بیانات در دیدار استاد شحات محمّد انور و استاد محمّد بسیونی
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
خیلی خوشحالیم که آقایان را در اینجا زیارت میکنیم. شماها در حقیقت به کشور قرآن آمدهاید. مردم ما واقعاً عاشق قرآنند. ما بحمداللَّه مردمی داریم که نه فقط به تلاوت و ظاهر قرآن توجه دارند، بلکه زندگی خود را بر اساس قرآن شکل دادهاند و قوانین کشورشان بر پایهی قرآن است. ما شما آقایان قرّاء را هم از صمیم دل دوست داریم و صداهایتان را میشنویم و لذت میبریم و گوش جان میدهیم.
من از این که جوانان ما به قرآن شوق و اقبال دارند، خیلی خوشحالم. کسانی را که شما ملاحظه میکنید، بعضی کارگر، بعضی کارمند و بعضی کاسبند و هیچکدام هم در این رشته حرفهیی نیستند؛ اما درعینحال شوق فراوانی که این آقایان به تعلّم قرآن دارند، آنها را به مقدار زیادی پیش آورده است. بعضی از آنان هم ماشاءاللَّه خیلی خوب شدهاند، خیلی پیش رفتهاند و گاهی هم که در این مسابقات جهانی شرکت میکنند، درجات بالا را حایز میشوند. بعضی از دوستانی که از کشورهای عربی میآیند، میگویند اینها به نحوی کلمات و حروف عربی را تلفظ میکنند که آدم باورش نمیآید اینها عرب نیستند. این، نشان میدهد که در ایران، زمینهی شیوع آشنایی با قرآن خیلی زیاد است.
قبل از انقلاب، ما اصلاً از چنین برکاتی محروم بودیم. البته گاهی در گوشه و کنار، چند نفری دور هم جمع میشدند و تلاوتی میکردند؛ اما این رشد روزافزون و این سیل عظیم توجه جوانان و بچهها به قرآن، اصلاً مربوط به بعد از انقلاب است. به همین جهت، گاهی قبل از انقلاب، بعضی از قرّاء به ایران میآمدند؛ ولی کسی نمیفهمید که اینها چه وقت آمدند و چه زمانی رفتند. قبل از انقلاب، «شیخابوالعینین» با دعوت اوقاف به مشهد آمده بود. من نوارهای او را قبلاً زیاد شنیده بودم و دورادور از خواندن او خیلی خوشم میآمد. ما با کسانی که او را دعوت کرده بودند، بکلی قطع رابطه کرده بودیم و با این که خیلی هم دوست میداشتم صدای او را گوش کنم، اما اصلاً به مجالسی که درست کرده بودند، نرفتم. در مسجد گوهرشاد مشهد، در آن ایوان مقصوره جلسهیی درست کرده بودند و قرآن میخواندند. آن کسانی که در آنجا نشسته بودند، گمان نمیکنم که به صد نفر میرسیدند. همینطور دورتادور نشسته بودند و به تلاوت قرآن گوش میکردند. در آن موقع، هوا سرد بود و مجتبای ما هم که کوچک بود، همراهم بود. چون نمیخواستم به داخل جلسه بروم، ناگزیر در آن هوای سرد در غرفهی بیرون نشستم، تا صدایی را که پخش میشد، بشنوم. آن زمان، جمعیت حدود صدنفر بود؛ در حالیکه حالا وقتی شماها در جایی وارد میشوید، واقعاً همهی شهر تکان میخورد. بله، ما به عشق قرآن و به برکت قرآن زنده هستیم.
امیدواریم که خداوند در دنیا و آخرت، ما را از قرآن جدا نکند.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته