• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1369/06/01

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

بنده هم متقابلاً به آقایان عزیز، هم تبریک عرض میکنم گذشتِ یک سال موفّقیّتآمیز از مأموریّت و مسئولیّت عظیمى که بر دوش گرفتهاید و اقتران این مقطع را با پیروزىهاى بزرگ(۲) ملّت ایران و سرور همگانى این ملّت عزیز و مظلوم و شایسته، و هم یاد شهداى گرانقدر و عزیزمان مرحوم شهید بزرگوار دکتر باهنر و شهید عالىقدر رجائى را گرامى میداریم. این دو بزرگوار حقّاً و انصافاً از عناصر برگزیده و برجستهى این کشور و این نظام بودند، امتحانداده بودند، دلسوز و مردمى بودند، و وجودشان آمیخته بود با آرمانهاى انقلاب، طعم سختىها را چشیده بودند، دوران مجاهدت و مبارزهى براى پیروزى اسلام را با توفیقات و با سربلندى پشت سر گذاشته بودند. اینها همه ارزشهایى بود که در وجود این عزیزان بود و در مدّت مسئولیّت هم ــ بخصوص شهید رجائى که دوران مسئولیّت طولانىترى در نخستوزیرى و بعد ریاست جمهور داشتند و مسئولیّت سختى هم بود، دوران دشوارى هم بود ــ واقعاً خوب عمل کردند، نشان دادند که وفادار به اسلام و انقلابند. شایسته است که یاد این عزیزان را ما همیشه گرامى بداریم.

و این نکتهى اساسى براى همهى دولتها باید مطرح باشد که بحمدالله هست؛ مخصوصاً این دولت که در رأس آن جناب آقاى هاشمىرفسنجانى، خودشان از شخصیّتهایى هستند که از دوران نشو و نماى این نهضت در وسط میدان، در صفوف مقدّم حضور داشتند و همان سختىها را، همان رنجها را، همان شکنجهها را چشیدند؛ و از روز اوّل پیروزى انقلاب هم ایشان و شماها ــ اغلبتان یا همهتان ــ واقعاً زحمات زیادى کشیدید، [لذا] بهتر از خیلىها میدانید و توجّه دارید به این نکته که در حرکت دولت، دو محور و دو رکن اساسى باید مورد نظر باشد: یکى، اصل حرکت و اصل تلاش؛ خستگى در این راه معنى ندارد، افسرده شدن در این راه واقعاً هیچ معنى ندارد. شاید کسانى که اهل دنیا هستند اگر یک راه دشوارى پیش پایشان قرار بگیرد، سختىهاى آن راه کمکم انگیزهى آنها را کم کند [امّا] راه خدا این‌‌جور نیست؛ هر چه سختتر باشد، انسانهاى مؤمن علاقهمندتر میشوند، پُرانگیزهتر میشوند، چون میفهمند که اهمّیّت این حرکت بیشتر است.

وقتى انسان در راه خدا حرکت میکند و براى خدا کار میکند، وقتى مشاهده کرد سختىها را، میفهمد که وظیفه فورىتر است؛ وقتى میبیند خطر را، میفهمد دفاع واجبتر است؛ پس شادابتر میشود، پُرانگیزهتر میشود. واقعاً در راه خدا سختى، مانع، مشکلات و انواع چیزهایى که آدمهاى معمولى را مأیوس میکند، قدرنشناسى احیاناً اگر باشد ــ که خب، بحمدالله در مورد شماها نیست؛ ملّت واقعاً قدرشناس مسئولینند ــ هیچ یک از این چیزها انسان را از پا نمىاندازد، انسان را مأیوس نمیکند، انگیزه را کم نمیکند. این را توجّه داشته باشید که حرکت و تلاش بایستى لحظهاى وقفه پیدا نکند. هیچ ساعتى از ساعات مفید زندگى ماها ــ بنده و شما ــ بایستى بدون کار مفیدى براى این مردم نگذرد؛ این مردم حقیقتاً شایستهى خدمتند. ماها اگر بتوانیم خدمتگزار این مردم باشیم و ثابت کنیم که داریم به مردم خدمت میکنیم، واقعاً بزرگترین افتخار است. این یکى از آن دو عنصر.

عنصر دوّم جهت است؛ جهت حرکت، جهت آرمانها، جهت اصول؛ همان چیزى که جناب آقاى هاشمى اشاره کردند؛ این خیلى مهم است. خیلى فرق است بین آن مجموعهى مدیرانى که به یک نیّتى، با یک ایمانى تلاشى را شروع کردند و آن کسانى که حالا بالاخره یک مأموریّتى به عهدهشان گذاشته شده، میخواهند کار را انجام بدهند. بین دولت ایران و دولتهاى دیگر واقعاً تفاوت هست. اینجا مسئله این است که ما از اوّل که شروع کردیم این حرکت را، آن کسانى که قدمهاى اوّل را در این حرکت برداشتند، به قصد احیاى اسلام و دفاع از مسلمین و احیاى ارزشهاى اسلامى و رفع ظلم از جامعه و استقرار عدل در جامعه و کمک به مردمى که به خاطر حکومتهاى جائر سایهى عدل را بر سرشان ندیده بودند، و با این نیّتها شروع کردند به کار؛ وقتى به نتیجهى ابتدائى رسیدیم، یعنى توانستیم قدرت را از چنگ شیطانها خارج کنیم و شروع کردیم به کار، باید جهت حرکت را دقیق به سمت همین هدفهایى که از اوّل، اصل حرکت براى آنها بود تعیین کنیم، تنظیم کنیم و حرکت را ادامه بدهیم؛ مراقب باشیم که هیچ تخطّى از این اصول پیدا نشود. این براى آن است که کلّیّهى کسانى که در دستگاههاى دولتى کار میکنند، در عمل شخصى خودشان این نکته را توجّه کنند؛ وَالّا مسئولین بالاى کشور یا خودشان جزو بانیان این حرکت و مبیّنان این اصول هستند که احتیاج نیست که به آنها تذکّرى داده بشود، یا جزو کسانى هستند که قدم صدقى را در این راه نشان دادهاند لکن در مجموعهى دستگاه دولت ــ دولت به معناى عام، [یعنی] مجموعهى دستگاه حکومت اعم از قوّهى مجریّه، قوّهى قضائیّه و دستگاههایى که هر کدام به نحوى در کار ادارهى کشور دخالت دارند ــ باید این احساس وجدانىِ درونىِ جهتگیرى به سمت آرمانهاى اسلامى همواره زنده باشد.

ما باید در جهت کمک به محرومین جامعه حرکت کنیم. درست است که در جامعهى اسلامى عدل براى همه هست، یعنى شما اگر ببینید که دزدى دارد از دیوار یک کسى بالا میرود که فرضاً تمکّنى هم دارد، شما جلوی دزد را خواهید گرفت و نمیگویید که حالا برود از خانهی این شخص دزدى کند؛ یا [اگر] ببینید که یک فرد متوسّط و معمولىِ جامعه مورد ستم قرار بگیرد ــ جلوى ستم به هر حال باید گرفته بشود ــ منتها ببینیم در وضع جامعهی ما، در نظام اجتماعى ما، در تاریخ ما چه کسى، کدام قشر، کدام طبقات بیشتر مورد ظلم و ستم و بىعدالتى قرار داشتند و عقبند و به آنها باید کمک بشود. روشن است که قشرهاى پابرهنهى کشور، محرومین کشور و کسانى هستند که علىرغم حقّ برابرشان با دیگر اعضاى این خانواده به آنها در طول سالیان دراز ظلم شده! در این کشور فامیلها حکومت میکردند، در این کشور قشرهاى بالا و مقتدر حکومت میکردند، در این کشور خوانین حکومت میکردند، در این کشور کمپانىدارها حکومت میکردند، قدرت دست آنها بوده، قانون به نفع آنها بوده. همه چیز بایستى در جهت عکس حرکت کند؛ ثروت مملکت، همّت مملکت، مدیریّت مملکت، امکانات مادّى و معنوى کشور باید برود در جهت از خاک برکشیدن آن قشرهاى محروم و مظلوم. در تمام برنامههاى دولت بایستى این معنا مورد توجّه قرار بگیرد که خب در برنامهها همین‌‌جور هم هست؛ یعنى واقعاً در این برنامههایى که شماها دارید ــ که بنده مطّلعم از اغلب آنها یا همهى آنها ــ این جهات رعایت شده؛ در عملِ اعضاى دولت و اجزاى مجموعهى کارکنان کشور [هم] بایستى این معنا مورد توجّه دائمى قرار بگیرد.

ما ــ یعنى ملّت ایران ــ امروز به نام اسلام داریم کار میکنیم و تلاش میکنیم و براى اسلام داریم جهاد میکنیم و مجاهدت میکنیم؛ و این همان معجزهاى است که در دوران ما اتّفاق افتاد که یک ملّتى، یک نظام اجتماعىاى شکل بگیرد بر اساس دین خدا و مفاهیم الهى و ارزشهاى الهى. چنین چیزى با محاسبات مادّى اصلاً تصوّر نمیشد و حقیقتاً ملّتهاى مسلمان مجذوب این حرکت هستند؛ این مبالغه نیست، واقعیّتى است که وجود دارد. علىرغم این همه تبلیغاتى که علیه جمهورى اسلامى شده، ما مىبینیم که باز ملّتهاى اسلامى نسبت به انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى خوشبینند و در جهت همین حرکت دارند حرکت میکنند. کمتر ملّت اسلامىای است امروز در دنیا که تحت تأثیر این حرکت قرار نگرفته باشد. در صورتى این شوق و این امید در ملّتها باقى میماند که ما از ایمان بىقیدوشرط و پابندى کامل به دین خدا یک سر سوزن تنزّل نکنیم، تنازل نکنیم؛ در معاملهى با قدرتهاى جهانى همین‌‌جور است، در برخورد با مسائل جهانى همین‌‌جور است، در تنظیم سیاست خارجى همین‌‌جور است، در ادارهى داخلى کشور همین‌‌جور است. باید آن راز سعادت جامعه را که گرد آمدن بر محور ایمان خدا است، ما هر لحظه قوىتر و برجستهتر کنیم در زندگى خودمان و در نظام اجتماعى خودمان، ملّت را به سمت تربیت اسلامى بیشتر و عمیقتر سوق بدهیم، عناصر جوان را در جامعه به تربیت اسلامى تربیت بکنیم. دانشگاههاى ما وظیفهى تربیت جوان مسلمان و متخصّص مسلمان و عالِم مسلمان ــ نه صرفاً عالِم ــ را بر دوش خودشان احساس کنند؛ مدارس ابتدائى [هم] همین‌‌جور. [باید] کارى کنیم که ارزشهاى اسلامى در جامعه ارزشهاى مطلق به حساب بیاید و همهى ارزشهاى دیگر در مقابل آنها کمرنگ باشد؛ صداوسیما در این جهت حرکت بکند و تلاش بکند و برنامهریزى بکند. خلاصه آن‌‌چنان که ملّتهاى عالم ملّت ما را شناختند و نظام جمهورى اسلامى را شناختند که سرباز اسلام و فدائى اسلام و در راه اسلام حرکت میکند، همین‌‌جور عمل کنیم و اثبات کنیم این معنا را. این البتّه همان تصمیمى است که ملّت و دولت و مسئولین داشتند و بر طبق آن، این همه تلاش و مجاهدت هم شده، و در آینده هم باید همین‌‌جور باشد.

ما سرمایهى عظیمى داریم؛ این سرمایه، این ملّت فداکار است. من واقعاً هیچ نظامى را نمیشناسم که مردم آن با این کیفیّت، حامى تصمیمهاى مدیران کشور باشند. چرا، در دنیا خیلى کشورها هستند که بالاخره آن احساسات ناسیونالیستى و علایق ملّى، مردم را دنبال مدیران راه مىاندازد، امّا فرق است بین احساس ناسیونالیستى و ایمان عمیق مذهبى. ایمان عمیق مذهبى همین است که دارید مشاهده میکنید؛ آمدن این اسرا، برگشتن این آزادگان ما باز یک منظر جدیدى را بر روى همهى دنیا باز کرد؛ ببینید مردم چه میکنند، چه شور و شوقى، چه اظهار ارادتى، چه اظهار اخلاصى؛ چرا؟ چون اینها مجاهدت کردند در راه خدا و صبر کردند دوران اسارت را براى خاطر خدا. ببینید خود این آزادگان را، جوانهاى خالص، مؤمن، بعضىشان ده سال، بعضىشان هشت سال از بهترین و دستنیافتنىترین ساعات عمر و سنوات عمرشان را در این محنت گذراندند، [و حالا] تر و تازه، شاداب، برگشتهاند گویى که روى اینها هیچ تبلیغى انجام نگرفته، گویى که به اینها هیچ شکنجهاى نشده، گویى که اینها طعم و مرارت و محنت مجاهدت در راه خدا را نچشیدهاند؛ این‌‌جور اینها برگشتند. این به خاطر ایمان است؛ با هیچ سرمایهاى این را نمیشود خرید، جز سرمایهى ایمان که بحمدالله ملّت ما داشتند. ما این سرمایهى عظیم را داریم؛ این را باید خیلى مغتنم بشمریم، این را باید خیلى حفظ کنیم، و براى نگهدارى و حراست از آن باید خیلى سرمایهگذارى کنیم.

بحمدالله برادران عزیز به نکات اساسى مدیریّت توجّه دارند؛ من یک نکته را که واقعاً در کشور ما باید روى آن یک قدرى کار بشود میخواهم عرض بکنم و آن، «وجدان کارى» است که باید در کارکنان ما خیلى زیاد تزریق بشود و تلقین بشود. در طول سلطهى دشمنان این ملّت در کشور ما، خیلى از ذخایر معنوى ما دستخورده شده؛ از جمله همین است. آقایان! یکى از کارهایى که در وزارتخانهها، در مراکز مدیریّت خودتان به آن توجّه کامل میکنید، این است: باید به وجدان کار، وجدان آن وظیفه و مسئولیّتى که بر دوش هر یک از افراد شما هست، خیلى اهمّیّت بدهید و آن را احیا کنید و کار در کشور ما امروز پُرتلاش بایستى انجام بگیرد؛ بدون وجدان کار هم نمیشود.

امیدواریم که خداوند متعال به شماها کمک کند و به شما توفیق بدهد و شماها را در این راه دشوارى که در پیش دارید و مسئولیّت عظیمى که بر عهده گرفتهاید تأیید کند و بتوانید وظایفتان را انجام بدهید. خداوند بر شما منّت گذاشته و شما را در عِداد خدمتگزاران صدیق اسلام قرار داده و این نعمت بزرگى است؛ شکر آن، هر چه بیشتر و مشتاقانهتر و عاشقانهتر کار کردن است که انشاءالله خداى متعال توفیق این شکر را به همهى ما عنایت کند.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

من یک نکتهى اساسى را یادم رفت بگویم؛ ما یکى از چیزهایى که همیشه به عنوان فضایل برجستهى جناب آقاى هاشمى در ذهن داشتیم و مشاهده کردیم، حضور فداکارانه و مدبّرانهى ایشان در صحنههاى جنگ تحمیلى است و حقیقتاً زبان قاصر است از اینکه آن زحمات و آن فداکارىها را سپاسگزارى کند. من فراموش نمیکنم آن شبهاى دشوار، آن لحظات پُرهموغم و پُرمسئولیّتى را که ایشان در مقابل چشم همهى ما گذراندند که مورد تشکّر امام بزرگوارمان (رضوان الله تعالى علیه) هم همیشه بود. ما حالا این تشکّر را میخواهیم به صورت یک حرکت سمبلیک مجسّم کنیم؛ این «نشان فتح» را من میخواهم به سینهى جناب آقاى هاشمى الصاق کنم.


در ابتدای این دیدار ــ که به مناسبت هفتهی دولت برگزار شد ــ حجّت‌‌الاسلام والمسلمین اکبر هاشمىرفسنجانى (رئیسجمهور) گزارشی ارائه کرد.
بازگشت آزادگان به کشور و پذیرش قرارداد ۱۹۷۵ الجزائر از سوى عراق