1370/10/16
بیانات در دیدار جمعى از مسئولان تحریک نفاذ شیعیان پاکستان
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
خیلى خوش آمدید آقایان و خوشحالیم از زیارتتان. مسائل پاکستان از مسائل عمومى مسلمین و اهداف اسلامى ما به هیچ وجه جدا نیست و از مسائل ایران هم جدا نیست. یک ارتباط مخصوصى بین ملّت ایران و ملّت پاکستان همیشه بوده و انشاءالله که روزبهروز هم مستحکمتر خواهد شد؛ و در واقع ملّت پاکستان و مخلصینِ از مسلمانان پاکستان، مخصوصاً شیعیان، یک وزنهاى بودند و یک پشتوانهاى بودند براى ملّت ما در مسائل انقلاب. از اوّل انقلاب همینجور بود، باز هم هست و انشاءالله بعد از این هم خواهد بود.
در پاکستان، دشمنان اسلام هم نفوذ زیادى دارند. یک پایه و ریشهى استعمارى از دوران انگلیسها در آنجا هست که بعد هم منتقل شده به آمریکاییها و به بقیّهى ایادى استکبار؛ لذاست ضمن اینکه حرکت اسلامى در پاکستان حرکت شکفته و شادابى است، با یک معضلات پیچیدهاى هم مواجه است که شما آن معضلات را با همهى وجودتان دارید آنجا لمس میکنید؛ البتّه ما از دور مىبینیم و شما با گوشت و پوست خودتان آن را احساس میکنید. به نظر ما مبناى کار هم ایجاد تفرقه است؛ همان «تفرقه بینداز، حکومت کن» که انگلیسها از اوّل در شبهقارّه طبق آن عمل کردند. از اوّلى که انگلیسها وارد شبهقارّه شدند، این کار را کردند؛ البتّه بین مسلمان و هندو در یک برههاى، حتّى بین فِرق مختلف هندو در یک برههاى، بین مسلمین و سیکها در یک برههاى، و بین فِرق مسلمین هم در یک برههاى. این را انسان میبیند در تاریخچهى شبهقارّه از قبل از استقلال، و تا امروز هم متأسّفانه این معنا هست و در پاکستان این واضح است. حالا هم آن گروهى که سعى دارند شیعه را از بقیّهى مسلمین و از مسلمانان بکلّى جدا کنند، یعنى بین اینها بغض و عناد بیندازند و شیعه را در موضع ضعف قرار بدهند و آنها را از صحنهى سیاسى بکلّى خارج کنند، این دنبالهى همان سیاست است؛ این چیز جدیدى نیست، منتها حالا امروز به این صورت درآمده. شیعه و سنّى در شبهقارّه ــ کلّاًــ همیشه با هم زندگى کردهاند؛ در پاکستان هم همینطور. اینها آمدهاند دارند شیعه را با استفاده از اقلّیّت بودنِ کمّىِ شیعه زیر فشار قرار میدهند؛ و این فشار را شما در همهجا احساس میکنید. شهدایى هم دادهاید؛ مرحوم شهید آسیّدعارف(۲) هم که خب، شهید برجستهى این توطئهى دشمنان بود.
لذاست که دو کار، اساس است: یکى استحکام بخشیدن به موجودیّت شیعه است؛ یعنى همین بیست درصد یا بیست و چند درصد شیعهاى که در پاکستان هستند ــ نمیدانم حالا دقیقاً چقدر است ــ بشوند یکى؛ یکپارچه؛ مهما امکَن(۳) ــ البتّه باید هدف صد درصد باشد ــ [امّا] اگر صد درصد هم بفرض نشود ــ بعضىها بىتفاوت باشند، بعضى کنار باشند ــ جُلّ(۴) شیعه بایستى با هم باشند و پیوندى اینها را با هم مستحکم کند؛ با یک حرکت، حرکت کنند، با یک اشاره راه بیفتند، یک جهتگیرى داشته باشند. بین خود شیعه ــ گروههاى مختلف با اسمهاى مختلف ــ دیگر تضارب نباشد. تضارب بین شیعه خیلى ضررهاى زیادى میزند. بنده در آن سفرى هم که آمدم پاکستان شش هفت سال پیش،(۵) به مرحوم آسیّدعارف و مرحوم آسیّدصفدر و بعضى از آقایان دیگرى که بودند از علماى پاکستان، این را تأکیداً گفتم؛ هر سفرى هم که آقایان آمدند ایران، با آنها در میان گذاشتم. این مطلب اوّل، که سعى بشود خود شیعه یک موجودیّت مستقل و محکمى پیدا کند تا نتوانند شیعه را هضم کنند.
دوّمکارى که هست، این است که این شىء واحد و متّحد، درصدد ارتباط هرچه بیشتر با گروههاى غیر شیعه بربیاید؛ الّا کسانى که بناى بر عناد دارند؛ مثل همین گروههاى وهّابى که در آنجا هستند که اینها بناى بر عناد دارند؛ آنها با سنّىها هم بدند. اگر شیعه هم یک روز نستجیربالله نباشد یا موجودیّتى نداشته باشد، آنها بین همان سنّىها هم اختلاف ایجاد میکنند؛ چون آن کسانى که آنها را هدایت میکنند، از اتّحاد مسلمین میترسند. البتّه شاید عواملشان نمیفهمند که چه میکنند؛ مردمان شریرى هستند، فقط شرارت میکنند ــ جاهل و شریر ــ امّا آن کسانى که اینها را هدایت میکنند، اگر یک روز بفرض شیعه هم نمیبود، بین گروههاى غیر شیعه حتّى، اینها اختلاف مىانداختند. بنا بر این است که در پاکستانِ صدمیلیونىِ مسلمانِ پابندِ مؤمن، نگذارند نیروى اسلامى رشد کند.
اعتقاد من این است که ایمانِ اسلامىِ مردمِ پاکستان از بسیارى از مردم کشورهاى اسلامى و شاید بشود گفت از اکثر نزدیک به اتّفاق کشورهاى اسلامى عمیقتر است؛ و من استدلال دارم بر این معنا: با اینکه انگلیسها سالهاى متمادى بر این کشور حکومت کردند و تمام این مناطق زیر دست انگلیسها بوده و هرچه توانستند براى دینزدایى انجام دادند، در عین حال، آنچه تهماندهى آنهمه فشار است، این چیزى است که شما امروز مشاهده میکنید؛ آن ایمان غلیظ اسلامى و آن هیجان اسلامى و شور اسلامى است.
اگر آن مقدار کارى که انگلیسها اینجا کردند، در هر کشور دیگر کرده بودند، شاید بشود گفت از اسلام اثرى نمیماند. الان شما کشورهاى آفریقا را ملاحظه کنید؛ شمال آفریقا خب مسلمانند، خوبند، [امّا] ظواهر اسلامى مثل پاکستان هرگز رعایت نمیشود؛ آن رعایتهاى اسلامى و آن خلوص اسلامى که ما در پاکستان مشاهده کردیم، در آنجاها نیست. خب، پیدا است که مردم به حسب ترکیب روحى و ذهنى، ایمانشان قوى است و دشمن این را میداند و روانشناسى مردم، دست دشمن است و میخواهد این را هرجور هست از بین ببرد؛ لذاست که دارند اختلاف ایجاد میکنند.
اعتقاد من این است که ایمانِ اسلامىِ مردمِ پاکستان از بسیارى از مردم کشورهاى اسلامى و شاید بشود گفت از اکثر نزدیک به اتّفاق کشورهاى اسلامى عمیقتر است؛ و من استدلال دارم بر این معنا: با اینکه انگلیسها سالهاى متمادى بر این کشور حکومت کردند و تمام این مناطق زیر دست انگلیسها بوده و هرچه توانستند براى دینزدایى انجام دادند، در عین حال، آنچه تهماندهى آنهمه فشار است، این چیزى است که شما امروز مشاهده میکنید؛ آن ایمان غلیظ اسلامى و آن هیجان اسلامى و شور اسلامى است.
اگر آن مقدار کارى که انگلیسها اینجا کردند، در هر کشور دیگر کرده بودند، شاید بشود گفت از اسلام اثرى نمیماند. الان شما کشورهاى آفریقا را ملاحظه کنید؛ شمال آفریقا خب مسلمانند، خوبند، [امّا] ظواهر اسلامى مثل پاکستان هرگز رعایت نمیشود؛ آن رعایتهاى اسلامى و آن خلوص اسلامى که ما در پاکستان مشاهده کردیم، در آنجاها نیست. خب، پیدا است که مردم به حسب ترکیب روحى و ذهنى، ایمانشان قوى است و دشمن این را میداند و روانشناسى مردم، دست دشمن است و میخواهد این را هرجور هست از بین ببرد؛ لذاست که دارند اختلاف ایجاد میکنند.
این دو هدف [پس اساس است]: اوّل، حفظ موجودیّت شیعه به عنوان یک موجود منسجم و واحد و متّحد و فعّال و داراى رشد و آگاهى و اهل حرکت و اهل توسّع(۶) در اهداف و برنامهها؛ دوّم، همکارى این واحد با بقیّهى مسلمینى که آنجا هستند؛ با گروههایى که نزدیکترند. خب، بالاخره یک عدّه از سنّیهاى آنجا به شما نزدیکترند؛ بِریلَوىها مثلاً با شیعه نسبتاً یک گرایش مناسبترى دارند و آن گروههاى دیوبندى و مانند اینها یک خردهاى سختترند؛ امّا به نظر من اگر یک تلاشِ هماهنگِ قوىاى انجام بگیرد، با همهى غیروهّابىها میتوان اتّصال و ارتباط پیدا کرد. این هدف بسیار خوبى است. حالا این سمینار هم گویا در همین محدودهها و در همین اهداف دارد حرکت میکند.
آقاى آسیّدساجد(۷) را که خب ما از سابق هم ایشان را مىشناسیم؛ واقعاً یک فرد فعّال و مؤمن و قوى و پُرتلاش [است]؛ انشاءالله خداوند به ایشان توفیق بدهد و به همهى آقایانى که تشریف دارید ــ بعضى را حالا ممکن است از نزدیک نشناسیم، بعضى را بشناسیم ــ گمان میکنم که مجموعهى برادرانى که در گروههاى مختلف شیعیان در آنجا هستند، میتوانند این تلاش همهجانبه و مستحکم را با هم انجام بدهند؛ [منتها] یک قدرى تنازل(۸) باید کرد؛ یک قدرى باید تنازل کرد در مقابل کسانى که یک حرفهایى دارند.
آنجا خب، دستگاههاى مختلفى هستند از علما در شیعه؛ دانشجوها هستند، جوانهاى روشنفکر هستند و اگر بخواهند هر گروهى همهى توقّعات خودشان را تحقّق ببخشند، نخواهد شد؛ معلوم است. بایستى بر یک امر متّفقٌعلیه(۹) گرد بیایند تا بتوانند آن موجودیّت واحد را تشکیل بدهند. ما با آقایانى هم که در آن مدرسةالمنتظر و بقیّهى جاها هستند، آشنا هستیم، ارتباط داریم؛ بعضى را از دور، بعضى را از نزدیک؛ ما همه را تأیید میکنیم. در میان آقایانى که هستند، کسانى هستند که مورد تأیید ما هستند، تا آنجایى که ما میشناسیم؛ و فکر میکنیم این مقصود انشاءالله عملى خواهد بود.
آقاى آسیّدساجد(۷) را که خب ما از سابق هم ایشان را مىشناسیم؛ واقعاً یک فرد فعّال و مؤمن و قوى و پُرتلاش [است]؛ انشاءالله خداوند به ایشان توفیق بدهد و به همهى آقایانى که تشریف دارید ــ بعضى را حالا ممکن است از نزدیک نشناسیم، بعضى را بشناسیم ــ گمان میکنم که مجموعهى برادرانى که در گروههاى مختلف شیعیان در آنجا هستند، میتوانند این تلاش همهجانبه و مستحکم را با هم انجام بدهند؛ [منتها] یک قدرى تنازل(۸) باید کرد؛ یک قدرى باید تنازل کرد در مقابل کسانى که یک حرفهایى دارند.
آنجا خب، دستگاههاى مختلفى هستند از علما در شیعه؛ دانشجوها هستند، جوانهاى روشنفکر هستند و اگر بخواهند هر گروهى همهى توقّعات خودشان را تحقّق ببخشند، نخواهد شد؛ معلوم است. بایستى بر یک امر متّفقٌعلیه(۹) گرد بیایند تا بتوانند آن موجودیّت واحد را تشکیل بدهند. ما با آقایانى هم که در آن مدرسةالمنتظر و بقیّهى جاها هستند، آشنا هستیم، ارتباط داریم؛ بعضى را از دور، بعضى را از نزدیک؛ ما همه را تأیید میکنیم. در میان آقایانى که هستند، کسانى هستند که مورد تأیید ما هستند، تا آنجایى که ما میشناسیم؛ و فکر میکنیم این مقصود انشاءالله عملى خواهد بود.
همه از خداى متعال باید کمک بخواهید تا اینکه انشاءالله این هدف و مقصود انجام بگیرد؛ و یقیناً هم بعد از آنکه فهمیده بشود که یک حرکت منسجمى هست، دشمن مخالفت خودش را به احتمال زیاد تشدید خواهد کرد، [ولى] از خصومتهاى دشمن نباید ترسیده شد: وَلَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه؛(۱۰) خداى متعال و پیغمبر وعده دادند به ما که اگر در راه خدا حرکت کنیم، شیاطین با ما دلچرکینى پیدا خواهند کرد و دشمن خواهند شد؛ باید قبول کنیم این دشمنى را و تحمّل کنیم؛ انشاءالله اگر تلاش کنیم، پیروزى با ما است؛ پیروزى با جبههى حق است اگر انشاءالله تلاش و پىگیرى کارها انجام بگیرد.
انشاءالله که مشمول دعوات زاکیهى ولىّعصر(ارواحنا فداه) و مشمول الطاف الهى باشید. ما هم برادران شما هستیم در اینجا و آقایان در وزارت خارجه و بقیّهى مسئولین کشور هم به مسائل آقایان در پاکستان علاقهمندند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
انشاءالله که مشمول دعوات زاکیهى ولىّعصر(ارواحنا فداه) و مشمول الطاف الهى باشید. ما هم برادران شما هستیم در اینجا و آقایان در وزارت خارجه و بقیّهى مسئولین کشور هم به مسائل آقایان در پاکستان علاقهمندند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ این دیدار در پایان سمینارى که به منظور بررسى مسائل و مشکلات شیعیان پاکستان در تهران تشکیل شد، برگزار شد. در ابتدای این دیدار، آقاى علىاکبر ولایتى (وزیر امور خارجه) گزارشى از این سمینار ارائه کرد و حجّتالاسلام والمسلمین سیّدساجدعلی نقوی هم سخنانی پیرامون اقدامات انجامشده در تحقّق رهنمودهای رهبر انقلاب در پاکستان ارائه کرد.
(۲ حجّتالاسلام والمسلمین شهید سیّدعارفحسین حسینى از طرفداران انقلاب اسلامی و از علاقهمندان حضرت امام خمینى (قدّس سرّه) بود که پس از تحصیل در نجف و بازگشت به پاکستان، نمایندگى مراجع بزرگ تقلید را به عهده گرفت. با پیروزى انقلاب اسلامى، تلاش گستردهاى را براى رساندن پیام انقلاب اسلامی به تودههاى مسلمان پاکستانى آغاز کرد و در همین زمینه، «نهضت فقه جعفرى» را در این کشور تأسیس نمود. فعّالیّتهاى او حسّاسیّت محافل مرتبط با استکبار را در پاکستان برانگیخت، تا اینکه سرانجام در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ به دست یک گروه تروریستى که به مسجد محلّ اقامهى نماز جماعت وى حمله کردند، به شهادت رسید. حضرت امام خمینی (ره) به همین مناسبت پیامی خطاب به علما و ملّت پاکستان صادر کردند. ر.ک: صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۱۱۹.
(۳ تا آنجایی که امکانپذیر است.
(۴ اکثریّت، عمده
(۵ ایشان در روز ۲۳ دى ۱۳۶۴ در جریان یک سفر سهروزه وارد کشور پاکستان شدند.
(۶ وسعت بخشیدن، گسترش دادن
(۷ حجّتالاسلام والمسلمین سیّدساجدعلى نقوى (نمایندهى ولىّفقیه در پاکستان)
(۸ چشمپوشی، صرف نظر
(۹ مورد اتّفاق، مورد قبول
(۱۰ سورهى احزاب، بخشى از آیهى ۲۲؛ «و چون مؤمنان دستههاى دشمن را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و فرستادهاش به ما وعده دادند و خدا و فرستادهاش راست گفتند ...»
