1390/02/27
عدالت و امیرالمؤمنین(ع)
یکی از محورهای عمیق اصلاحات در فرهنگ اسلامی و سیره علوی(ع)، موضوع عدالت اجتماعی است. عدالت از ارکان سعادت انسانهاست. در سایر عدالت، روابط اجتماعی و سیاسی برقرار و پایدار خواهد ماند. یکی از محورهای اصلی اصلاحات در سیره آن بزرگوار تأکید بر اجرای عدالت بود و عدالتخواهی آن بزرگوار، موجب شهادتن آن حضرت شد. دوستداران آن امام مظلوم باید هرچه بهتر و بیشتر در جهت شناخت عدالت و تحقق عدالت تلاش کنند و پیروان و شیعیان راستینی برای او باشند که پیامبر(ص) فرمود: علی و شیعته هم الفائزون1. آری علی و پیروان واقعی آن حضرت، پیروز واقعیاند. اکنون با توجه به این موضوع مهم نگاهی داریم به مفهوم عدالت و راههای گسترش و تحقق آن در جامعه اسلامی و کشور عزیزمان، باشد تا چراغ راهنمایی باشد برای همه عدالتخواهان و شیفتگان امام و عدالت انشاءالله.
مفهوم عدل، عدالت، قسط، حق، آزادی در طول تاریخ از مفاهیم بسیار عمیق و گسترده و دارای تعاریف گوناگون و تعابیر فراوانی نزد اندیشمندان، محققان، فیلسوفان و صاحبنظران بوده است. در فرهنگ اسلامی و میراث گرانسنگ علوی(ع) عدالت در دو حوزه دیده میشود:
الف- حوزه تکوین و نظام خلقت یا عدل در خلقت
ب- حوزه تشریع و قانونگذاری
عدالت اجتماعی
در تفسیر و تبیین و مفهوم عدالت شاید بهترین تعبیرها از وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) باشد که فرمودهاند:
1- اعطاء کل ذی حق حقه؛ یعنی حق هر صاحب حقی را به او دادن و مراعات شایستگیها را نمودن و یا فرمودهاند:
2- وضع الشیء فی موضعه1؛ هرچیزی را در جایگاه خودش قرار دادن.
3- در بعضی موارد و تفسیرها عدالت به توزیع عادلانه و نیز به برابری و مساوات و توازن و نبود تبعیض و رعایت اصل تفاوت نه تبعیض و نیز مراعات بایستگیها و شایستگیها و استحقاق و توزین صحیح امکانات و فرصتها و منابع و اعتدال و مانند آن نیز از این واژه بلند و آسمانی یاد شده است.
همان طور که امیرالمؤنین(ع) در خطبه 216 نهجالبلاغه، معروف به خطبه حقوق، در زمینه حقوق اساسی و حقوق حاکم و مردم بیان میفرماید و سخن از حق و ابعاد ژرف و گسترده آن به میان میآورد:
فَالْحقٌ أَوْسَعُ الأشْیَاءِ فِی الّتوَاصُفِ، وَأَضْیَقُهَا فِی التّنَاصُفِ،2 حق وسیعترین چیزها در مقام توصیف و تعریف است، لیکن در مقام انصاف و اجرا و پیادهکردن سختترین، تنگترین و حساسترین موضوع است.
الحق این بیان نورانی در رابطه با عدل و قسط و آزادی نیز سازگار است و چه تعاریف وسیع و دهان پُرکن و زیبا در رابطه با عناوین یاد شده در دنیا و در شرق و غرب و فرهنگهای مختلف و در طول تاریخ ارائه شده و ارائه میشود، اما یک تعریف استاندارد و قابل قبول و مورد توافق همه کجاست و مهمتر میدان عمل و اجراست که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. و به راستی بسیاری از مدعیان و سردمداران عدالت در میدان عمل و اجرا از همه پیادهترند و در لاف و گزاف فریاد برمیدارند اما در صحنه رفتار و عمل و پیاده کردن عدالت کمتر شاهد تحقق عدالت واقعی و شیرینتر از عسل هستیم.
امام صادق(ع) فرمودند: العدل احلی من الشهد و الین من الزبد و ازیب ریحاً من المسک (بحار، ج 72: 39)؛
عدالت از عسل شیرینتر و از سرشیر و کره نرمتر و از مشک مطبوعتر و خشبوتر است. الْعَدْل یَضَع الأمُوِرَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا ـ وَ الْعَدْلُ سَائِسّ عَامٌ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌ ـ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا.1
عدالت در معارف الهی و بشری در کلیه شئون، ابعاد، حوزههای فکری، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و مانند آن قابل بحث و بررسی و توجه و بهعنوان یک محور و بلکه بهعنوان ستون فقرات ملتها و امتها و ستون فقرات هر جامعهای است. عدالت چراغ راهنما و مشعل پُرفروغ فضیلت و معیار ارزشهاست.
در بیانات نورانی امیرالمؤمنین(ع) دهها جمله ارزشمند و درخشان و آموزنده در زمینه عدالت آمده و اساس بر عدل نفسانی و اخلاقی و دوری از هواها ذکر شده است. و نیز فرموده است باید از بهترین و محبوبترین کارها نزد زمامدار نزدیکترین آنها به حق و وسیعترین آنها در برقراری عدالت و جامعترین آنها در راه تأمین رضایت مردم باشد، چرا که بیتردید خشم توده مردم رضایت خواص و برگزیدگان را بیاثر میسازد. در صورتی که خشم خواص با رضایت توده مردم (عموم مردم) قابل جبران و گذشت است.2
در این بیان نورانی بر سه محور تأکید شده است:
1- اوسطها فی الحق، از همه به حق و اعتدال نزدیکتر
2- اعمها فی العدل، و به عدالت فراگیرتر و عمومیتر
3- اجمعها لرضی الرعیه، و در تأمین رضایت مردم جامعتر و باز فرمود انّ افضل قره عین الولاه استقامه العدل فی البلاد.3
و در سخنان حکمتآموز خود از عدالت بهعنوان فضیلت انسان، فضیلت زمامدار، بهترین حکم و بهترین نوع حکومت، قویترین اساس و بنیاد، مایع قوام و پایداری جامعه، عامل حیات احکام الهی، فوز و کرامت برای انسانها، سرّ ایمان و جامعه احسان و نیکی و خیر و فلاح و صلاح یاد کرده است.
آری عدالت بهعنوان سیاستی عمومی و فراگیر و میزانی که همه چیز را در جای خود قرار میدهد، شاهین پایداری، قوام و دوام جوامع و محور حرکت دولتها و ملتهاست. البته نباید انتظار عدالت در حق دیگران را داشت در صورتی که خود از عدالت بیبهره بود که اول باید در عرصههای شخصی و شخصیتی پایبند به عدالت بود تا آنگاه بر حق دیگران به عدالت نشست. آری میزان عدالت و عدالتخواهی در در حق دیگران پیادهکردن در وجود خود انسان است که قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه1.
در هر صورت لازم است در کشور عزیز ما و در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با توجه به مبانی دینی و ارزشی و دو اصل عدل و امامت و اهداف مقدس انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل(رض) و تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی و ضرورت الگوسازی و ایجاد نظامی بر اساس عدل و احسان و ایمان و اخلاق و معنویت، تعاریف روشن در زمینه عدالت ارائه کرده و شاخصها و عناصر و مؤلّفهها و معیارهای روشن و استانداردهای مناسب و لازم برای تحقق آرمانهای بلند انقلابی و اسلامی رائه داد و زمینه را برای حاکمیت عدالت و قسط در کلیه حوزهها فراهم ساخت و یکی از بزرگترین اهداف انبیاء عظام(ع) را عینیت بخشید. چون انبیاء(ع) برای کشورگشایی و پست و مقام قیام نکردند، بلکه برای برقراری عدالت و قسط به پا خواستند و در این راه رنجها بردند و فداکاریها کردند؛ "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمیزَانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنّاسِ وَلِیَعْلَمَ الله مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنّ الله قََوِیٌ عَزِیزٌ"2.
در رابطه با گسترش عدالت در حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نخست باید استراتژیها و سیاستها وتدابیر لازم و برنامهریزی و سازماندهی و مدیریت لایق و شایسته همراه با برنامههای فرهنگی و تبلیغی با بیان شاخصها و مؤلفهها و عناصر اصلی و سهم هر عنصری در تأمین عدالت اجتماعی و در زوایای گوناگون و حوزههای مختلف، مشخص و آنگاه با نظارت و کنترل و ارزیابی دقیق و پیوسته، مسیر، بررسی و بازنگری و تکمیل اصلاح شود و ضعفها جبران و نواقص برطرف شود تا امکان دسترسی به اهداف مورد نظر از عدالت فراهم آید و الا با حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود.
در این رابطه چند نکته اصلی را یادآور میشود:
1- ایجاد فرهنگ عدالتخواهی و عدالتگرایی و حمایت از عدالت و ایجاد زمینهها و بسترهای مناسب برای برقراری و تأمین عدالت و در حقیقت فرهنگسازی و تربیت نیروهای کارآمد و کیفی و متعهد و مقیّد برای پیاده کردن عدالت و ایجاد خواستگاههای عدالتخواهانه و تلاش برای حاکمیت عدل و داد و قسط و مساوات و برابری و برادری و حقوق الهی، انسانی، شرط اساسی برای تحقق عدالت است.
2- تربیت انسانهای عادل و متعهد که تقوا و عدالت برای آنان اصل و ارزش و موجب کرامت و مایه افتخار و عزت دنیا و آخرت باشد و مصداق این بیان نورانی امام البیان(ع) باشند که فرمود: فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه1.
3- ایجاد فضای مناسب و محیط سالم برای تقویت عدالت، حمایت از عدل و داد، مقابله با بیعدالتی و اسراف و تبذیر و مبارزه بااستبداد، خودمحوری، دیکتاتوری، افساد در زمین، زورگویی، قلدری، شرارت و سلطه اجانب، غارتگران داخلی و بینالمللی، ایجاد فضای عدالتخواهی و عشق به عدالت که در خمیرمایه وجودی انسانها نیز زمینه دارد و فطرت خداجو وعدالتخواه انسانها طالب و عاشق عدالت است، مگر آنکه در اثر تعالیم غلط هوی و هوس و قدرت شهوت گردد و مسخ شود که دیگر قابل اصلاح نخواهد بود.
4- ایجاد فرصتهای مناسب برای همه جهت بهرهبرداری از امکانات، استعدادها، ظرفیتها، شرائط و منابع و سرمایههای عمومی و ملّی.
بدون تردید در سایه فرصتهای مناسب و شرائط مساوی، امکان رشد و شکوفایی استعدادها و پیشرفت جامعه و رقابت سالم و سازنده فراهم میشود و استفاده بهینه و مطلوب از کلیه فرصتها، امکانات و استعدادها و تواناییهای بالفعل و بالقوّه و تلاش در فعلیت رسانیدن هرچه بهتر و مفیدتر و کارآمدتر استعدادهای بالقوّه.
5- ایجاد و تقویت عزم و اراده همگانی و عمومی جهت تحقق عدالت و قسط و اصلاح امور و رشد و توسعه و پویایی و تحول و ایجاد شرائطی مناسب برای اصلاح ساختارها و روشها و رفع فقر و تبعیض و فساد و نابسامانیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و کار کردن کلیه عوامل و عناصر اقتدار ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و مدیریت کلیه منابع به نحو بهینه و مطلوب و به روز و پرتحرک و بانشاط و هدفمند و آیندهگرا وکاهش ضایعات و جلوگیری از اتلاف منابع.
البته باید فضای جامعه را با تعالیم عالیه اسلامی و علوی (ع) به سمت عدالتخواهی پیش برد و خانوادهها و مدارس و رسانهها همواره درس عدالت و کرامت بدهند و مسئولان جامعه الگوهای علمی و عملی عدالتخواهی باشند.
در هر صورت مشارکت مردم بر پایه معارف اسلامی در تمامی زمینهها و نظارت بر حسن جریان امور، در گسترش و پاسداری از عدالت بسیار مؤثر خواهد بود.
6- نظام توزیع امکانات و منابع و معادن و شرائط باید در جهت تأمین اهداف و توسعه انسانی و عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت وکاهش تضادهای اجتماعی و اختلافات طبقاتی عادلانه و قابل دفاع و هدایت شده باشد.
7- نظام مالیاتی کارآمد: متأسفانه فرهنگ مالیاتی و نظام مالیاتی در کشور ما از توانایی و مطلوبیت لازم برخوردار نیست و موضوع فرار مالیاتی و معافیتهای فراوان مالیاتی و نارسایی دستگاه مالیاتی نیز مزید بر علّت شده است. البته بارها در این رابطه اقدام و لوایحی به مجلس و دیگر مراکز ارائه شده، اما در عمل موفقیت لازم کمتر حاصل شده و نسبت مالیاتها به تولید ناخالص ملی رشد مطلوبی ندارد و شیوههای اخذ نیز از سلامت و توانایی و دقت و سرعت لازم برخوردار نیست و برای مالیاتدهنده و مالیاتگیرنده نیز کهنه، فرسوده و خستهکننده و غالباً مشکل آفرین است.
8- نظام قضایی عدالتخواه و کارآمد یکی از عوامل مهم اقتدار هر جامعه و مایه امنیت و آرامش و ثبات و اعتماد و امید در میان مردم است. دستگاه غدایی مقتدر، سرمایه عزت و اقتدار ملت و مانع اجهاف و تجاوز به حقوق جامعه است. در اسلام بر عدالت و استقلال قاضی بسیار تأکید شده و از لحاظ شرائط زندگی و رفاهی نیز عنایت شده تا شمشیر قضاوت در جهت عدالت و قسط حرکت کند و این بسیار مهم است.
9- اصلاح نظام استخدامی و گزینش شایسته و تأکید بر اصل شایستهسالاری و پرهیز از حاکمیت روابط بر ضوابط، پرهیز از تمرکزگرایی، کاغذ بازی، طولانی شدن کارها، مراجعات مکرّر ارباب رجوع، برقرای ارتباطات ناسالم و اتلاف وقت مردم، استانداردکردن کارها و وظایف و دستورالعملها و وظایف ارگانها و مسئولان و مدیران و کارکنان و تأکید بر اصل کارایی، بهرهوری، قانونگرایی و شفافیت و مسئولیتپذیری و نظارتپذیری و پاسخگویی و نیز استفاده از دو اصل تشویق و تنبیه در کارها و مسئولیتها.
10- نظام بانکی حامی عدالت. با توجه به قدرت نظام بانکی در اقتصاد ملی و جریان گردش نقدینگی و نیز سرمایهگذاری و وامدهی و ایجاد تسهیلات فراوان برای جامعه و نوسانات شدید نرخ سود و یارانههای دولت در بخشهای گوناگون و دهها مسئله دیگر، نظام بانکی میتواند سهم بسیار مؤثّر و کارآمدی در حمایت از تولید و تشویق تولیدکنندگان و توزیع منابع و امکانات و ایجاد فرصتها و گسترش عدالت در جامعه ایفا نماید.
11- نظام تأمین اجتماعی فراگیر و عدالتخواه تا نسبت به اقشار نیازمند به موقع اقدام کند و بارهای افتاده جامعه را به دوش بگیرد و با انسانها همراهی و مساعدت کند. البته منابع عظیم سازمان تأمین اجتماعی موجود باید به صورت کارآمد و قدرتمند ودلسوزانه به کار گرفته شود و در فعالیتهای عظیم و سالم و سازنده اقتصادی و تولیدی و صنعتی به کار گرفته شود تا در آینده نیاز به حمایتهای دولتی محدود و سازمان خود و یا مجموعه سازمان و نظام و ارگانهای ذیربط به صورت شایسته و نظاممند و کارساز و فعال عمل نمایند.
12- نظام بازنشستگی و از کار افتادگی و تأمین نیازها و ضرورتهای دوران پیری سالخوردگی، ضعف و ناتوانی، از کارافتادگی کلّی و جزئی و مواردی که انسانها سخت به محبت و مراقبت و تأمین معیشت و آرامش روحی و جسمی نیازمندند و پیشبینیهای لازم و تدبیر حکیمانه در این راستا خود موضوعی مهم و قابل تقدیر و امیدبخش است.
13- نظارت بر حسن انجام وظیفه محوله، مراقبت، مواظبت، محاسبه و نظارت، بازرسی و کنترل مردم و دستگاههای حکومتی یکی از حساسترین وظایف حاکم اسلامی است، تا با چشم بینا ونظارت مستمر و دلسوزانه، مانع سوء استفاده از مقام و موقعیت و منصب شود و اجازه ندهد تا افراد خودسرانه عمل کنند و بیتالمال را تیول خود قرار دهند.
14- هماهنگی ارگانها ونهادهای مسئول در راه تحقق عدالت و همکاری در کلیه محورهای یاد شده نیز یک ضروت و یک اصل است و الّا جامعه و نهادهای گوناگون دچار سردرگمی و ناهماهنگی خواهند شد و هر بخش به سمتی خواهد رفت و تعادل از جامعه رخت بر میبندد. در این راستا مسأله نظام پرداخت از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار است. متأسفانه با اینکه در کشور نظام هماهنگ پرداخت نیز تصویب شده اما بهتر است در کل بگوییم نظام ناهماهنگ پرداخت، چون ناهماهنگی و اختلاف پرداختها در مشمولین نظام استخدام کشوری و شرکتها و نهادها و ارگانها و شهرداریها و بانکها و پیمانکاریها و حق مأموریتهای ارزی و ریالی و دهها نوع پرداخت رسمی و غیررسمی دیگر و دهها نوع مزایای دیگر همه عامل اختلاف فاحش در دریافتها و بهرهبرداری از امکانات کشور است که نه تنها ما را به عدالت نزدیک نمیکند. بلکه موجب تشدید اختلافات و ناهماهنگی در دریافتها ونابسامانی ضریب جینی جامعه خواهد شد.
و نهایتاً به نکات ذیل باید عنایت شود:
1- فرهنگ حمایت از محرومان و مستضعفان و تلاش در راه خود اتّکایی و تأمین نیازهای آنان و ایجاد فرصتهای مناسب شغلی و درآمدی و تولیدی برای عدم وابستگی آنان و یا کاهش وابستگی به دیگران و جامعه و حکومت باید به عنوان یک اصل فراگیر و همهجانبه و مورد توافق همه مبنای فعالیت و توجّه قرار گیرد.
2- گسترش نظام جامع تأمین اجتماعی بر مبنای ایجاد تعادلهای اجتماعی و حمایت از اقشار کم درآمد و یا بیدرآمد و نیز بیکاران و افراد بیسرپرست و یا ازکارافتاده و یا بازنشسته و مانند ایشان در کلیّه سطوح جامعه.
3- تقویت بیمه تکمیلی مزدبگیران، کارمندان، ازکارافتادگان، بازنشستگان و مستمرّی بگیران و نیازمندان.
4- توجّه جدّی به رفع نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی در مناطق مختلف کشور و ایجاد تعادلهای لازم در سراسر کشور و مناطق گوناگون.
5- کاهش فاصله بین طبقات اجتماعی و گروههای درآمدی جامعه.
6- برابری همه در برابر قانون و پیشگیری از زیادهطلبی افراد و گروهها و جریانات سیاسی و جناحهای قدرتطلب.
7- تقویت رقابتهای سلام و سازنده در کلیه زمینهها و بخشها تا موجب سوءاستفاده و افزونخواهی و تکاثر و اجحاف و انحصار نشود.
8- رفع فرهنگ استثمار و انحصارطلبی از مردم و جامعه و شرکتهای انحصارگر.
9- اخذ صحیح مالیات بر اساس درآمد، مصرف و نیازهای منطقی خانوارها.
10- گسترش فرهنگ و روحیه قناعت و عفاف و کفاف.
11- مقابله جدی با زراندوزی و اسراف و تبذیر و تجمل پرستی و رفاهزدگی.
12- تقویت روحیه ایثارگری، قرضالحسنه، تعاون و همبستگی اجتماعی و اخوّت اسلامی.
13- تقویت مراکز خدمات اجتماعی و حمایت از این قبیل مراکز.
14- تقویت ارائه خدمات و کالا به اقشار محروم و مستضعف و تأمین حداقل معیشت مورد نیاز برای این اقشار.
15- تأکید بر اصل بهرهوری در کلیه زمینهها و ابعاد و گسترش فرهنگ کار و کوشش و جهاد و اجتهاد و فداکاری در راه عزّت و اعتلای اسلام و کشور.
16- بهکارگیری مدیران کارآمد و کارآفرین در کلیه سطوح جامعه و حمایت و تشویق این قبیل مدیران و تأکید بر تربیت نیروهای با کفایت و دلسوز و وظیفهشناس و مردمی.
17- تأکید بر اصل شایستهسالاری در نیروها و بهخصوص مدیران و پرهیز از اعمال سلیقههای فردی و جناحی و باندی.
18- مقابله و مبارزه با فرهنگ بیکاری، تنبلی و تنپروری و مصرفی بودن و اتراف و اسراف و واردات بیرویه و اینکه کشور صرفاً مصرفکننده تولیدات دیگران باشد.
19- مبارزه جدی با قاچاق کالا و ارز و مقابله با سوءاستفاده از شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه و هضم شدن بیشتر در بازار جهانی و سلطه دیگران بر شئون حیاتی ما.
20- تأکید بر تدوین استراتژی لازم ده و بیست ساله و هماهنگی کلیّه بخشها با آن و همکاری نظامهای آموزشی، تبلیغی، رسانههای عمومی، خدمات بانکی و بیمهای و اجتماعی، سیاستهای مالی و پولی و بازرگانی و مبانی و اصول حقوقی جامعه در راستای تحقق آن اهداف و پیگیری در کلیه مراحل تا حصول نتیجه نهایی و استفاده از دو اصل تشویق و تنبیه و نیز استاندارد کردن کارها و نظارت بر حسن اجرای آن.
و نهایتاً تأکید بر دو نظام کارآمد، عدالتخواه و مؤثر:
الف- نظام آموزشی و تربیتی،
ب- نظام اداری و قضایی،1
که مانند موتور حرکت جامعه بوده و تکیهگاه عزت و سربندی ملتها و یا سقوط و انحطاط آنها خواهند بود. اگر نظام آموزشی و نظام اداری از کارائی لازم برخوردار باشند آن جامعه عزیز و سربلند خواهد بود و اگر نظام آموزشی ضعیف و ناکارآمد باشد و در جذب و هدایت و مدیریت منابع انسانی ناتوان عمل کند و نیز نظام اداری جامعه پرهزینه و کم فایده باشد و بهجای سرباز، سربار باشد و بهجای کار و فعالیت و خدمت مصرفکننده باشد و بهجای دولت توسعه، توسعه دولت باشد و بهجای اسب لاغر میان در روز میدان توانائی لازم را در مواجهه با مشکلات و ارائه راه حلهای مفید و مناسب نداشته باشد، از انتظار عدالت کشیدن نتیجهای به دست نخواهد آمد و راه رسیدن به آن به سادگی هموار نخواهد شد، چون زمینهها، شرایط و ابزار لازم برای آن فراهم نشده است.
دولت باید کارایی، کارآمد، کم هزینه و پرفایده و مصداق جمله شریفه امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: خفیف المؤنه و کثیر المعونه باشد.
متأسفانه بهرهوری در کشور ما بسیار پائین است و هزینههای سرباری فراوان و تا اصلاح نشود و بهرهوری افزایش نیابد، بار سنگین هزینهها بر دوش ملت تحمیل خواهد شد.
بنابراین باید مفهوم و تعریف روشنی از عدالت داشته باشیم، آنگاه برنامه و سیاستهای راهبردی و شایستهای تنظیم شود.
تیم اقدامکننده شایستهای انتخاب شود که درد و درمان هر دو را بشناسد و افراد تیم و نهاد مربوط خود مظهر عینی و حقیقی و عملی و اعتقادی عدالتخواهی باشند و بیماری و آسیبهای راه را خوب بشناسند.
تدابیر لازمی برای اصلاح مسیر و مقابله با آسیبها تدارک دیده شود.
مؤلفهها و عوامل گسترش عدالت به خوبی شناخته شود. اعتماد متقابل بین مسئولان برقراری عدالت و دولت و مدیران و کارگزاران و مردم برقرار شود و مردم بهطور کامل باور کنند و اعتماد نمایند و عزم و اراده فراگیر در جامعه برقرار شود و همه دست در دست یکدیگر برای تحقق عدالت همه جانبه تلاش و مجاهدت کنند و با عشق و ایمان در راه ساختن جامعه اسلامی بر مبنای عدالت فداکاری نمایند.
بدون تردید نقش زمامداران و رهبران جامعه بسیار تعیین کننده است.
خوشبختانه نظام اسلامی و امام راحل(رض) و رهبری بزرگوار آن با تمامی وجود در جهت تحقق عدالت و گسترش عدل و قسط در جهان پافشاری و تلاش میکنند و انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران را مقدمه ظهور عدالتگستر جهان میدانند.
امید است ما بتوانیم نمونه کوچکی از آن تحولات عظیم جهانی را نشان بدهیم و ولایت فقیه را با عدالت آمیخته و الگوئی دلنشین بسازیم.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که عدالت علوی صرفاً در ابعاد مادی و فیزیکی و قضائی و حقوقی و اقتصادی و مانند آن خلاصه نمیشود، بلکه بالاترین عدالت در حفظ، پاسداری و صیانت از کرامت و آزادی و آزادگی انسانها در راه خداست.
عدالت عمیق اخلاقی و معنوی، عدالت در احساس فضای برابری و برادری و کرامت الهی، عدالت در ابعاد روحی و شخصیت و حرمت نسبت به انسانها که در وجودشان احساس آرامش، کرامت، فضیلت، برابری و برادری و حرمت والای انسانی داشته باشند و احساس کنند که در نظام علوی و ولائی حرمت انسانها بسیار مقدّستر و والاتر از وجود فیزیکی و مادی آنهاست.
کلمات گهربار امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه شریف و عنوان مقدّس عبادالله وانصف الله وانصف الناس من نفسک1 و من خاصه اهلک و یا تعبیر شریف ولا یضیعوا بحضرتکم2 نشان دهنده این دیدگاه عالی و متعالی کانون عدالت و کرامت و فضیلت، امام المتقین(ع) است. خداوند توفیق درک و عمل به همه ما عنایت فرماید انشاءالله.
مفهوم عدل، عدالت، قسط، حق، آزادی در طول تاریخ از مفاهیم بسیار عمیق و گسترده و دارای تعاریف گوناگون و تعابیر فراوانی نزد اندیشمندان، محققان، فیلسوفان و صاحبنظران بوده است. در فرهنگ اسلامی و میراث گرانسنگ علوی(ع) عدالت در دو حوزه دیده میشود:
الف- حوزه تکوین و نظام خلقت یا عدل در خلقت
ب- حوزه تشریع و قانونگذاری
عدالت اجتماعی
در تفسیر و تبیین و مفهوم عدالت شاید بهترین تعبیرها از وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) باشد که فرمودهاند:
1- اعطاء کل ذی حق حقه؛ یعنی حق هر صاحب حقی را به او دادن و مراعات شایستگیها را نمودن و یا فرمودهاند:
2- وضع الشیء فی موضعه1؛ هرچیزی را در جایگاه خودش قرار دادن.
3- در بعضی موارد و تفسیرها عدالت به توزیع عادلانه و نیز به برابری و مساوات و توازن و نبود تبعیض و رعایت اصل تفاوت نه تبعیض و نیز مراعات بایستگیها و شایستگیها و استحقاق و توزین صحیح امکانات و فرصتها و منابع و اعتدال و مانند آن نیز از این واژه بلند و آسمانی یاد شده است.
همان طور که امیرالمؤنین(ع) در خطبه 216 نهجالبلاغه، معروف به خطبه حقوق، در زمینه حقوق اساسی و حقوق حاکم و مردم بیان میفرماید و سخن از حق و ابعاد ژرف و گسترده آن به میان میآورد:
فَالْحقٌ أَوْسَعُ الأشْیَاءِ فِی الّتوَاصُفِ، وَأَضْیَقُهَا فِی التّنَاصُفِ،2 حق وسیعترین چیزها در مقام توصیف و تعریف است، لیکن در مقام انصاف و اجرا و پیادهکردن سختترین، تنگترین و حساسترین موضوع است.
الحق این بیان نورانی در رابطه با عدل و قسط و آزادی نیز سازگار است و چه تعاریف وسیع و دهان پُرکن و زیبا در رابطه با عناوین یاد شده در دنیا و در شرق و غرب و فرهنگهای مختلف و در طول تاریخ ارائه شده و ارائه میشود، اما یک تعریف استاندارد و قابل قبول و مورد توافق همه کجاست و مهمتر میدان عمل و اجراست که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. و به راستی بسیاری از مدعیان و سردمداران عدالت در میدان عمل و اجرا از همه پیادهترند و در لاف و گزاف فریاد برمیدارند اما در صحنه رفتار و عمل و پیاده کردن عدالت کمتر شاهد تحقق عدالت واقعی و شیرینتر از عسل هستیم.
امام صادق(ع) فرمودند: العدل احلی من الشهد و الین من الزبد و ازیب ریحاً من المسک (بحار، ج 72: 39)؛
عدالت از عسل شیرینتر و از سرشیر و کره نرمتر و از مشک مطبوعتر و خشبوتر است. الْعَدْل یَضَع الأمُوِرَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا ـ وَ الْعَدْلُ سَائِسّ عَامٌ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌ ـ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا.1
عدالت در معارف الهی و بشری در کلیه شئون، ابعاد، حوزههای فکری، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و مانند آن قابل بحث و بررسی و توجه و بهعنوان یک محور و بلکه بهعنوان ستون فقرات ملتها و امتها و ستون فقرات هر جامعهای است. عدالت چراغ راهنما و مشعل پُرفروغ فضیلت و معیار ارزشهاست.
در بیانات نورانی امیرالمؤمنین(ع) دهها جمله ارزشمند و درخشان و آموزنده در زمینه عدالت آمده و اساس بر عدل نفسانی و اخلاقی و دوری از هواها ذکر شده است. و نیز فرموده است باید از بهترین و محبوبترین کارها نزد زمامدار نزدیکترین آنها به حق و وسیعترین آنها در برقراری عدالت و جامعترین آنها در راه تأمین رضایت مردم باشد، چرا که بیتردید خشم توده مردم رضایت خواص و برگزیدگان را بیاثر میسازد. در صورتی که خشم خواص با رضایت توده مردم (عموم مردم) قابل جبران و گذشت است.2
در این بیان نورانی بر سه محور تأکید شده است:
1- اوسطها فی الحق، از همه به حق و اعتدال نزدیکتر
2- اعمها فی العدل، و به عدالت فراگیرتر و عمومیتر
3- اجمعها لرضی الرعیه، و در تأمین رضایت مردم جامعتر و باز فرمود انّ افضل قره عین الولاه استقامه العدل فی البلاد.3
و در سخنان حکمتآموز خود از عدالت بهعنوان فضیلت انسان، فضیلت زمامدار، بهترین حکم و بهترین نوع حکومت، قویترین اساس و بنیاد، مایع قوام و پایداری جامعه، عامل حیات احکام الهی، فوز و کرامت برای انسانها، سرّ ایمان و جامعه احسان و نیکی و خیر و فلاح و صلاح یاد کرده است.
آری عدالت بهعنوان سیاستی عمومی و فراگیر و میزانی که همه چیز را در جای خود قرار میدهد، شاهین پایداری، قوام و دوام جوامع و محور حرکت دولتها و ملتهاست. البته نباید انتظار عدالت در حق دیگران را داشت در صورتی که خود از عدالت بیبهره بود که اول باید در عرصههای شخصی و شخصیتی پایبند به عدالت بود تا آنگاه بر حق دیگران به عدالت نشست. آری میزان عدالت و عدالتخواهی در در حق دیگران پیادهکردن در وجود خود انسان است که قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه1.
در هر صورت لازم است در کشور عزیز ما و در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با توجه به مبانی دینی و ارزشی و دو اصل عدل و امامت و اهداف مقدس انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل(رض) و تأکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی و ضرورت الگوسازی و ایجاد نظامی بر اساس عدل و احسان و ایمان و اخلاق و معنویت، تعاریف روشن در زمینه عدالت ارائه کرده و شاخصها و عناصر و مؤلّفهها و معیارهای روشن و استانداردهای مناسب و لازم برای تحقق آرمانهای بلند انقلابی و اسلامی رائه داد و زمینه را برای حاکمیت عدالت و قسط در کلیه حوزهها فراهم ساخت و یکی از بزرگترین اهداف انبیاء عظام(ع) را عینیت بخشید. چون انبیاء(ع) برای کشورگشایی و پست و مقام قیام نکردند، بلکه برای برقراری عدالت و قسط به پا خواستند و در این راه رنجها بردند و فداکاریها کردند؛ "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمیزَانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنّاسِ وَلِیَعْلَمَ الله مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنّ الله قََوِیٌ عَزِیزٌ"2.
در رابطه با گسترش عدالت در حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نخست باید استراتژیها و سیاستها وتدابیر لازم و برنامهریزی و سازماندهی و مدیریت لایق و شایسته همراه با برنامههای فرهنگی و تبلیغی با بیان شاخصها و مؤلفهها و عناصر اصلی و سهم هر عنصری در تأمین عدالت اجتماعی و در زوایای گوناگون و حوزههای مختلف، مشخص و آنگاه با نظارت و کنترل و ارزیابی دقیق و پیوسته، مسیر، بررسی و بازنگری و تکمیل اصلاح شود و ضعفها جبران و نواقص برطرف شود تا امکان دسترسی به اهداف مورد نظر از عدالت فراهم آید و الا با حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود.
در این رابطه چند نکته اصلی را یادآور میشود:
1- ایجاد فرهنگ عدالتخواهی و عدالتگرایی و حمایت از عدالت و ایجاد زمینهها و بسترهای مناسب برای برقراری و تأمین عدالت و در حقیقت فرهنگسازی و تربیت نیروهای کارآمد و کیفی و متعهد و مقیّد برای پیاده کردن عدالت و ایجاد خواستگاههای عدالتخواهانه و تلاش برای حاکمیت عدل و داد و قسط و مساوات و برابری و برادری و حقوق الهی، انسانی، شرط اساسی برای تحقق عدالت است.
2- تربیت انسانهای عادل و متعهد که تقوا و عدالت برای آنان اصل و ارزش و موجب کرامت و مایه افتخار و عزت دنیا و آخرت باشد و مصداق این بیان نورانی امام البیان(ع) باشند که فرمود: فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه1.
3- ایجاد فضای مناسب و محیط سالم برای تقویت عدالت، حمایت از عدل و داد، مقابله با بیعدالتی و اسراف و تبذیر و مبارزه بااستبداد، خودمحوری، دیکتاتوری، افساد در زمین، زورگویی، قلدری، شرارت و سلطه اجانب، غارتگران داخلی و بینالمللی، ایجاد فضای عدالتخواهی و عشق به عدالت که در خمیرمایه وجودی انسانها نیز زمینه دارد و فطرت خداجو وعدالتخواه انسانها طالب و عاشق عدالت است، مگر آنکه در اثر تعالیم غلط هوی و هوس و قدرت شهوت گردد و مسخ شود که دیگر قابل اصلاح نخواهد بود.
4- ایجاد فرصتهای مناسب برای همه جهت بهرهبرداری از امکانات، استعدادها، ظرفیتها، شرائط و منابع و سرمایههای عمومی و ملّی.
بدون تردید در سایه فرصتهای مناسب و شرائط مساوی، امکان رشد و شکوفایی استعدادها و پیشرفت جامعه و رقابت سالم و سازنده فراهم میشود و استفاده بهینه و مطلوب از کلیه فرصتها، امکانات و استعدادها و تواناییهای بالفعل و بالقوّه و تلاش در فعلیت رسانیدن هرچه بهتر و مفیدتر و کارآمدتر استعدادهای بالقوّه.
5- ایجاد و تقویت عزم و اراده همگانی و عمومی جهت تحقق عدالت و قسط و اصلاح امور و رشد و توسعه و پویایی و تحول و ایجاد شرائطی مناسب برای اصلاح ساختارها و روشها و رفع فقر و تبعیض و فساد و نابسامانیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و کار کردن کلیه عوامل و عناصر اقتدار ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و مدیریت کلیه منابع به نحو بهینه و مطلوب و به روز و پرتحرک و بانشاط و هدفمند و آیندهگرا وکاهش ضایعات و جلوگیری از اتلاف منابع.
البته باید فضای جامعه را با تعالیم عالیه اسلامی و علوی (ع) به سمت عدالتخواهی پیش برد و خانوادهها و مدارس و رسانهها همواره درس عدالت و کرامت بدهند و مسئولان جامعه الگوهای علمی و عملی عدالتخواهی باشند.
در هر صورت مشارکت مردم بر پایه معارف اسلامی در تمامی زمینهها و نظارت بر حسن جریان امور، در گسترش و پاسداری از عدالت بسیار مؤثر خواهد بود.
6- نظام توزیع امکانات و منابع و معادن و شرائط باید در جهت تأمین اهداف و توسعه انسانی و عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت وکاهش تضادهای اجتماعی و اختلافات طبقاتی عادلانه و قابل دفاع و هدایت شده باشد.
7- نظام مالیاتی کارآمد: متأسفانه فرهنگ مالیاتی و نظام مالیاتی در کشور ما از توانایی و مطلوبیت لازم برخوردار نیست و موضوع فرار مالیاتی و معافیتهای فراوان مالیاتی و نارسایی دستگاه مالیاتی نیز مزید بر علّت شده است. البته بارها در این رابطه اقدام و لوایحی به مجلس و دیگر مراکز ارائه شده، اما در عمل موفقیت لازم کمتر حاصل شده و نسبت مالیاتها به تولید ناخالص ملی رشد مطلوبی ندارد و شیوههای اخذ نیز از سلامت و توانایی و دقت و سرعت لازم برخوردار نیست و برای مالیاتدهنده و مالیاتگیرنده نیز کهنه، فرسوده و خستهکننده و غالباً مشکل آفرین است.
8- نظام قضایی عدالتخواه و کارآمد یکی از عوامل مهم اقتدار هر جامعه و مایه امنیت و آرامش و ثبات و اعتماد و امید در میان مردم است. دستگاه غدایی مقتدر، سرمایه عزت و اقتدار ملت و مانع اجهاف و تجاوز به حقوق جامعه است. در اسلام بر عدالت و استقلال قاضی بسیار تأکید شده و از لحاظ شرائط زندگی و رفاهی نیز عنایت شده تا شمشیر قضاوت در جهت عدالت و قسط حرکت کند و این بسیار مهم است.
9- اصلاح نظام استخدامی و گزینش شایسته و تأکید بر اصل شایستهسالاری و پرهیز از حاکمیت روابط بر ضوابط، پرهیز از تمرکزگرایی، کاغذ بازی، طولانی شدن کارها، مراجعات مکرّر ارباب رجوع، برقرای ارتباطات ناسالم و اتلاف وقت مردم، استانداردکردن کارها و وظایف و دستورالعملها و وظایف ارگانها و مسئولان و مدیران و کارکنان و تأکید بر اصل کارایی، بهرهوری، قانونگرایی و شفافیت و مسئولیتپذیری و نظارتپذیری و پاسخگویی و نیز استفاده از دو اصل تشویق و تنبیه در کارها و مسئولیتها.
10- نظام بانکی حامی عدالت. با توجه به قدرت نظام بانکی در اقتصاد ملی و جریان گردش نقدینگی و نیز سرمایهگذاری و وامدهی و ایجاد تسهیلات فراوان برای جامعه و نوسانات شدید نرخ سود و یارانههای دولت در بخشهای گوناگون و دهها مسئله دیگر، نظام بانکی میتواند سهم بسیار مؤثّر و کارآمدی در حمایت از تولید و تشویق تولیدکنندگان و توزیع منابع و امکانات و ایجاد فرصتها و گسترش عدالت در جامعه ایفا نماید.
11- نظام تأمین اجتماعی فراگیر و عدالتخواه تا نسبت به اقشار نیازمند به موقع اقدام کند و بارهای افتاده جامعه را به دوش بگیرد و با انسانها همراهی و مساعدت کند. البته منابع عظیم سازمان تأمین اجتماعی موجود باید به صورت کارآمد و قدرتمند ودلسوزانه به کار گرفته شود و در فعالیتهای عظیم و سالم و سازنده اقتصادی و تولیدی و صنعتی به کار گرفته شود تا در آینده نیاز به حمایتهای دولتی محدود و سازمان خود و یا مجموعه سازمان و نظام و ارگانهای ذیربط به صورت شایسته و نظاممند و کارساز و فعال عمل نمایند.
12- نظام بازنشستگی و از کار افتادگی و تأمین نیازها و ضرورتهای دوران پیری سالخوردگی، ضعف و ناتوانی، از کارافتادگی کلّی و جزئی و مواردی که انسانها سخت به محبت و مراقبت و تأمین معیشت و آرامش روحی و جسمی نیازمندند و پیشبینیهای لازم و تدبیر حکیمانه در این راستا خود موضوعی مهم و قابل تقدیر و امیدبخش است.
13- نظارت بر حسن انجام وظیفه محوله، مراقبت، مواظبت، محاسبه و نظارت، بازرسی و کنترل مردم و دستگاههای حکومتی یکی از حساسترین وظایف حاکم اسلامی است، تا با چشم بینا ونظارت مستمر و دلسوزانه، مانع سوء استفاده از مقام و موقعیت و منصب شود و اجازه ندهد تا افراد خودسرانه عمل کنند و بیتالمال را تیول خود قرار دهند.
14- هماهنگی ارگانها ونهادهای مسئول در راه تحقق عدالت و همکاری در کلیه محورهای یاد شده نیز یک ضروت و یک اصل است و الّا جامعه و نهادهای گوناگون دچار سردرگمی و ناهماهنگی خواهند شد و هر بخش به سمتی خواهد رفت و تعادل از جامعه رخت بر میبندد. در این راستا مسأله نظام پرداخت از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار است. متأسفانه با اینکه در کشور نظام هماهنگ پرداخت نیز تصویب شده اما بهتر است در کل بگوییم نظام ناهماهنگ پرداخت، چون ناهماهنگی و اختلاف پرداختها در مشمولین نظام استخدام کشوری و شرکتها و نهادها و ارگانها و شهرداریها و بانکها و پیمانکاریها و حق مأموریتهای ارزی و ریالی و دهها نوع پرداخت رسمی و غیررسمی دیگر و دهها نوع مزایای دیگر همه عامل اختلاف فاحش در دریافتها و بهرهبرداری از امکانات کشور است که نه تنها ما را به عدالت نزدیک نمیکند. بلکه موجب تشدید اختلافات و ناهماهنگی در دریافتها ونابسامانی ضریب جینی جامعه خواهد شد.
و نهایتاً به نکات ذیل باید عنایت شود:
1- فرهنگ حمایت از محرومان و مستضعفان و تلاش در راه خود اتّکایی و تأمین نیازهای آنان و ایجاد فرصتهای مناسب شغلی و درآمدی و تولیدی برای عدم وابستگی آنان و یا کاهش وابستگی به دیگران و جامعه و حکومت باید به عنوان یک اصل فراگیر و همهجانبه و مورد توافق همه مبنای فعالیت و توجّه قرار گیرد.
2- گسترش نظام جامع تأمین اجتماعی بر مبنای ایجاد تعادلهای اجتماعی و حمایت از اقشار کم درآمد و یا بیدرآمد و نیز بیکاران و افراد بیسرپرست و یا ازکارافتاده و یا بازنشسته و مانند ایشان در کلیّه سطوح جامعه.
3- تقویت بیمه تکمیلی مزدبگیران، کارمندان، ازکارافتادگان، بازنشستگان و مستمرّی بگیران و نیازمندان.
4- توجّه جدّی به رفع نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی در مناطق مختلف کشور و ایجاد تعادلهای لازم در سراسر کشور و مناطق گوناگون.
5- کاهش فاصله بین طبقات اجتماعی و گروههای درآمدی جامعه.
6- برابری همه در برابر قانون و پیشگیری از زیادهطلبی افراد و گروهها و جریانات سیاسی و جناحهای قدرتطلب.
7- تقویت رقابتهای سلام و سازنده در کلیه زمینهها و بخشها تا موجب سوءاستفاده و افزونخواهی و تکاثر و اجحاف و انحصار نشود.
8- رفع فرهنگ استثمار و انحصارطلبی از مردم و جامعه و شرکتهای انحصارگر.
9- اخذ صحیح مالیات بر اساس درآمد، مصرف و نیازهای منطقی خانوارها.
10- گسترش فرهنگ و روحیه قناعت و عفاف و کفاف.
11- مقابله جدی با زراندوزی و اسراف و تبذیر و تجمل پرستی و رفاهزدگی.
12- تقویت روحیه ایثارگری، قرضالحسنه، تعاون و همبستگی اجتماعی و اخوّت اسلامی.
13- تقویت مراکز خدمات اجتماعی و حمایت از این قبیل مراکز.
14- تقویت ارائه خدمات و کالا به اقشار محروم و مستضعف و تأمین حداقل معیشت مورد نیاز برای این اقشار.
15- تأکید بر اصل بهرهوری در کلیه زمینهها و ابعاد و گسترش فرهنگ کار و کوشش و جهاد و اجتهاد و فداکاری در راه عزّت و اعتلای اسلام و کشور.
16- بهکارگیری مدیران کارآمد و کارآفرین در کلیه سطوح جامعه و حمایت و تشویق این قبیل مدیران و تأکید بر تربیت نیروهای با کفایت و دلسوز و وظیفهشناس و مردمی.
17- تأکید بر اصل شایستهسالاری در نیروها و بهخصوص مدیران و پرهیز از اعمال سلیقههای فردی و جناحی و باندی.
18- مقابله و مبارزه با فرهنگ بیکاری، تنبلی و تنپروری و مصرفی بودن و اتراف و اسراف و واردات بیرویه و اینکه کشور صرفاً مصرفکننده تولیدات دیگران باشد.
19- مبارزه جدی با قاچاق کالا و ارز و مقابله با سوءاستفاده از شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه و هضم شدن بیشتر در بازار جهانی و سلطه دیگران بر شئون حیاتی ما.
20- تأکید بر تدوین استراتژی لازم ده و بیست ساله و هماهنگی کلیّه بخشها با آن و همکاری نظامهای آموزشی، تبلیغی، رسانههای عمومی، خدمات بانکی و بیمهای و اجتماعی، سیاستهای مالی و پولی و بازرگانی و مبانی و اصول حقوقی جامعه در راستای تحقق آن اهداف و پیگیری در کلیه مراحل تا حصول نتیجه نهایی و استفاده از دو اصل تشویق و تنبیه و نیز استاندارد کردن کارها و نظارت بر حسن اجرای آن.
و نهایتاً تأکید بر دو نظام کارآمد، عدالتخواه و مؤثر:
الف- نظام آموزشی و تربیتی،
ب- نظام اداری و قضایی،1
که مانند موتور حرکت جامعه بوده و تکیهگاه عزت و سربندی ملتها و یا سقوط و انحطاط آنها خواهند بود. اگر نظام آموزشی و نظام اداری از کارائی لازم برخوردار باشند آن جامعه عزیز و سربلند خواهد بود و اگر نظام آموزشی ضعیف و ناکارآمد باشد و در جذب و هدایت و مدیریت منابع انسانی ناتوان عمل کند و نیز نظام اداری جامعه پرهزینه و کم فایده باشد و بهجای سرباز، سربار باشد و بهجای کار و فعالیت و خدمت مصرفکننده باشد و بهجای دولت توسعه، توسعه دولت باشد و بهجای اسب لاغر میان در روز میدان توانائی لازم را در مواجهه با مشکلات و ارائه راه حلهای مفید و مناسب نداشته باشد، از انتظار عدالت کشیدن نتیجهای به دست نخواهد آمد و راه رسیدن به آن به سادگی هموار نخواهد شد، چون زمینهها، شرایط و ابزار لازم برای آن فراهم نشده است.
دولت باید کارایی، کارآمد، کم هزینه و پرفایده و مصداق جمله شریفه امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: خفیف المؤنه و کثیر المعونه باشد.
متأسفانه بهرهوری در کشور ما بسیار پائین است و هزینههای سرباری فراوان و تا اصلاح نشود و بهرهوری افزایش نیابد، بار سنگین هزینهها بر دوش ملت تحمیل خواهد شد.
بنابراین باید مفهوم و تعریف روشنی از عدالت داشته باشیم، آنگاه برنامه و سیاستهای راهبردی و شایستهای تنظیم شود.
تیم اقدامکننده شایستهای انتخاب شود که درد و درمان هر دو را بشناسد و افراد تیم و نهاد مربوط خود مظهر عینی و حقیقی و عملی و اعتقادی عدالتخواهی باشند و بیماری و آسیبهای راه را خوب بشناسند.
تدابیر لازمی برای اصلاح مسیر و مقابله با آسیبها تدارک دیده شود.
مؤلفهها و عوامل گسترش عدالت به خوبی شناخته شود. اعتماد متقابل بین مسئولان برقراری عدالت و دولت و مدیران و کارگزاران و مردم برقرار شود و مردم بهطور کامل باور کنند و اعتماد نمایند و عزم و اراده فراگیر در جامعه برقرار شود و همه دست در دست یکدیگر برای تحقق عدالت همه جانبه تلاش و مجاهدت کنند و با عشق و ایمان در راه ساختن جامعه اسلامی بر مبنای عدالت فداکاری نمایند.
بدون تردید نقش زمامداران و رهبران جامعه بسیار تعیین کننده است.
خوشبختانه نظام اسلامی و امام راحل(رض) و رهبری بزرگوار آن با تمامی وجود در جهت تحقق عدالت و گسترش عدل و قسط در جهان پافشاری و تلاش میکنند و انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران را مقدمه ظهور عدالتگستر جهان میدانند.
امید است ما بتوانیم نمونه کوچکی از آن تحولات عظیم جهانی را نشان بدهیم و ولایت فقیه را با عدالت آمیخته و الگوئی دلنشین بسازیم.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که عدالت علوی صرفاً در ابعاد مادی و فیزیکی و قضائی و حقوقی و اقتصادی و مانند آن خلاصه نمیشود، بلکه بالاترین عدالت در حفظ، پاسداری و صیانت از کرامت و آزادی و آزادگی انسانها در راه خداست.
عدالت عمیق اخلاقی و معنوی، عدالت در احساس فضای برابری و برادری و کرامت الهی، عدالت در ابعاد روحی و شخصیت و حرمت نسبت به انسانها که در وجودشان احساس آرامش، کرامت، فضیلت، برابری و برادری و حرمت والای انسانی داشته باشند و احساس کنند که در نظام علوی و ولائی حرمت انسانها بسیار مقدّستر و والاتر از وجود فیزیکی و مادی آنهاست.
کلمات گهربار امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه شریف و عنوان مقدّس عبادالله وانصف الله وانصف الناس من نفسک1 و من خاصه اهلک و یا تعبیر شریف ولا یضیعوا بحضرتکم2 نشان دهنده این دیدگاه عالی و متعالی کانون عدالت و کرامت و فضیلت، امام المتقین(ع) است. خداوند توفیق درک و عمل به همه ما عنایت فرماید انشاءالله.
1 - این روایت در منابع مختلف ذکر شده است. محدث اربعی کشف الغمّه فی معرفه الائمه، ج1، ص53 عبارت متن را ذکر کرده است. شیخ حسن دیلمی در ارشاد القلوب الی الصواب، ج2 ص431 در ضمن بشارت پیامبر(ص) به فاطمه(س) میفرماید: یا فاطمه انّ علیا و شیعه هم الفائزون یوم القیامه. علامه مجلسی در بحارالانوار در مواضع متعددی نقل نموده: درجِ65، ص31، حدیث64، سئلت ام سلمه زوج النبی(ص) عن علیبنابیطالب(ع) قالت سمعت رسول الله(ص) یقول انّ علیا شیعه هم الفائزون. همچنین درج7، ص178، حدیث16، پیامبر(ص) بشارتی میدهد. ابن مسعود از حضرت سؤال میکند این مبشرین چه کسانی هستند؟ فضرب علی منکب علی(ع) ثم قال هذا و شیعه هم الفائزون. تعابیر دیگر از قبیل یا علی انت و شیعتک هم الفائزون و... به تواتر از نبی مکرم اسلام(ص) نقل شده است.
1 – الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجودُ یُخرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا. (نهجالبلاغه / حکمت437)
2 - نهجالبلاغه / خطبه 216
1 - نهجالبلاغه / حکمت 437
2 - نهجالبلاغه صبحی صالح / نامه 53
3 - نهجالبلاغه / حکمت 31 و غرر و درر، واژه عدل (70کلمه)
1 - نهجالبلاغه صبحی صالح / خطبه 87
2 - سوره حدید / 25
1 - نهجالبلاغه صبحی صالح / خطبه 87
1 - بر دو نظام کارآمد فوق تقویت و بهبود اصلاح ساختار فرهنگ عمومی جامعه را نیز میتوان اضافه کرد. گرچه نهایتاً فرهنگ عمومی رابطهای متقابل با دو نظام فوق برقرار میکند. یعنی هم در این دو نظام مهم تأثیرگذار است و هم متأثر از آن است.
1 - نهجالبلاغه / نامه 53
2 - نهجالبلاغه / نامه 47