• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1369/09/19

بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

دیدار برادران عزیز اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، همیشه برای من یک حادثه‌ی شیرین و مطلوب بوده است. حالا هم بخصوص با توجه به این‌که با آن جلسات مستمرِ هر هفته‌یی که ما با اغلب برادران داشتیم، فاصله‌ی زیادی شده، طبعاً شیرینتر و مطلوبتر است.

شاید در بین شوراها و هیأتهای کاری و تخصصی - که در کشور ما زیاد هم هست - این شورای عالی خصوصیاتی دارد که خیلیها ندارند. اولاً، همه‌ی افراد برگزیده و انتخاب شده‌اند. ثانیاً، همه‌ی افرادی که در این شورا شرکت دارند، در کاری که این شورا متصدی و متکفل آن است، صاحب‌نظر و فرهنگی و دارای تخصصند و با دانش و فرهنگ و دانشگاه آشنایی دارند. ثالثاً، جزو شوراهایی است که در بحبوحه‌ی کارها و تلاشهای گذشته، چند سال از عمر آن گذشته و کاملاً جا افتاده و پخته است و به مسایل پیرامون خودش کاملاً آشنایی دارد. به همین نسبت، انتظارات از این شورا زیاد است. نه این‌که من انتظار خاصی داشته باشم؛ بلکه کلاً نظام از یک مجموعه‌ی اهل فن برگزیده‌یی که به عنوان شورای عالی انقلاب فرهنگی، زیر این نام جمع شده‌اند، انتظارات زیادی دارد؛ بخصوص با توجه به این‌که بسیاری از مشکلاتی که به نظرمان میرسد در صحنه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و یا حتّی سیاسی داریم، اگر کاوش کنیم، به مشکلات فرهنگی برمیگردد.

با این‌که نظام جمهوری اسلامی، از آغاز بر یک مبنای فرهنگی بنیان شد و رهبر و پدیدآورنده‌ی این نظام، یک عنصرِ بیش از همه چیز فرهنگی بود و مسؤولان این نظام هم در طول این مدت، تقریباً همیشه همین‌طور بوده‌اند، درعین‌حال باید اعتراف کنیم که در زمینه‌های فرهنگی، آن کار مطلوب و مورد انتظار را خیلی انجام نداده‌ایم. نه این‌که کس خاصی یا جمع خاصی مورد سؤال باشد. نه، مجموعاً در زمینه‌های فرهنگی، ما کم کاری داریم؛ حقاً این را باید قبول کنیم. به همین خاطر است که طبعاً از یک مجموعه‌ی این‌طوری، همه خیلی انتظارات دارند و شاید بیش از همه، تلاش فرهنگی مورد انتظار است و همان‌طور که اسمش «شورای عالی انقلاب فرهنگی» است، انقلاب فرهنگی مورد انتظار است.

آیا فرهنگ جامعه، بر مبنای تفکر و روحیه‌ی انقلاب، آن تحول لازم را پیدا کرده است؟ اگر بگوییم بله، چنانچه کسی با ژرف‌نگری به مسأله نگاه کند، بعید است که این را از ما قبول نماید. البته خیلی تغییرات ایجاد شده؛ اما نمیشود ادعا کرد که تحول کامل فرهنگی انجام شده است. شاید انتظار هم نباشد که در طول ده، دوازده سال، تحول کامل فرهنگی انجام شود و مثلاً لازم باشد که در طول سی سال، چهل سال و یا پنجاه سال، این تحول انجام شود - حرفی نیست - اما حرکت باید به آن جهت باشد.

بلاشک، ما امروز را که نگاه میکنیم، باید مثل راهروی باشیم که وقتی در ساعت پنجم حرکت خودش نگاه میکند، باید از ساعت اول بیشتر رفته باشد؛ ساعت دهم، از ساعت پنجم باید بیشتر رفته باشد. اگر دیدید بیشتر نرفته، پس عیبی در کار است. ما باید روزبه‌روز به آن فرهنگ انقلابی در همه‌ی شؤون - هم در دانشگاهها به‌طور اخص، هم در کل جامعه به‌طور اعم - نزدیکتر شده باشیم. اگر ببینیم این حادثه اتفاق نیفتاده، باید استنتاج بکنیم که کار و تلاش فرهنگی در جامعه‌ی انقلابی ما، به خوبی و کمال و سلامت انجام نگرفته است و نقایصی دارد، که آن نقایص را باید برطرف کنید. مثل همه‌ی مردم دیگری که وقتی نقصی در کارشان باشد، خودنگری و بازنگری میکنند، راههای جدید را جستجو مینمایند، عیوب را میفهمند و علاج میکنند، باید ببینیم مشکل چیست. باید عیوب را پیدا کنیم و آنها را درمان نماییم. باید راه جدیدی پیدا کنیم و اگر میان‌بُر هست، بزنیم. چنانچه سرعت کم است، باید بیشترش کنیم.

یک نکته‌ی دیگر این است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی، همان‌طور که جناب آقای هاشمی فرمودند و در زمانی هم که من در شورا بودم، عمده‌ی همت ما در این شورا، به مسایل دانشگاهها صرف میشد و حالا هم همان‌طور است. البته به نظر میرسد که الان شاید یک مقدار بهتر از گذشته باشد. این چند موردی که ایشان فرمودند، یا این کارهایی که اخیراً تصویب و اعلام شده - مثل تشکیل فرهنگستانها - واقعاً کارهای خیلی خوبی بود و شاید یک مقدار بهتر از گذشته شده باشد. آن‌وقت هم ما مجموعه‌ی شورا که همیشه به خودمان مراجعه میکردیم، به این نقص اعتراف میکردیم و میگفتیم که ما از کارهای وسیعی که در این‌جا لازم است، غافل میشویم و به مسایل دانشگاهها منحصر میگردیم؛ در حالی که مسایل دانشگاهها، بلکه مسایل آموزشی - اعم از دانشگاهها و آموزش و پرورش - کار شورای عالی آموزشی کشور است؛ کمااین‌که آموزش و پرورش خودش شورایی دارد. این چیزی نیست که شخصیتهایی مثل حضار، بخصوص با حضور رؤسای محترم سه قوّه و این‌همه اشتغالاتی که مسؤولان و وزرای مختلف در کشور دارند، بخواهند فقط به آن بپردازند. چه بهتر که وقتی ما به جزییات مسایل آموزشی نگاه میکنیم، آن را از این شورا خارج کنیم.

البته مسایل آموزشی باید در حد سیاستگذاریهای کلی باشد و نگاه وسیعی به جامعه بشود و هم فرهنگ عمومی جامعه و هم مسایلی که مغفولٌ‌عنه بوده - مثل همین کارهایی که اخیراً شورای عالی کرده؛ تأسیس فرهنگستان علوم و فرهنگستان زبان فارسی و مسأله‌ی تحقیقات - مورد توجه قرار بگیرد.

واقعاً ما برای کار در زمینه‌ی فرهنگ عمومی، میدان بازی داریم. اگر ما بخواهیم توسعه‌ی اقتصادی را به معنای صحیح کلمه در جامعه راه بیندازیم، احتیاج به تلاش فرهنگی داریم. مادامی که حتّی محقق و جستجوگر علمی ما، آن فرهنگ کار و وجدان کار و عشق به کار را، آن‌چنان‌که در یک فرهنگ سالم مطرح است - که مظهر عالیش هم فرهنگ اسلامی است - نداشته باشد، وجود این محقق، بی‌فایده خواهد بود. گیریم که ما محققان بزرگی تربیت کردیم و مثلاً آزمایشگاههای مهمی هم در اختیارشان گذاشتیم؛ این به یک کار شخصی تبدیل خواهد شد.

این محققان بزرگی که ما در دنیا میبینیم، اعم از آن کسانی که در قرنها پیش، از میان خود ما برخاستند - مثل ابن‌سیناها، خوارزمیها، خیام‌ها و دیگران - و چه آن کسانی که در قرون اخیر، از بین اروپاییها برخاستند - از قبیل همین دانشمندان بزرگ شیمی و طبیعی و فلکیات و غیره - وقتی به زندگی اینها نگاه میکنیم، میبینیم که حقیقتاً خودشان را در زندگی فراموش کردند و زندگی شخصی و راحتی و پول و نفع برای خودشان را اصلاً در درجه‌ی دوم قرار دادند؛ اقلاً محور قرار ندادند، اگر نگوییم فراموش کردند. بعضیشان واقعاً آن موارد را فراموش کردند و به نفع تحقیق و علم و کار و پیشرفت، در فقر و مسکنت زندگی میکردند. بعضی دیگر هم اقلاً به تحقیق و علم و کار و پیشرفت اهمیت دادند و زندگی شخصی را محور قرار ندادند؛ بلکه آن را در حاشیه گذاشتند.

ما چگونه میتوانیم این روحیه را در بین محققان کشور و یا در محیط کار اداری زنده کنیم؟ کار اداری، ارتباط مستقیم با توسعه‌ی اقتصادی دارد. اگر شما طرحهای اقتصادی را به دست یک مجموعه‌ی دیوان سالارىِ غلط و معوج و عاری از وجدان کار و عاری از سواد و آگاهی از کیفیت کار بدهید، آن را ضایع خواهد کرد و این طرح را به ثمر نخواهد رساند. ما چگونه میتوانیم آگاهی و وجدان کار را در این مجموعه‌ی اداری خودمان - که هیکل حجیم دیوانی ما را تشکیل میدهد - تزریق بکنیم؟ یا چگونه میتوانیم در زمینه‌ی تولید و ساخت و ایجاد محیطهای کارگاهی پُرتلاش در کارخانجات، توصیه‌ی اسلام را که گفته: «رحم‌اللَّه من عمل شیئا فاتقنه»(1)، جامه‌ی عمل بپوشانیم و اتقان و سلامت کار و استحکام و سنگ تمام گذاشتن برای تولید را به کارگر تزریق کنیم، که وقتی اتومبیل ما از کارخانه بیرون می‌آید، بعد از یک ماه مثلاً درِ آن لق‌لق نکند، یا فلان پیچش باز نشود؛ در حالی که تولید فلان نقطه‌ی دیگر دنیا، این‌طور نیست؟ یا چه کار کنیم که این فرد از کار در نرود؛ در حالی که دیگران به کار شوق دارند و بیشتر سعی میکنند کار کنند؟ ما چگونه میتوانیم روح کار، جدیت در کار، وجدان کار، پیگیری کار و سلامت کار را در طرحهای توسعه‌ی اقتصادی خودمان در نظر بگیریم؛ بدون این‌که فرهنگ عمومی جامعه را بالا ببریم و فرهنگ کار و وجدان کار و معلومات مربوط به کار را به آنها تزریق کنیم؟ پس، میبینید که به فرهنگ برگشت.

اگر ما روی فرهنگ عمومی کار نکنیم، در توسعه‌ی اقتصادی هم خواهیم ماند. این، تازه در صورتی است که ما محور را توسعه‌ی اقتصادی بگیریم. البته در جامعه‌ی اسلامی، محور این نیست؛ توسعه‌ی اقتصادی وسیله است. به‌هرحال، از هر طرف که حرکت میکنیم، میبینیم که به فرهنگ میرسیم و راهها واقعاً به فرهنگ ختم میشود. برای فرهنگ باید کار کرد.

به نظر میرسد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک نقیصه دارد و آن، این است که کار اصلی اکثر اعضای آن، این نیست. البته بحمداللَّه همه‌ی شما آقایان، شاید بدون هیچ استثنایی، اهل فن و اهل فرهنگ و اهل کار هستید و در بین شما جماعتی هم هستند - اگرچه خیلی کم - که بیشتر کارشان، یا یکی از مهمترین کارهایشان، این کار است. برای بعضیها - مثل مسؤولان اجرایی کشور، یا وزرا و یا بعضی از آقایان دیگر - این کار واقعاً در حاشیه است و کار اصلیشان نیست؛ اما بعضی از آقایان هم هستند که یکی از کارهای اصلیشان این است. حالا آن کس که تنها کار اصلیش این باشد، من الان در بین جمع آقایان، چنین کسی را نمیبینم، شاید هم در یادم نباشد. پس، از این جهت یک نقیصه وجود دارد. شماها برای این کار لازمید. گفت:

جز به خردمند مفرما عمل‌

گرچه عمل کار خردمند نیست‌

خردمند بایستی عمل را به راه بیندازد. شما به بازوهای زیادی احتیاج دارید. یادم می‌آید که در آن‌وقت، دو کمیسیون بود؛ کمیسیون شماره‌ی یک و کمیسیون شماره‌ی دو، و بعد هم یک کمیسیون مشترک وجود داشت. البته باز وقتی که به آن کمیسیونها میرویم، مجموعه‌یی از وزرا و معاونان وزرا را میبینیم. شاید لازم باشد که این شورا در حاشیه‌ی خودش، از صاحب‌نظرانی که دارای شخصیت فرهنگی و انقلابی هستند، استفاده کند و این دو را با هم و در کنار یکدیگر داشته باشید.

این‌جا، آن‌جایی است که نمیشود شوخی کرد. این‌جا اگر حاشیه‌ی انقلابیگریش، یک ذره ساییده بود و خراش داشت، در عمل این زاویه باز خواهد شد و مشکلات بزرگی را به وجود خواهد آورد. حتماً باید عنصر فرهنگی باشد و حتماً هم باید انقلابی باشد. این‌جا، از آن‌جاهایی است که جز به این نمیشود رضایت داد. از این‌گونه افراد دعوت کنید، تا در حواشی این شورا، به کارهای اساسی و مهمی که دارید، برسند.

این مژده‌ی فرهنگ عمومی که جناب آقای هاشمی فرمودند، واقعاً برای من مژده است. البته جناب آقای خاتمی، شورای فرهنگ عمومی را از مدتها پیش راه انداخته‌اند و جلساتش هم بود و کارهایی هم کرده‌اند. معلوم میشود که در آن، تحولی ایجاد شده است. از این بیان، من فهمیدم که تحولی در آن انجام میگیرد، یا مثلاً اساسنامه‌اش به شکل بهتری تنظیم میشود. خیال میکنم که ان‌شاءاللَّه کارها رو به هرچه بهتر شدن است؛ بخصوص که حضور جناب آقای هاشمی هم برای این شورا مغتنم است.

البته ایشان شکسته نفسی میکنند؛ اما واقعاً این‌طور است. همان وقتها هم من همیشه به رفقا میگفتم که اگر آقای هاشمی یک بار در جلسه‌ی ما شرکت میکنند، ما در آن جلسه یک عالم پیشرفت میکنیم. واقعاً آن‌وقت این‌طور بود. ایشان، آن‌وقتها به این شورا خیلی کم لطف بودند؛ ولی من حالا گاهی هم که میبینم ایشان بحمداللَّه مجبورند که هر هفته شرکت کنند، خیلی خوشحال میشوم که بالاخره هیچ چاره‌یی جز این ندارند! آن‌وقت، این‌طور نبود. گاهی مثلاً شش ماه میشد که ایشان اصلاً هیچ یادی هم از شورا نمیکردند! امروز این‌طور نیست و حضور ایشان واقعاً یک برکت است. من هر وقت این نکته یادم می‌آید، خیلی خوشحال میشوم. آقایانی که در آن‌وقت تشریف داشتند، لابد یادشان است که مکرر میگفتم وقتی ایشان شرکت میکنند، جلسه حرکتی پیدا میکند و یک قدم به جلو برمیدارد. واقعاً ایشان در جلسه خیلی مؤثر بودند، حالا هم که بحمداللَّه مرتب شرکت میکنند.

امیدواریم که خداوند به بقیه‌ی آقایان هم - که وجودشان در این جلسات واقعاً خیلی مغتنم است - کمک کند، تا بتوانید این بار بسیار سنگین را ان‌شاءاللَّه به سهولت و سبکی بردارید و پیش ببرید. ما قبلاً خیال میکردیم که شورای انقلاب فرهنگی، لابد چند سالی ادامه پیدا میکند و بعد وجودش شاید دیگر لازم نباشد؛ اما هرچه میگذرد، میبینیم که این شورا اصلاً وجودش واجبتر و لازمتر میشود؛ زیرا مسایل فرهنگی، اهمیت بیشتری برای ما پیدا میکند. خیلی از مسایل دیگری در زمینه‌های فرهنگی هست که دیگر وقت آقایان را نمیگیرم. ان‌شاءاللَّه که موفق باشید.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

 

 


 

1) بحارالانوار، ج 79 ، ص 49