• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1372/11/17

بیانات در دیدار جمعی از فضلا، روحانیون، مبلغان و ائمه‌‌ى جماعات سراسر کشور

در آستانه‌ی ماه محرّم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اوّلاً لازم میدانم که تشکّر کنم از آقایان محترم، علماى محترم و وعّاظ و گویندگان و فضلاى گرامى حاضر در جلسه، بخصوص آقایانى که از خارج تهران و راههاى نسبتاً دور تشریف آوردهاید. و در آستانهى ماه مبارک رمضان، دیدار شما جمع علماى محترم و روحانیّون و مظاهر دین و تقوا و توجّه به خدا و علم دین  بخصوص که در بین جمع حاضر، بعضى از برجستگان علماى محترم تهران هم تشریف دارید  براى بنده یک حُسن مطلعى از جهت این ایّام مبارک و هم ایّام مبارک ماه رمضان است. دههى فجر براى ملّت ما دههى عزیزى است. شاید هنوز باشند کسانى که به خاطر بودن در خود قضیّه، اهمّیّت آن را درک نمیکنند. انسان وقتى وارد یک قضیّه است، عظمت آن را و ابعاد آن را بدرستى احساس نمیکند. از بیرون، از دور، از فراز موانع تاریخ و حتّى از مرزهاى دور جغرافیایى، بهتر میشود عظمت این ایّام را و این حادثهاى را که در این ایّام اتّفاق افتاد، فهمید.

یک جایى را در دنیا، غرب و بخصوص رژیم مستکبر آمریکا انتخاب کند به عنوان پایگاهى جهت مقاصد خود و پیشرفت فرهنگ فاسد غربى و ضدّیّت با اسلام و ضدّیّت با هر چه در خدمت افکار نو و افکار اسلامى و انقلابى است، و حکومت آنجا را به همین منظور تقویت کند و آنجا را خانهى امن خود به حساب بیاورد و منابع آنجا را متعلّق به خود بداند، بازارهاى آنجا را مِلک طِلق خود بداند، بر ارتش آن حاکمیّت کند، بر شئون ادارى و سیاسى آن نهایت اقتدار و سلطه را به خرج بدهد، و آن را یک پایگاهى قرار بدهد براى اِشراف بر بقیّهى کشورها در این منطقه و پول خرج کند و سلاح بریزد، آن وقت درست در همین نقطه، یک طوفان عظیمى به وجود بیاید که بناى همهى آن خواستها و بلندپروازىها و نقشههاى خائنانه را به هم بریزد و یک انقلابى رخ بدهد که اسلام را و به طور کلّى معنویّت را در همهى دنیا، دومرتبه رواج بدهد. انقلاب ما نه‌فقط مسلمانها را به فکر اسلام انداخت، [بلکه] براى مسیحیّت هم خوب شد. کشورهایى که سالهاى متمادى از دین خودشان که مسیحیّت بود، دور افتاده بودند، به طرف معنویّت و دین برگشتند؛ و همین مقدّمهاى شد براى فروریزى امپراتورى شرق و بناى حکومت مارکسیستى در دنیا. این حادثه چقدر عجیب است و چه ابعاد عظیمى دارد! درست همان جایى را که دشمن براى خود مَکمن(۱) قرار داده است، خداى متعال آنجا را مأمن دین و محلّ بالندگى نهال انقلاب دینى قرار بدهد؛ ببینید این قضیّه چقدر عظیم است! تهرانِ دوران حکومتِ وابسته و فاسد کجا، تهران دوران اسلام کجا؟ ایرانِ مزرعهى رشد ارزشهاى فاسد غربى کجا، و تهران بوستان بالندگى گلها و میوههاى ارزشهاى اسلامى کجا؟ و آن وقت آن مردى که بعد از اولیاى خدا، ما کسى را در انسانهاى معمولى، به عظمت او، به قدرت او و به تجلّى صفات الهى در وجود او نمىشناسیم، از تبعیدگاه خود، با آن عظمت وارد کشور بشود و لدىالورود،(۲) با دستى که از آستین قدرت الهى بیرون آمده است، حکومت اسلامى را در دنیاى دورافتادهى از ارزشهاى معنوى پایهگذارى کند. این حوادث، در همین جلوى چشم ما اتّفاق افتاد.

ما امام را از نزدیک دیدیم، انقلاب را از نزدیک دیدیم امّا میخواهم عرض کنم که اکثر ما  خود من یکى از آنها  عظمت پدیدهى امام را و پدیدهى انقلاب را حس نکردیم؛ خیلى عظمت دارد. بنده یک وقتى به امام عرض کردم که اگر کسى شبیه شما در تاریخ بود، مثلاً در دویست سال پیش یا سیصد سال پیش، یک نشانهاى از او میماند  یک دستخطّى، یک کلمه امضائى، یک تکّه از لباس او، از پارچهى او و امروز بعد از دویست سال به دست ما میرسید، آن را در موزهها میگذاشتیم و به آن تبرّک میجستیم؛ حالا شما با وجود خودتان و با همهى حقیقتتان در مقابل ما هستید؛ ما چطور میتوانیم عظمت شما را درک کنیم و حس کنیم؟ و این یک واقعیّتى است. باید این حقیقت را در دلهایمان و در فضاى زندگىمان، که امروز کشور ایران است، و در همهى دنیا بخصوص دنیاى اسلامى که کموبیش فضاى گسترش این حقیقت است، هر چه زندهتر و ملموستر کنیم.

و ماه رمضان هم از یک جنبهى دیگرى درخور یک توجّه اکیدى است که من نسبت به این قضیّه چند کلمهاى میخواهم عرض بکنم؛ اگرچه این مطالب براى شما تازه نیست؛ حرفهایى است که خود شما آنها را به مردم میگویید و براى شما روشن است امّا تذکّرتاً براى هر کسى که بشنود، عرض میشود.

آقایان محترم! ماه رمضان در هر سالى، قطعهاى از بهشت است که خدا در جهنّم سوزان دنیاى مادّى ما، این قطعهى بهشتى را وارد میکند و به ما فرصت میدهد که خودمان را بر سر سفرهى الهى در این ماه وارد بهشت کنیم. بعضى همان سى روز را وارد بهشت میشوند، بعضى به برکت آن سى روز همهى سال را، بعضى همهى عمر را، بعضى هم از کنار آن غافل عبور میکنند که مایهى تأسّف و خسران است؛ خودشان که هیچ، هر کسى که ببیند این موجود انسانى، با این‌همه استعداد و توانایى عروج و تکامل، از یک چنین سفرهى باعظمتى در مقابل چشم خود استفاده نکند، حق دارد که متأسّف بشود. این ماه رمضان است، ماه ضیافتالله است، ماه لیلةالقدر است. از بس اینها را ما تکرار کردهایم و شنیدهایم و گفتهایم، برایمان عادّى شده است. آن انسانى به کمال راه پیدا میکند که از بین همین چیزهاى تکرارى و معتاد،(۳) حقایق را پیدا کند. علم مادّى هم همینجور است. همه، در مدّت عمر، میدیدند که سیب وقتى از درخت جدا میشود، به طرف زمین مىآید؛ دیگر از این کار عادّىتر چیزى در دنیا هست؟ [امّا] یک نفر متوجّه شد که عجب، این یک پدیدهاى است، خب چرا سیب پایین مىآید، چرا از درخت که مىافتد بالا نمیرود؛ آن وقت نیروى جاذبه کشف شد و یک باب جدیدى در دانش بشرى باز شد. همهى این چیزهاى عادّى زندگى ما از این قبیل است. قرآن را ملاحظه کنید: اَفَلا یَنظُرونَ اِلَی الاِبِلِ کَیفَ خُلِقَت؛(۴) دیگر از شتر براى عرب شترسوار، چیزى عادّىتر؟ انسان را متوجّه میکند به آن اِبِل.

ما باید به این پدیدههاى الهى که دُوروبَر ما هست توجّه کنیم، که یکى همین ماه رمضان است؛ این ضیافتالله چیز کمى نیست. دائماً شنیدهایم ضیافتالله. میهمانى است؛ آن هم میهمانىاى که میزبان آن خداى عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که همهى شَراشِر(۵) آفرینش در قبضهى قدرت او است؛ فَهىَ بِاِرادَتِکَ دونَ اَمرِکَ مُؤتَمِرَة.(۶) این ضیافت الهى است. از این هم که ما دعوت شدهایم  دُعیتُم فِیهِ اِلىٰ ضِیافَةِ الله(۷)  باید استفاده کرد. استفادهى از این به چیست؟ به همین چیزهایى که در اختیار ما گذاشتهاند؛ همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجّه، همین خشوع، همین تضرّع. اگر وارد این میدان بشویم و ما معمّمین سعى کنیم مخاطبین خودمان را هم وارد این میدان کنیم، کشور ایران تبدیل خواهد شد به یک منطقهى بهشتى، دنیا و آخرت درست خواهد شد؛ وَلَو اَنَّ  اَهلَ القُریًّ ءامَنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَ‌رَکتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرض.(۸) اینها وعدهى الهى است، اینها مبالغه و اغراقگویى که نیست. خداى متعال برکات زمین و آسمان را بر روى مردمِ باتقوا باز خواهد کرد، مفتوح خواهد کرد. تقوا هم به همین است. از بزرگترین اهداف یا شاید بشود به یک معنا گفت تمامالهدف روزهى ماه رمضان تقوا است؛ لَعَلَّکُم تَتَّقُون؛(۹) و این دست ما است. هر کدام از مردم دیگر، خودشان باید خودشان را اصلاح کنند، و البتّه اگر بتوانند دیگران را؛ این مخصوص معمّمین نیست لکن علما و روحانیّون و خطبا و وعّاظ و مانند اینها آمادگى دارند؛ خداى متعال به آنها این بیان را، این امکان را و این ذهن را [داده است]، این موقعیّت اجتماعى را [هم] این لباس داده است به ما؛ بایستى از این استفاده کنیم. این، ماهِ رمضان است. و از جملهى چیزهایى که در این ماه رمضان عادّى است، این عبارت صریح خداى متعال است که «لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ * تَنَزَّلُ المَلئِکَةُ وَ الرّوحُ فیها بِاِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمر * سَلمٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجر»؛(۱۰) یک شب تا صبح، مظهر سلام الهى است؛ همان «سَلمٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحیم»(۱۱) که مخصوص مؤمنین، مخصوص اهل  بهشت و مخصوص بندگان خالص خدا است؛ این در اختیار ما است و [باید] استفاده کنیم. این، آن کلمهاى است که در باب ماه رمضان من میخواهم عرض بکنم؛ این، کلید اصلاح همهى امور است و [اصلاح امور] از اینجا شروع میشود؛ کمااینکه اصل انقلاب از اینجا شروع شد؛ از مسجد و دین و تقوا. اگر به امام بزرگوار نگاه کنید، بیشتر معلوم میشود که آن پایه و قاعدهى اصلى این حرکت عظیم تقوا بود؛ خب امام مظهر تقوا و توجّه و معرفت و عمل براى خدا و اخلاص بود. اگر این نبود، نمیشد؛ اگر امام آنقدر خوب نبود، آن‌قدر اهل معنا و معرفت نبود، این کار به اینجا نمیرسید. این، مقدّمه است براى اصلاح.

یک مشکلى که در تحلیل، انسان احساس میکند روحانیّون در نظام جمهورى اسلامى دارند البتّه ما مشکلات زیادى داریم این است که حکومت پهلوى پنجاه سال علیه روحانیّون در این مملکت تبلیغ کرد؛ البتّه مخصوص حکومت پهلوى هم نبود؛ اینها بدترینش را کردند، فظیعترینش(۱۲) را کردند، وَالّا کسى اگر به تاریخ این قرن اخیر و حول و حوش قرن اخیر مراجعه کند، خواهد فهمید که مبارزهى با روحانیّت از زمان ناصرالدّین شاه شروع شد، از دوران قاجار شروع شد. وقتى دیدند که روحانیّون با امتیازات مخالفت میکنند، با امتیاز رویتر(۱۳) مخالفت میکنند، با امتیاز تنباکو(۱۴) مخالفت میکنند، با فسق و فجور روزافزون و استبداد دستگاه قاجار بخصوص ناصرالدّین شاه مبارزه میکنند، با ورود بى قید و شرط اروپایىها به کشور ایران مبارزه میکنند، هم خودشان فهمیدند و هم اروپایىها به اینها فهماندند که اگر بخواهید راحت زندگى کنید، باید این طبقه را از میان بردارید. خب نمیشد که از میان بردارند، نمیشد که این‌همه نفوس را که روحانیّون و علما بودند قلع‌وقمع کنند. البتّه چرا، گاهى کموبیش در گوشه و کنار [کارهایى] میکردند؛ کمااینکه مرحوم نورى،(۱۵) مرحوم سیّدعبدالله بهبهانى و بسیارى از بزرگان دیگر را همینطور در گوشه و کنار نابود کردند و از بین بردند. امروز هم مىبینید که درصددند روحانیّون مؤثّر و مفید براى کشور را و براى اسلام و مسلمین را حذف جسمانى بکنند؛ آخرینش همین حادثهاى است که در روز دوازدهم، در مرقد امام، میخواستند به وجود بیاورند و یک شخصیّت برجستهى مفید فدائى براى اسلام و مسلمین و نظام جمهورى اسلامى را از ملّت مسلمان بگیرند.(۱۶) این مردى که جوانى خودش را در این راه گذاشت، عمر خودش را  گذاشت؛ تا آنجایى که ما دیدهایم و فهمیدهایم و شناختهایم و کسانى هم که بودهاند ایشان را این رئیسجمهور محبوب ما را مىشناسند، همه این را تصدیق میکنند. بحمدالله دست شکستهى شیطانها در بسیارى از موارد ناکام ماند، از جمله در این مورد؛ و انشاءالله همیشه در موارد خیانتها و خدعههایشان، ناکام خواهد ماند. وقتى جسماً نشد آنها را حذف کنند و از صحنه خارج کنند، شروع میکنند از طرق دیگر؛ و تبلیغات براى آنها بهترین راه است. علیه علما تبلیغات کردند؛ انواع و اقسام تبلیغات. ماها گوشهى مدارس مشغول درس و بحث بودیم، به کسى هم کارى نداشتیم و نمیفهمیدیم که همهى دنیاى استکبار، به یک معنا، بسیج شده است براى اینکه این بساط را و این روحانیّت را و این دستگاه علم دین را و علماى دین را بکلّى از بین ببرد؛ با تبلیغات از بین ببرند.

خیال نکنید اینها موفّق نشدند. خیلى کار کردند؛ در پنجاه سالِ دوران پهلوى [هر] دو پهلوى؛ چه رضاخان و چه پسر رضاخان تبلیغات فراوانى علیه روحانیّون کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که توانستند یک قشرى را البتّه تودهى مردم، عامّهى مردم و اکثریّت مردم، باز هم نسبت به علما علاقه دارند، ارادت دارند، جامعهى علمىِ مذهبى را از اعماق قلب دوست دارند و به آنها عاطفاً و فکراً وابستگى دارند نسبت به روحانیّون بدبین کنند. علماى دینى و طلّابى که همهى عمرشان را در علم گذراندهاند و جز به علم دین به چیز دیگرى فکر نکردهاند، واقعاً شاید این را باور نکنند که تبلیغات در بین عدّهاى از قشرهاى متجدّد در دوران رژیم پهلوى این بود که روحانیّون اصلاً سواد ندارند! اینها اصلاً اهل علم نیستند، هیچ علمى را اینها بلد نیستند! حالا این را عرض کردم که اهل علم ما باور نمیکنند، چون همهى عمرشان را در علم گذراندهاند؛ میگویند مگر ممکن است کسى اینجور اشتباهکارى کند؟ بله آقا! ممکن است؛ کردند این کار را.

از همان بقایاى نسل پرورشیافتهى دوران رضاخان که دل سنگى داشتند و تحت تأثیر حقایق آشکارشدهى بعد از جمهورى اسلامى قرار نگرفتند، هنوز عدّهاى هستند که با نظام جمهورى اسلامى بدند، براى خاطر اینکه در رأس این نظام یک روحانى است؛ وَالّا مىبینند که این نظام، نظام عادلانهاى است، مىبینند که این نظام از فساد دور است. امروز کدام کشور در دنیا وجود دارد این را ما تحدّى[۱۷] میکنیم که مسئولین آن کشور در بالاترین سطوح، این‌همه نسبت به زخارف[۱۸] دنیا و تعیّش[۱۹] دنیا و لذّات مادّى، بىاعتنا باشند، آن‌چنان که در جمهورى اسلامى، به فضل پروردگار و به لطف الهى وجود دارد؟ این جز به ارادهى الهى نیست؛ ماها در این مورد کارهاى نیستیم؛ هر چه هست، از خداى متعال و از ارادهى ذات مقدّس ربوبى است، ما عجز محضیم. نه اینکه ما کارى کردیم؛ نه، «ما»یى وجود ندارد؛ هر چه هست، او است؛ ارادهى او است، قدرت او و خواست او است که دلها را نرم میکند و جانها را متمایل به حقایق میکند و نور معنویّت را به بعضى از دلها میتاباند و کسانى را به عبودیّت خداى متعال مبتهج[۲۰] میکند که دیگر هیچ چیزى در دنیا، براى آنها لذّت بندهى خدا بودن را ندارد. اینها را مىبینند، پارسایىها را مىبینند، عدالتطلبىها را مىبینند، ظلمستیزىها را مىبینند، مردمگرایىها را مىبینند، اُنس با مردم و از مردم بودن مسئولین جمهورى اسلامى را مىبینند، در عین حال دشمنند! چرا دشمنند؟ براى اینکه پنجاه سال علیه روحانیّت در این مملکت، تبلیغات شده است. یک قزّاق قلدر بىسواد بىمعرفت وابستهى فاسدِ معتادِ بدبختى، خودش و پسرش آمدند و پنجاه سال بر این مملکت حکومت کردند، آن آقایانى [هم] که خودشان را، بهاصطلاح منوّر هم میدانند، تا کمر در مقابل آن بىسوادهاى بىمعرفتِ بىدین و بىانسانیّت واقعاً سلسلهى پهلوى هیچ چیز نداشتند؛ باز گذشتگان گاهى یک چیزکى در وجودشان از علم و معرفت و فهم و عقلانیّت و مانند اینها وجود داشت [امّا] اینها که بیچارهها پدر و پسر بکلّى برّانى[۲۱] بودند از همهچیز خضوع کردند و تسلیم شدند امّا نظام جمهورى اسلامى را که بر مبناى معرفت و علم و بر مبناى تقوا و توجّه به خدا است، قبول نمىکنند! براى چه؟ براى خاطر تبلیغاتى که علیه روحانیّت شده است.

آقایان! من این را از این جهت به شما آقایان علما عرض میکنم که این جزو مشکلات کار شما است؛ در راه خدا باید این مشکل را تحمّل کنید. حالا همه یا اکثر شما آقایان صرفاً به کارهاى روحانى مشغول هستید، عالِم دینى هستید، امام جماعت هستید، مدرّس هستید، واعظ هستید، مشغول تبلیغ دین هستید؛ کارى به کار ادارهى کشور هم ندارید امّا در عین حال روحانى هستید و زیر ذرّهبین چشم بدبینِ دشمن و دل بدخواه دشمن هستید. با توجّه به این، روحانیّت بایستى اعمال خودش را مورد مراقبت شدید قرار بدهد؛ در گفتار، در کردار، در مشى شخصى، در مشى خانوادگى، فرزندان، کسان؛ البتّه آن مقدارى که تحت اراده و اقتدار انسان است؛ لایُکَلِّفُ اللهُ نَفسًا اِلّا وُسعَها.(۲۲) ممکن است کسى با کسى نسبت داشته باشد، خود را به او منسوب هم بکند، تحت نفوذ او هم نباشد، ...... براى او مایهى دردسر هم بشود. اینکه دست کسى نیست؛ [امّا] در آن حدّ «قوِّا اَنفُسَکُم وَاَهلیکُم»(۲۳) که خداى متعال، در قرآن، بهوسیلهى پیغمبر خطاب به مؤمنین میفرماید، باید رعایت بشود. عمدهى تبلیغ بایستى در جهت خاضع کردن دلها در مقابل ارادهى الهى و تسلیم در مقابل خداى متعال باشد؛ این مهمترین کار است. تسلیم در مقابل خداى متعال، مقدّمهى همهى خیرات و برکات است؛ این که باشد، آنوقت دلى که آگاه از حوادث جارى دنیا باشد، تکلیف را براى صاحب خود معیّن میکند.

امروز در دنیا اهل کفر و نفاق و استکبار و ظلم و مانند اینها، دستبهدست هم دادهاند تا خود را از آسیب حملات موج ایمان و تقوا که بحمدالله در دنیا به وجود آمده است، نجات بدهند. کفر و نفاق و ظلم و طغیان، امروز احساس وحشت میکند؛ چرا؟ چون ایمان سر بلند کرده است. اینکه مىبینید نسبت به مسلمانها در اقطار(۲۴) عالم سختگیرى میشود در فلسطین، در بوسنى،(۲۵) در لبنان،(۲۶) در الجزایر،(۲۷) در کشمیر(۲۸)  و نظام اسلامى که نظام جمهورى اسلامى است مورد بغض شدید دشمنان اسلام است، براى این است که ظلم و طغیان، از بیدارى ایمان بشدّت خائف و ترسناک است و از خود عکسالعمل نشان میدهد. و راه این است که بندگان خدا، این ملّت بزرگ و عزیز ایران، این کسانى که نعمت الهى و لطف الهى را در زندگى خود بارها تجربه کردهاند، این ملّتى که امام را دیدند، این ملّتى که دوران انقلاب را دیدند، این ملّتى که دوران هشتسالهى جنگ را دیدند، این ملّتى که حوادث اعجابانگیز و معجزآساى بعد از جنگ را دیدند، ببینند بعد از جنگ تا امروز از سال ۶۸ تا امروز، چهار سال و خردهاى چه حوادث عظیمى در دنیا بهوجود آمده است، چه کشورهایى رفتند، چه کشورهایى به وجود آمدند، چه دولتهایى نابود شدند، چه شخصیّتهاى نامدارى از بین رفتند و چگونه اتّحادها علیه اسلام در هم شکست. آن حملهى عراق به کویت،(۲۹) آن حوادث گوناگون در منطقهى خلیج فارس،(۳۰) آن حوادث در اروپا،(۳۱) آن حوادث در آسیا،(۳۲) همهى اینها بعد از پایان جنگ ما تا امروز و در همین چند سال اتّفاق افتاده است؛ همه در جهت قدرتنمایى ذات مقدّس پروردگار و حاکى از این است که خداى متعال برکاتش را بر مردم مؤمن، علىرغم ظلم و طغیان و کفر، روزبهروز دارد زیاد میکند. اینها را کسى که دل دارد، کسى که ایمان دارد، کسى که دلش به یاد خدا زنده است، خوب میفهمد.

دلهاى مردم را به یاد خدا زنده کنید؛ ذکرالله را در فضاى جامعه زیاد کنید؛ ماه رمضان را ماه دعا و تضرّع و الحاح(۳۳) و تعبّد در مقابل پروردگار قرار بدهید. از خودمان هم باید شروع کنیم؛ اوّل از خودمان شروع کنیم تا در مردم اثر ببخشد. و آنگاه، در این فضاى معنوى است که حرکت و مجاهدت و استقامت و معرفت و قدردانى از نِعَم الهى، بر ملّت جمهورى اسلامى ایران و کشور عزیز ایران آشکار خواهد شد.

امیدواریم که ادعیهى زاکیهى ولىّعصر (ارواحنا فداه و عجّل الله تعالى فرجه الشّریف) در این ایّام و در ماه مبارک رمضان، شامل حال همهى شما و شامل حال ملّت عزیز ایران باشد و انشاءالله ضعف و تلاشىِ(۳۴) قدرتهاى مستکبر را به چشم ببینید و روزبهروز انشاءالله پایههاى جمهورى اسلامى و ریشههاى آن مستحکمتر و قوىتر و پایدارتر بشود.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته
 
 
 محلّ استقرار
هنگام ورود
 معمول، طبق عادت
 سورهى غاشیه، آیهى ۱۷؛ «آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده؟»
 پاره‌های هر چیز، سراسر
 صحیفهى سجّادیّه، دعاى هفتم (با اندکى تفاوت)
 مصباح کفعمی، ص ۶۳۳
 سورهى اعراف، بخشى از آیهى ۹۶؛ «و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان میگشودیم ...»
۹) سورهى بقره، بخشی از آیهى ۱۸۳؛ «... باشد که پرهیزکارى کنید.»
۱۰) سورهى قدر، آیات ۳ تا ۵؛ «شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر کارى [که مقرّر شده است] فرود آیند. [آن شب] تا دَم صبح، صلح و سلام است.»
(۱۱ سورهى یس، آیهى ۵۸؛ «از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته میشود.»
(۱۲ بسیار زشت و ناپسند
(۱۳ امتیاز انحصاری تأسیس راه‌آهن و بهره‌برداری از منابع ایران به مدّت هفتاد سال به بارون پاول یولیوس رویتر بریتانیایی، در دوره‌ی ناصرالدّین‌شاه قاجار. این قرارداد که در واقع به معناى فروش ایران بود بر اثر بُروز مقاومت و مخالفت در داخل و خارج کشور، لغو شد؛ علما، متدیّنین و مخالفان با سلطهى بیگانگان، در شکستن این پیمان ضدّملّى و الغاء آن نقش اساسى داشتند.
(۱۴ در سال ۱۲۶۹ش امتیاز تجارت توتون و تنباکو به مدّت پنجاه سال از سوی ناصرالدّین شاه قاجار به شرکت انگلیسی رژی اعطا گردید. این اقدام با مخالفتهای شدید علما، بازرگانان و برخی از دولتمردان مواجه شد و در نهایت، آیت‌الله سیّدمحمّدحسن حسینی‌شیرازی، مشهور به میرزای شیرازی، در اوّل جمادی‌الاوّل ۱۳۰۹ (۱۲ آذر ۱۲۷۰) حکمی بدین نحو صادر کرد: «بسم‌اللهالرّحمنالرّحیم. الیوم، استعمال تنباکو و توتون، بأیّ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمان است.» این حکم تاریخی چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گردید.
(۱۵ شهید آیت‌الله شیخ فضلالله نورى
(۱۶ اشاره به ترور نافرجام حجّتالاسلام والمسلمین اکبر هاشمىرفسنجانى در دوازدهم بهمن ۱۳۷۲ در حرم حضرت امام خمینی (قدّس سرّه)
(۱۷ مبارز طلبیدن، انجام دادن کارى را از کسى خواستن، به منظور نشان دادن برترى خود و ناتوانى او در انجام دادن آن
(۱۸ چیزهای آراسته و زیبا
(۱۹ خوشگذرانى، زندگى
(۲۰ دلشاد، مسرور
(۲۱ بىسواد، عامى
(۲۲ سورهى بقره، بخشى از آیهى ۲۸۶؛ «خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمیکند ...»
(۲۳ سورهى تحریم، بخشى از آیهى ۶؛ «... خودتان و کسانتان را حفظ کنید ...»
(۲۴ اطراف، سرزمینها
(۲۵ ر.ک: بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۷۱/۱۲/۲۹)، پی‌نوشت شماره‌ی ۲
(۲۶ استمرار تجاوزات زمینى و هوایى رژیم صهیونیستى علیه ساکنان بىدفاع جنوب لبنان
(۲۷ ر.ک: بیانات در اجتماع مردم نوشهر (۱۳۷۲/۲/۱۸)، پی‌نوشت شماره‌ی ۵
(۲۸ ر.ک: بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید فطر (۴/۱/۱۳۷۲)، پی‌نوشت شماره‌ی ۱۰
(۲۹ ر.ک: خطبههاى نماز عید سعید فطر (۱۳۷۲/۱/۴)، پی‌نوشت شماره‌ی ۸
(۳۰. لشکرکشى آمریکا به منطقهى خلیج فارس، ظهور دستهبندىهاى سیاسى و نظامى در خاورمیانه، انعقاد پیمانهاى نظامى میان کشورهاى عرب خلیج فارس
(۳۱ فروپاشى اتّحاد جماهیر شوروى، اتّحاد مجدّد دو آلمان، جنگهاى خونین در منطقهى بالکان، استقلال اکثر کشورهاى اروپاى شرقى
(۳۲ استقلال جمهورىهاى سابق شوروى در آسیاى میانه، جنگهاى خونین میان ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقهى قرهباغ، پیروزى انقلاب اسلامى افغانستان، تلاش براى احیای هویّت اسلامى در اکثر کشورهاى مسلمان
(۳۳ استدعای شدید، التماس
(۳۴ فروپاشی