• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1374/09/13

بیانات در دیدار روحانیون، طلاّب و مردم شهر قم

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین. الهداة المهدیّین المعصومین المکرمین. سیّما بقیّةاللَّه فى الارضین. قال اللَّه الحکیم فى کتابه: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. و البلد الطیّب یخرج نباته بأذن ربّه(۱)».
بسیار خرسندم که خداوند متعال این توفیق را مرحمت فرمود که یک‌بار دیگر به میان شما مردم عزیز و مؤمن و پرشور و انقلابى و جوانان فداکار شهر قم و حوزه‌ى علمیّه‌ى مبارکه‌ى شیعه بیایم؛ بخصوص که زیارت امروز ما مصادف با ایامى است که امّت اسلامى و مخصوصاً جامعه‌ى شیعه‌ى ایران و سایر کشورها، میلاد مسعود امام الموحّدین و سیّد المتقین و امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام را جشن مى‌گیرند.
این عید سعید عزیز را به شما برادران و خواهران و مردم عزیز و مؤمن تبریک عرض مى‌کنم و از خداوند متعال متضرّعانه و مبتهلانه درخواست مى‌کنم که توفیق معرفت بیش از پیشِ این بزرگوار و شناخت و پیمودن راهش را به همه‌ى ما عنایت فرماید و انقلاب ما را همچنان که از آغاز، یک انقلاب علوى و در پى ایجاد یک جامعه‌ى علوى بوده است، به معناى واقعى کلمه، علوى کند و دلهاى ما را هم علوى فرماید.
امروز در این اجتماع پرشور و بزرگِ شما مردمِ عزیزِ قم، لازم است به عنوان سرآغاز عرایضى که مى‌خواهم با شما در میان بگذارم، چند کلمه‌اى در باب اهمیت و قدر و ارزشى که این شهر عزیز براى ما و براى جامعه‌ى اسلامى دارد، مطرح کنم. اگر چه شاید در میان شما کسانى که به اهمیت این شهر و جهاتِ این اهمیت واقفند، کم نیستند؛ ولى لازم است که در این فرصت، به این مطلب تصریح شود.
یکى از امتیازات بزرگى که شهر عزیز قم دارد، این است که بر گرد مضجعِ شریف یکى از برگزیدگان اهل بیت علیهم‌السّلام - حضرت فاطمه‌ى معصومه علیهاسلام‌اللَّه - بنا شده است. اگر چه سوابق این شهر، بیش از این است؛ لیکن هویّت قم در طول دوازده قرن گذشته، تقریباً هویّتِ شهرى است که بر گردِ مرقد دختر موسى بن جعفر علیه‌الصّلاةوالسّلام بناست و این امتیاز بزرگى است. علاوه بر این، امتیازات دیگرى هم این شهر مقدّس دارد که آن، مرقد صدها نفر از بزرگانِ علما و برجستگان و اولیا و محدّثان و شخصیّتهاى برجسته‌ى اسلامى است. اینها جهات مهمّى از ارزش است؛ اما این جهات هیچ کدام انحصارى نیست؛ یعنى شبیه این جهات را بعضى از شهرهاى دیگر هم - چه در ایران و چه در سایر مناطق جهانِ اسلام - دارند.
شهر قم سه خصوصیّت انحصارى دارد که هیچ شهر دیگرى از این جهت به پاى قم نمى‌رسد. این سه خصوصیّت، مخصوص قم است که بر آن، جهات دیگرى که مطرح شد و اَشباه و نظایرى هم داشت، اضافه مى‌شود.
یکى از آن سه خصوصیّت این است که شهر قم سابقه‌ى بسیار زیادى در پیروى و اتّصال به اهل بیت دارد. یعنى در طول هزار و دویست سال یا بیشتر، این شهر همواره به عنوان یک شهرِ وابسته به اهل بیت شناخته شده است. من شهر دیگرى را با این خصوصیّت سراغ ندارم. بعضى از شهرها مثل کوفه یا مدینه، قبل از قم بلد اهل بیت بودند؛ لیکن دشمنان اهل بیت، این خصوصیّت را از آنها سلب کردند؛ اما شهر قم از همان زمانى که اشعریّون و بقیه‌ى رجال و اعیان محدّثان و علماى بزرگ، اوّلین حوزه‌ى علمیه‌ى مهم و انحصارى تشیّع را در آن تشکیل دادند، در دنیاى اسلام به این جهت شهرت پیدا کرد.
لذا شما مى‌بینید در آن زمان، از اطراف و اکناف عالم اسلام، کسانى راه افتادند و آمدند در قم ساکن شدند. شاگردان بسیارى از محدّثان معروف و از جمله تلامذه‌ى «یونس بن عبدالرّحمن» و «ابراهیم بن هاشم» از کوفه به سمت قم عزیمت کردند و در این شهر ساکن شدند. قبل از این‌که آنها هم بیایند، محدّثان زیادى در این‌جا بودند. آنها مؤسّس این حوزه نیستند؛ بلکه مجذوب این حوزه شدند. حتّى اگر از این هم جلوتر برویم، در اواخر قرن دوم هجرى که حضرت على بن موسى‌الرّضا علیه الاف التّحیة والثناء به طرف ایران آمدند و به خراسان رفتند، شهر قم به پیروى از مذهب اهل بیت معروف بود.
این خصوصیّت، براى شما مردم قم تقریباً از هزار و دویست سال قبل تا امروز هست. این خصوصیّت، مخصوص قم و ریشه‌دار است. فرهنگ مذهبى و اسلامى و اتّصال به اهل بیت، در این شهر پدیده‌ى جدید و متعلّق به امروز و دیروز نیست. شما به عنوان پیروان ولایتِ اهل بیت، دوازده قرن در این‌جا ریشه دارید. اُمرایى هم مثل آل صفى و دیگران که بر این شهر حکومت کردند، همین گونه بودند. مردم و علما نیز، از گذشته تا امروز که گلدسته‌اى از حقایقِ امامت و ولایت در این شهر بنا شد و دنیاى اسلام را معطّر کرد، همین گونه بودند.
خصوصیّت دومى که آن هم مخصوص قم است، این است که این‌جا پذیرایى کننده‌ى بزرگترین حوزه‌ى علمیه‌ى طول تاریخ شیعه است. ما در طول تاریخ، از اوّل تشکیل حوزه‌هاى علمیه‌ى تشیّع تا امروز، به بزرگىِ این حوزه‌ى مبارکه‌اى که به دست مرحوم آیةاللَّه حائرى رضوان‌اللَّه‌تعالى‌علیه در این شهر بنیان شد یا بازسازى گردید و در زمان مرحوم آیةاللَّه العظمى بروجردى، عظمت و اعتلا پیدا کرد و سپس به برکت امام بزرگوار و انقلاب عظیم، به اوج اعتلاى خود رسید، در هیچ جاى دنیا نداشته‌ایم.
سومین خصوصیت این شهر، اقدام بزرگى است که مردم قم نسبت به انقلاب انجام دادند. شما در دو مقطع، شروع کننده بودید: یکى هنگامى که در سال ۱۳۴۱ در همین شبستانهاى مسجد اعظم، یک مدرّس و ملاّى گمنام - از نظر توده‌هاى مردم - و کنار کشیده از مناصب روحانى، حرف حقّ خود را زد و اوّلین کسانى که با او بیعت کردند، مردم و جوانان و بازاریان و روشنفکران و دانش‌آموزان قم بودند که به حوزه‌ى علمیه پیوستند.
مردم قم در همان سال ۱۳۴۱، رنجهاى نهضت را هم تحمّل کردند و وقتى در سال چهل و دو، مزدوران رژیم شاه، همه‌ى این صحن مطهّر و مدرسه‌ى فیضیّه و این میدان و خیابان ارم را با حضور ارعاب آمیز خودشان، قُرق نمودند و اگر عمامه به سر مى‌دیدند، او را مى‌کوبیدند و به قصد کشتن مى‌زدند و اگر کسى از مردم از آنها حمایت مى‌کرد، او را هم هدف قرار مى‌دادند، آن روز مردم قم دست برادرى و جوانمردى را از آستین در آوردند و به حوزه‌ى قم و امام راحلِ عظیم و به انقلاب، کمک کردند.
یک بار هم در سال ۱۳۵۶ که شما قمیها حرکت عمومىِ مبارزه جویانه‌ى ملت ایران علیه رژیم مزدور و فاسد پهلوى را شروع کردید، اوّلین شهیدان در همین خیابان چهار مردان و میدان آستانه و خیابان ارم و صفایّیه، بر زمین افتادند. اوّلین پدران و مادران شهید، همین مردم شهر قم بودند که دست برادرى و وحدت را با حوزه‌ى علمیّه مستحکم کردند.
عزیزان من؛ جوانان قم، مرد و زن مؤمن و انقلابىِ حریم اهل بیت و خانه‌ى ولایت! من امروز مایلم نگاهى به انقلابى که شما این قدر نسبت به آن خویشاوندى و نزدیکى دارید؛ بیندازم و از آغاز تا امروز و از امروز به بعد آن را مختصراً ارزیابى کنم.
خیمه‌ى اصلى دستگاه حرکت عظیم انقلاب اسلامى، این جاست. به همین دلیل دنیا متوجّهِ قم است. دوستان انقلاب و اسلام، قم را دوست مى‌دارند و مستکبران و ظالمان و انسانهاى شریر، در هر جا که هستند، قم را زشت مى‌دارند و همه چیزش را مبغوض مى‌شمارند.
یک حرکت انقلابى در ایران به وجود آمد. معلوم است که جهانخواران؛ یعنى دولتهاى قلدر، در هر جاى دنیا که حکومتهاى فاسد ساقط مى‌شدند و مردمِ آزاد و بى‌قید، زمام امور را به دست مى‌گرفتند، ناراحت مى‌شدند. هیچ انقلابى نیست که از شرّ خباثتهاى استعمارگران و ابرقدرتها و قدرتهاى فاسد، در امان مانده باشد. این ضربه‌ها را به همه‌ى انقلابها وارد کردند؛ منتها انقلاب اسلامى ما خصوصیّتى داشت که موجب شد این دشمنیها، اوّلاً شدیدتر از جاهاى دیگر باشد و ثانیاً ادامه و استمرار پیدا کند. آن خصوصیّت، اسلامى بودن انقلاب است.
ممکن است کسى بگوید مگر اسلامى بودنِ این انقلاب چه تأثیرى دارد؟ بله؛ تأثیر بسیار زیادى دارد. در انقلابهاى دیگر، قدرتهاى استکبارى فشار را وارد مى‌کردند و با وارد آوردن فشار از طرفى و نشان دادنِ در باغِ سبز از طرف دیگر، انقلابیّون را بتدریج به سمت خودشان جذب مى‌کردند. این، سرنوشت بیشتر انقلابهاى قرن بیستم از حدود پایان جنگ جهانى دوم تا وقتى که انقلاب اسلامى پیروز شد و حتى بعد از آن، است.
بسیارى از انقلابها به وجود آمدند و بسیارى از چهره‌هاى انقلاب در دنیا شناخته شدند؛ اما مدّتشان محدود بود. قدرتهاى استکبارى، به مرور توانستند مقدارى فشار وارد کنند و هم مسؤولان کشورها و اولیاى انقلابها و هم به تبع آن، مردم را خسته کنند. آن وقت درِ باغ سبزِ کمکها و لبخندهایشان را نشان دادند و آنها را زیر بار خودشان کشیدند.
همین کشورهایى که امروز شما ملاحظه مى‌کنید و مى‌بینید که در رأس بعضى از آنها، فاسدترین آدمها هستند، یک روز کشورهاى انقلابى بودند؛ اما امریکا و استعمار و ایادیشان در منطقه و حکومتهایى که کیفهاى پر از دلارهاى نفتى را این طرف و آن طرف مى‌بردند و به این و آن مى‌دادند، توانستند آنها را بخرند. چرا؟ چون آنچه که آنها در دل و جانشان داشتند، یک ایمانِ سطحىِ آسیب‌پذیر بود. البته ایمانِ انقلابى - نه ایمان به خدا - داشتند؛ ولى سطحى و آسیب پذیر بود. هر اندیشه و اقدام و راهى که به ارزشهاى معنوى و اسلامى متّکى نباشد، همین آسیب پذیرى را دارد. زرق و برق دارد؛ اما زایل شدنى است. من نمى‌خواهم از این کشورهایى که مطرح کردم، اسم بیاورم. کسانى که اهل مطالعه هستند، تصدیق خواهند کرد. ما بعضى از این کشورها و مسؤولینشان را از نزدیک دیده‌ایم، حرفهایشان را شنیده‌ایم، زندگى آنها را مشاهده کرده‌ایم، دستگاههاى آنها را دیده‌ایم و دریافته‌ایم که اوّل، انقلابى بودند؛ اما در طول مدّت ده سال، دوازده سال و حدّاکثر پانزده سال، از مرام قبلى خود برگشتند. اینها همان انقلابیّونِ دیروز بودند که یک رژیم فساد را ساقط کرده بودند؛ ولى پس از مدّتى برگشتند و مانند همان رژیم فاسدى شدند که قبلاً خودشان او را ساقط کردند!
انقلاب اسلامى ما بر خلاف چنین انقلابهایى، به خصوصیّت ایمان الهى متّکى بود و هست. چنین است که دارندگانش، از تهدید قدرتهاى مادّى نمى‌ترسند: «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاّ خوف علیهم و لا هم یحزنون(۲)». مردم ما از کسى نمى‌ترسند. خصوصیّت ایمان اسلامى و الهى و معنوى، اتّکاى به خداوند است. چنین اتّکایى، اوّلاً موجب مى‌شود که انسان از دشمن واهمه نکند و هراسى نداشته باشد و به کمک الهى امید داشته باشد؛ ثانیاً کسى که به خدا معتقد است و براى او کار مى‌کند؛ مى‌گوید ما تکلیف انجام مى‌دهیم و اگر کشته هم بشویم، پیروز شده‌ایم و اگر در جنگ، عقب نشینى هم بکنیم، باز هم پیروز شده‌ایم؛ چون تکلیف ما، اقدام و انجام عمل بود. اقدام را کرده‌ایم، عمل را انجام داده‌ایم و اثر خودمان را در طبیعت و تاریخ گذاشته‌ایم؛ بنابراین پیروزیم. خداى متعال بر این اثر، آثار دیگرى مترتّب خواهد کرد و روزى نتیجه‌اش آشکار خواهد شد.
این، فکر انسان مؤمن است. امام بزرگوار در رأس این نهضت، مظهر این عقیده بود؛ لذا چه در جنگ و چه در مبارزه‌ى سیاسى و اقتصادى، نه خودش تردید کرد و نه گذاشت کسانى که در حرکت عمومى و آحاد مردم تأثیر دارند، در این راه تردید کنند. راه، راهِ روشنى بود. او این حرکتِ روشن را با قاطعیت ادامه داد. لذا دشمن مشاهده کرد که این انقلاب از آن انقلابهایى نیست که بشود با تهدید و تطمیع، آن را وادار به عقب نشینى کرد.
از اوّلِ انقلاب، این کشمکش بوده است. عدّه‌اى گمان کرده‌اند جنجالهایى که ایادى استکبار در هر فرصتى در وسایل ارتباط جمعى دنیا راه مى‌اندازند، از چیز تازه‌اى حکایت مى‌کند! خیر؛ چیز تازه‌اى نیست. همان عواملى که روز اوّل موجب شد رژیم و سردمداران امریکا در مجلس سنایشان علیه انقلاب تصمیم بگیرند و جنایتکار فرارى ایران را پناه دهند و منطقه را علیه ایران اسلامى تحریک کنند و در جنگى غیر عادلانه علیه نظام جمهورى اسلامى، همه‌ى کمکهاى خودشان را به نیروى متجاوز رژیم عراق تقدیم نمایند و در قضیه‌ى محاصره‌ى اقتصادىِ سال ۱۳۶۰، آن حرکت عنیف را انجام دهند و همچنین سایر عواملى که موجب شد در طول این سالها، با ایران دشمنى کنند، همان عوامل باز هم موجود است.
دشمنىِ آنها با این ملت و با نظام اسلامى، در حقیقت دشمنى با اسلام است. چرا با اسلام دشمنند؟ چون اسلام نمى‌گذارد مردم زیر بار دشمن متجاوز بروند. اسلام، انقلاب را حفظ مى‌کند و نمى‌گذارد دشمن مجدّداً بر کشور تسلّط پیدا کند. اسلام، از تسلیم شدن ملت در مقابل دشمن مانع مى‌شود. لذا با اسلام به عنوان یک عاملِ مزاحم، مخالفند.
خیال نکنید با نماز و روزه‌ى کسى مخالفند. آنها با نماز و روزه‌اى که در معناى آن، مقاومت و ایستادگى نباشد، کارى ندارند و نسبت به آن حسّاسیتى پیدا نمى‌کنند. آنها با اسلام مخالفند؛ چون اسلام با نماز و روزه و زکاتش، مؤمن را با خدا متّصل و دلها را محکم مى‌کند و از هر انسانى، یک کوهِ استوار مى‌سازد. ملتى که این گونه باشد، در مقابل دشمنان تسلیم نمى‌شود و سر تعظیم خم نمى‌کند. آنها از این واقعیت مى‌ترسند؛ به همین خاطر از چنین اسلامى متنفّر و ناراحتند.
بدیهى است که هر زمان هر نقطه‌اى از ایران که نسبت به اسلام پایبندتر باشد، دشمنىِ دشمنان با آن نقطه بیشتر است. لذا امروز انواع و اقسام تبلیغات علیه اسلام و روحانیت و مبانىِ اسلامىِ انقلاب و مسؤولان نظام جمهورى اسلامى، در شبکه‌هاى خبرى دنیا وجود دارد. آنها خیلى دقیق و حساب شده کار مى‌کنند و پولهاى گزافى هم مى‌پردازند. البته به این نکته هم باید اشاره کرد که هر سال که از اوّل انقلاب گذشته است، دشمن از تسخیر انقلاب اسلامى ناامیدتر شده است؛ اما درعین‌حال بسیارى از مشکلات امروز و دیروز ملت ایران، ناشى از تدابیر و اعمال خصومت و بغض و کینه‌ى دشمنان اسلام است که انواع مشکلات اقتصادى و فرهنگى را تزریق مى‌کنند تا شاید بتوانند نظام جمهورى اسلامى را متزلزل کنند!

امروز اساس کار دشمنان، تبلیغات است. دشمنان به تبلیغات دل بسته‌اند. هدف از این تبلیغات هم این است که ملت ایران را نسبت به آینده ناامید کنند. تمام این هفده سالى که از اوّل انقلاب گذشته، دشمن براى نومید کردن مردم تلاش کرده است؛ اما خدا را شکر گزاریم که ملت ما نه فقط ناامید نشده است؛ بلکه على رغم تلاش دشمن، امیدش به آینده نیز بیشتر شده است. دلیلش این است که مردم در همه‌ى میدانها - به فضل پروردگار - حضور دارند و تلاش و کار مى‌کنند و مسؤولان کشور هم حقّاً زحمت مى‌کشند و براى ساختن این کشور تلاش مى‌کنند.
این، حقیقتى است که ایران اسلامى باید ساخته شود. باید براى ساختن ایرانى که با دست قدرتمند اسلام اداره مى‌شود، خیلى برنامه‌ریزى و تلاش و مجاهدت کرد. این مجاهدت، مجاهدت در راه خداست. امروز هر کسى که براى آباد کردن ایران اسلامى زحمت مى‌کشد و تلاش مى‌کند، در راه خدا مجاهدت مى‌کند؛ زیرا وقتى که ایران ساخته و آباد شد و وضع معیشت و تحصیل و دیگر زوایاى مختلف زندگى مردم خوب شد و پیشرفت کرد، نمونه‌اى از اداره و مدیریت اسلام نشان داده مى‌شود و مشخص مى‌گردد که وقتى اسلام بخواهد یک کشور را اداره کند، این گونه اداره مى‌کند.
عزیزان من! درست به همین خاطر است که دشمن نمى‌خواهد ایران اسلامى آباد شود. در راه ساختن ایران، موانع درست مى‌کنند؛ البته بحمداللَّه موانع اثرى ندارد. مسؤولان کشور به کمک و دلگرمى شما مردم عزیز و مؤمن و غیور است که این جرأت و امید و شوق را پیدا مى‌کنند که تلاش و کار کنند. این تلاش باید ادامه پیدا کند؛ همه هم بایستى کمک کنند. بنابراین، آینده‌ى ساختن این کشور مطرح است.
نکته‌اى را در این‌جا باید یادآورى کنم. کسى خیال نکند که سازندگى ایران اسلامى که امروز بحمداللَّه به وسیله‌ى مسؤولان کشور و دولت و دیگران انجام مى‌گیرد، با ایستادگى و مقاومت در مقابل دشمن، ناسازگار است و معارضه‌اى دارد! خیر؛ کسى چنین اشتباهى نکند. بعضى خیال مى‌کنند که سازندگى ایران، معنایش این است که ما اجازه دهیم دشمنان ما از هر منفذ و راهى که مى‌خواهند، بر این ملت و کشور مسلّط شوند. حاشا و کلاّ! ایستادگى این ملت، روح هر حرکت است. این ملت، ثابت کرده است که در میدان جنگ و انقلاب و سیاست و سازندگى مى‌ایستد و در مقابل دشمن مقاومت مى‌کند؛ چون از قدرت امریکا و از هیمنه‌ى هر ابرقدرت دیگر، هیچ واهمه‌اى ندارد. تاکنون روح مبارزه‌ى ملت ما این گونه بوده است؛ بعد از این هم چنین خواهد بود.
من آنچه را که براى امروز و فرداى شما مردم مؤمن و عزیز و هوشیار، ضرورى مى‌دانم، این است که همین خطّ روشن و صراط مستقیمى را که تا امروز پیموده‌اید، باز هم ادامه دهید. امواج تبلیغاتى و سیاستها و خباثتهاى دشمن، نباید بتواند اندک تزلزلى در دل و جان افراد مؤمنِ زن و مرد این ملت به وجود آورد. همه باید باکمال قدرت و امید به آینده و با وحدت کامل جلو بروند؛ همچنان که بحمداللَّه امروز ملت متّحد ما، ملتى یک آهنگ و یک صدا و یکدل است. چنین اتّحادى در میان ملتهاى دنیا کم نظیر است و ما نمونه‌ى آن را سراغ نداریم. این گونه هماهنگى در میان ملت و نیز اتحاد و هماهنگى آحاد مردم با مسؤولان کشور و کارگزاران و قواى مجریّه و قضایّیه و مقنّنه، بسیار ارزنده است.
مردم باید از کسانى که براى آنها تلاش مى‌کنند، پشتیبانى کنند و حضور در همه‌ى میدانها را حفظ نمایند. میدانهاى گوناگونى وجود دارد که ان‌شاءاللَّه در وقت خودش نسبت به حضور در عرصه‌ى انتخابات هم نکاتى را مطرح خواهم کرد. جوانان عزیزِ ملت و زن و مرد، باید بتوانند در پیش بردن کشور به سمت ایرانى که مورد نظر اسلام است، سهیم باشند. نقش جوانان در این خصوص، نقش بارزى است. سازندگى اسلامى، سازندگى کشور و سازندگى دلها و روحها و جانهاست که در این بخش دوم، شما مردم عزیز قم که مجاور به حوزه‌ى مبارکه‌ى علمیّه هستید، مى‌توانید بهره‌هاى بسیار زیادى داشته باشید.
پروردگارا! آینده را براى این مردم عزیز، روشنتر و درخشانتر از گذشته قرار بده و مشکلات را با سر انگشت همت و غیرت و شجاعت این مردم، یکى پس از دیگرى از مقابل پایشان بردار. پروردگارا! دشمنان این ملت و دشمنان اسلام را ذلیل و منکوب کن. پروردگارا! این ملت را به همه‌ى آرزوهاى بزرگش برسان. پروردگارا! تو را به مولود این ایام، امیر المؤمنین علیه الصّلاة و السّلام و همچنین حضرت جواد الائّمه علیه السّلام سوگند مى‌دهیم ما را همواره سیراب شده و مستفیض از باران رحمت ولایت قرار بده. دست ما را از دامان ولایت لحظه‌اى کوتاه نفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، این ملت و بخصوص مردم قم را مشمول لطف و رحمت روزافزون خود قرار بده.
این نکته را هم خوب است در پایان سخنانم مطرح کنم که شهر عزیز قم با این همه ارزشى که براى آن ذکر شده است، و با این‌که از اوّل انقلاب نسبت به آن توجّه زیادى شده و کارهاى متعدّدى انجام گرفته است، مشکلاتش زیاد است. خوشبختانه مسؤولان کشور، به این مشکلات توجّه پیدا کرده‌اند و در صددند که آنها را رفع کنند و البته اگر مشکلات قم بخواهد رفع شود، قدم اوّل این است که قم «استان» شود و شهر قم مرکز یک استان جدید باشد. امیدواریم که ان‌شاءاللَّه به زودى این اقدام انجام گیرد و تلاش مسؤولان در جهت آبادانى و عمران بیشتر پیش برود و به این ترتیب کارها آسان گردد. امیدواریم خداوند در همه‌ى این زمینه‌ها، به مسؤولان و شما مردم قم کمک فرماید.
والسّلام علیکم و رحمة اللَّه

۱) اعراف:۵۸

۲) آل عمران:۱۷۰