1392/08/20
کعبه جان بانگ هلمنناصری دارد رسا / مهدی سلحشور
یک
شعر از جواد محمدزمانی
مُحرم میخانه جان شو، ز ساغر یاد کن
شست و شو در زمزم دل کن، ز کوثر یاد کن
چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب
عود شو، از جان سوداسوز مجمر یاد کن
گرده نان در بغل تا چند چون ماه تمام؟!
ماه نو میباش از پهلوی لاغر یاد کن
موی مشکینت خبر داد از شب تاریک قبر
گیسوانت شد سپید از صبح محشر یاد کن
ای دریغا میروی از خاک با دست تهی
ای صدف! دریا ببین! از موج گوهر یاد کن
توبه کن! آبی به روی آتش عصیان بریز
نیمهشب از جُرمِ خود با دیده تر یاد کن
پر کن از شوق شهادت چون شلمچه سینه را
از دل شبهای شورانگیز سنگر یاد کن
کعبه جان بانگ "هل من ناصر"ی دارد رسا
عازم هنگامه لبیک شو، فریاد کن
حاجیا! از مشعر آهنگ منا باید کنی
جان به قربان شهید کربلا باید کنی
شعلهور شد آن قَدَر تا عاشقی معنا شود
عاشقی چون او کجا در هر زمان پیدا شود؟!
مثل رعد آهنگ عمرش تند بود و پرخروش
تا زمین غرق تجلیهای برقآسا شود
کشته شد تا همتش آیینه «همت» شود
کشته شد تا که «جهانآرا» جهانآرا شود
گفت: «مثلی لا یُبایع مِثلَهُ» یعنی یزید
گاه اسرائیل غاصب گاه آمریکا شود
سرّ اکبر بود فرزندش، به میدان روی کرد
تا که محرابِ طلوعِ عَلّمَ الأسما شود
اکبر و شوق شهادت، اکبر و شوق شهود
اکبر و شوقی که در کم عاشقی پیدا شود
أنفِقوا مِمّا تُحِبّون را پدر آیینه است
میوه جان را فرستادهست تا احیا شود
با نگاهش از جوانش میکند قطع امید
در دلش کم مانده تا هنگامهای برپا شود
او نبی را أشبهالناس است هم در خَلق و خُلق
این پیمبر بعثتش فی یومِ عاشورا شود
آمد اظهار عطش کرد و پدر را آب خواست
تشنگی نزدیک بود او را توانفرسا شود
خاتمالعشاق در کام پسر، خاتم نهاد
تا مبادا رازهای عاشقی افشا شود
گفت عمان: این عطش رمز است و عارف واقف است
این عطش خود چشمه جوشان استغنا شود
دفن شد پایین پای چشمه آب حیات
تا که خضر عاشقان تا عالم بالا شود
گرچه مهر و ماه هم در محضرش زانو زدند
تیرهروزان، شبپرستان طعنهها بر او زدند
امّتی که از نبی، شقالقمر را دیدهاند
از چه رو فرزند او را تیغ بر ابرو زدند؟!
این طرف شمشیرداران ضربه بر فرقش زدند
آنطرفتر، نیزهداران نیزه بر پهلو زدند
دو
پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا
پدر خون خدا اما، پسر مجنون، پسر لیلا
به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر
به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا
در این آشوب طوفانی، مسلمانان! مسلمانی
مبادا این که قرآنی، بیفتد زیر دست و پا
پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا
پسر از زخم، آکنده، پسر هر سو پراکنده
پدر چون مرغ پرکَنده، از این صحرا به آن صحرا
که دیده این چنین گیسو، چنین زخمی شود پهلو
و خاکآلودهتر از او، به غیر از چادر زهرا
سه
الله اکبر، خود پیغمبر، اومده میدون، یا علی اکبر؟
کربلاس یا که، جنگ صفینه، یا علی میشه، راهی خیبر؟
از میمنه تا میسره دشمن حقیرش
دعای اهل حرمه جوشن کبیرش
رجز بخون ای پسرم، به یاد پدرم
بگو به دشمنا، أنا ابنُ الحیدرم
یا علی اکبر، شبه پیغمبر...
دو تا رود با هم، میخورن پیوند، وقت وداعِ، پدر و فررند
بابات از دنیا، نمیخواد چیزی، وقتی که باشه، رو لبات لبخند
برای یعقوب دو چشم خسته یوسف
برو ولی به دنیای بدون تو اُف
آب میپاشم ای پسرم، با چشمای ترم
به پشت پای تو، علی اکبرم
یا علی اکبر، شبه پیغمبر...
بیا از بینِ، اشک من رد شو، برای دشمن، خشم ممتد شو
راه برو پیشِ، چشای بابا، ای علی بازم، تو محمّد شو
شباهتت به مصطفا چه بیکرانه
میری به میدون چقَدر پیغمبرانه
زنده شده داغ نبی، گل باغ نبی
به خلق و خو و رو، تو مصداق نبی
یا علی اکبر، شبه پیغمبر...
چهار
ای دریادلای باصفا و آسمونی
ای مسافرای جادههای بینشونی
شدید تا عرش خدا راهی
دارم دل اسیر آهی
جا موندم میونه راه ای شهدا، آه ای شهدا
جا موندم از قافله کربوبلا، آه ای شهدا
سهم من شد غم جدایی شما، آه ای شهدا
دستای پر حسرتمُ بگیرید
امشب از آقا حاجتمُ بگیرید
تذکره شهادتمُ بگیرید
آقا آقا آقا
یا أباعبدالله، آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام
باز دلم بیقراره مثل اروند و کارون
باز میاد شمیم دوکوهه و فاو و مجنون
دلم دوباره هوائیه
برای خاک طلائیه
اونجایی که عاشقا غرق شور و شین، با عشق حسین
تنها به یه اشاره ماه خمین، با عشق حسین
عاشقونه سر دادن: با عشق حسین، با عشق حسین
یاد اون جوونای ولایی به خیر
یاد اون عاشقای خدایی به خیر
یاد اون دلای کربلایی به خیر
آقا آقا آقا
یا أباعبدالله، آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام
تا همیشه عاشقای حیدری میمونیم
تا نفسی باقیه با رهبری میمونیم
اگه تو دنیا داریم عزت
داریم همه رو از ولایت
وقتی هیهات منا الذله شعار ماست، ای رهبر ما
عالمی حیرون از این اقتدار ماست، ای رهبر ما
شهادت در راه حق افتخار ماست، ای رهبر ما
نام میهن ما تو جهان نامیه
سهم دشمن ما تنها ناکامیه
سربلندی با ایران اسلامیه
آقا آقا آقا
یا أباعبدالله، آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام
آه! دوباره میرسه نوای یالثارات
آه! از حوالی حرم عمه سادات
با تو داره دل ما عهدی
پناه عالمیا مهدی
کی میرسی کعبه امید همه، ماه فاطمه
بیا با شکوه امیر علقمه، ماه فاطمه
بیقراره قلب پر آه فاطمه، ماه فاطمه
چش به راه تو صحرای کربوبلا
بیا آقا با پرچم خون خدا
بیا آقا با لشکری از شهدا
آقا آقا آقا
یا أباعبدالله، آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام
پنج
گفتند کارتان؟ همه گفتیم نوکریم
چون بار عشق را به سر شانه میبریم
ما را اگرچه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ارباب بهتریم
حسین حسین، حسین حسین
فرقی نمیکند چه کسی، با چه منصبی
در پای سفرهات همه با هم برابریم
گریه زبان مادری نوکران توست
احساس میکنم همه با هم برادریم
حسین حسین، حسین حسین
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا