، میخواهند وصلتی صورت بگیرد. حتی بعضیها میخواهند برای رسیدن به این ثوابهایی که گفته شده است، هر طور شده اقدام کنند و چشمشان را روی اینکه این دو نفر چقدر هماهنگی دارند یا ندارند ببندند و صرفاً به دنبال این باشند که آمار ازدواجهایی که توسط خودشان انجام میشود بالاتر برود!
نکتهی دیگر که بسیار هم مهم است آنکه شخص واسطهگر باید حقایق را به دو طرف منتقل کند و برای اینکه مثلاً این وصلت صورت بگیرد نقاط ضعف را نپوشاند و نقاط قوت را زیاد بزرگ جلوه ندهد؛ آنچه هست را منتقل کند و بهتر و درست این است که تحلیل خودش را هم از شرایط افراد ارائه ندهد، بلکه خبرها را منتقل کند و تحلیلها و برداشتها را به عهدهی خود دو طرف بگذارد.
از آنجا که وساطت در ازدواج، ملاحظات فراوان و آفات محتملی دارد، معمولاً هر کسی متمایل به به این کار نیست و غالباً به حداقل کفایت میکنند؛ یعنی به همین بسنده میکنند که اطلاع دهند که مثلاً یک چنین دختر خانمی در چنین خانوادهای هست و بروید خودتان تحقیق کنید. آیا وظیفهی فرد واسطه همین است؟
به نظرم مسألهی شفاعت در ازدواج یک مقولهی تشکیکی و دارای مراتب مختلف است. یک وقت فردی میآید و فرصت بسیار مفصلی میگذارد و با یک برنامه و تحقیقات حساب شده، افراد را میسنجد و به یکدیگر معرفی میکند و پیگیریهای لازم را انجام میدهد تا مسأله به نتیجه برسد که این، مصداق اتم و اکمل آن روایات است. ولی یک وقت هم فردی در خود توانایی تشخیص و وساطت در این سطح را نمیبیند، لذا اگر مورد سؤال قرار گرفت که آیا شما کسی را برای ازدواج سراغ دارید، فقط در این حد میتواند کمک کند که کسی را معرفی کند. به نظر میرسد که اگرچه این فرد، مصداق اتم و اکمل آن روایات نیست، ولی بههرحال از ثواب این کار بهرهمند میشود.
بنابراین این امکان وجود دارد همگان در این سنت حسنه مشارکت –هرچند حداقلی- داشته باشند. به نظر شما چه راهکارهایی برای گسترش مشارکتکنندگان در این زمینه وجود دارد؟
برای عمومیت بخشیدن به این سنت، باید ارزش این کار بهدرستی تبیین شود و همه بدانند که کار، کار خیلی پرارزشی است. دوم اینکه مشخصات و معیارها برای افرادی که میتوانند در این زمینه ورود پیدا کنند بیشتر تبیین شود تا هرکس از این مشخصات برخوردار است، رغبتش بیشتر شود.
سوم اینکه نگاهها به مسألهی واسطهگری ازدواج باید اصلاح شود. اینطور نباشد که اگر مشکلی بین یک زوج پیدا شد، تمام کاسهکوزهها سر واسطهی نگونبخت شکسته شود. یکی از مهمترین موانع انگیزشی که باعث میشود حتی افرادی نزدیک این کار هم نشوند، آن است که فرد به خودش میگوید برای چه خودم را به دردسر بیندازم؟ تا جایی که جریان خوب پیش میرود کاری به ما ندارند، اما یک مشکل کوچک که پیش بیاید، همهی نالهها و نفرینها به طرف واسطه ما سرازیر میشود.
مردم باید این را بدانند که واسطه، فقط یک معرف است و همهی مسئولیت کار به عهدهی خود دو طرف است و آنها هستند که باید تحقیق و بررسی کنند. متأسفانه برخی خانوادهها به اعتبار معرف، تحقیقات را سبک میگیرند و پیگیری نمیکنند؛ خصوصاً اگر معرف از وجهه و جایگاه علمی یا اجتماعی بالایی برخوردار باشد، برایشان کافی است و میگویند دیگر مشکلی نیست. در حالی که این فرد واسطه بر اساس ظواهری که از دو طرف یا یک طرف سراغ داشته، کسی را معرفی کرده است. بنابراین هم خود شخص واسطه نباید بار مسئولیت را به دوش بگیرد و فقط باید خودش را در حد یک معرف به اینها بشناساند و هم اینکه خانوادهها نباید از خودشان سلب مسئولیت کنند و بررسی و دقت را کنار بگذارند و به حداقلها اکتفا کنند. من فکر میکنم یکی از عوامل عمدهای که باعث میشود تا افراد از این واسطهگری طفره بروند، همین مسأله است. بهویژه اینکه مقداری هم آمار طلاق بالا رفته و ترس از دردسر و عواقب بعدی را در افراد ایجاد کرده است. اگر این نگرش اصلاح شود، افراد راحتتر قدم در این راه میگذارند.
گویا جنابعالی در دانشگاه، تجربیات موفقی در وساطت برای ازدواج دانشجویان داشتهاید. لطفاً کمی از این تجربیات و برکات آن دوران برای ما بگویید.
بنده چندین سال پیش که در یکی از دانشگاهها، در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری حضور داشتم، عملاً در این کار قرار گرفتم. دوستانی که قصد ازدواج داشتند به ما مراجعه میکردند. واقعاً نهاد یک نقطهی امید برای دانشجویان شده بود. قصد ما هم این بود که تا حد امکان دقیقترین و هماهنگترین گزینهها به افراد معرفی شوند و به لطف خدا نتایج خیلی خوبی هم داشت.
روال ما اینطور بود که آقایان وقتی مراجعه میکردند، ما یک فرم در اختیارشان قرار میدادیم تا آن را تکمیل کنند. بر اساس اطلاعات این فرم، ما در بانک اطلاعاتی دختر خانمهایی که در دانشگاه حضور داشتند جستجو میکردیم و هماهنگترین گزینهها را شناسایی میکردیم. گاهی که چند گزینهی مناسب وجود داشت، آنها را اولویتبندی میکردیم، ولی به مراجعهکننده نمیگفتیم که ما چند نفر را سراغ داریم. فرد را معرفی میکردیم و اگر به نتیجه میرسید که چه بهتر و اگر نه، نفر بعدی را به او معرفی میکردیم. نحوهی معرفی هم آنگونه بود که ابتدا مشخصات دختر خانم را بدون ذکر نام و آدرس، به آقا اطلاع میدادیم و اگر او میپذیرفت، زمینه را فراهم میکردیم تا کار از طرف خانوادهشان پیگیری شود.
یکی از مشکلاتی که در مراکز همسرگزینی کنونی وجود دارد این است که نقش خانواده در آن کمرنگ میشود. یعنی پسر و دختر، خودشان پیگیری میکنند و چه بسا به تصمیم میرسند ولی خانوادهها نمیپذیرند و یا این روش را نمیپسندند. یکی از نکاتی که ما در دانشگاه بر آن تأکید داشتیم، این بود که از همان ابتدا خانوادهها را درگیر میکردیم. تماس خانواده مشخص میکرد که آیا آنها با اصل ازدواج فرزندشان موافق هستند یا خیر. اگر نیاز میشد که در طول بررسیها کمکی بکنیم، ورود میکردیم. مثلاً بعضی خانوادهها از شهرهایی دیگر بودند. ما جلسهی خواستگاری را در دفتر نهاد و یا حتی در منزل خودمان ترتیب میدادیم و دوطرف با حضور خانوادهها مینشستند و صحبت میکردند و کار پیش میرفت. بعضی خانوادهها میگفتند چون شما معرفی کردهاید ما نیازی به تحقیقات نداریم، ولی ما به شدت مخالفت میکردیم و میگفتیم حتماً تحقیق را انجام بدهید. برخی میگفتند ما کسی را برای تحقیق نداریم. آن وقت بنده خودم تحقیق میکردم و به آقا یا خانم نتایج را منتقل میکردم. البته باز تصمیمگیرندهی نهایی خودشان بودند که باید انتخاب میکردند.
یادم میآید برای یکی از خانمهای فعال دانشگاه، از شهر خودشان یک خواستگار پیدا شده بود؛ خود ایشان و خانوادهشان نتوانسته بودند به نتیجه برسند که هماهنگی بین این دو نفر وجود دارد یا خیر. بالاخره قرار شد آن آقا از شهرشان بیاید دانشگاه و ما با هم گفتوگو کنیم. ایشان هم آمد و بنده با کمک یکی از دوستان، از هشت صبح تا چهار بعدازظهر با ایشان گفتوگو و مذاکرات مفصلی داشتیم و آخر به این نتیجه رسیدیم که ایشان هماهنگی لازم با این خانم را ندارد و مسأله منتفی شد. با یک نگاه ممکن است آدم بگوید بیخود وقتمان تلف شد و مشمول ثواب هم نشدیم، ولی فکر میکنم واقعاً رسیدن به این نتیجه که این دو نفر، هماهنگی بینشان نیست هم خدمت بزرگی برایشان بود. اینطور موارد هم بالاخره کم و بیش وجود داشت که به ازدواج منتهی نمیشد.
الان که به آن فعالیتها نگاه میکنم، میبینم الحمدلله ازدواجهای خیلی خوبی در طول این مدت صورت گرفت. هنوز بعضی از دوستانی که آن زمان ازدواج کردند با ما ارتباط دارند و میبینم خانوادهی سالمی دارند و فرزندان صالحی هم تربیت کردهاند.
پینوشتها:
1 . سورهی مبارکهی نور، آیهی ۳۲
2 . بحارالأنوار، ج۷، ص ۲۹۸
3. وسائلالشیعه، ج۲۰، ص ۴۶
4. الکافی، ج۵، ص ۳۴۱
همانطور که مستحضر هستید، وساطت در امر ازدواج، در سیرهی اهل بیت علیهمالسلام مورد توجه بوده و روایاتی هم در فضیلت این کار، از ایشان صادر شده است. لطفاً برای ما از نگاه و رویکرد دین نسبت به این مسأله بفرمایید.
بحث واسطهگری یا شفاعت در ازدواج، در فرمایشات خدای متعال و معصومین علیهمالسلام ذکر شده است. در سورهی مبارکه نور، آنجا که خداوند متعال میفرماید «وَأَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُم»۱، دستور «َأَنْکِحُوا» خطاب به جامعهی اسلامی صادر شده است و تمام اعضای این جامعه را دربرمیگیرد. یعنی همه مأمور میشوند که زمینه را برای ازدواج پسران و دختران فراهم کنند.
در روایات ما بابی وجود دارد تحت عنوان «مَن تَزَوَّج اَخاه المُؤمِن» یعنی کسی که برای برادر مؤمنش، شرایط ازدواج را فراهم کند. در روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: «أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ یَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ شَمْلَهُمَا» بهترین شفاعتها این است که شفاعت شود بین دو نفر در ازدواج تا بالاخره زیر یک سقف قرار بگیرند.
در روایات ما بابی وجود دارد تحت عنوان «مَن تَزَوَّج اَخاه المُؤمِن» یعنی کسی که برای برادر مؤمنش، شرایط ازدواج را فراهم کند. روایات متعددی در این باب وجود دارد. مثلاً روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که ایشان فرمودند: «مَنْ زَوَّجَ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»۲ یعنی کسی که شرایط ازدواج فرد مجردی را فراهم کند، از کسانی است که خداوند در روز قیامت به او نظر میکند. یا در روایت دیگری از امام کاظم علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: «در روز قیامت که هیچ سایهای جز سایهی عرش خدا نیست، سه گروه زیر این سایه قرار میگیرند.» آنوقت دربارهی اولین دسته فرمودند: «رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُسْلِم»۳ مردی که شرایط ازدواج برادر مسلمانش را تأمین کند.
در روایت دیگری نیز از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: «أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ یَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ شَمْلَهُمَا» بهترین شفاعتها این است که شفاعت شود بین دو نفر در ازدواج تا بالاخره زیر یک سقف قرار بگیرند.
به نظر میرسد که در ادبیات دینی مسألهی واسطهگری در ازدواج، مسألهای حائز اهمیت است. به هرحال، فردی که میخواهد ازدواج کند، در خیلی از موارد کسی را نمیشناسد که مستقیماً سراغ او برود و نیازمند این است که از افرادی کمک بگیرد. در سیرهی بزرگان دین هم توجه به این نکته وجود داشته است. از جمله خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم؛ وقتی که جوانی به نام «جُوَیبِر» خدمت حضرت میآیند، حضرت نگاه مهربانی به او میکنند و میفرمایند که چرا ازدواج نمیکنی؟ او هم در پاسخ مشکلاتی را مطرح میکند. بعد حضرت همانجا او را راهنمایی میکنند و میفرمایند که «انْطَلِقْ یَا جُوَیْبِرُ إِلَى زِیَادِ بْنِ لَبِیدٍ فَإِنَّهُ مِنْ أَشْرَفِ بَنِی بَیَاضَة»۴ جویبر! پیش زیاد ابن لبید برو و دختر او را خواستگاری کن. این معرفی کردن و واسطهگری از خود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم وجود داشته و معصومین علیهمالاسلام هم این روش را ادامه دادهاند و به همین سبب علمای دین به ایشان در عمل به این سنت تأسی کردهاند.
وقتی جوانی به نام «جُوَیبِر» خدمت پیامبر اکرم میآیند، حضرت نگاه مهربانی به او میکنند و میفرمایند چرا ازدواج نمیکنی؟ او هم در پاسخ مشکلاتی را مطرح میکند. بعد حضرت همانجا او را راهنمایی میکنند و میفرمایند که جویبر! پیش زیاد ابن لبید برو و دختر او را خواستگاری کن. این معرفی کردن و واسطهگری از خود پیامبر وجود داشته و معصومین هم این روش را ادامه دادهاند.
در توضیح آیهای که در ابتدا استشهاد کردید، خطاب «أَنْکِحُوا» را به همهی مؤمنین متوجه دانستید. اما در عمل شاید هر کسی صلاحیت این کار را نداشته باشد. افرادی که میخواهند در این کار وارد شوند، باید واجد چه ویژگیهایی باشند تا از آفتهای احتمالی مصون بمانند؟
افرادی که میخواهند به این امور بپردازند باید واجد ویژگیهایی باشند که برخی از آنها بایسته و برخی دیگر شایسته است. اول آنکه شایسته است کسی که واسطهگری میکند خودش متأهل باشد و مقداری پختگی نسبت به مسائل ازدواج و خانواده داشته باشد و همچنین تا حدودی با مسائل روانشناسی آشنا باشد تا بتواند ویژگیهای افراد را بشناسد و با طرف مقابل تطبیق بدهد که در این صورت، احتمال تشخیص درست بالا میرود.
ویژگی دیگر این است که این شخص واقعاً قصدش این باشد که این معرفی کردن، زمینهسازی برای شکلگیری یک زندگی پایدار و سالم باشد و در تمام مراحل، این نکته را وجههی همت و عمل خود قرار دهد. بعضیها ممکن است خدای نکرده اهداف مادی و نیت کسب درآمد داشته باشند. این کار را میکنند و برایشان مهم نیست که چه اتفاقی میافتد و بیش از هر چیز، میخواهند وصلتی صورت بگیرد. حتی بعضیها میخواهند برای رسیدن به این ثوابهایی که گفته شده است، هر طور شده اقدام کنند و چشمشان را روی اینکه این دو نفر چقدر هماهنگی دارند یا ندارند ببندند و صرفاً به دنبال این باشند که آمار ازدواجهایی که توسط خودشان انجام میشود بالاتر برود!
نکتهی دیگر که بسیار هم مهم است آنکه شخص واسطهگر باید حقایق را به دو طرف منتقل کند و برای اینکه مثلاً این وصلت صورت بگیرد نقاط ضعف را نپوشاند و نقاط قوت را زیاد بزرگ جلوه ندهد؛ آنچه هست را منتقل کند و بهتر و درست این است که تحلیل خودش را هم از شرایط افراد ارائه ندهد، بلکه خبرها را منتقل کند و تحلیلها و برداشتها را به عهدهی خود دو طرف بگذارد.
شایسته است کسی که واسطهگری میکند خودش متأهل باشد و مقداری پختگی نسبت به مسائل ازدواج و خانواده داشته باشد و همچنین تا حدودی با مسائل روانشناسی آشنا باشد تا بتواند ویژگیهای افراد را بشناسد و با طرف مقابل تطبیق بدهد.
از آنجا که وساطت در ازدواج، ملاحظات فراوان و آفات محتملی دارد، معمولاً هر کسی متمایل به به این کار نیست و غالباً به حداقل کفایت میکنند؛ یعنی به همین بسنده میکنند که اطلاع دهند که مثلاً یک چنین دختر خانمی در چنین خانوادهای هست و بروید خودتان تحقیق کنید. آیا وظیفهی فرد واسطه همین است؟
به نظرم مسألهی شفاعت در ازدواج یک مقولهی تشکیکی و دارای مراتب مختلف است. یک وقت فردی میآید و فرصت بسیار مفصلی میگذارد و با یک برنامه و تحقیقات حساب شده، افراد را میسنجد و به یکدیگر معرفی میکند و پیگیریهای لازم را انجام میدهد تا مسأله به نتیجه برسد که این، مصداق اتم و اکمل آن روایات است. ولی یک وقت هم فردی در خود توانایی تشخیص و وساطت در این سطح را نمیبیند، لذا اگر مورد سؤال قرار گرفت که آیا شما کسی را برای ازدواج سراغ دارید، فقط در این حد میتواند کمک کند که کسی را معرفی کند. به نظر میرسد که اگرچه این فرد، مصداق اتم و اکمل آن روایات نیست، ولی بههرحال از ثواب این کار بهرهمند میشود.
بنابراین این امکان وجود دارد همگان در این سنت حسنه مشارکت –هرچند حداقلی- داشته باشند. به نظر شما چه راهکارهایی برای گسترش مشارکتکنندگان در این زمینه وجود دارد؟
برای عمومیت بخشیدن به این سنت، باید ارزش این کار بهدرستی تبیین شود و همه بدانند که کار، کار خیلی پرارزشی است. دوم اینکه مشخصات و معیارها برای افرادی که میتوانند در این زمینه ورود پیدا کنند بیشتر تبیین شود تا هرکس از این مشخصات برخوردار است، رغبتش بیشتر شود.
سوم اینکه نگاهها به مسألهی واسطهگری ازدواج باید اصلاح شود. اینطور نباشد که اگر مشکلی بین یک زوج پیدا شد، تمام کاسهکوزهها سر واسطهی نگونبخت شکسته شود. یکی از مهمترین موانع انگیزشی که باعث میشود حتی افرادی نزدیک این کار هم نشوند، آن است که فرد به خودش میگوید برای چه خودم را به دردسر بیندازم؟ تا جایی که جریان خوب پیش میرود کاری به ما ندارند، اما یک مشکل کوچک که پیش بیاید، همهی نالهها و نفرینها به طرف واسطه ما سرازیر میشود.
نکتهی دیگر که بسیار مهم است آنکه شخص واسطهگر باید حقایق را به دو طرف منتقل کند و برای اینکه مثلاً این وصلت صورت بگیرد نقاط ضعف را نپوشاند و نقاط قوت را زیاد بزرگ جلوه ندهد؛ آنچه هست را منتقل کند و بهتر و درست این است که تحلیل خودش را هم از شرایط افراد ارائه ندهد، بلکه خبرها را منتقل کند و تحلیلها و برداشتها را به عهدهی دو طرف بگذارد.
مردم باید این را بدانند که واسطه، فقط یک معرف است و همهی مسئولیت کار به عهدهی خود دو طرف است و آنها هستند که باید تحقیق و بررسی کنند. متأسفانه برخی خانوادهها به اعتبار معرف، تحقیقات را سبک میگیرند و پیگیری نمیکنند؛ خصوصاً اگر معرف از وجهه و جایگاه علمی یا اجتماعی بالایی برخوردار باشد، برایشان کافی است و میگویند دیگر مشکلی نیست. در حالی که این فرد واسطه بر اساس ظواهری که از دو طرف یا یک طرف سراغ داشته، کسی را معرفی کرده است. بنابراین هم خود شخص واسطه نباید بار مسئولیت را به دوش بگیرد و فقط باید خودش را در حد یک معرف به اینها بشناساند و هم اینکه خانوادهها نباید از خودشان سلب مسئولیت کنند و بررسی و دقت را کنار بگذارند و به حداقلها اکتفا کنند. من فکر میکنم یکی از عوامل عمدهای که باعث میشود تا افراد از این واسطهگری طفره بروند، همین مسأله است. بهویژه اینکه مقداری هم آمار طلاق بالا رفته و ترس از دردسر و عواقب بعدی را در افراد ایجاد کرده است. اگر این نگرش اصلاح شود، افراد راحتتر قدم در این راه میگذارند.
گویا جنابعالی در دانشگاه، تجربیات موفقی در وساطت برای ازدواج دانشجویان داشتهاید. لطفاً کمی از این تجربیات و برکات آن دوران برای ما بگویید.
بنده چندین سال پیش که در یکی از دانشگاهها، در نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری حضور داشتم، عملاً در این کار قرار گرفتم. دوستانی که قصد ازدواج داشتند به ما مراجعه میکردند. واقعاً نهاد یک نقطهی امید برای دانشجویان شده بود. قصد ما هم این بود که تا حد امکان دقیقترین و هماهنگترین گزینهها به افراد معرفی شوند و به لطف خدا نتایج خیلی خوبی هم داشت.
روال ما اینطور بود که آقایان وقتی مراجعه میکردند، ما یک فرم در اختیارشان قرار میدادیم تا آن را تکمیل کنند. بر اساس اطلاعات این فرم، ما در بانک اطلاعاتی دختر خانمهایی که در دانشگاه حضور داشتند جستجو میکردیم و هماهنگترین گزینهها را شناسایی میکردیم. گاهی که چند گزینهی مناسب وجود داشت، آنها را اولویتبندی میکردیم، ولی به مراجعهکننده نمیگفتیم که ما چند نفر را سراغ داریم. فرد را معرفی میکردیم و اگر به نتیجه میرسید که چه بهتر و اگر نه، نفر بعدی را به او معرفی میکردیم. نحوهی معرفی هم آنگونه بود که ابتدا مشخصات دختر خانم را بدون ذکر نام و آدرس، به آقا اطلاع میدادیم و اگر او میپذیرفت، زمینه را فراهم میکردیم تا کار از طرف خانوادهشان پیگیری شود.
متأسفانه برخی خانوادهها به اعتبار معرف، تحقیقات را سبک میگیرند؛ خصوصاً اگر معرف از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار باشد. در حالی که فرد واسطه بر اساس ظواهری که از دو طرف یا یک طرف سراغ داشته، کسی را معرفی کرده است. بنابراین هم خود شخص واسطه نباید بار مسئولیت را به دوش بگیرد و هم خانوادهها نباید بررسی را کنار بگذارند و به حداقلها اکتفا کنند.
یکی از مشکلاتی که در مراکز همسرگزینی کنونی وجود دارد این است که نقش خانواده در آن کمرنگ میشود. یعنی پسر و دختر، خودشان پیگیری میکنند و چه بسا به تصمیم میرسند ولی خانوادهها نمیپذیرند و یا این روش را نمیپسندند. یکی از نکاتی که ما در دانشگاه بر آن تأکید داشتیم، این بود که از همان ابتدا خانوادهها را درگیر میکردیم. تماس خانواده مشخص میکرد که آیا آنها با اصل ازدواج فرزندشان موافق هستند یا خیر. اگر نیاز میشد که در طول بررسیها کمکی بکنیم، ورود میکردیم. مثلاً بعضی خانوادهها از شهرهایی دیگر بودند. ما جلسهی خواستگاری را در دفتر نهاد و یا حتی در منزل خودمان ترتیب میدادیم و دوطرف با حضور خانوادهها مینشستند و صحبت میکردند و کار پیش میرفت. بعضی خانوادهها میگفتند چون شما معرفی کردهاید ما نیازی به تحقیقات نداریم، ولی ما به شدت مخالفت میکردیم و میگفتیم حتماً تحقیق را انجام بدهید. برخی میگفتند ما کسی را برای تحقیق نداریم. آن وقت بنده خودم تحقیق میکردم و به آقا یا خانم نتایج را منتقل میکردم. البته باز تصمیمگیرندهی نهایی خودشان بودند که باید انتخاب میکردند.
یادم میآید برای یکی از خانمهای فعال دانشگاه، از شهر خودشان یک خواستگار پیدا شده بود؛ خود ایشان و خانوادهشان نتوانسته بودند به نتیجه برسند که هماهنگی بین این دو نفر وجود دارد یا خیر. بالاخره قرار شد آن آقا از شهرشان بیاید دانشگاه و ما با هم گفتوگو کنیم. ایشان هم آمد و بنده با کمک یکی از دوستان، از هشت صبح تا چهار بعدازظهر با ایشان گفتوگو و مذاکرات مفصلی داشتیم و آخر به این نتیجه رسیدیم که ایشان هماهنگی لازم با این خانم را ندارد و مسأله منتفی شد. با یک نگاه ممکن است آدم بگوید بیخود وقتمان تلف شد و مشمول ثواب هم نشدیم، ولی فکر میکنم واقعاً رسیدن به این نتیجه که این دو نفر، هماهنگی بینشان نیست هم خدمت بزرگی برایشان بود. اینطور موارد هم بالاخره کم و بیش وجود داشت که به ازدواج منتهی نمیشد.
الان که به آن فعالیتها نگاه میکنم، میبینم الحمدلله ازدواجهای خیلی خوبی در طول این مدت صورت گرفت. هنوز بعضی از دوستانی که آن زمان ازدواج کردند با ما ارتباط دارند و میبینم خانوادهی سالمی دارند و فرزندان صالحی هم تربیت کردهاند.
پینوشتها:
1 . سورهی مبارکهی نور، آیهی ۳۲
2 . بحارالأنوار، ج۷، ص ۲۹۸
3. وسائلالشیعه، ج۲۰، ص ۴۶
4. الکافی، ج۵، ص ۳۴۱