• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1392/10/13
گفت‌وگو با دکتر محمدجواد ایروانی

پیچیدگی‌های جهانی و آسیب‌های اقتصاد ما

رفع آسیب‌پذیری‌های اقتصاد کشور، یکی از مطالبه‌های رهبر انقلاب است. شاید تلقی عموم مردم از آسیب‌پذیری اقتصاد، مسائل معیشتی از قبیل تورم، بیکاری و ... باشد. به همین دلیل علی‌رغم سخنان رهبر انقلاب، برداشت‌هایی که از اقتصاد مقاومتی شده، بیشتر ناظر بر رویکرد منفعلانه و دفاعی بوده است. در گفت‌وگو با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر اقتصاد کشور از سال ۶۴ تا ۶۸ جوانب این موضوع را بررسی کرده‌ایم:
 
* از نظر علم اقتصاد، آسیب‌پذیری یک نظام اقتصادی به چه معناست؟
آسیب‌پذیری اقتصاد ناظر به این است که در مقابل شرایط گوناگون و احیاناً نوسانات و شوک‌هایی که از محیط بیرون عارض می‌شود، آن اقتصاد تا چه اندازه تاب‌آوری (Economic Resiliency) دارد و یا مقاوم (SOLID) است.

این تاب‌آوری سه نوع است. نوع اول این‌که اگر یک شوکی به اقتصاد وارد شد، آن اقتصاد تا چه اندازه می‌تواند آن را هضم کند و کمترین نوسانات برایش به وجود آید. نوع دوم این‌که چقدر می‌تواند آن شوک‌ها و نوسانات را هضم و متقابلاً محیط بیرون را تحت‌تأثیر قرار دهد. نوع سوم این‌که اصولاً به صورت ساختاری، اقتصاد آن‌قدر نیرومند شود که این نوسانات اصلاً کمترین تأثیر را بر او داشته باشد. میزان تاب‌آوری در اقتصاد در دنیا دارای شاخص‌هایی است؛ بر پایه‌ی این شاخص‌ها در سال ۲۰۱۱ رتبه‌ی مالزی دوم و رتبه‌ی استرالیا پنجم بوده است. دلیلش این است که در ۲۰ سال منتهی به سال ۲۰۱۰، اقتصاد استرالیا سه بحران اقتصاد جهانی را با موفقیت پشت­‌سر گذاشته و روند رشد استرالیا ادامه داشته است. بنابراین بحث آسیب‌پذیری اقتصاد مبحث مهمی است که در مقابل آن مقاوم­‌سازی اقتصاد مطرح می­‌شود.
 
* آیا بحث تاب‌آوری در اقتصاد همان بحث «اقتصاد مقاومتی» است؟
ببینید وقتی رهبری معظم انقلاب اسلامی بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند، خیلی‌ها نگاه سلبی داشتند و معتقد بودند که صرفاً مقابله با تحریم‌ها و مسائل معیشتی روزمره به معنای اقتصاد مقاومتی است. اما به نظرم وجه ایجابی اقتصاد مقاومتی مهم‌تر است. وجه ایجابی‌اش ناظر به مقاوم و پایدار نگه‌داشتن اقتصاد و حرکت پیش‌رونده و رو به شکوفایی اقتصاد است. اقتصاد مقاومتی نیازمند یک آینده‌نگری است که چه تحولاتی در محیط آینده‌ی بین‌المللی رخ می‌دهد و در اقتصاد باید چگونه عمل کرد که در تحولات نه‌تنها روند رشد حفظ شود بلکه تحولات آتی هم رصد شود و متناسب با آن سیاست‌هایی تبیین شود. بالاخره هر اقتصاد و یا فرهنگ اقتصادی آسیب‌پذیری‌های خاص خود را دارد که با توجه به آن‌ها بایستی سیاست‌های کاهنده‌ی آسیب‌پذیری‌ها تدوین و به مرحله‌ی عمل درآید.

مرحله‌ی اول در یک اقتصاد مقاوم این است که خودش ظرفیت‌های درونی و زاینده‌ی خود را شناسایی کند؛ هم اجتماعی، هم اقتصادی و هم فرهنگی. در مرحله‌ی دوم باید بتواند خودش را به جایی برساند که وقتی ضربه‌ای دریافت کرد، تاب بیاورد و شوک وارد کند. در مرحله‌ی سوم به یک تعامل با اقتصادهای بیرونی می‌رسد؛ تعاملی بر اساس این‌که همه یکدیگر را به رسمیت بشناسند. در ادبیات سیاسی قدرت در جهان، نظریه‌ی پروفسور مورگنتا برای قدرت­‌های‌ برتر جهانی این است که در مراحل اولیه باید قدرت‌های دیگر را استحاله و هضم کرد، اما اگر توان حذف قدرت‌های دیگر نبود باید سیاست سازگارسازی با آن‌ها را پیشه کرد.

ببینید ‌محیط اقتصاد جهانی پویاست؛ با این وجود چه کسی تصور می­‌کرد در قوی­‌ترین اقتصاد جهان، بحران که از سال ۲۰۰۵ در حوزه‌ی مسکن آمریکا شروع شد، نه‌تنها محدود نشد بلکه سال به سال گسترش و به بخش مالی و از آن‌جا به بخش واقعی نه‌تنها اقتصاد آمریکا بلکه اروپا سرازیر شد و این بحران جهانی تا سال ۲۰۱۱ امتداد پیدا کرد. اصلاً کسی تصور نمی‌کرد این بحران به این اندازه طولانی شود. بنابراین چون محیط، پیچیده، نایقینی و متکثر است، نگاه آینده­‌نگر اهمیت بیشتری پیدا کرده و هرچه پیچیدگی بالاتر می‌رود، بررسی‌ها و پژوهش‌های آینده‌نگرانه برای مقابله و حذف این شوک‌ها مهم‌تر می‌شود.

بنابراین نتیجه می­‌گیریم نه‌تنها در هنگامه‌ی کشمکش ایران و آمریکا بلکه در شرایط عادی جهانی هم این شوک‌ها وجود دارد و شوک‌های جهانی فقط در شرایط غیر عادی نیست و مقوله‌ی اقتصاد مقاومتی هماره مطرح است. منتها اقتصادی که می‌خواهد مقاوم باشد و آسیب‌پذیری خودش را در مقابل این شوک‌ها کمتر کند باید خودش را آماده و منسجم ببینید و همواره تدابیر خاص، سناریوهای خاص و واکنش سریع و هوشمندانه‌ی خودش را داشته باشد.
 
* لطفاً یک مثال بزنید.
پس از فروپاشی شوروی بهترین فرصت برای بهره‌مندی از بازارهای کشورهای تازه استقلال‌یافته و یافتن شرکای اقتصادی جدید بود. این کشورها عادت داشتند در قالب اتحاد جماهیر شوروی تهاتری عمل کنند. خود اتحاد جماهیر شوروی هم با همه‌ی دنیا تهاتری عمل می‌کرد. یک دفعه بانک مرکزی ایران آمد این حساب‌های تهاتری را مسدود کرد و گفت ما فقط با دلار تجارت می‌کنیم. در حالی که آن‌ها تازه مستقل و اصلاً بانک مرکزی نداشتند که این‌گونه عمل کنند و تازه می‌خواستند بانک مرکزی تأسیس کنند. قبل از آن ما حساب‌های تهاتری سه جانبه داشتیم؛ یعنی از اوکراین صنایع سنگین وارد می‌کردیم، بعد ما به ترکمنستان صنایع سبک یا کالا می‌دادیم و ترکمنستان هم به اوکراین گاز مورد نیازش را می‌داد. بنابراین هر سه کشور بدون تبادل و نقل و انتقال پولی، نیازهای خود را مرتفع می‌کردند. این یک محور مهم بود که می‌توانست گسترش یابد اما بانک مرکزی ما برعکس عمل کرد و خودش داوطلبانه با توجه به توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول این حساب‌های تهاتری را از بین برد. با این کار همکاری ما با این کشورها و در واقع این فرصت طلایی برای انتخاب شرکای تجاری از دست رفت. این‌طور نیست که در طول سال‌‌ها همیشه فرصت­‌های جدید به وجود آید بلکه یک دفعه فرصتی بروز می‌کند به نام فروپاشی شوروی و کشورهای مستقلی که می‌‌خواهند تصمیمات اقتصادی برای خودشان بگیرند. اما این موقعیت را با سوء مدیریت و یا شیفتگی به توصیه­‌های صندوق بین‌المللی پول و آموزه­‌های لیبرالی از دست دادیم و در عوض ترکیه به صورت نیابتی و با کمک­‌های مالی آمریکا جای ما را گرفت.
در مرحله‌ی سوم، اقتصاد مقاومتی به یک تعامل با اقتصادهای بیرونی می‌رسد؛ تعاملی بر اساس این‌که همه یکدیگر را به رسمیت بشناسند. در ادبیات سیاسی قدرت در جهان، نظریه‌ی پروفسور مورگنتا برای قدرت­‌های‌ برتر جهانی این است که در مراحل اولیه باید قدرت‌های دیگر را استحاله و هضم کرد، اما اگر توان حذف قدرت‌های دیگر نبود باید سیاست سازگارسازی با آن‌ها را پیشه کرد.

حالا هم که ما تحت فشار تحریم پرداخت‌ها هستیم، حساب تهاتری برای ما ظرفیتی است که برای زمان تحریم و غیر تحریم هم به درد می‌خورد؛ کما این‌که همین الان چین و روسیه از حساب‌های تهاتری استفاده می‌کنند. چین با ۱۱ کشور حساب تهاتری دارد. چرا؟ می‌گوید چون دلار به خاطر جنگ ارزی قیمتش پایین می‌آید و نمی‌خواهد ما به ازای کمتری بگیرد. با این نوع کارها، فشارها و آسیب‌ها و تحریم‌ها که در زمان‌های مختلف ظهور می‌کند، تبدیل به فرصت می‌شود. چطور وقتی صنعت ما تحریم می‌شود، از یک تکنولوژی مثل همین تکنولوژی سانتریفیوژها ما الان نسل‌های پیشرفته‌اش را هم تولید کردیم، در صورتی که آن قدیمی‌ها را هم نداشتیم. با وجود خودباوری که در ایران به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب پیش آمده، می­‌توان تهدیدها را به فرصت‌ تبدیل کرد. کمااین‌که در حوزه‌های نظامی، پزشکی، صنعتی، مهندسی پزشکی، کشاورزی و هوافضا هم پیشرفت‌های خیلی خوبی داشته‌ایم که می‌تواند باز هم در حوزه‌های مختلف ظهور و بروز داشته باشد.

بنابراین این اصل را فراموش نکنیم که تحریم و محدودیت باعث بالندگی و شکوفایی استعدادها، نوآوری­‌ها و پیشرفت برای جوامع بالنده است؛ یعنی ممکن است تحریم برای یک جامعه پسرفت ایجاد کند و برای جامعه‌ی خودباور، مسلمان و جوان ایرانی یک فرصت پیشرفت طلایی ایجاد می­‌کند که دشمنان ما خوشبختانه از آن غفلت دارند. گزارش توسعه‌یافتگی سازمان ملل، ظرفیت و جوانی جمعیت ایران را ۱۰ برابر ذخایر نفت و گاز کشور ارزیابی نموده است! مؤسسه‌ی معتبر گلدمن ساکس ایران را در سال‌های ۲۰۲۵- ۲۰۱۵ جزء ۱۱ کشور با رشد مداوم و بالای اقتصادی ارزیابی کرده است.
 
* با این اوصاف شما چه تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه می‌دهید؟
طرح اقتصاد مقاومتی از طرف رهبری معظم انقلاب اسلامی سه سال قبل صورت پذیرفت و با توجه به مؤلفه­‌های گوناگون مطرح شده است. به نظر من اقتصاد مقاومتی از منظر نظام مردم­‌سالاری دینی، گفتمانی ایجابیِ پیشروِ مولد با تکیه بر منابع فزاینده‌ی ملی، واجد مشارکت حداکثر مردم در امور اقتصادی و تأمین حداقل معیشت و همچنین دارای تعامل مؤثر بیرونی است که همراه با استحکام درونی در مقابل تهدیدات، واکنش­‌های فرصت­‌ساز هوشمند و سریع را در خود نهادینه می­‌کند.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22838/C/13920319_0122838.jpg
* رهبر انقلاب جمله‌ای دارند مبنی بر این‌که هر کسی صحنه را می‌دید متوجه می‌شد کاری که دشمن می‌خواهد بکند فشار روی اقتصاد ماست. حالا به نظر شما چه دلایلی باعث می‌شود که به درستی آینده‌نگری نمی‌کنیم یا اگر می‌کنیم نمی‌توانیم اجرا کنیم؟
من معتقدم ریشه‌های تاریخی و فرهنگی دارد. در ادبیات و شعرهای ما هست که مثلاً‌ «دم را غنیمت شمار»؛ یعنی از این‌گونه عبارات که حالا خدا بزرگ است و ... نگاه به این است که فعلاً حال را بگذرانیم. این یک فرهنگ زنگارگرفته و انفعالی است که در انقلاب اسلامی در حال چرخش است. در حوزه‌ی مسائل اقتصادی همیشه نگاه استراتژیک به آینده و شرایط محیطی موجب همگرایی و افزایش تلاش­‌ها برای تحقق آرمان­‌ها و منافع ملی می­‌شود. نکته‌ی بعد فقدان توجه به آموزه‌های دینی در حوزه‌ی رفتارهای اقتصادی است؛ مثلاً قناعت. اقتصادهایی که خیلی رشد کردند و رشدشان پایدار بوده است، به قناعت خیلی توجه کردند. اقتصاد ژاپن و کره و چین این‌گونه است. این‌ها فرق‌شان با اقتصادهای دیگر این است که اولاً شوک‌ها را عبور می‌دهند، ثانیاً رشدشان تداوم دارد و نوسان غیر متعارف ندارد. یکی از استادان برجسته‌ی دانشگاه کیوتوی ژاپن که سابقه‌ی هجده‌ساله‌ی پایوری در صندوق بین‌المللی پول را داشت به من گفت: در آموزه‌های دینی شما مسائل مهمی وجود دارد. پرسیدم مثلاً چه؟ گفت قناعت. حرف دقیق و عالمانه­‌ای است، زیرا که نتیجه‌ی قناعت مصرف کمتر و پس­‌انداز و سرمایه­‌گذاری و تولید بیشتر است.

آسیب دیگر هم نگاه گروه‌گرایانه و یا کاسب­‌کارانه و زودگذر است که گاهی منافع ملی را از یادمان می‌برد. مثلاً به گواهی بررسی‌هایی که در اقتصاد ایران شده، هر بار که درآمدهای ارزی ما افزایش ناگهانی پیدا کرده نه­‌تنها کارکرد مثبتی نداشته بلکه موجب ضربه‌پذیری اقتصاد ما شده و واردات انبوه، تورم شدید و اغتشاش نظام تولید و موجب بیماری هلندی در اقتصاد گردیده است. این یکی از آسیب‌های بزرگ اقتصاد تک‌محصولی و نفتی است که به قول مولانا:
آب در کشتی هلاک کشتی است                                        ور بود در زیر کشتی پشتی است

منابع ناشی از افزایش قیمت نفت بیشتر باید پشتوانه شود. در سیاست­‌های کلی برنامه‌ی پنجم که توسط رهبری معظم انقلاب اسلامی ابلاغ شد مقرر گردید نوع نگاه به نفت تغییر و صندوق توسعه‌ی ملی تأسیس گردید. سال آینده سرمایه‌ی صندوق توسعه‌ی ملی به اندازه‌ی بیش از یکسال درآمدهای ارزی کشور می­‌شود و پس از سه سال از تأسیس، هم اکنون بیست‌و‌یکمین صندوق ذخیره‌ی ثروتی در جهان است؛ این صندوق یک پشتوانه‌ی نیرومند برای تأمین مالی سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان کشور است و منابع آن نمی­‌تواند صرف مخارج و هزینه­‌های جاری شود.
نه‌تنها در هنگامه‌ی کشمکش ایران و آمریکا بلکه در شرایط عادی جهانی هم این شوک‌ها وجود دارد و شوک‌های جهانی فقط در شرایط غیر عادی نیست و مقوله‌ی اقتصاد مقاومتی هماره مطرح است. منتها اقتصادی که می‌خواهد مقاوم باشد و آسیب‌پذیری خودش را در مقابل این شوک‌ها کمتر کند باید خودش را آماده و منسجم ببینید.

این نهادسازی با نگاه جلوگیری از خام‌فروشی محصولات به‌وجود آمده است تا بتوانیم حمایت از تولید را عینیت بیشتری ببخشیم. ما باید به همان اندازه و حتی بیشتر از هزینه‌ای که برای کالاهای خارجی و اشتغال برای نیروهای خارجی هزینه می‌کنیم برای کالای ایرانی تأمین مالی کنیم تا بتوانیم برای صادر کردن مسابقه بدهیم، نه وارد کردن. متأسفانه تنظیم بازار هم از طریق واردات است. استراتژی تنظیم بازار با صادرات به­‌جای واردات یعنی تولید را زیاد کنیم و اگر مازاد بود، اجازه‌ی صادرات دهیم و از این طریق از کاهش قیمت محصولات جلوگیری کنیم.

* این صندوق به غیر از بحث حمایت از تولید، چه اثرات دیگری دارد؟
این صندوق در صورت بروز هر شوک مثبت به نظام اقتصادی کشور، اقتصاد را تخریب نمی‌کند. چون اگر این افزایش منابع ارزی تبدیل به ریال شود، پایه‌ی پولی را افزایش و در نتیجه نقدینگی را بالا می‌برد و تورم ایجاد می‌کند. تورم که ایجاد شد حالا شما باید مقابله کنید؛ یا باید تولید را افزایش دهید که اگر تولید بلافاصله بالا نرود، تمایل به واردات زیاد می‌شود و با ازدیاد واردات، تورم تا حدودی مهار می‌شود ولی به چرخه‌ی تولید اشتغال و سرمایه­‌گذاری و اعتماد به سیاست‌­گزاری­‌ها ضربه می­‌زند. متأسفانه اخیراً اعلام شد که ممنوعیت واردات کالاهای لوکس آزاد شد که این در واقع ضد اقتصاد مقاومتی است و بر خلاف صریح منافع ملی است ولی از آن‌جا که لابی واردکنندگان قوی و این کار کاری کم‌زحمت است و متأسفانه منابع مالی هم در بخش سوداگری و دلّالی (که واجد بیشترین فرار مالیاتی است) تمرکز پیدا کرده، این‌گونه بر خلاف منافع ملی صدای واردات رسا می‌شود.

بنابراین نهادسازی مثبتی که در جریان تأسیس صندوق توسعه‌ی ملی رخ داد، این آسیب‌پذیری را که هر دفعه منابع بیشتر می‌شود، موجب مشکلات بیشتری در اقتصادهای تک‌محصولی یا متکی به نفت می‌شود را کاهش داد. نفت یک ذخیره و دارایی بین نسلی است که همه‌ی نسل‌ها باید از آن برخوردار شوند.
 
* برای ایمن‌سازی اقتصاد کشور چه نکاتی را باید رعایت کنیم؟
در اقتصاد مقاومتی بایستی چند شاخص حیاتی را مورد توجه قرار دهیم. اگر اقتصاد ما بخواهد ایمن شود بایستی شاخص‌ها و تناسب­‌های زیر را رصد و بهبود بخشیم:
۱. تناسب بین بخش واقعی اقتصاد و بخش مجازی؛ یعنی تناسب بین بخش مولد و سوداگری به‌نحوی که بخش سوداگری بر تولید تفوق پیدا نکند و در خدمت تولید باشد و نه تولید دنباله­‌رو ریل­گذاری سوداگری باشد. (بحران مالی غرب نتیجه‌ی چهار برابر شدن بخش مالی نسبت به بخش واقعی در اقتصاد غرب ظرف ۲۵ سال بود.)
۲. تناسب بین برداشت از منابع راهبردی (نفت و گاز) و قابلیت­‌ساز‌های بلندمدت بر اساس منابع راهبردی؛ یعنی ما از این نفت و گازی که داریم چه میزانی قابلیت‌سازی می‌کنیم که در آینده برای ما منابع راهبردی جدید ایجاد شود.
۳.تناسب بین صادارت غیر نفتی و واردات
۴. تناسب بین درآمدهای مالیاتی و مخارج دولت
۵. تناسب بین بخش غیر دولتی و بخش دولتی در اقتصاد
۶. تناسب بین سرمایه‌گذاری مولد و مصرف
۷. تناسب بین دهک‌های درآمدی
؛ رشد اقتصادی زمانی پایدار است؛ یک اقتصاد زمانی بالنده است که فاصله‌ی بین دهک‌های درآمدی کمتر شود و اصولاً اقتصادی که بخواهد مقاوم باشد، مشارکت حداکثری و فعال مردم را در امور اقتصادی می‌طلبد. مشارکت مثمر ثمر و مولد و حداکثری آحاد جامعه و گسترش طبقه‌ی متوسط و کم شدن طبقات با درآمد کمتر. البته این مشارکت به این معنا نیست که مثلاً هزار نفر صاحب سرمایه باشند و ده­‌ها میلیون نفر بقیه‌ی جامعه هم کارگر آن‌ها، بلکه همراه آموزش، شکوفایی فکری و نوآوری آحاد جامعه باید گسترش مالکیت را داشته باشیم. در اهداف سیاست‌های کلی اصل ۴۴ هم گسترش مالکیت مطرح شده و هم موضوع تعاونی‌های ملی فراگیر را داشتیم که اصلاً خبری از پایش آن‌ها نیست.
در شعرهای ما هست که مثلاً‌ «دم را غنیمت شمار»؛ یعنی از این‌گونه عبارات که حالا خدا بزرگ است و ... نگاه به این است که فعلاً حال را بگذرانیم. این یک فرهنگ زنگارگرفته و انفعالی است که در انقلاب اسلامی در حال چرخش است. در حوزه‌ی مسائل اقتصادی همیشه نگاه استراتژیک به آینده و شرایط محیطی موجب همگرایی و افزایش تلاش­‌ها برای تحقق آرمان­‌ها و منافع ملی می­‌شود.

۸. تناسب بین تولید داخلی و تأمین کالا از خارج که همان تعمیق زنجیره‌ی ارزش تولید کالا در داخل است و قطع تدریجی وابستگی تهدیدزا از خارج.

۹. تناسب بین شاغلین و بازنشستگان؛ این مسأله با بحث پیر شدن تدریجی جمعیت ایران خیلی اهمیت پیدا می‌کند. شما نگاه کنید در انگلیس می‌خواهند سن بازنشستگی را به ۷۰ برسانند یا در فرانسه ۶۷ اما در ایران ما مسابقه می‌دهیم ۲۵ سال را به ۲۰ سال کاهش دهیم.۱
 
* در بحث مردمی کردن اقتصاد که قطعاً یکی از پایه‌های اقتصاد مقاومتی است، چرا تلقی مردم این است که این‌ها همه‌اش شعار است؟
به خاطر این‌که عملیاتی کردن شعارها دشوارترین کار است. آرمان و شعار مشخص پایه‌ی هر تحول بنیادین در جوامع است؛ ولی مهم‌ترین مرحله، برنامه­‌های تغییر جهت اجرایی ساختن آن‌هاست که از پیچیدگی برخوردار و توان بالای تلفیق اندیشه‌ی استراتژیک و توان عملیاتی­‌سازی را می‌طلبد. لذا مدیران برجسته، صاحب سبک و دارای سماحت و توانایی بالای هماهنگی و در یک کلمه ذی‌صلاح بایستی مسئولیت را بدوش بگیرند.

برای حل مشکل ریشه­‌ای تضمین تحقق شعارها و سیاست­‌های کلی به نظر می‌رسد فاقد سیستم نظام‌مند برای رصد قوانینی هستیم که بایستی دقیقاً نشأت‌گرفته از اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی باشند. لذا الگوی پیشنهادی من این است که برای این‌که اسناد و سیاست‌ها را به عمل نزدیک کنیم، باید عوامل حیاتی موفقیت «CSF» و شاخص‌های کلیدی عملکرد «KPI» هر کدام از عوامل موفقیت را مصداقاً پیدا کنیم. آن‌وقت در یک روش سیستماتیک کمّی شده، درجه‌ی عملیاتی شدن سیاست‌های کلی را رصد کنیم. اگر چارچوب علمی این‌چنینی داشته باشیم، آن وقت می‌توانیم ببینیم چرا در بعضی بخش‌ها سرعت کم و در برخی بیش از اندازه است؟ چرا در سرمایه­‌گذاری سرعت کم و در واگذاری سرعت بیش از حد و یا در واگذاری امور حاکمیتی بر خلاف قانون عمل شده و یا انحصارات یا جهت­‌گیری­‌ها در بخش بانکی به طور مشخص چه معایب و یا روندی را داشته است.

به هر حال ما اگر این نسبت‌‌های حیاتی ۹گانه را رصد کنیم آن­‌وقت سعی می‌کنیم این تناسبات را بهبود ببخشیم. وقتی شخصی مسئولیتی می‌گیرد، بایستی سعی کند نسبت‌ها را بهبود ببخشد. در این صورت مسائل و سلایق سیاسی و فشارهای روزمره کمتر برنامه­‌های بنیادین تحول‌آفرین را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این حالت چرخش قدرت جواب می‌دهد و از یک حالت تناوب و انفعال و ماجراجویی خارج می‌گردد.
 https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19394/C/13910123_0219394.jpg
* برخی الزامات اقتصاد مقاومتی در شرایط فعلی اقتصاد ایران را بیان کنید.
سه پیشران اقتصاد مقاومتی را مطرح می­‌کنیم:
۱. تأمین مالی:
الف. در شرایطی که نرخ ارز و تورم بالا تولید را دچار کمبود نقدینگی کرده، نسبت­‌های تأمین مالی به تولید تسهیلات بانکی به تولید در ایران پایین است. ضمن این‌که همین اندازه تسهیلات بانک­‌ها طبق آمار رسمی به نفع بخش غیر تولیدی و سوداگرانه است که بایستی برعکس شود.

ب. باید تأمین مالی در حوزه‌ی فن­اوری­‌های نوین و اقتصاد دانش‌بنیان صورت بگیرد. در این حوزه باید صندوق­‌های شراکت در سرمایه و یا صندوق‌های خطرپذیر به شدت گسترش یابد تا از فرآورده­‌های رشد علمی و فناوری با تجاری­‌سازی ایده­‌ها، اقتصاد ملی بهره‌مند شود.

۲. شفاف‌­سازی: در مورد شفاف­‌سازی دو مثال می­‌زنم: یکی نهادی کردن مالیات بر ارزش افزوده است که جان‌مایه‌ی آن برقراری سازوکار شفافیت در اقتصاد و روی زمین آوردن اقتصاد زیر زمینی است. مثال دوم هم برقراری نظام جامع شناسه‌ی ملی کالا برای تولیدات و خدمات است تا از جعل، تقلب و قاچاق جلوگیری نماید.

۳. نهادسازی: شاهکار اقتصاد مقاومتی است. ایجاد ثبات و لنگرها در حوزه­‌های مختلف اقتصادی، اطمینان و آرامش را به فعالین اقتصادی می­‌دهد. ایجاد صندوق ثبات ارزی و صندوق ریالی تثبیت بازار سرمایه نظیر صندوق توسعه‌ی ملی، عزم دولت را برای جلوگیری از شرکت­‌ها و نوسانات در کلیه‌ی بازارها عملیاتی می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:
۱. برژینسکی در ماه مارس ۲۰۰۹ در مصاحبه با دبیر وال استریت ژورنال می­گوید: از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تأسیسات هسته‌­ای ایران اجتناب کنید و گفت‌وگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی‌مدتی را انجام دهید؛ چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.
۲. CRITICAL SULCCESS FACTORS
۳. KEY PERFORMANCE INDEX