1392/06/07
۶ اولویت کاری دولت یازدهم در حوزه آموزش، علم و فناوری
اجرای سند تحول آموزش و پرورش
سند تحول یک متنی است که باید عملیاتی شود، منتها بههیچوجه نباید در آن شتابزدگی باشد؛ با تدبر، با تأمل، با ملاحظهی صحیح جوانب باید پیش رفت. کار، کار عمیقی است. کارهای عمیق، کوتاهمدت نیست؛ زودبازده نیست؛ بلندمدت است؛ دیربازده است؛ اگر درست صورت بگیرد، ماندگار خواهد شد، مثمر خواهد شد؛ اگر سرهمبندی شد، شتابزده شد، آن وقت نتیجهی لازم را نخواهد داد. فرمود: «و مجتنی الثّمرة لغیر وقت ایناعها کالزّارع بغیر ارضه»؛ اگر چنانچه میوه را قبل از اینکه برسد، چیدید، در واقع چیزی به دست نیاوردهاید و زحمتتان هدر رفته است. بگذارید میوه برسد، بعد بچینید تا از همهی منافع آن بهره ببرید.
شاید حلقههای تحقیقاتیِ متعددی لازم است که برای بخشهای این سند تحول، راهکارهای اجرائی و عملیاتی پیدا کند، تا حقیقتاً این ریل، صحیح گذاشته شود؛ آنوقت این قطار بر روی ریل حرکت کند. البته لازم است هم دولت، هم مجلس، برای پشتیبانی مالی آموزش و پرورش، برای پیشرفت در این کار، به طور جدی تأمل کنند، تدبر کنند. آموزش و پرورش را نمیشود به حال خود رها کرد و پشتیبانی لازم از آن به عمل نیاورد، بعد هم توقع داشت که پیش برود.
مسئلهی کتابهای درسی هم بسیار مهم است. باید به طور مداوم و به تناسب نیازها، مضمون این کتابها، محتوای این کتابها ترقی و پیشرفت داشته باشد. دستگاههای هشیارِ مراقب در کل آموزش و پرورش باید وجود داشته باشد که هم پیشرفتهای مبتنی بر سند تحول را تعقیب کند، ببیند کجا لنگی هست، کجا اشکال وجود دارد، کجا تجربهی ناموفق هست، بلافاصله اصلاح کند ــ چشم بینا لازم است ــ هم در زمینهی مواد درسی و کتابهای درسی، نیازها را بسنجد. ۱۳۹۲/۰۲/۱۸
اجرا و بروزرسانی نقشه جامع علمی کشور
نقشهی جامع علمی کشور - آنطور که به من گزارش دادند - خوشبختانه کارهای نهائیاش انجام گرفته و نزدیک به تصویب نهائی و ابلاغ است. اگر چنانچه این نقشهی جامع علمی در اختیار همهی ما در دانشگاهها قرار بگیرد، آن وقت روی این باید کار کرد. همه باید ملتزم و پایبند باشند. اولاً نقشهی جامع علمی احتیاج دارد به یک برنامهی اجرائی. بایستی مسئولین دستگاههای دولتی بنشینند برنامهای را طراحی کنند تا این نقشهی جامع علمی بتواند عملیاتی و پیاده شود و تحقق پیدا کند. به قول یکی از آقایان، فقط این نباشد که ما علم را تولید کنیم، بعد منتشرش نکنیم، بگذاریم کنار، از آن استفاده نکنیم؛ باید از این استفاده کنیم. ثانیاً نقشهی جامع علمی بایستی زنده و پویا و بهروز باشد. ما نمیخواهیم یک چیزی برای سالیان متمادی درست کنیم؛ این مال امروز است. ای بسا تا سه سال دیگر، پنج سال دیگر وضعیت به گونهای بشود که مجبور شویم بخشی از این نقشه را جابهجا کنیم؛ باید بکنیم. نقشه باید زنده و پویا و بهروز باشد؛ یک عدهای باید مراقب این معنا باشند. ثالثاً برنامههای پنج سالهی توسعه در زمینهی آنچه که مربوط به دانش و آموزش عالی است، باید دقیقاً بر طبق نقشهی جامع علمی طراحی و برنامهریزی شود. برنامههای توسعه بایستی از نقشهی جامع علمی در این بخش خاص تبعیت کند. همچنین سازوکار قوی هم برای نظارت وجود داشته باشد. ۱۳۸۹/۰۶/۱۴
تشکیل نظام ملی نوآوری کشور
توصیهی آخر توصیه به نظام ملیِ نوآوری است. الان اینجا یک خلأیی وجود دارد - و همین خلأ موجب شده نقشهی جامع علمی هم آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملیِ نوآوری، که عبارت است از یک شبکهای از فعالیتها، تعاملهای زنجیرهای، در سطحهای کلان و میانی و خرد، بین دستگاههای علمی کشور؛ چه در درون محیط علمی، چه بیرون محیط علمی. یک تعامل اینچنینی باید به وجود بیاید، که این به عنوان نظام ملیِ نوآوری شناخته شود؛ کارش هم عبارت است از این که جریان دانش و نوآوری را مدیریت کند، رصد کند، ارزیابی کند، هدایت کند. این امروز یک چیز لازمی است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فکر کنند. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲
حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تجاریسازی دانش
ما باید بتوانیم در زمینهی علم، اوّلاً نگذاریم حرکت پرشتابی که امروز وجود دارد، مطلقاً کند بشود، بخصوص دولت باید به آن اهتمام بکند. عرض کردم این جزو دو اولویّت اوّلِ برنامههای کشور است؛ یعنی بهطور ویژه روی مسئلهی پیشرفت علم باید کار بشود. البتّه مسئول درجهی یک برای پیشرفت علم، دو وزارت علوم و بهداشتدرمان هستند؛ لکن وزارتهای صنعتی، وزارت کشاورزی، وزارتهای حتّی خدماتی، اینها همهشان میتوانند در این زمینه کمک بکنند و باید کمک بکنند؛ یعنی واقعاً همکاری بین دانشگاهها و بین مراکز علمی و تحقیقاتی و دستگاههای خدماتی ما - مثل همین وزارت صنعت، وزارت راه، وزارت نفت، وزارت کشاورزی، این وزارتهای گوناگونی که با مسائل فنّی سروکار دارند - [لازم است]؛ اینها میتوانند واقعاً مثل یک مکندهای عمل بکنند و از درون مراکز تحقیقاتی و علمی، آن شیرهی علم را بکشند و آن دستگاه را وادار به کار و تحرّک بکنند. البتّه اینکه عرض کردم، دو نکته است در مورد این مسائل علمی: یکی تکمیل زنجیرهی علم و فناوری است؛ یعنی این زنجیرهی از ایده و فکر و سپس علم و سپس فناوری و سپس تولید و سپس بازار را ما باید تکمیل بکنیم، والّا اگر چنانچه ما کار تحقیقاتی را کردیم، به فناوری هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیشبینی نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همهی اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیرهی کار علمی، تا تولید و بازار بایستی دنبال بشود؛ یعنی نگاهها باید روی مجموع این زنجیره باشد؛ این یک نکته است. نکتهی بعدی هم شرکتهای دانشبنیان؛ خوشبختانه امروز شرکتهای دانشبنیان با تعداد خوبی، بالایی تشکیل شده و وجود دارد، هرچه میتوانید باید بروید سراغ شرکتهای دانشبنیان. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
اصرار بر گرهخوردن تحقیقات دانشگاهی با صنعت و تجارت؛ این حرفی است که ما ده دوازده سال آن را تکرار کردیم، به دولتها هم گفتیم، به دانشگاهها هم گفتیم؛ البته تا حدود زیادی هم تحقق پیدا کرده، اما به طور کامل نه. این موضوع، هم برای دانشگاهها مفید است، هم برای صنعت ما، و همچنین برای تجارت ما، و همچنین برای کشاورزی ما. ۱۳۹۲/۰۵/۱۵
مسئلهی تجاریسازی خیلی مهم است. یافتههای علمی و صنعتی بایستی بتوانند در کشور تولید ثروت کنند. برادران مسئول در دفتر ما یک محاسبهای کردند؛ نظر آنها این است که تا سال ۱۴۰۴ ما باید بتوانیم حداقل بیست درصد از درآمد کشور را از راه صنایع دانشبنیان و فعالیتهای تجاری دانشبنیان تأمین کنیم؛ یعنی از محل فروش محصولات علمی. این چیزی است که باید خیلی از دسترس دور نباشد. دانش، منشأ تولید ثروت است؛ البته به شکل صحیح، به شکل نجیبانه، نه آنچنان که دنیای غرب از دانش برای تحصیل ثروت استفاده کرد؛ که من بعد انشاءاللَّه اشارهی مختصری خواهم کرد. البته تجاری کردن اگر در ذهنیت دستگاههای مسئول باشد، بایستی از آغاز - یعنی از وقتی که ما پروژهی علمی و پروژهی صنعتی را تعریف میکنیم - به فکر تجاری کردنش باشیم؛ نگذاریم بعد از آنکه کار تمام شد، به فکر بیفتیم که بازاریابی کنیم. از اول باید این مسئله در محاسبات بیاید؛ که البته این مربوط به دستگاههای مسئول کشور است که دنبال کنند.
خیلیها هستند که مایلند دستهجمعی کار علمی کنند، تحقیقات علمی کنند. این کمکی که دولت و مسئولان به پیشرفتهای علمی و فناوری میکنند، منحصر نماند به کمک به افراد؛ این شرکتها مورد حمایت قرار بگیرند. البته اینها با شرکتهای تجاری که مالیات و تسهیلات متعارف بانکی به آنها تعلق میگیرد، اشتباه نشوند؛ بلکه به طور ویژه به این شرکتها کمک شود. فکر میکنم این کار، کار لازم و مهمی است. دولت باید در این زمینه یک مدیریت هوشمندانهای به کار ببرد. ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
تشکیل پژوهشگاههای دانشگاهی
در هر دانشگاهی، علاوه بر پژوهشگاههای مستقلی که وجود دارد، لااقل باید یک پژوهشگاه جدی به وجود بیاید. خود دانشگاهها به امر پژوهش، به صورت یک مجموعه در درون دانشگاه اهمیت بدهند. نخبههای ما بروند به سمت پژوهشگاهها. البته نه اینکه رابطهشان با دانش و تعلیم و تعلم قطع شود، بلکه همچنان که میل خود نخبگان هم همین است که سراغ پژوهش بروند، جذب این پژوهشگاهها شوند و در آنجا کار پژوهشی انجام دهند. امکانات - همان طوری که قبلاً عرض کردیم - در اختیارشان قرار بگیرد تا بتوانند پژوهش کنند؛ این همان چیزی است که یک نخبه را راضی میکند، قانع میکند؛ هم استعداد او را به جریان میاندازد و به فعلیت میرساند و احساس میکند میتواند کار کند، هم وسوسههائی که در مورد عدم امکان کار در کشور میشود - که روزبهروز هم این وسوسهها توسعه پیدا میکند - خنثی و بیاثر خواهد شد.
در این پژوهشگاهها این امکان وجود دارد که از تجربهی علمی و از پختگی اساتید دانشگاهها که بعد از پایان دورهی خدمتشان بازنشسته شدهاند، استفاده شود و اینها حضور پیدا کنند. در این صورت، یک حلقهی وصلی خواهد شد بین نسل جدید پژوهنده و پژوهشگر - که همین جوانهایند - و مجربینی که دورانی را در دانشگاهها گذراندهاند. ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
این پژوهشگاههائی که چند بار توصیه شد که در کنار دانشگاهها و وابستهی به دانشگاهها به وجود بیاید، میتواند یک بخشی را در اختیار صنایع بگذارد که آنها در این پژوهشگاهها شرکت کنند و از ناحیهی آنها نیازهای خودشان را برطرف کنند. این کاری است که هماهنگیاش در همین بخش دولتی میسر است. باید بنشینند برای این کار برنامهریزی کنند؛ هم برای صنعت خوب است، هم برای دانشگاه خوب است. دانشگاه وقتی ناظر به نیاز جامعه و نیاز بازار و بازار کار بود، طبعاً جهت خودش را پیدا میکند؛ شور و نشاط بیشتری هم پیدا میکند؛ البته برای دانشگاهها درآمدزا هم هست. صنعت هم وقتی متکی بود به نگاه نو و فکر نو و تولید علم و فناوری - که این در دانشگاهها تحقق پیدا میکند - طبعاً پیشرفت پیدا میکند. ما به این نیازمندیم؛ این هم بایستی حتماً انجام بگیرد. ۱۳۹۰/۰۷/۱۳
برنامهریزی در جهت تحول و ارتقای علوم انسانی
تحول و ارتقاء علوم انسانی با: تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و با انگیزه، اصلاح و بازنگری در متون و برنامهها و روشهای آموزشی، ارتقاء کمی و کیفی مراکز و فعالیتهای پژوهشی و ترویج نظریهپردازی، نقد و آزاداندیشی. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
اینکه پشت سر پیشرفت علوم، پیشرفت فکر وجود دارد؛ اینکه مبدأ تحول ملتها بیش و پیش از آنچه که علم و تجربه باشد، فکر و اندیشه است، کاملاً حرف درست و اثبات شدهای است. به همین دلیل است که من روی مسائل علوم انسانی حساسیت به خرج میدهم. ما به هیچ وجه نگفتیم که دانستههای غربیها را که در زمینههای گوناگون علوم انسانی پیشرفتهای چند قرنیِ زیادی داشتند، یاد نگیریم یا کتابهای اینها را نخوانیم؛ ما میگوئیم تقلید نکنیم. .. ما میگوئیم علوم انسانی را یاد بگیریم تا بتوانیم شکل بومی آن را خودمان تولید کنیم و این را به دنیا صادر کنیم. بله، وقتی که این اتفاق افتاد، آنگاه هر یک نفری که از مرزهای ما خارج میشود، مایهی امید و اتکای ماست. بنابراین ما میگوئیم در این علوم مقلد نباشیم. حرف ما در زمینهی علوم انسانی این است.
آنچه که ما در باب علوم انسانی گفتیم و من تکرار میکنم، همان چیزی است که عرض شد: ما بایستی در علوم انسانی اجتهاد کنیم؛ نباید مقلد باشیم. اما حالا فرض کنید که فلان رشتههای علوم انسانی در دانشگاه حذف بشود یا حذف نشود یا کم بشود؛ من روی این چیزها هیچ نظری ندارم. من نه نفی میکنم، نه اثبات میکنم؛ یعنی کار من نیست، کار مسئولین است. ممکن است مصلحت بدانند بعضی از رشتهها را حذف کنند یا نکنند؛ حرف من این نیست؛ حرف من این است که در باب علوم انسانی کار عمیق انجام بگیرد و صاحبان فکر و اندیشه در این زمینهها کار کنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۹
سند تحول یک متنی است که باید عملیاتی شود، منتها بههیچوجه نباید در آن شتابزدگی باشد؛ با تدبر، با تأمل، با ملاحظهی صحیح جوانب باید پیش رفت. کار، کار عمیقی است. کارهای عمیق، کوتاهمدت نیست؛ زودبازده نیست؛ بلندمدت است؛ دیربازده است؛ اگر درست صورت بگیرد، ماندگار خواهد شد، مثمر خواهد شد؛ اگر سرهمبندی شد، شتابزده شد، آن وقت نتیجهی لازم را نخواهد داد. فرمود: «و مجتنی الثّمرة لغیر وقت ایناعها کالزّارع بغیر ارضه»؛ اگر چنانچه میوه را قبل از اینکه برسد، چیدید، در واقع چیزی به دست نیاوردهاید و زحمتتان هدر رفته است. بگذارید میوه برسد، بعد بچینید تا از همهی منافع آن بهره ببرید.
شاید حلقههای تحقیقاتیِ متعددی لازم است که برای بخشهای این سند تحول، راهکارهای اجرائی و عملیاتی پیدا کند، تا حقیقتاً این ریل، صحیح گذاشته شود؛ آنوقت این قطار بر روی ریل حرکت کند. البته لازم است هم دولت، هم مجلس، برای پشتیبانی مالی آموزش و پرورش، برای پیشرفت در این کار، به طور جدی تأمل کنند، تدبر کنند. آموزش و پرورش را نمیشود به حال خود رها کرد و پشتیبانی لازم از آن به عمل نیاورد، بعد هم توقع داشت که پیش برود.
مسئلهی کتابهای درسی هم بسیار مهم است. باید به طور مداوم و به تناسب نیازها، مضمون این کتابها، محتوای این کتابها ترقی و پیشرفت داشته باشد. دستگاههای هشیارِ مراقب در کل آموزش و پرورش باید وجود داشته باشد که هم پیشرفتهای مبتنی بر سند تحول را تعقیب کند، ببیند کجا لنگی هست، کجا اشکال وجود دارد، کجا تجربهی ناموفق هست، بلافاصله اصلاح کند ــ چشم بینا لازم است ــ هم در زمینهی مواد درسی و کتابهای درسی، نیازها را بسنجد. ۱۳۹۲/۰۲/۱۸
اجرا و بروزرسانی نقشه جامع علمی کشور
نقشهی جامع علمی کشور - آنطور که به من گزارش دادند - خوشبختانه کارهای نهائیاش انجام گرفته و نزدیک به تصویب نهائی و ابلاغ است. اگر چنانچه این نقشهی جامع علمی در اختیار همهی ما در دانشگاهها قرار بگیرد، آن وقت روی این باید کار کرد. همه باید ملتزم و پایبند باشند. اولاً نقشهی جامع علمی احتیاج دارد به یک برنامهی اجرائی. بایستی مسئولین دستگاههای دولتی بنشینند برنامهای را طراحی کنند تا این نقشهی جامع علمی بتواند عملیاتی و پیاده شود و تحقق پیدا کند. به قول یکی از آقایان، فقط این نباشد که ما علم را تولید کنیم، بعد منتشرش نکنیم، بگذاریم کنار، از آن استفاده نکنیم؛ باید از این استفاده کنیم. ثانیاً نقشهی جامع علمی بایستی زنده و پویا و بهروز باشد. ما نمیخواهیم یک چیزی برای سالیان متمادی درست کنیم؛ این مال امروز است. ای بسا تا سه سال دیگر، پنج سال دیگر وضعیت به گونهای بشود که مجبور شویم بخشی از این نقشه را جابهجا کنیم؛ باید بکنیم. نقشه باید زنده و پویا و بهروز باشد؛ یک عدهای باید مراقب این معنا باشند. ثالثاً برنامههای پنج سالهی توسعه در زمینهی آنچه که مربوط به دانش و آموزش عالی است، باید دقیقاً بر طبق نقشهی جامع علمی طراحی و برنامهریزی شود. برنامههای توسعه بایستی از نقشهی جامع علمی در این بخش خاص تبعیت کند. همچنین سازوکار قوی هم برای نظارت وجود داشته باشد. ۱۳۸۹/۰۶/۱۴
تشکیل نظام ملی نوآوری کشور
توصیهی آخر توصیه به نظام ملیِ نوآوری است. الان اینجا یک خلأیی وجود دارد - و همین خلأ موجب شده نقشهی جامع علمی هم آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملیِ نوآوری، که عبارت است از یک شبکهای از فعالیتها، تعاملهای زنجیرهای، در سطحهای کلان و میانی و خرد، بین دستگاههای علمی کشور؛ چه در درون محیط علمی، چه بیرون محیط علمی. یک تعامل اینچنینی باید به وجود بیاید، که این به عنوان نظام ملیِ نوآوری شناخته شود؛ کارش هم عبارت است از این که جریان دانش و نوآوری را مدیریت کند، رصد کند، ارزیابی کند، هدایت کند. این امروز یک چیز لازمی است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فکر کنند. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲
حمایت از شرکتهای دانشبنیان و تجاریسازی دانش
ما باید بتوانیم در زمینهی علم، اوّلاً نگذاریم حرکت پرشتابی که امروز وجود دارد، مطلقاً کند بشود، بخصوص دولت باید به آن اهتمام بکند. عرض کردم این جزو دو اولویّت اوّلِ برنامههای کشور است؛ یعنی بهطور ویژه روی مسئلهی پیشرفت علم باید کار بشود. البتّه مسئول درجهی یک برای پیشرفت علم، دو وزارت علوم و بهداشتدرمان هستند؛ لکن وزارتهای صنعتی، وزارت کشاورزی، وزارتهای حتّی خدماتی، اینها همهشان میتوانند در این زمینه کمک بکنند و باید کمک بکنند؛ یعنی واقعاً همکاری بین دانشگاهها و بین مراکز علمی و تحقیقاتی و دستگاههای خدماتی ما - مثل همین وزارت صنعت، وزارت راه، وزارت نفت، وزارت کشاورزی، این وزارتهای گوناگونی که با مسائل فنّی سروکار دارند - [لازم است]؛ اینها میتوانند واقعاً مثل یک مکندهای عمل بکنند و از درون مراکز تحقیقاتی و علمی، آن شیرهی علم را بکشند و آن دستگاه را وادار به کار و تحرّک بکنند. البتّه اینکه عرض کردم، دو نکته است در مورد این مسائل علمی: یکی تکمیل زنجیرهی علم و فناوری است؛ یعنی این زنجیرهی از ایده و فکر و سپس علم و سپس فناوری و سپس تولید و سپس بازار را ما باید تکمیل بکنیم، والّا اگر چنانچه ما کار تحقیقاتی را کردیم، به فناوری هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیشبینی نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همهی اینها بایستی مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیرهی کار علمی، تا تولید و بازار بایستی دنبال بشود؛ یعنی نگاهها باید روی مجموع این زنجیره باشد؛ این یک نکته است. نکتهی بعدی هم شرکتهای دانشبنیان؛ خوشبختانه امروز شرکتهای دانشبنیان با تعداد خوبی، بالایی تشکیل شده و وجود دارد، هرچه میتوانید باید بروید سراغ شرکتهای دانشبنیان. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
اصرار بر گرهخوردن تحقیقات دانشگاهی با صنعت و تجارت؛ این حرفی است که ما ده دوازده سال آن را تکرار کردیم، به دولتها هم گفتیم، به دانشگاهها هم گفتیم؛ البته تا حدود زیادی هم تحقق پیدا کرده، اما به طور کامل نه. این موضوع، هم برای دانشگاهها مفید است، هم برای صنعت ما، و همچنین برای تجارت ما، و همچنین برای کشاورزی ما. ۱۳۹۲/۰۵/۱۵
مسئلهی تجاریسازی خیلی مهم است. یافتههای علمی و صنعتی بایستی بتوانند در کشور تولید ثروت کنند. برادران مسئول در دفتر ما یک محاسبهای کردند؛ نظر آنها این است که تا سال ۱۴۰۴ ما باید بتوانیم حداقل بیست درصد از درآمد کشور را از راه صنایع دانشبنیان و فعالیتهای تجاری دانشبنیان تأمین کنیم؛ یعنی از محل فروش محصولات علمی. این چیزی است که باید خیلی از دسترس دور نباشد. دانش، منشأ تولید ثروت است؛ البته به شکل صحیح، به شکل نجیبانه، نه آنچنان که دنیای غرب از دانش برای تحصیل ثروت استفاده کرد؛ که من بعد انشاءاللَّه اشارهی مختصری خواهم کرد. البته تجاری کردن اگر در ذهنیت دستگاههای مسئول باشد، بایستی از آغاز - یعنی از وقتی که ما پروژهی علمی و پروژهی صنعتی را تعریف میکنیم - به فکر تجاری کردنش باشیم؛ نگذاریم بعد از آنکه کار تمام شد، به فکر بیفتیم که بازاریابی کنیم. از اول باید این مسئله در محاسبات بیاید؛ که البته این مربوط به دستگاههای مسئول کشور است که دنبال کنند.
خیلیها هستند که مایلند دستهجمعی کار علمی کنند، تحقیقات علمی کنند. این کمکی که دولت و مسئولان به پیشرفتهای علمی و فناوری میکنند، منحصر نماند به کمک به افراد؛ این شرکتها مورد حمایت قرار بگیرند. البته اینها با شرکتهای تجاری که مالیات و تسهیلات متعارف بانکی به آنها تعلق میگیرد، اشتباه نشوند؛ بلکه به طور ویژه به این شرکتها کمک شود. فکر میکنم این کار، کار لازم و مهمی است. دولت باید در این زمینه یک مدیریت هوشمندانهای به کار ببرد. ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
تشکیل پژوهشگاههای دانشگاهی
در هر دانشگاهی، علاوه بر پژوهشگاههای مستقلی که وجود دارد، لااقل باید یک پژوهشگاه جدی به وجود بیاید. خود دانشگاهها به امر پژوهش، به صورت یک مجموعه در درون دانشگاه اهمیت بدهند. نخبههای ما بروند به سمت پژوهشگاهها. البته نه اینکه رابطهشان با دانش و تعلیم و تعلم قطع شود، بلکه همچنان که میل خود نخبگان هم همین است که سراغ پژوهش بروند، جذب این پژوهشگاهها شوند و در آنجا کار پژوهشی انجام دهند. امکانات - همان طوری که قبلاً عرض کردیم - در اختیارشان قرار بگیرد تا بتوانند پژوهش کنند؛ این همان چیزی است که یک نخبه را راضی میکند، قانع میکند؛ هم استعداد او را به جریان میاندازد و به فعلیت میرساند و احساس میکند میتواند کار کند، هم وسوسههائی که در مورد عدم امکان کار در کشور میشود - که روزبهروز هم این وسوسهها توسعه پیدا میکند - خنثی و بیاثر خواهد شد.
در این پژوهشگاهها این امکان وجود دارد که از تجربهی علمی و از پختگی اساتید دانشگاهها که بعد از پایان دورهی خدمتشان بازنشسته شدهاند، استفاده شود و اینها حضور پیدا کنند. در این صورت، یک حلقهی وصلی خواهد شد بین نسل جدید پژوهنده و پژوهشگر - که همین جوانهایند - و مجربینی که دورانی را در دانشگاهها گذراندهاند. ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
این پژوهشگاههائی که چند بار توصیه شد که در کنار دانشگاهها و وابستهی به دانشگاهها به وجود بیاید، میتواند یک بخشی را در اختیار صنایع بگذارد که آنها در این پژوهشگاهها شرکت کنند و از ناحیهی آنها نیازهای خودشان را برطرف کنند. این کاری است که هماهنگیاش در همین بخش دولتی میسر است. باید بنشینند برای این کار برنامهریزی کنند؛ هم برای صنعت خوب است، هم برای دانشگاه خوب است. دانشگاه وقتی ناظر به نیاز جامعه و نیاز بازار و بازار کار بود، طبعاً جهت خودش را پیدا میکند؛ شور و نشاط بیشتری هم پیدا میکند؛ البته برای دانشگاهها درآمدزا هم هست. صنعت هم وقتی متکی بود به نگاه نو و فکر نو و تولید علم و فناوری - که این در دانشگاهها تحقق پیدا میکند - طبعاً پیشرفت پیدا میکند. ما به این نیازمندیم؛ این هم بایستی حتماً انجام بگیرد. ۱۳۹۰/۰۷/۱۳
برنامهریزی در جهت تحول و ارتقای علوم انسانی
تحول و ارتقاء علوم انسانی با: تقویت جایگاه و منزلت این علوم، جذب افراد مستعد و با انگیزه، اصلاح و بازنگری در متون و برنامهها و روشهای آموزشی، ارتقاء کمی و کیفی مراکز و فعالیتهای پژوهشی و ترویج نظریهپردازی، نقد و آزاداندیشی. ۱۳۸۷/۱۰/۲۱
اینکه پشت سر پیشرفت علوم، پیشرفت فکر وجود دارد؛ اینکه مبدأ تحول ملتها بیش و پیش از آنچه که علم و تجربه باشد، فکر و اندیشه است، کاملاً حرف درست و اثبات شدهای است. به همین دلیل است که من روی مسائل علوم انسانی حساسیت به خرج میدهم. ما به هیچ وجه نگفتیم که دانستههای غربیها را که در زمینههای گوناگون علوم انسانی پیشرفتهای چند قرنیِ زیادی داشتند، یاد نگیریم یا کتابهای اینها را نخوانیم؛ ما میگوئیم تقلید نکنیم. .. ما میگوئیم علوم انسانی را یاد بگیریم تا بتوانیم شکل بومی آن را خودمان تولید کنیم و این را به دنیا صادر کنیم. بله، وقتی که این اتفاق افتاد، آنگاه هر یک نفری که از مرزهای ما خارج میشود، مایهی امید و اتکای ماست. بنابراین ما میگوئیم در این علوم مقلد نباشیم. حرف ما در زمینهی علوم انسانی این است.
آنچه که ما در باب علوم انسانی گفتیم و من تکرار میکنم، همان چیزی است که عرض شد: ما بایستی در علوم انسانی اجتهاد کنیم؛ نباید مقلد باشیم. اما حالا فرض کنید که فلان رشتههای علوم انسانی در دانشگاه حذف بشود یا حذف نشود یا کم بشود؛ من روی این چیزها هیچ نظری ندارم. من نه نفی میکنم، نه اثبات میکنم؛ یعنی کار من نیست، کار مسئولین است. ممکن است مصلحت بدانند بعضی از رشتهها را حذف کنند یا نکنند؛ حرف من این نیست؛ حرف من این است که در باب علوم انسانی کار عمیق انجام بگیرد و صاحبان فکر و اندیشه در این زمینهها کار کنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۹