بیانات در خطبههای نمازجمعه
بسمالله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین. احمده و استعینه و استغفره واتوب الیه. و اصلّی و اسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته؛ بشیر رحمته و نذیر نعمته؛ سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا، ابیالقاسم محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین؛ الهداة المهدیّین المعصومین المطهّرین المکرّمین. سیّما بقیةالله فی الارضین. قالالله الحکیم فی کتابه: «و اذا سَاَلَک عبادی عنّی، فانّی قریبٌ. اجیب دعوة الدّاع اذا دعان. فلیستجیبوا لی وَ لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون.(۱)»
همه برادران و خواهران عزیز نمازگزار و همچنین نفس خود را به رعایت تقوای الهی توصیه میکنم. رعایت عظمتِ حضرت باری تعالی و حضورِ همیشگی و همه جایىِ آن ربّ غفورِ وَدود و بصیرِ علیم، حتّی در خاطرات ذهنی و خطورات قلبی و آنچه نسبت به دیگران میاندیشیم و تصمیم میگیریم - چه رسد به اعمال و رفتار و احساسات - که در همه اینها حضور الهی و حضور حضرت احدیّت و حضور علمِ شاملِ حق تعالی را به فراموشی نسپاریم و حس کنیم، تقواست. این ماه، ماه تقواست که از نیمه آن گذشتهایم. در این مدّت، خدای متعال، دلهایی را نورانی کرده، جانهایی را مشمول مغفرت و آمرزش نموده و انسانهایی را به فضل خود، نواخته است. آیا ما جزو آنها هستیم؟ اگر نباشیم، فرصت کم است. اما بهترین فصلِ دعا و توجّه و تضرّع و خشوع که شبهای قدر است، پیشِ روىِ ماست.
بنده امسال، از اوّلِ ماه رمضان، برای شبهای قدر، نگرانیای داشتم؛ چون اوّلِ ماه برای ما ثابت نشده بود. روز چهارشنبه،اوّلِ ماه رسمی و تقویمی بود؛ اما شب چهارشنبه، به ما خبر نداده بودند که ماه دیده شده است؛ و ثابت نبود. بنده این دغدغه را داشتم که نکند ما ملت ایران، امسال شبِ قدر را درک نکنیم! از اوّلِ ماه، برادران ما در دفتر پیگیر بودند که ببینند آیا میشود کسانی را یافت که شب چهارشنبه یا شب پنجشنبه، هلال را رؤیت کرده باشند؟ دیشب، خداوند متعال این عیدی را به ما داد و به فضل او ثابت شد که چهارشنبه، اوّلِ ماه بوده است. بنابراین، امروز هفدهم و امشب شبِ هجدهم است و فردا شب شبِ نوزدهم، اوّلِ لیالی قدر است. امیدواریم که ملت ایران این شبها و روزها و آن ساعات ذیقیمت را قدر بدانند و تا آنجا که ممکن است، خود را از فضیلت آن ساعات بهرهمند کنند.
امروز مردّد بودم که در خطبه اوّل، راجع به امیرالمؤمنین علیهالصّلاة والسّلام که این ایام متعلّق به آن بزرگوار است صحبتی شود، یا درباره دعا. دیدم امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام هم، در راه تضرّع و خشوع و تقرّب الی الله به شهادت رسیده است. امیدواریم که ملت ایران در این ایام، راجع به آن بزرگوار سخنان زیادی بشوند. درباره دعا، بحث مستقلی لازم است و جا دارد که در طول این مدتهای مدید، یک خطبه را اختصاص به دعا بدهیم. من ترجیح دادم که امروز، چند مطلب درباره دعا عرض کنم. تقریباً بعضی از امّهاتِ مسائلِ مربوط به دعا را در خطبه اوّل عرض میکنم:
یک مطلب این است که در دعا، سه چیز نهفته است که این سه چیز، فواید و دستاوردهای دعاست. دعایی نیست که از دو تاىِ این سه چیز، خالی باشد؛ چه دعاهای مأثور که از معصومین علیهمالسّلام رسیده است و چه دعاهایی که یک انسان، خودش از روی طلب و نیاز به خدای خود عرض میکند. دو چیز حتماً در این دعاها هست.
و اما بعضی دعاها، سه چیز علاوه بر این دو چیز دارند که این سه چیز، خیلی مهم است. یکی از این سه چیز، عبارت است از آن مقصودِ عمومی از دعا؛ یعنی خواستن و گرفتن از خداوند متعال. ما انسانها نیازهای زیادی داریم و وجودمان سر تا پا نیاز است. اگر در وجود خودتان دقّت کنید، میبینید از تنفّس کردن و غذا خوردن گرفته تا راه رفتن و گوش کردن و دیدن، همه و همه حاکی از نیاز ما انسانهاست. یعنی خدای متعال، مجموعهای از امکانات و نیروها را در اختیار من و شما قرار داده است که با آنها میتوانیم زندگی کنیم و همه نیز تحتِ اراده پروردگار است. هر کدام از این نیروها و امکانات کمبود پیدا کند، انسان دچارِ مشکلِ اساسی در زندگی خود میشود. مثلاً یک رگ یا یک رشته عصب از کار بیفتد، یک عضله مشکل پیدا کند، تا برسد به مسائلِ بیرون از وجودِ انسان یا مسائل روحی یا مسائل اجتماعی.
بشر، سر تا پا نیاز است. رفع این مشکلات و تأمین این نیازها را از چه کسی باید بخواهیم؟ از خدای متعال که او حاجات ما را میداند. «واسئلواالله من فضله ان الله کان بکلّ شیءٍ علیما.(۲)» خدا میداند شما چه میخواهید، چه لازم دارید و چه چیز از او میطلبید و سؤال میکنید. پس، از خدا بخواهید. در جای دیگر، میفرماید: «و قال ربّکم: ادعونی استجب لکم.(۳)» پروردگار شما فرموده است: «دعا کنید مرا» یعنی «بخوانید مرا؛ من به شما جواب میدهم.» البته این جواب دادن، به معنای برآمدنِ حاجت نیست. میگوید: «جواب میدهم و لبیّک میگویم»؛ استجب لکم. اما این استجابت الهی، در بسیاری از موارد با دادنِ حاجت و آن چیزِ مورد درخواست شما همراه است. پس، این مطلب اوّل که انسان نیازهایی دارد، و رفع این نیازها را، باید از خدا بخواهد. باید درِ خانه خدا رفت، تا از تضرّع پیش دیگران، بینیاز شد.
چون روزِ جمعه و روزِ توجّه و روز معرفت به کلمات نبىّ اکرم و ائمّه علیهمالسّلام است، چند حدیث کوتاه و مختصر بخوانم. در حدیثی آمده است: «افضل العبادة الدّعا.(۴)» بهترین عبادتها، دعاست. حدیث دیگر، حدیث نبوی است. آن حضرت، به اصحابِ خود فرمود: «علی ادُّلکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم و یدر ارزاقکم؟(۵)» «آیا میخواهید سلاحی را به شما نشان دهم که هم شما را از دشمن حفظ میکند و نجات میدهد و هم روزیتان را فراوان میکند؟» این، همان خواستن از خدا برای برآورده شدن حاجات است. «قالوا: بلی یا رسولالله.» «عرض کردند: بلی؛ بفرمایید.» فرمود: «قال تدعون ربکم.» «خدا را دعا کنید؛ خدا را بخوانید.» «باللّیل والنّهار.» «شب و روز.» «فانّ سلاح المؤمن الدّعا.» «سلاح مؤمن، دعاست.» یعنی دنبال حاجات رفتن، با سلاح دعا. با دشمن، با حادثه و با بلیّه در افتادن، با سلاح دعا.
یک روایت از حضرت سجاد علیهالسّلام است که میفرماید: «الدّعاء یبتع البلاء نازل و ما لم ینزل.» هم بلایی که به سوی شما آمده است با دعا دفع میشود و هم بلایی که نیامده است. یعنی اگر دعا نکنید، آن بلا متوجّه شما خواهد شد.
مسأله بسیار مهمّی است. خداوند متعال، وسیلهای به انسان داده است که انسان میتواند حوائج خود را - مگر در موارد استثنایی که به آن اشاره میکنم - با آن برآورده کند. آن وسیله چیست؟ خواستن از خدای متعال است.
کلامی از امیرالمؤمنین علیهالسّلام نقل شده است که ایشان - بنا بر نقل - فرمودهاند: «ثم جعل فی یدک مفاتیح خزائنه، بما اذن فیه من مسألته.(۶)»؛ «خدای متعال، به اینکه به تو اذن داد از او بخواهی، کلید همه گنجینههای خود را در دست تو قرار داد.» پس، اذنی که خداوند متعال داد تا هر چه میخواهی از او بخواهی، کلید همه خزائن الهی است. اگر انسان این کلید را به شکل درست به کار ببرد - از خدا بخواهد - مسلّماً آن را در اختیار انسان میگذارد. «فمتی شعت استفتحت الدّعا ابواب خزائنه.» هر وقت بخواهی، به وسیله دعا، درِ خزائن الهی را باز میکنی. ببینید! این، مسأله بسیار مهمّی است. چرا انسان خود را از این وسیله مهم محروم کند؟!
در اینجا، چند سؤال مطرح میشود: یکی اینکه، اگر دعا، چنین نقش معجزآسایی دارد، پس این وسایل دنیوی و این ابزارها و علم و صنعت و نظایر آن چیست؟ جواب این است که دعا رقیب ابزارهای مادّی نیست. این طور نیست که وقتی انسان میخواهد به مسافرت برود، یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین این طور نیست که اگر انسان بخواهد وسیلهای به دست آورد، یا پول خرج کند و یا اگر پول نداشت به دعا متوسّل شود و آن وسیله را به دست آورد! معنای دعا این است که شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آن وقتْ علل مادّی، هر کدام در جای خودشان قرار میگیرند. دعای مستجاب این گونه است.
وقتی دعا میکنید که حاجتی از شما برآورده شود، اگر خدای متعال آن دعا را مستجاب کند، استجابتش این است که ابزارهای مادّی و عادّی و معمولىِ این خواسته، جور میشود. یعنی خدا جور میآورد. فرضاً شما از کسیطلبی دارید که آن کس طلب شما را نمیدهد. اما یک وقت به دلش میافتد و میآید طلبتان را میدهد. این، یک وسیله است. چه مانعی دارد که دعا این وسیله را برای انسان جور کند؟
همه وسایل عالم از این قبیل است. بنابراین، دعا موجب نشود کسی تنبلی کند. دعا موجب نشود که کسی از دانش و علم و ابزار مادّی و علّت و معلولِ طبیعی، دست بشوید؛ نه. دعا رقیب آنها نیست، بلکه در طول آنهاست. دعا، جور آورنده آنهاست.
البته غالباً این طور است. ضمناً بعضی مواقع، خدای متعال معجزه هم نشان میدهد که آن بحث دیگری است. معجزه در موارد استثنایی رخ میدهد و در غیرِ مواردِ استثنایی، دعا جور کننده روال عادّی است. وقتی شما از خدا میخواهید حادثهای اتفاق بیفتد که به آن نیاز دارید، در کنار دعا، باید نیرویتان را هم به کار ببندید. مثلاً اگر احساس تنبلی به شما دست میدهد و دعا میکنید که خدای متعال این احساس را از شما بگیرد، در کنار دعا، باید اراده و همّت نیز به خرج دهید. یعنی در اینجا هم، باز وسیله مادّی و وسیله طبیعىِ دیگری هست که همان همّت کردن است. باید همّت و اراده کنید. هیچ کس خیال نکند که اگر در خانه بنشینیم و به تلاش و اقدام نپردازیم، حتی اراده هم نکنیم و فقط به دعا مشغول باشیم، خدا حاجاتمان را برآورده میکند؛ نه. چنین چیزی امکان ندارد. پس، دعا در کنار تلاش و با تلاش است. بعضاً خیلی از تلاشها به نتیجه نمیرسد؛ اما همین که دعا کردید، به نتیجه خواهد رسید. این، یک نکته.
مطلب دیگر این است که گاهی هر چه انسان دعا میکند، مستجاب نمیشود. علت چیست؟ روایات دینی، این مشکل را برای ما حل کردهاند. مثلاً در روایات آمده است که اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمیشود. بالأخره دعا هم شرایطی دارد. بزرگان دین فرمودهاند: «کارهای نشدنی را از خدای متعال نخواهید.» در روایتی آمده است که روزی یکی از اصحاب نبىّاکرم صلّیالله علیه آله و سلّم در حضور پیغمبر دعا کرد و گفت: «اللّهم لاتحتجنی علی احداً من خلقک(۷)»؛ «خدایا، مرا محتاج هیچ آفریدهای نکن.» «فقال رسول، صلّیالله علیه و آله: لا تقولنها کذا.» «پیغمبر، صلّیالله علیه و آله فرمود: این طور نگو.» «فلیس من احداً الّا و هو محتاج الیالنّاس.» مگر میشود که یک انسان، محتاج دیگران نباشد؟ «نگو که خدایا مرا محتاج هیچ کس نکن. این، خلافِ طبیعت بشری، خلافِ سنّت الهی و خلافِ طبعِ نهاده پروردگار در وجودِ انسان است.» چرا میگویی «خدایا، مرا محتاج هیچ کس نکن»؟ این دعا، مستجاب نمیشود. آن فرد، عرض کرد: «یا رسولالله! پس چگونه دعا کنم؟» فرمود: «قلاللّهم لاتحتجنی علی شرار خلقک.» «بگو: خدایا! مرا محتاج اشرار از بندگان خود مکن. مرا نیازمند مردمان شریر مکن. مرا محتاج انسانهای لئیم مکن. این درست است. این میشود. این را از خدا بخواه.» پس، اگر چیزی را از خدای متعال طلب کردیم که نشدنی و به خلاف سنّتهاىِ معمولىِ عالم است، برآورده نمیشود.
یکی از شرایط استجابت دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم. گاهی لقلقه زبان، جملاتی چون «خدایا ما را بیامرز.»، «خدایا به ما سعّه رزق بده» و «خدایا قرض ما را ادا کن» است. ده سال انسان این گونه دعا میکند، اصلاً مستجاب نمیشود. این فایدهای ندارد. یکی از شرایط دعا این است که فرمود: «اعلموا انالله لایقبل الدّعاء عن قلب غافل(۸)»؛ «خداوند متعال، از صاحب دلِ غافل - دلی که متوجه نیست چه خواستهای را مطرح میکند و با که دارد حرف میزند - دعایی را قبول نمیکند.» معلوم است که دعاىِ دارای این ویژگیها، مستجاب نمیشود. باید تضرّع کنید و جدّی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البته خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.
یک مطلب دیگر در باب دعا این است که برای برآمدن حاجات، هیچ حاجتی را آن قدر بزرگ نشماریم که بگوییم: «این حاجت را دیگر نمیشود از خدا خواست، چون خیلی بزرگ است.» نه. اگر حاجت، به خلاف طبیعت و سنن آفرینش نیست، اگر محال نیست، هر چه هم بزرگ باشد، مسألهای نیست و از خدا بخواهید. شما در هر روز از ماه رمضان - بنابر مأثور - بعد از هر نماز میگویید: «اللّهم ادخل علی اهل القبور السّرور. اللّهم اغن کلّ فقیر(۹).» از خدا میخواهید همه فقرا را غنی کند. فقط فقرای ایران را نمیگویید. «اغن کلّ فقیر» یعنی همه فقرای اسلام غنی شوند. اینها، خیلی مهم است. (من در آن جهت دوم، باز هم، انشاءالله، به همین موضوع برمیگردم.) خواسته و حاجت بزرگی است، وقتی میگویید «خدایا، همه فقرا را غنی کن.» خوب؛ از خدا میخواهیم. چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راه غنی شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! پدیده فقر که یک امر ذاتی در جامعه نیست. فقر در جوامع بشری، یک امر تحمیلی است. فقر را قدرتهای ستمگر و زورگو و زیادهطلب عالم، بر افراد و بر ملتها تحمیل میکنند. اگر این قدرتها از میان بروند، چرا دعای «الّلهم اغن کلّ فقیر» مستجاب نشود؟! ممکن است چنین حاجتی برآورده شود.
در ادامه این دعا میگویید:«اللّهم اشبع کلّ جائع. اللّهم اکسُ کل عریان.» انسان حاجتی به این کلانی از خدا میخواهد! در دعای سحر روز جمعه - که مستحبّ است - دعایی کوتاه، اما بسیار خوب است. اگر توفیق پیدا کردید، حتماً این دعا را بخوانید. اوّل درخواستهایی از خدا میشود و بعد این عبارت میآید: «الهی طموح الآمال قد خابت الا لدیک و معاکف الهمم قد تعطّلت الّا علیک(۱۰)»؛ «خدایا! آرزوهای سرکش و بزرگ و خواستههای عظیم، محکوم به نومیدی هستند؛ مگر وقتی که با تو مطرح شوند.» کاروان طلبهای ما، از راه رفتن، محکوم به باز ماندنند؛ مگر وقتی که در خانه تو بیایند.
خداوند از حاجت بزرگ انسان که هراسی ندارد! از خدا، هر چه بزرگتر بخواهید. مبادا یک وقت انسان با خود بگوید: «خوب؛ من این چیزی را که میخواهم، اگر برای خودم بخواهم، قابلِ شدن است. اما طلبِ عافیت برای همه انسانها، خیلی بزرگ است. چطور این را از خدا بخواهم؟!» نه؛ بخواهید. برای بشرّیت بخواهید. برای همه انسانها بخواهید. بعضی چیزها را برای همه مسلمین بخواهید. در همین دعا، عبارتِ «اللّهم اصلح کلّ فاسد من امور المسلمین»، از آنِ مسلمانان است. مخصوص دعایی است که مخصوصِ اهلِ اسلام است. البته، آن هم عللی دارد که چرا؟ شاید در غیر اهل اسلام، امکانش نیست و شاید بدون حاکمیت اسلام، ممکن نیست که خدای متعال همه مفاسد را برطرف کند. اصلاً نمیشود. شرطش، اسلام است. پس، این یک طرف قضیه است.
ضمناً، از کوچک بودن خواسته هم ابا نداشته باشید. خواستههای کوچکِ کوچک را هم از خدا بخواهید. در روایت است که حتی بندِ کفش خود را - که چیز خیلی حقیری است - از خدا بخواهید. روایتی است از امام باقر علیهالصّلاة والسّلام که میفرماید: «لاتحَّقروا صغیراً من حوائجکم فانَّ احبّ المؤمنین الی الله اسئلهم(۱۱)»؛ «حاجتهای کوچک را حقیر نشمارید و از خدا بخواهید».
خوب؛ انسان به بند کفش احتیاج دارد؛ به درِ مغازه میرود و میخرد. این هم دعا لازم دارد؟! بله! تا احساس کردید که به بند کفش و یا هر چیز دیگرِ به این کوچکی نیاز دارید، دل را متوجّه خدا کنید و بگویید: «پروردگارا! این را هم به من برسان.» رساندنش به چه ترتیب است؟ به این ترتیب است که پول در جیبم بگذارم، سرِ کوچه بروم، از مغازه بخرم و بعد هم آن را مورد استفاده قرار دهم. به هر حال، باید از خدا بخواهید. اگر چه به درِ مغازه رفتید، پول دادید و بند کفش خریدید؛ اما باز هم آن را خدا به شما داد. از غیر طریق خدا که چیزی به دست انسان نمیرسد. هر چه به ما میرسد خدا به ما میدهد.
چیزی را که خدا میدهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یکی از عللِ اینکه گفتهاند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهیدستیم. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه مورد نظر، بسته بود و یا در بین راه، حادثه مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است. بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچکترین اشیا را و حتّی قوت روزانه خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ما - که میگوییم «من» و خیال میکنیم مجمع نیروها ما هستیم - بشکند. این «من» انسانها را بیچاره میکند. این هم مطلبی در باب دعا که انسان خواستههای خود را از طریق دعا به دست آورد.
حال نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریضدارها، به جانبازان، به غم دیدهها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره خاک هستند. همه این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید. البته در مطلب بعدی، در این زمینه هم توضیحی عرض میکنم.
و اما، دومین چیزی که در دعا وجود دارد، معارف است. و این مخصوص دعاهایی است که از معصوم به ما رسیده است. امام سجّاد علیهالصّلاة والسلام، «صحیفه سجّادیه» را به صورت دعا تنظیم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما این کتاب، پُر از معارف الهی و اسلامی است. توحید خالص در صحیفه سجّادیه است. نبوّت و عشق به مقام تقدّس نبىّ اسلام علیه و علی آله الصّلاة والسّلام در صحیفه سجّادیه است. مثل بقیه دعاهای مأثور، معارف آفرینش در این کتاب است. همین «دعای ابوحمزه ثمالی» که مخصوص سحرهاست - سعی کنید آن را بخوانید و در معنایش توجه و تدبّر داشته باشید - و همین «دعای کمیل» که شبهای جمعه خوانده میشود، از جمله دعاهایی است که سرشار از معارف اسلامی است و در آنها حقایقی به زبان دعا بیان شده است. نه اینکه آن بزرگوار - امام سجّاد علیهالصّلاة والسّلام - نمیخواسته دعا کند و دعا را پوشش قرار داده است؛ نه. دعا میکرده، مناجات میکرده و با خدا حرف میزده است. منتها انسانی که قلبش با خدا و با معارف الهی آشناست، حرف زدنش هم این گونه است. حکمت از او سرریز میشود و دعای او هم عین حکمت است.
دعاهایی که ما میخوانیم، پر از حکمت است. در دعاهای مأثور از ائمّه علیهمالسّلام که به ما میرسد، نکاتی عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد میدهند که از خدا چه بخواهیم.
من از دعای شریف ابوحمزه ثمالی چند فقره برایتان عرض میکنم. این دعای طولانی، حالت مناجاتی عجیب دارد که در بخش سوم عرض خواهم کرد. و اما لابهلای این مناجاتها، نیازهای واقعی انسان نهفته است. نیازهای واقعی آنهایی است که این بزرگوار از خدای متعال میخواهد. مثلاً در فرازی از دعا، خطاب به قادر متعال، عرض میکند: «اَرْغِدْ عَیْشی»؛ «زندگىِ مرا زندگىِ گوارایی قرار بده.» گوارا بودن زندگی، نه با پول، نه با قدرت و نه با داشتن زر و زور است. زیرا یک فرد، در عین برخورداری از همه این امکانات، ممکن است زندگی برایش گوارا نباشد. نگرانیای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. مشکل خانوادگیای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. اولادش مشکلی پیدا میکنند - العیاذُ بالله، نستجیر بالله، یکی از فرزندان وی، اخلاق بدی دارد - دیگر زندگی برایش گوارا نیست. خبرِ بدی به انسان میرسد؛ زندگی بر او تلخ و ناگوار میشود. این انسان، هم پول دارد، هم قدرت دارد، هم امکانات دارد؛ همه چیز دارد؛ امّا زندگىِ گوارا ندارد. ممکن است انسان فقیری که زندگىِ خیلی سادهای دارد و در اتاقی محقّر، با عیال و فرزندش در عین تنگدستی گذرانِ زندگی میکند، زندگیاش گواراتر از آن فردِ همه چیزدارِ ثروتمند و قدرتمند باشد.
ببینید حضرت سجاد، علیهالصّلاة والسّلام، چگونه نقطه اصلی را مورد توجه قرار میدهد. میگوید: «اَرْغِدْ عَیْشی وَ اَظْهِرْ مُرُوّتی»؛ «زندگیام را گوارا و جوانمردیام را آشکار کن.» ظاهراً معنای عبارت دوم این است که «میدانی به وجود آید، تا من در آن، صفت جوانمردی را به منصه بروز درآورم.» نه اینکه «مردم ببینند من جوانمردم؛» نه. برای اینکه، اگر بخواهیم جوانمردی بروز پیدا کند، باید جوانمردی کنیم. صرف اینکه جوانمردی در درون انسان وجود داشته باشد، کافی نیست. انسان باید جوانمردی را به مرحله عمل برساند و نسبت به کسانی جوانمردی کند. این میشود «اَظْهِرْ مُرُوّتی».
در ادامه میفرماید: «وَاَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالی»؛ «همه کارهای من و احوال مرا اصلاح کن. حالِ دعای مرا اصلاح کن. حالِ زندگی معمولی من و خانوادهام را اصلاح کن. حالِ شغلی را که دارم، اصلاح کن. همه خصوصیات مرا اصلاح کن.» اصلاح هر امری، به حسب خودش، یک دعای کامل و جامع است. «وَاجْعَلنی مِمّن اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَاَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَ رَضیتَ عَنْهُ وَ اَحْیَیْتَهُ حَیوةً طَیِّبَةً.» میگوید: «مرا از کسانی قرار بده که عمری طولانی توأم با عمل نیکو و همراه با نعمتِ کامل الهی و همراه با رضاىِ پروردگار و حیات طیّبه دارند.» آیا چیزی از این بهتر، وجود دارد؟!
معصومین علیهمالسّلام، یاد میدهند که چه باید از خدا بخواهیم. چیزهایی که باید از خدا خواست، همانهاست که آن بزرگواران در ادعیّه مطرح میکنند. بعضی در دنیا، به سراغ زیادیهای زندگی میروند. میگویند: فلان معامله برای من جور شود. فلان سفر درست شود. فلان شغل گیرم بیاید. و... چرا انسان چیزهای اصلی را از خدا نخواهد؟! پیشوایان دین به ما یاد میدهند: «این گونه دعا کنید و این چیزها را از خدا بخواهید.» البته نوع دعاهایی که آنان به ما یاد میدهند، یک فصلِ طولانی را به خود اختصاص میدهد.
نکته دیگر اینکه، آنان در خلال دعاهای مذکور، نقطههای ضربهپذیرِ معنوی را به یادِ ما میآورند و هشدار میدهند که «ممکن است از این نقاط ضربه بخورید و آسیب ببینید.» در همین دعاىِ شریفِ «ابوحمزه»، در عبارتی میفرماید: «اللّهم خُصّنی مِنْکَ بخاصَّةِ ذِکْرِکَ وَ لاتَجْعَل شَیئاً مِمَّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیلِ وَ اَطْرافِ النَّهارِ ریاءً وَلا سُمْعَةً وَلا اَشَراً و لابَطَرا»؛ «خداوندا! کاری کن که کارهای انجام شده از طرف من، ریا و سمعه نباشد. برای اینکه این و آن ببینند، نباشد. برای اینکه دهن به دهن بگردد، و مردم به هم بگویند خبر دارید فلان کس چه کار خوبی کرد و چه عبادات خوبی انجام داد، نباشد. از روی ناز و غرور، نباشد» آخر بعضی مواقع انسان کارهایی را از روی ناز و غرور انجام میدهد و به خود میبالد و میگوید: «آری! ما بودیم که این کار را انجام دادیم.»
اینها نباشد. اینها، آن نقاطِ ضربهپذیر است. انسان خیلی کارهای خوب انجام میدهد؛ اما با اندکی ریا و سمعه، آن کارها را «هباءً منثورا» میکند. دود میکند و به هوا میفرستد. معصومین علیهمالسّلام به ما توجّه میدهند و میفرمایند: «مواظب باشید این طور نشود!» «واجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ» تا آخر.
پس، نقطه دوم این است که در این دعاها، معارف زیادی نهفته است. مثلاً در فقرات اوّل دعای کمیل، همه میخوانیم: «اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تهتک العصم. اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تنزّل النّقم. اللّهم اغفرلی الذّنوب التی تغیّر النّعم.» گناهانی وجود دارد که پردهها را میدرد. گناهانی وجود دارد که نقمت الهی را بر انسان نازل میکند. گناهانی وجود دارد که نعمتها را از انسان میگیرد. «اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء.» گناهانی هم وجود دارد که دعا را حبس میکند.
پناه بر خدا! ممکن است انسان مرتکب گناهی شود که هر چه دعا کند، آن دعا بیاثر و بیفایده گردد. بی اثر شدنِ دعا چگونه فهمیده میشود؟ به این گونه که حال دعا از انسان گرفته میشود.
در این خصوص عبارتی را از بزرگی نقل کردهاند. نمیدانم روایت از معصوم، علیهالسّلام، است یا عبارتی از غیر معصوم. هر چه هست، عبارت حکمتآمیزی است. میگوید: «انا من ان اسلب الدّعا اخوف من ان اسلب الاجابة(۱۲)»؛ «از اینکه دعا از من گرفته شود بیشتر میترسم تا اینکه اجابت از من گرفته شود.»
گاهی حال دعا از انسان گرفته میشود. این، علامتِ بدی است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصله دعا نداریم، علامتِ خوبی نیست. البته درستش هم میشود کرد. انسان میتواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّی از خدا بگیرد. بنابراین، دیدیم که در دعای کمیل هم معارف وجود دارد. این هم نکته دوم.
و اما نکته سوم و آخر در دعا، آن مطلبِ اصلىِ دعاست. حتّی دو نکتهای که عرض شد، نسبت به این نکته آخر، کوچک است. آن چیست؟ خشوع در مقابل پروردگار. اصلِ دعا، این است. اینکه میبینید از قول پیغمبر صلیالله علیه وآله نقل شده است که فرمود: «الدّعاء مخ العباده(۱۳)؛ مغز عبادت دعاست» به خاطر آن است که در دعا حالتی وجود دارد که عبارت است از وابستگىِ مطلق به پروردگار و خشوع در مقابل او. اصل عبادت هم این است. لذاست که در ادامه آیه شریفه «و قال ربّکم ادعونی استجب لکم» میفرماید: «ان الّذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین(۱۴).» اصل دعا این است که انسان در مقابل خدای متعال، خود را از انانیّت دروغین بشری بیندازد. اصل دعا، خاکساری پیش پروردگار است.
عزیزان من! هر جا که شما نگاه کردید - چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا - و بدی و فسادی را از ناحیه کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است. دعا باید این را بشکند.
من یک وقت میخواستم بحثی قرآنی در این خصوص عرض کنم که فعلاً مجالش نیست. بحث قرآنی مربوط به ماجرای حضرت موسی علیهالسّلام است که از آن ماجراهای عبرتآمیز و عجیب تاریخ است. درباره این ماجرا هرچه بگویم تمام نمیشود. واقعاً قرآن گنجینه عظیمی از تجربه موسوی برای ماست. در این ماجرای عجیب، یکی از نقاط برجسته، خراب و فاسد شدنِ کسانی از همراهان موسی علیهالسّلام است که از همراهىِ او برگشتند. من اینها را عرض میکنم تا کسانی که اهل تأمّل در آیات قرآنند، دنبالش بروند.
در قرآن چند مورد از این مسائل داریم که یکی مربوط به سامری است، یکی مربوط به قارون است و یکی هم مربوط به کسانی است که از رفتن به داخل ارض مقدسّه استنکاف کردند. اینها مصادیق رجعت و ارتداد است؛ و بنده یکی دو ماه پیش، درباره رجعت و ارتداد صحبت کردم. مثلاً قارونِ مبغوضِ خبیثِ ملعونِ الهی، آن قدر انسان بدی است که قرآن کریم بخشی را به او اختصاص داده است. مشکل قارون اینجاست که وقتی حضرت موسی علیهالسّلام به او میفرماید «اموالی را که تو به دست آوردی، زینت است» و به نصیحت وی میپردازد، در جواب آن حضرت میگوید: «انما اوتیتهُ علی علم(۱۵)»؛ من آگاه و عالم و توانا بودم.» به تعبیر امروزی: «هوش و ذکاوت داشتم، زرنگی داشتم، سیاست بلد بودم. ناز شستم که این اموال را از این راهها به دست آوردم. به کسی مربوط نیست!» او نمیفهمید که اموال را خدا داده بود. کما اینکه جان را خدا به انسان میدهد، فرزند را خدا به انسان میدهد، دین را خدا به انسان میدهد و همه چیز مالِ خداست.
ای انسان نادان! چرا سرکشی میکنی؟! چرا اشتباه میکنی و میگویی «منم که این مال را به دست آوردم»؟! «من» کیست؟! خدای متعال به مبارزان فداکاری که به میدان جنگ رفتند؛ جانهایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر کردند؛ جنگیدند و بینی دشمن را به خاک مالیدند و نهایتاً دشمن را شکست دادند، میگوید: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی.(۱۶)» این تیری که تو قبلاً نحوه انداختنش را یاد گرفتی، سپس نشانه گرفتی، دقّت کردی و زدی تا اینکه به هدف خورد، کارِ تو نبود. تو آن را به هدف نزدی، بلکه خدا زد. نیروی من هم مالِ خداست، اراده من هم مالِ خداست. دقّت نظر من هم مالِ خداست. اصلاً هر چه دارم مالِ خداست. آن وقت در مقابل این قدرتِ مالکِ محیطِ مدبّری که همه چیز من در قبضه قدرت اوست، گردن بالا بگیرم و بگویم «من»!؟ این، آن نقطه فسادِ بشری است. هر جا این باشد، بد است و موجب فساد میشود.
فلان صهیونیستِ رئیسِ فلان کمپانىِ مثلاً چند ملیّتی، اگر بگوید «من» و خیال کند سیاست دنیا را میچرخاند، یا مثلاً هیتلرِ آتش افروز، یا فلان رئیس جمهورِ طغیانگر امریکا، یا فلان دزدِ سرِ گردنه فلان نقطه، یا فلان شخصِ ملبّس به لباس دین، اما در واقع دعوت کننده به نفس، یا من و شمایی که هیچ کدام از اینها هم نباشیم، اما در زندگی خود را بر هر چیز دیگر ترجیح دهیم و استکبار و استعلا بورزیم، اینها مایه فساد خواهد شد. البته هر چه انسان بزرگتر بود و قدرت بیشتری داشت، انانیّت در او فساد بیشتری به وجود میآورد. اما اگر کوچک بود، انانیّت فقط به ضرر خود اوست و فساد کمتری برای دیگران دارد. خاصیت دعا این است که نفسانیتها را میشکند. لذاست که گفتهاند: «حتی چیزهای کوچکت را هم از خدا بخواه تا بفهمی که حقیری. بدانی که گاهی اوقات، یک پشه یا مگس، انسان را از کار میاندازد، و آسایشِ وی را میگیرد: «و ان یسلبهم الذّباب شیئاً لایستنقذوه منه ضعف الطالب والمطلوب.(۱۷)» این است که دعا برای تضرّع پیش خداست؛ برای عرضِ حاجتْ پیش خداست؛ برای تواضع و برای بیرون آمدن از پوسته دروغین استکبار و استعلاست. خدای متعال، گاهی برای من و شما مشکلاتی به وجود میآورد، تا وادار به تضرّع و توجّه و خشوعمان کند. همانطور که در آیات کریمه قرآن میفرماید: «و لقد ارسلنا الی امم من قبلک فاخذناهم بالبأسا والضّراء لعلهم یتضرّعون. فلولا اذ جائهم بأسنا تضرّعوا و لکن قست قلوبهم و زیّن لهم الشّیطان ما کانوا یعملون.(۱۸)» این تضرّع، نه برای خاطر خدا، که به خاطرِ خودِ ماست. خدا احتیاجی به تضرّعِ من و شما ندارد:
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا که با مهر تو پیوندم زنند
این حالت تضرّع است که دل را از عشق خدا پر میکند؛ انسان را با خدا آشنا میکند؛ انسان را از خودبینی و خودنگرىِ فسادانگیز تهی میکند و او را از نورِ مقدّسِ پروردگار و لطفِ الهی، سرشار میسازد. قدرِ این را بدانید که از همه چیز بالاتر است.
این، صحبت ما درباره دعا بود که البته اندکی گفته شد و بسیاری باقی ماند.
بسمالله الرّحمن الرّحیم
قل هوالله احد. الله الصمد. لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد.
من میخواهم در پایان این خطبه، چند دعا کنم. انشاءالله توجّه کنید و «آمین» بگویید. حدود ظهر است؛ روز جمعه است؛ اجتماع هم عظیم است و همه هم دهانِ روزه هستیم. امید است انشاءالله در روز ماه رمضان این دعاها مستجاب شود.
نسئلک اللّهم و ندعوک، باسمک العظیم الاعظم، الاعزّ الاجلّ الاکرم و بالقرآن المستحکم و بولیّک و حجّتک یا الله!
پروردگارا! بزرگترین حاجات ما، عبارت از طلب رضا و مغفرت توست. این بزرگترین دعای ماست که از همه چیز بالاتر است. پروردگارا! تو را به عزیزترین عزیزانت سوگند میدهیم، ما را در این ماه، مشمولِ رحمت و رضا و آمرزش خود قرار بده.
پروردگارا! در این ماهِ روزه، ما را از این ضیافتِ الهی، به قدر وافی و کافی برخوردار فرما.
پروردگارا! اخلاق بد، خصوصیات و شرایط بد، سیاهیها و تاریکیهایی را در دل و جان ما به وجود آورده است. تو را به نبىّ بزرگوارت که در دعای بعد از زیارت آل یاسین با «و کلمة نورک» - به عنوان کلمه نور - از آن بزرگوار اسم آورده شده است؛ تو را به آن برترین انوارِ ساطعه از اراده و قدرت تو که وجودِ مقدّسِ خاتم الانبیاست، قسم میدهیم که دلهای ما را به نور معرفت و محبّت خودت نورانی کن.
پروردگارا! تاریکیها و گمراهیها را از دلهای ما بزدا.
پروردگارا! تو را به حق ولىّ و حجّتت، مهدی موعودِ عزیز - که اگرقبول فرماید، ما سربازان و خدمتگزاران اوییم - قلب مقدّس او را در این روز جمعه از همه ما راضی و خشنود فرما.
پروردگارا! تو را سوگند میدهیم که ما را از دولت کریمهای که مهدی عزیز در رأس آن است، برخوردار فرما. پروردگارا! تو را به حقّ اولیایت قسم میدهیم که رابطه ما را با قرآن، با دین، با ذکر، با دعا، با توسّل و با استشفاء، روزبهروز قویتر کن.
پروردگارا! تو را به قرآن سوگند میدهیم که ایران اسلامی، این مرکز اوجگیری دوباره قرآن را مشمول رحمت و برکات خودت قرار بده.
خدایا! ملت ایران را سرافراز کن.
خدایا! ملت ایران را پیروز کن.
خدایا! دشمنان ملت ایران را در هر جای دنیا که هستند سرکوب و منکوب کن.
خدایا! دلهای ملت ایران را سرشار از لطف و وفای خود بگردان.
پروردگارا! تو را به حقّ اولیایت سوگند میدهیم که محبّت آنان را روزبهروز در دلهای ملت ما بیشتر کن.
پروردگارا! کسانی در گوشه و کنار عالم علیه این ملت، علیه این کشور و علیه حکومت قرآن، مشغول توطئهگری هستند - که تو بهتر از ما آن توطئهها را میدانی و میشناسی - به قدرت و قوّت قاهره خودت، همه توطئههایشان را نقش بر آب بگردان.
پروردگارا! دشمنان ما را به مشکلات خودشان مشغول بگردان.
پروردگارا! دشمنان بشریت را که همین قدرتهای بزرگ و رؤسای بعضی از کشورهایند و نسبت به حقایق و فضایل بیاعتنا و طرفدار رذایل هستند، روزبهروز به مشکلات خودشان بیشتر مشغول کن.
پروردگارا! دشمنان این ملت را مقهور این ملت قرار بده.
پروردگارا! سخنِ حقِّ این ملت را که غوغاهای تبلیغاتی نمیگذارند در دنیا به گوش انسانهای سالم برسد، در فضای عالم طنینافکن بگردان.
پروردگارا! دشمنان ما را به کلّی از این ملت مأیوس کن.
خدایا! توفیق درک لیلةالقدر را به همه ما مرحمت فرما و ما را از تفضّلات لیلةالقدر محروم مکن.
پروردگارا! گرفتاریهای ملت ایران را برطرف کن و حاجات مردم ما را در هر کجا هستند برآورده فرما.
پروردگارا! انسانهای پاکی را که در کشور ما برای تو زحمت کشیدند و کار و تلاش کردند، به طور وافر مزد و اجر عنایت فرما.
پروردگارا! تو را به حق اولیایت و تو را به حق صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا سلامالله علیها - آن گوهر عزیز خاندان پیغمبر - سوگند میدهیم، همه جانبازان ما را شفا عنایت فرما.
پروردگارا! امید استجابت را از دلهای ما مبر و دلهای مهموم و مکروبی را که در میان ما، در ملت ایران، در میان مسلمین و در میان همه انسانهای ستمدیده وجود دارد، شاد فرما.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد علیهمالسّلام، همه مریضها را شفا عنایت کن. از همه گرفتارها رفع گرفتاری فرما. همه حاجتمندان را حاجت روا بگردان. همه دشمنیها و کینههای بین مسلمانان را برطرف فرما. گرفتاریهای کشورهای اسلامی را بر طرف فرما.
پروردگارا! دلهای ما به خاطر قضیه فلسطین و به خاطر مسلمانانِ مظلوم فلسطین و به خاطر مسلمانان بوسنی هرزگوین و به خاطر مسلمانان چچن، خونین و مجروح است. اینها انسانهای مظلومی هستند که دنیا کمکشان نکرد. دنیا در هیچ جا به مسلمانان کمک نمیکند. خدایا! مسلمانان زیادی در اطراف عالم - در کشمیر، در مناطق عربی، در مناطق اروپایی، در قارّه امریکا و در نقاط دیگرِ جهان - گرفتاریها، مشکلات و ابتلائاتی دارند. تو را به حقِّ لیلةالقدر، تو را به حقِّ شهید لیالی قدر، تو را به حقِّ همه مؤمنانی که دعای آنها را در لیلةالقدر مستجاب میفرمایی و تو را به حقِّ معصومین علیهمالسّلام سوگند میدهیم گرفتاریهای آنها را بر طرف کن. آنها را بر دشمنانشان پیروز بگردان.
پروردگارا! این دعاها را به کرمت مشمول لطف و اجابت خودت قرار بده و حالِ دعا را از ما مگیر.
والسّلام علیکم و رحمةالله.
بسمالله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابیالقاسم محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. سیّما علىّ امیرالمؤمنین و صدّیقة الطّاهرة سیّدة النساء العالمین و الحسن و الحسین و سبطی رحمه و امامی الهدی و علیبنالحسین زینالعابدین و محمّدبنعلی الباقر و جعفربنمحمّد الصّادق و موسیبنجعفر الکاظم و علیبنموسی الرّضا و محمّدبن علی الجواد و علیبن محمّد الهادی والحسنبن علی العسکری والحجّةالقائم المهدی؛ حججک علی عبادک و امنائک فیبلادک. و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداه المؤمنین. اوصیکم عبادالله بتقویالله.
در این خطبه، میخواهم فقط یک مطلب را خیلی مختصر عرض کنم و بگویم: امتیاز بزرگ انقلاب ما این است که تکیهاش به مردم بوده است. حلّ مشکلات هم - از هر نوعی باشد - فقط در سایه ملت ممکن خواهد شد. علّت این هم که دشمن تاکنون نتوانسته به این کشور و این نهضت آسیبی وارد کند، همین است که مردم پشتوانه واقعی انقلابند.
حرکتی که شما ملت ایران در روز بیست و دوم بهمنِ امسال از خود نشان دادید، یکی از همان حرکات معجزآسایی بود که ضربه قاطع را بر بسیاری از توطئهها و دشمنیها وارد آورد و توطئهگران و دشمنان را ناکام گذاشت. همیشه همین طور بوده است و بعد از این هم باید همین طور باشد. شما از بیست و دوم بهمن پارسال، یا از روز قدس پارسال تا امسال، یک سال تبلیغات دشمن را با این حرکت، خنثی کردید. برای یک نظام از دست دادنِ پشتوانه مردمی، ضرری بسیار بزرگ و عیبی غیرقابل توصیف است. در واقع، از همه عیوب بالاتر این است که یک نظام پشتوانه مردمی نداشته باشد. امروز در کشورهای خاور میانه و نیز کشورهایی که امریکا آنها را جزو دوستان خود به شمار میآورد، نظامهای متعدّدی هستند که هیچ پشتوانه مردمی ندارند. در سطح جهان که نگاه کنید، از این گونه کشورها با نظامهای مختلف خواهید دید و خیلی هم لازم نیست راههای دور بروید. این کشورِ اسلامی، این کشورِ قرآنی و این کشورِ مردمی، چشم دشمنان را کور میکرد. برای همین، سعی کردند پیوسته در تبلیغاتشان تکرار کنند که «مردم از اسلام و نظام و دولت جمهوری اسلامی روگردان شدهاند و دیگر آن را قبول ندارند!» حتی این مطالب را در رادیوهایشان هم میگفتند.
امسال بیست و دوم بهمن صحنه آزمایش عجیبی بود که شما ملت ایران نشان دادید و در واقع مشت محکمی بر دهان یاوهگویان زدید. اگر من بخواهم از شما با یک جمله سپاسگزاری کنم، باید عرض کنم: امیدوارم قلب مقدّس ولىّعصر ارواحنا فداه از شما ملت ایران به خاطر این عمل راضی باشد. انشاءالله این کارِ شما مورد شکرانه آن بزرگوار بوده است و خواهد بود. این علاج را در همه قضایا مدّ نظر داشته باشید.
البته اگر کسی بعد از بیست و دوم بهمن، رادیوهای بیگانه را گرفته باشد، متوجه میشود که چقدر آنها عصبانی بودند. چرا و به چه دلیل؟ به این دلیل که با حرکت عظیم و غیر قابل توصیف شما مواجه شده بودند. حقیقتاً این حرکت عظیم و کثرت استقبال مردم و آنچه که در خیابانهای تهران و شهرستانها اتّفاق افتاد، غیرقابل توصیف بود. اما اینها سعی کردند چنین حرکتی را کوچک جلوه دهند. خوب؛ بگو: بیعقلها! شما میخواهید روی چه کسی اثر بگذارید؟! با که دارید حرف میزنید؟! همان مردمی که به چشم خودشان دیدند که واقعیت چه بود؟ به اینها میگویید «چیزی نبود»! اجتماع میلیونی عظیم مردم تهران را بگویند «چند ده هزار»! بعضی میگویند «چند هزار»! این اجتماع میلیونی کمنظیر، چند هزار بودند؟!
بنده در روز بیست و دوم بهمن که حضور عظیم مردم را دیدم، به ذهنم رسید امروز در دنیا هیچ کشوری نیست که دولتش بتواند این حجمِ عظیم از مردم را به خاطر هر شعاری که باشد به خیابانها بکشاند. نه دولت امریکا چنین قدرتی را دارد و نه دولتهای اروپایی و جهان سوم از چنین قدرتهایی برخوردارند. هیچ کشوری نیست که بتواند چنین حرکتی عظیمی را در دنیا نمایش دهد. البته در ایران هم هیچ کس مردم را به خیابانها نکشاند. مردم به طور خودجوش حرکت کردند؛ چون کس در ایران، مردمند. دولت هم مردم است، مسؤولین هم مردمند، حکومت هم دست مردم است،نظام هم مالِ خود مردم است. این را از دست ندهید.
آخرین مطلب اینکه، امریکاییها تلاش میکنند، حرص و جوش میخورند، یقهدرانی میکنند، با همه مردم و دولتهایی که دستشان به آنها میرسد و یا ممکن است برسد، خطّ و نشان میکشند، بلکه بتوانند ملت ایران را زیر فشار قرار دهند؛ بلکه بتوانند دولت ایران را وادار به تسلیم نمایند؛ بلکه بتوانند این مقاومتِ شانزده ساله را مخدوش کنند.
من در حضور جمعیت عظیمی که امروز در نماز جمعه تهران شرکت کردهاند و در حضور آحادِ ملت ایران، از زبانِ خودِ ملت ایران میگویم: ای دشمنان ملت ایران! بدانید که با این ترفندها و با هیچ ترفند دیگری، نمیتوانید ملت ایران را به زانو درآورید.
پروردگارا! این شور و نشاط را که جز با لطف و فضل و نظره رحیمه تو ممکن نیست در ملتی به وجود آید، روزبهروز در این ملت بزرگ و در این بندگان شایسته خودت، بیشتر کن.
پروردگارا! به حقِّ محمّد و آل محمّد علهیمالسّلام، شهدای بزرگوار ما؛ آن انسانهای عظیمالقدر و برجستهای که از جان خودشان مایه گذاشتند تا ملت ایران و ایران را به این نقطه از عظمت و کمال رساندند، در این روزها و در شبهای قدر و هم در این ساعت، مشمول رحمت و فضل و مغفرت خودت قرار بده.
پروردگارا! سلسله جنبان شهیدان؛ آن انسانی که به همت و اراده او همه این حرکت عظیم در ایران به راه افتاد، یعنی امام بزرگوار ما را مشمول انوارِ رحمت و فضل خود قرار بده. او و شهدای ما را با پیغمبر و اولیایت محشور فرما و قلب مقدّسشان را از ما راضی کن.
بسمالله الرّحمن الرّحیم
انا اعطیناک الکوثر. فصلّ لربک والنحر. انّ شانئک هو الابتر.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
۱) بقره: ۱۸۶
۲) نساء: ۳۲
۳) مؤمن: ۶۰
۴) .
۵) .
۶) .
۷) -
۸) -
۹) مفاتیحالجنان: از ادعیه ماه رمضان/ منقول از رسول اکرم(ص)
۱۰) مفاتیحالجنان: در اعمال شب جمعه (دعای سحر روز جمعه)
۱۱) -
۱۲) -
۱۳) -
۱۴) مؤمن: ۶۰
۱۵) قصص: ۷۸
۱۶) انفال: ۱۷
۱۷) حج: ۱۳۷۳
۱۸) انعام: ۴۳ - ۴۲