1369/06/07
در قالب سلسله دیدارهای آزادگان به دنبال اجرای قطعنامهی ۵۹۸ و تبادل اسرا
بیانات در دیدار جمعی از آزادگان و جمعى از مدیران و کارکنان سازمانها
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
حضور عزیزان ازبندرستهمان، آزادگان سربلند و افتخارآفرینمان در این جمع انبوه، در کنار خانوادههاى معظّم شهداى عالىقدر و جانبازان و مفقودین و کارگزاران مختلف کشور، به همهى ما و همهى قشرهاى ملّتمان این حقیقت را به طور روشن میفهماند که صبر و مقاومت، ایثار و جانبازى و فداکارى ــ که در درجهى اوّل شهداى عالىقدر ما مفتخر به آن هستند و در درجهى بعد اسراى عزیزمان، جانبازان عزیزمان، خانوادههاى این عزیزان و خانوادههایى که عزیزانشان مفقودالاثر هستند ــ و ایستادن در راه خدا ثمرات شیرینى دارد که یکى از آنها همین است که ما در یک مجمع، این عزیزانمان و این یوسفهاى این ملّت را که سالیان درازى از ما دور بودند، در کنار قشرهاى دیگر مىبینیم؛ همه با احساس پیروزى، همه با احساس افتخار و همه با رضایت از لطف خداوندى.
این نکته را همهى ما ــ چه مسئولین، چه آحاد مردم ــ باید به یاد داشته باشند که تنها تکیهگاه یک ملّت بزرگ و مبارز و موحّد، یاد خدا و توکّل به خدا و اعتماد به خدا است؛ این ما را پیش برد، این ما را پیروز کرد، این ما را به اینجا رساند. اگر ملّت دیگرى را فرض کنید به جاى ما بود، با همهى شرایط و خصوصیّات ما ــ با این همه دشمن، با آن محاصره، با تحمیل جنگى هشتساله، با ایجاد گرفتارىهاى مختلف از داخل و خارج، با تهاجم تبلیغاتى، تهاجم فرهنگى، تهاجم مالى، تهاجم پولى، تهاجم نظامى و غیره، و با سابقهى فساد چنددهساله بلکه چندصدسالهاى که بر او تحمیل کرده بودند ــ منتها منهاى ایمان، منهاى خدا، یقیناً آن ملّت طاقت نمىآورد، به اینجا نمیرسید، در نیمهراه به زانو درمىآمد؛ نمیتوانست پرچم پیروزى را مثل ما که امروز بر بام عالم، این پرچم را برافراشتهایم و داریم افتخار میکنیم، بیفرازد.
اینکه دشمنان خدا ــ آمریکا و استکبار و در یک برههاى شرق و غرب با هم و ارتجاع و دیگران ــ اینجور دستبهیکى کردند و به ما حمله هم کردند، به خاطر این بود که محاسبات آنها خالى بود از عنصر توکّل به خدا و ایمان به خدا؛ این را در زندگى ما به حساب نیاورده بودند. با این حساب باید بگوییم آنها از یک جهت درست فهمیده بودند؛ واقعاً اگر ملّت ما ایمان به خدا، وصل به مبدأ ربوبى، وصل به غیب را نداشت، همان که آنها خواسته بودند میشد؛ یعنى انقلاب شکست میخورد، ملّت عقبنشینى میکرد، پرچمداران مبارزه سرکوب میشدند، شرمنده میشدند، سرافکنده میشدند و همهى مبارزین سرتاسر عالم عقبنشینى میکردند؛ اگر خدا در بین نبود، قضیّه غیر از این نبود. اینجاى قضیّه را استکبار اشتباه کرد، و باز هم دارد این اشتباه را میکند، که یک ملّتى که به خدا متّکى و معتقد باشد و حقیقتاً اعتماد به خدا در قلب او باشد، این ملّت شکستناپذیر است؛ هیچ چیز نمیتواند او را به عقبنشینى وادار کند.
خب، از شعار و حماسه، از خشنودى از آنچه گذشت یک لحظه خارج بشویم، ببینیم تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما این است که این ارتباط و پیوند با خدا را هرگز قطع نکنیم؛ هم یکیک ما ارتباطمان را با خدا حفظ کنیم، هم مجموع ما ارتباط را با خدا حفظ کند. ارتباط یکیک ما با خدا به این است که عمل خود، قلب خود، اخلاق خود، رفتار خود را طبق پسند و رضاى الهى قرار بدهیم؛ از خودخواهى پرهیز کنیم؛ از دروغ، از تهمت، از فریب، از حاکم کردن نفْس و خواهشهاى نفسانى بر زندگى خود ــ از این چیزها ــ پرهیز کنیم. یاد خدا و ذکر خدا و توجّه به خدا و مبارزهى با نفْس و عبادت واقعى و اتّصال حقیقى با خدا را روزبهروز در عمل شخصى و فردى خودمان تقویت کنیم؛ این وظیفهى یکایک ما است. وظیفهى جمعى ما به عنوان یک جامعه، به عنوان یک نظام، به عنوان یک دولت و یک حکومت این است که احکام الهى را در سطح جامعه معیار و ملاک عملِ عمومى قرار بدهیم: قانون بر اساس دین خدا ــ همچنان که بحمدالله مجلس شوراى اسلامىِ ما و شوراى نگهبان این مسئولیّت را داشتهاند و همیشه هم رعایت شده ــ دولت در خطّ دین خدا، کارگزاران دولتى همه در سایهى دین الهى و دستورات الهى. همین برادرانى که اینجا هستید ــ برادران مربوط به مسائل تربیتى ــ تربیت بر اساس دین و معیارهاى دین را برنامهى خودشان قرار بدهند و کوچکترین کوتاهى و سستى در این راه را روا ندارند.
برادرانى که در دستگاه بانکى کشور مشغول کار و خدمت هستند، بر اساس تفکّر اسلامى و دینى تکلیفشان را دنبال کنند و انجام دهند؛ [یعنى] بانکدارى اسلامى. پول را در جامعه به شکل اسلامى مطرح کردن و دادوستد کردن؛ این یک مسئلهى بسیار مهمّى است. اگر بتوانیم این حقیقت را به معناى جامع کلمه در جامعه به وجود بیاوریم، این یک فتح عظیمى است در دنیا. فتح، فقط فتح قلعهها و سنگرها نیست؛ این بزرگترین سنگر اقتصادى امروز دنیا است؛ اگر کارگزاران دستگاه بانکى بتوانند این را به معناى جامع و کامل مسئله اجرا کنند و پیاده کنند. دادوستد پول بر اساس غیر ربا؛ تنظیم مبادلات پولى بر اساس قوانین اسلامى و معاملات اسلامى صحیح که در آنها ظلم و استثمار و کنز(۲) و تبعیض و اختلاف طبقاتى و مانند اینها به وجود نمىآید؛ خصوصیّت بانکدارى اسلامى این است و همین [مشخّصات] از لوازم آن است.
بعد هم مسئولین دولتى، کارگزاران دستگاههاى مختلف دولتى، در برخورد با مردم، در مواجههى با مردم، با اخلاق اسلامى برخورد کنند. یا دانشمندانى که اهل تحقیق هستند ــ و جمعى به مناسبتى در این مجلس تشریف دارند ــ تحقیق علمى را به معناى واقعى کلمه دنبال کردن؛ تحقیق براى خاطر رسیدن به حقایق نامکشوف؛ تحقیق یعنى این، کاویدن، کاوش کردن، تلاش کردن، براى اینکه برسیم به چیزى که به آن دسترسى پیدا نشده تا به حال؛ خب، در مقابل چه؟ این محقّق که تحقیق میکند در مسائل طبیعى و مسائل مربوط به جهان خارجى و واقعى، یا مسائل علمى و فلسفى و [مسائل] مربوط به انسان و تاریخ و غیره، در مقابلِ چه تحقیق میکند؟ چه میگیرد و تحقیق میکند؟ جواب این است که محقّق تحقیق میکند تا به حقیقت برسد؛ پاداش او این است. پول، مال، حتّى تشویق، پاداشِ محقّق نیست و کوچک است در مقابل تحقیق او؛ البتّه اینها باید نثار بشود، پولها باید نثار بشود، خرج بشود، کارها باید بشود، تسهیلات باید [انجام] بشود تا تحقیق انجام بگیرد، امّا اینها هیچ کدام پاداش تحقیق نیست؛ پاداش تحقیق، رسیدن به حق است. ببینید؛ اینها احکام اسلامى است؛ اینها عبارةٌاخراى(۳) ارتباط جامعه از لحاظ جمعى با خدا است.
برادران! اگر این کارها را کردید، جمهورى اسلامى اسوه و الگو باقى خواهد ماند و کید دشمنان و شیاطین براى پایین آوردن جمهورى اسلامى از این مرتبه به جایى نخواهد رسید. انقلاب اسلامى ارائهى یک الگوى جدید براى زندگى اجتماعات و کشورهاى بشرى بود و هست؛ هنوز هم جدید است. اگر خوب عمل کنیم، تا سالهاى متمادى، شاید تا قرنها این الگو، الگوى یگانه براى جوامع بشرى خواهد بود. دشمن از همین میترسد؛ استکبار از همین میترسد؛ کمپانىهاى نفتخوار عالم، سرمایهداران استثمارگر عالم از همین میترسند. اگر چیزى به نام اسلام باشد که به گاو و گوسفند آنها و به منافع آنها صدمهاى نزند، با آن هیچ مخالفتى ندارند؛ با اسلامى که نفى قدرتهاى شیطانى و نفى ظلم و تبعیض در آن نباشد، کسى مخالف نیست. با اسلامِ «لاالهالّاالله» مخالفند؛ با اسلامِ حمایت از انسانها مخالفند؛ با اسلامِ مبارزه با ظلم و ستم و زورگویى و قلدرى مخالفند؛ با اسلامى که وقتى قدرت پیدا میکند، دست سرمایهدارها و زورگوها و مستشارها و مفتخورها و کرکسهایى را که بر سر مردار سفرهى شاهنشاهى در این مملکت نشسته بودند قطع میکند، مخالفند. وقتى منافعشان در جمهورى اسلامى تهدید میشود و قطع میشود، شرق و غرب دست به دست هم میدهند و متجاوز به ایران را مورد حمایت قرار میدهند.
حالا امروز لشکر کشیدهاند به خلیج فارس که چرا عراق به کویت تجاوز کرده!(۴) البتّه تجاوز بسیار کار بدى است، آنها هم بیخود کردند تجاوز کردند؛ مجبور هم خواهند شد که از این تجاوز عملاً اظهار پشیمانى کنند و عقب بکشند؛ در این شکّى نیست؛ امّا آیا آن کسانى که به عنوان مقابلهى با تجاوز و بر هم زدن نقشهى جغرافیایى منطقه، وارد منطقه شدهاند، راست میگویند؟ [آیا] اینها مقابل تجاوز مىایستند یا براى منافع خودشان دارند سینه میزنند؟ اگر شما که آمریکا هستید، شما که سرمایهدارهاى بزرگ دنیا هستید، براى منافع خودتان دارید تلاش میکنید، چه لزومى کرده این ملّتهاى منطقه، زجر و شکنجهى حضور شما در این منطقه را بکشند؟ حضور آمریکا براى کشورهاى منطقهى خلیج فارس و هر جایى که اینها حضور پیدا کنند، نامیمون و مِیشوم(۵) است. اینها جایى امنیّت نمىآورند؛ اینها اهل مقابلهى با تجاوز نیستند، خودشان متجاوزند. مگر تجاوز به کویت فرق دارد با تجاوز به گرانادا(۶) و پاناما(۷) و بقیّهى جاها؟ اگر اینها با تجاوز مخالفند، چرا اعضاى دائمى شوراى امنیّت در مقابل آنها اینجور موضعگیرى نکردند؟ چطور تجاوز را آمریکا بکند خوب است، دیگرى بکند بد است! هر کسى تجاوز بکند بد است؛ ما با تجاوز مخالفیم. ما آن روزى که نیروها و متجاوزین عراقى در داخل خاک ما بودند، سالهاى متمادى گفتیم اینها متجاوزند، باید متجاوز تنبیه بشود، گفتیم اگر امروز متجاوز تنبیه نشود، تجاوز باقى خواهد ماند در منطقهى حسّاس خلیج فارس؛ آن روز چون همهی آنها علیه اسلام همدست شده بودند، کسى از ما این حرف را گوش نکرد؛ امروز به شرّش گیر کردهاند. امروز هم من میگویم دشمنىِ اصلى اینها با اسلام است؛ همهى اینها حاضرند در صورتى که منافعشان ایجاب بکند باز علیه اسلام همدست بشوند؛ آمادهاند. آنچه براى اینها اهمّیّت دارد، بیدارى ملّتها، آگاهى ملّتها، ایستادگى ملّتها است که اسلام این بیدارى را و آگاهى را و استقامت را میدهد.
آنهایى هم که حالا یکشبه ضدّآمریکایى شدهاند و راه افتادهاند این طرف و آن طرف و دم از ضدّیّت با آمریکا میزنند، مایهى مسخرهى هوشمندان عالمند؛ عمرى را سر سفرهى آمریکا نشستند و برخاستند و خوردند و چریدند و با پول آمریکا، با تفنگ آمریکا توانستند چهار صباح حکومت بکنند، حالا ناگهان دوروزه شدند ضدّآمریکایى!(۸) مىنشینند، پا میشوند، این طرف، آن طرف و دم از ضدّیّت با آمریکا میزنند؛ نخیر، ضدّیّت با آمریکا را، ضدّیّت با استکبار را و ضدّیّت با قلدرها را آن کسى دارد و آن کسى میتواند ادّعا بکند که با مواضع ثابت و روشن، با تجاوز و با قلدرى مخالف باشد. هیچ قلدرى نمیتواند بگوید من ضدّ آمریکایم؛ خب بله، قلدرها همه با هم بدند؛ گرگهاى بیابان وقتى گرسنه میشوند، همه با هم بدند؛ این افتخارى نیست. شوروى و آمریکا سالهاى متمادى مثل دو گرگ گرسنه در مقابل هم ایستاده بودند، به جان هم مىافتادند، ملّتهاى بیچاره را پامال میکردند؛ مگر افتخارى بود براى شوروى که ضدّ آمریکا است؟ یا براى آمریکا که ضدّ شوروى است؟ افتخار مال آن ملّتى است، مال آن نظامى است، مال آن دستگاهى است که به خاطر حقیقت، به خاطر صدق، به خاطر نجات انسانها، به خاطر مقابله و مبارزهى با ظلم و ظالم، در مقابل آمریکا یا هر قدرت دیگرى بِایستد؛ و آن، جمهورى اسلامى است و آن، بندگان صالح خدا هستند و آن، مسلمانهایند ولاغیر. و ملّت ما این مواضع را حفظ خواهد کرد. و نظام جمهورى اسلامى و دولتمردان عزیزِ زحمتکشِ مؤمن ما این مواضع را حفظ میکنند.
خدا را شکر میکنیم که امروز دولت ما، رئیسجمهور ما، مسئولین ما، نمایندگان مجلس ما، کارگزاران قوّهى قضائیّهى ما، نیروهاى مسلّح ما، انسانهاى پاک و سالم و صالح، یاران امام، مریدان امام، رهروان راه امام هستند؛ آن امامى که چهرهى باصلابتش به یکایک انسانهایى که در بند بودند، امید میبخشید؛ حتّى حالا هم که مدّتها است جسم او در میان ما نیست، امّا روح او و یاد او الهامبخش است. هنوز در گوشه و کنار کشورهاى اسلامى وجدانهاى بیدار و آگاه به یاد امام به هیجان مىآیند؛ شعرا شعر میگویند، ملّتها شعار میدهند، روشنفکرها مینویسند، میگویند؛ این ملّت پشت سر امام حرکت کرده.
من وقتى نگاه میکنم به منظرهى آزادى اسراى عزیزمان، این آزادگان عالىقدرمان [میبینم] اینها مثل کوه و مثل فولاد، استوار برگشتهاند و ملّت [هم] که اینها را استقبال میکند، همان روحیهاى را نشان میدهد که در طول این ده سال، دوازده سال در حسّاسترین مواقع نشان داده. جوانهاى عزیز، بچّههاى عزیز، رزمندگان عزیز! شماها وقتى رفتید به جبهه، این ملّت همینجور با شور و شوق و شعار شماها را بدرقه کرد، حالا هم که برگشتید، باز با همان شور و شوق و شعار دارد شما را استقبال میکند؛ این ملّت، ملّت فوقالعادهاى است، این ملّت یک ملّت بىنظیرى است؛ در آگاهى هم بىنظیر است، در شجاعت هم بىنظیر است، در پایدارى هم بىنظیر است؛ مواضع این ملّت مواضع مستحکمى است. خدا را سپاسگزاریم که مسئولین این ملّت هم از خود همین ملّت [هستند]، مثل آنها فکر میکنند، مثل آنها حرف میزنند، مثل آنها عمل میکنند، مثل آنها زندگى میکنند. ما نگرانى نداریم؛ ما از کسى نمیترسیم، ما از چه کسى بترسیم؟ فَلا تَخشَوهُم وَاخشَـون؛(۹) خداى متعال میفرماید از هیچ قدرتى نهراسید. ملّت ما از هیچ قدرتى نهراسیده است، باز هم نمیهراسد و هیچ قدرتى، هیچ غلطى نسبت به این انقلاب و نسبت به این کشور نمیتواند انجام بدهد. برمیگردم به حرف اوّل؛ اگر میخواهید همان امّتى باشید که «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّـاس»،(۱۰) ارتباطتان را با خدا حفظ کنید؛ این دلها را پُر کنید از یاد خدا، جلا بدهید به محبّت خدا، منوّر کنید به ذکر الهى. این آن کیمیا و آن کبریت احمرى(۱۱) است که همه چیز در مقابل آن کوچک است.
امیدواریم خداوند متعال ملّت عزیز ما را همیشه دلشاد و سربلند بدارد. انشاءالله خداوند بقیّهى آزادگان عزیز ما را هم هر چه زودتر به آغوش ملّت و میهن برگرداند. امیدواریم انشاءالله خداوند خبرهاى خوشى به خانوادههاى مفقودین عزیزمان برساند. امیدواریم خداوند روح مطهّر شهداى گرانقدر ما را که هر چه داریم به برکت خون مظلومانهى آنها داریم، با اولیائش محشور کند. خداوند انشاءالله قلب مقدّس ولىّعصر را از ما خشنود کند؛ روح مطهّر امام عزیز را از ما شاد کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ مسئولان بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى، وزیر، معاونان پرورشى و مسئولان امور تربیتى وزارت آموزشوپرورش، و جمعى از مدیران و کارکنان شبکهى بانکى کشور، دانشجویان رزمندهی دانشگاه علم و صنعت، اعضای شرکتکننده در پنجمین کنگرهی بینالمللی شیمی.
حضور عزیزان ازبندرستهمان، آزادگان سربلند و افتخارآفرینمان در این جمع انبوه، در کنار خانوادههاى معظّم شهداى عالىقدر و جانبازان و مفقودین و کارگزاران مختلف کشور، به همهى ما و همهى قشرهاى ملّتمان این حقیقت را به طور روشن میفهماند که صبر و مقاومت، ایثار و جانبازى و فداکارى ــ که در درجهى اوّل شهداى عالىقدر ما مفتخر به آن هستند و در درجهى بعد اسراى عزیزمان، جانبازان عزیزمان، خانوادههاى این عزیزان و خانوادههایى که عزیزانشان مفقودالاثر هستند ــ و ایستادن در راه خدا ثمرات شیرینى دارد که یکى از آنها همین است که ما در یک مجمع، این عزیزانمان و این یوسفهاى این ملّت را که سالیان درازى از ما دور بودند، در کنار قشرهاى دیگر مىبینیم؛ همه با احساس پیروزى، همه با احساس افتخار و همه با رضایت از لطف خداوندى.
این نکته را همهى ما ــ چه مسئولین، چه آحاد مردم ــ باید به یاد داشته باشند که تنها تکیهگاه یک ملّت بزرگ و مبارز و موحّد، یاد خدا و توکّل به خدا و اعتماد به خدا است؛ این ما را پیش برد، این ما را پیروز کرد، این ما را به اینجا رساند. اگر ملّت دیگرى را فرض کنید به جاى ما بود، با همهى شرایط و خصوصیّات ما ــ با این همه دشمن، با آن محاصره، با تحمیل جنگى هشتساله، با ایجاد گرفتارىهاى مختلف از داخل و خارج، با تهاجم تبلیغاتى، تهاجم فرهنگى، تهاجم مالى، تهاجم پولى، تهاجم نظامى و غیره، و با سابقهى فساد چنددهساله بلکه چندصدسالهاى که بر او تحمیل کرده بودند ــ منتها منهاى ایمان، منهاى خدا، یقیناً آن ملّت طاقت نمىآورد، به اینجا نمیرسید، در نیمهراه به زانو درمىآمد؛ نمیتوانست پرچم پیروزى را مثل ما که امروز بر بام عالم، این پرچم را برافراشتهایم و داریم افتخار میکنیم، بیفرازد.
اینکه دشمنان خدا ــ آمریکا و استکبار و در یک برههاى شرق و غرب با هم و ارتجاع و دیگران ــ اینجور دستبهیکى کردند و به ما حمله هم کردند، به خاطر این بود که محاسبات آنها خالى بود از عنصر توکّل به خدا و ایمان به خدا؛ این را در زندگى ما به حساب نیاورده بودند. با این حساب باید بگوییم آنها از یک جهت درست فهمیده بودند؛ واقعاً اگر ملّت ما ایمان به خدا، وصل به مبدأ ربوبى، وصل به غیب را نداشت، همان که آنها خواسته بودند میشد؛ یعنى انقلاب شکست میخورد، ملّت عقبنشینى میکرد، پرچمداران مبارزه سرکوب میشدند، شرمنده میشدند، سرافکنده میشدند و همهى مبارزین سرتاسر عالم عقبنشینى میکردند؛ اگر خدا در بین نبود، قضیّه غیر از این نبود. اینجاى قضیّه را استکبار اشتباه کرد، و باز هم دارد این اشتباه را میکند، که یک ملّتى که به خدا متّکى و معتقد باشد و حقیقتاً اعتماد به خدا در قلب او باشد، این ملّت شکستناپذیر است؛ هیچ چیز نمیتواند او را به عقبنشینى وادار کند.
خب، از شعار و حماسه، از خشنودى از آنچه گذشت یک لحظه خارج بشویم، ببینیم تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما این است که این ارتباط و پیوند با خدا را هرگز قطع نکنیم؛ هم یکیک ما ارتباطمان را با خدا حفظ کنیم، هم مجموع ما ارتباط را با خدا حفظ کند. ارتباط یکیک ما با خدا به این است که عمل خود، قلب خود، اخلاق خود، رفتار خود را طبق پسند و رضاى الهى قرار بدهیم؛ از خودخواهى پرهیز کنیم؛ از دروغ، از تهمت، از فریب، از حاکم کردن نفْس و خواهشهاى نفسانى بر زندگى خود ــ از این چیزها ــ پرهیز کنیم. یاد خدا و ذکر خدا و توجّه به خدا و مبارزهى با نفْس و عبادت واقعى و اتّصال حقیقى با خدا را روزبهروز در عمل شخصى و فردى خودمان تقویت کنیم؛ این وظیفهى یکایک ما است. وظیفهى جمعى ما به عنوان یک جامعه، به عنوان یک نظام، به عنوان یک دولت و یک حکومت این است که احکام الهى را در سطح جامعه معیار و ملاک عملِ عمومى قرار بدهیم: قانون بر اساس دین خدا ــ همچنان که بحمدالله مجلس شوراى اسلامىِ ما و شوراى نگهبان این مسئولیّت را داشتهاند و همیشه هم رعایت شده ــ دولت در خطّ دین خدا، کارگزاران دولتى همه در سایهى دین الهى و دستورات الهى. همین برادرانى که اینجا هستید ــ برادران مربوط به مسائل تربیتى ــ تربیت بر اساس دین و معیارهاى دین را برنامهى خودشان قرار بدهند و کوچکترین کوتاهى و سستى در این راه را روا ندارند.
برادرانى که در دستگاه بانکى کشور مشغول کار و خدمت هستند، بر اساس تفکّر اسلامى و دینى تکلیفشان را دنبال کنند و انجام دهند؛ [یعنى] بانکدارى اسلامى. پول را در جامعه به شکل اسلامى مطرح کردن و دادوستد کردن؛ این یک مسئلهى بسیار مهمّى است. اگر بتوانیم این حقیقت را به معناى جامع کلمه در جامعه به وجود بیاوریم، این یک فتح عظیمى است در دنیا. فتح، فقط فتح قلعهها و سنگرها نیست؛ این بزرگترین سنگر اقتصادى امروز دنیا است؛ اگر کارگزاران دستگاه بانکى بتوانند این را به معناى جامع و کامل مسئله اجرا کنند و پیاده کنند. دادوستد پول بر اساس غیر ربا؛ تنظیم مبادلات پولى بر اساس قوانین اسلامى و معاملات اسلامى صحیح که در آنها ظلم و استثمار و کنز(۲) و تبعیض و اختلاف طبقاتى و مانند اینها به وجود نمىآید؛ خصوصیّت بانکدارى اسلامى این است و همین [مشخّصات] از لوازم آن است.
بعد هم مسئولین دولتى، کارگزاران دستگاههاى مختلف دولتى، در برخورد با مردم، در مواجههى با مردم، با اخلاق اسلامى برخورد کنند. یا دانشمندانى که اهل تحقیق هستند ــ و جمعى به مناسبتى در این مجلس تشریف دارند ــ تحقیق علمى را به معناى واقعى کلمه دنبال کردن؛ تحقیق براى خاطر رسیدن به حقایق نامکشوف؛ تحقیق یعنى این، کاویدن، کاوش کردن، تلاش کردن، براى اینکه برسیم به چیزى که به آن دسترسى پیدا نشده تا به حال؛ خب، در مقابل چه؟ این محقّق که تحقیق میکند در مسائل طبیعى و مسائل مربوط به جهان خارجى و واقعى، یا مسائل علمى و فلسفى و [مسائل] مربوط به انسان و تاریخ و غیره، در مقابلِ چه تحقیق میکند؟ چه میگیرد و تحقیق میکند؟ جواب این است که محقّق تحقیق میکند تا به حقیقت برسد؛ پاداش او این است. پول، مال، حتّى تشویق، پاداشِ محقّق نیست و کوچک است در مقابل تحقیق او؛ البتّه اینها باید نثار بشود، پولها باید نثار بشود، خرج بشود، کارها باید بشود، تسهیلات باید [انجام] بشود تا تحقیق انجام بگیرد، امّا اینها هیچ کدام پاداش تحقیق نیست؛ پاداش تحقیق، رسیدن به حق است. ببینید؛ اینها احکام اسلامى است؛ اینها عبارةٌاخراى(۳) ارتباط جامعه از لحاظ جمعى با خدا است.
برادران! اگر این کارها را کردید، جمهورى اسلامى اسوه و الگو باقى خواهد ماند و کید دشمنان و شیاطین براى پایین آوردن جمهورى اسلامى از این مرتبه به جایى نخواهد رسید. انقلاب اسلامى ارائهى یک الگوى جدید براى زندگى اجتماعات و کشورهاى بشرى بود و هست؛ هنوز هم جدید است. اگر خوب عمل کنیم، تا سالهاى متمادى، شاید تا قرنها این الگو، الگوى یگانه براى جوامع بشرى خواهد بود. دشمن از همین میترسد؛ استکبار از همین میترسد؛ کمپانىهاى نفتخوار عالم، سرمایهداران استثمارگر عالم از همین میترسند. اگر چیزى به نام اسلام باشد که به گاو و گوسفند آنها و به منافع آنها صدمهاى نزند، با آن هیچ مخالفتى ندارند؛ با اسلامى که نفى قدرتهاى شیطانى و نفى ظلم و تبعیض در آن نباشد، کسى مخالف نیست. با اسلامِ «لاالهالّاالله» مخالفند؛ با اسلامِ حمایت از انسانها مخالفند؛ با اسلامِ مبارزه با ظلم و ستم و زورگویى و قلدرى مخالفند؛ با اسلامى که وقتى قدرت پیدا میکند، دست سرمایهدارها و زورگوها و مستشارها و مفتخورها و کرکسهایى را که بر سر مردار سفرهى شاهنشاهى در این مملکت نشسته بودند قطع میکند، مخالفند. وقتى منافعشان در جمهورى اسلامى تهدید میشود و قطع میشود، شرق و غرب دست به دست هم میدهند و متجاوز به ایران را مورد حمایت قرار میدهند.
حالا امروز لشکر کشیدهاند به خلیج فارس که چرا عراق به کویت تجاوز کرده!(۴) البتّه تجاوز بسیار کار بدى است، آنها هم بیخود کردند تجاوز کردند؛ مجبور هم خواهند شد که از این تجاوز عملاً اظهار پشیمانى کنند و عقب بکشند؛ در این شکّى نیست؛ امّا آیا آن کسانى که به عنوان مقابلهى با تجاوز و بر هم زدن نقشهى جغرافیایى منطقه، وارد منطقه شدهاند، راست میگویند؟ [آیا] اینها مقابل تجاوز مىایستند یا براى منافع خودشان دارند سینه میزنند؟ اگر شما که آمریکا هستید، شما که سرمایهدارهاى بزرگ دنیا هستید، براى منافع خودتان دارید تلاش میکنید، چه لزومى کرده این ملّتهاى منطقه، زجر و شکنجهى حضور شما در این منطقه را بکشند؟ حضور آمریکا براى کشورهاى منطقهى خلیج فارس و هر جایى که اینها حضور پیدا کنند، نامیمون و مِیشوم(۵) است. اینها جایى امنیّت نمىآورند؛ اینها اهل مقابلهى با تجاوز نیستند، خودشان متجاوزند. مگر تجاوز به کویت فرق دارد با تجاوز به گرانادا(۶) و پاناما(۷) و بقیّهى جاها؟ اگر اینها با تجاوز مخالفند، چرا اعضاى دائمى شوراى امنیّت در مقابل آنها اینجور موضعگیرى نکردند؟ چطور تجاوز را آمریکا بکند خوب است، دیگرى بکند بد است! هر کسى تجاوز بکند بد است؛ ما با تجاوز مخالفیم. ما آن روزى که نیروها و متجاوزین عراقى در داخل خاک ما بودند، سالهاى متمادى گفتیم اینها متجاوزند، باید متجاوز تنبیه بشود، گفتیم اگر امروز متجاوز تنبیه نشود، تجاوز باقى خواهد ماند در منطقهى حسّاس خلیج فارس؛ آن روز چون همهی آنها علیه اسلام همدست شده بودند، کسى از ما این حرف را گوش نکرد؛ امروز به شرّش گیر کردهاند. امروز هم من میگویم دشمنىِ اصلى اینها با اسلام است؛ همهى اینها حاضرند در صورتى که منافعشان ایجاب بکند باز علیه اسلام همدست بشوند؛ آمادهاند. آنچه براى اینها اهمّیّت دارد، بیدارى ملّتها، آگاهى ملّتها، ایستادگى ملّتها است که اسلام این بیدارى را و آگاهى را و استقامت را میدهد.
آنهایى هم که حالا یکشبه ضدّآمریکایى شدهاند و راه افتادهاند این طرف و آن طرف و دم از ضدّیّت با آمریکا میزنند، مایهى مسخرهى هوشمندان عالمند؛ عمرى را سر سفرهى آمریکا نشستند و برخاستند و خوردند و چریدند و با پول آمریکا، با تفنگ آمریکا توانستند چهار صباح حکومت بکنند، حالا ناگهان دوروزه شدند ضدّآمریکایى!(۸) مىنشینند، پا میشوند، این طرف، آن طرف و دم از ضدّیّت با آمریکا میزنند؛ نخیر، ضدّیّت با آمریکا را، ضدّیّت با استکبار را و ضدّیّت با قلدرها را آن کسى دارد و آن کسى میتواند ادّعا بکند که با مواضع ثابت و روشن، با تجاوز و با قلدرى مخالف باشد. هیچ قلدرى نمیتواند بگوید من ضدّ آمریکایم؛ خب بله، قلدرها همه با هم بدند؛ گرگهاى بیابان وقتى گرسنه میشوند، همه با هم بدند؛ این افتخارى نیست. شوروى و آمریکا سالهاى متمادى مثل دو گرگ گرسنه در مقابل هم ایستاده بودند، به جان هم مىافتادند، ملّتهاى بیچاره را پامال میکردند؛ مگر افتخارى بود براى شوروى که ضدّ آمریکا است؟ یا براى آمریکا که ضدّ شوروى است؟ افتخار مال آن ملّتى است، مال آن نظامى است، مال آن دستگاهى است که به خاطر حقیقت، به خاطر صدق، به خاطر نجات انسانها، به خاطر مقابله و مبارزهى با ظلم و ظالم، در مقابل آمریکا یا هر قدرت دیگرى بِایستد؛ و آن، جمهورى اسلامى است و آن، بندگان صالح خدا هستند و آن، مسلمانهایند ولاغیر. و ملّت ما این مواضع را حفظ خواهد کرد. و نظام جمهورى اسلامى و دولتمردان عزیزِ زحمتکشِ مؤمن ما این مواضع را حفظ میکنند.
خدا را شکر میکنیم که امروز دولت ما، رئیسجمهور ما، مسئولین ما، نمایندگان مجلس ما، کارگزاران قوّهى قضائیّهى ما، نیروهاى مسلّح ما، انسانهاى پاک و سالم و صالح، یاران امام، مریدان امام، رهروان راه امام هستند؛ آن امامى که چهرهى باصلابتش به یکایک انسانهایى که در بند بودند، امید میبخشید؛ حتّى حالا هم که مدّتها است جسم او در میان ما نیست، امّا روح او و یاد او الهامبخش است. هنوز در گوشه و کنار کشورهاى اسلامى وجدانهاى بیدار و آگاه به یاد امام به هیجان مىآیند؛ شعرا شعر میگویند، ملّتها شعار میدهند، روشنفکرها مینویسند، میگویند؛ این ملّت پشت سر امام حرکت کرده.
من وقتى نگاه میکنم به منظرهى آزادى اسراى عزیزمان، این آزادگان عالىقدرمان [میبینم] اینها مثل کوه و مثل فولاد، استوار برگشتهاند و ملّت [هم] که اینها را استقبال میکند، همان روحیهاى را نشان میدهد که در طول این ده سال، دوازده سال در حسّاسترین مواقع نشان داده. جوانهاى عزیز، بچّههاى عزیز، رزمندگان عزیز! شماها وقتى رفتید به جبهه، این ملّت همینجور با شور و شوق و شعار شماها را بدرقه کرد، حالا هم که برگشتید، باز با همان شور و شوق و شعار دارد شما را استقبال میکند؛ این ملّت، ملّت فوقالعادهاى است، این ملّت یک ملّت بىنظیرى است؛ در آگاهى هم بىنظیر است، در شجاعت هم بىنظیر است، در پایدارى هم بىنظیر است؛ مواضع این ملّت مواضع مستحکمى است. خدا را سپاسگزاریم که مسئولین این ملّت هم از خود همین ملّت [هستند]، مثل آنها فکر میکنند، مثل آنها حرف میزنند، مثل آنها عمل میکنند، مثل آنها زندگى میکنند. ما نگرانى نداریم؛ ما از کسى نمیترسیم، ما از چه کسى بترسیم؟ فَلا تَخشَوهُم وَاخشَـون؛(۹) خداى متعال میفرماید از هیچ قدرتى نهراسید. ملّت ما از هیچ قدرتى نهراسیده است، باز هم نمیهراسد و هیچ قدرتى، هیچ غلطى نسبت به این انقلاب و نسبت به این کشور نمیتواند انجام بدهد. برمیگردم به حرف اوّل؛ اگر میخواهید همان امّتى باشید که «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّـاس»،(۱۰) ارتباطتان را با خدا حفظ کنید؛ این دلها را پُر کنید از یاد خدا، جلا بدهید به محبّت خدا، منوّر کنید به ذکر الهى. این آن کیمیا و آن کبریت احمرى(۱۱) است که همه چیز در مقابل آن کوچک است.
امیدواریم خداوند متعال ملّت عزیز ما را همیشه دلشاد و سربلند بدارد. انشاءالله خداوند بقیّهى آزادگان عزیز ما را هم هر چه زودتر به آغوش ملّت و میهن برگرداند. امیدواریم انشاءالله خداوند خبرهاى خوشى به خانوادههاى مفقودین عزیزمان برساند. امیدواریم خداوند روح مطهّر شهداى گرانقدر ما را که هر چه داریم به برکت خون مظلومانهى آنها داریم، با اولیائش محشور کند. خداوند انشاءالله قلب مقدّس ولىّعصر را از ما خشنود کند؛ روح مطهّر امام عزیز را از ما شاد کند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ مسئولان بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى، وزیر، معاونان پرورشى و مسئولان امور تربیتى وزارت آموزشوپرورش، و جمعى از مدیران و کارکنان شبکهى بانکى کشور، دانشجویان رزمندهی دانشگاه علم و صنعت، اعضای شرکتکننده در پنجمین کنگرهی بینالمللی شیمی.
(۲ ثروتاندوزی
۳) تعبیر دیگر
(۴ ر.ک: بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم (۲۴/۵/۱۳۶۹)، پینوشت شمارهی ۶
(۵ ناخجسته، نامبارک
(۶ ر.ک: بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم (۲۴/۵/۱۳۶۹)، پینوشت شمارهی ۱۷
(۷ ر.ک: بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلّمان سراسر کشور به مناسبت روز جهانی کارگر و روز معلّم (۱۲/۲/۱۳۶۹)، پینوشت شمارهی ۷
(۸ اشاره به مواضع صدّامحسین و عوامل رژیم بعث عراق است که در زمان جنگ تحمیلى و قبل از حمله به کویت، مورد حمایت آمریکا بودند؛ ولى پس از تهاجم به کویت، تغییر موضع داده و شعارهاى ضدّآمریکایى دادند.
(۹ سورهى مائده، بخشى از آیهى ۳؛ «... پس، از ایشان نترسید، و از من بترسید ...»
(۱۰ سورهى آلعمران، بخشى از آیهى ۱۱۰؛ «شما بهترین امّتى هستید که براى مردم پدیدار شدهاید ...»
(۱۱ گوگرد سرخ، و کنایه از هر چیز کمیاب و باارزش