1390/02/27
عدالت، مفهومی قابل تحقق، نه آرمانی
چکیده
عدالت که در لغت به معنای مساوات، ضد جور و دوری از افراط و تفریط و در اصطلاح، دادن حقوق افراد بر اساس استحقاق و شایستگی آنهاست، به طوری که هرچیزی را در جای خود مینهد و مانع از تجاوز و ظلم و ستم میگردد، از افضل فضائل و اشرف کمالات است که داشتن آن مستلزم جمع صفات کمالیه و بلکه عین آنهاست. گستره عدالت به گستردگی تمام جهان هستی است، به طوری که جهان آفرینش و نظام کائنات مبتنی بر عدل بوده، در همه شرایع الهی، اصل بنیادین، عدالت است تا پایان جهان که خداوند براساس عدالت حکم کرده و به اندازه دانه خردلی از کارهای انسان را فراموش نمیکند.
شاخههای مهم عدالت عبارتند از: عدل الهی، عدالت فردی و اخلاقی، عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی. در این مقاله پس از پرداختن به نمادهایی از عدالت نبوی و علوی، بیان میشود که با توجه به برقراری عدالت یا جلوههایی از آن در حکومت نبوی و علوی، میتوان به این نتیجه رسید که عدالت، مفهومی آرمانی نبوده و کاملاً قابل تحقق است و نیز در صورت غیرقابل تحقق بودن، سفارش خداوند به برپایی عدل و قسط و انتظار تحقق آن از جانب مهدی موعود بیمعنا مینماید. بنابراین بر حکومت اسلامی که ادامه حکومت نبوی و علوی و زمینهساز حکومت مهدوی است، سزاست که در جهت تحقق عدالت تلاش کند و شاید بتوان قانون هدفمند کردن یارانهها را یکی از این تلاشهای ارجمند برشمرد.
کلیدواژهها: عدل، عدل الهی، قسط، عدالت اجتماعی، ظلم
مقدمه
معنای لغوی و اصطلاحی عدالت
مساوات، ضدیت با جور، عدم افراط و تفریط از مهمترین معانی لغوی عدالت است.
از نظر اصطلاحی نیز هرچند بسیاری عدالت را «اعطاء کل ذی حق حقه»؛ دادن حقوق افراد بر اساس شایستگیها تعریف کردهاند، (طباطبایی، ۱۴۱۱ق، ج۱: ۳۷۱) اما با عمیقتر شدن در معنای آن میتوان به این نتیجه رسید که کوتاهترین و کاملترین تعریف از آن امیر کلام، امام علی(ع) است که میفرمایند «عالت هر چیزی را در جای خود مینهد، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت شریفتر و برتر است». (نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷)
گستره عدالت
عدالت معنایی بالاتر از آن دارد که تنها در قواعد تشریعی و فقهی اسلامی جای گیرد، بلکه همانند رودی فراگیر و جاری در تمام زوایای جامعه اسلامی جاری است؛ با این حال میتوان عدل را به چند قسمت اصلی تقسیم کرد:
۱- عدل الهی
تمامی احکام خدا بر اساس عدالت است (انعام/۱۱۵) و به همین دلیل بر پایه عدالت از اهداف اصلی پیامبران است. (شوری/۱۵) به انسانها نیز دستور به عدالت داده شده است، (نحل/۹۰) علاوه بر آن عدالت الهی در عرصه قیامت و پاداش و کیفر بندگان نیز خود را نمایان میسازد؛ از یک سو خداوند در اختصاص پاداش به بندگان هیچ ظلمی نمیکند. (نساء/۴۰) و از سوی دیگر عاقبت ظالمان را مذموم معرفی میکند. (شعراء/۲۲۷)
۲- عدالت فردی و اخلاقی
عدالت فردی و اخلاقی مرحله عالی تقوای فرد مسلمان و به اصطلاح ملکه راسخه در نفس اوست که سبب التزام به دستورهای شرع مقدس اسلام و رعایت حلال و حرام الهی است.
۳- عدالت اقتصادی
نقش اصلی اجرای عدالت در جهانبینی اسلامی و جامعه قرآنی، عبارت است از پاکسازی جامعه از افراط و تفریط اقتصادی و معیشتی از راه ایجاد نظامی عادلانه و روابط اقتصادی سالم و قوانین مالی صحیح که ماهیتی تعدیلی داشته باشد و جهتگیری اصلی آن قوانین، تکاثرزدایی و سرشکن کردن پیوسته مال و ثروت و امکانات معیشتی در جامعه باشد. در قلمرو چنین نظام و قوانینی فاصلههای معیشتی بسیار اندک شده و زمینه برای فقر و محرومیت عمومی به وجود نمیآید و به فرموده امام صادق(ع): «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم»؛ اگر در میان مردم به عدالت رفتار شود، همه بینیاز میگردند. (کلینی، ۱۳۶۲، ج۳: ۵۶۷)
۴- عدالت اجتماعی
عدالت در این معنا به مفهوم وضع نظامات اجتماعی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی عادلانه برای تأمین بهترین روش زندگی برای بشر است، بهگونهای که سعادت و خوشبختی، رفاه و آسایش فراگیر، آرامش روحی و روانی با توازن اجتماعی، توسعه و پیشرفت و ترقی علمی و فرهنگی را برای جوامع انسانی به ارمغان آورده و آنها را از جهل، عقبماندگی، فقر، بیماری و رنجها و آلام مختلف نجات بخشد. و این عدالت است که پایههای حکومت و سیاست را مستحکم کرده و از فروپاشی آن جلوگیری میکند.
و اسلام تنها مکتب داعیهدار عدالت حقیقی برای بشریت است. اسلام با جامعیت و جهان شمولی خویش در ارائه تصویری صحیح از هستی و انسان و تشریع نظامات مختلف عبادی، تربیتی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی، انسان را موجودی میداند که سرمنزل مقصودش رسیدن به مقام قرب الهی و حرکت در مسیر تکامل معنوی است.
حوزههای عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی در حوزههای مختلف متبلور میشود که ذیلا به بخشی از آنها اشاره میشود:
الف) عدالت در توزیع عادلانه بیتالمال در میان طبقات مختلف جامعه به گونهای که طبقات مختلف جامعه به طور مساوی از مزایای آن بهرهمند شوند.
ب) عدالت در تساوی و نفی هرگونه تبعیض، البته مراد از تساوی این نیست که هیچگونه استحقاق رعایت نشود و همه چیز در میان افراد به طور مساوی تقسیم شود، زیرا این نوع عدالت عین ظلم است، بلکه مراد این است که رعایت تساوی در زمینه استحقاقها بشود. (مطهری، ۱۳۸۱: ۸۰).
ج) عدالت به معنای توازن و تناسب: عدالت به این معنا آگاهانه به کار میرود که در میان عناصر تشکیلدهنده آن از جهت کمیت و کیفیت توازن و تناسب برقرار باشد تا همه اجزاء به وجود آوردنده آن از یک نظام و قانون خاص برخوردار باشند و طبیعی است که برای اجرای این عدالت حتماً باید امام عادلی در رأس امور باشد. به فرموده امام علی(ع) «لا یصلح الحکم ولا الحدود ولا الجمعه الا بامام عادل» کار حکومت و اجرای حدود و اقامه نماز جمعه به سامان نمیرسد مگر اینکه پیشوایی عادل در رأس امور قرار داشته باشد. (تمیمی، ۱۳۸۵)
موانع تحقق عدالت اجتماعی
مهمترین موانع تحقق عدالت همه جانبه اجتماعی به شرح زیر است:
الف- تبعیض ب- سودجویی ج- امتیازطلبی د- ضعف نفس
بعد از بیان این مقدمات، اکنون جای این سوال پیش میآید که آیا عدالت، مفهومی آرمانی است یا قابل تحقق؟ که در صورت اول حکومت اسلامی هیچ مسئولیتی در اجرای آن ندارد و در صورت دوم باید برای تحقق و اجرای آن در جامعه تلاش کند. برای پاسخ به این سوال مهم باید دید آیا عدالت یا به تعبیر دیگر مصادیقی از آن در جوامع اسلامی اولیه پیاده شده است یا نه؟ به این منظور مصادیقی از عدالت را در جوامع نبوی، علوی و مهدوی مورد بررسی قرار میدهیم.
در جامعه نبوی:
از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «ام سلمه» همسر پیامبر کنیزی داشت که از اموال قبیلهای دزدی کرد. او را برای اجرای قانون نزد پیامبر آوردند. «ام سلمه» با آن حضرت سخن گفت و شفاعت کرد. پیامبر به وی فرمود: «یا ام سلمه، هذا حدّ من حدود الله عز و جل، لا یضیع» ای ام سلمه، این حدی از حدود خداوند است که ضایع نمیشود. آنگاه دست آن کنیز را برید(کلینی، ج۷: ۲۵۴)
در جامعه علوی:
از امام صادق(ع) روایت شده است که مردی به منزل امیر مؤمنان(ع) آمد و چند روز در آنجا اقامت کرد آنگاه مرافعهای را نزد آن حضرت مطرح کرد که در آن چند روز مطرح نکرده بود. حضرت فرمود: «آیا تو طرف نزاع هستی؟» گفت: «آری». فرمود: «از نزد ما برو! زیرا رسول خدا(ص) نهی کرده است که از طرف نزاع، مهمانی شود، مگر اینکه طرف دیگر هم همراه او باشد.» (همان، ۴۱۳)
در جامعه مهدوی:
به شهادت روایات و ادعیه فراوان و برخی داستانهای معتبر، مهدویت و عدالت قرین یکدیگر و دو روی یک سکهاند. مهدی یعنی عدالت و عدالت همهجانبه و فراگیر یعنی مهدی.
در حکومت مهدی(ع) عدالت اجتماعی با کاهش و از بین بردن مصادیق فساد و بیعدالتی و همچنین با اعطای حقوق و مطالبات منطقی هر شخص به تناسب صلاحیت، شایستگی و نیازمندیهای واقعی و فطری و اجتماعی تحقق مییابد.
کلام آخر: اسلام دینی است که بنیان آن بر اساس تعادل شکل گرفته و به همین جهت انسانها را از افراط و تفریط در همه شئون زندگی برحذر میدارد و در حوزه جامعه محور نظام اجتماعی را در رعایت حق و عدالت میداند، زیرا نظامی که مبتنی بر عدالت باشد پایدار خواهد ماند: «العدل اقوی اساس»؛ عدالت محکمترین بنیان است، چون عنصر تشکیلدهنده جامعه از جهت کمیت و کیفیت بر توازن و تناسب همه اجزاء آن برای تشکیل یک نظام و قانونمندی آن استوار است، آنچه که پیوند همبستگی در جامعه را حفظ میکند عدالت است.
با توجه به برقراری عدالت یا جلوههایی از آن در حکومت نبوی و علوی، میتوان به این نتیجه رسید که عدالت مفهومی آرمانی نبوده و کاملاً قابل تحقق میباشد و نیز در صورت غیرقابل تحقق بودن، سفارش خداوند به برپایی عدل و قسط و انتظار تحقق آن از جانب مهدی موعود، بیمعنا مینماید. اکنون با تشکیل حکومت اسلامی که ادامه حکومت نبوی و علوی و زمینهساز حکومت مهدوی است، زمینه تحقق عدالت اجتماعی فراهم شده و بر حکومت اسلامی است که از این فرصت پیش آمده در جهت تحقق عدالت اجتماعی استفاده کند و شاید بتوان قانون هدفمند کردن یارانهها را گامی در مسیر تحقق این نوع عدالت برشمرد.
منابع
۱. تمیمی، نعمان بن محمد. (۱۳۸۵). دعائم الاسلام. مصر: دارالمعارف،۱/۱۸۲.
۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین. (۱۴۱۱). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱/۳۷۱.
۳. کلینی، محمدبن یعقوب. (۱۳۶۲). الکافی. تهران: کتابفروشی اسلامیه ۳/۵۶۸.
۴. مطهری، مرتضی. (۱۳۸۱). مجموعه آثار. تهران: انتشارات صدرا.
۵. نهجالبلاغه. (۱۳۸۷). ترجمه محمد دشتی. قم: بوستان کتاب.
عدالت که در لغت به معنای مساوات، ضد جور و دوری از افراط و تفریط و در اصطلاح، دادن حقوق افراد بر اساس استحقاق و شایستگی آنهاست، به طوری که هرچیزی را در جای خود مینهد و مانع از تجاوز و ظلم و ستم میگردد، از افضل فضائل و اشرف کمالات است که داشتن آن مستلزم جمع صفات کمالیه و بلکه عین آنهاست. گستره عدالت به گستردگی تمام جهان هستی است، به طوری که جهان آفرینش و نظام کائنات مبتنی بر عدل بوده، در همه شرایع الهی، اصل بنیادین، عدالت است تا پایان جهان که خداوند براساس عدالت حکم کرده و به اندازه دانه خردلی از کارهای انسان را فراموش نمیکند.
شاخههای مهم عدالت عبارتند از: عدل الهی، عدالت فردی و اخلاقی، عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی. در این مقاله پس از پرداختن به نمادهایی از عدالت نبوی و علوی، بیان میشود که با توجه به برقراری عدالت یا جلوههایی از آن در حکومت نبوی و علوی، میتوان به این نتیجه رسید که عدالت، مفهومی آرمانی نبوده و کاملاً قابل تحقق است و نیز در صورت غیرقابل تحقق بودن، سفارش خداوند به برپایی عدل و قسط و انتظار تحقق آن از جانب مهدی موعود بیمعنا مینماید. بنابراین بر حکومت اسلامی که ادامه حکومت نبوی و علوی و زمینهساز حکومت مهدوی است، سزاست که در جهت تحقق عدالت تلاش کند و شاید بتوان قانون هدفمند کردن یارانهها را یکی از این تلاشهای ارجمند برشمرد.
کلیدواژهها: عدل، عدل الهی، قسط، عدالت اجتماعی، ظلم
مقدمه
معنای لغوی و اصطلاحی عدالت
مساوات، ضدیت با جور، عدم افراط و تفریط از مهمترین معانی لغوی عدالت است.
از نظر اصطلاحی نیز هرچند بسیاری عدالت را «اعطاء کل ذی حق حقه»؛ دادن حقوق افراد بر اساس شایستگیها تعریف کردهاند، (طباطبایی، ۱۴۱۱ق، ج۱: ۳۷۱) اما با عمیقتر شدن در معنای آن میتوان به این نتیجه رسید که کوتاهترین و کاملترین تعریف از آن امیر کلام، امام علی(ع) است که میفرمایند «عالت هر چیزی را در جای خود مینهد، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت شریفتر و برتر است». (نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷)
گستره عدالت
عدالت معنایی بالاتر از آن دارد که تنها در قواعد تشریعی و فقهی اسلامی جای گیرد، بلکه همانند رودی فراگیر و جاری در تمام زوایای جامعه اسلامی جاری است؛ با این حال میتوان عدل را به چند قسمت اصلی تقسیم کرد:
۱- عدل الهی
تمامی احکام خدا بر اساس عدالت است (انعام/۱۱۵) و به همین دلیل بر پایه عدالت از اهداف اصلی پیامبران است. (شوری/۱۵) به انسانها نیز دستور به عدالت داده شده است، (نحل/۹۰) علاوه بر آن عدالت الهی در عرصه قیامت و پاداش و کیفر بندگان نیز خود را نمایان میسازد؛ از یک سو خداوند در اختصاص پاداش به بندگان هیچ ظلمی نمیکند. (نساء/۴۰) و از سوی دیگر عاقبت ظالمان را مذموم معرفی میکند. (شعراء/۲۲۷)
۲- عدالت فردی و اخلاقی
عدالت فردی و اخلاقی مرحله عالی تقوای فرد مسلمان و به اصطلاح ملکه راسخه در نفس اوست که سبب التزام به دستورهای شرع مقدس اسلام و رعایت حلال و حرام الهی است.
۳- عدالت اقتصادی
نقش اصلی اجرای عدالت در جهانبینی اسلامی و جامعه قرآنی، عبارت است از پاکسازی جامعه از افراط و تفریط اقتصادی و معیشتی از راه ایجاد نظامی عادلانه و روابط اقتصادی سالم و قوانین مالی صحیح که ماهیتی تعدیلی داشته باشد و جهتگیری اصلی آن قوانین، تکاثرزدایی و سرشکن کردن پیوسته مال و ثروت و امکانات معیشتی در جامعه باشد. در قلمرو چنین نظام و قوانینی فاصلههای معیشتی بسیار اندک شده و زمینه برای فقر و محرومیت عمومی به وجود نمیآید و به فرموده امام صادق(ع): «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم»؛ اگر در میان مردم به عدالت رفتار شود، همه بینیاز میگردند. (کلینی، ۱۳۶۲، ج۳: ۵۶۷)
۴- عدالت اجتماعی
عدالت در این معنا به مفهوم وضع نظامات اجتماعی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی عادلانه برای تأمین بهترین روش زندگی برای بشر است، بهگونهای که سعادت و خوشبختی، رفاه و آسایش فراگیر، آرامش روحی و روانی با توازن اجتماعی، توسعه و پیشرفت و ترقی علمی و فرهنگی را برای جوامع انسانی به ارمغان آورده و آنها را از جهل، عقبماندگی، فقر، بیماری و رنجها و آلام مختلف نجات بخشد. و این عدالت است که پایههای حکومت و سیاست را مستحکم کرده و از فروپاشی آن جلوگیری میکند.
و اسلام تنها مکتب داعیهدار عدالت حقیقی برای بشریت است. اسلام با جامعیت و جهان شمولی خویش در ارائه تصویری صحیح از هستی و انسان و تشریع نظامات مختلف عبادی، تربیتی، اخلاقی، سیاسی و اقتصادی، انسان را موجودی میداند که سرمنزل مقصودش رسیدن به مقام قرب الهی و حرکت در مسیر تکامل معنوی است.
حوزههای عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی در حوزههای مختلف متبلور میشود که ذیلا به بخشی از آنها اشاره میشود:
الف) عدالت در توزیع عادلانه بیتالمال در میان طبقات مختلف جامعه به گونهای که طبقات مختلف جامعه به طور مساوی از مزایای آن بهرهمند شوند.
ب) عدالت در تساوی و نفی هرگونه تبعیض، البته مراد از تساوی این نیست که هیچگونه استحقاق رعایت نشود و همه چیز در میان افراد به طور مساوی تقسیم شود، زیرا این نوع عدالت عین ظلم است، بلکه مراد این است که رعایت تساوی در زمینه استحقاقها بشود. (مطهری، ۱۳۸۱: ۸۰).
ج) عدالت به معنای توازن و تناسب: عدالت به این معنا آگاهانه به کار میرود که در میان عناصر تشکیلدهنده آن از جهت کمیت و کیفیت توازن و تناسب برقرار باشد تا همه اجزاء به وجود آوردنده آن از یک نظام و قانون خاص برخوردار باشند و طبیعی است که برای اجرای این عدالت حتماً باید امام عادلی در رأس امور باشد. به فرموده امام علی(ع) «لا یصلح الحکم ولا الحدود ولا الجمعه الا بامام عادل» کار حکومت و اجرای حدود و اقامه نماز جمعه به سامان نمیرسد مگر اینکه پیشوایی عادل در رأس امور قرار داشته باشد. (تمیمی، ۱۳۸۵)
موانع تحقق عدالت اجتماعی
مهمترین موانع تحقق عدالت همه جانبه اجتماعی به شرح زیر است:
الف- تبعیض ب- سودجویی ج- امتیازطلبی د- ضعف نفس
بعد از بیان این مقدمات، اکنون جای این سوال پیش میآید که آیا عدالت، مفهومی آرمانی است یا قابل تحقق؟ که در صورت اول حکومت اسلامی هیچ مسئولیتی در اجرای آن ندارد و در صورت دوم باید برای تحقق و اجرای آن در جامعه تلاش کند. برای پاسخ به این سوال مهم باید دید آیا عدالت یا به تعبیر دیگر مصادیقی از آن در جوامع اسلامی اولیه پیاده شده است یا نه؟ به این منظور مصادیقی از عدالت را در جوامع نبوی، علوی و مهدوی مورد بررسی قرار میدهیم.
در جامعه نبوی:
از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «ام سلمه» همسر پیامبر کنیزی داشت که از اموال قبیلهای دزدی کرد. او را برای اجرای قانون نزد پیامبر آوردند. «ام سلمه» با آن حضرت سخن گفت و شفاعت کرد. پیامبر به وی فرمود: «یا ام سلمه، هذا حدّ من حدود الله عز و جل، لا یضیع» ای ام سلمه، این حدی از حدود خداوند است که ضایع نمیشود. آنگاه دست آن کنیز را برید(کلینی، ج۷: ۲۵۴)
در جامعه علوی:
از امام صادق(ع) روایت شده است که مردی به منزل امیر مؤمنان(ع) آمد و چند روز در آنجا اقامت کرد آنگاه مرافعهای را نزد آن حضرت مطرح کرد که در آن چند روز مطرح نکرده بود. حضرت فرمود: «آیا تو طرف نزاع هستی؟» گفت: «آری». فرمود: «از نزد ما برو! زیرا رسول خدا(ص) نهی کرده است که از طرف نزاع، مهمانی شود، مگر اینکه طرف دیگر هم همراه او باشد.» (همان، ۴۱۳)
در جامعه مهدوی:
به شهادت روایات و ادعیه فراوان و برخی داستانهای معتبر، مهدویت و عدالت قرین یکدیگر و دو روی یک سکهاند. مهدی یعنی عدالت و عدالت همهجانبه و فراگیر یعنی مهدی.
در حکومت مهدی(ع) عدالت اجتماعی با کاهش و از بین بردن مصادیق فساد و بیعدالتی و همچنین با اعطای حقوق و مطالبات منطقی هر شخص به تناسب صلاحیت، شایستگی و نیازمندیهای واقعی و فطری و اجتماعی تحقق مییابد.
کلام آخر: اسلام دینی است که بنیان آن بر اساس تعادل شکل گرفته و به همین جهت انسانها را از افراط و تفریط در همه شئون زندگی برحذر میدارد و در حوزه جامعه محور نظام اجتماعی را در رعایت حق و عدالت میداند، زیرا نظامی که مبتنی بر عدالت باشد پایدار خواهد ماند: «العدل اقوی اساس»؛ عدالت محکمترین بنیان است، چون عنصر تشکیلدهنده جامعه از جهت کمیت و کیفیت بر توازن و تناسب همه اجزاء آن برای تشکیل یک نظام و قانونمندی آن استوار است، آنچه که پیوند همبستگی در جامعه را حفظ میکند عدالت است.
با توجه به برقراری عدالت یا جلوههایی از آن در حکومت نبوی و علوی، میتوان به این نتیجه رسید که عدالت مفهومی آرمانی نبوده و کاملاً قابل تحقق میباشد و نیز در صورت غیرقابل تحقق بودن، سفارش خداوند به برپایی عدل و قسط و انتظار تحقق آن از جانب مهدی موعود، بیمعنا مینماید. اکنون با تشکیل حکومت اسلامی که ادامه حکومت نبوی و علوی و زمینهساز حکومت مهدوی است، زمینه تحقق عدالت اجتماعی فراهم شده و بر حکومت اسلامی است که از این فرصت پیش آمده در جهت تحقق عدالت اجتماعی استفاده کند و شاید بتوان قانون هدفمند کردن یارانهها را گامی در مسیر تحقق این نوع عدالت برشمرد.
منابع
۱. تمیمی، نعمان بن محمد. (۱۳۸۵). دعائم الاسلام. مصر: دارالمعارف،۱/۱۸۲.
۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین. (۱۴۱۱). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱/۳۷۱.
۳. کلینی، محمدبن یعقوب. (۱۳۶۲). الکافی. تهران: کتابفروشی اسلامیه ۳/۵۶۸.
۴. مطهری، مرتضی. (۱۳۸۱). مجموعه آثار. تهران: انتشارات صدرا.
۵. نهجالبلاغه. (۱۳۸۷). ترجمه محمد دشتی. قم: بوستان کتاب.