• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1369/02/12

نقشه شومی که کارگران نقش بر آب کردند

بحمداللَّه کارگران در کشور و جامعه‌ی ما، همان‌طوری که از آنها انتظار می‌رفت، عمل کردند. من از روزهای هجدهم و نوزدهم و بیستم و بیست‌ویکم بهمن سال پنجاه‌وهفت، خاطرات عجیبی دارم که حالا وقت نقلش نیست. اجمالاً باید بگویم، آن روز ما فهمیدیم که سیاستهای جهانی، برای انقلاب اسلامی چه خواب خطرناکی دیده‌اند. این خواب شوم را می‌خواستند به وسیله‌ی کارگران تعبیر کنند و کارگران مسلمان ما، آن‌چنان با پشت دست به دهان اینها زدند که رفتند دیگر برگردند. این را من از نزدیک، به چشم خودم مشاهده کردم؛ روایت نیست.

آن روزی که هنوز پرچمِ رنگ‌ورورفته و پوسیده‌ی تفکرات الحادی مارکسیستی - که بحمداللَّه امروز دنیا، از شر افسون این تفکرات شیطانی خلاص شده است - کاملاً مثل امروز سقوط نکرده و نیفتاده بود، گروههای چپ و وابسته، تلاش زیادی می‌کردند، تا از کارگران استفاده کنند. از یک‌طرف، اینها به شکل بسیار موذیانه‌یی عمل می‌کردند، و از یک‌طرف هم عناصر بازمانده و ته‌مانده‌ی بساط طاغوت، کم و بیش وجود داشتند.

کارگران ما، دو کار انجام دادند که در تاریخمان ماندنی است. یکی این‌که نگذاشتند گردش چرخ کارگاه بخوابد؛ همان مقداری که ممکن بود. حالا آن‌جایی که مسؤولان مربوطه، نتوانستند امکانات و مواد اولیه فراهم کنند، بحثی نیست؛ اما تا آن‌جایی که مواد اولیه و ماشین و افزار و کارگر بود، کارگر نگذاشت کار لنگ بشود.

بیانات در دیدار معلمان و کارگران ۱۳۶۹/۲/۱۲