1391/02/24
بررسی وعده قرآنی «نصرت الهی» در بیداری اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی
چکیده:
موضوع سنتهای الهی حاکم بر تاریخ، موضوعی قرآنی است که در قرن معاصر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است، بحث از وعدههای نصرت مؤمنین بخشی از آن سنتهای الهی میباشد که در قرآن برای افراد و اجتماع مؤمنان بیان شده است. رویکرد این مقاله واکاوی استفادههای مقام معظم رهبری در تحلیل مسائل منطقه از این سنت الهی است. نکتهای که در این مرحله آشکار میشود این است که تحلیلهای رهبری از مسائل جامعه و تاریخ، مبتنی بر آیات قرآنی است که از جمله مهمترین مسائلی که رهبری بر پایه همین وعدههای نصرت مؤمنین در قرآن تبیین میکنند مسأله بیداری اسلامی است. ابتدا مسأله سنتهای تاریخ در قرآن به طور اجمالی آورده میشود، سپس معنای نصرت الهی و مسئله نصرت الهی و بیداری اسلامی شرح داده میشود و بعد از آن نصرت الهی و انقلاب اسلامی در کلام رهبری به طور تفصیلی ارائه میگردد و در آخر بایستههای تحقق وعده نصرت الهی بیان میشود تا راهکار عملی پیشروی ملتها، در این حرکت بیداری اسلامی قرار داده شود.
واژگان کلیدی: بیداری اسلامی، سنتهای تاریخ، وعدههای الهی، نصرت الهی، آیت الله خامنهای (مدظلهالعالی).
واژگان کلیدی: بیداری اسلامی، سنتهای تاریخ، وعدههای الهی، نصرت الهی، آیت الله خامنهای (مدظلهالعالی).
مقدمه
سنتهای تاریخ در قرآن موضوعی است که در قرن معاصر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. منشأ این رویکرد و برداشت از قرآن آیاتی است که برای رستگاری یا انحطاط فرد و جامعه قوانینی را بیان میکند. از مهمترین آیاتی که مورد توجه است آیه ۹۶ سوره اعراف است:
﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
منظور از سنت الهی، همان قوانین تغییرناپذیری است که خدا در این جهان وضع کرده است.[۱] قرآن آنجا که بحث از اقوام پیشین را به میان میآورد و علل عاقبت نیک یا بد ایشان را توضیح میدهد و در ورای بیان ظاهری قصه گذشتگان، مفهومی را میخواهد به ما برساند همان سنتهای الهی در تاریخ است. به عنوان مثال در قصه حضرت موسی (علیه السلام) چگونه قوم بنی اسرائیل را که بر همه عالمیان برتری داده است در اثر ناسپاسی و رویگردانی از حق به بلایا دچار میکند.[۲] مطالعه این سرگذشت فقط جهت اطلاع یافتن از آن داستان نیست بلکه مایه درس و عبرت امروز ما است توجه به این نکته که عامل بقای نظام و حکومت اسلامی همانا پایبندی به اسلام است:
«ما بایستی از اسلام برای عمل خودمان، برای رفتارهای خودمان، برای موضعگیریهای خودمان درس بگیریم و بدانیم بقای نظام اسلامی، برکات الهی، تفضلات و رحمت الهی تا وقتی است که ما پایبند و مقید باشیم. خدا که با ما قوم و خویشی ندارد. بارها من عرض کردهام بنیاسرائیل همان کسانی هستند که خدای متعال در قرآن مکرر میفرماید: «اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم و انّی فضّلتکم علی العالمین».[۳] خدا بنیاسرائیل را بر عالمین تفضیل داد؛ اما همین بنیاسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند، «کونوا قردة خاسئین»،[۴] «ضربت علیهم الذّلّة و المسکنة»؛[۵] تبدیل شدند به این.»[۶]
آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر از اولین کسانی است که به بحث از سنتهای الهی در تاریخ پرداخته است، ایشان در ابتدای جلسه اول درسشان در این موضوع، ضرورت این بحث را روشن میسازد:
«آیا تاریخ بشری در مفهوم قرآن کریم سنتهائی دارد؟ آیا قوانینی در مسیر تاریخ و در حرکت و تکامل تاریخ بشری، حاکم است؟ این قوانین، کدامند که تاریخ بشر را میسازند؟ تاریخ بشر چگونه آغاز شد، چگونه رشد کرد، و چگونه تکامل مییابد؟ و عوامل مؤثر در نظریه تاریخ چیست؟ آیا انسان در کار تاریخ چه نقشی دارد. نقش خداوند و عالم غیب چیست، و نبوت در این میدان اجتماعی چگونه میتواند نقش ایفا کند؟ اینها همه مطالبی است که تحت همین عنوان، عنوان «سنن تاریخ در قرآن» در یک بخش مهمی از این قسمت از قرآن از نظرهای مختلف، روی آنها بحثها شده است.»[۷]
امام خمینی(ره) که خود عالم و آگاه به این سنن الهی بود و در صحنه عمل در آن جهت حرکت کرد کلامش در این باره دلنشین است:
«گفتید حق پیروز است. حق پیروز است. و ما مادامی که در مسیر حق باشیم، پیروز هستیم و باطل منکوب است. و مادامی که در طریقِ باطل است، منکوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در این زمانی که ما بودیم این دو مطلب را ثابت کرد؛ ملت حق بود، و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همه جِهاز نظامی و جنگی، و حق بدون اینکه از جهازات جنگی ظاهری و از سازوبرگ جنگی برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ایمان و حق، پیروز شد. پس حق پیروز است، ما شاهد بودیم او را. شما حق بودید که فریاد میکردید ما اسلام را میخواهیم و کفر و شرک و چپاول و زورگویی را نمیخواهیم. آنها باطل بودند و در مقابل شما ایستاده بودند، و میخواستند آن رژیم را حفظ کنند. هم قدرتهای داخلی، و هم قدرتهای عظیم خارجی، و هم وابستگان داخلی- چه از اهل قلم و بیان، و چه از اهل عمل و سازوبرگ جنگی- مع ذلک، ملت ما با قدرت «اللَّه اکبر» بر این سازوبرگهای بزرگ جنگی آنها غلبه کرد و پیروز شد. و حق پیروز شد، و همیشه حق پیروز است. لکن ما باید فکر این باشیم که مسیرمان مسیر حق باشد.»[۸]
حال در این مقاله در مقام بررسی سنتهای الهی تاریخ در قرآن نیستیم که این خود موضوع وسیعی است که البته هنوز هم جای صحبت فراوان دارد بلکه به بررسی یکی از سنتهای الهی در تاریخ به طور خصوص میپردازیم و آن سنت «نصرت الهی» است. تمام سعی این قلم بیان تفسیر سنت نصرت الهی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنهای (مدظله العالی) است. همان طور که در مثال قوم بنی اسرائیل مشاهده نمودید مقام معظم رهبری در تحلیل مسائل خرد و کلان جامعه به این دسته از آیات قرآن کریم استناد میکنند.
مسئله حضور قرآن در صحنه زندگی مسلمانان مسئلهای است که همیشه فکر مصلحان اسلامی را به خود مشغول داشته است. اگر اعتقاد به قرآن وجود دارد و این را میدانیم که از طرف خداست و همه گفتههایش درست است پس باید به همه مضامین آن عمل کنیم. قرآنی که به بخشی از آن در حوزه فردی عمل شود نمیتواند پاسخگوی سعادت جمع باشد. قرآن را باید به این معنا وارد زندگی فردی و اجتماعی نمود و از دستورالعملهایش به عنوان تنها سند سعادت دنیوی و اخروی بهره جست. تکیه کردن به وعده نصرت الهی که در قرآن آمده است همان چیزی است که باید در متن زندگی به آن تمسک نمود. مسئلهی انقلاب اسلامی، مسئلهی اعتماد به وعدههای الهی بود. تجربه اعتماد به وعدهی نصرت الهی در انقلاب نشان داد که سنتهای الهی در قرآن حقیقتی است که در فضای عینی زندگی قابل لمس کردن است.
«بعضی از آیات کریمهی الهی، گویی در طول قرنهای متمادی، یا به معنای واقعی تفسیر نشده بود و یا بهوسیلهی ما و نسلهای معمولیِ بشر فهمیده نشده بود. این آیات، در دوران انقلاب ما و در طول این ده، یازده سالِ پُرحادثه و پُرماجرا معنا شد. حق هم همین است. حوادث و شرایط خاص است که میتواند حقایق الهی را که در قالب الفاظ است، درست معنا کند. مثلاً آیات نازل شده در جنگ اُحد[۹] را نمیشود در یک زندگی عافیتآلود و عافیتآمیز، درست فهمید. آیات نازل شده در غربت نبیّاکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) و اصحاب آن بزرگوار در شعب ابیطالب یا در راه مکه را نمیشود در شرایط معمولی زندگی، در خانه و در بازار و در محیط مأنوس خانوادگی، درست درک کرد؛ چیز دیگری لازم است. شرایط خاصی لازم است که بسیاری از آیات معنا بشود و اگر بخواهیم درست نظر بدهیم، باید بگوییم که مجموعهی آیات الهی، با تفاسیر ائمهی معصومین(علیهمالصّلاةوالسّلام) که در ظرف انقلاب و دوران بعثت و هجرت و جهاد و شهادت - دوران برانگیختگی و زحمت و تلاش - نازل شده بود، بهتر از همیشهی تاریخ فهمیده میشود، یا قابل فهمیدهشدن است.
یکی از آیات الهی این است که اگر برای خدا کار کنید، خدا به شما کمک خواهد کرد: «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»[۱۰]. یکی از آیات الهی این است که اگر صبر و استقامت کنید، خدا را با خود خواهید یافت: «اناللَّه معالصّابرین»[۱۱]. نمیشود این آیات را همینطور خواند و رد شد. هر کلمهیی از کلمات این آیات، یک تجربهی زندگی و یک درس حکمت است. همینطوری نیست که بخوانیم و عبور کنیم و فکر کنیم که فهمیدهایم.
در قرآن کریم هست که هر کس در راه خدا تلاش کند، هر کس برای خدا مجاهدت کند، در حقیقت برای خود تلاش و مجاهدت کرده است: «و من جاهد فانّما یجاهد لنفسه»[۱۲]. اینها آیات الهی است. ما همهی اینها را قبول داشتیم؛ اما قبول داشتن، یک مسأله است؛ لمس کردن، یک مسألهی دیگر است. ما حالا این آیات را لمس میکنیم. در طول دوران نهضت و انقلاب، بعد از پیروزی انقلاب، در هشت سال جنگ، در این دو سال بعد از جنگ، مجموعاً در این یازده، دوازده سالِ بعد از بیست و دوم بهمن ۵۷ تا امروز، اینها را یکییکی تجربه و لمس میکنیم و قدمبهقدم درک مینماییم؛ یعنی ملت ما اینها را درک میکند.
تا اینجا هرچه وعدهی الهی بود، درست بود و عمل شد. هرچه تحلیل براساس آیات محکمات قرآن بود، درست از آب درآمد و محقق شد. تا اینجا ما بوضوح و عیان دیدیم که یک ملت مؤمن و با خدا، وقتی همهی دنیا هم در مقابل او قرار بگیرند، اگر بایستد و صبر کند، شکست نخواهد خورد؛ این را تجربه کردیم. همیشه میگفتیم، قبل از انقلاب و اوایل انقلاب میگفتیم، در طول این ده سال بارها و بارها میگفتیم؛ اما حوادث، این گفته را برای ما عینی و ملموس کرد.»[۱۳]
با توجه به حرکت بیداری اسلامی که اکنون در برخی کشورهای منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده است دیدگاه رهبر امت اسلامی درباره آن بسیار حائز اهمیت است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل مسأله پیروزی بیداری اسلامی در آینده نزدیک به وعدههای قرآنی استناد کردهاند در واقع پیشبینی انقلابهای منطقه و بیداری اسلامی چیزی را نمیدانند جز همان تحقق وعدههای الهی.
بررسی استنادهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در تحلیل مسأله پیروزی حرکت بیداری اسلامی به سنت قرآنی نصرت الهی محور اصلی این سطور میباشد. سیر بحث این طور است که ابتدا سخنهای کلیدی مقام معظم رهبری در پیشبینی بیداری اسلامی میآوریم و در بخش بعدی دیدگاه کلان رهبری را راجع به وعده نصرت الهی در قرآن خاطر نشان خواهیم کرد و در بخش آخر مقاله به ارائه راهکار عملی تحقق این وعده الهی در انقلابهای منطقه خواهیم پرداخت.
معنای نصرت الهی
اولین چیزی که برای ما مهم است دانستن مفهوم نصرت الهی است. سؤالهایی که ممکن است در اینجا پیش بیاید این است که نصرت الهی به چه معناست؟ یاری خدا به چه شکل خودش را نشان میدهد؟ خداوند از کدام ابزارها برای کمک کردن به جامعه استفاده میکند؟ آیا خداوند از نیروی مادی استفاده میکند یا از نیروی معنوی؟ کمک الهی محدود است یا نامحدود؟ اینها سؤالهای در خور تأمّلی است که در ادامه پاسخ روشن آن آورده میشود:
﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
منظور از سنت الهی، همان قوانین تغییرناپذیری است که خدا در این جهان وضع کرده است.[۱] قرآن آنجا که بحث از اقوام پیشین را به میان میآورد و علل عاقبت نیک یا بد ایشان را توضیح میدهد و در ورای بیان ظاهری قصه گذشتگان، مفهومی را میخواهد به ما برساند همان سنتهای الهی در تاریخ است. به عنوان مثال در قصه حضرت موسی (علیه السلام) چگونه قوم بنی اسرائیل را که بر همه عالمیان برتری داده است در اثر ناسپاسی و رویگردانی از حق به بلایا دچار میکند.[۲] مطالعه این سرگذشت فقط جهت اطلاع یافتن از آن داستان نیست بلکه مایه درس و عبرت امروز ما است توجه به این نکته که عامل بقای نظام و حکومت اسلامی همانا پایبندی به اسلام است:
«ما بایستی از اسلام برای عمل خودمان، برای رفتارهای خودمان، برای موضعگیریهای خودمان درس بگیریم و بدانیم بقای نظام اسلامی، برکات الهی، تفضلات و رحمت الهی تا وقتی است که ما پایبند و مقید باشیم. خدا که با ما قوم و خویشی ندارد. بارها من عرض کردهام بنیاسرائیل همان کسانی هستند که خدای متعال در قرآن مکرر میفرماید: «اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم و انّی فضّلتکم علی العالمین».[۳] خدا بنیاسرائیل را بر عالمین تفضیل داد؛ اما همین بنیاسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند، «کونوا قردة خاسئین»،[۴] «ضربت علیهم الذّلّة و المسکنة»؛[۵] تبدیل شدند به این.»[۶]
آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر از اولین کسانی است که به بحث از سنتهای الهی در تاریخ پرداخته است، ایشان در ابتدای جلسه اول درسشان در این موضوع، ضرورت این بحث را روشن میسازد:
«آیا تاریخ بشری در مفهوم قرآن کریم سنتهائی دارد؟ آیا قوانینی در مسیر تاریخ و در حرکت و تکامل تاریخ بشری، حاکم است؟ این قوانین، کدامند که تاریخ بشر را میسازند؟ تاریخ بشر چگونه آغاز شد، چگونه رشد کرد، و چگونه تکامل مییابد؟ و عوامل مؤثر در نظریه تاریخ چیست؟ آیا انسان در کار تاریخ چه نقشی دارد. نقش خداوند و عالم غیب چیست، و نبوت در این میدان اجتماعی چگونه میتواند نقش ایفا کند؟ اینها همه مطالبی است که تحت همین عنوان، عنوان «سنن تاریخ در قرآن» در یک بخش مهمی از این قسمت از قرآن از نظرهای مختلف، روی آنها بحثها شده است.»[۷]
امام خمینی(ره) که خود عالم و آگاه به این سنن الهی بود و در صحنه عمل در آن جهت حرکت کرد کلامش در این باره دلنشین است:
«گفتید حق پیروز است. حق پیروز است. و ما مادامی که در مسیر حق باشیم، پیروز هستیم و باطل منکوب است. و مادامی که در طریقِ باطل است، منکوب خواهد بود. مواجهه حق و باطل در این زمانی که ما بودیم این دو مطلب را ثابت کرد؛ ملت حق بود، و مقابل ملت صفوف باطل. باطل مجهز به همه جِهاز نظامی و جنگی، و حق بدون اینکه از جهازات جنگی ظاهری و از سازوبرگ جنگی برخوردار باشد، با مجهز بودنش به ایمان و حق، پیروز شد. پس حق پیروز است، ما شاهد بودیم او را. شما حق بودید که فریاد میکردید ما اسلام را میخواهیم و کفر و شرک و چپاول و زورگویی را نمیخواهیم. آنها باطل بودند و در مقابل شما ایستاده بودند، و میخواستند آن رژیم را حفظ کنند. هم قدرتهای داخلی، و هم قدرتهای عظیم خارجی، و هم وابستگان داخلی- چه از اهل قلم و بیان، و چه از اهل عمل و سازوبرگ جنگی- مع ذلک، ملت ما با قدرت «اللَّه اکبر» بر این سازوبرگهای بزرگ جنگی آنها غلبه کرد و پیروز شد. و حق پیروز شد، و همیشه حق پیروز است. لکن ما باید فکر این باشیم که مسیرمان مسیر حق باشد.»[۸]
حال در این مقاله در مقام بررسی سنتهای الهی تاریخ در قرآن نیستیم که این خود موضوع وسیعی است که البته هنوز هم جای صحبت فراوان دارد بلکه به بررسی یکی از سنتهای الهی در تاریخ به طور خصوص میپردازیم و آن سنت «نصرت الهی» است. تمام سعی این قلم بیان تفسیر سنت نصرت الهی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنهای (مدظله العالی) است. همان طور که در مثال قوم بنی اسرائیل مشاهده نمودید مقام معظم رهبری در تحلیل مسائل خرد و کلان جامعه به این دسته از آیات قرآن کریم استناد میکنند.
مسئله حضور قرآن در صحنه زندگی مسلمانان مسئلهای است که همیشه فکر مصلحان اسلامی را به خود مشغول داشته است. اگر اعتقاد به قرآن وجود دارد و این را میدانیم که از طرف خداست و همه گفتههایش درست است پس باید به همه مضامین آن عمل کنیم. قرآنی که به بخشی از آن در حوزه فردی عمل شود نمیتواند پاسخگوی سعادت جمع باشد. قرآن را باید به این معنا وارد زندگی فردی و اجتماعی نمود و از دستورالعملهایش به عنوان تنها سند سعادت دنیوی و اخروی بهره جست. تکیه کردن به وعده نصرت الهی که در قرآن آمده است همان چیزی است که باید در متن زندگی به آن تمسک نمود. مسئلهی انقلاب اسلامی، مسئلهی اعتماد به وعدههای الهی بود. تجربه اعتماد به وعدهی نصرت الهی در انقلاب نشان داد که سنتهای الهی در قرآن حقیقتی است که در فضای عینی زندگی قابل لمس کردن است.
«بعضی از آیات کریمهی الهی، گویی در طول قرنهای متمادی، یا به معنای واقعی تفسیر نشده بود و یا بهوسیلهی ما و نسلهای معمولیِ بشر فهمیده نشده بود. این آیات، در دوران انقلاب ما و در طول این ده، یازده سالِ پُرحادثه و پُرماجرا معنا شد. حق هم همین است. حوادث و شرایط خاص است که میتواند حقایق الهی را که در قالب الفاظ است، درست معنا کند. مثلاً آیات نازل شده در جنگ اُحد[۹] را نمیشود در یک زندگی عافیتآلود و عافیتآمیز، درست فهمید. آیات نازل شده در غربت نبیّاکرم(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم) و اصحاب آن بزرگوار در شعب ابیطالب یا در راه مکه را نمیشود در شرایط معمولی زندگی، در خانه و در بازار و در محیط مأنوس خانوادگی، درست درک کرد؛ چیز دیگری لازم است. شرایط خاصی لازم است که بسیاری از آیات معنا بشود و اگر بخواهیم درست نظر بدهیم، باید بگوییم که مجموعهی آیات الهی، با تفاسیر ائمهی معصومین(علیهمالصّلاةوالسّلام) که در ظرف انقلاب و دوران بعثت و هجرت و جهاد و شهادت - دوران برانگیختگی و زحمت و تلاش - نازل شده بود، بهتر از همیشهی تاریخ فهمیده میشود، یا قابل فهمیدهشدن است.
یکی از آیات الهی این است که اگر برای خدا کار کنید، خدا به شما کمک خواهد کرد: «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»[۱۰]. یکی از آیات الهی این است که اگر صبر و استقامت کنید، خدا را با خود خواهید یافت: «اناللَّه معالصّابرین»[۱۱]. نمیشود این آیات را همینطور خواند و رد شد. هر کلمهیی از کلمات این آیات، یک تجربهی زندگی و یک درس حکمت است. همینطوری نیست که بخوانیم و عبور کنیم و فکر کنیم که فهمیدهایم.
در قرآن کریم هست که هر کس در راه خدا تلاش کند، هر کس برای خدا مجاهدت کند، در حقیقت برای خود تلاش و مجاهدت کرده است: «و من جاهد فانّما یجاهد لنفسه»[۱۲]. اینها آیات الهی است. ما همهی اینها را قبول داشتیم؛ اما قبول داشتن، یک مسأله است؛ لمس کردن، یک مسألهی دیگر است. ما حالا این آیات را لمس میکنیم. در طول دوران نهضت و انقلاب، بعد از پیروزی انقلاب، در هشت سال جنگ، در این دو سال بعد از جنگ، مجموعاً در این یازده، دوازده سالِ بعد از بیست و دوم بهمن ۵۷ تا امروز، اینها را یکییکی تجربه و لمس میکنیم و قدمبهقدم درک مینماییم؛ یعنی ملت ما اینها را درک میکند.
تا اینجا هرچه وعدهی الهی بود، درست بود و عمل شد. هرچه تحلیل براساس آیات محکمات قرآن بود، درست از آب درآمد و محقق شد. تا اینجا ما بوضوح و عیان دیدیم که یک ملت مؤمن و با خدا، وقتی همهی دنیا هم در مقابل او قرار بگیرند، اگر بایستد و صبر کند، شکست نخواهد خورد؛ این را تجربه کردیم. همیشه میگفتیم، قبل از انقلاب و اوایل انقلاب میگفتیم، در طول این ده سال بارها و بارها میگفتیم؛ اما حوادث، این گفته را برای ما عینی و ملموس کرد.»[۱۳]
با توجه به حرکت بیداری اسلامی که اکنون در برخی کشورهای منطقه خاورمیانه اتفاق افتاده است دیدگاه رهبر امت اسلامی درباره آن بسیار حائز اهمیت است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در تحلیل مسأله پیروزی بیداری اسلامی در آینده نزدیک به وعدههای قرآنی استناد کردهاند در واقع پیشبینی انقلابهای منطقه و بیداری اسلامی چیزی را نمیدانند جز همان تحقق وعدههای الهی.
بررسی استنادهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در تحلیل مسأله پیروزی حرکت بیداری اسلامی به سنت قرآنی نصرت الهی محور اصلی این سطور میباشد. سیر بحث این طور است که ابتدا سخنهای کلیدی مقام معظم رهبری در پیشبینی بیداری اسلامی میآوریم و در بخش بعدی دیدگاه کلان رهبری را راجع به وعده نصرت الهی در قرآن خاطر نشان خواهیم کرد و در بخش آخر مقاله به ارائه راهکار عملی تحقق این وعده الهی در انقلابهای منطقه خواهیم پرداخت.
معنای نصرت الهی
اولین چیزی که برای ما مهم است دانستن مفهوم نصرت الهی است. سؤالهایی که ممکن است در اینجا پیش بیاید این است که نصرت الهی به چه معناست؟ یاری خدا به چه شکل خودش را نشان میدهد؟ خداوند از کدام ابزارها برای کمک کردن به جامعه استفاده میکند؟ آیا خداوند از نیروی مادی استفاده میکند یا از نیروی معنوی؟ کمک الهی محدود است یا نامحدود؟ اینها سؤالهای در خور تأمّلی است که در ادامه پاسخ روشن آن آورده میشود:
«خدای متعال به شما وعده داده است که اگر دین او را و راه او را و هدفهای الهی را یاری کنید، شما را یاری خواهد کرد.[۱۴] یاری خدا به معنی یاری تمام نیروهای موجود در این طبیعت است؛ همه به کمک شما خواهند آمد؛ نیروهای ماوراء طبیعی هم به کمک شما خواهند آمد؛ یاری خواهید شد، پیش خواهید رفت؛ همچنان که امروز پیش رفتید.»[۱۵]
«انشاءاللَّه خدای متعال هم کمک خواهد کرد؛ «من کان للَّه کان اللَّه له»،[۱۶] هر کس برای خدا کار کند، خدا هم تمام امکانات و علم و قدرت خودش و سنتهای آفرینش را در خدمت او قرار خواهد داد. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۱۷] این جملهی عجیبی است - «ل» قسم و «ن» تأکید - حتماً خدا کسانی را که او را نصرت کنند، بدون شک نصرت خواهد کرد.»[۱۸]
«انشاءاللَّه خدای متعال هم کمک خواهد کرد؛ «من کان للَّه کان اللَّه له»،[۱۶] هر کس برای خدا کار کند، خدا هم تمام امکانات و علم و قدرت خودش و سنتهای آفرینش را در خدمت او قرار خواهد داد. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۱۷] این جملهی عجیبی است - «ل» قسم و «ن» تأکید - حتماً خدا کسانی را که او را نصرت کنند، بدون شک نصرت خواهد کرد.»[۱۸]
نصرت الهی در بیداری اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین اجلاس بیداری اسلامی که در اواخر شهریور ماه برگزار شد در اولین توصیههایی که در برابر کشورهای منطقه میگذارند همانا انتقال تجربههای پیروزی ملت ایران در مقابل قدرتمندان جهان به کشورهای منطقه است که از جملهی آن تجربهها، اتکاء بر وعده نصرت الهی است. البته این را هم متذکر میشوند که شرایط ملتها و کشورها در همه چیز یکسان نیست اما یک سری امور دیگر در ملتها هست که برای همگان قابل استفاده است.
«اولین سخن آن است که با توکل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به «وعدههای مؤکد نصرت الهی در قرآن»[۱۹] و به کارگیری خرد و عزم و شجاعت، میتوان بر همهی این موانع فائق آمد و پیروزمندانه از آنها عبور کرد.»[۲۰]
با شروع شدن حرکت بیداری مسلمانها، سنتهای الهی هم شامل حال آنها میشود. بر طبق موازین قرآنی، به تدریج این ملتها وعدههای نصرت الهی را مشاهده خواهند نمود؛ به عبارت دیگر پیروزی حرکت بیداری اسلامی، همان تحقق وعدههای الهی است. وعدههای الهی انواعی دارد، یکی از آن وعدهها، نصرت الهی است وعدهی الهی دیگر، وارثیت است؛ این وعدهها به حکم اینکه خداوند متعال در اجرای وعدههایش توانا است بدون هیچگونه تردیدی خطوط آینده مؤمنان را ترسیم میکند.
«امروز دنیای اسلام افق روشنی در مقابل خود مشاهده میکند. دشمنان بزرگ و مستکبران گردنکلفت عالم که همهی دنیا در اختیار آنها هست، امروز در مقابل خیزش امتهای مسلمان و بیداری ملتهای مسلمان احساس ناتوانی میکنند؛ راه بر روی آنها بسته است و این نشاندهندهی وعدهی الهی است که فرمود: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز».[۲۱] و فرمود: «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین».[۲۲] اینها وعدهی الهی است. و فرمود: «و اللَّه غالب علی أمره».[۲۳] این وعدههای الهی به برکت بیداری و حرکت مسلمانها بتدریج خود را نشان میدهد.»[۲۴]
مقاومت مردم مظلوم فلسطین در برابر غاصبان صهیونیستی، نمایش صحنه بیداری اسلامی در مقابل جبهه استکبار است. رهبر معظم انقلاب اسلامی همیشه به این حرکت مردم فلسطین عنایت و توجه ویژهای داشتهاند. ایشان را به ادامه این مسیر تشویق فرمودهاند و دشمنانشان را در آستانه شکست معرفی کردهاند.
«ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیفتر و آسیبپذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانهی قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است. سنت الهی بر این جاری شده که ستمگران در اواخر دوران ننگآلود خود، به دست خویش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزدیکتر کنند. حمله به لبنان و سپس حمله به غزه در سالهای پیش، از جملهی همین اقدامهای دیوانهوار بود که تروریستهای اریکهنشین صهیونیست را به درهی سقوط نهائی نزدیکتر کرد.حمله به کاروان امدادی بینالمللی در آبهای مدیترانه نیز اقدام ابلهانهی دیگری از همان قبیل است.
برادران و خواهران فلسطینی! به خداوند حکیم و قدیر اعتماد کنید، قدرت خود را باور کنید و بر آن بیفزائید. و به پیروزی نهائی یقین داشته باشید. و بدانید که: وَلَیَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَنْ یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.[۲۵] »[۲۶]
«امروز نه فقط ملّتهای مسلمان، که بسیاری از ملتهای اروپا و آمریکا حقانیت شما را از بن دندان پذیرفتهاند. شما همین امروز هم پیروزید و با ادامهی این ایستادگی شرافتمندانه دشمن زبون و ضد بشر را باز هم بیشتر به ذلت و شکست خواهید کشاند. انشاءالله
بدانید که «ما وَدَّعَک رَبُّک و ما قَلی»[۲۷] و بدانید که «و لَسَوفَ یُعطِیک رَبُّکَ فَتَرضَی»[۲۸] انشاءالله با اینحال حوادث خونین و فاجعه بار غیر نظامیان فلسطینی بخصوص کودکان مظلوم و معصوم، دلهای ما را غرق خون کرده است. حوادث ناشی از جنایتهای غاصبان فلسطین که هر روز چندین بار از همهی کانالهای تلویزیونی ما پخش میشود ملت ما را ماتمزده و عزادار ساخته است. اَعظَمَ الله لَکُم الجَزاء وَ عَجَّل لَکُم النَّصر، بدانید که وعدهی خدا راست است که فرمود: «وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیز»[۲۹] و فرمود: «وَ مَن جاهَد فَانّما یُجاهِدُ لِنَفسه»[۳۰]...»[۳۱]
رهبر معظم انقلاب اسلامی، تمام حرکتهایی که اخیراً انجام شده و به رشد اسلامی و نابودی دشمنان منتهی شده است را از مصادیق نصرت الهی میداند.
«ایستادگی غزه با وجود محاصرهی کامل، نصرت الهی بود. سقوط رژیم خائن و فاسد حسنی مبارک، نصرت الهی بود. پدید آمدن موج پرقدرت بیداری اسلامی در منطقه، نصرت الهی است. برافتادن پردهی نفاق و تزویر از چهرهی آمریکا و انگلیس و فرانسه و تنفر روزافزون ملتهای منطقه از آنان، نصرت الهی است. گرفتاریهای پیدرپی و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داخلیاش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتّی دانشگاههای اروپائی از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهی است. امروز رژیم صهیونیستی از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزویتر، و حامی اصلیاش آمریکا از همیشه گرفتارتر و سردرگمتر است.»[۳۲]
نصرت الهی و انقلاب اسلامی
با شروع شدن حرکت بیداری مسلمانها، سنتهای الهی هم شامل حال آنها میشود. بر طبق موازین قرآنی، به تدریج این ملتها وعدههای نصرت الهی را مشاهده خواهند نمود؛ به عبارت دیگر پیروزی حرکت بیداری اسلامی، همان تحقق وعدههای الهی است. وعدههای الهی انواعی دارد، یکی از آن وعدهها، نصرت الهی است وعدهی الهی دیگر، وارثیت است؛ این وعدهها به حکم اینکه خداوند متعال در اجرای وعدههایش توانا است بدون هیچگونه تردیدی خطوط آینده مؤمنان را ترسیم میکند.
«امروز دنیای اسلام افق روشنی در مقابل خود مشاهده میکند. دشمنان بزرگ و مستکبران گردنکلفت عالم که همهی دنیا در اختیار آنها هست، امروز در مقابل خیزش امتهای مسلمان و بیداری ملتهای مسلمان احساس ناتوانی میکنند؛ راه بر روی آنها بسته است و این نشاندهندهی وعدهی الهی است که فرمود: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز».[۲۱] و فرمود: «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین».[۲۲] اینها وعدهی الهی است. و فرمود: «و اللَّه غالب علی أمره».[۲۳] این وعدههای الهی به برکت بیداری و حرکت مسلمانها بتدریج خود را نشان میدهد.»[۲۴]
مقاومت مردم مظلوم فلسطین در برابر غاصبان صهیونیستی، نمایش صحنه بیداری اسلامی در مقابل جبهه استکبار است. رهبر معظم انقلاب اسلامی همیشه به این حرکت مردم فلسطین عنایت و توجه ویژهای داشتهاند. ایشان را به ادامه این مسیر تشویق فرمودهاند و دشمنانشان را در آستانه شکست معرفی کردهاند.
«ملت مجاهد فلسطین و مردم و دولت مردمی غزه نیز بدانند که دشمن خبیث آنان اکنون از همیشه ضعیفتر و آسیبپذیرتر است. جنایت دریائی روز دوشنبه نه نشانهی قدرت، که نشان درماندگی و سراسیمگی رژیم غاصب است. سنت الهی بر این جاری شده که ستمگران در اواخر دوران ننگآلود خود، به دست خویش، سرنوشت محتوم فنا و زوال خود را نزدیکتر کنند. حمله به لبنان و سپس حمله به غزه در سالهای پیش، از جملهی همین اقدامهای دیوانهوار بود که تروریستهای اریکهنشین صهیونیست را به درهی سقوط نهائی نزدیکتر کرد.حمله به کاروان امدادی بینالمللی در آبهای مدیترانه نیز اقدام ابلهانهی دیگری از همان قبیل است.
برادران و خواهران فلسطینی! به خداوند حکیم و قدیر اعتماد کنید، قدرت خود را باور کنید و بر آن بیفزائید. و به پیروزی نهائی یقین داشته باشید. و بدانید که: وَلَیَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَنْ یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.[۲۵] »[۲۶]
«امروز نه فقط ملّتهای مسلمان، که بسیاری از ملتهای اروپا و آمریکا حقانیت شما را از بن دندان پذیرفتهاند. شما همین امروز هم پیروزید و با ادامهی این ایستادگی شرافتمندانه دشمن زبون و ضد بشر را باز هم بیشتر به ذلت و شکست خواهید کشاند. انشاءالله
بدانید که «ما وَدَّعَک رَبُّک و ما قَلی»[۲۷] و بدانید که «و لَسَوفَ یُعطِیک رَبُّکَ فَتَرضَی»[۲۸] انشاءالله با اینحال حوادث خونین و فاجعه بار غیر نظامیان فلسطینی بخصوص کودکان مظلوم و معصوم، دلهای ما را غرق خون کرده است. حوادث ناشی از جنایتهای غاصبان فلسطین که هر روز چندین بار از همهی کانالهای تلویزیونی ما پخش میشود ملت ما را ماتمزده و عزادار ساخته است. اَعظَمَ الله لَکُم الجَزاء وَ عَجَّل لَکُم النَّصر، بدانید که وعدهی خدا راست است که فرمود: «وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیز»[۲۹] و فرمود: «وَ مَن جاهَد فَانّما یُجاهِدُ لِنَفسه»[۳۰]...»[۳۱]
رهبر معظم انقلاب اسلامی، تمام حرکتهایی که اخیراً انجام شده و به رشد اسلامی و نابودی دشمنان منتهی شده است را از مصادیق نصرت الهی میداند.
«ایستادگی غزه با وجود محاصرهی کامل، نصرت الهی بود. سقوط رژیم خائن و فاسد حسنی مبارک، نصرت الهی بود. پدید آمدن موج پرقدرت بیداری اسلامی در منطقه، نصرت الهی است. برافتادن پردهی نفاق و تزویر از چهرهی آمریکا و انگلیس و فرانسه و تنفر روزافزون ملتهای منطقه از آنان، نصرت الهی است. گرفتاریهای پیدرپی و بیشمار رژیم صهیونیست، از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داخلیاش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتّی دانشگاههای اروپائی از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهی است. امروز رژیم صهیونیستی از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزویتر، و حامی اصلیاش آمریکا از همیشه گرفتارتر و سردرگمتر است.»[۳۲]
نصرت الهی و انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود که در تاریکنای خفقان، همچون برقی درخشیدن گرفت. امام خمینی(ره) پرچمدار این حرکت و رهبر این نهضت اسلامی بود. رهبریِ انقلابی به این بزرگی باید دارای نقشهای از قبل طراحی شده و استوار باشد تا بتواند هیمنهی مستکبران جهان را شکسته و با عبور از آنها قدرت حکومت اسلامی را به دست گیرد. مؤلفههای این انقلاب کبیر اسلامی باید برگرفته از متن اسلام باشد تا هویت خویش را حفظ و به رخ عالمیان بکشد. عمل کردن مطابق سنن الهی، نسخهی طلایی پیروزی این انقلاب بود.
ملت ایران این تجربه را دارد که اگر در مقابل زورگوییها و سلطهطلبی مستکبران جهان مقاومت بکند، بدون شک طرف شکست خورده این کارزار، دشمنان نظام اسلامی هستند. وقتی ملتی بر اساس حق حرکت نمایند همانا دشمنان او، جزء نیروهای باطلی هستند که در جهان آفرینش نابودی سرنوشت ایشان میباشد.
«فشارهائی که در دنیا انجام میگیرد، محکوم به شکست است؛ شکست خواهد خورد. این چیزی است که تجربه به ما نشان داده، غیر از وعدهی الهی که: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»[۳۳] و آیات زیادی که در این جهت هست. فشارها غالباً محکوم به شکست است. یک مدتی فشار میآورند، وقتی که ایستادگی مشاهده شد از این طرف، آن فشار تمام میشود. جنگ، جنگ ارادههاست؛ جنگ عزمهای راسخ است؛ هر که عزمش بیشتر بود، او برنده است. بنابراین، اینها شکست میخورند.»[۳۴]
حرکت انقلاب اسلامی در ایران، قدم گذاشتن بر مسیر آرمانهای الهی بود، و در تمام این دوران، مورد هجوم تهدیدهای دشمنان بوده است. اما عنصری که در ایران هست و در کشورهای مستکبر نیست، عنصر حضور مردمی است. جمهوری اسلامی ملتی مستحکم و یکپارچه است. در این عرصهای که دشمنان سعی دارند با قدرت سرنیزه خودشان ملت ایران را به زانو دربیاورند، مردم مؤمن ایران با مشاهده این دشمنیها، ایمان و ارادهشان نه تنها سست و کم نمیگردد بلکه بیشتر به حقانیت این راه ایمان میآورند و اعتمادشان به وعده الهی بیشتر میشود.
«جمهوری اسلامی در این سی و دو سال نشان داده که به کسی باج نخواهد داد، این فشارها هم روی او اثر نمیکند؛ «و لمّا رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الّا ایمانا و تسلیما».[۳۵] ما وقتی این فشارها را ملاحظه میکنیم، این شیطنتها و توطئهها را از طرف خبیثترین شیاطین عالم نسبت به خودمان مشاهده میکنیم، میفهمیم وعدهی الهی راست است؛ میگوئیم «هذا ما وعدنا الله و رسوله». خدا وعده فرموده بود که وقتی در راه مستقیم حرکت کنید، شیطانها و کجروان با شما مقابله میکنند؛ بسمالله، این نمونهاش است. این را خدا قبلاً به ما فرموده بود، آیات قرآن به ما گفته بود. «و صدق الله و رسوله»؛ سخن خدا راست است. «و ما زادهم الّا ایمانا و تسلیما»؛ این، ایمان ما را به وعدهی الهی بیشتر میکند. خداوند فرموده است: «لینصرنّ الله من ینصره».[۳۶] هر کس خدا را نصرت کند، دین خدا را نصرت کند، راه خدا را نصرت کند، آرمانهای الهی را نصرت کند، خدا یقیناً او را نصرت و پیروز خواهد کرد. و بدانید این در انتظار ملت عزیز ایران است.»[۳۷]
انقلاب اسلامی از همان لحظات ابتدایی مبارزه مشمول لطف خداوند بوده است. و الآن هم این همه پیشرفت حاصل شده است حاکی از عنایت الهی به ملت ایران است. امام خمینی (ره) رهبر این انقلاب، کسی بود که همیشه این حرکت را به خدا نسبت میداد و این پیروزی باور نکردنی بر حسب قوانین دنیایی را تنها معلول پشتیبانی خداوند میدانست. البته این مسئله هم وجود دارد که نصرت الهی به عمل مردم ایران تعلق گرفته است نه به ملیت و نژاد؛ لذا عنصر عمل خالصانه را همیشه باید حفظ کرد همان عنصری که جلبکننده نصرت الهی است.
«انقلاب اسلامی، خیلی ریشهدار است؛ خیلی قوی است؛ خیلی ارکان مستحکمی دارد؛ و خدای متعال هم پشتیبان ماست؛ همین طور که من بارها از قول امام (رضوان اللَّه علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم - یا احساس کردم - یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد - «من کان للَّه کان اللَّه له»[۳۸]، «إن تنصروا اللَّه ینصرکم»،[۳۹] «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»[۴۰] - باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند.»[۴۱]
ایستادگی و پیروزی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا، احتیاج به نیرویی بزرگ دارد. مسلمانان باید توجه به نیرویی داشته باشند که آنها دارند و دشمنان ندارند، و آن عبارت است از قدرت خداوند متعال که حمایت کننده از جامعه مسلمانان است. طبیعی است که این قدرت الهی در کشورهای اسلامی مداخله میکند، و به آنها نصرت اهدا میکند که به او توکل نمایند، و با ایمان به نصرت او پیش بروند. اگر این اعتماد به خدا در دنیای اسلام باشد وجود دشمنان از آنجا ریشهکن میشود.
«شما امروز کدام کشور را در دنیا سراغ دارید (بروید سراغ قویترین کشورها) که اگر همهی دنیا علیه او، با یکدیگر همدست شوند، بتواند سرِ پای خود بایستد و دچار تزلزل نشود؟ بروید این کشورهای قوی دنیا را یکی پس از دیگری ببینید. آیا چنین ظرفیتی در این کشورها هست؟ چه کسی میتوانست آنطور بایستد، جز آنکه دل او به خدای بزرگ و وعدهی نصرت الهی به معنای حقیقی کلمه باور داشت؟ «و لینصرنّ الله من ینصره.»[۴۲] اینکه دیگر قابل تأویل نیست؛ و واقعیت جامعهی ما و حوادث تاریخ ما هم این را ثابت کرد. و شما آن جوانان هستید. قدر خودتان را، یعنی قدر آن گوهر گرانقدری را که در وجودتان است، بدانید. تمام مشکلات بزرگ دنیای اسلام، میتواند با آن امانت الهی که در دلها و وجود شماست، حل شود. اینکه میبینید دنیای اسلام، بعد از چهل و پنج سال ضربه خوردن و خسارت کشیدن و قربانی دادن، ناگهان به وسیلهی عدّهای عناصر ضعیف، حقیر و نالایق که ایمان به خدا در قلب آنها نیست و آن روح اسلامی به کلّی با آنها بیگانه است، با یک خیانت فضیح از بین میرود و دشمنانْ توطئهی خودشان را نسبت به قضیهی فلسطین کامل میکنند، به این سبب است که این گوهر گرانبهایی که در اینجا، به فضل الهی به وفور وجود دارد، متأسفانه در آنجاها که باید باشد، کم است. بعضی جاها هم که اصلًا نیست!»[۴۳]
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به مردم جهان الگویی نشان داد که اگر مسلمانان به وعدههای خداوند اعتماد بکنند و وارد صحنه مبارزه با دشمنان اسلام شوند پیروزی حتمی برای آنها خواهد بود.
«پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی، مردی فرزانه از تبار پیامبر اکرم صلّیاللَّهعلیهوآلهو سلّم، نقش اساسی در بیداری اسلامی در همهی جهان، بهویژه در کشورهای منطقه داشت. پیروزی مسلمانان در رویاروییِ به ظاهر نابرابر با دشمنان اسلام در جنوب لبنان، نشان دیگری از اصالت و حقّانیت مبارزات اسلامی و تأکیدی است بر اینکه اگر مسلمانان به وعدهی خداوند اعتماد کنند و برای خدا مجاهده نمایند، پیروزی آنها حتمی است.[۴۴]»[۴۵]
رهبر معظم انقلاب اسلامی، پدید آمدن بیداری اسلامی را، حاصل حرکت مردم ایران و پیروزی انقلاب اسلامی میدانند. انقلاب اسلامی ایران نشان داد که با وارد شدن در صحنه مبارزه با دشمنان و ایمان الهی میتوان بر ابرقدرتها هم پیروز شد. مقام معظم رهبری در نماز جمعه معروف ۱۵ بهمن سال ۱۳۸۹ صریحاً به این نکته اشاره میکنند که تجربه انقلاب اسلامی ایران در اتکاء به نصرت الهی، قابلیت انطباق با هر حرکت اسلامی و آزادیخواهانه را دارد.
«دشمن شما سعی میکند شما را از دست یافتن به هدفهای خود نومید کند. در حالی که وعدهی الهی میگوید: «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[۴۶]. به وعدهی مؤکد و بیتردید خداوند اعتماد کنید که میگوید: «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ »[۴۷].»[۴۸]
«در فاصلهی میان دو سالگرد حضرت امام(قدّسسرّهالشّریف)، عنایات حضرت حق(جلّوعلا) و توجهات ولیّاللَّهالاعظم(روحیفداه) شامل حال ملت ما گشت و حقوق تضییعشدهیی به این ملت سرافراز و عظیمالشأن برگردانده شد که مهمترین آن، بازگشت پیروزمندانهی آزادگان عزیز و سربلند ما بود. اینجانب، ضمن شکر و سپاس به درگاه پروردگار، بار دیگر یاد و نام این عزیزان را - که هماکنون در تهران مجمعی بزرگ فراهم آورده و از سراسر کشور به تجدید عهد با پیشوای عالیقدرشان شتافتهاند - گرامی داشته، به خانوادههای محترم شهدای بزرگوار و جانبازان فداکار و رزمندگان غیور و با اخلاص، ضمن عرض ارادت، یادآوری میکنم که این نیز محصول پایداری و صبر شما و رهبری آن امام راحل عالیمقام(رضواناللَّهعلیه) است؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»[۴۹].»[۵۰]
«اکنون ۶۰ سال از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همهی ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکهی عظیم امپراتوری خبری و اطلاعرسانی.
بهرغم این تلاش شیطانی گسترده و حیرتآور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانستهاند مسألهی مشروعیت رژیم صهیونیستی را حل کنند، بلکه این مسأله با گذشت زمان بغرنجتر هم شده است.
عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانهی غصب فلسطین بود، یکی از نشانههای این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشهی تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است. اعتراض بیسابقه و خودجوش جهانی از شرق آسیا تا امریکای لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمی در ۱۲۰ کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلیِ این شجرهی خبیثه[۵۱] بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ ۳۳ روزه، نشان میدهد که یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده که در ۶۰ سال گذشته هرگز تا این حد، جدی و حجیم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانی را بیدار کند.
این درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی که خواستهاند با زور و سرکوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمایشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده و چنین تحمیل ظالمانهئی را در جهان اسلام، عادیسازی کنند. و هم برای امت اسلامی و بویژه جوانان غیور و وجدانهای بیدار آن، تا بدانند که مجاهدت در راه بازگرداندن حق پایمالشده، هرگز ضایع نمیشود و وعدهی خداوند راست است که فرمود:
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.[۵۲]
و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ،[۵۳] و قال عزوجل: وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ،[۵۴] و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ،[۵۵] و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ[۵۶] و کدام وعده از این وعده الهی صریحتر که فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.[۵۷]»[۵۸]
ملت ایران این تجربه را دارد که اگر در مقابل زورگوییها و سلطهطلبی مستکبران جهان مقاومت بکند، بدون شک طرف شکست خورده این کارزار، دشمنان نظام اسلامی هستند. وقتی ملتی بر اساس حق حرکت نمایند همانا دشمنان او، جزء نیروهای باطلی هستند که در جهان آفرینش نابودی سرنوشت ایشان میباشد.
«فشارهائی که در دنیا انجام میگیرد، محکوم به شکست است؛ شکست خواهد خورد. این چیزی است که تجربه به ما نشان داده، غیر از وعدهی الهی که: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»[۳۳] و آیات زیادی که در این جهت هست. فشارها غالباً محکوم به شکست است. یک مدتی فشار میآورند، وقتی که ایستادگی مشاهده شد از این طرف، آن فشار تمام میشود. جنگ، جنگ ارادههاست؛ جنگ عزمهای راسخ است؛ هر که عزمش بیشتر بود، او برنده است. بنابراین، اینها شکست میخورند.»[۳۴]
حرکت انقلاب اسلامی در ایران، قدم گذاشتن بر مسیر آرمانهای الهی بود، و در تمام این دوران، مورد هجوم تهدیدهای دشمنان بوده است. اما عنصری که در ایران هست و در کشورهای مستکبر نیست، عنصر حضور مردمی است. جمهوری اسلامی ملتی مستحکم و یکپارچه است. در این عرصهای که دشمنان سعی دارند با قدرت سرنیزه خودشان ملت ایران را به زانو دربیاورند، مردم مؤمن ایران با مشاهده این دشمنیها، ایمان و ارادهشان نه تنها سست و کم نمیگردد بلکه بیشتر به حقانیت این راه ایمان میآورند و اعتمادشان به وعده الهی بیشتر میشود.
«جمهوری اسلامی در این سی و دو سال نشان داده که به کسی باج نخواهد داد، این فشارها هم روی او اثر نمیکند؛ «و لمّا رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الّا ایمانا و تسلیما».[۳۵] ما وقتی این فشارها را ملاحظه میکنیم، این شیطنتها و توطئهها را از طرف خبیثترین شیاطین عالم نسبت به خودمان مشاهده میکنیم، میفهمیم وعدهی الهی راست است؛ میگوئیم «هذا ما وعدنا الله و رسوله». خدا وعده فرموده بود که وقتی در راه مستقیم حرکت کنید، شیطانها و کجروان با شما مقابله میکنند؛ بسمالله، این نمونهاش است. این را خدا قبلاً به ما فرموده بود، آیات قرآن به ما گفته بود. «و صدق الله و رسوله»؛ سخن خدا راست است. «و ما زادهم الّا ایمانا و تسلیما»؛ این، ایمان ما را به وعدهی الهی بیشتر میکند. خداوند فرموده است: «لینصرنّ الله من ینصره».[۳۶] هر کس خدا را نصرت کند، دین خدا را نصرت کند، راه خدا را نصرت کند، آرمانهای الهی را نصرت کند، خدا یقیناً او را نصرت و پیروز خواهد کرد. و بدانید این در انتظار ملت عزیز ایران است.»[۳۷]
انقلاب اسلامی از همان لحظات ابتدایی مبارزه مشمول لطف خداوند بوده است. و الآن هم این همه پیشرفت حاصل شده است حاکی از عنایت الهی به ملت ایران است. امام خمینی (ره) رهبر این انقلاب، کسی بود که همیشه این حرکت را به خدا نسبت میداد و این پیروزی باور نکردنی بر حسب قوانین دنیایی را تنها معلول پشتیبانی خداوند میدانست. البته این مسئله هم وجود دارد که نصرت الهی به عمل مردم ایران تعلق گرفته است نه به ملیت و نژاد؛ لذا عنصر عمل خالصانه را همیشه باید حفظ کرد همان عنصری که جلبکننده نصرت الهی است.
«انقلاب اسلامی، خیلی ریشهدار است؛ خیلی قوی است؛ خیلی ارکان مستحکمی دارد؛ و خدای متعال هم پشتیبان ماست؛ همین طور که من بارها از قول امام (رضوان اللَّه علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم - یا احساس کردم - یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد - «من کان للَّه کان اللَّه له»[۳۸]، «إن تنصروا اللَّه ینصرکم»،[۳۹] «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»[۴۰] - باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند.»[۴۱]
ایستادگی و پیروزی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا، احتیاج به نیرویی بزرگ دارد. مسلمانان باید توجه به نیرویی داشته باشند که آنها دارند و دشمنان ندارند، و آن عبارت است از قدرت خداوند متعال که حمایت کننده از جامعه مسلمانان است. طبیعی است که این قدرت الهی در کشورهای اسلامی مداخله میکند، و به آنها نصرت اهدا میکند که به او توکل نمایند، و با ایمان به نصرت او پیش بروند. اگر این اعتماد به خدا در دنیای اسلام باشد وجود دشمنان از آنجا ریشهکن میشود.
«شما امروز کدام کشور را در دنیا سراغ دارید (بروید سراغ قویترین کشورها) که اگر همهی دنیا علیه او، با یکدیگر همدست شوند، بتواند سرِ پای خود بایستد و دچار تزلزل نشود؟ بروید این کشورهای قوی دنیا را یکی پس از دیگری ببینید. آیا چنین ظرفیتی در این کشورها هست؟ چه کسی میتوانست آنطور بایستد، جز آنکه دل او به خدای بزرگ و وعدهی نصرت الهی به معنای حقیقی کلمه باور داشت؟ «و لینصرنّ الله من ینصره.»[۴۲] اینکه دیگر قابل تأویل نیست؛ و واقعیت جامعهی ما و حوادث تاریخ ما هم این را ثابت کرد. و شما آن جوانان هستید. قدر خودتان را، یعنی قدر آن گوهر گرانقدری را که در وجودتان است، بدانید. تمام مشکلات بزرگ دنیای اسلام، میتواند با آن امانت الهی که در دلها و وجود شماست، حل شود. اینکه میبینید دنیای اسلام، بعد از چهل و پنج سال ضربه خوردن و خسارت کشیدن و قربانی دادن، ناگهان به وسیلهی عدّهای عناصر ضعیف، حقیر و نالایق که ایمان به خدا در قلب آنها نیست و آن روح اسلامی به کلّی با آنها بیگانه است، با یک خیانت فضیح از بین میرود و دشمنانْ توطئهی خودشان را نسبت به قضیهی فلسطین کامل میکنند، به این سبب است که این گوهر گرانبهایی که در اینجا، به فضل الهی به وفور وجود دارد، متأسفانه در آنجاها که باید باشد، کم است. بعضی جاها هم که اصلًا نیست!»[۴۳]
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به مردم جهان الگویی نشان داد که اگر مسلمانان به وعدههای خداوند اعتماد بکنند و وارد صحنه مبارزه با دشمنان اسلام شوند پیروزی حتمی برای آنها خواهد بود.
«پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی، مردی فرزانه از تبار پیامبر اکرم صلّیاللَّهعلیهوآلهو سلّم، نقش اساسی در بیداری اسلامی در همهی جهان، بهویژه در کشورهای منطقه داشت. پیروزی مسلمانان در رویاروییِ به ظاهر نابرابر با دشمنان اسلام در جنوب لبنان، نشان دیگری از اصالت و حقّانیت مبارزات اسلامی و تأکیدی است بر اینکه اگر مسلمانان به وعدهی خداوند اعتماد کنند و برای خدا مجاهده نمایند، پیروزی آنها حتمی است.[۴۴]»[۴۵]
رهبر معظم انقلاب اسلامی، پدید آمدن بیداری اسلامی را، حاصل حرکت مردم ایران و پیروزی انقلاب اسلامی میدانند. انقلاب اسلامی ایران نشان داد که با وارد شدن در صحنه مبارزه با دشمنان و ایمان الهی میتوان بر ابرقدرتها هم پیروز شد. مقام معظم رهبری در نماز جمعه معروف ۱۵ بهمن سال ۱۳۸۹ صریحاً به این نکته اشاره میکنند که تجربه انقلاب اسلامی ایران در اتکاء به نصرت الهی، قابلیت انطباق با هر حرکت اسلامی و آزادیخواهانه را دارد.
«دشمن شما سعی میکند شما را از دست یافتن به هدفهای خود نومید کند. در حالی که وعدهی الهی میگوید: «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[۴۶]. به وعدهی مؤکد و بیتردید خداوند اعتماد کنید که میگوید: «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ »[۴۷].»[۴۸]
«در فاصلهی میان دو سالگرد حضرت امام(قدّسسرّهالشّریف)، عنایات حضرت حق(جلّوعلا) و توجهات ولیّاللَّهالاعظم(روحیفداه) شامل حال ملت ما گشت و حقوق تضییعشدهیی به این ملت سرافراز و عظیمالشأن برگردانده شد که مهمترین آن، بازگشت پیروزمندانهی آزادگان عزیز و سربلند ما بود. اینجانب، ضمن شکر و سپاس به درگاه پروردگار، بار دیگر یاد و نام این عزیزان را - که هماکنون در تهران مجمعی بزرگ فراهم آورده و از سراسر کشور به تجدید عهد با پیشوای عالیقدرشان شتافتهاند - گرامی داشته، به خانوادههای محترم شهدای بزرگوار و جانبازان فداکار و رزمندگان غیور و با اخلاص، ضمن عرض ارادت، یادآوری میکنم که این نیز محصول پایداری و صبر شما و رهبری آن امام راحل عالیمقام(رضواناللَّهعلیه) است؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»[۴۹].»[۵۰]
«اکنون ۶۰ سال از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همهی ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکهی عظیم امپراتوری خبری و اطلاعرسانی.
بهرغم این تلاش شیطانی گسترده و حیرتآور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانستهاند مسألهی مشروعیت رژیم صهیونیستی را حل کنند، بلکه این مسأله با گذشت زمان بغرنجتر هم شده است.
عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانهی غصب فلسطین بود، یکی از نشانههای این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشهی تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است. اعتراض بیسابقه و خودجوش جهانی از شرق آسیا تا امریکای لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمی در ۱۲۰ کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلیِ این شجرهی خبیثه[۵۱] بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ ۳۳ روزه، نشان میدهد که یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده که در ۶۰ سال گذشته هرگز تا این حد، جدی و حجیم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانی را بیدار کند.
این درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی که خواستهاند با زور و سرکوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمایشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده و چنین تحمیل ظالمانهئی را در جهان اسلام، عادیسازی کنند. و هم برای امت اسلامی و بویژه جوانان غیور و وجدانهای بیدار آن، تا بدانند که مجاهدت در راه بازگرداندن حق پایمالشده، هرگز ضایع نمیشود و وعدهی خداوند راست است که فرمود:
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.[۵۲]
و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ،[۵۳] و قال عزوجل: وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ،[۵۴] و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ،[۵۵] و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ[۵۶] و کدام وعده از این وعده الهی صریحتر که فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.[۵۷]»[۵۸]
شروط تحقق نصرت الهی
اعتماد به وعدههای خداوند فقط بحثی تئوری و در حوزه ذهن نیست، نمایش این توکل و اعتماد به خدا در صحنه عمل و عینیت جامعه باید تحقق پیدا کند. این اعتقاد به خدا و کمک او وقتی کارساز است که هم اقدام و حرکت باشد، و هم عمل خالص برای خدا وجود داشته باشد. ملتی که در جهت هدفهای الهی حرکت میکند، با ملتی که هدف تمام تلاشهایش مادی و دنیایی است، فرسنگها فرق دارد. بیداری اسلامی به عنوان یکی از نمودهای حرکتهای الهی، باید آمادگی دریافت عنایات خداوند را در خود ایجاد بکند. آیت الله خامنهای (مدظله العالی)، کسی که بعد از امام خمینی(ره) رهبری انقلاب اسلامی را به عهده دارد، و در قضایای گوناگون این انقلاب معنا شدن آیه نصرت الهی را به وضوح دیده است، هم برمبنای عقیده و هم بر اساس تجربه تفسیر این آیه را میداند، و به بهترین شکل شرایط تحقق این آیه قرآن را ارائه میدهد. باور داشتن نصرت الهی، تلاش در راه خدا، نهراسیدن از دشمن، بیدار بودن برابر توطئههای دشمن و مقاومت در برابر فشارهای دشمن از جمله این شروط است.
۱. باور داشتن نصرت الهی
اولین شرطی که باید موجود باشد تا نصرت الهی شامل حال افراد ملت شود باور داشتن به رسیدن نصرت الهی است. کسی که در راه دین خدا حرکت میکند با گامی استوار در راه و قلبی مطمئن از نصرت الهی باید طی مسیر کند.
«این که میگویم عمل به اسلام، این است که ما حرف و وعدهی قرآن را قبول داشته باشیم، معنایش این است که وقتی قرآن میگوید «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقوی عزیز»[۵۹]، این را باور کنیم. اگر نصرت خدا کردید، «لینصرنّ اللَّه»، خدا شما را نصرت میکند. «انّ اللَّه غالب علی امره»[۶۰]، این را باور کنیم. این معرفت قرآنی به ما یکچنین باوری را میدهد؛ آن وقت ثمره و نتیجهاش در بیداری ملتها، در ضعف روزافزون قدرتهای متجاوز و در به هم خوردن برنامهی متجاوزان و مستکبران برای کشورهای مسلمان، اینجاها ظاهر میشود.»[۶۱]
نکته قابل توجه این است که از سویی باور داشتن و ایمان آوردن به وعدههای الهی از لوازم تحقق آن است، از سویی دیگر سوء ظن به وعدههای الهی، عواقب وخیمی دارد؛ مورد غضب و لعنت خداوند قرار گرفتن و در آخر روانه جهنم شدن، حاصل چنین پنداشت غلطی است.
«خدای متعال کسانی را که سوءظن به وعدهی او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است؛ «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛[۶۲] یعنی خدای متعال کسانی را که سوءظن به وعدهی الهی دارند، مذمت میکند. خدای متعال فرموده است که «لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۶۳] «أوفوا بعهدی أوف بعهدکم».[۶۴] در راه خدا حرکت کنید، خدای متعال کمک میکند.»[۶۵]
«به وعدهی الهی باید اعتماد کرد. خدای متعال در سورهی «انّا فتحنا» میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء»؛[۶۶] خصوصیت منافق و مشرک از جمله این است که به خدا سوءظن دارند، وعدهی الهی را قبول ندارند، باور ندارند. اینکه خدا میگوید: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»،[۶۷] این را آدم مؤمن با همهی وجود قبول دارد؛ منافق این را قبول ندارد. خداوند میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و ساءت مصیرا». کسانی که به خدا سوءظن دارند، وضعیتشان اینجور است.»[۶۸]
اعتماد به خداوند و باور داشتن وعدههای او، باید در لحظات حساس زندگی خود را نشان بدهد. میدان مبارزه و جهاد از آن دسته شرایط سخت زندگی است که انسانها دوگونه برخورد با آن دارند. یک عده منافقان هستند که وقتی هیمنهی دشمن را میبینند اینطور میگویند که خدا جز وعدهی فریب نداده است و ما کاری نمیتوانیم بکنیم. اما مؤمنان به خدا اعتماد دارند.
«یک عدهی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه میکنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند؛ آن وقت میبینند که اینها حقیر محضند، اینها چیزی نیستند. وعدهی الهی را هم راست میشمرند، حسن ظن به وعدهی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»؛[۶۹] این وعدهی قطعی است، وعدهی مؤکد است. اگر چنانچه ما به وعدهی الهی حسنظن داشته باشیم، یک جور عمل میکنیم، اگر به وعدهی الهی سوءظن داشته باشیم، جور دیگری عمل میکنیم. خدای متعال افرادی را که سوءظن دارند، مشخص کرده است: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛[۷۰] این «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» امروز هم هستند. چند آیه بعد میگوید: «بل ظننتم ان لن ینقلب الرّسول و المؤمنون الی اهلیهم ابدا و زیّن ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوما بورا».[۷۱] سوءظن به خدا موجب میشود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسنظن به خدا داشتیم، آن وقت میتوانیم پیش برویم.»[۷۲]
۲. تلاش در راه خدا
دنیای اسلام در جهان امروز وضع مطلوب خود را ندارد، مسلمانان باید بیش از این پیشرفت داشته باشند، عقب ماندگیهای کنونی دنیای اسلام عواملی دارد یکی از مهمترین آنها همین عدم حرکت دستهجمعی ملتها است. تا وقتی ملتها موضعشان، موضع سکوت و بیتفاوتی باشد خدا هم ایشان را یاری نخواهد کرد. رمز این هویتیابی دوباره دنیای اسلام و رسیدن به پیشرفت، حرکت و تلاش است.
«امروز دنیای اسلامی باید برای عزت خود تلاش کند؛ برای استقلال خود تلاش کند؛ برای پیشرفت علمی و قدرت معنوی خود، یعنی تمسک به دین و توکل به خدا و یقین به کمک خدا تلاش کند. و «عداتک لعبادک منجزّه»[۷۳]. این وعدهی الهی است؛ وعدهی منجزّ الهی است که «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»[۷۴]. با اعتماد به این وعده، وارد میدان تحرک و عمل بشوند. این عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نیست؛ این عمل، عمل فکری است، عمل عقلانی است، عمل علمی است، عمل اجتماعی است، عمل سیاسی است؛ همه برای خدا و همه در راه اتحاد دنیای اسلام.»[۷۵]
«خدای متعال وعدّه داده است که اگر کسی او را نصرت کند، او هم نصرتش خواهد کرد. برو، برگرد ندارد! اگر کسی برای خدا تلاش و حرکت کند، پیروزی نصیبش خواهد شد. نه اینکه به هر یک نفر پیروزی میدهند! وقتی مجموعهای حرکت میکند، البته، شهادتها هست، سختیها هست، رنجها هست؛ اما پیروزی هم هست: «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ.»[۷۶] نمیفرماید که نصرت میدهیم؛ خون هم از دماغ کسی نمیآید. نه! «فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»؛[۷۷] میکشند و کشته میشوند؛ اما پیروزی به دست میآورند. این، سنّتِ الهی است.»[۷۸]
«کمک و نصرت الهی حتمی است؛ منتها شرط این نصرت، حضور در میدان عمل است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۷۹] آن کسی که خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت خواهد کرد. با نشستن، با تنبلی کردن، با توهمات دلخوش کردن، با مصالح امت اسلامی بازی کردن و هوای نفس را بر مصالح امت اسلامی ترجیح دادن، نصرت الهی خود را نشان نخواهد داد.»[۸۰]
«حق تا وقتی از مردم پشتیبانی نداشته باشد، یک واقعیت ذهنی و یک حقیقت معنوی است؛ نمیشود توقع داشت در جایی تحقق و استقرار پیدا کند. اما وقتی به دنبال حق، نیروی ایمان انسانها بسیج شد و به راه افتاد، حق طبق طبیعت نظام هستی است؛ لذا تحقق پیدا میکند، و تحقق پیدا کرد. اگر در طول تاریخ طولانیِ امت اسلامی، از قرون اولیه تا امروز، از وقتی ضعف مسلمانها شروع شد، میبینیم حق مظلوم و مقهور واقع شد، بهخاطر همین کمبود بود؛ چون نیروی مؤمنِ انسانی شانهی خودش را زیر بار حق نداده بود تا حق را در جامعه عَلَم کند؛ پرچم حق را برافراشته کند؛ ستون حق را در زمین حیات و زندگی مردم استقرار ببخشد؛ لذا همین چیزی شد که میبینید: زندگی امت اسلامی به این روزِ فلاکتبار افتاد که در بسیاری از نقاط جهان ما شاهدش هستیم. ولی ملت ایران قانون الهی را عمل کردند؛ یعنی حق را متحمل شدند؛ شانه زیر بار تحقق حقیقت الهی دادند؛ وارد میدان شدند؛ خدای متعال هم نصرت را - همچنانکه در قرآن مکرر وعده کرده است[۸۱] - برای اینها ارزانی داشت.»[۸۲]
امام خمینی(ره) بر مبنای عمل به تکلیف عمل میکرد و نتیجه را به خداوند متعال واگذار کرده است و برهمین مبنا خدا هم بهترین نتیجه را به او داد.
«امام به وعدهی الهی اطمینان داشت. ما برای خدا مجاهدت میکنیم، قدم برای خدا برمیداریم، همهی تلاش خودمان را به میدان میآوریم؛ نتیجه را خدای متعال - آنچنان که وعده فرموده است - تحقق خواهد داد. ما برای تکلیف کار میکنیم؛ اما خدای متعال بر همین عمل برای تکلیف، بهترین نتیجه را به ما خواهد داد. این یکی از خصوصیات مشی امام و خط امام است. راه انقلاب، صراط مستقیم انقلاب این است.»[۸۳]
۳. مقاومت در مقابل دشمن
یکی از شروط تحقق وعده نصرت الهی این است که ملتها در مقابل فشارها و زورگوییها ایستادگی و مقاومت داشته باشند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین با ارائه تصویر خیانتهایی که بر علیه ملت فلسطین صورت گرفته به ایشان هشدار میدهد که هدف از تمام طرحهایی که به اسم حل مشکل فلسطین، درصدد به رسمیت شمردن رژیم صهیونیستی هستند، سعی بر از بین بردن روحیه مقاومت مردمی دارند. آنچه که در آمدن کمک خداوند در این سختیهای مبارزه طولانی نقش دارد، یک عنصر بیش نیست و آن مقاومت مردمی در این راه است.
«پادزهر همهی این بازیهای خیانتآمیز تاکنون، روحیهی مقاومت در گروههای اسلامی و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همان طور که خداوند وعده داده است که: «و لینصرنّ الله من ینصره انّ الله لقویّ عزیز»[۸۴]، از کمک و نصرت الهی برخوردار شدند.»[۸۵]
این پیروزی که در سایه مقاومت به دست میآید، حاصل تجربه ملت ایران هم هست. البته امری که باید در مقاومتها همواره مدنظر باشد این است که تداوم و استمرار در استقاومت، نتیجه شیرین پیروزی را در پی خواهد داشت.
البته اگر ما ایستادگیمان را ادامه دهیم، این معارضه نهایت روشنی دارد؛ «و لینصرنّ اللَّه من ینصره».[۸۶] خدای متعال بهتحقیق و بدون تردید نصرت را برای کسانی قرار داده است که به طرف حق حرکت میکنند و دعوت میکنند؛ و ما این را تجربه کردهایم. سی سال است که دشمنان علیه ملت ایران دارند تلاش میکنند، کار میکنند؛ اما ملت ایران به برکت ایستادگی خود، به برکت ایمان خود، روزبهروز قویتر شده است؛ دشمن هم روزبهروز ضعیفتر شده است.»[۸۷]
«به برادران عزیز فلسطینیمان که در آنجا با زحمات مواجه هستند، عرض میکنیم: اگر مقاومت و صبر کنید، هم ثواب الهی و هم پیروزی را به دست خواهید آورد. پیروزی همیشه با صبر و با حرکت در راه خدا همراه است؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۸۸] تردیدی در این نیست. بنابراین، پیروزی وجود خواهد داشت؛ منتها باید صبر کنند و تحمّل داشته باشند.»[۸۹]
۴. نهراسیدن از دشمن
«پادزهر همهی این بازیهای خیانتآمیز تاکنون، روحیهی مقاومت در گروههای اسلامی و ملت فلسطین بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همان طور که خداوند وعده داده است که: «و لینصرنّ الله من ینصره انّ الله لقویّ عزیز»[۸۴]، از کمک و نصرت الهی برخوردار شدند.»[۸۵]
این پیروزی که در سایه مقاومت به دست میآید، حاصل تجربه ملت ایران هم هست. البته امری که باید در مقاومتها همواره مدنظر باشد این است که تداوم و استمرار در استقاومت، نتیجه شیرین پیروزی را در پی خواهد داشت.
البته اگر ما ایستادگیمان را ادامه دهیم، این معارضه نهایت روشنی دارد؛ «و لینصرنّ اللَّه من ینصره».[۸۶] خدای متعال بهتحقیق و بدون تردید نصرت را برای کسانی قرار داده است که به طرف حق حرکت میکنند و دعوت میکنند؛ و ما این را تجربه کردهایم. سی سال است که دشمنان علیه ملت ایران دارند تلاش میکنند، کار میکنند؛ اما ملت ایران به برکت ایستادگی خود، به برکت ایمان خود، روزبهروز قویتر شده است؛ دشمن هم روزبهروز ضعیفتر شده است.»[۸۷]
«به برادران عزیز فلسطینیمان که در آنجا با زحمات مواجه هستند، عرض میکنیم: اگر مقاومت و صبر کنید، هم ثواب الهی و هم پیروزی را به دست خواهید آورد. پیروزی همیشه با صبر و با حرکت در راه خدا همراه است؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۸۸] تردیدی در این نیست. بنابراین، پیروزی وجود خواهد داشت؛ منتها باید صبر کنند و تحمّل داشته باشند.»[۸۹]
۴. نهراسیدن از دشمن
اگر تحقق وعدهی الهی شرط ایجابی دارد که آن عبارت بود از اعتماد به وعده الهی؛ شرط سلبی هم دارد و آن نهراسیدن از غیرخدا است. این مهم با شجاعت پیش رفتن، از مانعیت دشمنان یا شکست هراس به دل راه ندادن است.
«کسانی که میپندارند مذاکره با دشمن وقیح و خشن و زورگویی چون صهیونیستهای غاصب، خواهد توانست به احیای حق مردم فلسطین و لبنان و نجات سرزمینهای اسلامی منتهی شود، خود را میفریبند. راه درست، همان است که شما [نیروهای مؤمن و شجاع و فداکار حزباللَّه] انتخاب کردهاید. و همین است که به فضل الهی، دشمن را به زانو در خواهد آورد. راه شما، راه خدا و راه اولیای خداست و با صبر و تداوم و نهراسیدن از دشمن خدا، نصرت الهی را در پی خواهد داشت. شما در دوران دهسالهی اخیر در لبنان، بارها این را تجربه کرده و تحقق وعدهی الهی «و لینصر اللَّه من ینصره»[۹۰]، را، به چشم دیدهاید. گوارا باد بر شما ثواب مجاهدان فی سبیلاللَّه!»[۹۱]
«ما آنچه که در قضیهی فلسطین از پیشرفت مشاهده میکنیم - که این پیشرفت قابل انکار نیست - اقتدار روزافزون جبههی مقاومت در مقابل جبههی استکبار و کفر است که امر مشهود و واضحی است. آنچه در این زمینه ملاحظه میشود، ناشی از ایمان به خدا و توکل به خدا و وارد کردن عنصر معنویت در مبارزه است. اگر یک مبارزه با عنصر ایمان همراه نباشد، آسیبپذیر میشود. آن وقتی مبارزه موفق خواهد شد که در او ایمان به خدا و توکل به خدا وجود داشته باشد. روحیهی دین را و ایمان حقیقی به وعدهی الهی و توکل به خدای متعال را باید در مردم تقویت کنید؛ حسنظن به خدای متعال و به وعدهی الهی را باید در مردم تقویت کنید. خود ما هم بایستی به خدای متعال حسنظن داشته باشیم. خدای متعال اصدق القائلین است؛ او به ما میگوید: «لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۹۲] او به ما میفرماید که: «من کان للَّه کان اللَّه له»؛[۹۳] او میگوید که: از دشمن نهراسید، «ان کید الشّیطان کان ضعیفا».[۹۴] او به ما این را تلقین میکند؛ بیان میکند. خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظیفهی خودمان در این راه عمل بکنیم، برای خدا حرکت کنیم، برای خدا مبارزه کنیم، هدف را رضای خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزی نصیب خواهد شد.»[۹۵]
لازمه نهراسیدن از دشمنان این است که آمادگی خود را همیشه حفظ کنیم. دشمن را باید شناخت تا آمادگی مواجهه با آن را داشته باشیم. بدیهی است که نصرت الهی شامل کسانی نمیشود که خواب غفلت از دشمن آنها را فراگرفته باشد. در راه دریافت نصرت الهی، باید مسلمانان اهل بینش و بصیرت باشند و همواره با چشمانی تیزبین مراقب فعالیتهای دشمنان خود باشند.
«بنابراین، این فشارها محکوم به شکست است؛ لکن مهم این است که ما بیدار باشیم. به شرط اینکه ما بیدار باشیم؛ به شرط اینکه خوابمان نبرد، غفلت نکنیم. این زنگهای هشداردهنده و بیدارباش، ما را بیدار نگه دارد؛ این شرطش است.»[۹۶]
البته این خاصیت هر حرکت توحیدی است که باید با دشمنانی در مقابلش به ستیز برخیزد. این رویارویی با دشمنان از زمان پیامبران بزرگ الهی بوده و در این روزگار هم دشمنانی برای این حرکت بیداری اسلامی وجود خواهد داشت، لکن وظیفه انقلابیون این است که باید همان حرکت بر مسیر مبارزه برای ایجاد جامعه توحیدی را ادامه دهند.
«وظیفهی اصلی همهی انبیا و ائمّه و اولیا این بوده است که مردم را به همین وظایف [وظایف یک معتقد به جهان بینی اسلامی] آشنا کنند؛ چه در دورانی که میتوانستند قدرت را کسب کنند - بگویند بروید مجاهدت کنید و قدرت را به دست آورید و اینگونه اداره کنید - چه آن وقتی که نمیشد قدرت را به دست بیاورند. همه هم تلاش و مبارزه کردهاند؛ «و کأیّن من نبیّ قاتل معه ربّیون کثیر».[۹۷] جنگ و مبارزهی سیاسی و معارضهی با دشمنان، چیزی نیست که اول بار در اسلام آمده باشد؛ نه. در زمان پیغمبران گذشته - انبیای بزرگ الهی، از زمان ابراهیم به این طرف - هم بوده است. شاید قبل از ابراهیم هم بوده که من اطّلاعی ندارم. بنابراین، این وظایف، وظایفی است که انبیا ما را به آن سمت میکشانند.»[۹۸]
«کسانی که میپندارند مذاکره با دشمن وقیح و خشن و زورگویی چون صهیونیستهای غاصب، خواهد توانست به احیای حق مردم فلسطین و لبنان و نجات سرزمینهای اسلامی منتهی شود، خود را میفریبند. راه درست، همان است که شما [نیروهای مؤمن و شجاع و فداکار حزباللَّه] انتخاب کردهاید. و همین است که به فضل الهی، دشمن را به زانو در خواهد آورد. راه شما، راه خدا و راه اولیای خداست و با صبر و تداوم و نهراسیدن از دشمن خدا، نصرت الهی را در پی خواهد داشت. شما در دوران دهسالهی اخیر در لبنان، بارها این را تجربه کرده و تحقق وعدهی الهی «و لینصر اللَّه من ینصره»[۹۰]، را، به چشم دیدهاید. گوارا باد بر شما ثواب مجاهدان فی سبیلاللَّه!»[۹۱]
«ما آنچه که در قضیهی فلسطین از پیشرفت مشاهده میکنیم - که این پیشرفت قابل انکار نیست - اقتدار روزافزون جبههی مقاومت در مقابل جبههی استکبار و کفر است که امر مشهود و واضحی است. آنچه در این زمینه ملاحظه میشود، ناشی از ایمان به خدا و توکل به خدا و وارد کردن عنصر معنویت در مبارزه است. اگر یک مبارزه با عنصر ایمان همراه نباشد، آسیبپذیر میشود. آن وقتی مبارزه موفق خواهد شد که در او ایمان به خدا و توکل به خدا وجود داشته باشد. روحیهی دین را و ایمان حقیقی به وعدهی الهی و توکل به خدای متعال را باید در مردم تقویت کنید؛ حسنظن به خدای متعال و به وعدهی الهی را باید در مردم تقویت کنید. خود ما هم بایستی به خدای متعال حسنظن داشته باشیم. خدای متعال اصدق القائلین است؛ او به ما میگوید: «لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛[۹۲] او به ما میفرماید که: «من کان للَّه کان اللَّه له»؛[۹۳] او میگوید که: از دشمن نهراسید، «ان کید الشّیطان کان ضعیفا».[۹۴] او به ما این را تلقین میکند؛ بیان میکند. خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظیفهی خودمان در این راه عمل بکنیم، برای خدا حرکت کنیم، برای خدا مبارزه کنیم، هدف را رضای خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزی نصیب خواهد شد.»[۹۵]
لازمه نهراسیدن از دشمنان این است که آمادگی خود را همیشه حفظ کنیم. دشمن را باید شناخت تا آمادگی مواجهه با آن را داشته باشیم. بدیهی است که نصرت الهی شامل کسانی نمیشود که خواب غفلت از دشمن آنها را فراگرفته باشد. در راه دریافت نصرت الهی، باید مسلمانان اهل بینش و بصیرت باشند و همواره با چشمانی تیزبین مراقب فعالیتهای دشمنان خود باشند.
«بنابراین، این فشارها محکوم به شکست است؛ لکن مهم این است که ما بیدار باشیم. به شرط اینکه ما بیدار باشیم؛ به شرط اینکه خوابمان نبرد، غفلت نکنیم. این زنگهای هشداردهنده و بیدارباش، ما را بیدار نگه دارد؛ این شرطش است.»[۹۶]
البته این خاصیت هر حرکت توحیدی است که باید با دشمنانی در مقابلش به ستیز برخیزد. این رویارویی با دشمنان از زمان پیامبران بزرگ الهی بوده و در این روزگار هم دشمنانی برای این حرکت بیداری اسلامی وجود خواهد داشت، لکن وظیفه انقلابیون این است که باید همان حرکت بر مسیر مبارزه برای ایجاد جامعه توحیدی را ادامه دهند.
«وظیفهی اصلی همهی انبیا و ائمّه و اولیا این بوده است که مردم را به همین وظایف [وظایف یک معتقد به جهان بینی اسلامی] آشنا کنند؛ چه در دورانی که میتوانستند قدرت را کسب کنند - بگویند بروید مجاهدت کنید و قدرت را به دست آورید و اینگونه اداره کنید - چه آن وقتی که نمیشد قدرت را به دست بیاورند. همه هم تلاش و مبارزه کردهاند؛ «و کأیّن من نبیّ قاتل معه ربّیون کثیر».[۹۷] جنگ و مبارزهی سیاسی و معارضهی با دشمنان، چیزی نیست که اول بار در اسلام آمده باشد؛ نه. در زمان پیغمبران گذشته - انبیای بزرگ الهی، از زمان ابراهیم به این طرف - هم بوده است. شاید قبل از ابراهیم هم بوده که من اطّلاعی ندارم. بنابراین، این وظایف، وظایفی است که انبیا ما را به آن سمت میکشانند.»[۹۸]
نتیجهگیری
بیداری اسلامی پدیدهی مبارکی است که دامنهی آن روزبهروز در حال گسترش است. ایجاد این حرکت را در واقع میتوان به نوعی از بازخوردهای فکری و عقیدتی انقلاب اسلامی ایران در منطقه برشمرد. استمرار این حرکت و پیروزی نهایی آن مسئله مهمی است که مسلمانان باید نسبت به آن احساس وظیفه نمایند. مؤلفههایی وجود دارد که شایسته است در روند بیداری اسلامی مورد ملاحظه ملتها و کشورها قرار بگیرد تا به موفقیت کامل دست پیدا کنند. از آنجا که گفته شد انقلاب اسلامی ایران یک الگوی خوبی از حرکت بیداری اسلامی است، لذا تجربیاتی در این زمینه دارد که میتواند برای کشورهای دیگر قابل استفاده باشد. اعتماد به وعدههای الهی، از عواملی است که در آغاز و ادامه انقلاب اسلامی تعیین کننده بوده است. نصرت الهی شامل حال ملت ایران شد به دلیل اینکه این کشور در راه نصرت دین خدا حرکت کرد.
الآن هم که بیداری اسلامی در حال فراگیر شدن است اولاً نفس این حرکت بیداری اسلامی، نصرت الهی است دوماً اگر در جهت خدا و هدفهای الهی عمل بکنند پیروزی نهایی نصیب آنها میشود. البته تحقق این نصرت الهی شروطی دارد. باور داشتن وعدهی قرآن، تلاش در راه خدا، مقاومت برابر فشارهای دشمن و نهراسیدن از دشمن از شروط تحقق نصرت الهی است. در انتها به بخشی از بیانات رهبری را میآوریم که در آن به طور جامع از سنتهای قرآن و وعدهی نصرت الهی و مسئله بیداری اسلامی سخن به میان آمده است:
«ما دو غفلت داریم: یکی غفلت از این که قرآن وسیلهی اجتماع ما مسلمانهاست. دوم، غفلت ازباور به مفاهیم قرآنی و اعتراف به آنچه که خدای متعال به ما در قرآن کریم وعده کرده است. وعدههای الهی را هم باید باور کنیم. اگر وعدههای الهی را باور کردیم، آن وقت راه به سوی عزت، به سوی وحدت، به سوی اقتدار در مقابل امت اسلامی باز خواهد شد، امت اسلام از عقبماندگی نجات پیدا خواهد کرد. همین آیاتی که الان این استاد محترم مصری تلاوت کردند: «ان ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم»؛ اگر خدا شما را نصرت بکند، هیچ قدرتی بر شما غلبه نخواهد کرد. «و ان یخذلکم فمن ذا الّذی ینصرکم من بعده»؛[۹۹] اگرخدا شما را نصرت نکند، کمک نکند، کی به شما کمک خواهد کرد؟ یک سطر درخشان است. این را ملتها بنویسند، پرچم کنند، بزنند جلو چشمشان، بالای سرشان. «ان ینصرکماللَّه فلا غالب لکم»؛ اگر خدا شما را یاری کند، هیچ قدرتی بر شما غلبه نمیکند. چه کارکنیم که خدا ما را یاری کند؟ این یک مسئله است. چه کار کنیم که نصرت خدا شامل حال ما بشود؟ این را هم خود قرآن به ما گفته: «ان تنصروا اللَّه ینصرکم»[۱۰۰]،«ولینصرنّاللَّه من ینصره»[۱۰۱]؛ شما خدا را نصرت کنید، دین خدا را نصرت کنید، برای خدا قیام کنید، خدا شما را نصرت خواهد کرد. هر جا ملتها برای دین خدا قیام کردند، نیروشان را آوردند وسط صحنه، خدای متعال آنها را نصرت کرد. و وقتی خدا آنها را نصرت کرد، دیگر هیچ کس نتوانست بر آنها غلبه پیدا کند. ما نمونهاش را در خودمان دیدیم. ما آزمودیم، تجربه کردیم که «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا مابأنفسهم»[۱۰۲]. این را ما ملت ایران آزمایش کردیم؛ این را در عمل آزمودیم. در خودمان تغییر ایجاد کردیم، خدای متعال هم اوضاع ما را تغییر داد. عجیب هم این است که اگریک قدم ما برداریم، خدا ده قدم برمیدارد. ما اندکی خودمان را تغییر دادیم، خدا مبالغی به ما کمک کرد، اوضاع ما را تغییر داد.
امروز هم داریم در دنیا میبینیم. الان ملت مصر را نگاه کنید. همان اللَّهاکبر است و همان نماز جماعت است و همان شعارهای اسلامی است؛ آمدند توی میدان، خدای متعال نصرت داد. مگر آمریکا میخواست که این اتفاقات در مصر بیفتد؟ مگر جبههی خبیثِ صهیونیستی که در همهی قدرتهای غربی نفوذ دارد، میخواستند این اتفاق بیفتد؟ مگر وابستگان سیاسیشان درمنطقه به خودشان حاضر بودند این فکر را راه بدهند که یک چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ اما افتاد. چرا؟ چون «ینصرکم اللَّه فلا غالب لکم». خدا که نصرت کرد، دیگر همهی قدرتها پوچند. اینجوری ملتها باید عزتشان را به دست بیاورند. «و للَّه العزّة ولرسوله و للمؤمنین»؛[۱۰۳] عزت مال خداست. «تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء»؛[۱۰۴] او عزت میدهد. از خدا عزت را بخواهید.»[۱۰۵]
منابع:
۱. قرآن کریم
۲. خمینی، روح الله؛ صحیفه امام، تهران، مؤسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸
۳. صدر، سیدمحمدباقر؛ سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه سیدجمال الدین موسوی، تهران، تفاهم، ۱۳۸۱
۴. صفحه قرآن سایت farsi.khamenei.ir
[۱] سوره روم آیه ۳۰
[۲] سوره بقره آیه ۴۷
[۳] سوره بقره آیه ۴۷
[۴] همان آیه ۶۵
[۵] همان آیه ۶۱
[۶] بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران حج، ۱۵/۰۸/۱۳۸۷.
[۷] صدر، سیدمحمدباقر ؛ سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه موسوی، تهران، تفاهم، ۱۳۸۱، ص ۴۶.
[۸] خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، ج ۱۰، ص ۲۰۲.
[۹] سوره آل عمران آیات ۱۵۲-۱۵۵.
[۱۰] سوره حج آیه ۴۰.
[۱۱] سوره بقره آیه ۱۵۳.
[۱۲] سوره عنکبوت آیه ۶.
[۱۳] بیانات در جمع کثیری از آزادگان، ۲۶/۶/۱۳۶۹.
[۱۴] سوره حج آیه ۴۰.
[۱۵] بیانات در مراسم فارغالتحصیلی دانشآموختگان ارتش، ۱۹/۸/۱۳۸۹.
[۱۶] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۹، ص ۱۹۷.
[۱۷] سوره حج آیه ۴۰.
[۱۸] بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش آسیبشناسی انقلاب، ۱۵/۱۲/۱۳۷۷.
[۱۹] سوره حج آیه ۴۰.
[۲۰] بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی، ۲۶/۶/۱۳۹۰.
[۲۱] سوره حج آیه ۴۰.
[۲۲] سوره قصص آیه ۵.
[۲۳] سوره یوسف آیه ۲۱.
[۲۴] بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر، ۱۰/۷/۱۳۸۷.
[۲۵] سوره حج آیه ۴۰.
[۲۶] پیام در پی جنایت رژیم صهیونیستی در حمله به کشتیهای آزادی غزه، ۱۱/۳/۱۳۸۹.
[۲۷] سوره ضحی آیه ۳.
[۲۸] همان آیه ۵.
[۲۹] سوره حج آیه ۴۰.
[۳۰] سوره عنکبوت آیه ۶.
[۳۱] پیام رهبر معظم انقلاب به اسماعیل هنیّه نخست وزیر دولت قانونی حماس، ۲۷/۱۰/۱۳۸۷.
[۳۲] بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین، ۹/۷/۱۳۹۰.
[۳۳] سوره حج آیه ۴۰.
[۳۴] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۵/۶/۱۳۸۹.
[۳۵] سوره احزاب آیه ۲۲.
[۳۶] سوره حج آیه ۴۰.
[۳۷] بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۲۴/۷/۱۳۹۰.
[۳۸] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۹، ص ۱۹۷.
[۳۹] سوره محمد آیه ۷.
[۴۰] سوره حج آیه ۴۰.
[۴۱] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.
[۴۲] سوره حج آیه ۴۰.
[۴۳] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و مسؤولان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، ۲۵/۶/۱۳۷۲.
[۴۴] سوره حج آیه ۴۰.
[۴۵] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، ۴/۲/۱۳۸۰.
[۴۶] سوره قصص آیه ۵.
[۴۷] سوره حج آیه ۴۰.
[۴۸] خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی، ۱۵/۱۱/۱۳۸۹.
[۴۹] سوره حج آیه ۴۰.
[۵۰] پیام به مناسبت دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، ۱۳/۳/۱۳۷۰.
[۵۱] سوره ابراهیم آیه ۲۶.
[۵۲] سوره حج آیه ۴۰.
[۵۳] سوره آل عمران آیه ۹، و سوره رعد آیه ۳۱.
[۵۴] سوره حج آیه ۴۷.
[۵۵] سوره روم آیه ۶.
[۵۶] سوره ابراهیم آیه ۴۷.
[۵۷] سوره نور آیه ۵۵.
[۵۸] بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین، ۱۴/۱۲/۱۳۸۷.
[۵۹] سوره حج آیه ۴۰.
[۶۰] سوره یوسف آیه ۲۱.
[۶۱] بیانات در دیدار قاریان شرکت کننده در بیست و سومین مسابقات بینالمللی قرآن، ۴/۷/۱۳۸۵.
[۶۲] سوره فتح آیه ۶.
[۶۳] سوره حج آیه ۴۰.
[۶۴] سوره بقره آیه ۴۰.
[۶۵] بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۲۷/۵/۱۳۸۹.
[۶۶] سوره فتح آیه ۶.
[۶۷] سوره حج آیه ۴۰.
[۶۸] خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۹.
[۶۹] سوره حج آیه ۴۰.
[۷۰] سوره فتح آیه ۶.
[۷۱] همان آیه ۱۲.
[۷۲] بیانات در دیدار شرکتکنندگان درکنفرانس وحدت اسلامی، ۱/۱۲/۱۳۸۹.
[۷۳] ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کاملالزیارات، نجف اشرف، دار المرتضویة، ۱۳۵۶، ص ۳۹.
[۷۴] سوره حج آیه ۴۰.
[۷۵] بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۷/۱/۱۳۸۶.
[۷۶] سوره حج آیه ۴۰.
[۷۷] سوره توبه آیه ۱۱۱.
[۷۸] بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، ۲۰/۳/۱۳۷۵.
[۷۹] سوره حج آیه ۴۰.
[۸۰] بیانات در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت عید سعید فطر، ۲/۸/۱۳۸۵.
[۸۱] سوره حج آیه ۴۰.
[۸۲] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم استان قم به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی، ۱۹/۱۰/۱۳۸۳.
[۸۳] خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۹.
[۸۴] سوره حج آیه ۴۰.
[۸۵] بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین، ۹/۷/۱۳۹۰.
[۸۶] سوره حج آیه ۴۰.
[۸۷] بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر، ۴/۹/۱۳۸۹.
[۸۸] سوره حج آیه ۴۰.
[۸۹] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۵/۹/۱۳۷۹.
[۹۰] سوره حج آیه ۴۰.
[۹۱] پیام به دبیرکل حزبالله لبنان، ۴/۳/۱۳۷۱.
[۹۲] سوره حج آیه ۴۰.
[۹۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۹، ص ۱۹۷.
[۹۴] سوره نساء آیه ۷۶.
[۹۵] بیانات در دیدار شرکت کنندگان در افتتاحیهی همایش غزه، ۸/۱۲/۱۳۸۸.
[۹۶] بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۵/۶/۱۳۸۹.
[۹۷] سوره آل عمران آیه ۱۴۶.
[۹۸] بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹.
[۹۹] سوره آل عمران آیه ۱۶۰.
[۱۰۰] سوره محمد آیه ۷.
[۱۰۱] سوره حج آیه ۴۰.
[۱۰۲] سوره رعد آیه ۱۱.
[۱۰۳] سوره منافقون آیه ۸.
[۱۰۴] سوره آل عمران آیه ۲۶.
[۱۰۵] بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات قرآن، ۱۴/۴/۱۳۹۰.