1369/10/22
شش ماه زندانی شدن برای پنج پوکه فشنگ
در سال ۴۹ در زندان، فردی نظامی را دیده بودم که برای پنج عدد پوکهی فشنگ که تحویل نداده بود، به حدود شش ماه محکوم شده بود! برای تمرین و مانور، به کوهستان رفته بود، تا تیراندازی کند. موقع برگشت، این چند عدد پوکه را کم آورده بود. البته در آن وقت، به دادگاه رفته بود و محاکمه و محکوم هم شده بود؛ منتها اواخر خدمتش بود و چون خدمتش هم حساس بود، او را نگهداشته بودند. خدمتش که تمام شد، رفت تصفیه حساب بکند، به او ورقه دادند و به زندان فرستادند! او باورش هم نمیآمد که اینقدر در زندان بماند. ما در زندان ارتش بودیم. آن وقتها، محکومان امنیتی و سیاسی را غالباً به زندانهای ارتشی میبردند. لااقل اوایل کار، اینطور بود. من در آنجا بودم که دیدم او را آوردند. گفتیم چه شده است؟ ماجرا را گفت. البته - همانطور که گفتم - ظلم، جزو خواص آن نظام بود و نمیتوانست ظلم نکند؛ لذا بالادستها غالباً معاف میشدند!
قبل از این قضیه، سال ۴۶ - ۴۵ هم که در مشهد زندان نظامی بودیم، شبیه همین ماجرا را دیده بودیم. یک ستون نظامی به جایی میرفتند و برخلاف آییننامه، افراد را همراه با مهمات در کامیون گذاشته بودند. بعد اشکالی پیش آمد و کامیون منفجر شد و چند نفری کشته شدند. پس از این واقعه، فرماندهی ستون و فرماندهی یگان و فرماندهی تیپ - آن وقت در اطراف مشهد چند تیپ بود - به خانهشان رفتند و در این میان، چند نفر بیچارهی پاییندست را به زندان آوردند و به یکی، دو سال محکوم شدند! متأسفانه بالادستها را رها میکردند و به پاییندستها میچسبیدند؛ مبنا این بود. لذا تا حدود زیادی، در آن پاییندستها انضباط وجود داشت. اصل انضباط، اصل درستی است.
بیانات در دیدار فرماندهان نظامی ۱۳۶۹/۱۰/۲۲