• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1392/08/21

سخنرانی حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدحسن نصرالله در شب عاشورای محرم 1435

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبد الله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا ابا عبدالله یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

دانشمندان، برادران و خواهران، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.

خواهش می‌کنم برادران و خواهران همگی بنشینند تا بتوانند به صحبت‌های بنده گوش کنند. می‌خواهیم با آرامش صحبت کنیم. البته در آخر کمی حماسی‌اش خواهیم کرد! ولی موضوعمان کمی آرامش و توجه می‌خواهد.

برادران و خواهران، امشب می‌خواهم در رابطه با آخرین تحولات سیاسی صحبت کنم. -عزیزان این شعار با شب عاشورا تناسبی ندارد. صلواتی ختم کنید.- شب‌های گذشته در رابطه با موضوعات فرهنگی، تربیتی، تاریخی و… صحبت کردم و صحبت درباره‌ی موضوعات سیاسی را گذاشتیم برای امشب. البته امشب در رابطه با برخی موضوعات صحبت خواهم کرد و برخی دیگر را می‌گذارم برای فردا ان شاءالله.

در رابطه با اوضاع سیاسی می‌خواهم کمی از نظرگاه اسرائیل، نظرگاه دشمن درباره‌ی شرایط منطقه صحبت کنم. البته نه تمام شرایط منطقه. همچنین می‌خواهم اگر وقت اجازه داد درباره‌ی هر دو بخش سیاسی و امنیتی اوضاع لبنان سخن بگویم. و در نهایت صحبت پایانی.

اما شرایط منطقه از نظرگاه اسرائیل. بدون شک امروز اسرائیل از آن‌چه در منطقه‌ی ما، جهان عرب و اسلام ما، می‌گذرد خوشوقت است؛ یعنی کشتار، نبرد، خون‌ریزی و جنگ‌هایی که میان کشورها و در درون هر کشور و جامعه در جریان است. و اسرائیل هم به این سو تحریک می‌کند. مقالات و سخنرانی‌هایی از نخست‌وزیر دشمن، بنیامین نتنیاهو، خواندم که در آن‌ها در کسوت یک متخصص شیعه و سنی ظاهر شده بود! یعنی در این زمینه متخصص شده بود. پروژه‌ی همیشگی اسرائیل برای منطقه همین است. این که در پیرامونش منطقه‌ای تکه تکه، بخش بخش و قسمت قسمت و رژیم‌هایی سست و ضعیف بر مبنای فرقه، مذهب یا نژاد باشد تا اسرائیل برترین و بزرگ‌ترین قدرت منطقه‌ای باقی بماند. قدرتی که شرط‌ها و سلطه‌ی خود را بر همه‌ی منطقه تحمیل می‌کند. اسرائیل از طریق این واقعیتی که در منطقه به دنبال آن است وجود خود را برای همیشه در فلسطین اشغالی تثبیت و روابط خود را با برخی همسایگان عرب عادی می‌کند و به همپیمان برخی کشورهای عرب و جنبش‌های اپوزوسیون برخی کشورهای عربی تبدیل می‌شود. و سپس در قالب یک سازش یا بدون سازش شرط‌ها و نفوذ خود را به تمام دولت‌ها و ملت‌های منطقه تحمیل می‌نماید. این واقعیت، امروز در جریان است.

ولی در این نیز شک نیست که اسرائیل از آینده نگران است. از آن‌چه رخ می‌دهد خوشوقت ولی از آینده نگران است. چون آینده در پرده‌ای از ابهام قرار دارد. شرایط تمام منطقه از کنترل خارج شده و به جایی رسیده که قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای نمی‌توانند بر آن تسلط پیدا کنند. در نتیجه هر کس چاهی بکند خودش نیز روزی در آن خواهد افتاد. اسرائیل از این بابت نگران است. چون درباره‌ی آینده نوعی عدم شفافیت و ابهام وجود دارد.

برادران و خواهران، اسرائیل همیشه در منطقه‌ی ما شرایط را به سمت جنگ می‌رانده. چنان که کمی پیش حضرت استاد فرمودند. به دنبال صلح، آتش‌بس و آرامش در هیچ بخشی از این منطقه نیست. مدام شرایط را به سمت جنگ می‌رانده و هم‌چنان می‌راند. به پیش از سال 2000 چه کار داریم؟ بگذارید درباره‌ی آن‌چه همه‌ی ما آن را به یاد می‌اوریم و درک کرده‌ایم صحبت کنیم.

وقتی حوادث 11 سپتامبر در آمریکا رخ داد اسرائیل و لابی صهیونیستی در ایالات متحده تمام ظرفیت رسانه‌ای، سیاسی، مالی و امنیتی خود را به منطور تحریک ایالات متحده برای حمله و اشغال منطقه به کار گرفتند. بنده به یاد می‌آورم آن روزها آمریکایی‌ها می‌گفتند القاعده عملیات 11 سپتامبر را انجام داده ولی اسرائیل می‌گفت نه، حزب الله بوده! یعنی برای این که آمریکایی‌ها کجا بروند؟ این‌جا پیش ما. اسرائیلیان با تمام توان برای حمله به عراق و اشغال آن دست به تحریک [آمریکا] زدند و در این مسئله نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند. اسرائیل در چندماه گذشته تمام توان خود را به منظور تحریک ایالات متحده‌ی آمریکا برای تجاوز نظامی به سوریه به کار بست. البته شکست خورد. ولی اراده‌ی خود را به نمایش گذاشت. همچنین امروز اسرائیل به اطراف خود می‌نگرد و می‌بینید مذاکراتی میان ایران و برخی کشورهای جهان معروف به 1+5 یعنی کشورهای پنج‌گانه‌ی عضو دائم شورای امنیت به علاوه‌ی آلمان در جریان است و فرصت و امکان درمان سیاسی و دیپلماتیک و توافق ایران و کشورهای جهان وجود دارد. این‌جاست که نتنیاهو از خشم منفجر می‌شود و یکی به کشورهای خشمگین منطقه‌مان افزوده می‌شود! نتنیاهو خشمگین می‌شود، فشار می‌آورد، فریاد می‌کشد و اعلام می‌کند از تمام امکاناتش برای جلوگیری از این توافق استفاده خواهد کرد. از لابی صهیونیستی آمریکا کمک می‌طلبد، با رئیس جمهور روسیه تماس می‌گیرد، به فرانسوی‌ها زنگ می‌زند، از برخی کشورهای عربی که دوستان پنهانی‌اش هستند کمک می‌خواهد و این را هم اعلام می‌کند. دنبال چه هستند؟ اسرائیل با هرگونه توافقی که جلوی جنگ را در منطقه بگیرد مخالف است. اسرائیل چه می‌خواهد؟ جنگ در منطقه. ولی چه نوع جنگی؟ جنگی که او را در صلح، قدرتمند و برکنار نگه دارد. خوب توجه کنید. می‌خواهد آمریکایی‌ها به افغانستان بریزند و نابودش کنند، عراق را اشغال و نابود کنند، سوریه را بزنند و نابود کنند، آمریکایی‌ها و ناتو ایران را بزنند و نابود کنند در حالی که اسرائیل در پی حفظ صلح، امنیت، ثبات و قدرت خود است. دیروز آمریکایی‌ها، وزارت امور خارجه‌ی آمریکا، چه گفتند؟ گفتند جایگزین درمان سیاسی، جنگ است. ای اهالی آمریکا، آیا می‌خواهید بروید سراغ جنگ؟ ملت آمریکا جنگ نمی‌خواهند. نه از سر عقل بلکه چون دیگر توان جنگیدن ندارند. شرایط اقتصادی، پولی، روحی و داخلی آمریکا و شکست‌هایش در منطقه و جهان نمی‌گذارد وارد جنگی جدید شود. ولی اسرائیل می‌خواهد آمریکا را به سوی جنگی نو در منطقه براند. خب، نتیجه این که باید مدام پروژه‌ی اسرائیل را در ذهن داشته باشیم و هشیار باشیم پروژه‌ی اسرائیل برای منطقه جنگ، ویرانی، نابودی، تقسیم، تجزیه، فتنه، کشتار داخلی و جذب دشمنان خارجی برای برپایی جنگ نیابتی به جای اسرائیل است. بسیار تأسف‌آور است که برخی کشورهای عربی همچنان، مدام و تا امروز در این گزینه‌های خونین در کنار اسرائیل می‌ایستند و مانند اسرائیل درمان سیاسی را در سوریه که موجب توقف خون‌ریزی و توقف نابودی کشور می‌شود نمی‌پذیرند. همچنین برخی از این کشورهای عربی -که امروز نمی‌خواهیم حرف اول اسمشان را بگوییم!- به شدت با هرگونه توافقی میان ایران و کشورهای جهان مقابله می‌کنند. آخر برادر، ای کشورهای عرب… . اینان نیز امروز این توافق را بر نمی‌تابند. ای ملت‌های منطقه، ای ملت‌های جهان عرب، و مخصوصا ای ملت‌های کشورهای عربی خیلج، ای ملت عربستان سعودی، ای ملت کویت، ای ملت قطر، ای ملت بحرین، ای ملت امارات، ای ملت عمان، جایگزین توافق ایران و کشورهای جهان چیست؟ جایگزین آن جنگ در منطقه است. اما این جنگ به کجا خواهد انجامید؟ اسرائیلیان و تمام کسانی که ممکن است دست به توطئه بزنند به خوبی می‌دانند این کشورها می‌توانند جنگی را در گوشه‌ای به راه بیاندازند ولی از نگه داشتن آن در همان گوشه ناتوان خواهند بود. این‌ها به دنبال ویرانی و نابودی تمام منطقه هستند. لبنان در میان آن‌چه این‌ها برای منطقه در نظر دارند یک جزء کوچک است.

همچنین بسیار تأسف‌آور است که نتنیاهو به سخنگوی رسمی برخی کشورهای عرب تبدیل می‌شود و نگرانی خود را ابراز می‌کند. و بسیار تأسف‌آور است که می‌شنویم خانم لیونی، وزیر امور خارجه‌ی سابق اسرائیل و وزیر فعلی دولت نتنیاهو، می‌گوید دولت نتنیاهو از برخی کشورهای عربی نامه‌هایی دریافت کرده که از اسرائیل درخواست کرده‌اند از موضعش نسبت به مذاکرات پرونده‌ی هسته‌ای ایران عدول نکند. آیا این مسئله شرم‌آور نیست؟ گرچه جدید نیست! همین حرف را در جنگ جولای 2006 شنیدیم. وقتی اسرائیلیان در میانه‌ی جنگ بودند، هنگامی که خسته شده بودند و شکست‌هایشان در حال بروز و نمایان شدن بود، همین لیونی و اولمرت گفتند برخی کشورهای عربی با ما تماس گرفته‌اند و گفته‌اند جنگ لبنان را پایان ندهید. چرا؟ چون متأسفانه پیروزی مقاومت لبنان این رهبران سرسپرده را می‌آزارد. همین منطق را در جنگ غزه هم شنیدیم. در جنگ غزه مسئولان اسرائیلی گفتند برخی دولت‌های عربی با ما تماس گرفته و گفته‌اند جنگ غزه را تمام نکنید. چون نمی‌خواهند مقاومت غزه به پیروزی دست پیدا کند. ولی در هر صورت آمریکا نه برای اسرائیل کار می‌کند و نه برای همپیمانان و دست‌نشاندگان منطقه‌ای‌اش. آمریکا برای چه کسی کار می‌کند؟ خودش. اسرائیل هم برای آمریکا کار می‌کند. برای تصحیح این تفکر باید خیلی تلاش کرد. تصورات غلط است. اسرائیل است که برای آمریکا کار می‌کند. بله، با فاصله و در حاشیه. ولی سرور و تصمیم‌گیر، آمریکاست. اتفاقات هفته‌های گذشته را ببینید. اسرائیل و برخی کشورهای عربی شبانه‌روز برای تجاوز آمریکا به سوریه تلاش می‌کردند ولی چه چیزی باعث شد آمریکایی‌ها تجاوز نکنند؟ منافع، محاسبات، هراس‌ها و نگرانی‌هایشان. پس آمریکا به فکر منافع خود است. می‌خواهم از این مقدمه نتیجه‌ای بگیرم و بگویم اولا: همه‌ی ملت‌های عرب و مسلمان منطقه و ملت عزیز لبنان که ده‌ها سال است روی کمربند زلزله و آتش زندگی می‌کنند باید بدانند چه کسی در منطقه به دنبال جنگ و ویرانی و چه کسی به دنبال راه حل، توافق و سازش‌هایی است که حقوق عرب و مسلمانان و آینده‌ی این امت را حفظ کند؟ جمهوری اسلامی ایران و دیگرانی که غم این امت را می‌خورند یا چه کسی؟ نتیجه‌ی دوم این که: تمام کسانی که منطقه را به سوی جنگ می‌رانند باید بدانند شکست خواهند خورد و نخواهند توانست حتی یکی از هدف‌هایشان را محقق کنند. چنان که از سال 1982 ناکام شدند، خسارت دیدند و شکست خوردند. حقیقت این است و باید مورد توجه بماند.

###فلسطین###

دومین مسئله در زمینه‌ی اسرائیل: دردهای فلسطین در کرانه، غزه، 48، مقدسات، اسرا و اردوگاه‌های پراکنده بدون هیچ افقی و با به بن‌بست رسیدن مذاکرات همچنان ادامه دارد. اسرائیل در سایه‌ی سکوت و تباهی کامل عرب به روشنی برتری‌جویی و از شرایط برای تغییر معادلات میدانی استفاده می‌کند. همه‌ی برادران فلسطینی‌مان را [به بازنگری] فرا می‌خوانیم. هیچ چیز نمی‌تواند کسی را از بازنگری مداوم در گزینه‌هایش باز دارد. چون پای آینده‌ی ملت، کشور و مقدسات در میان است.

###لبنان|نفت###

سوم لبنان و از نظرگاه اسرائیل: لبنان همیشه در معرض تهدید اسرائیل بوده. ولی ما مسئله‌ی جدیدی پیدا کرده‌ایم. اولا مسئله‌ی تجسس. البته برخی لبنانیان می‌گویند این جدید نیست. درست است چیز جدیدی نیست ولی در برهه‌ی اخیر تحولات کمی و کیفی بسیار عظیمی رخ داده. بنده نمی‌خواهم درباره‌ی آن صحبت کنم و به متخصصان می‌سپارمش. ولی لبنانیان باید بدانند هر چیزی که در لبنان روی شبکه‌های بی‌سیم، اینترنت و شبکه‌ی تلفن حکومتی قرار می‌گیرد، همه چیز، همه چیز در دایره‌ی شنود و حوزه‌ی اطلاعاتی اسرائیل است. پس هر کس خودش مراقب باشد. این مسئله به حزب الله و مقاومت محدود نمی‌شود. این پرونده‌ای میهنی است که به همه‌ی لبنانیان و کرامت، حریم خصوصی و زندگی ان‌ها مربوط می‌شود. خب این یک مسئله‌ی جدید است که نیاز به مقابله دارد. چطور با آن مقابله کنیم؟

مسئله‌ی جدید دیگر لبنان مسئله‌ی حفظ تمامیت آب‌های ملی لبنان و دستیابی لبنان به حق کامل خود در منطقه‌ی مشترک اقتصادی با فلسطین اشغالی است.

مسئله‌ی سوم، مسئله‌ی بهره‌برداری لبنان از منابع نفتی و گازی خود است. و در هر صورت نقطه‌ی اختلاف با اسرائیل است. در همه‌ی این مسائل جدید مسئولیت بر عهده‌ی حکومت است و همه‌ی لبنانیان باید در کنار حکومت باشند. این مسائل نیاز به همبستگی و همکاری ملی دارند. ما شکاف،‌ اختلاف و دشمنی داریم؟ اشکالی ندارد. ولی در برابر این مسائل باید همبستگی داشته باشیم. جاسوسی از همه انجام می‌شود. کسی نگوید این مشکل حزب و مقاومت است، بروند درمانش کنند. نه. شاید به نسبت مشکل ما کمتر از دیگران باشد. چون ما خودمان شبکه‌ی کابلی داریم. درست؟ کمی درباره‌ی این هم صحبت خواهم کرد. ولی در هر صورت این مشکل همه است. دوم، آب‌های بین المللی و منطقه‌ی اقتصادی اختصاصی لبنان به همه‌ی لبنانیان مربوط می‌شود. این که بتوانیم نفت و گازمان را استخراج کنیم و بفروشیم خیر و نفعش به لبنان، کشور، ملت و همه‌ی مناطق، فرقه‌ها، مذاهب، نیروها، حاشیه‌ها، شهرها و… می‌رسد. در این باره بحثی هست؟ این هم یک مسئله‌ی حزبی، مذهبی، فرقه‌ای و منطقه‌‌ایست؟ یا به همه‌ی لبنانیان مربوط می‌شود؟ باید به دنبال روشی باشیم که چطور می‌شود در برابر این مسائل جدید همبستگی و همکاری داشته باشیم. ما آماده‌ی بحث بر روی هرگونه روشی هستیم. راستش امشب پیشنهاد مشخصی ندارم. اگر هم پیشنهادی داشته باشم باید بنده و برادرانم روی آن بحث کنیم. ولی باید به دنبال این باشیم که حتی در هنگام بروز شکاف‌های شدید چطور می‌توانیم به عنوان اهالی لبنان در برابر مسائل ملی با این حجم بایستیم و همبستگی خود را حفظ کنیم.

در زمینه‌ی جاسوسی به دو مسئله اشاره می‌کنم و سپس به سراغ شرایط داخلی لبنان می‌روم. در مسئله‌ی جاسوسی این حکومت است که باید فعالیتی بکند. ابتدا جناب رئیس مجلس، هیئت ارتباطات، گروه‌های مختلف، همکاری رؤسای جمهور و مجلس با دولت و… تا ببینند چه کار می‌خواهند بکنند. بنده امشب می‌گویم ما به عنوان مقاومت آماده و در خدمتیم. حکومت لبنان در این زمینه چه می‌خواهد؟ اگر کاری هست که ما به عنوان مقاومت می‌توانیم انجام دهیم به روی چشم، انجام می‌دهیم. چرا؟ چون این موضوع به همه‌ی لبنانیان مربوط می‌شود و یک مصلحت گسترده‌ی ملی است. حکومت دست به هر فعالیتی بزند اگر از ما کمک بخواهد آماده‌ایم و اگر نخواهد مشکلی نیست. ولی در هر صورت اگر حکومت به جایی برسد که هیچ کاری از دستش بر نیاید و هیچ تحرکی از او دیده نشود. بگذارید اطلاع داشته باشیم: مقاومت می‌تواند در مقابل جاسوسی تکنولوژیک و فنی اسرائیل نه تنها یک کار بلکه کارهای بسیاری انجام دهد. ولی ما به خاطر مراعات فضا و بحث‌های لبنان و این که مدام می‌گویند چه کسی شما را مأمور کرده؟ چه کسی از شما خواسته؟ می‌گوییم خب، حکومت بیاید، مسئولیتش را بر عهده بگیرد و به این مسئله مشغول شود. اما وقتی رسیدیم به جایی که دیدیم از حکومت هیچ کاری بر نمی‌آید. مقاومت از این مسئولیت شانه خالی نخواهد کرد.

و مسئله‌ی دیگر در زمینه‌ی جاسوسی: حق و انصاف این است که این‌جا یادی کنیم از اهمیت شبکه‌ی کابلی مقاومت. همه‌جا حرف از جاسوسی است. البته در لبنان صحبت از جاسوسی اسرائیل است. جاسوسی آمریکا که اشکالی ندارد! هم‌نشینان ما هستند! می‌توانیم درباره‌ی آن‌ها صحبت کنیم؟ آیا می‌توانیم سفارت آمریکا در عوکر را لانه‌ی جاسوسی از همه‌ی لبنانیان معرفی کنیم؟ نمی‌توانیم. این در لبنان موجب شکاف می‌شود. اشکالی ندارد، می‌گذاریمش کنار. خب، مگر خودتان از جاسوسی اسرائیل صحبت نمی‌کنید؟ این شبکه‌ی کابلی که بسیار هم جزئی است -یک روز گفتم به نظر می‌رسد بعضی از سیاسیون بزرگ چیزی از این مسئله نمی‌دانند. بعضی آن را یک سیستم جاسوسی تصور می‌کنند. در صورتی که این شبکه مثل کاتیوشا فناوری جنگ جهانی دوم است! یک دستگاه است و یک کابل. اسمش رویش هست، شبکه‌ی کابلی. یک گوشی را به یک گوشی دیگر متصل می‌کند. مثل اینترفونی که در خانه دارید. نه شما می‌توانید از کسی جاسوسی کنید و البته جلوی جاسوسی دیگران را از شما هم می‌گیرد.-ضمانت مقاومت و آمادگی آن است. به همین خاطر در گذشته دیدید که ما در این زمینه مسامحه نکردیم و قصد هم نداریم بکنیم. این‌جا می‌خواهم تأکید کنم هدف شبکه‌ی کابلی تنها اسرائیل است و هدف داخلی ندارد. بعضی مردم فکر می‌کنند اگر ما جایی کابل کشیدیم این به تسلط بر آن شهر به ما کمک می‌کند. اولا چه کسی گفته ما می‌خواهیم به شهرها تسلط پیدا کنیم؟ ثانیا چه کسی گفته این به ما در زمینه‌ی تسلط کمک می‌کند؟ مگر خودتان ابزار جاسوسی دارید و ما نمی‌دانیم؟! اگر دارید که ما فرار کنیم سمت شبکه‌ی کابلی. شبکه‌ی کابلی هیچ هدف داخلی ندارد و بخشی از سلاح مقاومت در مقابل اسرائیل است که با این تحول خطرناک تکنولوژیک کمی و کیفی دشمن اسرائیلی نیاز به آن بیش‌تر می‌شود.

به اوضاع لبنان می‌پردازم. دو بخش دارد، بخش سیاسی و بخش امنیتی، اگر وقت یاری کند. در بخش منطقه از نظرگاه دشمن اسرائیلی وارد شدیم اما لبنان را می‌خواهم از نظرگاه آمریکا بررسی کنم. بگذارید بلندنظر باشیم. این طور بهتر است. نگاه‌ها را بلند بگیرید. خب، از جملات وزیر خارجه‌ی آمریکا، جان کری، در سعودی آغاز می‌کنم. وی به این مضمون می‌گوید -ما متن صحبت‌هایش را نداریم. ولی آن‌چه می‌خوانم متن [گزارش] است.- ما با مسئولان سعودی توافق کردیم که به حزب الله اجازه داده نشود خطوط کلی آینده‌ی لبنان را مشخص کند. البته بعضی لبنانیان خوشحال شدند که به به! آمریکایی‌ها وارد شدند و قضیه بالا گرفت! بعضی از این افراد اگر آمریکایی‌ها حرفی به آن‌ها بزنند شب خوابشان نمی‌برد. و خیال می‌کنند حزب الله هم شب خوابش نمی‌برد که حالا مثلا جان کری چه گفته؟ گفته: به حزب الله اجازه داده نشود خطوط کلی آینده‌ی لبنان را مشخص کند. بنده می‌خواهم از این‌جا وارد [مبحث] شرایط [لبنان] شوم. حالا این که جان کری، اوباما یا هر کس دیگر این حرف را بزند هیچ چیز را برای ما تغییری نمی‌دهد. می‌شنویم و عبور می‌کنیم. ثانیا: همچنین این اعترافی از جانب آن‌هاست. منظور آن‌ها حزب الله به عنوان یک حزب نیست. منظور آن‌ها مقاومت و این گروه سیاسی ملی است که حزب الله یکی از بخش‌های اصلی آن است. منظورشان این است که شما به عنوان یک گروه نباید خطوط کلی آینده‌ی لبنان را ترسیم کنید. فقط دیگران، آمریکا و برخی کشورهای عربی حق دارند آن را مشخص کنند. اما شما نمایندگان طبقات عظیم ملت لبنان و این گروه سیاسی -که حقیقتا و طبق اسناد نماینده‌ی اکثر ملت لبنان است.- حق ندارید. ولی در هر صورت این اعترافی به وجود، توان و قدرت شماست. و حتی نیاز پیدا شده به دخالت ایالات متحده‌ی آمریکا، پادشاهی عربستان سعودی و خطی بین المللی و منطقه‌ای که به شما بگویند نباید خطوط کلی آینده‌ی لبنان را ترسیم کنید. این اعتراف است. ممنونیم. چرا نیمه‌ی خالی لیوان را می‌بینید؟ نیمه‌ی پر را ببینید. خدا خیرتان دهد، ممنون. ثالثا: این حرف ارزشی دارد؟ نه، ندارد. آیا اولین بار است که آمریکایی‌ها می‌گویند می‌خواهیم جلوی حزب الله، مقاومت و این گروه سیاسی را بگیریم؟ این داستان بسیار طولانی است. از 1982 آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی می‌خواهند خطوط کلی آینده‌ی لبنان و منطقه را ترسیم کنند ولی مقاومان -که حزب الله هم بخشی از آن‌هاست.- نقشه‌های آنان را نقش بر آب و نقشه‌ای را که خود برای لبنان و منطقه در نظر داشتند ترسیم نمودند. همه سال 1982 را به یاد دارید وقتی همه‌ی سران جهان در شرم الشیخ در مصر گرد هم آمدند و بیانیه‌ای صادر و جنبش‌های مقاومت لبنان و فلسطین را به تروریستی بودن متهم و محکوم کردند. و علیه آن‌ها اعلان جنگ کردند و خواستند آینده‌ی لبنان و منطقه را ترسیم کنند. سپس عملیات خوشه‌های خشم در 1996 که شکست خورد و مقاومت با شهیدان، ملت، ارتش و عزیزانش و شهیدان جنایت قانا به پیروزی رسید. و سال 2000 که آن‌ها چیزی خواستند ولی خدا و مردان خدا چیز دیگری خواستند و آن‌چه که خداوند (عز و جل) خواست محقق شد. مگر این طور نبود؟ و سال 2006 مگر تمام جهان برای جنگ علیه لبنان 33 روز پشت اسرائیل نایستادند؟ و مگر خانم دکتر -عزیز برخی در لبنان- کاندولیزا رایس نگفت ما شاهد درد زایمان خاورمیانه‌ی جدید هستیم؟ اما چه کسی بود که این جنین خبیث را که آمریکا و اسرائیل می‌خواستند آن را به حکومت برسانند و برنامه‌های کلی آن را اجرا کنند سقط کرد؟ آیا شما، مقاومت، ارتش و مقاومت لبنان نبودید؟ ما شعار نمی‌دهیم. -بنشینید، هنوز نمی‌گذارم بنشینید.- بلکه از واقعیت‌ها و حقیقت‌هایی صحبت می‌کنیم که با آن‌ها زندگی کردیم و بخشی از آن‌ها بودیم. این‌ها خطابه، شعار، حماسه، خواب و ادبیات لوکس نیست. نه، به همین خاطر اگر هر ظالمی -آمریکایی‌ها و غیر آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و غیر صهیونیست‌ها و عرب و غیر عرب، یعنی برخی کشورهای عربی- هم چنین حرف‌هایی بزند این به هیچ وجه نباید بر توجه به واقعیت‌های موجود عرصه‌ی لبنان تأثیر بگذارد. به همین خاطر بنده می‌گویم کسی نمی‌تواند این گروه را از صحنه بیرون کند. چنان که ما نیز نمی‌خواهیم گروه مقابل را با تمام ریشه‌های سیاسی، فرقه‌ای و مذهبی‌اش از صحنه بیرون کنیم. معادله‌ی لبنان این است. واقعیت اقتضا می‌کند به این مسئله و همکاری، ارتباط و مشارکت اعتراف کنیم. البته گاهی آن‌ها علیه ما موضع می‌گیرند و گاهی ما علیه آن‌ها و صدایی از این‌جا و آن‌جا بلند می‌شود. ولی همه‌ی این‌ها به واسطه‌ی فضای تقابل موجود در کشور طبیعی است. اما در نهایت واقعیت این است که دو گروه در لبنان وجود دارند که در برابر آن‌ها و لبنانیان گزینه‌ای جز جستجو در پی نقاط اشتراک و همکاری برای ترسیم خطوط کلی آینده‌ی لبنان وجود ندارد. نه آمریکایی، نه جان کری و نه هیچ کس دیگر در خارج آن را ترسیم نخواهد کرد. شما لبنانیان باید ترسیمش کنید.

###لبنان|سوریه|ایران|مقاومت###

دومین مسئله در بخش سیاسی: همه در لبنان بر اهمیت تشکیل کابینه‌ی جدید اجماع دارند. دولت سرپرست خلأ قانونی را پر می‌کند ولی مشکلی را حل نمی‌کند. مشکلات امنیتی، معیشتی، اقتصادی و پولی در حال افزایش و سازمان‌های حکومتی در حال فروپاشی تدریجی و آرام هستند. کارمند وجود ندارد و در سازمان‌های حکومتی کمبود نیروی بسیار شدیدی هست. دولت سرپرست نمی‌تواند هیچ کدام از این مسائل را حل کند. باید دولت جدیدی تشکیل شود. روش کارامد و واقع‌نگرانه‌ای که حقوق، مشارکت و آرامش همه را در نظر داشته باشد امروز، بعدا، بعد از شش ماه، یک سال یا دو سال همان 9، 9، 6 است. خب چرا تشکیل کابینه تا امروز شش هفت ماه عقب افتاده؟ امشب صریح صحبت خواهم کرد. چون تصمیمی منطقه‌ای از جانب پادشاهی عربستان سعودی به گروه 14 مارس ابلاغ شده بود که فعلا کابینه تشکیل ندهید. البته اگر کابینه‌ای بدون گروه مقابل، حزب الله و 8 مارس تشکیل دادید اشکالی ندارد. ولی خب نمی‌توانند. پس تشکیل ندهید و دندان روی جگر بگذارید. بگذارید ساده‌اش کنم. چرا دندان روی جگر بگذاریم؟ چون کار سوریه تمام است. چند هفته پیش این را مطرح کردم. البته این ماجرا مربوط به چند ماه پیش است. گفتند دندان روی جگر بگذارید کار سوریه تمام است. این هفته، این ماه، این چند ماه… تا این که هفت ماه گذشت. وقتی احتمال تجاوز آمریکا بالا رفت فضای کشور کمی به سمت تشکیل دولت پیش رفت ولی گفتند نه، صبر کنید، صبر کنید، صبر کنید آمریکایی‌ها به سوریه خواهند آمد و شرایط تغییر خواهد کرد. کابینه تشکیل ندهید. پس کسانی وجود دارند که تشکیل دولت لبنان را به تعویق می‌اندازند، یعنی به تعویق نمی‌اندازند، جلویش را می‌گیرند چون منتظر شرایط سوریه بودند. خب، بنده چند هفته پیش اوضاع را توصیف کردم. با این که حتی وقتی شما آرام صحبت می‌کنید -مگر چه فرقی دارد شما آرام صحبت کنید یا صدایتان را بالا ببرید؟!- یا هر طور صحبت کنید تهدید تلقی‌اش می‌کنند! با آرامش گفتیم اوضاع سوریه این است: اول… دوم… سوم… داعش… ماعش… النصره… فلان… الخ… ارتش آزاد… کردها… شکاف‌ها… ائتلاف ملی… ائتلاف خارجی… شرایط منطقه‌ای… مصر… سعودی… ترکیه… قطر… آمریکا… فرانسه… اول… دوم… سوم… پس همه‌ی این‌ها را کنار بگذارید. این مسئله دردی از شما دوا نمی‌کند و کارها آن طور که فکر می‌کنید پیش نمی‌رود. به آن‌جا دل نبندید. مسئله‌ی لبنان را از سوریه جدا کنید و بنشینید کابینه تشکیل دهید. قاعدتا همان موقع بعضی آمدند اما حقایقی را که بنده بیان کردم رد نکردند -چون حقیقت بود!- فقط گفتند شرایط میدانی تغییر خواهد کرد. خب چند هفته گذشته، شرایط میدانی مسیر حلب، حومه‌ی حلب، حاشیه‌ی دمشق، باغ‌های شرقی و غربی و… چه تغییری کرده؟ بر عکس این چند هفته و همچنین همه‌ی اطلاعات میدانی تأکید می‌کنند شرایط در خلاف جهت توقع و آرزوی شما -یعنی آن‌ها- پیش می‌رود. به همین خاطر اگر کسی جایی -در لبنان، منطقه یا جهان- برای تشکیل کابینه‌ی واقعی در لبنان منتظر این است که در سوریه پیروز شود بنده به او می‌گویم در سوریه پیروز نخواهی شد.

یک موضوع تازه هم پیش آمده. این موضوع تازه را هم بشنوید. مسئله‌ی سوریه که روشن است آن طور که می‌خواهند پیش نمی‌رود. خب، بیایید دولت تشکیل دهیم. این‌ها 9، 9، 6 را هم قبول دارند. البته وقتی گفتیم این تواضع و امتیازدهی است مبالغه نکردیم. اما امروز به آن‌ها گفته شده -این تحلیل نیست، اطلاعات است.- دندان روی جگر بگذارید، مذاکراتی حول پرونده‌ی هسته‌ای ایران در جریان است. -این تازه است، خوب گوش کنید. چند روز است این اتفاق افتاده.- اگر این مذاکرات به نتیجه برسد کار حزب الله تمام است. دندان روی جگر بگذارید کابینه تشکیل ندهید. اگر مذاکرات پیش برود و توافقی صورت بگیرد کار حزب الله تمام است، خودتان را اذیت نکنید و با حضور حزب الله کابینه تشکیل ندهید.

خب، اولا: -به این موضوع هم می‌خواهم مثل موضوع سوریه بپردازم.- آیا مثلا توقع دارید -خطابم به بعضی در منطقه و لبنان است. سرنوشت مذاکرات ایران و جهان هر چه می‌خواهد باشد.- ایران به لبنان بیاید و بگوید حزب الله از وظایف و حقوق ملی و مقاومت دست بردارید و کشور را تحویل گروه مقابل بدهید؟ هر کس ایران و حزب الله را بشناسد می‌داند این‌ها خواب‌هایی آشفته و بی‌تعبیر است. چنین ماجرایی در کار نیست. منتظر چه هستید؟ این نکته‌ی اول. چون چنین چیزی نه تا به حال رخ داده، نه رخ خواهد داد. نه اتفاق افتاده، نه اتفاق خواهد افتاد.

ثانیا: درباره‌ی سرنوشت مذاکرات درباره‌ی پرونده‌ی هسته‌ای ایران دو احتمال وجود دارد. یا به اتفاق نظر دست پیدا می‌کنند یا به اختلاف می‌خورند و خدای ناکرده کار به جنگ می‌کشد. این‌ها می‌گویند حزب الله از مذاکرات نگران، سرگردان و دستپاچه و… است. اگر خدای ناکرده امور به سمت جنگ در منطقه رفت، همه باید نگران باشند. البته اگر این طور شد دیگران باید بیش از ما نگران باشند. ثانیا: این که به توافق می‌رسند. این را از بنده ضبط کنید. -تلویزیون‌ها در حال پخش مستقیم هستند. خوب دقت کنید و صدا و تصویر را ضبط کنید.- اگر توافقی بین المللی درباره‌ی پرونده‌ی هسته‌ای ایران صورت بگیرد بعد از آن گروه ما در داخل و منطقه قدرتمندتر و برتر خواهد بود. پس به چه دل می‌بندید؟ منتظر چه هستید؟

ثالثا: -که نکته‌ی آخر در این بحث است.- وقتی سازش‌های بزرگ در جهان صورت می‌گیرد همپیمانان و دوستان هر دو طرف نگران می‌شوند. در جهان این طور است ولی ما این طور نیستیم! می‌دانید چرا؟ چون ما از همپیمانمان نگران نیستیم. با کمال صراحت و شفافیت ما دو همپیمان اصلی داشته‌ایم و داریم -نه بیش‌تر، خدا بدهد برکت!- : ایران و سوریه. به من بگویید آیا تا به حال شده همپیمانانمان ما را بفروشند؟ آیا شده تا به حال همپیمانانمان ما را تسلیم کنند؟ -هم ایران، هم سوریه.- آیا تا به حال شده همپیمانانمان ما را تنها بگذارند؟ از پشت به ما خنجر بزنند؟ یا علیه ما توطئه کنند؟ به هیچ وجه. در جولای 93، آوریل 96، 2000، جولای 2006 و تا امروز چنین چیزی سابقه ندارد و رخ نداده. در سخت‌ترین شرایط چنین اتفاقی نیافتاده. پس ما به این رابطه و این ائتلاف اطمینان داریم. اما برای شما بی‌چارگان بشمارم چند بار همپیمانانتان از شما دست برداشتند؟ -نمی‌خواهم بگویم سرورانتان- چند بار به بهای اندکی فروختندتان؟ چند بار پیمان بستند و شما را در نیمه‌ی راه رها کردند؟ چند بار آرزوها و تفکرات شما را نقش بر آب کردند؟ هنوز چند هفته از مسئله‌ی تجاوز آمریکا به سوریه نگذشته… پس دارید وقت لبنانیان و خودتان را بی‌دلیل هدر می‌دهید. منتظر سوریه، پرونده‌ی هسته‌ای ایران و… نباشد. همه درباره‌ی این لبنان مسئولیت داریم و باید اقدام کنیم. هر روزی که می‌گذرد امنیت، کرامت، زندگی، نان و آینده‌ی لبنانیان ضربه می‌بیند. چرا و در انتظار چه چیزی فرصت را هدر می‌دهیم؟ بنده خطاب به همه‌ی لبنانیان می‌گویم شما نیز باید این مسئولیت را بر عهده بگیرید. نباید به این شرایط رضایت دهید. یک نفر برای من یا شما توضیح دهد آیا واقعا این مسئله به نفع مسلمانان است؟ به نفع مسیحیان است؟ نفع اهل سنت لبنان در این است؟ نفع شیعیان لبنان در این است؟ نفع درزی‌های لبنان در این است؟ به نفع هیچ کس نیست فقط به نفع خارجی‌هاست. همان خارجی که اراده‌اش را بر این گروه یا آن گروه تحمیل می‌کند. لبنانیان باید کار را جدی بگیرند، از فرصت استفاده کنند، منتظر تحولات منطقه‌ای و بین المللی نباشند و کمال مسئولیت را بر عهده بگیرند.

چند مطلب مرتبط با شرایط امنیتی و طرابلس هم آورده بودم ولی وقت بسیار تنگ شده و می‌گذاریم برای بعد.

می‌روم سراغ مطلب آخر و پایانی. درباره‌ی فردا، روز عاشورا، روز دهم محرم.

اولا: بنده، همه‌ی برادرانم و تمام کسانی که امسال این مراسم را پی‌گیری کردند از اعماق جان از شما حاضران و همه‌ی کسانی که با وجود تهدیدات و خطراتی که وجود داشته و دارد در این‌گونه مجالس در مناطق، روستاها، شهرها و مکان‌های مختلف حضور یافتند، مشارکت نمودند و آن را احیا و برپا کردند به خاطر این حضور گسترده و شجاعانه که برای همدردی با رسول الله صورت می‌گرفت، تشکر می‌کنیم. و از خداوند (سبحانه و تعالی) می‌خواهیم این همدردی را از شما بپذیرد و پاداشتان را فراوان گرداند.

ثانیا: می‌خواهم از تلاش‌های ارتش لبنان و بدون استثناء از همه‌ی نیروهای رسمی امنیتی مخصوصا تلاش‌های این روزهایشان در مناطق مختلف تشکر کنم و بگویم ما سنگینی باری که امشب و فردا بر دوش شما گذاشته شده را درک می‌کنیم. که برای این منظور نیز بسیار از ایشان تشکر می‌کنیم و از خداوند می‌خواهیم در انجام این وظیفه‌ی ملی و اخلاقی کمکشان کند و توان رسیدن به هدف‌هایشان را به ایشان بدهد.

ثالثا: باید از همه‌ی کسانی که این مجالس را اداره و برپا کردند و مراقب اجرا و برنامه‌های آن بودند، همه‌ی کسانی که نوحه خواندند، سخنرانی کردند، منبر رفتند، شعر خواندند و همه‌ی کسانی که در این احیا مشارکت داشتند و همه‌ی همسایگان این اماکن که پیامدهای این احیا را تحمل کردند تشکر کنم.

اما درباره‌ی فردا: الحمدلله رب العالمین الذی لا تحصی نعمه، تا این لحظه کارها به خوبی پیش رفته و امیدواریم تا پایان مراسم فردا هم به خوبی هم پیش برود. مسئله‌ی اصلی که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که: بیرون آمدن مردم در روز عاشورا در هر کدام از مناطق به منزله‌ی هماوردی با هیچ کس نیست. ما فردا به هیچ وجه برای به چالش کشیدن کسی بیرون نمی‌آییم. به هیچ وجه. ما امسال نیز مانند سال گذشته و قبل از آن و همه‌ی این سال‌ها که در این کشور از خانه خارج می‌شدیم، بیرون می‌آییم. درباره‌ی کشور خودمان صحبت می‌کنم. پس چیز جدیدی وجود ندارد. برای همدردی با رسول الله و اهل بیت ایشان (صلی الله علیه و آله)، نمایش غممان از آن‌چه در روز عاشورا برای ایشان اتفاق افتاد و نشان دادن مودتی که در قرآن کریم اجر رسالت شمرده شده و اعلام مواضع و نظراتمان بیرون می‌آییم. و اگر کسی می‌خواهد ما یا عزیزان، مردان، زنان و بزرگ و کوچک ما را را به خاطر مودت، همدردی، محبت، غم و موضع سیاسی‌مان کیفر دهد خب، این مسئله‌ایست که عقل و دین آن را نمی‌پذیرد. ولی شاید کسانی باشند که این طور فکر کنند. پس، ما با این روحیه بیرون می‌آییم. نه با روحیه‌ی هماوردی.

اما در مقابل، ما در سال‌های گذشته -چون می‌دانید چند سال ایام محرم و روز عاشورا در پاییز بود. اما ممکن است در تابستان سخت‌تر باشد.- بنده شب عاشورا برای شما صحبت می‌کردم -آن زمان‌هایی که صحبت می‌کردم.- و می‌گفتم هیچ سرمای کشنده، برف، باران، خورشید سوزان، آب و هوا، تشنگی و گرسنگی‌ای نباید میان ما و حسین‌مان جدایی بیاندازد. عاشورای فردا -ما یک گروه صریح و روشن هستیم و نمی‌خواهیم چیزی جز حقیقت را به زبان بیاوریم.- با همه‌ی سال‌های گذشته متفاوت است. شاید مصلحت نباشد من این حرف را بزنم ولی می‌خواهیم شفاف باشیم. احتمال تهدید امنیتی وجود دارد. سازمان‌های امنیتی، ارتش لبنان، حکومت، حزب الله، جنبش امل و… همه دارند تلاش می‌کنند و تا این لحظه خداوند توفیق داده و تلاش‌ها ادامه خواهند یافت. همه‌ی مردم، ساکنان، اهالی شهرها و روستاها و… هم همکاری خواهند کرد. ولی ما فردا در لبنان روز عاشورای متفاوتی را در پیش داریم. در گذشته به شما می‌گفتم گرسنگی، تشنگی، بی‌خوابی، برف، باران و آفتاب سوزان شما را از بودن با حسین در روز عاشورا باز ندارد و فردا… فردا هیچ چیز جز مشیت و اراده‌ی خداوند، هیچ خطر، انفجار، خون‌ریزی و خودروی بمب‌گذاری شده‌ای نمی‌تواند میان ما و حسین‌مان جدایی بیاندازد. این تجربه در لبنان جدید است ولی در عراق سال‌هاست عزیزان ما، دوستداران اهل بیت در عراق، -این‌جا اشاره کنم که در عراق شیعه و سنی در بزرگداشت این مناسبت‌ها مشارکت می‌کنند.- هر روز در راه کربلا و در کاروان‌ها و مجالس ده نفر ده نفر کشته و صد نفر صد نفر زخمی می‌شوند. ولی آیا ریخته‌شدن خونشان جلوی احیای شعائر سرورشان ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) توسط آنان را گرفته؟ به هیچ وجه. بر عکس، میزان مشارکت و حضور افزایش یافته. در پاکستان و افغانستان هم همچنین. امسال حتی دسته‌های عزاداری اباعبدالله در بحرین با آزارهایی متفاوت با گذشته مواجه شدند. پس این وسیله نه در عراق، نه افغانستان، نه پاکستان، نه بحرین و نه هیچ جای دیگر و نه در لبنان فایده‌ای نخواهد بخشید. چون ایمان همان ایمان، عشق همان عشق، محبت همان محبت و آمادگی برای شهادت همان آمادگی است. فردا ان شاءالله در همه‌ی مجالس و راهپیمایی‌های عاشورایی که به دعوت حزب الله، جنبش امل، مجلس اعلای شیعیان، گروه‌ها و روحانیون در مناطق مختلف برگزار می‌شود با حضوری عظیم، گسترده و رو به رشد در خور عظمت، کبریاء، فداکاری‌ها، مرتبت و مقام ابا عبدالله الحسین، ابا الفضل العباس و خانم زینب مواجه خواهید شد. فردا به خواست خداوند (سبحانه و تعالی) گرد هم می‌آییم در حالی که عقل، شناخت، قلب، عواطف، عشق، اراده و موضعمان موضع اصحاب حسین در شب عاشوراست وقتی حسین آن‌ها را ستود و سپس فرمود:«شب بر شما سایه افکنده، پس به دل شب بزنید.» بروید. فرار کنید. «و هر کدامتان دست یکی از مردان اهل بیت مرا بگیرد. مرا با این مردمان تنها بگذارید.» این‌ها می‌خواهند حسین فردا تنها بماند. اما اصحاب حسین به او گفتند: تنهایت بگذاریم؟! تو را تنها بگذاریم؟! بعد از تو زنده بمانیم؟! زندگی بعد از تو معنایی ندارد یا حسین! این‌ها هم می‌خواهند ما حسین‌مان را تنها بگذاریم. به آن‌ها می‌گوییم: زندگی بعد از تو معنایی ندارد یا حسین!

سید و مولای من، ابا عبدالله، یا ابن رسول الله، ان شاءالله ما دوست‌داران و موالیان شما هستیم. ده‌ها سال است که باور و پایبندی خود را با خون شهیدان و مجروحان، دردهای اسیران و اشک‌های بیوگان و یتیمان‌مان نوشته‌ایم. و این‌طور خواهیم ماند تا به محضر شما برسیم.

السلام علیک یا سیدی و مولای یا اباعبدالله الحسین، یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک. علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم.

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.