• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1370/10/11

بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهدا، جانبازان، مفقودان و آزادگان بوشهر

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین.
 
یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى در جامعهى اسلامى ما، وجود مردان شجاع و جوانان فداکارى است که از پیش از پیروزى انقلاب اسلامى تا امروز، در مقابل دشمنان انقلاب سینه سپر کردند و با جان خود و خون خود، اسلام را و انقلاب را و راه خدا را نصرت بخشیدند. بعضى از این عزیزان، در راه خدا به شهادت رسیدند و به درجات الهى و نِعَم غیر متناهى الهى بر شهیدان فائز شدند و به عنوان سند افتخارى براى ایران و اسلام و انقلاب اسلامى و مایهى آبرویى براى امام و رهبر راحل عظیمالشّأن ما، اسم آنها در تاریخ ثبت شد.

اگر ما بخواهیم شهداى جلیلالقدر را در میزان ارزشهاى اسلامى بسنجیم، بدون شک در عِداد(۲) شهداى صدر اسلام و شاید در مواردى به طور حتم از آنها برترند. چون شهداى صدر اسلام در کنار نبىّ مکرّم اسلام (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) حضور داشتند، نفَس وحى را از آن بزرگواران مىشنیدند و لمس میکردند، امّا شهداى زمان ما بدون اینکه امام معصوم را و نبىّ مکرّم را مشاهده بکنند، با دعوت امام بزرگوار و راحل ما (رضوان الله تعالى علیه) و به اشارهى آن نایب برحقّ معصومین (علیهم السّلام) در جبهههاى خطر حضور پیدا کردند و نقش یک مجاهد فىسبیلالله را به بهترین وجهى ایفا کردند. اگر شهداى عزیز ما و فداکارىهاى آنها نمیبود، امروز این عزّت و این عظمت براى اسلام نمیبود.

امروز شما وقتى به صحنهى عالم نگاه میکنید، مىبینید که پرچم اسلام در اهتزاز است، اسلام عزیز است، ملّتهاى مسلمان براى حکومت اسلامى مجاهدت و تلاش میکنند، دلهاى مسلمین پر از امید است، آینده براى مسلمانان روشن است؛ مىبینید که ملّتها در مقابل قدرتهاى جهنّمىِ عالم، دچار ترس و رعب نمیشوند. امروز از آن احساس ضعف و ذلّت و زبونىاى که ملّتهاى ضعیف در طول دهها سال گذشته بلکه قرنهاى گذشته دچار آن بودند، خبرى نیست؛ ملّتها شجاع شدهاند؛ قوى شدهاند، اهل اقدام و عمل شدهاند. اگر کسى باانصاف باشد و این پدیدهى عظیم عالم را بخواهد تحلیل بکند، به این نتیجه میرسد که همهى این برکات، از برکت خون همین جوانان شما و همین فرزندان شما است؛ همین رزمندگانى که در مدّت سالهاى بعد از پیروزى انقلاب در جبهههاى مختلف حضور پیدا کردند، جان خود را مورد توجّه قرار ندادند [بلکه] هدفهاى الهى را مورد توجّه قرار دادند؛ بعضى به شهادت رسیدند، بعضى مجروح شدند و جانباز شدند و در عین جوانى از عافیت جسمانى محروم شدند، بعضى در اسارت دشمن درآمدند، و سالها سختىهاى زندان را و شکنجهى تسلّط دشمن عنود(۳) را تحمّل کردند؛ اینها بودند که آن عزّت و آن عظمت را براى اسلام به ارمغان آوردند.

اى بسا پدر و مادرى که جوان خود را درست نمیشناخت. بنده گاهى که با پدران شهداى عزیز یا مادران آنها گفتگو میکنم دربارهى شهیدشان، آنها به من میگویند که تا زنده بود، ما عظمت روحى او را درست درک نمیکردیم. جوان آنها، همان کودکى است که او را بزرگ کردهاند. پدرها، مادرها، درست نمیتوانند عظمت این مجاهد فىسبیلالله را درک کنند، بلکه ملّت نمیتواند عظمت این ستارگان درخشان را بفهمد. بنده عرض میکنم هنوز ما قادر نیستیم عظمت کار این شهداى عزیز را درست تشخیص بدهیم. اگر بدانید که این شهداى بزرگوار ما، همین جوانان فداکار ما، همین بسیجىِ مؤمنِ پُرشورِ عاشقوشِ ما، یا ارتشى ما، یا سپاهى ما، چه عظمتى  در دنیا و در تاریخ آفریدهاند!

اسلام را منزوى کرده بودند. اسلام را در کنج انزوا قرار داده بودند. جهانخواران و غارتگران عالم داشتند کارى میکردند که از اسلام نامى بر صفحهى روزگار و در دلهاى مردم باقى نماند. قصد داشتند اسلام را بکلّى از بیخ و بن برکَنند. این کار را هم آسان نکرده بودند؛ میلیاردها خرج کردند؛ نقشهکشها و متفکّرین مزدورشان، شبها و روزها و سالهاى متمادى فکر کردند، آدمها کشتند، شهرها ویران کردند، حکومتها بردند و حکومتها به جاى آنها آوردند؛ در همه‌‌جاى کشورهاى اسلامى علما را کشتند، مدارس را ویران کردند، نام دین را از صفحهى در و دیوار شهرها شستند، شاید بتوانند اسلام را از بین ببرند. این کارها کِى انجام گرفت؟ مال هزار سال و پانصد سال و دویست سال قبل نیست؛ مال همین عمر من و شما است؛ در دوران رژیم منحوس پهلوى در همین کشور این کارها شد. در همین شهرها، در همین روستاها حتّى، و در همهجاى دنیاى اسلام داشتند خصمانه، با دل پر از کین با اسلام میجنگیدند تا اسلام را بکلّى از صفحهى روزگار زایل کنند و از بین ببرند. چرا؟ چون اسلام با قدرتطلبىهایشان، با سلطهگرىهایشان، با غارتگرىهایشان، با آدمخوارىهایشان، با فسادهایشان، با فحشائشان، با آدمکشىهایشان، با توطئههایشان بر ضدّ انسانیّت مخالف بود؛ میخواستند آزاد باشند، بىمهار باشند، هر کارى میخواهند بکنند؛ [امّا] اسلام مانع بود. لازم میدانستند اسلام را از بین ببرند و داشتند میبردند که این انقلاب الهى مثل فجر نورى درخشید.

قبل از این انقلاب، آنجایى که مسلمانها در دنیا زندگى میکردند، از مسلمانىِ خودشان احساس افتخار نمیکردند. خیلى از مسلمانها به خاطر احساس حقارتى که میکردند، در مقابل غیر مسلمین، دَم از مسلمانى نمیزدند؛ ملّتهاى مسلمان هرجا بودند، خود را کوچک، زیردست و حقیر احساس میکردند. انقلاب مانند کورهى آتشفشانى دنیا را تکان داد و همهچیز را دگرگون کرد: باورها را عوض کرد، احساسها را عوض کرد، مسلمانها را عوض کرد؛ [آن هم] نه فقط در ایران، در همهى دنیاى اسلام.
امروز سران کشورهاى مسلمان ــ حتّى آنهایى که از اسلام بهرهى چندانى هم ندارند ــ خود را مجبور مىبینند تظاهر به اسلام کنند؛ چرا؟ چون ملّتها اسلام را میخواهند. امروز دستگاههاى کفر و استکبار جهانى در مقابل مسلمین احساس رعب میکنند؛ چرا؟ چون مسلمانها دیگر احساس حقارت ندارند. مسلمانها امروز از مسلمانىِ خودشان در هیچ نقطهى دنیا خجالت نمیکشند بلکه به آن افتخار میکنند؛ اینها را انقلاب کرد.

و امّا نقش همین بچّههاى شما، همین شهیدان شما، همین بهخونغلتیدگانِ جبهههاى نبرد و سایر جبههها در این حرکت عظیم، نقش اوّل است. همین جوانهاى شما بودند که این کار را کردند و ما امروز هنوز قادر نیستیم عظمت این کار را درک بکنیم؛ تاریخ دربارهى اینها قضاوت خواهد کرد. ما میخواندیم در تاریخ، نام شهداى گرانقدر زمان پیغمبر را ــ حنظلهى غسیلالملائکه را، حمزه را، آن دو برادر شجاع جنگ اُحد را،  و دیگران را و دیگران را ــ و تعجّب میکردیم امّا این جوانان ما، هزاران حمزهى سیّدالشّهدا و هزاران حنظلهى غسیلالملائکه را به ما نشان دادند؛ به چشم خودمان آنها را دیدیم و عظمت آنها را درک کردیم؛ جانبازها هم مثل آنها؛ آزادگان هم مثل آنها؛ مفقودین غریبِ عزیزمان هم مثل آنها.

و من به شما خانوادههاى شهدا عرض کنم: همیشه من به خانوادههاى شهدا گفتهام که شهداى ما خطّ مقدّمند و پشت سر شهدا، خانوادهها هستند؛ همین پدران، مادران، همسران که افتخار کردند به رزمندگىِ جوانشان و مردِ خانهشان و محبوبشان؛ از کشته شدن او نترسیدند؛ او را از رفتن منع نکردند؛ حتّى مادرها، بچّههایشان را تشویق کردند. چه مىشنویم؟ چه مىبینیم؟ این چه حوادث عظیمى است در زمان ما و در مقابل چشم ما؟ اگر در تاریخ بود، انسان با تردید آنها را میگفت. خیلىها هم در بیرون از این مرزها این مسائل را با تعجّبِ زیاد مىشنوند امّا خود شما آنها را لمس کردید. پدرها با فرزندانشان مسابقه گذاشتند در رفتن به میدان جنگ؛ برادرها همینطور؛ همسرها غصّه خوردند، گریه کردند که چرا آنها نمیتوانند به میدان جنگ بروند؛ و صبر کردند و در خانهها نشستند و پشت جبهه را نگه داشتند؛ بعد هم که شهید، شهید شد، پدرها شکر کردند، مادرها شکر کردند، همسرها شکر کردند، فرزندها شکر کردند؛ همه افتخار کردند. این[جور] است که شعلهى یک نهضت همچنان زنده میماند؛ این[جور] است که امام بزرگوار، قلّهى عزّت و عظمت را براى اسلام فتح میکند. این[جور] است که ملّتها صریحاً میگویند که اى ملّت ایران! ما از شما یاد گرفتیم و شما معلّم ما هستید.

و من به شما عرض میکنم اى پدران و مادران و همسران و فرزندان شهدا و برادران شهدا! این آبرو را براى خودتان حفظ کنید، همچنانکه بحمدالله حفظ کردهاید؛ این روحیه را حفظ کنید. دنیا تاریک است، دنیا پُر از ظلم است، ملّتها تنهایند، احتیاج به پشتگرمى دارند؛ روحیهى شما و تداوم نهضت شما و استقامت شما مایهى روحیه است، مایهى پشتگرمى براى ملّتها است. شما زنهاى مسلمان، مایهى دلگرمى هستید براى زنهاى فلسطین و زنهاى کشورهاى اسلامى؛ صریحاً میگویند که ما از شما یاد گرفتیم؛ و شما مردها و بخصوص شما جوانها [هم همینطور]. این مقاومت را حفظ کنید، این ایستادگى را غنیمت بشمارید. این آبرویى را که به اسلام دادهاید، با استقامتتان، با وحدتتان، با حضورتان در صحنههاى گوناگون سیاسى و اقتصادى و سازندگى و ادارهى کشور و پیشبرد کارها و پشت سر مسئولین تداوم ببخشید؛ شماها اسلام را زنده کردید.

و من عرض کنم بهترین مردنها شهادت است؛ بالاترین اجرها براى انسانى که در راه خدا مبارزه میکند، نوشیدن شربت گواراى شهادت است. خوشا به حال آن عزیزان و گوارا باد بر آنها این نعمت بزرگ الهى! اجرشان را با شهادت گرفتند. شهادت یعنى وارد شدن در حریم خلوت الهى و میهمان شدن بر سر سفرهى ضیافت الهى. این کمچیزى نیست؛ این خیلى باعظمت است. پروردگارا! تو را به حقّ خون شهیدان و تو را به حقّ اولیائت و تو را به حقّ صاحبالزّمان (ارواحنا فداه) مرگ ما را هم به شهادت در راه خودت قرار بده.

اگر انسان مسلمان، با روحیهى شهادتطلبى در میدان بماند، هیچ قدرتى نمیتواند بر او فائق بشود؛ و این روحیه را باید حفظ کرد. و من به خانوادههاى عزیز شهدا و مخصوصاً فرزندانشان ــ این جوانان و نوجوانان عزیز ــ توصیه میکنم هرچه میتوانید خودسازى کنید؛ [البتّه] همه باید بکنند امّا شما اولىٰ هستید.

راه عزّت، راه کرامت، راه سربلندى در دنیا و کسب رضاى الهى در آخرت، راه انقلاب است، راه ایستادگى در مقابل دشمنان خدا است. دشمن میخواهد ملّت ایران را خسته کند، غافل از اینکه این ملّتِ با این عظمت و با این‌‌همه خون در راه خدا، هرگز از ادامهى راه خدا خسته نخواهد شد. دشمن میخواهد این سرمشق را از ملّتهاى مسلمان بگیرد؛ میخواهد وانمود کند که این ملّت خسته شده و در راه خود متزلزل شده است. شما همیشه نشان دادید که دشمن دروغ گفته است؛ باز هم باید نشان بدهید؛ باز هم باید ادّعاى دروغ دشمن را تخطئه کنید، و این با حضور در صحنههاى انقلاب است. امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالى علیه) نسبت به شهدا و خانوادههایشان بسیار حسّاس بودند، بسیار دل در گرو فکر آنها داشتند و این یک نمونه است از آنچه بندگان صالح خدا و ملائکهى مقرّبین خدا در [فکر] آن هستند. انشاءالله که همیشه مورد توجّه ولىّعصر (ارواحنا فداه) باشید.

و من بخصوص به جانبازان عزیز هم که شهداى زندهى ما هستند ــ چون رفتهاند به میدان جنگ مثل شهید، و ضربت خوردهاند مثل شهید، منتها کرامت الهى، آنها را حفظ کرده است؛ زندهاند امّا در رتبهى شهیدان ــ توصیه میکنم این کرامت الهى را براى خودشان حفظ کنند: للذینَ اَحسَنوا مِنهُم وَاتَّقَوا اَجرٌ عَظیم؛(۴) باید همیشه آن روحیهاى را که در میدان نبرد، آنها را به پیش میبرد و به فداکارى وادار میکرد، حفظ کنند. البتّه همهى دستگاهها موظّفند که قدر و ارج این عزیزان را ــ  چه خانوادهى شهدا را، چه جانبازان را، چه آزادگان را، چه خانوادههایشان را، چه فرزندانشان را ــ بدانند و حفظ کنند. و بالاتر از همهى اینها لطف و تفضّل الهى است که امیدواریم همواره شامل حال شما باشد و بماند.

پروردگارا! تو را به ارواح مطهّرهى شهداى عزیزمان سوگند میدهیم که فضل و رحمت خود را بیش از پیش بر شهدا نازل بفرما. خداوندا! به خانوادههاى عزیزشان اجر وافر و صبر و استقامت عنایت کن. پروردگارا! به جانبازان عزیز ما صبر و عافیت عنایت بفرما. پروردگارا! مفقودین عزیز ما را اگر هستند و هرجا هستند، در کنف حمایت خودت حفظ کن؛ خبر خوشى از آنها به خانوادههایشان برسان.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 
 این دیدار در چهارچوب سفر سهروزهی معظّمٌله به استان بوشهر برگزار شد.
 شمار، زمره
 ستیزهجو، سرکش
 سوره‌ى آلعمران، بخشى از آیه‌ى ۱۷۲؛ «... براى کسانى از آنان که نیکى و پرهیزکارى کردند، پاداشى بزرگ است.»